فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱۷٬۸۱۶ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
405 - 413
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه مشارکت معلمان و دانش آموزان در فعالیت های پژوهشی (مراکز پژوهش سرای دانش آموزی) انجام شد. روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان حوزه پژوهش سرای دانش آموزی استان سمنان در سال 2021-2022 بودند که از میان آنان طبق اصل اشباع نظری 16 نفر با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تأیید و پایایی آن با روش ضریب کاپایی کوهن 62 درصد به دست آمد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA 2020 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که عوامل مؤثر بر توسعه مشارکت معلمان و دانش آموزان در فعالیت های پژوهشی شامل 18 مفهوم، 6 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی بود. مقوله های اصلی شامل ساختار پژوهش سرا (با دو مقوله فرعی سیستم پاداش دهی و قدردانی از تلاش های معلمان و دانش آموزان و شرایط به کارگیری و اصول اخلاقی در فرایند آن)، مأموریت و چشم انداز شفاف پژوهش سرا (با دو مقوله فرعی تدوین برنامه استراتژیک و تدوین مشخص اهداف، رسالت ها، ارزش ها و چشم اندازها) و قوانین، مقررات و سیاست گذاری ها (با دو مقوله فرعی انعطاف پذیری در فرآیند به کارگیری معلمان، دانشجومعلمان و دانشجویان مستعد و افزودن امتیاز در ارزشیابی سالانه و رتبه بندی) بودند. بحث و نتیجه گیری: با توجه به عوامل مؤثر شناسایی شده بر توسعه مشارکت معلمان و دانش آموزان در فعالیت های پژوهشی (مراکز پژوهش سرای دانش آموزی)، برنامه ریزی جهت توسعه مشارکت آنان ضروری است که از طریق عوامل شناسایی شده محقق می شود.
Effectiveness of Critical Thinking Education on Divergent Thinking and Academic Enthusiasm of High School Students(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
141 - 149
حوزههای تخصصی:
Purpose: Enhancing divergent thinking and academic enthusiasm in students can positively affect their academic and non-academic performances. Consequently, the present study aimed to determine the effectiveness of critical thinking education on divergent thinking and the academic enthusiasm of high school students.
Methodology: This quasi-experimental study followed a pre-test, post-test, and follow-up design with experimental and control groups. The research population comprised all female students in the 10th and 11th grades of the academic branch in Saveh city for the 2022-23 academic year, with a sample size calculated as 25 for each group based on G*Power software. Thus, 50 individuals were purposively selected and randomly assigned to experimental and control groups. The experimental group underwent 10 sessions of 75-minute critical thinking training, while the control group received no intervention during this period. The research instruments included the divergent thinking subscale in Kolb’s (1984) Learning Style Inventory and Schaufeli et al.’s (2002) Academic Enthusiasm Questionnaire. Data were analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post-hoc tests in SPSS software.
Findings: The results showed significant differences between the experimental and control groups in post-test and follow-up stages in terms of divergent thinking and academic enthusiasm. In other words, critical thinking education led to an increase in divergent thinking and academic enthusiasm among high school students, and the results were sustained at the follow-up stage (P<0.05).
Conclusion: According to the results of this study, counselors and psychologists can use critical thinking education alongside other effective educational methods to improve academic and non-academic characteristics of students.
بررسی میزان ارتباط بین مؤلفه های تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
91 - 117
حوزههای تخصصی:
