فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه مسأله آموزش و یادگیری در نظام آموزشی ایران بسیار متفاوت از گذشته است. بخش اعظم این تفاوت ناشی از حضور زبان آموزانی از ملّیت های مختلف از اقصی نقاط دنیاست. این حضور و به تبع آن قرارگرفتن در محیط فرهنگی جدید، نیازمند سازگاری بین فرهنگی است. در چنین شرایطی برای عملکرد بهتر زبان آموزان و درک آن ها از مسائل بین فرهنگی، توجه به مسأله هوش فرهنگی و استفاده مطلوب از آن یک ضرورت به حساب می آید. پژوهش حاضر در پی آن است تا با نگاه به دو مفهوم هوش فرهنگی و سازگاری بین فرهنگی، تأثیر این دو مفهوم را در عملکرد زبان آموزان غیرفارسی زبان در یادگیری زبان فارسی بررسی نماید. برای نیل به این هدف، مباحث نظری ارائه شده در این زمینه و تعدادی از پژوهش های انجام شده از منابع داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از پژوهش ها حاکی از آن است که بین برخی از مؤلفه های هوش فرهنگی و سازگاری بین فرهنگی رابطه معنادار و بین برخی از مؤلفه ها با سازگاری بین فرهنگی رابطه منفی وجود دارد. همچنین، در شرایطی که از هوش فرهنگی استفاده مطلوبی شود، بر سازگاری بین فرهنگی و عملکرد زبان آموزان در یادگیری زبان فارسی تأثیر مثبت می گذارد
فعالیت های ارتباطی معنادار و اثربخشی آنها بر تقویت اعتماد به نفس دانش آموزان در تعاملات شفاهی
حوزههای تخصصی:
آموزش و پرورش علاوه بر آموزش علوم و فنون و مواد درسی به دانش آموزان، وظیفه سنگین پرورش همه جانبه ی مهارت های زندگی از جمله پرورش اعتماد به نفس برای شرکت در تعاملات را برعهده دارد. پژوهش حاضر با هدف تقویت اعتماد به نفس دانش آموزان درتعاملات شفاهی با استفاده از فعالیت های ارتباطی معنادار انجام گرفت. روش پژوهش از نوع اقدام پژوهی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر لوندویل در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری هدفمند، 28 دانش آموز پایه دهم تجربی دبیرستان حضرت زهرا (س) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای رفع مشکل اعتماد به نفس دانش آموزان، رویکرد فعالیت های ارتباطی معنادار در قالب راهکارهایی از جمله فعالیت های خلأ اطلاعاتی، تبادل افکار، داستان سرایی و حل مسئله، اتخاذ شد و برای گردآوری اطلاعات، ابزارهای سیاهه رفتار، پرسشنامه استاندارد اعتماد به نفس گریفی و نظرسنجی بکار برده شد. با اتخاذ رویکرد فعالیت های ارتباطی معنادار، میانگین نمرات اعتماد به نفس دانش آموزان از 57/23 به 53/50 افزایش یافت که با توجه به خط برش پرسشنامه گریفی (30)، حاکی از تقویت اعتماد به نفس دانش آموزان درکلاس درس می باشد. علاوه بر این، افزایش مهارت گفتاری دانش آموزان، بهبود عملکرد آنها در درس و افزایش مهارت سوال پرسی از مهمترین نتایج این تحقیق بوده است. نتایجی که از این پژوهش حاصل شد نشان می دهد که معلمان آموزش انواع زبان ها می توانند با بکارگیری روشهای نوین مناسب از جمله رویکرد فعالیت های ارتباطی معنادار در ارتقای اعتماد به نفس دانش آموزان جهت مشارکت در تعاملات دخیل باشند.
دگردیسی حضور زن در شعر بدر شاکر السیّاب و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
21 - 41
حوزههای تخصصی:
سیاب و شاملو از برجسته ترین شاعران معاصر هستند که باوجود شعرهای عاشقانه کوشیده اند کارکرد انقلابی زن را در اشعار خویش مدنظر قرار دهند؛ آن ها با ارتقاء بخشیدن به شخصیت زن، می کوشند فراتر از چهره کلیشه ای معشوق، او را همدوش مردان انقلابی وارد عرصه مبارزه کنند. بر همین اساس، نوشته حاضر بر آن است تا با بررسی جایگاه زن در شعر دو شاعر، دگردیسی حضورش را به تصویر کشد. مقوله هایی چون مبارزه برای رهایی، همراهی در حل مشکلات انسانی و فرار از پوسته سنت از مهم ترین مؤلّفه های حضور زن در شعر این دو شاعر است. در شعر بدر شاکر السیاب، زن افزون بر کارکرد سنتی خود، نماد وطن به یغما رفته است و گاهی نیز نماینده بازگشت به خویشتن است. این سیر خطی در شخصیت زنانی چون «حفصه العمری» و «جمیله بوحیرد» به کمال می رسد. سیاب با مطابقت دادن شخصیت زن با عشتار، کارکرد انقلابی او را به تصویر می کشد؛ چنان که با اعطاء شخصیت مسیح، او را مدافع آزادی انسان معرفی می کند. در آثار شاملو نیز زن، نقش مستقلی در مبارزه اجتماعی ایفا می کند؛ «رکسانا» و «آیدا» با حرکت از چهره اثیری به سوی تکامل انسانی و مبارزاتی، نماینده زن انقلابی هستند. افزون بر این، شاعر همواره در جستجوی زن همزاد خویش است تا همدوش او قدم در راه مبارزه گذارد. نتایج نشان خواهد داد دگردیسی حاصل شده در این باب، افزون بر بلوغ فکری دو شاعر، تحت تأثیر سیر تکاملی جامعه عربی و فارسی، جریان نوگرایی و اصالت بخشیدن به انسان در اندیشه و شعر معاصر است.
