فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
63 - 88
حوزههای تخصصی:
This paper focuses on absolute spontaneity, first postulated by Immanuel Kant. In the early twentieth century spontaneity entered the domain of quantum physics when Niels Bohr included it as part of his quantum postulate. Later on, David Bohm developed the concept of a quantum potential in his description and interpretation of quantum physics, a concept that can also be understood in terms of spontaneity. A discussion of Kant’s influence on the interpretation of quantum physics is followed by a consideration of the inclusion of spontaneity in Niels Bohr’s epistemological approach to quantum mechanics and David Bohm’s quantum potential as part of his ontological approach to quantum physics. Kant’s influence on both Bohr and Bohm is examined as well as the applicability of his critical metaphysics to quantum theory. Critical metaphysics read together with Bohr and Bohm’s interpretations of quantum physics is then utilized to make some proposals with regard to the problems plaguing our best theories of physics.
مقایسه هستی شناسی مارتین هایدگر و ژیل دلوز از بعد اجتماعی: فوگ در برابر ریتورنلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
155 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله ایجاد پیوند میان هستی شناسی و فرم های موسیقایی است. برای رسیدن به این هدف، هستی شناسی بنیادین هایدگر در برابر هستی شناسی تفاوت دلوز قرار گرفته تا بتوان از امکانات این تقابل استفاده کرد. در این مقاله با روش توصیفی_ تحلیلی و رویکرد تطبیقی تلاش شده دو نوع هستی شناسی بنیادین هایدگر و هستی شناسی تفاوتِ دلوز را با تطبیق بر دو فرم موسیقیایی توضیح دهیم: یکی فوگ و دیگری ریتورنلو. بدین ترتیب جهان هایدگر فوگی است که با وجود تمام تنوع های اجرای یک سوژه اصلی موسیقیایی (یا یک صدای واحد)، همان را عرضه می کند. هستی در این نگرش همگون و بی تکوین است. تفاوت در این طرز تلقی پدیده درجه دوم نسبت به هستی در نظر گرفته می شود. در این هستی شناسی و مفاهیم وابسته به آن، تجارب دیگری شدن، جنبش سوژه ای، سوژه شدن با توجه به قلمروزدایی، امکان مشارکت فعال افراد در سرنوشت همگانی، امکان تغییر و اصلاح شیوه زندگی افراد با محدودیت روبرو می شود. جهان دلوزی با توسل به ریتم و فرم موسیقایی ریتورنلو متفاوت ترین افراد را در هستی شناسی اش، گِردِ هم می آورد. طوری که در عین حال که آنها با هم هماهنگ می شوند، تفاوت های تنالیته ای شان حفظ می گردد. هستی همان تفاوت است. در هستی شناسی دلوز با امکان قلمروگریزی راه را بر جنبش سوژه ای بازست. جنبش سوژه ای در جامعه مبتنی بر ریتم و ریتورنلو تغییراتی در فرد و مناسبات اجتماعی ایجاد می کند که می توان در آن انتظار مشارکت فعال برای تعیین سرنوشت همگانی افراد را داشت. سوژه شدن ها معطوف به تغییر روابط اجتماعی و اصلاح اختلالات اجتماعی است. مشروط به این جامعه ای ایجاد می شود که افراد در آن، می توانند شیوه زندگی خودشان را اصلاح کنند. نتایج این خوانش و پیوند، کارکرد متفاوت اجتماعی هستی شناسی دو متفکر را نشان می دهد.
