مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
کلیات شمس
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
در اثنای فراهم سازی دیوان کبیر(نسخة قونیه) متن تصحیح شدة کلیات شمس تبریزی از مرحوم بدیعالزّمان فروزانفر را به آن دلیل که نسخة اساس آن مرحوم هم همین نسخه بوده، در نظر داشتم. در مواردی بین نسخة خطی و چاپ شدة آن اختلافاتی دیده میشد که در این مقاله به 93 مورد از مهمترین آنها اشاره کردهام. هدف از این نوشتار روشنتر شدن پارهای موارد به استناد نسخة قونیه در دیوان کبیر و ارائة صورت دیگری از شعر مولاناست که احیاناً صحیحتر به نظر میرسد.
نگاهی دیگر به نسخه قونیه وتصحیح فروزانفر از کلّیّات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دکتر توفیق سبحانی در حین تصحیح کلّیّات شمس بر اساس نسخه770 قونیه، بعضی اختلافهای نسخه اساس خود و تصحیح فروزانفر را که به زعم ایشان در آنها ضبط قونیه ترجیح داشته، استخراج و آنها را ضمن مقالهای طرح کرده است. اگر امر دایر بر استخراج اختلافهای نسخه قونیه به عنوان یکی از نسخههای مرجع فروزانفر و متن نهایی چاپ فروزانفر باشد، این اختلافها سر به هزاران مورد خواهد زد؛ چون همچنانکه تصوّر شده است، نسخه قونیه از نظر ضبط کلمات، برای فروزانفر نسخه اساس تلقی نمیشده و مرجعیّت تامّ نداشته است. در این مقاله یکایک موارد 93گانه مقاله دکتر سبحانی یک بار دیگر بررسی شده تا معلوم شود که ضبط کدام، مرجّح است و چرا.
بررسی وجه شبه در کلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجه شبه بیش از هر رکن دیگر تشبیه، جهان خیالی شاعر را توصیف می کند.تقسیم بندی هایی متعدد از وجه شبه در بلاغت سنتی صورت گرفته است که در آن وجه شبه به حسی، عقلی-حقیقی، خیالی-تمثیلی، غیر تمثیلی –مفرد،متعدد و مرکب طبقه بندی می شود.از سوی دیگر، وجه شبه براساس دستورزبان، هم چنین ماهیت آن، که صفت، ویژگی و یا کارکرداست، تقسیم شده است. درکلیات شمس باتنوعی بی نظیر دروجه شبه ها روبرو می شویم.یکی از دلایل این تنوع نحوه خاص بهره گیری مولانا از وجه شبه های خیالی است.درباره نحوه ارتباط میان وجه شبه بادورکن تشبیه در بلاغت سنتی کمتر سخن به میان آمده است.نگارنده در این مقاله براساس تقسیم بندی گوتلی به طبقه بندی تازه ای از وجه شبه در کلیات شمس پرداخته است، که می تواند ویژگی سبکی مولانا را در بهره گیری از وجه شبه نشان دهد.
قصه پردازی مولانا در غزل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ذهن مولانا، به واسطه اشتغال خانوادگی به وعظ و قصه، چنان به قصه پردازی خوگرفته است که در هیچ یک از آثارش از تاثیر آن برکنار نمانده است. چنان که حتی در غزل نیز قصه گفته است که کاملاً بدیع و منحصر به فرد است. این قصه ها گاه بسیار کوتاه هستند و در یک یا دو بیت ارائه می گردند و گاه نیز نسبتاً طولانی هستند. قصه های غزلیات شمس دارای انواع مختلفی چون قصه های رمزی، قصه های تمثیلی، قصه های انتزاعی، قصه های برساخته و قصه های واقعی و تاریخی هستند.
