مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
ادبیات سیاسی
حوزه های تخصصی:
آثار اغلب شعرا و نویسندگان برجسته ایرانی از گذشته تا امروز، آیینه تمام نمای محیط و روزگار زندگی آنان بوده است، چنان که بسیاری از آنان در تحلیل و تبیین دشواریهای زندگی به مراتب تیز بین تر و حساس تر از سایر دانشمندان اجتماعی بوده اند، از خود مردم و در تعامل با آنان بودند و در قبال مسایل و مشکلات جامعه، احساس مسوولیت می کردند، در نتیجه با سرودن اشعار سیاسی و اجتماعی، در برابر ناراستی ها و کجرویهای هیات حاکم عکس العمل نشان می دادند. چنین افرادی گاهی با لحن آشکار و با شجاعت تمام به بیان انتقادات خود می پرداختند، گاهی نیز ترس از قتل و کشتار و چماق تکفیر، آنها را وادار می ساخت که از شیوه غیرمستقیم استفاده کنند و با بهره گیری از زبان پند و اندرز، و یا از زبان حیوانات، پیران، و عقلای مجانین، و یا با استفاده از ابزارهای طنز و هجو، رسالت خود را به انجام برسانند. هدف ما در این مقاله بررسی کلی و نقل نمونه هایی از این نوع اشعار تا اوایل قرن هفتم است.
گونه شناسی شعر فارسی از منظر ادب سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
در میان دسته بندی های متعدد و متنوع ارائه شده برای اندیشه های سیاسی در اسلام و ایران معمولاً بر حوزه هایی همچون فقه سیاسی، فلسفه سیاسی، کلام سیاسی و سیاست نامه نویسی تأکید می شود، اما ایرانی ترین حوزه اندیشه ورزی در ایران اسلامی را بایستی در حوزه شعر جستجو کرد. زیرا که سپهر اندیشه ایرانی شعر است و اغلب فقها و فلاسفه و متکلمان و عرفای ایرانی، زمانی که خواسته اند نهان شده های دل خویش را آزادانه و بی تقید بیان کنند، به دامن شعر پناه برده اند. با وجود این متأسفانه ادب سیاسی به واسطه افراط در تخصص گرایی رشته ها و ضعف مطالعات میان رشته ای چنان چه باید و شاید در کانون توجه اندیشه ورزان سیاسی و تأملات آکادمیک قرار نگرفته است.
این نوشتار ضمن دعوت از اندیشه ورزان به توجه نظام مند به این حوزه میان رشته ای، در صدد گونه شناسی اشعار از لحاظ کارکرد سیاسی شان برآمده است و حوزه ادب سیاسی (اعم از نظم، و نثر مسجع و موزون) را به ادب حماسی و میهنی، ادب انتقادی، ادب اصلاحی، ادب تمجیدی و درباری، ادب مقاومت، و طنز سیاسی اجتماعی تقسیم کرده است و فردوسی، حافظ، ناصرخسرو، سعدی، عنصری بلخی، سیف فرغانی، و عبید زاکانی را به عنوان نماینده های این گونه های ادبی مورد بررسی قرار داده است.
