
مقالات
حوزههای تخصصی:
توجه به موضوع بچه دارشدن، به علت اثرگذاری زیاد آن بر زندگی خانوادگی افراد در دوران مختلف فرزندپروری، امری ضروری به شمار می رود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی تغییرات ایجاد شده در زندگی خانوادگی که متاثر از بچه دارشدن است انجام شد. روش: 96 شرکت کننده زن و مرد متاهل از شهر تهران، در گروه های مختلف سنی (بر اساس اصل اشباع داده ها) و با روش نمونه گیری هدفمند، از میان افراد دارای فرزند تازه متولد شده الی شش سال، والدین دارای فرزند دبستانی، والدین دارای فرزند نوجوان، و والدین دارای فرزندان بزرگسال مجرد و متاهل انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد تا تجارب آنها در مورد فرزند داشتن شناسایی شود. مصاحبه ها با روش ون منن (رویکرد پدیدارشناسی تفسیری) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: مضامینی تحت عنوان "ورود فرزند به زندگی"، "از آب و گل درآمدن"، "آغاز مدرسه"، "نوجوانی: پلی بین کودکی و بزرگسالی"، "اتمام نوجوانی: ورود به دنیای بزرگسالی"، و "خروج فرزندان از منزل" استخراج شدند. نتیجه گیری: در نهایت می توان نتیجه گرفت که تغییراتی که در هر دوره از زندگی خانوادگی، به واسطه تأثیر فرزندان رخ می دهد، گستره عظیمی شامل مدیریت مسائل مربوط به خود فرزندان تا اثرات حضور آنها بر مسائل مالی، روابط زناشویی، تعاملات اجتماعی و غیره را در بر میگیرد.
نقش میانجی شفقت خود در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با تعارضات زناشویی از طریق نقش میانجی شفقت خود در متاهلین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه انجام شد. پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی با روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری، کلیه مراجعین متاهل به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه در ده ماهه اول سال ۱۴۰۲ بودند که از آن ها تعداد 210 نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ-SF)، شفقت خود (SCS) و تعارض زناشویی (MICQ) را تکمیل نمودند. داده ها از طریق آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است. یافته ها مشخص کرد هر پنج حوزه طرحواره های ناسازگار اولیه با شفقت خود رابطه منفی و با تعارض زناشویی رابطه مثبت دارند. همچنین شفقت خود با تعارض زناشویی رابطه منفی دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد هر پنج حوزه طرحواره های ناسازگار اولیه با تعارض زناشویی از طریق شفقت خود رابطه دارند. با توجه به اثرات تعارضات زناشویی برخانواده ها و جامعه، در نظر گرفتن متغیرهای به کار رفته در این پژوهش می تواند زمینه را جهت برنامه ریزی به منظور کنترل فراوانی تعارضات زناشویی و کاهش تعارضات مخرب فراهم سازد.
رابطه بین رضایت زناشویی والدین و مشکلات خواب کودکان پیش دبستانی: نقش واسطه ای اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین رضایت زناشویی والدین و مشکلات خواب کودکان پیش دبستانی با میانجیگری اختلال اضطراب جدایی انجام شد. از بین کودکان 3 تا 6 ساله شهر تبریز تعداد 400کودک(228 پسر ، 172 دختر) پیش دبستانی با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله در سال 1400-1401 انتخاب شدند و مادران شان به پرسش نامه سنجش عادات خواب کودکان ، مقیاس سنجش اضطراب جدایی والد - کودک و مقیاس رضایت زناشویی انریچ پاسخ دادند. داده های با استفاده از روش تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری و به وسیله نرم افزار SMARTPLS-3 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.یافته ها نشان داد که علاوه بر رابطه مستقیم بین رضایت زناشویی والدین با مشکلات خواب کودکان پیش دبستان، رضایت زناشویی با میانجیگری اختلال اضطراب جدایی بر مشکلات خواب کودکان اثرات غیرمستقیم معناداری دارد(در سطح 01/0) بنابراین نتایج حاکی از نقش واسطه ای اختلال اضطراب جدایی در رابطه بین رضایت زناشویی والدین و مشکلات خواب کودک است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت کیفیت روابط زناشویی می تواند نقطه شروع خوبی برای پیشگیری و درمان زودهنگام مشکلات خواب کودکان باشد و افزایش رضایت زناشویی والدین باعث سلامت خواب کودکان خواهد شد که این یافته ها می تواند برای متخصصان حوزه سلامت روان از جمله درمانگران، روان شناسان و مشاوران مفید فایده واقع شود.
