
جامعه شناسی هنر و ادبیات
جامعه شناسی هنر و ادبیات دوره 16 بهار و تابستان 1403 شماره 1 (پیاپی 31) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
قصه های پریان بخشی مهم از مجموعیه آثار فولکلوریک در فرهنگ های گوناگون در چهار گوشه دنیا است که از دیرباز مورد توجه حوزه مطالعات میان رشته ای بویژه علوم اجتماعی قرار گرفته است. آذربایجان با توجه به جایگاه خاص تاریخی، ژئوپولتیک و اجتماعی-فرهنگی در بافتار ایران زمین، دارای یکی از غنی ترین ادبیات های عامیانه و شفاهی بوده و متناسب با گستره این بدنه ادبی در خور مطالعات نظام مند و التفات پژوهشی بیشتری است. در این مقاله سعی بر این است با ورود به جهان قصه های این سپهر فرهنگی-جغرافیایی، پنجره ای به روی مطالعات ساختاری بر آن ها بگشاییم و نوری بر تاریکی مفاهیم مشوّش و متون انباشته بتابانیم. در این مطالعه از رهگذر کاربست روش ولادیمیر پراپ و تیپ شناسی روایت های داستانی فولکلوریک ویلیام باسکام در پی ارائه اسلوبی قاعده مند در مطالعه ساختاری این قصه ها بودیم. برای این منظور با مراجعه به قصه های عامیانه مکتوب و معتبر، از روش تحلیل متن، استخراج و کدگذاری مضامین قصه ها بهره جستیم که ماحصل آن تیپ بندی قصه های عامیانه آذربایجان، ارائه الگوی آزمون سه گانه به عنوان ساخت روایی قصه های پریان آذربایجان، تیپ-شناسی شخصیت ها بر اساس خویشکاری های نقش های درون قصه ها، و نیز رده بندی رویدادهایی که به مثابه وجه تمایز قصه های پریان از سایر قصه های عامیانه بازشناخته می شوند، بوده است. در نتیجه، الگویی مشخص برای طبقه بندی نمونه های مورد مطالعه آشکار گردید که در ویژگی های ساختاری قصه ها شامل روند داستانی سه بخشی، رویدادهای ماوراء الطبیعی و کنش شخصیت ها قابل تشخیص است.
تبیین شکل های اجتماعیِ فرم ستیزه در منتخبی از نمایشنامه های محمد یعقوبی بر پایه آرای گئورگ زیمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعی دارد تا با تمرکز بر آرای جامعه شناسی گئورک زیمل، سازوکار و شکل گیری فرم ستیزه در منتخبی از نمایشنامه های محمد یعقوبی را مورد مطالعه قرار دهد. ستیزه، به عنوان یک فرم تعامل اجتماعی، سنتز عناصری است که همواره هم برعلیه هم و هم برای هم کارکرد دارند. از این رو، این مقاله سعی دارد تا با تأکید بر فرم ستیزه از منظر زیمل به این پرسش پاسخ دهد که این مفهوم چگونه در روابط شخصیت های نمایشنامه های محمد یعقوبی شکل گرفته است؟ به نظر می رسد مفهوم ستیزه در این نمایشنامه ها در ساختاری دوگانه و تقابلیِ طبیعت/فرهنگ آشکار شده است و در ستیزه ای که میان روابط شخصیت ها بروز پیدا می کند، به مثابیه یک فرم ارتباطی نمود روشن تری پیدا می کند. این فرم تعاملی، شکلی از وحدت و تعادل در نوشتار را نیز برمی سازد. فرومی که در ساحت تقابل های زنانه/مردانه عینیت می یابد. از این رو، این مقاله، نخست مفهوم و کارکرد فرم ستیزه با تأکید بر آرای زیمل را می کاود، سپس با روش تحلیلی توصیفی به تحلیل و تطبیق این فرم در نمایشنامه های مورد نظر خواهد پرداخت.
