مطالب مرتبط با کلیدواژه

متافیزیک حضور


۱.

جامعه شناسی تاریخی: تبیین های تعمیم پذیر یا روایت های گوناگون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میشل فوکو جامعه شناسی تاریخی ژاک دریدا پل ریکور اپیستمه تبیین های تعمیم پذیر روایت های گوناگون دانیل لیتل متافیزیک حضور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷۴ تعداد دانلود : ۹۵۲
پرسش از آرای شبه پوزیتیویستی در باب تاریخ که بین حال و گذشته رابطه برقرار می کند و بر بازآفرینی و بازسازی گذشته تأکید می ورزد؛ و طرح دیدگاه های اندیشمندانی همچون ریکور، فوکو و دریدا که منکر دسترسی به امر تاریخی اند و در نتیجه معتقدند که در پژوهش تاریخی چاره ای جز تکیه بر روایت ها نیست؛ از مهم ترین مبحث هایی است که همواره محل مناقشه و مداقة میان متفکران و فلاسفة اجتماعی در دو سدة اخیر بوده است. نوشتار پیش رو در صدد است با ارائه و تبیین دیدگاه های مذکور، نسبت این دو دیدگاه با حوزة جامعه شناسی تاریخی را مورد واکاوی قرار دهد و سپس پرسش هایی به قرار زیر را به بحث بگذارد: 1. اساساً وضعیت در جامعه شناسی تاریخی چگونه است؟ 2.آیا می-توان جامعه شناسی تاریخی را به جامعه شناسی زمان حاضر تقلیل داد؟ 3. آیا جامعه شناسی تاریخی قابل تقلیل به روایت های گوناگون تقلیل پذیر است؟
۲.

خوانش دریدا از مفهوم اکنون در پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دریدا اکنون زمان متافیزیک حضور نقطه منشاء اکنون منبسط

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۰ تعداد دانلود : ۷۳۴
خوانش دریدا از مفهوم «اکنون» در بستر انتقادهایی که به آن وارد می سازد آشکار می شود؛ انتقادهایی که با پیش فرض انکار متافیزیک حضور همراه است. وی با قرار دادن پدیدارشناسی در ذیل متافیزیک حضور آن را جزو همان سنت رایج فلسفه غربی قلمداد می کند و راه حل رهایی فلسفه خود را از این چارچوب متداول، توجه به جنبه مقابل حضور یعنی، غیریت می داند. دریدا بر این اساس که اکنون نشان دهنده حضور است آن را نقد می کند. نقد اصلی وی به اکنون  براساس دو امکان به ظاهر ناسازگار در این مفهوم شکل می گیرد. این دو امکان عبارتند از: اکنون منبسط، اکنون در حالت پیوستگی با یادسپاری و پیش نگری و دیگری اکنون به مثابه نقطه منشاء با خصلت آغازین بودنش. در این نوشتار می کوشیم تا ضمن بیان انتقادها به منظور فهم خوانش دریدا، با اشاره به حد بودن انطباع اولیه و ساختار سه پایه ای اکنون پاسخی برای آن عرضه داریم. بر اساس حد بودن انطباع اولیه و در نتیجه عدم استقلال آن از طرفین حد، تلقی آن به صورت نقطه منشاء منتفی می گردد و ادراک یک عین، ادراکی دارای دیرند خواهد بود. ساختار سه پایه ای اکنون، پیوستاری متقابل از انطباعات اولیه و یادسپاری و پیش نگری را فراهم می سازد که بر پایه ی آن هیچ انطباع اولیه ای به تنهایی (به صورت نقطه منشاء) و بدون در نظر گرفتن این پیوستگی قابل درک نیست.
۴.

واسازیِ متافیزیک حضور در بازآفرینی های نوجوانان با نگاهی به بازآفرینی رستم و سهراب از آتوسا صالحی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متافیزیک حضور باز آفرینی ساختار شکنی ژانر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۹ تعداد دانلود : ۲۳۸
واسازیِ متافیزیک حضور در بازآفرینی های نوجوانان با نگاهی به بازآفرینی رستم و سهراب از آتوسا صالحی   چکیده بازآفرینی هایی که از روی متون کهن صورت می پذیرد، از ساختارهای روایی متن مبدأ پیروی نخواهد کرد. تغییراتِ اجتماعی و تاریخی منجر به ایجاد تغییر در روایت راویان خواهد شد و ساختارهایِ جهان رواییِ متن مبدأ را دگرگون خواهد کرد. ما در این تحقیق نشان داده ایم که این دست از تغییرات و دگرگونی ها را چگونه می توان در چارچوب خوانشِ واسازانه یا ساختارشکنانه بازخوانی و تحلیل کرد. همچنین نشان داده ایم که «متافیزیکِ حضور»، یکی از بنیان های اساسی بینش فلسفیِ پیشاساختارشکنی را می توان در وجودِ راوی هایِ مسلط و همه چیزدان در متون کهن نیز بازجست و با واسازیِ حضور ایشان، سایر ساختارهای متن، ازجمله نسبتِ عناصر متقابل و حتی ژانر اثر را دگرگون ساخت. بدین منظور داستان رستم و سهراب از شاهنامه انتخاب شده و با یکی از بازآفرینی های نوجوانان که در نوسازیِ فضا، ساختار و اهدافِ داستان به خوبی عمل کرده، مقایسه شده است. در نتایج تحقیق خواهیم دید که تخاطب ویژه با نوجوان و همچنین تغییر مؤلفه های تاریخی چگونه بر واسازیِ حضور اثر خواهد داشت و این واسازی ژانرِ اثر را از حماسه به درام مبدل خواهد کرد. واژه های کلیدی: بازآفرینی، حضور، راوی، ژانر، ساختارشکنی، متافیزیک.      
۵.

دوگانه گفتار– نوشتار: تحلیلی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان نوشتار گفتار لوگوس محوری متافیزیک حضور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۲۵۳
زبان به عنوان مهمترین ابزارِ برقراری ارتباط بین انسان ها به طور کلی در دو شکل گفتاری و نوشتاری مورد استفاده قرار می گیرد. با توجه به این مسئله که گفتار و نوشتار خصیصه های متفاوتی در انتقال معنا دارند قصد داریم این خصوصیات را برشماریم و ببینیم که در فلسفه به طور کلی چه برتری ای نسبت به یکدیگر داشته اند. بدین منظور جایگاه گفتار- نوشتار و ویژگی هر یک در انتقال معنا را نزد برخی اندیشمندان دوره ی جدید و معاصر بررسی می کنیم. ابتدا چون افلاطون به عنوان فیلسوف دوره ی متقدم، آغازگر مفهوم لوگوس محوری بوده، به ویژگی های گفتار و نوشتار از دیدگاه افلاطون می پردازیم، پس از بررسی دیدگاه روسو، سوسور و هلیدی که تقریبا همگی جایگاه گفتار را بالاتر از نوشتار در نظر می گرفتند، به نظریات دریدا می رسیم که با نظریه ی متافیزیکِ حضور به نقد لوگوس محوری پرداخت، با روش واسازی در مسیر تمرکز زدایی قدم برداشت و به رد اولویت در دوگانه های تقابلی مانند گفتار- نوشتار پرداخت.