مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
جای خالی سلوچ
حوزه های تخصصی:
شخصیت(character) عبارتست از مجموعه غرایز و تمایلات و صفات و عادات فردی، یعنی مجموعه کیفیات مادی و معنوی و اخلاقی که فرآیند عمل مشترک طبیعت اساسی، اختصاصات موروثی و طبیعت اکتسابی است و در کردار و رفتار و گفتار و افکار فرد جلوه می کنند و وی را از دیگر افراد متمایز می سازند (یونسی،1382: 289). اثر ادبی آیینه ایست که شخصیت درونی نویسنده در آن متجلی می شود و بدین وسیله خواننده به جهان درونی او راه می یابد. شخصیت ها را به انواع گوناگونی از جمله: اصلی و فرعی، ایستا و پویا، جامع و ساده و ... تقسیم بندی کرده اند؛ به عنوان مثال، شخصیت ها در داستان "جای خالی سلوچ"راکد و ایستا نیستند و متناسب با سن و محیط اجتماعیشان متفــاوت عمل می کنند. نگارنده در این مقاله کوشیده است از یک سو جوانب مختلف شخصیت هــای رمان "جــای خالی سلوچ"را تحلیل کند و از سویی دیگر رابطه دیگر عناصر داستان از جمله،گفتگو، زمان، مکان، صحنه و... را با شخصیت نمایان سازد.
نقد جامعه شناختی رمان «جای خالی سلوچ» اثر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"نقدجامعه شناختی آثار ادبی، روشی است که به تحقیق و بررسی درباره طبقات مختلف جامعه و طرز رفتارها و کنشهای متفاوت و متشابه ساختارهای اجتماعی در دوره معینی از تاریخ می پردازد. «در این شیوه نقد، اثر ادبی از این دیدگاه که اجتماع و هنرمند و اثر او با یکدیگر رابطه ای زنده و جدایی ناپذیر دارند، مورد بحث و ارزیابی قرار می گیرد. بنابراین منتقد به دقت از زمان و مکانی که نویسنده در آن زیسته و اثر ادبی در آن بوجود آمده، آگاهی کامل به دست می آورد، تا بتواند اثر را به منزله واکنش روحیه هنرمند نسبت به جامعه و برداشت های او از محیط مورد مطالعه قرار دهد» (میرصادقی،267،1377).
اهمیت نقد جامعه شناختی، در تفسیر و تبیین مشخصات جامعه شناختی یک دوره است. «چنین نقدی قادرست از طریق کمک به خواننده و آگاهاندن او که چرا پاره ای خطاها از مشخصات آثار ادبی عصر معینی است، بر معلومات وی بیفزاید - حتی می تواند ماهیت چنین خطاها را تبیین کند، اگر چه پی بردن به خطا بودن آنها فقط با تکیه بر معیارهای ادبی محض صورت می گیرد» (دیچز، 552، 1369).
محمود دولت آبادی به شهادت آثارش یکی از تواناترین داستان نویسان امروز ایران است. وی با انتشار رمان «جای خالی سلوچ» توانست جایگاه خود را در میان نویسندگان برجسته ادبیات داستانی تثبیت کند. تنوع و تعدد شاخصه های مثبت زبانی و ادبی دولت آبادی در این اثر با مضامینی از جمله فقر و گرسنگی، مناسبات زناشویی در شرایط نابسامان اجتماعی، مصائب پایان ناپذیر مردم ستم دیده و رنج کشیده روستایی، اصلاحات ارضی و تقابل سنت و تجدد، همراه شده و در مجموع ستون فقرات هنر نویسندگی وی را تشکیل داده است.
