الهیات علمی، نتیجه حدود نیم قرن تلاش الهی دانان معاصر مسیحی در دفاع از الهیات در برابر چالش های جدید است. تکیه گاه الهی دانان در چنین دفاعی علم بوده و آنان با اذعان به جایگاه ممتاز علم، درصدد تقویت جایگاه الهیات برآمده اند. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که الهیات علمی چیست و چه معیارهایی باعث «علمی» شدن الهیات خواهد بود. چالش هایی که الهیات مسیحی با آنها در دوره جدید مواجه شد، خواه وناخواه الهیات اسلامی را نیز تاحدی درگیر خواهد کرد و بدین سبب اهمیت دارد تا در قالب چنین مباحثی از تجارب الهی دانان مسیحی بهره برد. در این نوشتار، برای پاسخ به مسئله اصلی به آثار الهی دانان معاصر که عمدتا متخصص علم و دین نیز هستند مراجعه شده و یافته ها حاکی از آن است که از نگاه آنها، الهیات در صورتی «علمی» خواهد بود که از روش های کلی پژوهش علمی مانند برنامه پژوهش علم لاکاتوش، تز دوئم-کواین، رویکرد پسینی و نظریه استفاده کند. علاوه بر آنها، واقع گرایی به عنوان یکی از مهمترین مبانی علم و همچنین یافته ها و نظریه های علم نیز مستمسکّ برخی برای علمی شدن الهیات قرار گرفته است. به زعم این الهی دانان، چنین طرحی باعث اثبات عقلانیت الهیات و دفاع از باورهای آن خواهد بود. این طرح با وجود نقاط مثبت، نقاط منفی را نیز با خود دارد و شاید یکی از مهمترین آنها این است که مشخص نیست چرا علم باید تکیه الهیات باشد و از سوی دیگر، با توجه به اینکه بسیاری روش ها، یافته ها و مبانی ممکن است تغییر پیدا کنند، الهیات علمی طرحی گذرا و موقتی خواهد بود.