دوقطبی راست و چپ : پیشینه، ویژگی ها و پیدایش در سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله که سعی در بررسی ویژگی ها و پیدایش دوگانه ی راست و چپ در جهان سیاست دارد، ابتدا به تبیین این مفاهیم جهان شمول در زندگی انسان می پردازد. برتری دست راست نسبت به دست چپ در فرهنگ ها و نیز نسبت دادن این دوگانه به زوج مرد و زن با ارائه ی مثال های در ادبیات کهن فارسی بخش دیگری از این پژوهش است. پژوهشگر سپس به حضور و اهمیت این دوگانه در مذهب و متون مقدس می پردازد و شباهت رویکرد مذاهب مختلف در قبال این دو مفهوم با برتری بخشیدن به جهت راست و نسبت دادن آن به نیکان و سمت چپ به بدان را به تصویر می کشد. پس از بررسی حضور این دوگانه در سیاست در طی انقلاب کبیر فرانسه در جریان جلسات مجلس مؤسسان فرانسه و قرار گرفتن طرفداران قدرت بی حد و حصر شاه در سمت راست و طرفداران مردم و انقلابیون در سمت چپ، به اهمیت نقش جراید از سال 1815 به بعد در عمومی کردن این واژگان در عرصه ی سیاسی فرانسه می پردازد. ساده، تغییر پذیر و قابل فهم بودن این مفاهیم برای بیگانگان با دنیای سیاست به عنوان دلائل موفقیت این واژگان در سیاست معرفی می شوند
شناخت مصطفی زمانی از خلال نوشته هایش
منبع:
آینه پژوهش سال ۲۶ بهمن و اسفند ۱۳۹۴ شماره ۶ (پیاپی ۱۵۶)
38 - 44
حوزه های تخصصی:
مفاهیمی که در ادبیات دینی سیاسی یکی دو دهه پیش از انقلاب چاپ می شد، به وفور در نوشته های مرحوم مصطفی زمانی دیده می شود. مفاهیمی که شبکه ای از باورها را پدید آورد که پشتوانه تحولی به نام انقلاب اسلامی شد. جدول آثار وی و به خصوص محتوای آنها، می تواند نمایی از تاروپود مولفه های رایج در ادبیات دینی و مذهبی آن روزگار را آشکار کند. این مسائل می تواند در مفاهیم فراوانی تعریف شود؛ شامل: اسلام، دفاع از اسلام، نقد مسیحیت، استعمار، مفاسد اجتماعی، انحطاط مسلمین، شراب خواری، مشکلات اجتماعی، خدمات اجتماعی، اخلاق عمومی، مفاسد و جرایم، نهضت اسلام، انقلاب اسلام، اندلس، فلسطین، الجزایر و ... . نویسنده در نوشتار حاضر مروری بر محتوای بخشی از آثار مصطفی زمانی دارد.
تبیین جریان شناختی ادبیات سیاسی در ایران معاصر (مطالعه موردی: ادبیات داستانی سیاسی در مهاجرت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
140 - 113
حوزه های تخصصی:
بخشی از ادبیات داستانی معاصر در خارج از ایران منتشر شده است. هم اسباب مهاجرت بسیاری از نویسندگان در خارج از کشور نسبت مستقیمی با مسئله سیاست دارد و هم نحوه حضور آنها و موضوع، مضمون، زمینه و منشأ پیدایش بخش مهمی از آثاری که پدید آورده اند، سیاسی است. داستان نویسی سیاسی در مهاجرت، با حمایت و پشتیبانی گروه های سیاسی پیدا می شود و نخستین نمونه های آن در نشریه های سیاسی منتشر می شود و بعدها نویسندگان با استقلال نسبی از گروه های سیاسی به خلق اثر می پردازند. آنها به گونه ای روایت داستانیِ تاریخ معاصر ایران را نوشته اند. انقلاب مشروطه و آرمان های آزادی خواهانه اش، کودتای 28 مرداد و یأس ها و ناامیدی های بی پایانش و نیز انقلاب اسلامی و مسائل متفاوت پیرامون آن، از جمله مبارزه های پیش از انقلاب و روند پیروزی و تثبیت انقلاب و برآمدن جمهوری اسلامی و پیدایش جنگ تحمیلی از جمله این مسائل و مباحث است. مسئله اصلی این پژوهش این است که ادبیات داستانی سیاسی در مهاجرت، چه جریان ها و سیر تحولی داشته است. برای رسیدن به پاسخ از جریان شناسی ادبی به مثابه الگویی روش شناختی استفاده خواهد شد. این الگو با بررسی زمینه سیاسی و اجتماعی پیدایش اثر، کانون های حامی، نقطه شروع و چگونگی گسترش و استمرار جریان را نشان می دهد. به نظر می رسد داستان نویسی سیاسی با نوشته های استنادی و افشاگرانه درباره حوادث و مسائل پیرامون انقلاب و حوادث دهه 60 شروع می شود و به روایت های تحلیلی- انتقادی از تاریخ معاصر، به ویژه انقلاب و جمهوری اسلامی می رسد.