بررسی نقدهای غلامرضا فیاضی به تقریر مشهور وجود ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
223 - 243
حوزههای تخصصی:
تقریر مشهور وجود ذهنی که با محوریت حضور ماهیت در دو موطن ذهن و عین و انحفاظ ذات و ذاتیات مطرح شده است همواره با اشکالات متعدد مواجه بوده است؛ جمهور حکما اعم از مشاء، اشراق و متعالیه نیز به این اشکالات پاسخ داده و از تقریر مشهور وجود ذهنی دفاع کرده اند. فیاضی پس از بررسی انتقادی پاسخ جمهور حکما، چهار اشکال را نسبت به تقریر مشهور وجود ذهنی مطرح کرده است؛ برخی از آنها جدید هستند و برخی نیز اشکالات قدیمی را از طریق نقد پاسخ مدافعان تقریر مشهور تقویت می کنند. بررسی اشکالات مطرح شده توسط فیاضی به این نتیجه انجامید که می توان به تمام اشکال های وارد شده پاسخ داد و از دیدگاه جمهور حکما درباره نظریه وجود ذهنی دفاع کرد؛ البته پذیرفتن این تقریر مستلزم برخی اصلاحات در مبانی فلسفی است؛ چرا که تنها بر مبنای اصالت وجود، تشکیک وجود و نقش وجود اصیل در حمل آثار اشیا بر آنها می توان هم به انحفاظ ماهیت در دو موطن عین و ذهن معتقد بود و هم به این مطلب باور داشت که آثار اولیه ماهیت در موطن ذهن بر آن مترتب نمی شوند.
لوازم نظر علامه طباطبایی درباب عقلی بودن آموزه های وحیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی، از سویی آموزه های انبیاء را عقلی می داند؛ یعنی اعتبار خود را از استدلال و برهان می گیرد، نه از معجزه انبیاء. طبق این نگاه، دست عقل به سنجش همه تعالیم انبیاء می رسد. لازمه این سخن آن است که ادیان آموزه فراعقلی نداشته باشند. از سوی دیگر در بحث از جزئیات معاد و در بحث از ضرورت نبوت بر اساس نیاز به قانون از نقصان عقل در اداره زندگی اجتماعی برای رسیدن به سعادت سخن می گوید که نشان از فراعقلی بودن آموزه های دینی در بعضی از حوزه هاست. این تهافت ظاهری چگونه باید حل شود؟ و لوازم سخن ایشان در دین فهمی و اجرای دین در جامعه چیست؟ در این نوشته به روش استنادی و تحلیلی، راه حل های احتمالی برای رفع این اشکال بررسی شده است. شاید نظر علامه این باشد که اصل آموزه های ادیان عقلی است؛ زیرا از امور واقعی سخن می گوید، اما کشف آن در توان افراد عادی نیست؛ بلکه پس از بیان انبیاء دیگران هم قدرت درک آن را دارند. اگر این سخن را بپذیریم ثمراتی در پی دارد. مهم ترین ثمره آن این است که در فهم دین باید به قرائن عقلی توجه کرد و برای عملی و اجرائی شدن آموزه های دینی در اجرا، چه در حوزه ترویج آموزه های هستی شناسانه و چه در حوزه باید و نبایدهای فقهی و اخلاقی باید به قرائن و یافته های عقلی توجه کرد. اما بررسی صحت اضلاع نظریه علامه، که از یک عقل گرایی حداکثری نشان دارد، خارج از مقصود این نوشته است.
ذات گرایی جدید و مقابله با مابعدالطبیعه هیومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مابعدالطبیعه هیومی دیدگاهی است که عموم فلسفه ها و فلسفه های علم ضدذات گرایانه و ضدّواقع گرایانه ای را، که از زمان نیوتن تا حال حاضر وجود دارند، دربرمی گیرد. در مابعدالطبیعه هیومی اشیاء دارای ذات و خواص ذاتی نیستند و این بدان معنا است که اشیا منفعل و غیرفعّالند و بین آن ها علّیت و ضرورتی نیست. از این روی، اشیاء نه برحسب قوا، استعدادها و گرایش های علّی ای که دارند، بلکه بر اساس خواص و اوضاع و احوالی که تابع تغییرات مکانی زمانی اند، رفتار می کنند. قوانین طبیعت نیز نه قوانینی علّی، بلکه صرف انتظام هایند و بنابراین قوانینی ممکن اند و نمی توان از صادق بودن قوانین طبیعت سخن گفت. برای باور به ضرورت و علّیت به نظریه ای نیاز است که کاملاً غیرهیومی باشد و ذات گرایی قدیم و جدید توانسته است به این نظریه کاملاً غیرهیومی راه یابد. در ذات گرایی قدیم و جدید، علّیت و فاعلیّت هر چیز، از ذات آن چیز ناشی است. در ذات گرایی جدید، اشیاء دارای قوا، استعدادها و گرایش های علّی اند. آن ها خواص ذاتی اشیا را تشکیل داده، و پایه های ضرورت و علیت فرایندهای طبیعی و صادق سازندگان قوانین طبیعت اند. قوانین طبیعت نیز قوانینی علّی و ضروری اند و می توان از صادق بودن آن ها سخن گفت.