مقایسه اثر بخشی بسته درمانی پذیرش وتعهد روایت محور و درمان پذیرش وتعهد بر عدم تحمل بلاتکلیفی و عواطف منفی زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تعارضات زناشویی زوجین را با مشکلات روانشناختی مواجه می کند و در آستانه طلاق قرار می دهد، این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان پذیرش وتعهد روایت محور با پذیرش وتعهد بر بلاتکلیفی و عواطف منفی زنان در آستانه طلاق انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون بادو گروه آزمایش و گروه کنترل و دوره پیگیری 2ماهه بود. از بین مراجعین طلاق دادگستری اصفهان 45 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی درسه گروه گمارده شدند.گروه اول و دوم اول طی 8 جلسه 75 دقیقه ای درمان پذیرش وتعهد روایت محور و درمان پذیرش وتعهد هیز(2008) را دریافت نمودند ولی برگروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی فریستن(1994)، عاطفه منفی واتسون (1988) را شامل می شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس اندازه های مکرر نشان داد هر دو درمان بر عدم تحمل بلاتکلیفی، عواطف منفی زنان در آستانه طلاق در مرحله پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی داری داشت ولی روش درمانی پذیرش و تعهد روایت محور در بهبود عاطفه منفی در مرحله پیگیری موثرتر بوده است(05/0>P). نتیجه: می توان از این دو روش برای بهبود متغیرهای روانشناختی زنان در آستانه طلاق استفاده نمود.
مقایسه بازداری رفتاری، طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی والدین دارای فرزند معلول با عادی مراجعه کننده به بهزیستی استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه بازداری رفتاری، طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجان وکیفیت زندگی والدین دارای فرزند معلول با عادی مراجعه کننده به بهزیستی استان لرستان بود. طرح پژوهش علّی مقایسه ای و جامع آماری شامل تمامی مادران دارای فرزند معلول وعادی استان لرستان بود که از این افراد تعداد 286 مادر دارای فرزند معلول و 286 مادر دارای فرزند عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس به پرسشنامه های بازداری رفتاری کارور و وایت(1994)، فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (2006)، پرسش نامه تنظیم هیجان جان و گروس(2003) و مقیاس کوتاه ارزیابی کیفیت زندگی سازمان بهداشی جهانی(1996) پاسخ دادند. یافته ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که میزان بازداری رفتاری، طرحواره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان مادران فرزند معلول از مادران دارای فرزند عادی بیشتر است. همچنین میزان کیفیت زندگی مادران دارای فرزند معلول پایین تر از مادران دارای فرزند عادی می باشد. نتایج تلویحاً نشان می دهند توجه به انواع حمایت های سازمانی و طراحی و اجرای مداخله های آموزشی و درمانی در جهت بهبود بازداری رفتاری و خودتنظیمی هیجانی می تواند به بهبود شاخص های سلامت و کیفیت زندگی والدین کمک کند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس پس از سانحه، تحمل پریشانی و نگرش های ناکارآمد مادران کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس پس از سانحه، تحمل پریشانی و نگرش های ناکارآمد مادران کودکان مبتلا به سرطان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون_پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلا به سرطان شهر مشهد در بهار سال 1398 بود که با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های اختلال استرس پس از سانحه (ویدرز و همکاران، 1993)، تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و نگرش های ناکارآمد (وایزمن و بک، 1978) بود. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاکی از تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم اختلال استرس پس از سانحه (95/14=F، 001/0>P)، تحمل پریشانی (32/21=F، 001/0>P) و نگرش های ناکارآمد (25/19=F، 001/0>P) مادران دارای کودک مبتلا به سرطان بود. بنا بر نتایج این پژوهش، می توان از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود استرس پس از سانحه، تحمل پریشانی و نگرش های ناکارآمد مادران کودکان مبتلا به سرطان بهره برد.