شعر سیاسی ایران از سقوط رضا شاه تا کودتای 28مرداد 1332(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مقاطع تاریخ معاصر ایران فاصله سال های 1320 تا 1332 است .در این دوره پس از برکناری رضا شاه از قدرت به دست متفقین ، نوعی خلاء قدرت در کشور پدید آمد که در پرتو آن و در نبود قدرتی استبدادی ، فضای باز سیاسی در کشور شکل گرفت که از آن عموما با عنوان دوران «دموکراسی نیمدار» یاد می-شود. در این دوره برای اولین بار پس از سال های آغازین مشروطیت ، احزاب ، گروهها و دسته های سیاسی با تفکرات و سلایق مختلف مجال عرض اندام می یابند. این مقاله تاثیر این دوران را بر ادبیات ایران مد نظر قرار داده است و با طرح پرسشی پیرامون وضعیت کلی ادبیات سیاسی در حوزه شعر ، تلاش کرده است با استفاده از روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و روش پژوهش توصیفی تحلیلی و تحلیل محتوا درونمایه اصلی آثار مهم ترین شاعران این دوره را بررسی کند. در نهایت این پژوهش به این نتیجه رسیده است که به تبع وجود فضای باز سیاسی در این سال ها و امید به بهبود اوضاع ، درونمایه ادبیات سیاسی ایران در حوزه شعر با تغییر آشکاری نسبت به دوران بسته رضاشاه به سوی مردم گرایی ، تعهد ، دعوت به مبارزه ، واقعگرایی و طرح مضمون های خوشبینانه حرکت کرده است.
وحدت، در اشعار شاعران دوره مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همان طور که می دانیم ادبیات شفاهی هر ملت، بهترین بیان کننده باورها و ذهنیات یک ملت و سیاست های حاکم بر ایشان است و تاریخ هر ملتی را، می توان با تأمل در فرهنگ آن ملت، از جمله ترانه هایشان جستجو کرد. ترانه ها و تصنیف هایی که گاه برای تغییر یک حکومت یا یک سیاست، ملتی را متحد کرده اند و یا طبق شرایط سیاسی خاص، متولد شده اند، مانند اشعار و ترانه های دوره مشروطیت که در این دوره وحدت موضوعی و مضمونی، به چشم می خورد و مضامینی چون دعوت به مبارزه، ترسیم چهره بیدادگری و کج فهمی پادشاهان، بیان جنایات مستبدان داخلی و خارجی و شرح خیانت های آنان به مملکت ایران، ستایش آزادی و شهدای آن و القای امید به آینده، دعوت به مبارزه با یاری گرفتن از عناصری چون ارتقای سطح آگاهی مردم و بزرگداشت شهدای راه آزادی. از این رو جلوه های گوناگون ادب پایداری آیینی، ملی و انسانی شکل گرفت. برای شکوفایی این مؤلفه ها، عصر مشروطه سهم بسیاری دارد، به دلیل آنکه آغازگر تحولات نوینی در عرصه سیاسی و اجتماعی و به تبع آن تغییراتی در حوزه فرهنگ و ادبیات کشور همچون دموکراسی بود. در این جستار، سعی بر این است که با بررسی اشعار دوره مشروطه، هماهنگی شاعران و همچنین وحدت موضوعی و مضمونی اشعار را، بررسی نماییم. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی(کتابخانه ای) انجام گرفته است
تحلیل شکوائیه های سیاسی و اجتماعی در دوره معاصر با نگاهی به مجموعه شعر «ماه در مرداب» پرویز خانلری و «سال های سیاه» مهدی حمیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از مضامین ادب غنایی در دوره معاصر که ذهن و زبان گویندگان آن عصر را به خود مشغول کرده ، شکوائیه های سیاسی و اجتماعی است. شاعران زیادی به این مضامین روی آورده و از اوضاع نابسامان آن دوره سخن سرایی کرده اند. در این مقاله به علت اهمیت دوره معاصر و زبان سیاسی و اجتماعی پرداز شاعران این دوره، به بررسی و تحلیل شکوائیه های سیاسی و اجتماعی در شعر دو تن از برجستگان عصر حاضر، پرویز خانلری و مهدی حمیدی شیرازی پرداخته می شود. پرویز خانلری از شاعرانی است که هر چند به دلیل مناصب سیاسی و موقعیت اجتماعی خود به معضلات سیاسی و اجتماعی به صورت صریح نپرداخته ، اما اشعار وی عاری از مفاهیم مذکور نبوده است. درد و رنج مردم جامعه، فریاد از ضد ارزش ها، خفقان سیاسی و عدم آزادی. مضامینی است که در مجموعه شعر وی نمود یافته است. حمیدی نیز از شاعران توانمندی است که قدرت خلق مضامین سیاسی و اجتماعی و اعتراض به وضعیت نامساعد میهن خود را دارد. مجموعه «سال های سیاه» وی در برگیرنده مفاهیم وطنی، سیاسی، اجتماعی و انتقادی است که از اوضاع اسفناک مردم و جامعه، بی لیاقتی حکومت وقت، اعمال ظالمانه و رفتار مستبدانه رژیم پهلوی، قحطی و گرسنگی و برتری دزدان و راهزنان بر پاکان شکایت دارد. لذا در مقاله حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی شکوائیه های سیاسی و اجتماعی در اشعار شاعران مورد بحث، از میان انواع شکوائیه ها پرداخته می شود.