نگارندگان این نوشتار برآنند تا با بررسی جامعه شناختی رمان «جای خالی سلوچ» رابطه میان آفرینش ادبی و اوضاع احوال اجتماعی و تاریخی نویسنده را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهند و راهگشای نوعی نگرش تازه در برخورد هنری و علمی با یک اثر ادبی باشند"
مکتب های ادبی در رمان های دولت آبادی (با نگاهی نو به کلیدر و جای خالی سلوچ)
حوزه های تخصصی:
تحلیل عنصر «حادثه» در رمان «جای خالی سلوچ»؛ اثر محمود دولت آبادی
حوزه های تخصصی:
واقعه یا حادثه (incident)، یکی از عناصر ساختاری رمان است که هم راه با عناصری هم چون گره افکنی، کشمکش، هول و ولا، بحران، نقطه اوج و گره گشایی، اجزای تنه اصلی پی رنگ (plot) در داستان را شکل می دهد. این عنصر در کتاب «واژه نامه هنر داستان نویسی» این گونه تعریف شده است: «حادثه از برخورد دست کم دو چیز و یا دو نیرو با هم بوجود می آید، حادثه از اجزای ترکیب کننده پیرنگ است و برای آشکار کردن خصوصیت های شخصیت، پی رنگ را به پیش می برد».1 حادثه در داستان بمنزله پلی است که از یک سو هیجان را در خواننده بر می انگیزد و از سویی دیگر حالت انتظار، و در نهایت نقطه اوج را پدید می آورد. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند، ضمن تحلیل و بررسی حوادث رمان «جای خالی سلوچ» کیفیت و عمق این حوادث و هم چنین ارتباط آن را با دیگر عناصر تشکیل دهندة تنه اصلی داستان، نمایان سازند.
آنگاه که پیرامتن تکمیل کننده معنا می شود؛ مورد مطالعه: جای خالی سلوچ (اصل مقاله به زبان فرانسوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی روایت سرگذشت غم انگیز یک خانواده ی روستایی در سالهای اصلاحات ارضی (1350-1340) است. تصویری که این رمان رئالیستی از این پدیده ی تاریخی-اجتماعی و پیامدهای عینی آن در زندگی روستاییان به دست می دهد، عموما به عنوان قرائتی قابل اعتنا در باب این دوره از تاریخ معاصر ایران قلمداد شده است. عناصر پیرامتنی پیوسته این اثر (عنوان، طرح روی جلد، عبارت تقدیم و پیشگفتار) در القا و ارایه ی معنای مبنایی این تصویر نقش چشمگیری دارند.
با عنایت به این باور که یکی از کارکردهای راستین پیرامتنیت بازنمایی و بازآفرینی معنایی است که در عمل خوانش متن صورت می پذیرد، مقاله حاضر با تکیه بر تئوری های مطالعات پیرامتنی، که عمدتا مبتنی بر همنوایی زیرساخت های معنایی پیرامتن و متن می باشند، به بررسی قابلیت ها ی عناصر پیرامتنی رمان جای خالی سلوچ در تکمیل و بازنمایی معنای کلی این اثر می پردازد.
فعل در رمان جای خالی سلوچ و منشأ آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این جستار، به بررسی، توصیف و تحلیل ماهیت و کیفیت افعال در رمان جای خالی سلوچ و خاستگاه های زبانی آنها پرداخته است. از آن جا که در سبک نوشتار داستانی محمود دولت آبادی، یکی از دغدغه هایش به کارگیری زبانی غنی و سالم است، در جستجوی چنین زبانی، او از سرچشمه های زبان فارسی (معیار، محاوره، ادبی و کهن) و گویش (سبزواری و غیر آن) بهرة بسیار برده است. این رویکرد به عنوان نمونه در یکی از معروف ترین رمان های وی، جای خالی سلوچ، به ویژه در پیدایش افعالی متنوع و متفاوت، آشکار می شود. این تنوع و تفاوت از این نظر برجستگی می یابد که در جنبه های معنایی و واژگانی و ساختار (صرفی و نحوی) افعال توجه خواننده را به خود جلب می کنند؛ چنان که برای خواننده مسألة منشأ این افعال پیش می آید. در این که پاره ای از این افعال منشأ گویشی (سبزواری) و فارسی (معیار و ... ) دارند، شکی نیست؛ اما بخش عظیمی را باید از مشترکات گونه های زبان و گویش دانست.
مقاله به زبان فرانسه: ادبیات منطقه ای در جای خالی سلوچ اثر محمود دولت آبادی و کُلین اثر ژان ژیونو (La littérature régionale dans La Place vide de Solouch de Mahmoud Dowlatâbâdi et Colline de Jean Giono)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک نگارشی نویسنده نه تنها بر پایه انگیزه های شخصی و درونی وی بوده بلکه با بسیاری از عوامل مرتبط با محیط اجتماعی و جغرافیائی پیوندی ناگسستنی دارد. به عبارت دیگر، هیچ نویسنده ای نمی تواند خود را از تأثیر طبیعت، محیط اجتماعی و فرهنگی مکانی که در آن زندگی می کند به دور دارد. به همین خاطر ادبیات منطقه ای در کشورهای مختلف شروع به نشو و نما می کند. بر همین اساس بسیاری از نویسندگان سعی در پرداختن به اطلاعاتی در باب آب و هوا، گیاهان، آداب و رسوم، سنتها و ویژگیهای خاص روحی و اجتماعی محل تولدشان داشته اند.محمود دولت آبادی و ژان ژیونو از نویسندگانی هستند که به این امر اهتمام فراوان داشته اند. در این مقاله سعی بر آن است تا با ارائه توضیحاتی در باب ادبیات منطقه ای، تاریخ و مختصات آن در ایران و در فرانسه به تجزیه و تحلیل در باب اطلاعات داده شده در دو کتاب جای خالی سلوچ و کُلین پرداخته شود.