شازده احتجاب: تاکسیدرمی زمان و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در نظر دارد به واسطه مطالعه ژانر رمان، و به صورت خاص رمان شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری شکلی از تاریخ نگاری را مورد مطالعه و نقد قرار دهد که به صورت مشخص نه تاریخ نگاری است و نه داعیه تاریخ نگاری دارد. به این منظور، با آوردن مقدماتی نشان داده ایم که ادبیات و بصورت خاص رمان، و در این مقاله رمان شازده احتجاب چگونه شکلی از تاریخ نگاری محسوب می شود. تاریخ نگاریِ رمان یا به بیان بهتر رمان-تاریخ نگاری نه بازتاب یا بازیابی گذشتیه عینی و تاریخ مشخص، بلکه این شکل از تاریخ-نگاری را به واسطه صورتبندی زمانی-مکانی«کرونوتوپ» درونی اثر ادبی مورد مطالعه قرار داده ایم. بر این اساس از نظریات میخاییل باختین در مقاله اقسام زمان و پیوستار زمانی-مکانی در رمان، به عنوان نگاه نظری و از مقاله حماسه و رمان به عنوان سنجیه تحلیل شکل تاریخ نگاری استفاده کرده ایم. بر این اساس، شکل زمانی-مکانی شازده احتجاب نشان می دهد که این داستان و به واسطه آن تاریخ نگاری حاصل از آن بر محوری از زمانی ایستا، بدون تغییر و حرکت استوار شده است.
سایه ی اَبَرگفتمان "بازگشت به خود" بر شکل گیری "اسطوره ی معماریِ مشروعیت خواه" در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو حول یک پرسش بنیادین در رابطه با معماری یک سده ی اخیر ایران شکل گرفته است: چرا آثاری که در آنها به نحوی ارجاع به گذشته مشاهده می شود از مشروعیت بیشتری در نگاه متخصصین و قدرت های سیاسی این دوران برخوردارند. طرح چنین پرسشی، کاوشی جامعه شناختی در لایه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و زیستی را الزام آور می کند. در مسیر پیشبردِ پژوهش، مؤلفه ای تحت عنوان «بازگشت به خویش از طریق ارجاع به گذشته»، به مثابه اَبَرگفتمانی که اقلیم اندیشه ای جامعه را در سیطره ی خود در آورده به وضوح خودنمایی می کند. این گفتمانِ کلان همچون مرکز ثقلی قدرتمند، فضای اجتماعی و سیاسی ایران را به تولید خُردگفتمان هایی گذشته گرا، توسط سه قدرت سیاسیِ حاضر در این دوران هدایت کرده و نیروی آن به قدری است که حتی تجدد و تجددخواهی را به سلطه ی خود در آورده است. در این میان معماری به مثابه رسانه ای برای انتقال این پیام به جامعه، دچارِ همین گذشته گرایی شده است و فراگیری این نگاه، آن را به مرجعی اسطوره ای برای کسب مشروعیت حداکثری بدل کرده که سنگینی آن، فضای بروز گفتمان ها و ظرفیت های دیگر را تنگ کرده و به حاشیه رانده است. این پژوهش بنیادین و نظری، سعی دارد با مطالعه نظام مندِ مفاهیم برآمده از گفتمان تولیدی قدرت در جامعه، مبتنی بر تحلیلی از بستر پارادایم انتقادگرایی، به سطوح زیرین مناسبات قدرت در ایران یک قرن اخیر گذر کرده تا از خلال آن تصویری روشن از چگونگی برآمدن "اسطوره معماری مشروعیت خواه" در معماری معاصر ایران ارائه دهد.