مولانا و مفهوم «من»
حوزه های تخصصی:
با غور در شعر مولانا به طور مشخص به دو نوع ""من""بر میخوریم: یک من دروغین که تنها تصویر و سایه ای از من حقیقی است ؛در برابر منی دیگرکه حقیقی است ومفهوم واقعی هستی انسان را تشکیل میدهد.
در این مقاله بر آنیم تا ویژگی های این دو نوع ""من""را برشماریم،شباهت ها و تفاوت های آن دو را باز یابیم و در نهایت چگونگی گذر از من کاذب به من حقیقی را نشان دهیم.در این رهگذر از روان شناسی نیز بهره برده ایم.چه،تجلی آن من دروغین بویژه در نوعی اختلال شخصیت به نام اختلال شخصیت خود شیفته دیده میشود. مولانا در برابر چنین روی کردی به جهان ایستادگی میکند و تمرکز اصلی خویش را بیش از هر موضوعی دیگر بر مبارزه با این حس خودبزرگ بینی سراب گونه مینهد. او به انسان برای نیازش به تمجید هشدار میدهد و از طریق نشان دادن ارزش واقعی انسان به او – از طریق عشق- حس حقارت بشر را که منجر به خودبزرگ بینی میشود از او میستاند. او عشق را در جهان بی ثبات عاطفی درمان دردها میخواند. از سوی دیگر او با رسیدن به حقیقت اصلی خویش ، در شوری از وجد و عاطفه، حالتی خداگونه میپذیرد که تفکیک آن از ادعایی حاکی از خودشیفتگی محض و تصویر دروغین آن، ضروری است و گاهی دشوار. او در اوج تجربیات وجدآسای خویش در سطح فرامن، قدرت، دانایی و حضور مطلق مییابد و آسیب ناپذیر و بی نظیر است. نشان دادن تفاوت این دو عرصه و دو گونه از حالات شخصیتی که ظاهری یک سان دارد و بیان حساسیت مولانا در نمودن این تفاوت مورد توجه این مقاله قرار گرفته است.
جایگاه لولی در ادب فارسی باتکیه بر کلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای لولی (کولی یا لوری) در لغت نامه ها معانی مختلفی بیان شده است. حضور لولیان در ادبیات شفاهی و کتاب های اسطوره و تاریخ کهن و آثار معاصر، متفاوت است. در ادب فارسی این کلمه همراه با ملازماتش در کلیات شمس کاربرد برجسته ای دارد. پیش از مولانا، این واژه تنها در حد یک کلمه، بدون نماد و استعاره و رمز کاربرد داشت؛ اما مولانا لولی را هم رتبه رند حافظ و گاه بالاتر از آن قرار داد. در کلیات شمس، سرنا (ساز لولیان) همراه با رقص، موسیقی، بی خانمانی، کارهای خلاف عادت و دیگر ملازمات لولی (مانند نی در مثنوی ) بسیار معنا می آفریند. بازتاب این واژه در کلیات شمس از چند منظر درخور بررسی است؛ گاهی حضور لولی تنها در سطح نشانه است؛ در این هنگام بیشتر، جزیی از تشبیه به شمار می رود؛ گاهی نیز از نشانه و کلمه فراتر می رود و به صورت یک نماد پرمفهوم عرفانی جلوه گر می شود. نتیجه این پژوهش نشان می دهد لولی و ملازمات آن آن چنان که از نقش آن در غزل مولانا برمی آید برخلاف جایگاهش در متون پیش از مولانا، به یک نماد عرفانی تبدیل شده است؛ نمادی که ایستایی و گمنامی و بی نشانی این واژه را به پویایی و شهرت تبدیل می کند و بسیاری از مفاهیم عرفانی را در آن جای می دهد.