سیاست عشق در عاشقانه های احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۹
191-153
حوزه های تخصصی:
ادبیات غنایی و به تبع آن شعر عاشقانه، مجموعه ای از احساسات و عواطف و بازنمایی روابط انسانی است که به شکل گسترده ای در ادوار و گفتمان های متفاوت، نمودها و کارکردهای گوناگون و حتی متضاد داشته است. شعر عاشقانه معمولاً خود را از شعر سیاسی دور می کند و به جای ادبیات سیاسی از سیاست ادبیات می گوید، اما شعر مدرن ایران که پیوند عمیقی با ادبیات اعتراضی و امر سیاسی دارد، نسبت دیگرگونه ای بین شعر عاشقانه و شعر سیاسی برقرار کرد. شاملو یکی از برجسته ترین شاعران شعر سیاسی است که تخاصم و جدال سیاسی در عاشقانه های او، منشأ استعاره ها و ساخت هاست. این مقاله با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان و با تأکید بر مفهوم «تخاصم» که از کلیدی ترین مفاهیم امر سیاسی است نشان می دهد که امرسیاسی از دو جهت با عاشقانه های شاملو پیوند دارد: اولاً، این عاشقانه ها نوعی تجربه تازه از بازنمایی روابط انسانی است و ثانیاً، در مقابل تجربه های سنت ادبی است، زیرا شاملو با تغییر رتوریک شعر عاشقانه نوعی ادبیات خلق کرد که در روساخت، عاشقانه و در ژرف ساخت ادبیات مقاومت است.
تحلیل انقلاب مخملین در تحولات آسیای مرکزی و قفقاز و تأثیر آن بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران
انقلاب های رنگی یا مخملین به براندازی نرم و بدون خشونتی گفته می شود، که پس از فروپاشی شوروی خاصه در کشورهای تازه استقلال یافته آن، وارد ادبیات سیاسی شد. وقوع انقلاب های مخملی با حمایت غرب و آمریکا درکشورهایی نظیر گرجستان (انقلاب گل زرد (2003م)، اوکراین (انقلاب نارنجی2004 م)، و قرقیزستان (انقلاب لاله ای 2005 م) سبب تغییراتی در معادلات منطقه شد که جمهوری اسلامی ایران را نیز تحت تأثیر قرار داد که با مطالعه روند وقوع انقلاب، تغییرات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی این کشورها و تجزیه و تحلیل آنها می توان از تأثیر سو آن بر ایران کاست و از پیامدهای مثبت آن استقبال کرد.