چکیدهتحقیق حاضر میزان ارتباط مؤلفه ای تبدیل مصرف کنندگان به مشارکت کنندگان فرهنگ را بررسی کرده است. تحقیق از نوع همبستگی است و از بین 702 نفر فعال این عرصه، نمونه ای 250 نفری را به شیوه در دسترس انتخاب کرده است. با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس (3smart pls) میزان ارتباط بین مؤلفه ها آزموده شده است که طبق نتایج، ضریب مسیر (s) بین مؤلفه شرایط علّی و تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی به مقدار 0.919 و اعداد معناداری (t) 15.428 است. ضریب مسیر (s) بین مؤلفه تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ و راهبردها در صنایع دستی به مقدار0.732 و اعداد معناداری (t) 9.420 است. ضریب مسیر (s) بین شرایط زمینه ای و راهبردها به مقدار 0.741 و اعداد معناداری (t) 9.894 است. ضریب مسیر (s) بین شرایط مداخله ای و راهبردها به مقدار 0.804 و اعداد معناداری (t) 10.586 است. ضریب مسیر (s) بین راهبردها و پیامدها به مقدار 0.521 و اعداد معناداری (t) 7.909 است. مدل برازش قوی دارد و بین مؤلفه های تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
برساخت معنایی زن مهاجر افغانستانی در ادبیات داستانی معاصر افغانستان: مطالعه موردیِ جُستارمرز از مجموعه داستان های کوتاه «چرا تاریکی را خدای خود نکنم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
97 - 127
حوزههای تخصصی:
جُستارها نوع جدیدی از ادبیات روایی اند که در بازنمایی واقعیت از پراکسیس و گفتمان های فرهنگی-سیاسی متأثر می شوند؛ گفتمان مسلط الگوهای کنشی و حیات مطلوب خود را به نمایش می گذارد و ادبیات داستانی یکی از مجراهای آن است. این مطالعه با هدف توصیف برساخت مفهوم زن مهاجر افغانستانی در ادبیات داستانی معاصر افغانستان و بهره مندی از رویکرد نظری هومی بابا و آدورنو انجام شده است تا بازنمایی های زن مهاجر افغانستانی را در ژانر ادبی جُستار (داستان کوتاه) شناسایی و متناظر با بافت فرهنگی سرزمین مقصد تفسیر کند. برای نیل به این هدف، جُستار مرز از مجموعه داستان های کوتاه «چرا تاریکی را خدای خود نکنم»، نوشتهٔ مرضیه جعفری به عنوان نمونه انتخاب و با استفاده از روش تحلیل روایت «سیمور چتمن» در سه بخش داستان، گفتمان و ایدئولوژی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت تا از زبان روایی و مواضع ایدئولوژیک آن در رابطه با مفهوم زن مهاجر افغانستانی پرده برداری کند. یافته ها نشان می دهند که هویت زن مهاجر افغانستانی متناسب با گفتمان فرهنگی حاکم بر فضای جامعه مقصد دستخوش تغییر شده و به نوعی هویت سرگردان (هویت آشفته یا هویت مغشوش) را زیست می کند و برای رهایی از این بحران تصمیم می گیرد در راه مهاجرت مجدد به سرزمین های جدید و نه موطن خود قدم بردارد. بازتاب گسیختگی و تداخل فرهنگی جامعه میزبان با زن مهاجر افغانستانی در جُستار مرز با صدای حاشیه ای و معترض نویسنده به وضع موجود و متن واقعیت های مسلط بازتاب نموده است که به کارکرد «انتقادی» و نقش «رهایی بخشی» هنر در راستای تحلیل و نقد ساختارهای سلطه و سرکوب ارجاع دارد.
ارزیابی رابطه بین مقوله های مدل شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش استان بابل در کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتار شهروندی سازمانی نقش مهمی در بهبود کیفیت خدمات سازمان ها از جمله سازمان آموزش وپرورش دارد. بنابراین، هدف این مطالعه ارزیابی رابطه بین مقوله های مدل شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش مدیران و کارکنان آموزش وپرورش استان بابل در کشور عراق بودند و طبق فرمول کوکران حجم نمونه 385 نفر تعیین که این تعداد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش با 61 گویه بود که داده های آن با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و حداقل مربعات جزئی در نرم افزارهای SPSS-22و Smart-PLS-4 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که پدیده محوری شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش دارای 10 مولفه در 5 مقوله شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایطه مداخله گر، راهبردها و پیامدها (هر کدام دو مولفه) بود که همه مولفه ها بار عاملی بالاتر از 50/0 و همه آنها پایایی کرونباخ و ترکیبی بالاتر از 70/0 داشتند. همچنین، ضرایب همبستگی مقوله های شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایطه مداخله گر، پدیده محوری، راهبردها و پیامدها کمتر از 45/0 و حاکی از عدم همپوشانی آنها بود. علاوه بر آن، با توجه به شاخص های اشتراک و افزونگی، مدل شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش برازش مناسبی داشت و اثر شرایط علّی، شرایط زمینه ای و شرایطه مداخله گر بر پدیده محوری، اثر پدیده محوری بر راهبردها و اثر راهبردها بر پیامدها معنادار بود (05/0P<).نتیجه گیری: مدل طراحی شده شهروندی سازمانی در آموزش وپرورش می تواند به مدیران، مسئولان و برنامه ریزان آموزش وپرورش در طراحی برنامه هایی جهت بهبود شهروندی سازمانی در این سازمان کمک نماید.