الزامات شرح متن با نگاهی به روایتِ غلامحسین دینانی از غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم خرداد ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
227-257
خواندنِ متن به هر قصدی امری شخصی است، اما کسی که به شرح متن می پردازد و آن را منتشر می کند مسئولیتی را می پذیرد که برای برآمدن از عهده آن، باید به الزاماتی تن دهد. شارح متن باید متن را بشناسد و با آن مأنوس باشد؛ برای دست یابی به نسخه یا تصحیح قابل اعتمادی از متن بکوشد؛ و در قرائت متن حساس و دقیق و سخت گیر باشد و درصورت مواجهه با هرگونه ناهمواری بیانی و وزنی (در متون منظوم) و خدشه و خللی در منطق درونی اثر، در صحت قرائت خود تردید کند و با بازخوانی مکرر و مراجعه به منابعِ مرتبط و تعلیقات مصحح و نسخه بدل ها و ... در رفع اشکال پیش آمده بکوشد. این همه زمانی کارساز است که شارح مقدمات ضروری ورود به متن را حاصل کرده و در آن حوزه خاص تبحر یافته باشد. مقاله حاضر، برای نمونه، روایت استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی از غزلیات مولانا را از این جهات بررسی کرده است: قابلیت اعتماد متنِ مرجع، قرائت صحیح، و نحوه برخورد با اشکالات ناشی از ناآشنایی کافی با ذهن و زبان مولانا و شرح ابیات.
تحلیل انتقادی تصحیحات و چاپ های دیوان شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
259-279
کلیات شمس قرن ها کتاب محبوب حلقه های سماع و اهل ذوق و عرفان و دوست دارانِ غزل ناب بوده است. نخستین چاپ انتقادی آن در سال های 1336- 1344 به تصحیح استاد فروزان فر منتشر شد. چاپ های بعدی، آشکار و پنهان، براساس همان چاپ صورت گرفته است؛ بعضی به اهتمام افراد و بعضی با مباشرت ناشر. درکنار این چاپ ها تنها چاپ قابل اعتنا چاپ دوجلدی استاد سبحانی است که در سال 1381 به بازار نشر آمد و با توضیحاتی مفید هم راه بود. چاپ فروزان فر با همۀ امتیازاتش منتقدانی نیز داشت. ازجملۀ منتقدان آن استاد شفیعی بود که در مقدمۀ گزیدۀ خود از غزلیات شمس، تصحیح دیگری از آن را ضروری دانست. آخرین کار شفیعی در این خصوص گزیدۀ کامل تری از آن بود که در سال 1388 انتشار یافت. علی رغم انتظار، این گزینش جز چند مورد تصحیح قیاسی کاملاً بر چاپ فروزان فر استوار است. این مقاله به چندوچون تصحیح فروزان فر از غزلیات، چاپ های قبل و بعد از آن، و گزیدۀ مفصل شفیعی فقط ازمنظر نسخه شناسی و تصحیح پرداخته است.
سبک زندگی اسلامی در اشعار مولوی
منبع:
پویش در آموزش علوم انسانی سال اول بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
20 - 26
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی مبیّن نظام باورها، نگرش ها و ارزش های انسان است و اصول اعتقادی - که شالوده ی دین اسلام را تشکیل می دهد- در لایه های زیرین شناخت قرار گرفته و در چگونگی شکل گیری سبک زندگی بشریت تأثیر انکارناپذیر دارد. هدف این تحقیق ، استخراج الگو های سبک زندگی اسلامی در ابعاد اعتقادی و اخلاقی ، مبتنی بر بررسی اشعار مولوی و نگرش او نسبت به این پدیده است.همچنین ، توجه شاعر به مقوله ی سیره ، عمدتا با ژرفای اندیشه و سلوک عرفانی وی و پیوستگی روحی او به آموزه های قرآنی ارتباط مستقیم دارد. مولانا در زمینه معارف اسلامی و الگو های سبک زندگی با تأثیر از قرآن و روایات ،تمامی الگوهای مورد نظر را در آثار خود ، به گونه ای ژرف نگرانه انعکاس داده است. پژوهش حاضر- که به روش تحقیق کتابخانه ای نوشته شده است- به بررسی تعامل دو سویه بین « سبک زندگی و اشعار مولانا » پرداخته و نشان می دهد که میان این دو عنصر رابطه و پیوند گسست ناپذیری وجود دارد.