واکاوی جامعه شناختیِ پیامدهای هژمونی توتالیتاریسم بعثی در سروده های شریف وَرزِر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
97 - 137
حوزه های تخصصی:
شریف وَرزِر شاعر کُرد عراقی از شعرای معاصر در قرن بیستم است که دوران حیاتش در سایه سیطره رژیم توتالیتر بعث بر اقلیم کردستان سپری شده و شاهد ارتکاب جنایت و نسل کُشی بر ضدّ مردم کُرد و رنج و دردمندی آنان بوده است. در چنین شرایطی، وَرزِر به عنوان شاعری متعهّد، سروده های خود را به آینه بازنمایی رنج های مردم و خشونت سیستماتیک و جنایت های رواداشته شده بر آنان از سوی رژیم بعث تبدیل کرده و روایتگر عذاب های مردمِ بی بهره از حقّ زندگی و آزادی در سیستم افراط گرای فاشیستی توتالیتر گشته است. از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی پیامدهای هژمونی رژیم توتالیتر بعث در سروده های شریف وَرزِر نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به تحلیل پیامدهای سیطره رژیم بعث در سروده های شاعر بپردازد. مسأله بنیادین پژوهش حاضر این است که جلوه های اقتدارگرایی و تمامیّت خواهیِ منجر به ارتکاب جنایت و خشونت و نسل کُشی، چگونه و در چه قالب هایی در سروده های شاعر نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفی تحلیلی مُبتنی بر بررسی جامعه شناختیِ بُن مایه های سروده هایِ شاعر بهره گرفته است. قتل عام و نسل کُشی، کوچاندن قهری و انتقال به اردوگاه های کار اجباری، شکنجه و خشونت سیستماتیک، ویرانگری و تخریب و آوارگی مردم از بارزترین بروندادهای سلطه رژیم توتالیتر بعث بر مناطق کُردنشین بوده که در سروده های وَرزِر بازنمایی شده است و با رویکرد تاریخی سیاسیِ همه سونگر، روایتگر رنجی جانکاه و خشونت و نسل کُشیِ برآمده از انسانیّت زدایی و قتل عامی چندهزار نفره در فرایند هیچ انگاری دیگریِ بیگانه و غیرِ عرب بوده است.
واکاوی رویکرد رئالیستی انتقادیِ ضدّ امپریالیستی در اندیشه شعری محمّد رسول هاوار از منظر جامعه شناسیِ سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد رسول هاوار شاعر کُرد عراقی از شعرای معاصر در قرن بیستم است که دوران حیاتش معاصر با سیطره رژیم های فاشیست و سایه افکندن هژمونی امپریالیسم بر اقلیم کردستان در راستای پیشبرد سیاست راهبردی استعمار بوده است. در چنین شرایطی، هاوار به عنوان شاعری متعهّد، سروده های خود را به آینه بازنمایی آسیب های سیاسی اجتماعی و اقتصادیِ ناشی از سیاست های امپریالیستی تبدیل کرده است. در پس زمینه نگرش انتقادی و ضدّ امپریالیستی شاعر، علاوه بر اِشغال و استعمار سرزمین مادری، عواملی بنیادین نهفته است که شاعر را به سوی استعمارستیزی و رویکرد ضدّ امپریالیسم سوق داده است. از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی عوامل گرایش هاوار به اندیشه ضدّ امپریالیستی نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به بررسی این پدیده در اشعار وی بپردازد. مسأله بنیادین پژوهش حاضر این است که عوامل زمینه سازِ رویکرد ضدّ امپریالیستی، چگونه و در چه قالب هایی در سروده های شاعر نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفی تحلیل مُبتنی بر بررسی جامعه شناسی سیاسیِ بن مایه های سروده های شاعر بهره گرفته است. جنگ افروزی و نگرش بازرگانی به سرنوشت ملّت های استعمارزده، محروم سازی استعمارزدگان و توجّه محض به منافع امیپریالیستی کاپیتالیستی، تجارت و رواج مواد مخدّر در مستعمره ها، دروغین بودن ادّعاها و پروپاگاندای امیپریالیسم درباره حقوق بشر، سکوت امپریالیسم غربی در برابر کشتار مردم کُرد و نقش آنان در تباهی سرنوشت کُردها در همکاری با رژیم عراق و تعیین دولت های دست نشانده استعماری امپریالیستی برای تأمین منافع در کردستان از پُربسامدترین عوامل زمینه ساز نگرش ضدّ امپریالیستیِ شاعر و کُنش دیالکتیکی انقلابی در تقابل با سلطه جویی امپریالیسم است.