خوانش نشانه های عرفانی در اشعار ابن فارض و سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
441 - 469
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع ادبی که بسامدهای گوناگون آن در آثار بیشتر شاعران پارسی گو و عربی سرا واقع شده و آثار قابل ملاحظه و خواندنی در این نوع به وجود آورده، ادبیات عرفانی است. در این نوع ادبی شاعران برای بیان معانی عرفانی با زبان رمز و اشاره به سبک ویژه در قالب های شعری به ویژه غزل ارائه می کنند. در عرصه ادب عربی و فارسی، ابن فارض مصری و سنایی غزنوی دو شاعر بلندآوازه و عارف بلندمرتبه و شیفتگان و سوختگان عشق الهی به شمار می آیند. پژوهش حاضر در حوزه ادبیّات تطبیقی بر اساس مکتب ادبیّات تطبیقی آمریکایی در تلاش است با روش توصیفی - تحلیلی، مهم ترین وجوه اشتراک و افتراق جلوه های عرفانی در اشعار این دو شاعر را مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که هر دو شاعر از آبشخور عرفان و ادب نوشیدند و در باور هر دو برجسته ترین انگیزه برای متعالی شدن، عشق هست و در مسائل اساسی عرفان علاوه بر عشق، در جلوه های عرفانی دیگر همچون عقل، وحدت وجودی و شهودی، فنا و نمادهای عرفانی نیز با یکدیگر اشتراکاتی داشته اند. با این تفاوت که ابن فارض از نماد در اشعار خود بیشتر از سنایی استفاده کرده است. در بحث رنگ ها، ابن فارض بیشتر به نور و تاریکی تعبیر کرده است؛ اما سنایی بیشتر از ابن فارض به نماد رنگ ها پرداخته است.
معرفی نسخه های کتاب سفینهالاولیاء اثر داراشکوه و ضرورت تصحیح آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
151 - 175
حوزههای تخصصی:
کتاب «سفینه الاولیاء» اثر محمد داراشکوه (1024 – 1069 ه . ق)، به عنوان یکی از تذکره های ارزشمندِ عارفان، دربردارنده اطلاعات درخوری درباره صوفیه، فرقه ها و نحله های آن، از آغاز پیدایش تا عهد مؤلف است و در ساحت پژوهش های تاریخیِ تصوف، اهمیت بسیاری دارد. از این اثر، چندین نسخه خطی و یک نسخه چاپ سنگی به دست آمده که تاکنون مورد مطابقه، تدقیق و تصحیح قرار نگرفته اند. با توجه به اینکه اثر یاد شده، از جهت اشتمال بر اطلاعات تاریخیِ صوفیه، به ویژه اطلاعات دست اول از برخی صوفیه معاصرِ مؤلف، زاویه دید و شیوه نگرش نویسنده در طبقه بندی صوفیه، تأمّلات زبانی و جنبه هایی دیگر، اهمیت بالایی دارد و تاکنون به چاپ نرسیده، ارائه نسخه ای تصحیح شده همراه با فهرست ها و تعلیقاتی درباره محتوای آن ضرورت دارد. در این پژوهش، علاوه بر معرفی برخی از نسخه های موجود کتاب سفینهالاولیاء ، به بررسی پاره ای از ویژگی های زبانی، ادبی، محتوایی و رسم الخط اثر و نیز بیان دلایل ضرورت تصحیح آن پرداخته شده است.