واکاوی جلوه های فرودست پسااستعماری در رمان جای خالی سلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی از آثار برجسته ادبیات معاصر فارسی است که پیامدهای نظام استعمارزده زمان روایت داستان در قالب سازکارهای داستان پردازی آن آشکارا بازتاب یافته است. بُعد اجتماعی و اقتصادی استعمار و سلطه گری که بار اصلی عواقب منفعت طلبی و سودجویی آن بر دوش فرودستان به حاشیه رانده شده است متأثر از بافت اجتماعی برون متنی اثر مبنای روایی رمان را شکل داده است. نقد پسااستعماری از حوزه پژوهش های میان رشته ای است که دورنمای کلی دیدگاه های آن به نظریه پردازی انتقادیِ مربوط به نفوذ استعمار و رهیافت استعمارزدایانه اختصاص دارد. مطالعات فرودستان از شاخه های نظری رویکرد پسااستعماری، به بازاندیشی اجتماع و متون با هدف فاعلیت بخشی به گونه های مختلف اقشار فرودست توجه دارد. این مقاله تلاش دارد روش دولت آبادی در خلق نظام پسااستعماری در گفتمان ادبی، زمینه های سلطه گری، جلوه های فرودست، واکنش شخصیّت ها و پیامدهای عمده استعمار پنهان را در رمان جای خالی سلوچ مورد تحلیل قرار دهد. این بررسی نشان می دهد که دولت آبادی با نگرش استعمارزدایانه و روش واسازانه به بازتاب دادن انتقادی بحران های ناشی از سلطه غیرمستقیم بیگانه در ساختارهای نوظهورِ تقلیدی و وارداتی کشاورزی و اقتصادی در قالب استعاره ماشین، ابزار و روش هایی نامأنوس و نفوذ مخرب آنها به عنوان علل بنیادین فروپاشی نظام روستایی پرداخته است. او با روایتی انتقادی و دیدی متفاوت امکانی برای برجسته ساختن فرودست بومی در داستان فراهم آورده است.
جایگاه عبدالسلام کفافی در ادبیات تطبیقی(معرفی و نقد دیدگاه های وی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمّد عبدالسّلام کفافی (1340-1392 ه . ق) از مؤلّفان و پژوهشگران برجسته و پیشگام جهان عرب در حوزة ادبیّات تطبیقی به شمار می آید: کتاب ادبیّات تطبیقیِایشان (پژوهش هایی در باب نظریّه ادبیّات و شعر روایی) - که به زبان فارسی هم ترجمه شده است - از آثار برجستة ادبیّات تطبیقی دهه هفتاد در جهان عرب است. این کتاب دربرگیرندة سه بخش اساسی است که هر بخش به چند فصل تقسیم شده است: مؤلّف در بخش نخست، برخی مبانی نظری ادبیّات تطبیقی را بدون استناد به منابع نظری بیان کرده است که بیشتر بر اساس مکتب فرانسوی می باشد. بخش دوّم به بررسی رابطه ادبیّات با سایر دانش ها و هنر ها پرداخته است. این بخش که یادآور دیدگاه های رماک و ولک بر اساس چارچوب های مکتب امریکایی می باشد نیز، بدون استناد به منابع معتبر نظری تدوین شده است. بخش سوّم به بررسی تأثیر متقابل محیط زندگی و ادبیّات پرداخته که در واقع زیرمجموعه ای از ارتباط ادبیّات و دانش جامعه شناسی است. به هر حال، رویکرد تاریخی و اثبات گرایی جریان تأثیر و تأثّر و اهتمام به یافته های نوین مکتب امریکایی ادبیّات تطبیقی، به ویژه مطالعات میان رشته ای و نیز تأکید بر پژوهش های اسلامی و شرقی – از جمله ادبیّات داستانی، تعلیمی و صوفیانه - که روابط فرهنگی و ادبی مسلمانان را تقویت می کند، مشخّصة بارز دیدگاه های وی به شمار می آید.