اسرار در کلیات شمس
منبع:
حکمت نامه مفاخر سال سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴
199-228
سرّ در عرفان لطیفه ای است در دل که محل مشاهده است. از سویی دیگر رابطه ای نهانی است میان انسان و خدا که در تجربکه اکنون خویش را آشکار می سازد. یکی از پربسامدترین مفاهیم در کلیات شمس، مفهوم راز است. مولانا به دلیل حالات عمیق عاطفی و به دلیل لمس عرصه های ناآگاه حین سرودن غزل ها، درک ویژه ای از راز دارد و این تجربه را به دلیل سرمستی با ما در میان می گذارد. از این رو در این پژوهش با غور در کل دیوان شمس عرصه های راز و تجربه های رازآمیز او مورد بررسی و طبقه بندی و با آرای ع ارفان و نظر گابریل مارسل فیلسوف اگزیستانسیالیست مورد مقایسه قرارگرفت. راز از نظر او امری والا و در پیوند با انسان است که انسان در شوری از عشق، حیرت و بی خبری می تواند بدان دست یابد.در نظرگاه او درک راز هستی و عشق تنها با آمیختن انسان در هستی و عشق میسر است، نه با میل انسان به تملک و چیرگی حقیقت. راز از این جهت عرصه ای زبانی نیست و با مشاهده در پیوند است. زبان در این تجربه یا به سکوت می رسد و یا به تجربه ای نمادین ورای زبان عادی مبدل می شود. بارزترین ویژگی دیوان شمس برجستگی عاشق در درک راز است. عاشق در دیوان شمس به اسرار بدل می شود و راز اصلی را در خویش می یابد. این مرکزیت انسان در عشق و یگانگیش با معشوق، راز بزرگ در دیوان شمس است.
در هم تنیدگی متون روایی و اهمیت آن در درک غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلیات شمس یکی از آثار بی بدیل عرفانی جهان است که به میزان مثنوی، دیگر اثر مولوی به آن توجه نشده است. قیاس شروح و کتبی که در باب این دو اثر نگاشته شده است، نشان از این تبعیض شگرف دارد. بی شک یکی از علل کم توجهی به کلیات شمس، متن عمیق و زبان خاص آن است که انباشته از ابیات و غزلیاتی است که درک و دریافت آنها را دشوار کرده است. این دشواری یکی به دلیل فضای خاص روحی مولانا در سرایش این اشعار است و دیگری بهره گیری وی از روایات متنوع و متعدد (قرآنی-تفسیری، احادیث و تاریخی-عرفانی) در کلیات است که در لایه های رویین، میانی و زیرین غزلیات مندرج است، چنان که درک و حتی تصحیح برخی از آنها نیاز به آگاهی هایی در چارچوب روایت دارد. این پژوهش با بررسی جوانب برخی از ابیات کلیات شمس در چارچوب روایات، به تشریح و توضیح فضای ابیات پرداخته و با نگرش روایی و دریافت زمینه های روایی به کلیات شمس، اهمیت درک معنایی آن را نمایان تر می سازد. بررسی روایی ابیات انتخاب شده در این پژوهش - که مشتی از خروار و اندکی از بسیار است - نشان می دهد که دریافت فضای کلیات شمس با این نگرش، زیرساخت های تصویری و معنایی آن را روشن تر می کند؛ روایاتی که به صورت آشکار، پنهان، ترکیب و گزینش روایات، در فضای ابیات حضور دارند.