ارائه الگوی مدیریت چالش های رساله نویسی مبتنی بر تجارب زیسته دانشجویان دکتری جغرافیای کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
57 - 69
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارائه الگوی مدیریت چالش های رساله نویسی بر اساس تجارب زیسته دانشجویان دکترای جغرافیای کشور عراق بود. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی و روش توصیفی در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول از مصاحبه نیمه ساختاریافته و روش تحلیل 7 مرحله ای کلایزی برای تحلیل داده ها استفاده شد. در مرحله دوم از روش دلفی و تحلیل محتوای کیفی با کمک نرم افزار Maxqda 2020 بهره گرفته شد. جامعه آماری مرحله اول شامل دانشجویان و فارغ التحصیلان دکترای جغرافیا در سه سال اخیر بود و در مرحله دوم خبرگان حوزه آموزش عالی از جمله مدیران، کارشناسان و اعضای هیأت علمی مورد مطالعه قرار گرفتند. نمونه گیری به صورت هدفمند و ملاک محور انجام شد و در مجموع 22 نفر (10 نفر در مرحله اول و 12 نفر در مرحله دوم) مشارکت کردند. یافته ها: نتایج نشان داد چالش های رساله نویسی دانشجویان دکترای جغرافیا در عراق در چهار بعد اصلی شامل ساختاری-سازمانی، دانشجویی، آموزشی-پژوهشی، و فناوری اطلاعات و ارتباطات دسته بندی می شود. در بعد ساختاری-سازمانی، چالش هایی مانند محدودیت های مالی، ناکارآمدی مقررات و سیاست ها، و ضعف سیستم های اداری مشاهده شد. در بعد دانشجویی، مشکلاتی از قبیل استرس و اضطراب، کمبود مهارت های پژوهشی و نگارشی، و ناتوانی در مدیریت زمان مطرح شد. بعد آموزشی-پژوهشی شامل ضعف در نظارت و راهنمایی اساتید، کمبود منابع علمی مرتبط، و پیچیدگی در فرآیندهای تحقیقاتی بود. در بعد فناوری اطلاعات و ارتباطات نیز مسائلی چون کمبود دسترسی به منابع دیجیتال، ضعف در زیرساخت های فناوری، و ناآشنایی با ابزارهای تحقیقاتی مدرن برجسته شدند. این ابعاد در قالب 12 مؤلفه اصلی، 34 مؤلفه فرعی، و 157 مفهوم شناسایی شدند. در مرحله دوم پژوهش، 20 راهکار کلی برای مدیریت این چالش ها شناسایی شد که شامل تقویت فرآیندهای اداری، بهبود ارتباطات میان دانشجو و استاد راهنما، توسعه مهارت های پژوهشی و نگارشی، و استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای افزایش کارایی و دسترسی به منابع علمی بود. این یافته ها به ارائه مدلی جامع برای مدیریت چالش های رساله نویسی و ارتقای کیفیت آموزش دکتری در عراق منجر شد. نتیجه گیری: این پژوهش مدلی جامع برای مدیریت چالش های رساله نویسی ارائه کرده که به دانشگاه های عراق کمک می کند تا از طریق هماهنگی در جنبه های مختلف سیستم آموزشی، ارتقای کیفیت آموزش دکتری را محقق سازند. یافته ها اهمیت ماهیت چندبعدی آموزش دکتری را نشان می دهد و نیاز به راهکارهای یکپارچه برای بهبود تجربه دانشجویان دکتری و افزایش کارایی فرآیندهای آموزشی و پژوهشی را برجسته می کند.
نقش میانجی گر کارکرد خانواده در رابطه بهزیستی روانشناختی و تکانشگری با نشانه های درونی و برونی سازی شده نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۹
151 - 173
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر کارکرد خانواده در رابطیه بهزیستی روانشناختی و تکانشگری با نشانه های درونی و برونی سازی شده نوجوانان انجام شد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهرستان اندیمشک در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل دادند که از بین آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 326 نفر (165 دختر و 161 پسر)به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های خودسنجی نوجوانان (YSR)، بهزیستی روانشناختی (PWB)، تکانشگری (BIS-11) و ابزار سنجش خانواده (FAD) پاسخ دادند. یافته های این پژوهش از نقش میانجی گر کارکرد خانواده در رابطه بهزیستی روانشناختی با نشانه های درونی و برونی سازی شده نوجوانان حمایت می کند. همچنین از نقش میانجی گر کارکرد خانواده در رابطه تکانشگری با نشانه های درونی و برونی سازی شده نوجوانان نیز حمایت می کند و نشان داد که کارکرد خانواده می تواند با افزایش سطوح بهزیستی روانشناختی و کاهش سطوح تکانشگری از بروز و تداوم نشانه های درونی و برونی سازی شدیه نوجوانان بکاهد. این یافته ها می تواند در تببین بهتر کارکرد خانواده و تدوین پروتکل های مداخلاتی و درمانی خانواده کمک کننده باشد.
تنوع اکولوژیکی به مثابه راهبرد شناختِ تنوع قومی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
تنوع زیستی در ایران زمین پرسش های دشواری را در مورد چگونگی شناخت، تعامل و تحلیل آن، فرا روی محققان این فلات گسترده و ناهموار مطرح می سازد. به واسطه جدایی مطالعات و تحقیقات طبیعی و اجتماعی و مرزبندی های ناشی از این رویکرد واگرایانه، این دشواری در حوزه مسائل اجتماعی دو چندان شده است. تنوع قومی، سرفصلی اجتماعی از بافت و ترکیب زیست جمعی در فلات ایران می باشد. با توجه به درهم تنیدگی حوزه های طبیعی و اجتماعی، پرسش اصلی مقاله عبارت است از این که: تنوع قومی به مثابه یک ویژگی زیستی و سرزمینی در کشور، چگونه می تواند همگرایی اجتماعی و یکپارچگی سرزمینی را در پی داشته باشد؟ فرضیه اصلی بر پایه واقعیتِ پیوند حوزه های طبیعی و اجتماعی و دیرینگی زیست در سرزمین، شناخت تنوع قومی را در گرو شناسایی و تحلیل با هم پیوند طبیعی آن یعنی تنوعِ زیستگاهی و سکونتگاهی می داند و نسبت همگرایی اجتماعی با تنوع قومی را بدون فهم تنوع اکولوژیک ممکن نمی داند زیرا جداسازی تحلیلی و صورت بندی صرفاً اجتماعی-در معنای عام آن- از تنوع قومی، منجر به از دست رفتن ویژگی بوم-پایه بودن آن می شود. با توجه به ماهیت نظری مقاله، روش تحقیق مورد استفاده، تحلیل انتقادی با هدف گشودگی مفهومی در حوزه مطالعاتی و تحقیقاتیِ قوم شناسی ایران با تکیه بر رویکرد اجتماعی-اکولوژیک است. از این رو، تنوع اکولوژیکی به مثابه زیرساخت ادراکی و مفهومیِ مواجهه با ویژگی ها و تغییرات سرزمینِ متنوع ایران به ویژه، تنوع قومی پیشنهاد شده است.