واکاوی رویکرد رئالیستی انتقادیِ ضدّ امپریالیستی در اندیشه شعری محمّد رسول هاوار از منظر جامعه شناسیِ سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد رسول هاوار شاعر کُرد عراقی از شعرای معاصر در قرن بیستم است که دوران حیاتش معاصر با سیطره رژیم های فاشیست و سایه افکندن هژمونی امپریالیسم بر اقلیم کردستان در راستای پیشبرد سیاست راهبردی استعمار بوده است. در چنین شرایطی، هاوار به عنوان شاعری متعهّد، سروده های خود را به آینه بازنمایی آسیب های سیاسی اجتماعی و اقتصادیِ ناشی از سیاست های امپریالیستی تبدیل کرده است. در پس زمینه نگرش انتقادی و ضدّ امپریالیستی شاعر، علاوه بر اِشغال و استعمار سرزمین مادری، عواملی بنیادین نهفته است که شاعر را به سوی استعمارستیزی و رویکرد ضدّ امپریالیسم سوق داده است. از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی عوامل گرایش هاوار به اندیشه ضدّ امپریالیستی نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به بررسی این پدیده در اشعار وی بپردازد. مسأله بنیادین پژوهش حاضر این است که عوامل زمینه سازِ رویکرد ضدّ امپریالیستی، چگونه و در چه قالب هایی در سروده های شاعر نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفی تحلیل مُبتنی بر بررسی جامعه شناسی سیاسیِ بن مایه های سروده های شاعر بهره گرفته است. جنگ افروزی و نگرش بازرگانی به سرنوشت ملّت های استعمارزده، محروم سازی استعمارزدگان و توجّه محض به منافع امیپریالیستی کاپیتالیستی، تجارت و رواج مواد مخدّر در مستعمره ها، دروغین بودن ادّعاها و پروپاگاندای امیپریالیسم درباره حقوق بشر، سکوت امپریالیسم غربی در برابر کشتار مردم کُرد و نقش آنان در تباهی سرنوشت کُردها در همکاری با رژیم عراق و تعیین دولت های دست نشانده استعماری امپریالیستی برای تأمین منافع در کردستان از پُربسامدترین عوامل زمینه ساز نگرش ضدّ امپریالیستیِ شاعر و کُنش دیالکتیکی انقلابی در تقابل با سلطه جویی امپریالیسم است.
بررسی ویژگی های «انسان این جهانی» در «المواقف» و «المخاطبات» عبدالجبار نفّری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
71 - 100
حوزههای تخصصی:
مقوله «انسان شناسی» بعد از خداشناسی، بدون تردید یکی از مهم ترین موضوعات در عرفان است و عارفان در این زمینه، نگاه ویژه و تفسیر خاصّی داشته اند. ابوعبدالله نفّری، به عنوان یکی از همین عارفان، گزارش تجارب عرفانی خود را در دو کتاب «المواقف» و «المخاطبات» در بندهای متعدّد و با زبانی بسیار پیچیده، ارائه داده است. از این رو می توان نگرش انسان شناسانه او را از این گزارش های شهودی، استنباط نمود. شناخت انسان در اندیشه این عارف دارای ابعاد مختلفی است که یکی از آن ها بحث از انسان مرتبط با ماسوای حق است. پرسش اصلی این پژوهش، به طور مشخص این است که «انسانِ این جهانی» در اندیشه عرفانی نفّری چه ویژگی هایی دارد؟ با این هدف نگارندگان با روش توصیفی-تحلیلی، محتوای «انسان شناسانه» اندیشه عرفانی وی را با تمرکز بر مطالب مربوط به «انسان مادون»، استخراج و تدوین کرده و به این نتیجه رسیده اند که نفّری اصرار زیادی بر این مطلب دارد که انسان در برزخ «حق» و «ماسوا» قرار دارد و این جایگاه مهم ترین عامل ابتلا و آزمون انسان است. او همچنین مصادیق ماسوای حق را محدود به موجودات آفاقی ندانسته و برخی ساحت های وجودی خود انسان را نیز ازجمله مصادیق ماسوای حق می داند.
بررسی تطبیقی«آرمان شهر» در شعر ژاله اصفهانی و فدوی طوقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرمان شهر دورنمایی است وسوسه انگیز از جهان آمال و آرزوها.جایی است که هیچ اثری از رنج و درد و بیماری در آن نیست و نمادی از یک واقعیت آرمانی و بدون کاستی است. در شعر معاصر، شاعران برای رهایی از دغدغه ها و دلتنگی های زمانه به ترسیم آرمان شهر در سروده های خود می پردازند. جستار حاضر با رویکردی تحلیلی-تطبیقی، پس از گذری کوتاه به زندگانی فدوی طوقان و ژاله اصفهانی، به بررسی خاستگاه پدیداری اندیشه ی آرمان شهر در شعر این دو بانوی شاعر می پردازد و وجوه اشتراک و تفاوت آن ها را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. هدف از این پژوهش آشنایی بیشتر با اشعار این دو بانوی سراینده با تکیه بر اندیشه ی آرمان شهر است. از مهم ترین دستاوردهای این جستار، آن است که منشأ شکل گیری آرمان شهر در سروده های این دو شاعر، مشکلات سیاسی اقتصادی و سقوط آرمان های ملی و قومی است و آرمان شهر در شعر این دو بانوی شاعر در محورهایی چون بازگشت به دوران کودکی و خاطرات گذشته ی سرزمین، آسایش و آرامش مطلق و وطنِ آرمانی، نمود می یابد.