نگرشی تحلیلی بر سرعت روایت در رمان های جای خالی سلوچ و موسم الهجرة إلی الشّمال با تکیه بر نظریّة روایت شناسی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از تکنیک های اصلی در تحلیل رمان، بررسی و نقد روایت پردازی داستان با توجّه به نظریّة روایت شناسی ژرار ژنت، منتقد ساختارگرای فرانسوی است. او زمان را یکی از مؤلّفه های اصلی پیشبرد هر روایت دانسته است و زمان دستوری را بر پایة سه مؤلفة زمانیِ نظم، تداوم و بسامد بنا نهاده است. در این جستار، به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد بیشتر به مقولة تداوم زمان روایی دیدگاه ژنت، رمان های «جای خالی سلوچ» اثر محمود دولت آبادی و «موسم الهجرة إلی الشّمال» اثر طیّب صالح، مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته شده است تا اهمیّت به کارگیری عنصر زمان، وابسته ها و هم بسته های آن به عنوان یکی از بنیان های روایت، بررسی و تحلیل شود. نتایج این پژوهش، بیانگر این است که رمان «جای خالی سلوچ»، در مجموع از سرعت روایتی متوسّطی برخوردار است؛ زیرا نویسنده از مؤلّفه های افزایندة سرعت (حذف یا گزینش، شتاب مثبت و زمان پریشی از نوع آینده نگر) و عوامل کاهندة آن (درنگ توصیفی، شتاب منفی، افزودن اپیزود، عمل ذهنی و زمان پریشی از نوع گذشته نگر) به شکل متوازن و متعادلی بهره برده است، امّا در رمان «موسم الهجرة إلی الشّمال» به علّت فراوانی توصیف ها، افزودن اپیزود و استفاده بیش از اندازة شخصیّت های رمان از عنصر زمان پریشی از نوع گذشته نگر، سرعت روایت کُند و در برخی جاها متوقّف شده است. با این حال، هر دو رمان پُر از جنب و جوش، هیجان، تحرّک و پویایی، دلهره، اضطراب و کشمکش های متعدّد درونی و بیرونی هستند و همین مسئله تا حدود زیادی، کُندی سرعت روایت را در آنها جبران کرده است.
بررسی شخصیت در رمان ""جای خالی سلوچ
یکی از عناصر مهم در داستان نویسی شخصیت است که در واقع عامل طرح داستان می باشد. نویسنده با خلق شخصیت ها و بازگو کردن اعمال و رفتاری که از آنها سر می زند، در واقع اثری می آفریند که خواننده آن را عینی و ذهنی تصور کرده و با آن رابطه برقرار می کند. و این رابطه تا انتهای داستان با خواننده همراه است. این شخصیت پردازی در واقع با تمایلات، افکار و اندیشه نویسنده ارتباط مستقیم دارد و خواننده در طول داستان به نوعی با نویسنده و عقایدش در ارتباط است. محمود دولت آبادی از نویسندگان رئالیست ایران است، آثار رئالیستی وی در واقع الگوی واقعی روزگار خودش می باشد علاوه بر این، خلق شخصیت های متعدد در آثارش آنها را منبع خوبی برای مطالعه قرار داده است؛ از جمله آثار وی می توان به رمان داستانی جای خالی سلوچ اشاره کرد. این پژوهش سعی کرده است علاوه بر اینکه تعدد و تنوع شخصیت ها و شیوه شخصیت پردازی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد و به این امر مهم نیز بپردازد که انتخاب شخصیت و شیوه پردازش به آنها تا چه حد در موفقیت این رمان نقش داشته است. شخصیت های این کتاب تنها ایستا و راکد نمی باشد بلکه به فراخور حال و مقام تغییر کرده و پویا می شوند. روای داستان در شخصیت پردازی هم از شیوه مستقیم (که همان شناخت شخصیت ها توسط نویسنده است) و هم از شیوه غیرمستقیم (از طریق گفتار و کردار شخصیت ها) استفاده کرده است.