«زرنگی» در زندگی روزمره: بررسی برخی علل جامعه شناختی ترجیح منافع فردی بر منافع جمعی در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
105 - 139
حوزههای تخصصی:
انسان ها همواره در جامعه برای رفع نیازهای خود با یکدیگر در کنش متقابل هستند. امروزه این تعامل با چالش های زیادی مواجه شده است. یکی از این چالش ها، ترجیح افراطی اهداف و منافع فردی و شخصی و نادیده گرفتن منافع دیگری و مصالح جمعی است. در جامعه ایران، این مسئله دارای سابقه است، اما اکنون به صورت حادی درآمده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی علل ترجیح منافع فردی بر منافع جمعی در زندگی روزمره شهروندان تهرانی بوده است. حجم نمونه در این پیمایش از طریق فرمول کوکران به تعداد 385 نفر برآورد شد و داده های مورد نیاز، به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از مناطق ۱، ۷، ۱۱، ۱۴ و ۲۰ تهران در زمستان 1399 جمع آوری شد. تبیین نیز بر اساس مفاهیم مأخوذ از نظریه های فرهنگ-بنیادِ پارسونز (بی طرفی عاطفی)، مرتون (گروه مرجع و نوآوری) و هومنز (قضیه محرک) و تلفیق آن ها صورت گرفت. برای این منظور از آزمون های دو و چندمتغیره کمک گرفته شد. یافته ها نشان داد که حتی در شرایط ترومایی کرونا، که طبق برخی نظریه های دورکیمی، می باید افراد به علت گسترش حلقه «ما»، مصالح جمعی را برای منافع فردی مقدم بدارند، تعداد قابل ملاحظه ای از پاسخگویان (94 درصد)، در حد «متوسط» و «زیاد» منافع فردی را بر منافع و مصالح جمع ترجیح می دهند. نگرش و فرهنگ زرنگی نقش اصلی را در این مسئله دارند. به طور مشخص، روشن شد که هر چه بی طرفی عاطفی، گرایش به گروه های مرجع، گرایش به نوآوری و گرایش به محرک بیشتر باشد، ترجیح منافع فردی بر منافع جمعی نیز بیشتر است.
مراقبت آموزشی مادران: شکل دهنده سرمایه فرهنگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله تبیین عملکرد مادران در فرآیند شکل دهی به سرمایه فرهنگی کودکان و شناخت چالش های آن ها در این مسیر است. روش مورد استفاده در این پژوهش، مردم نگاری بود و برای گردآوری اطلاعات از تکنیک مصاحبه مردم نگارانه نیمه ساختاریافته و مشاهده استفاده شد. مشارکت کنندگان شامل 20مادر 33 تا 48ساله بودند که فرزندان زیر هفت سال خود را به کلاس نمایش خلاق و موسیقی می آوردند. نمونه گیری در ابتدا هدفمند و در ادامه به صورت نظری انجام شد. میدان تحقیق، دو مرکز آموزشی در دو منطقه مختلف در تهران در نظر گرفته شد. پس از پیاده سازی با روش تحلیل مضمون و استفاده از مشاهده نامه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به منظور حساسیت نظری، نظریات مربوط به سرمایه فرهنگی بوردیو و سرمایه عاطفی و رویکردهای فمینیستی مرور شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مادران به واسطه سرمایه عاطفی خود، منابعی را برای پیوند قوی با فرزندان به کار می گیرند تا ویژگی هایی را که جامعه برای آن ارزش قائل است (سرمایه فرهنگی)، در فرزندان خود پرورش دهند. آن ها با از خودگذشتگی و صرف وقت بسیار به کودک آموزش می دهند یا با ثبت نام در کلاس های گوناگون او را با مهارت های مختلف تجهیز می کنند و از این طریق سرمایه فرهنگی فرزندان خود را شکل می دهند. مادران در مسیر تولید و انباشت سرمایه فرهنگی برای فرزندان، دچار چالش هایی می شوند که عبارتند از: 1) مادر کافی یا کامل؛ 2) تعارض مادری با اشتغال و پیشرفت؛ 3) احساس کمبود سرمایه فرهنگی.