تحلیل فرمال زبان عرفان؛ گونه ها، نقدها، پیشنهادها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل های فرمالیستی زبان عرفان، همه از یک گونه نیستند؛ برخی در پی تحلیل زبان عرفان با رویکردی فرمال و برخی دیگر نیز در پی ارائه تلقی ای فرمالیستی از زبان عرفان اند؛ اما هدف دسته بزرگی از این پژوهش ها ارائه تبیین هایی فرمال از زبان عرفان با تکیه بر ویژگی های سنت عرفانی است. باوجود تفاوت میان این گونه ها، اغلب آنها ویژگی هایی مشترک دارند که موجب شده است نقدهایی مشترک نیز بر آنها وارد باشد. در نوشتار حاضر، ضمن گونه شناسیِ تحلیل های فرمال زبان عرفان، به نقدهای وارد بر این پژوهش ها نیز پرداخته شده است. مهم ترین این نقدها عبارتند از: بی توجهی به تجربه عرفانی، جایگاه نامتناسب و ناموجّه تجربه و حالات عرفانی در تبیین های فرمال، تعمیم پذیرنبودنِ برخی نتایج و خلط زبان ادبی با زبان عرفان. به نظر می رسد الگوی تأویلی زبان عرفان بتواند ضمن ارائه تبیینی فرمال از زبان عرفان، بسیاری از این نقدها را نیز پاسخ دهد. در این الگو، تأویل، با چشم پوشی از ویژگی های مرسومِ هستی شناختی و پدیدارشناختیِ آن، حاصل گذر از یک بافت به بافتی نو پنداشته شده است. در متون عرفانی، این ساخت تأویلی را در ساختارها و ژانرهای مختلف می توان شناسایی کرد؛ بنابراین، این الگو را ویژگی اصلی و بنیادین زبان عرفان می توان دانست که با عناصر محتوایی سنت عرفانی نیز در پیوند است؛ بی آنکه این عناصر در تبیین های زبان شناختی و فرمال زبان عرفان نقشی الزامی داشته باشند. از جمله این عناصر محتوایی می توان به فراروی و صیرورت و گذر از ظاهر به باطن اشاره کرد که نمود زبانی خود را در الگوی تأویلی می یابند.
بررسی دلایل لغزش مترجمان در برگردان معنای ارجاعی (مطالعه موردی ترجمه جلد دوم کتاب الأیام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنای ارجاعی به عنوان نخستین معنای هر واژه، پایه و اساس شناخت معانی دیگر است. از این رو، درک و شناخت معنای ارجاعی بر دیگر معانی رجحان دارد و بهنگام ترجمه نیز مترجم در صورتی مجاز است به معانی دیگر متوسل شود که معنای ارجاعی نتواند پیام و مفهوم را به درستی به زبان مقصد منتقل کند. با وجود این، در موارد بسیاری ملاحظه می شود مترجمان در برگردان معنای ارجاعی که معنای واضح و روشن واژگان است، دچار لغزش می شوند. نگارندگان این جستار با بهره گیری از روش مطالعه مقابله ای در نظر دارند با مقایسه ترجمه جلد دوم کتاب الأیام با متن اصلی به علل و عواملی بپردازند که منجر به لغزش مترجم در برگردان معنای ارجاعی شده است. برای این منظور نگارندگان این جستار، 69 مثال از ترجمه الأیام که به نظر می رسد خدیوجم در برگردان معنای ارجاعی آن ها دچار لغرش شده، انتخاب کرده و مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده اند. بررسی این مثال ها نشان می دهد سه عامل منجر شده که مترجم در گزینش معادل برای معنای ارجاعی برخی واژه ها دچار لغزش شود که عبارتند از: 1- اشتباه خوانشی یا چشمی، 2- عدم توجه به فضای متن و 3- اعمال سلیقه.
بررسی تطبیقی انسان شناسی عرفانی و فلسفی از دیدگاه مولانا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
1 - 32
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم اندیشه بشری، انسان و هستی ناشناخته اوست که همواره محور بحث در بین فیلسوفان و عارفان بوده است. آنان بر اساس دیدگاه خود به انسان از دو منظر نگریسته اند: برخی از وضع موجود انسان و در باره اینکه «انسان چگونه هست و چگونه نیست» سخن می گویند و پاره ای در باره شرایط انسان مطلوب گفت وگو می کنند به این معنا که انسان چگونه باید باشد و نباشد. در مقایسه این دو رویکرد باید گفت: انسان شناسی فلسفی با نگاهی عقلانی به مسائل اساسی انسان به-عنوان یک موجود عقلانی و اندیشمند و انسان شناسی عرفانی از راه علم حضوری به مطالعه و بحث در باره انسان و چگونگی دستیابی او به کمال می پردازد. این مطالعه با روش توصیفی تطبیقی و در جهت تبیین، تحلیل و تطبیق انسان شناسی فلسفی و انسان شناسی عرفانی از دیدگاه کانت و مولانا پرداخته است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد هدف غایی مولانا در انسان-شناسی معرفی انسان کامل یا مطلوب است و حال آن که کانت در انسان شناسی پراگماتیکی خود، انسان موجود را معرفی می کند.