نقد فمنیستی بوم گرای رمان جای خالی سلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش فمنیستی بوم گرا می کوشد طرح ساختارمندی از رابطه دیالکتیکی زن و طبیعت، به دست دهد. این نگرش هنوز در سرزمین ما چندان شناخته شده نیست، اما زمینه های پیدایش چنین مطالعاتی در آثار ادبی ما مشهود است. رمان جای خالی سلوچ ، نوشته محمود دولت آبادی، چون غالب آثار او، پیوندی عمیق میان انسان و طبیعت را به تصویر می کشد. بیشتر منتقدان و پژوهشگران به زمینه های اجتماعی و سیاسی این رمان پرداخته اند؛ اما اگر با نگاه فمنیستی بوم گرا به داستان نگریسته شود، پیوند زن و طبیعت که یادآور بسیاری از اسطوره هاست، در این داستان به وضوح دیده می شود. شخصیت اصلی و محوری این داستان، زنی به نام مرگان است که پیوندش با زمین و طبیعت، از یکسو یادآور بسیاری از شخصیت های اساطیری است و از دیگر سو، یگانگی او با طبیعت در جامعه روستایی، یادآور این همانی زن و طبیعت در خاطره جمعی ما از زندگی بدوی و آغازین بشر است؛ در این پژوهش، کوشش شده که با نگاه فمنیستی بوم گرا ریشه های پیوند زن و طبیعت در تصاویر و توصیف های این داستان کاویده شود.
تحلیل شخصیت در رمان جای خالی سلوچ بر اساس نظریه تکالیف سوگ «وردن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، به تحلیل و درون کاوی شخصیت، در رمان جای خالی سلوچ، براساس دیدگاه وردن در مورد مراحل و تکالیف سوگ و واکنش های به هنجار در برابر ماتم با روش اسنادی پرداخته شده است. تحلیل شخصیت های داستان، بر اساس این دیدگاه، نشان می دهد خانواده سلوچ مانند مرگان، عباس و ابراو، ابتدا از طریق انکار معنی فقدان، فراموشی انتخابی، نفی روی دادن اتفاق مهم و داشتن تردید، واقعیت فقدان را نمی پذیرند تا درد رفتن سلوچ را بر خود آسان کنند که این امر، موجب ناهنجاری هایی در رفتار آنان می شود. در زمینه گذر از درد مصیبت، مرگان و عباس، درد مصیبت را انکار می کنند تا از خویش در برابر درد فقدان سلوچ محافظت کنند که این انکار، خود را به شکلی دیگر، یعنی رفتار نابه هجار خشونت، نشان می دهد. در ادامه، نبودِ سلوچ را می پذیرند و همه آنان، با کسب مهارت های جدید، با محیط بدون حضور شوهر/پدر انطباق می یابند. در پایان نیز با تغییر جای متوفی از نظر عاطفی، مانند عشق به فرزند و به دیگران، ازدواج کردن و عشق به کار، روزنی به سوی آینده و زندگی عادی می گشایند. از نظر احساس ها، شناخت ها و رفتارها، شخصیت های درگیر در سوگ، واکنش های مختلفی مانند خشم، اندوه، گوشه گیری، جست وجو، توهم و بی قراری از خود نشان می دهند و سرانجام، با پشت سرگذاشتن همه این مراحل، احساسات و واکنش ها، به زندگی معمولی باز می گردند. بر این اساس می-توان نتیجه گرفت که در این رمان، در کنار پرداختن به محیط اجتماعی، درون شخصیت های مصیبت دیده نیز کاویده و حالت های مختلف آنان بازنمایی شده است.