بررسی و تحلیل معنای زندگی از منظر پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پروین اعتصامی، شاعره نامدار ایرانی، با نگاهی ژرف به هستی، معنای زندگی را در مفاهیمی چون عشق، معرفت، عدالت و کمال جستجو می کند. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای، به واکاوی دیدگاه چندوجهی پروین اعتصامی درباره معنای زندگی می پردازد. از یک سو، وی به وجود معنایی از پیش تعیین شده در فطرت انسان و قوانین هستی معتقد است، اما از سوی دیگر، بر نقش اختیار و اراده انسان در ساختن معنای زندگی تأکید می کند. این پژوهش نشان می دهد که پروین اعتصامی با تلفیق این دو دیدگاه، به ارائه تعریفی جامع و انسانی از معنای زندگی می پردازد که هم به ابعاد معنوی و الهی انسان و هم به نقش او در شکل دهی به سرنوشت انسان توجه دارد. نوآوری این پژوهش در بررسی دقیق تطابق این دو دیدگاه ظاهراً متناقض در اشعار پروین است. در نهایت، می توان گفت که پروین اعتصامی با زبانی شاعرانه و عمیق، به ما یادآور می شود که معنای زندگی در گرو تلاش برای رسیدن به کمال و تعالی و در عین حال، لذت بردن از زیبایی های زندگی است.
بررسی انتقادی دیدگاه سازگارگروانه موریتس شلیک دربابِ اراده آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
123 - 137
حوزههای تخصصی:
مسئله اساسی این پژوهش تحلیل و نقد دیدگاه موریس شلیک دربابِ «نسبت اراده آزاد و تعیّن گروی» و هدف از آن نشان دادن ناکارآمدی راهکار وی دربابِ مسئله مذکور به روش توصیفی تحلیلی است. ازنظر شلیک، پیدایش مسئله نسبت اراده آزاد و تعیّن گروی از سنخ شبه مسئله های فلسفی و ناشی از خلط مفاهیم است. با رجوع به کاربرد واژگان در عُرف مشترک و تفکیک مفاهیم «قانون هنجاری» از «قانون توصیفی»، «علّیت» (تعیّن گروی) از «اجبار» و «عدم علّیت» (ناتعیّن گروی) از «آزادی» این شبه مسئله خودبه خود رفع می شود. ازنظر شلیک، «اجبار» از سنخ مفاهیم هنجاری است؛ درحالی که تعیّن گروی و اصل ضرورت علّی از سنخ مفاهیم توصیفی است؛ ازاین رو، هیچ نسبتی میان «اجبار» و «تعیّن گروی» برقرار نیست. این پژوهش با ارائه سه مثال ابتکاری نشان می دهد: الف) اجبار و آزادی در عرف مشترک دست کم دو معنا دارد و شلیک دچار مغالطه تحویلی نگری شده است؛ ب) اصالت در طرح مسئله اراده آزاد، با معنای دوم این واژگان است؛ ج) تعریف شلیک از آزادی مانع اغیار نیست و شامل حیوانات نیز می شود. با این سه نقد آشکار می شود دیدگاه سازگارگروانه شلیک دفاع پذیر نیست.