بازتاب تجارب زیستی کودکان کار در آثار خودنوشت آن ها در مجله ی عروسک سخنگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان در محیط های اجتماعی مختلف و تعاملات و مناسباتی که با افراد دیگر دارند، تجربیاتی را از سر می گذرانند که از آن ها با عنوان تجارب زیستی نام برده می شود. این تجارب که در شکل گیری شاکله ی ذهنی، قضاوت ها و رفتار آنان تأثیرگذار است، باعث می شود هنگامی که درصدد نگارش نوشته های خود برمی آیند، این تجارب را منعکس سازند. ازآنجاکه مجله ی عروسک سخنگو برای کودکان فرصتی را فراهم آورده است تا در مقام نویسنده به تولید ادبیات برای خود بپردازند، در این پژوهش ارتباط محتوایی میان آنچه که کودکانِ کار در این مجله نگاشته اند با تجربیات زیستی آن ها موضوع تحلیل قرار گرفته است. برای این منظور، در پژوهش حاضر با یاری گرفتن از نظریه ی جان دیویی درباره ی رابطه ی تجارب زیستی افراد با آثاری که می آفرینند؛ سه اثر خودنوشت کودکان کار که در این نشریه منتشر شده، تحلیل شده است. سپس برای اینکه مشخص شود این نوشته ها تجارب زیستی کودکان کار را منعکس می سازند یا خیر، برای هرکدام از آن ها پرسش های متفاوتی در قالب مصاحبه های کتبی تنظیم شده و در اختیار نویسندگان قرار گرفته است. علی رغم اینکه برخی از کودکان در پاسخ دهی به پرسش ها از افشای واقعیت طفره رفتند یا آن را انکار کردند، یافته های پژوهش بیانگر آن است که محتوای این دسته از آثار خودنوشت به تبع شرایط مختلف کودکان کار در جامعه و محیط خانواده به گونه ای آشکارا و یا پنهان، منعکس کننده و برآمده از تجارب زیستی و در مواردی نیز عقده های فروخورده ی آن هاست.
تبیین جریان ادبیات مهاجرت در رمانِ روایت محورِ «کور سرخی» اثر «عالیه عطایی»
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
89 - 106
حوزههای تخصصی:
ردپای ادبیات مهاجرت به سالیان بسیار دور بر می گردد، اما ورود مؤلفه های آشکار ادبیات مهاجرت در آثار داستانی پس از جنگ جهانی اول و دوم نمود بیشتری یافت. ادبیات مهاجرت به آثاری اطلاق می شود که راوی تجربه زندگی در فضاهایی متفاوت از فرهنگ و کشور خود را به همراه مشکلات ناشی از آن را بازگو کرده است. جستار حاضر به روش تحلیلی- توصیفی به بازنمایی مؤلفه های ادبیات مهاجرت در رمان «کورسرخی» نوشته« عالیه عطایی» پرداخته است. عطایی افغانستانی تبار است و در آثارش مؤلفه های مهاجرت بسیار پررنگ است. بحران هویت، بی آشیانگی، نوستالژیا، در حاشیه بودن، سیال بودن مکان و زمان و زبان از مؤلفه های شایان ذکر در این اثر است.کور سرخی روایتِ جان و جنگ است، نُه روایتی که به صورت من و ما روایتی بازگو شده است.سعی این پژوهش ابتدا بیان تئوری های مرتبط با مهاجرت و ادبیات مهاجرت است و در ادامه تحلیل و توصیف مؤلفه های ادبیات مهاجرت در اثر مذکور است.
بررسی بینامتنی دلالت های بازآفرینی شاهنامه فردوسی در تاریخ نگاری جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
79 - 99
حوزههای تخصصی:
در نظام نوین نقد و تحلیل آثار، معنای متن وابسته به کشف روابط میان سوژه با پیش متن ها، حافظه های مخفی و آشکار اثر و همچنین مولفه های فرامتنی زایشگر آن است که تحلیل های بینامتنی، بن مایه نظری و روش مندی آن را شکل می دهد. در میان نظریه پردازان این شیوه، رولان بارت به مخاطب این اجازه را می دهد که از برهم چینش متن ها و کشف لایه های آثار در ضمیر و ظاهر یکدیگر، به تفاسیر و معناهای نو و خلاقه ای دست یابد. از سویی دیگر، در میان تاریخ و ادبیات، علاوه بر اشتراکات و تقابل های فلسفی، نوعی پیوندهای نهان و معانی نوظهور یافت می شود که یکی از مصادیق آن را در ارتباط نظام مند میان تاریخ نگاری جوینی در جهانگشا و حماسه سرایی فردوسی در شاهنامه می توان جست وجو کرد. لذا این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی سعی در کشف معنایی نو در چرایی خلق تاریخ جهانگشا در ارتباط با پیش متن غالب خود یعنی شاهنامه دارد. با توجه به وجوه و ابعاد تأثیرپذیری در شکل گیری برخی از عناصر ساختاری، تبیین تطبیقی وجه ادبیت و تحلیل مقولات هویتی و انگیزشی متن ها در ارتباط با یکدیگر، این نتیجه حاصل خواهد شد که جوینی در تاریخ نگاری خود، صرفاً متأثر از واژگان و ابیات شاهنامه فردوسی نبوده و در یک نظام تقابلی سعی در بازآفرینیِ متنی در قامت شاهنامه و نوزاییِ حماسه ملی در سطح نثر داشته است.