کاربرد الگوی کنشگر گِرِماس درتحلیل روایت شناسیِ جایِ خالیِ سُلوچ (مطالعه موردی: «مِرگان در جُست و جوی سُلوچ»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گِرِماس یکی از نظریه پردازان نشانه- معناشناسی روایی است که الگویی جامع و جهان شمول برای تجزیه و تحلیل متون روایی به دست می دهد و با هدفِ دست یافتن به ژرف ساخت روایت و مطالعه ساختاری متون روایی، به تحلیل سیرِ منطقی حوادث و معانیِ درونیِ متن و درکِ پیرنگِ روایت می پردازد. در تحلیل متن های روایی، الگوی کنشگر گِرِماس، نسبت به دیگر الگو های روایی، قابلیّت انطباق بهتری برای تحلیل روایی گری متن های روایی دارد و در پی دست یافتن به کنش گفتمان است. این مقاله، با کاربرد الگوی کنشگر گِرِماس، به تحلیلِ ساختاری حکایتِ«مِرگان در جُست و جوی سُلوچ» دررمان جای خالیِ سُلوچ می پردازد و عناصری را که در شکل گیری رخدادها و آن چه هسته و پیرنگ این داستان را در گستره روایت شناسی تشکیل می دهد بررسی می کند.در این مقاله، با روشی تحلیلی- توصیفی و روش کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات، این پرسش اساسی مطرح است که رمان جای خالیِ سُلوچ ، تا چه میزان با نظریه نشانه- معناشناسی رواییِ گِرِماس قابل تحلیل است و براساس الگوی کنشگر گِرِماس، عوامل گفتمان درتولید معنا در آن کدامند؟ ازنتایج این پژوهش این است که راویِ داستانِ «مِرگان در جُست و جوی سُلوچ»، با ساختاری روایی و شخصیّت محور، صحنه ها و رخدادهای آن را با پویایی تمام بازنمایی و به نمایش گذاشته تا عواطف و احساسات خواننده را برانگیزد و موجب پویایی شخصیّت ها و عناصر درون متنی آن می شود. دراین داستان، لحنِ گفت و گو میان عناصر داستانی دارای اوج و فرود است و جنجال و کشمکش بر سراسر رخدادها سایه می افکند و تمام شخصیّت های داستان را در مقابل یکدیگر به کنش وا می دارد.
شخصیت پردازی و نماد شناسی ادبیات داستانی معاصر فارسی با تاکید بر داستان جای خالی سلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
112 - 125
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های ادبیات داستانی معاصر مسئله شخصیت پردازی و کاربرد نماد برای انتقال مفاهیم و مضامین است. یکی از آثار برجسته داستانی معاصر، کتاب جای خالی سلوچ از محمود دولت آبادی است. مسئله ای که می توان اینجا مطرح کرد بازتاب تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این دوره در این اثر و چگونگی کاربست شخصیت پردازی و نمادها توسط این نویسنده است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که نظام ارباب و رعیتی حاکم بر کشاورزی ایران نوعی استثمار بود. این پدیده در آثار این دوره انعکاس یافته است. یکی از تحولاتی که در دوره پهلوی دوم در عرصه کشاورزی روی داد، مسئله انقلاب سفید(1341ش) و اصلاحات ارضی در امتداد آن بود که از سوی محمدرضاشاه پهلوی انجام گردید. بعد از این تغییرات، برخی نویسندگان دست به خلق آثاری زدند که به ادبیات روستایی معروف شد که در آن ها به بررسی این تغییرات و بازتاب آن در زندگی روستائیان می پرداختند. یکی از معروف ترین این کتاب ها «جای خالی سلوچ» است که جنبه های نمادین آن مورد بررسی قرار می گیرد. اهداف پژوهش: 1. ترسیم شرایط جامعه روستایی ایران را بعد از اصلاحات ارضی در کتاب جای خالی سلوچ. 2. چگونگی شخصیت پردازی و توصیف نمادین در ادبیات داستانی معاصر با بررسی موردی داستان جای خالی سلوچ سؤالات پژوهش: 1. در کتاب جای خالی سلوچ شرایط جامعه روستایی ایران بعد از اصلاحات ارضی را چگونه ترسیم شده است؟ 2. شخصیت پردازی و توصیف نمادین چه نقشی در انتقال مفاهیم در کتاب جای خالی سلوچ دارد؟
«زن» در رئالیسم ایرانی با تکیه بر رمان«جای خالی سلوچ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش ها، رویکردها و اقتضائات ایدئولوژیکی، فرهنگی و اجتماعی هر جامعه در تبادلات فرهنگی- هنری بین جوامع مختلف، سبب تغییر، تحول و تطور در مولفه های فرهنگی- هنری مبادله شده می گردد. مقتضیات فرهنگی- اجتماعی ایران، در دوره آغازین غرب گرائی روشنفکران ایرانی –پس از اقتباس مکتب رئالیسم از ادبیات غرب- باعث تغییرات بنیادین در اصول و موازین این مکتب ادبی گردید که در نهایت آن را به شکل مکتبی مستقل با صبغه ای ایرانی و با مولفه های خاص ایران، بازتولید نمود؛ تا جائی که می توان اطلاق اصطلاح(رئالیسم ایرانی) بر این مکتب را مناسب دانست. این پژوهش بر اساس روش تحلیل محتوای کیفی، به بررسی (زن در رئالیسم ایرانی) به عنوان یکی از مهم ترین مولفه های واقع گرائی ایرانی در رمان«جای خالی سلوچ» می پردازد. در این تحقیق، چالش های فراروی زن ایرانی و ابعاد شخصیتی او در خانواده، به صورت سرفصل ها و بخش های اصلی و فرعی، مقوله بندی شده، زوایای مختلف آن تحلیل گردیده و سپس در رمان مذکور مورد ارزیابی قرار می گیرد؛ همچنین در روند این پژوهش، میزان توجه و تمرکز نویسنده این اثر بر هویت تاریخی- اجتماعی زن ایرانی به عنوان یک مولفه مکتب واقع گرائی ایرانی تبیین و تحلیل می گردد.