گفتمان مشروطیت در نمایشنامه «شیخ علی میرزا» اثر میرزا رضاخان طباطبائی نائینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی نمایشنامه ی«تیاتر شیخعلی میرزای حاکم ملایر و تویسرکان و عروسی با دختر پادشاه پریان» نوشته ی میرزارضاخان طباطبائی نائینی در چهارچوب تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف است. در راستای پاسخ به پرسش هایی چون: گفتمان مشروطه در قالب جهان بینی نویسنده و به مثابه ی عناصری که در تولید و تعبیر متن به کار گرفته شده، چه نظام معنایی را ایجاد کرده است؟این نظام دربرگیرنده ی چه نشانه هایی است؟و برای به حاشیه راندن گفتمان رقیب، تضعیف روابط قدرت و بازتولید ساختارهای فکری از چه ابزارهایی بهره می گیرد؟ مقاله ی حاضر گفتمان مشروطه را واجد کارکرد ایدئولوژیک، در تقابل با گفتمان استبدادی، و بازتاب واقعیات فرهنگی و اجتماعی می داند که گفتمان استبدادی مانع از بازنمایی بی طرفانه ی آن می شود. داده ها از طریق اسنادی و با تحلیل نظام نوشتاری نمایشنامه گردآوری و در سه سطح «توصیف»، «تفسیر» و «تبیین» تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد ساختار واژگانی و نحوی ایدئولوژ ی بنیاد متن، جهت تخریب حوزه ی اقتدار عمل کرده و نحوه ی عملکرد مشارکین، کنش ها، روابط و کارکرد زبان، در راستای مقابله با طبیعی سازی ایدئولوژی حاکم است، به گونه ای که معانی و دلالت های اجتماعی مدنظر نویسنده را منتقل کند. همچنین به دلیل سلطه ی سنت های جدید زبانی، واژگانی و دستوری مشروطه بر متن، مولف با به کار گرفتن زبان طنز، به مسائل ایدئولوژیک نهفته در زبان، طبقه و فرهنگ می نگرد. نگرشی که محصول فرایند تقدس زدایی از چهره ی پادشاه و جانشینی الگوهایسیاسی جدیدتر با مرکزیت قانون بوسیله ی گفتمان غالب است.
نحوه ی بازنمایی زنان در آثار عکاسان خبری ایران پسا انقلاب: تحلیل گفتمان انتقادی آثار کریستین اسپنگلر و ژیل پرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان ایرانی در بحبوحه ی انقلاب نمود زیادی در تصاویر و عکس های ثبت شده از این واقعه داشتند؛ امری که تا قبل از آن کمتر دیده شده بود. حضور زنان محجبه با آن پوشش خاص و متفاوت در وقایع انقلاب و اعتراضات، برای عکاسان علی الخصوص عکاسان غیرایرانی جالب توجه بود. این مقاله با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف به بازنمایی زنان در ایران پساانقلاب در آثار عکاسی ژیل پرس و کریستین اسپنگلر می پردازد. این پژوهش از طریق بررسی دقیق عناصر بصری و متون پیرامونی به دنبال کشف و آشکارسازی گفتمان نهفته در این عکس ها است. روش فرکلاف با تکیه بر طیفی از عناصر بصری و متنی، تجزیه وتحلیل جامعی از انتخاب های خلاقانه عکاسان و گفتمان های زیربنایی آن ها را امکان پذیر می کند. مقاله ی حاضر با بررسی روایت بصری ثبت شده توسط این عکاسان، ادعا می کند که تصاویر آن ها بینش منحصربه فردی در مورد ماهیت چندوجهی بازنمایی زنان در ایران پساانقلاب را ارائه می دهد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که این دو عکاس غیرایرانی رویکردهای متمایزی را در ثبت پیچیدگی وضعیت زنان در حین انقلاب و پس از آن اتخاذ کرده و دیدگاه های متنوعی را نشان می دهند. ثانیاً، تجزیه وتحلیل استفاده عکاسان از روش های بصری، نمادگرایی و تکنیک های کادربندی برای انتقال روایت های خاص و برانگیختن پاسخ های منطقی خاص را آشکار می کند.. یافته های پژوهش نشان می دهد در حالیکه در عکس های اسپنگلر نوعی همدلی با زنان ایرانی وجود داشته و آن ها را به رغم نوع پوشش شان، سوژه هایی کنشگر به تصویر می کشد، عکس های پرس بیشتر بر انفعال و به حاشیه رانده شدن زنان تاکید دارد.