مصرف فرهنگی رسانه ها و تغییرات هویتی: پیمایشی درباره منطقه اورامانات استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 13
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه تحلیل رابطه بین مصرف رسانه ها و تغییرات هویتی است. به بیان دیگر، می کوشد برهم کنش ابعاد هویتی بر یکدیگر و رابطه آنها با میزان مصرف رسانه ها را مطالعه کند. این پژوهشِ کاربردی که از نوع توصیفی- علی است با روش پیمایش (از نوع مقطعی) انجام پذیرفته و برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استاندارد سلگی و همکاران (1394) سود جسته است. جامعه آماری چهار مرکز شهرستان منطقه اورامانات در کرمانشاه که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و طبق فرمول کوکران حجم نمونه 384 نفر به دست آمد. یافته ها نشان می دهد که در ماتریس همبستگیِ چهار بُعد هویت، رابطه مستقیم و معنی داری بین هویت قومی و ملی با هویت دینی وجود دارد. همچنین بین هویت دینی و هویت جهانی این رابطه معکوس و معنی دار است. رابطه بین هویت ملی و مصرف رسانه ملی (تلویزیون) مثبت، و بین این بُعد از هویت و مصرف شبکه های ماهواره ای کُرد زبان معکوس است. آن چه هویت قومی نامیده می شود با ماهواره های کُردزبان رابطه مستقیم و معنی داری دارد. همچنین بین هویت دینی با میزان مصرف ماهواره های کُردزبان رابطه معکوس و با تلویزیون سراسری رابطه مثبتی وجود دارد که این دو متغیر روی هم حدود 7 درصد از تغییرات هویت دینی را تبیین کرده اند. نهایتاً هویت مدرن با میزان مصرف تلویزیون سراسری رابطه معکوس و با ماهواره رابطه مثبت و معنی داری داشته است که در مجموع این دو متغیر حدود 5 درصد از تغییرات هویت مدرن را پیش بینی کرده اند. از دیگر نتایج این پژوهش این که در سلسله مراتب هویتی، هویت قومی پاسخگویان با میانگین 4 بیشترین و هویت مدرن با میانگین 88/3 کمترین بوده است. از نظر ارجحیت هویتی پاسخگویان در وهله اول خود را مسلمان، بعد کُرد و سپس ایرانی دانسته اند. از نظر مصرف رسانه نیز میزان استفاده پاسخگویان از رسانه های رسمی مثل تلویزون و شبکه استانی بسیار کم بوده است و به شدت از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی جدید استفاده می کنند.
نقش میانجی شفقت خود در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۸
23 - 46
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با تعارضات زناشویی از طریق نقش میانجی شفقت خود در متاهلین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه انجام شد. پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی با روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری، کلیه مراجعین متاهل به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه در ده ماهه اول سال ۱۴۰۲ بودند که از آن ها تعداد 210 نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ-SF)، شفقت خود (SCS) و تعارض زناشویی (MICQ) را تکمیل نمودند. داده ها از طریق آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است. یافته ها مشخص کرد هر پنج حوزه طرحواره های ناسازگار اولیه با شفقت خود رابطه منفی و با تعارض زناشویی رابطه مثبت دارند. همچنین شفقت خود با تعارض زناشویی رابطه منفی دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد هر پنج حوزه طرحواره های ناسازگار اولیه با تعارض زناشویی از طریق شفقت خود رابطه دارند. با توجه به اثرات تعارضات زناشویی برخانواده ها و جامعه، در نظر گرفتن متغیرهای به کار رفته در این پژوهش می تواند زمینه را جهت برنامه ریزی به منظور کنترل فراوانی تعارضات زناشویی و کاهش تعارضات مخرب فراهم سازد.
بررسی اثر بیماری های روانی بر ارتکاب جرم (مورد مطالعه: بیماران دارای اختلالات روانی مراجعه کننده به پزشک قانونی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
161 - 176
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل مسائل و معضلات سبک زندگی ماشینی و شهری و جنجال های ذهنی و فکری ناشی از این سبک زندگی، اختلالات روحی و روانی افراد در حال گسترش است. گسترش اختلالات روانی افراد پیامدهایی نظیر ازدیاد جرم و جنایت برای جامعه درپی خواهد داشت. هدف این پژوهش بررسی اثر بیماری های روانی بر ارتکاب جرم مبتنی بر مفاهیم حقوقی در سال 1402 است. این پژوهش نیمه تجربی است با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل. پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گرتزو روئمر و مقیاس افسردگی اضطراب و استرس DASS دو ابزار سنجش این پژوهش بودند. جامعه پژوهش بیماران دارای اختلالات روانی مراجعه کننده به پزشک قانونی تهران تشکیل داده اند. حجم نمونه، 60 نفر تعیین شده است که به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (30 نفر) و کنترل (30 نفر) گماشته شده اند. برای تحلیل داده های پژوهش، از آزمون های ضریب کواریانس با نرم افزار spss24 استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، محاسبه و مناسب ارزیابی شد که بر اساس آن ضریب متغیرهای پژوهش و ابعاد آن بیش از 0.7 بود. در این پژوهش با به کارگیری آمار استنباطی رابطه متغیرهای افسردگی، اضطراب، استرس، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، عدم پذیرش پاسخ های هیجانی با ارتکاب به جرم سنجیده شد که رابطه همه متغیرها مورد تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر بیماری های روانی در ارتکاب به جرم در نسبت با گروه کنترل که گروه سالم می باشند، بیشتر است. یعنی فردی دارای اختلالات روانی اگر در شرایط جرم خیر قرار بگیرد احتمال ارتکاب به جرم او نیز در نسبت به فرد سالم، افزایش می یابد.
