تبلور اندیشه رمانتیک در ساختار کرونوتوپیک حکایات عرفانی بررسی تطبیقی داستان ماهان از هفت پیکر نظامی گنجوی و وسوسه آنتونیوس قدیس از گوستاو فلوبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تعاریفی که در کتابهای تخصصی از رمانتیسم ارائه میشود، برای این مکتب محدوده زمانی و مکانی مشخصی تبیین شده، در دوره ای خاص و در جغرافیایی معلوم شکل گرفته، به اوج رسیده، سپس رنگ باخته است. تعابیری همچون پیشرمانتیک یا پسارمانتیک گواهی است دالّ بر صحت این مدعا. در داستانهای رمانتیک، ساختار کرونوتوپیک یا فضازمان، آنگونه که باختین آن را تبیین کرده، مانند پاره ای دیگر همچون روایت یا توصیف، تابع بایسته های رمانتیسم است؛ یعنی پیرو مضامینی مانند تنهایی، تردید، ناخرسندی از زمانه، همچنین خیالپردازی. بررسی تطبیقی ساختار فضازمان حکایت ماهان از هفت پیکر نظامی که هدفش خودشناسی است، با یکی از آثار رمانتیک فرانسه، یعنی وسوسه آنتونیوس قدیس، اثر فلوبر که آن نیز هدفی جز ترسیم روند رستگاری شخصیت ندارد، نشان میدهد که شباهتهای فراوانی میان بایسته های مکتب رمانتیسم در داستان فلوبر و مضامین به کاررفته در اثر نظامی وجود دارد. در این مقاله، با تاکید بر ساختار فضازمان، نشان خواهیم داد که این شباهتها، هرچند به دلیل وجود پاره ای شاکله ها و، به رغم دوری فرهنگها و ادوار ادبی، به گونه ای متفاوت نامگذاری میشود، با این حال، نشان از مضامینی دارد که، باوجود چندین سده اختلاف، داستان عرفانی فرانسوی را به همتای خود در ایران نزدیک میسازد و گواهی دال بر وجود شیوه ای همسان در بازنمایی اندیشه ها و دغدغه های مشترک نوع بشر، به ویژه در گستره عرفان و خودشناسی