تأملی در گزارش بیت هایی از کلیات شمس در فرهنگ جهانگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ویژگی های مهم و برجسته فرهنگِ جهانگیری که در حدود سال 1017 ه.ق. در هند تدوین شده است، بیان شاهدهای شعری از آثار گویندگان سده های مختلف در ذیل برخی واژه ها و ترکیب هاست. البته شمار زیادی از این شاهدهای شعری، دچار گشتگی های فراوان شده و لغات بسیاری به سبب بدخوانی از آنها وارد فرهنگ ها شده است؛ اما درعین حال، شماری از این شواهد شعری با توجه به دستنویس های کهنی که صاحبِ جهانگیری و نویسندگانِ منابع پیش از وی در اختیار داشته اند، با گزارش هایی دقیق و درست در این کتاب ثبت شده است که با استفاده از آنها امکان تصحیح تعداد زیادی از بیت ها در دیوان های سوزنی، سنایی، اثیر اخسیکتی، مولوی و غیره فراهم می شود. با استفاده از برخی بیت های کلیات شمس که در فرهنگ جهانگیری به عنوان شاهد شعری ذیل لغات مختلف آورده شده است و نیز با مراجعه به سایر بیت های مولوی در مثنوی و کلیات شمس ، تلاش شد تا درباره چند بیت از غزل های مولوی در این فرهنگ، تأملاتی صورت گیرد. در این جُستار با استفاده از فرهنگ جهانگیری ، هفت بیت از کلیات شمس بررسی شده است؛ اختلاف در واژه های «چند» به «جَند»، «بخشیدن» به «پخسیدن»، «زرّینک» به «چوبینک» ازجمله مواردی است که این تحقیق به آنها می پردازد. همچنین بر اساس فقره اخیر، احتمالی تازه درخصوص علت انتساب «چوبینه= سربند سُرخ» به «بهرام ششم» نیز مطرح شده است.
بررسی انتقادی برخی گزینش ها و پیشنهادهای فروزانفر در متن مصحح کلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۹)
59 - 84
بی شک غزلیات شمس، اثر گران سنگ مولانا، یکی از بی بدیل ترین آثار عرفانی جهان است که برخلاف مثنوی جایگاه پژوهشی خود را آن گونه که باید، درنیافته است. پس از طبع فروزانفر اصولاً پژوهش ها و آثاری که به لحاظ متنی روی این اثر صورت گرفت، از دل آن برگرفته شد. اگر هم تصحیحی انجام شد، به هیچ وجه هم بالای اثر مصحح فروزانفر نشد. اثری که گویا با بررسی نسخ بیشتر و تبارشناسی آن ها نیاز به پژوهش های گسترده تری دارد تا طبعی شایسته ی آن ارائه شود. تصحیح فروزانفر باوجود اینکه یکی از بی نظیرترین نمونه های تصحیح در ادب فارسی است و محصول کاری تقریباً جمعی است؛ اما خالی از ایراد نیست. ایرادهای این تصحیح جدای از بحث نسخه شناختی و چگونگی بهره وری از نسخ (روش تصحیح) در دو دسته می گنجد: دسته ی اول معطوف به گزینش های فروزانفر است. بی توجهی فروزانفر به برخی از زیرساخت های مضمون ساز مانند زیرساخت های روایی و تصویری باعث گزینش های غلط، در برخی از موارد شده است. ازقضا گزینش غلط معنای بیت را نیز فاسد و مهمل گردانیده است. توجه به نسخه بدل ها وجوهی را پیش رو می گذارد که با توجه به بررسی های جانبی اصالتی بیشتر نسبت به وجه موردگزینش فروزانفر دارد و معنا و فضای بیت را روشن می کند. در برخی موارد نیز فروزانفر مواردی را که مهمل و سقیم هست، با نشانه ی «ظ» که گویا حدس ایشان یا نسخی معرفی نشده است، پانوشت گردانیده که شایسته ی بررسی است. دسته ی دوم ایرادات که در نگاه اول ایرادات تصحیحی می نماید؛ درحالی که بیشتر مطبعی و حتی نگارشی است و چندان محل توجه این پژوهش نیست.