در هم تنیدگی متون روایی و اهمیت آن در درک غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلیات شمس یکی از آثار بی بدیل عرفانی جهان است که به میزان مثنوی، دیگر اثر مولوی به آن توجه نشده است. قیاس شروح و کتبی که در باب این دو اثر نگاشته شده است، نشان از این تبعیض شگرف دارد. بی شک یکی از علل کم توجهی به کلیات شمس، متن عمیق و زبان خاص آن است که انباشته از ابیات و غزلیاتی است که درک و دریافت آنها را دشوار کرده است. این دشواری یکی به دلیل فضای خاص روحی مولانا در سرایش این اشعار است و دیگری بهره گیری وی از روایات متنوع و متعدد (قرآنی-تفسیری، احادیث و تاریخی-عرفانی) در کلیات است که در لایه های رویین، میانی و زیرین غزلیات مندرج است، چنان که درک و حتی تصحیح برخی از آنها نیاز به آگاهی هایی در چارچوب روایت دارد. این پژوهش با بررسی جوانب برخی از ابیات کلیات شمس در چارچوب روایات، به تشریح و توضیح فضای ابیات پرداخته و با نگرش روایی و دریافت زمینه های روایی به کلیات شمس، اهمیت درک معنایی آن را نمایان تر می سازد. بررسی روایی ابیات انتخاب شده در این پژوهش - که مشتی از خروار و اندکی از بسیار است - نشان می دهد که دریافت فضای کلیات شمس با این نگرش، زیرساخت های تصویری و معنایی آن را روشن تر می کند؛ روایاتی که به صورت آشکار، پنهان، ترکیب و گزینش روایات، در فضای ابیات حضور دارند.
سلامان و ابسالِ فیتزجرالد جامی: بررسی بازنویسی فیتز جرالد از منظومه عرفانی جامی بر اساس دیدگاه لفویر (۱۹۹۲)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به شیوه کیفی- تبیینی و مبتنی بر مبانی بحث «بازنویسی» در «مکتب دست کاری» نشان می دهد که چگونه و به چه ترتیب فیتزجرالد با کاربست دو رویکرد بوطیقایی و ایدئولوژیکی پیشنهادی لفویر (۱۹۹۲)، روایت منظوم جامی را «بازنویسی» کرده است. بوطیقا، تبعیت از قواعد عصر و ایدئولوژیک، ناظر به نقش حامیان است. یافته ها نشان می دهند تغییرات متعدد فیتزجرالد، نه فقط به دلیل تفاوت های زبانی و بوطیقایی که به دلیل تطبیق با بافت فرهنگ و ایدئولوژی زمانه خود بوده است. ازجمله مهم ترین نتایج این پژوهش، نمایش نحوه بازنمایی فرهنگ عرفان ایرانی در بازنویسی های فیتزجرالد است. او با ایجاد تغییرات در متن اصلی، تصویری متفاوت و گاه خیال انگیز از فرهنگ و ادبیات ایرانی، به ویژه ادبیات عرفانی ارائه داده است؛ تصویری که بیشتر با تصورات و انتظارات مخاطبان غربی همخوانی دارد. همچنین، فیتزجرالد این منظومه را به گونه ای بازنویسی کرده که با سرمایه فرهنگی در شبکه های فرهنگی و اجتماعی انگلستان مطابق باشد. این بازنویسی ها شامل انتخاب واژگان جدید، تغییر ساختار جمله ها و حتی حذف یا افزودن بخش هایی از متن اصلی بوده است تا اثر نهایی برای مخاطبان انگلیسی جذاب تر باشد. درنتیجه، بازنویسی های فیتزجرالد نه فقط ترجمه ای ساده نیست که فرایندی پیچیده از بازنویسی و بازنمایی فرهنگی است که در آن ایدئولوژی، بوطیقا و انتظارات اجتماعی نقش مهمی ایفا کرده اند. این یافته ها به درک بهتر از نحوه تعاملات فرهنگی میان شرق و غرب در دوران مدرن کمک می کند و نشان می دهد که ترجمه ها و بازنویسی های ادبی چگونه می توانند وسیله ای برای انتقال و تحول فرهنگی باشند.