طراحی و سنجش شاخص ترکیبی سنجش علم مبتنی بر صورت بندی اسلامی علم (پیشنهادی برای ارائه گزارش های ملّی علم و فناوری جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
39 - 74
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاران علم و فناوری، میزان موفقیت و شکست خویش را دائماً با ارجاع به رتبه خود بر اساس شاخص ها، ارزیابی می کنند. اما از یک سو، این شاخص ها، منفردند و ابعاد و مؤلفه های مختلف علم، در یک چارچوب با همدیگر ترکیب نشده اند و از دیگر سو، چارچوب نظری شاخص های ترکیبی بر اساس مبانی مختلف، به نحو متفاوتی صورت بندی می شود. ازاین رو هدف پژوهش حاضر، این است که یک شاخص ترکیبی برای سنجش علم مبتنی بر صورت بندی اسلامی علم طراحی کند. در این پژوهش روش شناسی ده مرحله ای ساخت شاخص ترکیبی، ارائه شده توسط سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه مبنا بوده است. این روش شناسی از تدوین چارچوب نظری، شروع و به ارائه و انتشار، ختم می شود. این پژوهش، با صورت بندی دیدگاه های سه متفکراسلامی(امام خمینی، شهید مطهری و آیت الله خامنه ای) و با استفاده از روش تحلیل مضمون و با رویکرد استقرایی- قیاسی و درنهایت از طریق خوانش جمعی صورت بندی ها، چارچوب نظری شاخص را به دست آورد. سایر مراحل نیز مطابق با روش شناسی مذکور طی شد. یافته ها نشان داد دو مفهوم «اقتدارزا بودن» و «زنجیره مندی»، توضیح دهنده ماهیت علم از منظر اندیشمندان اسلامی است که منجر به ترسیم سه بُعد «مرجعیت فکری و علمی»، «نظام اقتصادی قوی» و «نظام سیاسی اجتماعی عزتمند» به عنوان ابعاد علم در حیات اجتماعی می شود. این ابعاد، با 12 متغیر و 36 نشانگرِ متناظر خود، اجزای شاخص ترکیبی علم را به وجود آورده اند. سنجش علم ایران در بازه زمانی 5 ساله (1398-1394)، نشان دهنده رشد همواره صعودی ولی نامتوازن آن به میزان 28.03% است. به طوری که بُعد «مرجعیت فکری و علمی»، 38%، بعد «نظام سیاسی اجتماعی عزتمند»، 1.07% و بعد «نظام اقتصادی قوی»، 17.41% رشد کرده است. بنابراین علی رغم رشد قابل توجه علم در بعد مرجعیت علمی، علم، عزت آفرینی چندانی را به بار نیاورده و ثانیاً میزان توانایی اقتصادی و تولید ثروت از علم، کمتر از رشد شاخص کلی آن بوده است.
شناسایی مؤلفه های مؤثر در تبیین الگوی نهادی جایگاه نظام بانکی در حکمرانی توسعه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
1 - 32
روش شناسی: روش انجام پژوهش به صورت آمیخته اکتشافی و برای پاس خ دادن ب ه س ؤالات، از روش تحلی ل مض مون و ش بکه مضامین استفاده شده است. در جمع آوری داده ها ب ا استفاده از نمونه گی ری هدفمن د، با 12 نفر از مدیران حکمرانی توسعه در کشور مصاحبه شد. از جلس ات کمیته های تخصصی، گزارش های دری افتی از اسن اد ب الادستی، مطالعه تطبیقی بین المللی، مص احبه و مش اهدات و ی ادداشت های شخصی به عنوان منابع پژوهش استفاده شد. بعد از جمع آوری داده ها، کدگذاری ب از داده ها انجام شد و پس از بررسی کدهای استخراج شده، موارد مشابه و مشترک در قالب مضمون واحد ساماندهی شدند. یافته ها: مجموعا 261 مضمون پایه بدست آمد. چهار مضمون فراگی ر و 19 مضمون سازمان دهنده تخصیص داده شد و الگوی نهادی جایگاه صنعت بانکداری در حکمرانی توسعه در قالب شبکه ی مضامین ارائه گردید.نتیجه گیری: تأثیر توسعه مالی بر رشد کشور مثبت و به لحاظ آماری معنی دار است ضریب متغیر توسعه مالی از کانال اعتبارات بانکی بزرگ تر از کانال بازار سرمایه است. نتایج نشان می دهد حکمرانی خوب با بهبود شرایط تخصیص منابع اثر توسعه مالی بر رشد را تقویت می کند و اثربخشی توسعه مالی جهت تحقق رشد اقتصادی با بهبود سطح حکمرانی افزایش می یابد. نتایج نشان از وابستگی بیشتر توسعه مالی کشورهای درحال توسعه به سیستم بانکی و اهمیت بالای این سیستم در اقتصاد کشورهای درحال توسعه است.