تبیین هویت اخلاقی و رفتار مطلوب اجتماعی، مبتنی بر مؤلفه های پیشایندی سبک های دلبستگی والدین-نوجوان، دلبستگی به مدرسه و خود تنظیمی (کنترل تلاشگر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه در باره هویت و رفتار اخلاقی از منابع متعددی سرچشمه می گیرد که یکی از این منابع وقوع شکست و فروپاشی اخلاقی و بروز رفتارهای ضد اجتماعی در نسل نوجوان و جوان جوامع است. مطالعه حاضر با هدف تبیین هویت اخلاقی و رفتار مطلوب اجتماعی مبتنی بر متغیرهای پیشایندی سبک دلبستگی والدین- نوجوان، دلبستگی به مدرسه و خودتنظیمی (کنترل تلاشگر) در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی و از نظر ماهیت داده ها همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم در سال تحصیلی 99-1398 شهر اهواز بود که 448 نفر از آن ها به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.شرکت کنندگان به پرسش نامه هویت اخلاقی، مقیاس های رابطه، دلبستگی به مدرسه، مقیاس کنترل تلاشگر و سنجه گرایشات مطلوب اجتماعی پاسخ دادند. نتایج به دست آمده نشان داد که همه ضرایب اثرات مستقیم به جز ضرایب مسیر سبک دلبستگی پریشان و هراسناک به هویت اخلاقی معنی دار بودند. هم چنین ضرایب اثرات غیرمستقیم همه مسیرها به غیر از دلبستگی پریشان به هویت اخلاقی از طریق کنترل تلاشگر معنی دار بود. بنابراین سازه خودتنظیمی به عنوان عاملی برگرفته از شیوه های فرزندپروری با رشد احساس کنترل بر هیجانات، رشد خودآگاهی و درک بهتر روابط اجتماعی به ارتقاء هویت اخلاقی و رفتارمطلوب اجتماعی منجر خواهد شد.
منطق اکتشاف سنت های اجتماعی در تولید علوم انسانی اسلامی با تأکید بر قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۰
5 - 40
حوزههای تخصصی:
مطالعه سنت های اجتماعی و شناخت علل، عوامل و آثار آن ها، نقش بی بدیلی در تولید علوم انسانی و اجتماعی اسلامی دارد. بی گمان دستیابی به این گونه از قوانین، بر مبنای روش و منطق خاصی صورت می پذیرد که از آن به منطق اکتشاف سنت های اجتماعی تعبیر می شود. منطق اکتشاف، به عنوان دستگاه روشگانی جامع، افزون بر روش (فرایند، قواعد، ابزارها و فنون)، به مبادی و مبانی فهم سنن الهی نیز می پردازد.مقاله حاضر در مقام گردآوری از روش کتابخانه ای و به لحاظ ماهیت، از روش عقلی-تحلیلی به برخی روش های مهم در فهم و استنباط سنت های اجتماعی می پردازد. از یافته های این پژوهش، می توان به ظرفیت های روش عقلی و نقلی در فهم سنت های اجتماعی اشاره نمود؛ اما به دلیل پیچیده و ذومراتب بودن سنن الهی از یک سو و محدودیت های روش های عقلی و نقلی، کاربست منطق تلفیقی و همگرا، ضرورت می یابد. این منطق جامع، افزون بر اعتبار، روایی و تعمیم پذیری، قابلیت فهم و استنباط تمامی سطوح و مراتب سنن الهی را داراست.