تحلیل جامعه شناسی اندیشه های سیاسی ابوالقاسم لاهوتی بر اساس نظریه «آگاهی طبقاتی» جورج لوکاچ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
119 - 150
حوزههای تخصصی:
اندیشه سیاسی کوشش فکری و ارائه ی آرای منسجم در باب سیاست و زندگی سیاسی و تلاش برای پاسخ گویی به پرسش هاست. اندیشه سیاسی همواره سعی می کند با پی گیری مشکلات و ریشه یابی آن ها به دولت مشروعیّت بدهد و در پی آن، بحران های موجود در جامعه را حل کند. ابوالقاسم لاهوتی نیز از روشنفکرانی است که در اشعار و نوشته های خود، با اندیشه های سیاسی به مسایل اجتماعی و واقعیّت های موجود در جامعه اشاره می کند و پرده از خیانت های قدرت حاکم برمی دارد تا از این طریق مردم ناآگاه را از بی عدالتی های حاکمان وقت آگاه سازد. این پژوهش تلاش می کند تا با تحلیل جامعه شناسی اندیشه های سیاسی لاهوتی، بر اساس نظریّه ی آگاهی طبقاتی جورج لوکاچ، به نوع شناخت و طرز تلقّی وی از اجتماع و اوضاع جهان پیرامونش، دست یابد و به این پرسش اصلی پاسخ دهد که لاهوتی برای بیان اندیشه های سیاسی خود از چه ساختارهایی بهره گرفته است؟ پیشینه پژوهش در این موضوع بیانگر عدم توجه بسیاری از محقّقین به این امر است و روش تحقیق در این پژوهش از حیث ماهیّت و روش، از گونه توصیفی - تحلیلی و بر اساس هدف از نوع بنیادی- نظری است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اندیشه های سیاسی لاهوتی، در چارچوب ساختارهایی چون شخصیّت، هویّت، معرفت (جهان بینی و ایدئولوژی) و ارزش های اخلاقی شکل گرفته و این اندیشه ها مُلهم و متأثّر از آگاهی و دانش دریافته از جهان بیرون اوست که با واکنش های عقلانی مناسب همراه بوده و در اشعارش انعکاس یافته است. نتایج تحقیق نیز نشان می دهد که اشعار و سروده های لاهوتی بازتاب اندیشه های سیاسی او در چارچوب چنین ساختارهایی است.
مطالعه تطبیقی داستان های عامه ایرانی و آلمانی (مطالعه موردی: حکایت های ملانصرالدین و افسانه های برادران گریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
1 - 32
حوزههای تخصصی:
ملانصرالدین، شخصیتی ساده لوح اما عاقل و طناز است که در بین ایرانیان، ترک ها و عرب ها جایگاه ویژه ای دارد. حکایت های او که نه راوی ثابتی دارند و نه منبع مشخصی، سینه به سینه نقل شده اند و هر انسان اهل ذوقی، داستانی بر آن افزوده است. در کشور آلمان نیز، برادران گریم، به ثبت و ضبط افسانه های آلمانی پرداخته اند. حضور دائمی شخصیت های عامه که معمولاً با ساده لوحی ایفای نقش می کنند، در این مجموعه جالب توجه است. شباهت بسیاری از درون مایه های این داستان ها با حکایاتی در ادبیات فارسی که از آن ها برای آموزش افراد استفاده می شد، ما را بر آن داشت که به مقایسه تطبیقی آن ها با توجه به رویکرد مکتب آمریکایی در مطالعات تطبیقی بپردازیم. در این پژوهش، با ابزار کتابخانه ای و روش تحلیل محتوا، شباهت ها و تفاوت های داستان های ملانصرالدین و افسانه های برادران گریم بررسی شده است. افراد ساده لوحِِ قهرمان این داستان ها ، مردم عادی جامعه هستند که رویاهایشان در درون قصه ها به حقیقت می پیوندد. در قصه های ایرانی، ملا، شخصیتی ساده و نادان دارد که اغلب دچار خودکم بینی است ولی گاهی خود را چنان حق به جانب و خودبزرگ بین جلوه می دهد که همین تضاد شخصیتی باعث ایجاد خنده در مخاطب می شود. قهرمانان افسانه های برادران گریم نیز ساده لوح، نادان و زودباورند. اغلب آن ها، سومین برادر هستند و گاهی از نظر جثه، کوچک تر و ضعیف تر از دیگرانند. خوش شانسی، زیرکی و حوادثِ اتفاقیِ خوشایند در زندگی این افراد ساده لوح، از نقاط عطف داستانی است و حضور جادو و عناصرجادویی در قصه های آلمانی، از عواملی است که بر جذابیت این آثار می افزاید.