واکاوی روان شناختیِ انسانیّت زدایی در رمان بندر فَیلی اثر بختیار علی(مقاله علمی وزارت علوم)
بختیار علی از رمان نویسان بلندآوازه کُردِ معاصر است که رویکرد ویژه او در آثار ادبی اش، بازنمایی رنج های مردم کُرد در سرزمین های تحت اِشغال دولت های توتالیتر و استعمارگر و تصویر انسانیّتِ منکوب شده و به تاراج رفته انسان معاصر در دوره هژمونی جنگ و اسلحه بر سرنوشت مردم ستمدیده و استبدادزده است. رمان بندر فَیلی که در آن به تصویرسازی نسل کُشی و تبعید کُردهای فَیلی عراق پرداخته شده، روایتی واقعی از تباهی زندگی کودکی فَیلی است که مردمش با انکار هویّت روبرو بوده و سرنوشت او و مادرش در گردابه انسانیّت زدایی توسّط بعثی ها، به رنج و بی بهره گی از آزادی و حقّ زندگی و پایمال شدن کرامت انسانی می انجامد. از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی انسانیّت زدایی در رمان بندر فَیلی نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به بررسی این پدیده در این رمان بپردازد. مسأله بنیادین پژوهش حاضر این است که بن مایه های انسانیّت زدایی، چگونه و در چه قالب هایی در رمان بندر فَیلی، نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفی تحلیلی مُبتنی بر بررسیِ روان شناختی بُن مایه های انسانیّت زدایی در این رمان بهره گرفته است. انسانیّت زدایی قومی و نژادی، انسانیّت زدایی مضاعف، انسانیّت زدایی مکانیکی، انسانیّت زدایی حیوانی، اهریمن انگاری و ذهن مندی زدایی از پُربسامدترین جلوه های انسانیّت زدایی در رمان بندر فَیلی است که دستاویزی در جهت توجیه پروسه نسل کُشی و تبعید و وسیله ای برای ادامه روند تحقیر و شکنجه روحی و جسمی و سیطره افکندنِ هرچه بیشتر بر سرنوشت قربانی بوده و چرخه تخریب و تباهی شخصیّت به عنوان سوژه سرکوب شده و فراموش شده را سرعت بخشیده است.
واکاوی جامعه شناختی پیامدهای مهاجرت جمعیّت های مهاجر و دیاسپوریک در رمان هیچ دوستی جُز کوهستان اثر بهروز بوچانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهروز بوچانی پناهجوی کُرد ایرانی از نویسندگان معاصر است که نگارۀ ادبیاش معطوف به تصویرسازی بحرانهای انسانیِ برآمده از مهاجرت به دنیای غرب و مواجه شدن با واقعیت وارونۀ ناهمگون با پندارۀ خود از جهان مقصد بهعنوان آرمانشهر و پدیدار شدن در رُخنمود ویرانشهر است. رمان هیچ دوستی جُز کوهستان که برونداد تراژدیِ مرگ انگارههای انسانِ مهاجر در دستیابی به یوتوپیا و تباهی رؤیای ساخت- یافته از انگارۀ غربنگری بهمثابۀ پناهگاه اَمن در گریز از ناَامنیهای سیاسی- اجتماعی سرزمین مادری است، روایتی رئالیستی از تباهی زندگی مردمی است که سرنوشتشان در گردابۀ طرد و دیگرستیزی در جامعۀ مقصد، به زندان و پایمال شدن حقوق و کرامت انسانی و بیخویشتنی و هژمونی سیستم کایریارکال در جهت سایه گستردن بر ارادۀ زندانی میانجامد. از آن روی که تاکنون جستار مستقلی به بررسی پیامدهای مهاجرت جمعیتهای دیاسپوریک و مهاجر در رمان هیچ دوستی جُز کوهستان نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به بررسی این پدیده در این رمان بپردازد. مسألۀ بنیادین پژوهش حاضر این است که پیامدهای مهاجرت جمعیتهای مهاجر و دیاسپوریک، چگونه و در چه قالبهایی در این رمان، نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفی تحلیلی مُبتنی بر بررسیِ جامعهشناختیِ پیامدها و بحرانهای برآمده از مهاجرت در این رمان بهره گرفته است. محبوس شدن در زندان و زیستن در فضای هتروتوپیک و دیستوپیایی ، افسردگی و اقدام به خودک شی و بی ارادگی در سیستم کایریارکال از پربسامدترین برآیندهای مهاجرت گروه های دیاسپورایی و مهاجر در رمان هیچ دوستی جز کوهستان است که با رویکرد تاریخی سیاسیِ همه سونگر ، روایتگر رنجی جانکاه و برآمده از دگرگیسیِ یوتوپیا به دیستوپیا و محکومیت به زیستن در زندانِ محصور در هتروتوپیا در فرایند تبدیل مهاجر به سوژۀ تحت انقیادِ سیستم کایریارکال است