معرفت شناسی صدرایی در چگونگی مطالعه بر متغیرات کیهانی و تنقید کیهان شناسی پوزیتیویستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۳
71-105
حوزههای تخصصی:
موضوع علم کیهانشناسان بررسی ساختار بزرگ مقیاس کیهانی است، برهمین اساس روش مطالعاتی خود در مواجهه با متغیرات کیهانی را مبتنی براصل تحقیق پذیری پوزیتیویستی و اصل موضوعه ریاضیاتی قرار داده اند بطوریکه موجهیت گزاره های کیهانی را بر انطباق گزاره های پیشینی صادق با نتایج برآمده از گزاره های پسینی مفروض نموده اند. این نوشتار به روش توصیفی تحلیل میزان موجهیت اصل تحقیق پذیری و صدق نتایج برآمده از معادلات ریاضیاتی از منظر ملاصدرا را مورد تحلیل و تنقید قرار داده و در پاسخ به دو سئوال اصلی که آیا گزاره های مستخرج از اصل تحقیق پذیری علمی یا شبه علمی هستند؟ و اینکه آیا بواسطه معادلات ریاضیاتی می توان به متغیرات علم پیدا نمود؟ این نتایج تحصیل شد: ملاصدرا گزاره های برآمده از اصل تحقیق پذیری را گزاره هایی شبه علمی و در ذیل علم حصولی تعریف نموده، چراکه درعلم حصولی، وجود علمی شئ غیر از وجود عینی آن، و اختراع نفس مدرِک است، در صورتیکه ملاصدرا گزاره های برآمده از علم حضوری را گزاره های علمی می داند، زیرا وجود علمی مدرَک همان وجود عینی آن است. طبق مبانی صدرایی نمی توان براساس اصل تحقیق پذیری به یک مدل جامع کیهانی دست یافت، چراکه اصل تحقیق پذیری متکی بر روش استقرائی است و روش استقرائی اولاً مبتنی بر ادراک حسی است که ضعیفترین نوع ادراک نفس است در ثانی با نفی اصل علیت و متافیزیک، کیفیت ایجاد، تکامل و ماهیت حقیقی متغیرات کیهانی مجهول خواهد ماند. ملاصدرا همچون ریاضیدانان واقعگرا، ریاضیات عددی را امری عینی و مستقل توصیف کرده بطوری که می تواند متغیرات محسوس و زوایای پنهان متغیرات محسوس را تحلیل و توصیف کند.
طرحواره های تصویری و کارکرد آن ها از دیدگاه زبان شناسی شناختی در سورۀ مبارکه حشر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۰
171 - 211
حوزههای تخصصی:
معناشناسی شناختی، زبان را به عنوان بخشی از توانایی شناختی بشر می داند که می تواند جهان متصور انسان را تبیین کند. تجربه های جسمانی عاملی مهم، برای شکل گیری مفاهیم در ذهن هستند. یکی از تئوری های اصلی در این حوزه طرحواره های تصویری (حجمی، حرکتی، قدرتی) است که از جمله مهم ترین سازوکارها جهت دریافت مفاهیم پنهان قرآن و ابزاری جهت تحلیل معانی آن است. در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای مفاهیم سوره حشر با سازوکار طرحواره های تصویری مورد بررسی قرار گرفته تا تاثیر و کاربرد انواع طرحواره های تصویری در مفهوم سازی مضامین آیات و درک کاملتر از مفاهیم انتزاعی بر مخاطب روشن گردد . یافته ها نشان داد در سوره حشر مفاهیم عذاب، عبرت، قرآن، فقر و... با طرحواره حرکتی و جهنم، لجاجت، قلب، ایمان، حسد و... با طرحواره حجمی و کفر، ایمان، ترک بخل، تقدیر و... با طرحواره قدرتی و نیز برای بیان «فقر» در قالب دو طرحواره حرکتی و قدرتی و «قرآن» در قالب دو طرحواره حرکتی و حجمی استفاده شده است. نتایج بیانگر آن است در این سوره هر سه نوع طرحواره به کار رفته است و طرحواره حجمی از بالاترین بسامد و طرحواره قدرتی از کمترین بسامد برخوردار است.
واکاوی تطبیقی میزان ارجاع اراده الهی به مقام فعلی از دیدگاه علامه طباطبایی با تکیه بر نظریات تقلیل گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۱
24 - 44
حوزههای تخصصی:
از گذشته میان فیلسوفان و متکلمان در خصوص زوایای مختلف اراده الهی بحث عمیقی جریان داشته است. این مقاله در صدد است ابتدا گزارش و ارزیابی دقیقی از نظریات علامه طباطبایی ارائه دهد و سپس در مقایسه با آرای حکیمان شاخص حکمت متعالیه، به اختلاف آرای آنها در تفسیر اراده الهی پرداخته، صورت بندی جدیدی از این تفسیر را بر مبنای نظریه آنها که چه اندازه صفت اراده الهی را ذاتی یا فعلی می دانند، بر اساس رویکرد تقلیل گرایانه ارائه خواهد داد. مطابق با روش پژوهشی هر یک از فلاسفه، علامه طباطبایی که اراده باری را در قالب افعال الهی قابل بحث دانسته و حمل آن بر ذات را به گونه ای که مفهومی مستقل در نظر گرفته شود، دشوار می داند، در چارچوب ضد تقلیل گرایی به حساب می آوریم. از طرفی امام خمینی را که اراده الهی را از صفات ذات دانسته و آن را در همه مراتب هستی ثابت و از صفات کمالیه می داند، تقلیل گرای حداقلی و ملاصدرا را که اراده ذاتی را به سایر صفات ذاتی نظیر علم، حب یا رضا ارجاع داده، تقلیل گرای حداکثری صورت بندی می کنیم.