بررسی رابطه بین تأثیر میزان استفاده از فضای مجازی بر روابط انسانی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
207 - 216
حوزههای تخصصی:
هدف: زمینه و هدف: میزان استفاده از اینترنت و فضای مجازی چنان رو به گسترش است که نسل کنونی را نسل شبکه نام نهاده اند؛ لذا هدف مطالعه بررسی رابطه بین تأثیر میزان استفاده از فضای مجازی بر روابط انسانی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز است. روش شناسی: روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز در سال تحصیلی 1401-1402 می باشند. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده و تعداد 378 نفر از دانشجویان با استفاده از فرمول کوکران از بین ۱۹۶۱۹ دانشجو انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه بود که با طیف پنج درجه ای لیکرت موردسنجش و ارزیابی قرار گرفت که روایی آن موردبررسی و به تائید صاحب نظران رسیده و مقدار پایایی آن بعد از محاسبه به روش آلفای کرونباخ بالاتر از 80/0 می باشد. برای تجزیه وتحلیل آماری از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تک نمونه ای مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و روش تحلیل رگرسیون استفاده شده است. یافته ها: با توجه به نتایج سطح معنی داری بین میزان استفاده از فضای مجازی و میزان روابط انسانی دانشجویان با ضریب همبستگی 714/0- =r بیان می شود که بین میزان استفاده از فضای مجازی و میزان روابط انسانی دانشجویان رابطه معنی دار منفی و معکوس با شدت قوی برقرار است، یعنی با افزایش میزان ساعات استفاده از فضای مجازی، میزان روابط انسانی دانشجویان کاهش می یابد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق حاضر مشخص گردید که بین تأثیر میزان استفاده از فضای مجازی بر روابط انسانی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز رابطه معناداری وجود دارد و میزان استفاده از فضای مجازی می تواند بر روابط انسانی در بین دانشجویان تأثیرگذار باشد.
تبیین جامعه شناختی خشونت علیه همسر از دریچه تئوری عمومی جرم (قلمروهای زندگی) اگنیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
26 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی چرایی مبادرت افراد به خشونت علیه همسر با استفاده از تئوری عمومی جرم (قلمروهای زندگی) اگنیو است. روش پژوهش توصیفی – همبستگی بود. با استفاده از نمونه 450 نفری از زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به دادگاه های خانواده، مراکز بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی شهر رشت به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و مفروضه های تئوری عمومی جرم مورد بررسی قرار گرفت. مقیاس های مورد استفاده در پژوهش شامل خشونت علیه همسر، محدودیت در برابر جرم، انگیزه برای جرم، قلمرو مشکل آفرین فردی، خانوادگی، همالان و شغلی بود. خلاصه ضرایب غیرمستقیم مدل نشان می دهد که قلمرو همالان مشکل آفرین (ضریب بتا: 073/0)، قلمرو فردی مشکل آفرین (ضریب بتا: 085/0)، قلمرو خانوادگی مشکل آفرین (ضریب بتا: 101/0) و قلمرو شغلی مشکل آفرین (ضریب بتا: 083/0) با تأثیرگذاری بر محدودیت در برابر جرم و انگیزه برای جرم (به صورت غیرمستقیم بر خشونت علیه همسر تأثیر دارند. چهار قلمرو مشکل آفرین زندگی، انگیزه برای جرم و محدودیت در برابر جرم و همچنین متغیرهای دموگرافیک قادرند 58 درصد از واریانس خشونت علیه همسر را تبیین نمایند. همچنین قلمروهای مشکل آفرین زندگی یعنی قلمروهای خانواد، فردی، همالان و شغلی قادرند 21 درصد از واریانس محدودیت در برابر جرم و 25 درصد از واریانس انگیزه برای جرم را تبیین نمایند.