دراسه لأزمه الإنسان المعاصر ومحنه المکان في شعر العلاق الملتزم: معالجه موضوعاتیه وفق منهج السوسیولوجي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
89 - 114
حوزههای تخصصی:
إنَّ شعر علی جعفر العلاق شعر موضوعی بامتیاز وهذه العلاقه الوطیده بین شعره والواقع هی التی تجعل شعر العلاق تتسم بطابع التشاؤم وینحدر ایضاً حضور التشاؤم عن قناعه الشاعر علی أنَّ الشعر ابن الفقدان والخسارات ولابدَّ له أن یعکس الواقع المعیش. تبحر هذه الدراسه فی عالم العلاق الشعری لاستجلاء رؤیه الشاعر الی الواقع العربی وتمظهرات الأزمه ومحنه المکان فی شعر الشاعر واعتمد البحث علی المنهج الوصفی التحلیلی المتناسب ومعالجه الموضوع بحیث نختار بعض العینات من شعر الشاعر وثم نقوم بتحلیلها بالرؤیه السوسیولوجیه التی من شأنها دراسه واقعیه الأدب وکیفیه حضور الواقع فی الأب والشعر ونکشف من خلال التحلیل رؤیه الشاعر وکیفیه تجسیده للموضوع وتمظهرات الأزمه. تشیر النتائج الی أنَّ شعر العلاق مرتبط بالواقع المعیش ارتباطاً وجدانیاً یحلل فیه الشاعر الواقع العربی عبر الاعتناء علی الموروث الأسطوری والدینی والتاریخی ویکرّس فیه حقیقه یؤمن به وهو أنَّ ما جرَّ العرب الی الهزیمه یعود الی العرب نفسه وما یزید الآخر جسارهً علی ملامسه العزه والکرامه العربیِّه هو رخو الحضور وفعل الخیانه وأزمه الإنتماء ویعدُّ موضوع الجسد وأزمه العبور فی المکان من أهم اشکالیات الواقع الراهن العربی یتجسّد فی شعر الشاعر والفصل بین الجنسین بفعل تابوات المجتمعات الذکوریِّه کما یتجسّد فی شعر العلاق احباط للرجل والمرأه ومصدر لضیاع المجتمع وشعر العلاق فی هذا المستوی محاوله للحضِّ علی بناء المجتمع العربی الحضاری الراقی الذی تکون فیه العلاقه بین الجنسین علی أساس الانسجام والاتحاد من دون الفصل والاستیاء.
بازنمایی تطبیقی فضای شهری و روستایی در رمان های «کوچه مدق» و «جای خالی سلوچ»
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
77 - 43
حوزههای تخصصی:
تحلیل جامعه شناختی رمان از گونه های متداول و پرکاربرد نقدادبیات داستانی است و درپی آن است تا براساس همبستگی سازه های اجتماعی بایکدیگر و برهم کنش آن با ساختار داستان، خوانشی جامعه-شناسانه از یک اثر ادبی ارائه دهد و درکنار آن به تشریح مبانی زیباشناسی وشیوه های تصویرسازی متن نیزبپردازد.بازتاب دگرگونی های سطحی ودرونی شهروروستا، علاوه بر ارائه اطلاعات اززمان ومکانِ زیستِ نویسنده وبستر خلق اثر، بر پیرنگ ودرونمایه های اجتماعی پرتکراروشخصیّت های داستان نیز اثرگذار است.دو رمان «کوچه مدقِ» نجیب محفوظ نویسنده مصری وبرنده نوبل ادبیّات و«جای خالی سلوچِ»محمود دولت آبادی، از شاخص ترین رمان های معاصراست وبا آنکه فضای یکی درشهرو دیگری در روستا و دردو کشور متفاوت می گذرد به جهت درونمایه مشترک و حضور مؤلفه های رئالیسم اجتماعی و چالش های گذر از سنّت به مدرنیته بسیار به یکدیگر شبیه است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی و با رویکرد جامعه شناختی، به قیاس دو رمان مذکور پرداخته و علاوه بر ترسیم شباهت و تفاوت ها کوشیده است مباحث مرتبط با فضاهای شهری را نیز با رئوس نظریه لوفور جامعه شناس فرانسوی تطبیق دهد تا ارتباط و تناظر میان ساختار ادبی و ساختار اجتماعی رمان به گونه ای شایسته تر تشریح گردد. حاصل آنکه با توجّه به ارتباط تنگاتنگ جوامع شهری و روستایی با یکدیگر، عناصرجامعه شناسی همچون فضای جغرافیایی،زبان و گویش، اقتصاد و کسب و کار، ازدواج، آداب ورسوم و سرگرمی، معاشرت و تغذیه در این دو رمان پربسامدترند امّا هنجارهای حاکم بر فضای رمان «کوچه مدق» رسمی تر، قانونی تر و گسترده تر است. در مقابل، فرهنگ حاکم بر جامعه روستایی «جای خالی سلوچ» سنّتی تر و محدودتر است و غالباً برگرفته از عادات مرسوم یا اعمال نظر بزرگان منطقه است.