خشونت علیه زنان در رمان جای خالی سلوچ و رمان گودان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
157 - 182
حوزه های تخصصی:
داستان پردازی و قصه گویی در سرزمین هند سابقه ای طولانی دارد. آثاری چون «پنج تنترا» که از داستان های مهم در تاریخ کهن هند به شمار می ر وند و شهرت جهانی دارند، از این دسته اند و نثر فارسی اگرچه پس از شعر در ادبیات فارسی پدید آمد، اما تا دوران معاصر به دلایل مختلف، شعر از نثر پیشی گرفت. نخستین دلیل این که چرا در ایران نثر از نظرگاه ادبی کمتر به پای شعر می رسد شایداین امر باشد که آن چه در ادبیات اقوام دیگر غالباً اختصاص به نثر دارد و عقاید حکمی و تعالیم اخلاقی و قصه و داستان از آن جمله است، در ایران در شعر تجلی یافته است و آثاری چون بوستان و مثنوی لیلی و مجنون و خسرو و شیرین، نشانه هایی از انجام وظیفه نثر به وسیله ی شعر است و از آنجا که این آثار منظوم از زیبایی و روانی قابل ملاحظه ای برخودار بوده اند، نثر فارسی از توجه به این گونه آثار بازمانده است و لاجرم در مقایسه با شعر قلمرو محدودی یافته است. با این وجود ادبیات نثر معاصر فارسی در حوزه ی ادبیات جهانی و بالاخص ادبیات تطبیقی- چه درون مرزی و چه برون مرزی- دارای جایگاه خاصی است. دولت آبادی و پرم چند از داستان نویسان واقع گرا (realist) در دوره ی معاصر ادبیات ایران و هند هستند که در زمینه ی داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه و غیره آثار برجسته ای از خود به جا گذاشته اند. این مقاله کوشش دارد با بررسی و تحلیل آثار و دامنه ی نفوذ و تأثیر دو نویسنده، جایگاه شان را در ادبیات داستانی معاصر دو کشور مشخص کند. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است که از استقصاء در متن های داستانی دو نویسنده، به ویژه «جای خالی سلوچ» و «گودان» و با استناد به آراء و نظریات منتقدان درباره اثرگذاری آنان در دیگران و تحلیل این اظهارات، نقش و جایگاه این نویسندگان را ترسیم می کند. مقاله حاضر نشان می دهد که هر دو نویسنده رویکرد مشابهی به مقاومت در برابر ظلم داشته اند.
تحلیل کهن الگوی مادر (مام وطن) در رمان جای خالی سلوچ
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱
41-50
حوزه های تخصصی:
داستان نویس مهر با پردازش سایر عناصر داستان، عنصر «شخصیت» را به گونه ای بارز نمود می دهد تا قدرت داستان پردازی خود را به شکل مشخصی به نمایش بگذارد. دولت آبادی از جمله نویسندگان واقع گرا دوره معاصر است که در زمینه رمان، داستان کوتاه و نمایشنامه آثار بسیار برجسته ای دارد. در رمان «جای خالی سلوچ» شخصیت مردگان به عنوان مادر بسیار چشمگیر است، دولت آبادی شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و خصوصاً تحولات اجتماعی بعد از انقلاب سفید و اصلاحات ارضی را در تغییر سبک زندگی و عملکرد اجتماعی روستائیان بسیار اثربخش دانسته و زمینه بروز شخصیت مرگان به عنوان مادر، بستر جامعه ای است که با همه شرایط ایجاب می کند. مرگان تمثیلی از مادر که این صورت مثالی با حرمت، خدمتگزاری، فداکاری و تقدس همراه است و به عنوان یکی از قدیمی ترین کهن الگوهایی که در ناخودآگاه ضمیر تأثیری عمیق دارد و در داستان به صورت نمادین مورد کم لطفی قرار می گیرد و می تواند در همین مفهوم «مام وطن» را تداعی نماید.