دستیابی به مهم ترین عناصر خداباوری و توکل در حیات طیبه بر پایه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با رویکرد فقهی- تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
619 - 644
حوزههای تخصصی:
نظام تعلیم و تربیت کشور نیازمند به روزرسانی و تحولی اساسی است از سوی دیگر نیز اجرای نامحسوس برخی مفاد سند2030 در گوشه و کنار بر ضرورت این تحول در جهت تعلیم و تربیت اسلامی ایرانی می افزاید. هدف مهم این نوشتار بررسی فقهی تربیتی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با هدف دستیابی به مهم ترین عناصر خداباوری و توکل بر خدا در حیات طیبه است. بررسی این مهم در راستای تحقق بند 1 از هدف های کلان سند تحول ضروری است. تحقق این هدف والا در تربیت انسانی مؤمن، خداباور، متعهد به وظایف، حق مدار و دارای عزت نفس تجلی می یابد. تحقق این هدف به عنوان یک راهبرد کلان در بعد معرفتی، مبتنی بر «شناخت پروردگار، تقویت ایمان، توجه به ذات باری تعالی و ناامیدی از غیر او و حق مداری و استقامت بر آن» که همگی از زمینه ها و عناصر توکل به شمار می رود. این مقاله به این پرسش اساسی می پردازد: «برپایه بررسی سند تحول بنیادین، عناصر کلیدی خداباوری و توکل در حیات طیبه چیست؟» برای دستیابی به پاسخی متقن، مقاله پیش رو با روش توصیفی تحلیلی به تحلیل مفاد آیات و روایات پرداخته و با بهر ه گیری از روش های استظهار از متن مطابق مبانی اصول استنباط، مهم ترین عناصر رشد خداباوری و توکل را استنباط کرد. از مهم ترین نتایج پژوهشی تطابق شاخصه های خداباوری در قرآن و روایات با اهداف و راهکارهای عملی سند تحول بنیادین است و همچنین دستیابی به زمینه های توکل که عبارت اند از: «شناخت صفات پروردگار؛ تقویت ایمان؛ باورمندی به ذات لایزال الهی و امید نبستن به دیگران؛ حق مداری و استقامت بر آن».
تبیین جامعه شناختی رفتارهای انحرافی دانشجویان: آزمون تجربی نظریه شرمساری بازپذیرنده بریث ویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
32 - 56
حوزههای تخصصی:
رویکرد تعاملی نسبت به انحرافات اجتماعی، تعریف و رویه های کنترل آن را به سمت تقویت راهبردهای فرهنگی در کنترل رفتارهای انحرافی هدایت می کند. نظریه شرمساری بازپذیرنده بریث ویت از جمله راهبردهای فرهنگی شناخته شده در کنترل رفتارهای انحرافی است که می تواند در بستر فرهنگی- اجتماعی جامعه ایران راهگشا باشد. این نظریه به روش هایی مربوط می شود که از طریق آن جامعه به جرم و مجرمان پاسخ می دهد؛ یا با شرمسار کردن آن ها به گونه ای انگ زننده یا با بازپذیری آن ها. بنابراین مقاله حاضر در نظر دارد تا با آزمون تجربی این نظریه ضمن تبیین جامعه شناختی رفتارهای انحرافی دانشجویان، به شناخت ژرف تری از این نظریه نایل آید. یافته های مقاله حاضر به روش پیمایش و با تکمیل پرسشنامه، از 831 نفر از دانشجویان 5 دانشگاه دولتی منتخب در شهر تهران، گردآوری شده اند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه گویای آن است که متغیرهای انگ زنی، دوستان منحرف، پایبندی به ارزش های اخلاقی وجابه جایی شرم در تبیین رفتارهای انحرافی دانشجویان نقش دارند. به طور کلی نتایج آزمون تفاوت میانگین ها گواه آن است که تفاوت های معناداری در میان دختران و پسران دانشجو به لحاظ متغیرهای مستقل دیده شده است، بدین معنا که میانگین شرمساری، بازپذیری، به هم پیوستگی، پذیرش شرم، جابه جایی شرم، درونی سازی شرم و پایبندی به ارزش های اخلاقی در دختران دانشجو بیش از پسران دانشجو است. در حالی که میانگین ارتباط با دوستان منحرف در پسران دانشجو بیشتر از دختران است و هم چنین تفاوت معناداری در انگ زنی بین هر دو جنس مشاهده نشده است.
مدل پارادایمی ازدواج به موقع در سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
139 - 161
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف کشف عوامل و شرایط ازدواج به موقع و ارائه الگوی داده بنیاد آن صورت گرفته است. روش پژوهش کیفی و رویکرد مورد استفاده نظریه زمینه ای به عنوان یکی از روش های اصلی پژوهش کیفی است. اطلاعات از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با نخبگان، استادان و فعالان فرهنگی آشنا با شرایط و امور ازدواج جوانان جمع آوری و در سه سطح کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. کدگذاری مفاهیم حاصل از مصاحبه با شرکت کنندگان باعث شکل گیری 225 مفهوم اولیه، 118 مفهوم محوری و 17 مضمون اصلی و ارائه الگوی پارادایمی ازدواج به موقع شد. الگوی به دست آمده از پژوهش شامل شرایط علّی (اصلاح قوانین، جایگاه و ضرورت ازدواج و ارزش های اسلامی)، شرایط زمینه ای (آگاهی و فرهنگ، مسئولیت پذیری، شرایط و زیرساخت ها، همراهی و هماهنگی)، راهبردها (اقدامات فرهنگی، اقدامات اقتصادی و حمایت و رفع موانع) و پیامدها (فردی، خانوادگی و اجتماعی) است که با توجه به آنها می توان با فراهم سازی شرایط ازدواج به موقع، زمینه و بستر های شکل گیری خانواده، تداوم و رشد نسلی سالم و متعالی را فراهم کرد.