تدوین مدل مهارت های ارتباطی خانوادگی نوجوانان مبتنی بر احساس تنهایی و اعتیاد به فضای مجازی با اثر واسطه ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین مدل مهارت های ارتباطی خانوادگی نوجوانان مبتنی بر احساس تنهایی و اعتیاد به فضای مجازی با اثر واسطه ذهن آگاهی به انجام رسید که از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل نوجوانان شهر تهران بود. نمونه آماری برابر با 300 نفر بود که از پنج منطقه تهران انتخاب گردید. نمونه گیری به صورت خوشه ای انجام شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه مهارت های ارتباطی فاین، مورلند و شوبل (1983)، ذهن آگاهی والاچ و همکاران (2006)، اعتیاد به فضای مجازی یانگ (1996) و احساس تنهایی راسل، پیلوا و کورتونا (1980) استفاده گردید. یافته ها نشان داد که ضریب استاندارد احساس تنهایی و اعتیاد به فضای مجازی بر مهارت های ارتباطی خانوادگی به صورت معنادار برابر با 49/0- و 20/0- بود (01/0>P). از سویی، ذهن آگاهی نقش میانجی گری در رابطه احساس تنهایی و اعتیاد به فضای مجازی با مهارت های ارتباطی خانوادگی داشت. با توجه به نقش ذهن آگاهی در افزایش توان نوجوانان در رویارویی با شرایط بحرانی و حفظ روابط اجتماعی مثبت، به روان شناسان توصیه می شود که با تمرکز بر ذهن اگاهی، آمادگی نوجوانان را بهبود بخشند. آموزش و پرورش نیز باید برای آموزش این راهبردها در چارچوب محتوای درسی طرح ریزی نماید.
پیش بینی رفتارهای پرخاشگرانه بر اساس جو عاطفی خانواده و جهت گیری مذهبی والدین در جوانان مرد دارای خودزنی غیر انتحاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف پیش بینی رفتارهای پرخاشگرانه در مردان دارای خودزنی بر اساس جو عاطفی خانواده و جهت گیری مذهبی والدین انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه مردان دارای خودزنی که به بهداری کل استان آذربایجان غربی در سال 140۲ مراجعه کرده بودند می باشد. از بین این افراد ۱۹۰ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور کامل به پرسشنامه های جو عاطفی خانواده (۱۹۶۴)، پرسشنامه جهت گیری مذهبی والدین (۱۹۹۸) و پرخاشگری بری و باس (199۲) پاسخ دادند. نتایج نشان داد متغیر جهت گیری مذهبی والدین پرخاشگری را پیش بینی می کند (R2=0.469, P>0/001) و جهت گیری مذهبی مادر با پرخاشگری رابطه منفی (β=-0.528, P>0/001) و جهت گیری مذهبی پدر با پرخاشگری نیز رابطه منفی داشت (β=-0.222, P>0/001). همچنین جو عاطفی خانواده (به غیر رابطه پدر-فرزند) نیز متغیر پیش بین خوبی برای پرخاشگری می باشد (R2=0.196, P>0/001) و رابطه مادر-فرزندی با پرخاشگری رابطه معکوس دارد (β=-0.421, P=0/001). در نتیجه، این مطالعه رابطه معنی داری را بین جو عاطفی خانواده، جهت گیری مذهبی والدین و رفتار پرخاشگرانه در مردانی که درگیر خودزنی هستند روشن می کند. این یافته ها بر اهمیت مداخله زودهنگام و رویکردهای درمانی که هم به تجربیات مذهبی و هم جو عاطفی خانواده برای جلوگیری از تمایلات پرخاشگرانه می پردازد، تأکید می کند.
نقش میانجی نیازهای اساسی روان شناختی در رابطه بین کارکرد خانواده و آشفتگی روان شناختی در میان دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای نیازهای اساسی روانشناختی در رابطه بین کارکرد خانواده و آشفتگی روانشناختی دانشجویان انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند؛ که از بین آن ها 237 نفر با نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت آنلاین به مقیاس کارکردخانواده، مقیاس تامین نیازهای اساسی روانشناختی (نسخه عمومی)، و پرسشنامه افسردگی-اضطراب-استرس (DASS-21) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش مدل سازی انجام شد. نتایج نشان داد که رابطه مثبت معناداری میان مشکلات کارکرد خانواده با سه جنبه اصلی آشفتگی روانشناختی یعنی افسردگی، اضطراب و استرس وجود دارد؛ رابطه منفی معناداری میان مشکلات کارکرد خانواده با هرکدام از نیازهای اساسی روانشناختی یعنی خودمختاری، شایستگی و ارتباط وجود دارد و همچنین، رابطه منفی معناداری بین هرکدام از نیازهای اساسی روانشناختی با افسردگی، اضطراب و استرس وجود دارد. روی هم رفته، مدل مفروض واسطه مندی نیازهای اساسی روانشناختی در رابطه بین کارکرد خانواده و آشفتگی روانشناختی از برازش مطلوبی برخوردار بود (974/0CFI= ، 975/0IFI=، 071/0 RMSEA=). باتوجه به یافته ها می توان گفت که نیازهای اساسی روانشناختی رابطه بین کارکرد خانواده و آشفتگی روانشناختی در دانشجویان را میانجی گری می کنند.