بررسی رمان جای خالی سلوچ بر اساس نظریه داغ ننگ اروینگ گافمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر رمان جای خالی سلوچ (1358) از دولت آبادی(1319) را در چارچوب نظریه داغ ننگ گافمن(1963( بررسی می کند. نظریه گافمن، روابط میان افراد در زندگی روزانه را تحلیل می کند. رمان خالی خالی سلوچ، روایت زندگی زن روستایی به نام «مِرگان» در روستای دور افتاده «زمینج» است که می کوشد پس از ناپدید شدن ناگهانی شوهرش، خانواده را حفظ کند، در این راستا خود و فرزندانش متحمل انواع آزار جسمی، جنسی، سرخوردگی روحی و عاطفی، تحقیر، خیانت و بی وفایی می شوند. مقاله سعی دارد تا با روش توصیفی -تحلیلی به این پرسش بنیادین پاسخ دهد که کدام مضمون و درونمایه نظریه داغ ننگ گافمن در رمان جای خالی سلوچ نمود بیشتری دارد؟ براساس نتایج تحقیق، مهم ترین داغ ننگ و برچسب زنی ها در رمان جالی خالی سلوچ، بی هویتی، ناامنی و انزجار است. داغ بی اعتباری، احساس شومی سرنوشت، ناامنی وعقده حقارت و به تبع آن بر انگیختگی حس کین توزی و انتقام است که بیش از هر چیز دیگر مرگان را در بر می گیرد. مرگان و دیگر زنان داستان، اشخاصی رنجور، پریشان و سرگشته، ناامید، مضطرب و افسرده هستند که گرفتار چنبره سرنوشت اند. دولت آبادی به روایت زندگی این افراد می پردازد که احساس بی هویتی و سرگشتگی می کنند.
انعکاس مفاهیم بی عدالتی و فلاکت جامعه روستایی در ادبیات نوین ترکیه و ایران ( با تأکید بر داستان های محمود دولت آبادی و اورهان کمال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
118 - 130
حوزه های تخصصی:
در ادبیات نوین ایران و ترکیه پیدایش و سیر تحول داستان و انواع آن از ابتدا روال مشابهی را پیموده است. ادبیات داستانی هر دو کشور از بدو شکل گیری متأثر از ادبیات غرب هستند که این تأثیر عمدتاً از طریق ترجمه ی متون و آثار ادبی به دست آمده است. نتیجه ی این تاثیر، شکل گیری جریان های گوناگون داستان نویسی خواه از لحاظ شکل و خواه از لحاظ مضمون و محتوا است. اورهان کمال یکی از برجسته ترین داستان نویسان ترکیه است که آثار متعددی از او به فارسی ترجمه شده است و یکی از پیشروان ادبیات روستایی است. محمود دولت آبادی نیز یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر ایران است که ادبیات اقلیمی در آثار او مشهود است. این تحقیق کاوشی است تطبیقی با هدف شناخت شباهت ها و تفاوت های موجود در داستان های «برخاک های حاصلخیز» اورهان کمال و «جای خالی سلوچ» دولت آبادی که بر مبنای روش تحلیلی _ توصیفی نوشته شده است. با بررسی هر دو اثر می توان به این نتیجه رسید که کمال و دولت آبادی پلیدی، پریشانی، بی عدالتی و فقر و فلاکت موجود در جامعه ی روستایی را با ریزبینی و دقت توصیف می کنند. اهداف پژوهش: واکاوی عوامل مؤثر بر فلاکت و از هم پاشیدگی جامعه روستایی در کشورهای ایران و ترکیه. تطبیق رمان اقلیمی جای خالی سلوچ و رمان بر خاک های حاصلخیز. سؤلات پژوهش: آیا کشورهای ایران و ترکیه رویدادهای تاریخی، شرایط اجتماعی و فرهنگی مشترکی در پایان آغاز سده چهاردهم شمسی تجربه کرده اند؟ کدام تصیم سیاسی مشترک باعث نابودی جامعه روستایی در ترکیه و ایران شد؟