معیارهای نرم نظام های معرفتی؛ از تبیین صدرایی تا کاربست در منطق ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
201 - 218
حوزههای تخصصی:
خصوصیات مجموعه های علمی به دو دسته ویژگی های صحت (سخت) و کمال (نرم) تقسیم می شود. معیارهای نرم بر اموری مانند روانی و خوش خوانی متمرکز هستند. این پژوهش مهم ترین مؤلفه های معیار نرم را هفت ویژگی سادگی و وضوح، تناسب و توازن، تناظر، دوسویگی، تراگذری، تقارن و خودساختگری می داند و ضمن تبیین فلسفی آنها بر مبانی حکمت متعالیه، برای دستیابی به تبیین بیشترِ این مؤلفه ها، این شاخص در جداول نسب مفاهیم و جداول محصورات متقابل و متصادق منطق؛ ابتدا استخراج، با مؤلفه های معیار نرم ارزیابی و ضمن تشخیص برخی ضعف ها در این جداول، پیشنهادهایی جهت رفع آنها ارایه، نتایج مثبت پیاده سازی این شاخص در آنها ارزیابی می شود. نتیجه این امور به طور معناداری مثبت بوده و پیشنهادات بر کارایی و زیبایی جداول اصلی و نیز پیشبرد این پروژه افزود. کلیه مراحل به روش توصیفی-منطقی بوده و نتیجه آن است که با انجام اصلاحات مزبور بر کارآمدی و پرداخت این جدول افزوده می شود.
عبادت با قربانی درهندوها و مقایسه با حکمت طاعات و عبادات از منظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
265 - 280
حوزههای تخصصی:
قطعاً عبادت، نهایت خضوع واظهارذلت به درگاه خداوند است. عبادت در قرآن کریم از جایگاه بالایی برخوردار است و به عنوان هدف خلقت بیان شده است. مطالعه ی آثار زندگی بشر نشان داده هر زمان که بشر وجود داشته، پرستش هم بوده است. ملاصدرا در حکمت متعالیه، به تبیین جایگاه و منزلت عبادت می-پردازد. انسان کامل از نظر او به، بکارگیری عقل نظری و عقل عملی و به عبادت و نابود کردن وسوسه ها و حجاب هایی درونی و بیرونی و التزام به شریعت و طریقت موصوف است. در این راستا فلسفه عبادت ملاصدرا، بر جهان شناسی، انسان شناسی و خداشناسی استوار می گردد، و این وجود شناسی، معرفه النفس و خداشناسی صدرایی است که امکانات و مواد لازم را برای حصول فلسفه عبادت او فراهم می آورد. ما در این مقاله برآنیم تا به تبیین طاعات و عبادات از منظر ملاصدرا و سپس مقایسه آن با عبادت با قربانی در آیین هندوها (اوپانیشادها) بپردازیم.(اوپانیشادها) بپردازیم.(اوپانیشادها) بپردازیم.
بازخوانی رابطه دین و اخلاق در الهیات معتزلی با ملاحظه الهیات مسیحی فیلیپ کویین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۳
356-381
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با تحلیل آراء متفکران اصلی جریان معتزلی در موضوع رابطه ی دین و اخلاق، آراء مورد نظر را با رأی امروزی تر فیلیپ کویین- فیلسوف مسیحی معاصر- مقایسه می کند. ضرورت تحقیق به دامنه ی گسترده و همواره مناقشه برانگیز در بحث از رابطه ی احکام دینی و اخلاقی و بررسی مناسبات دین و اخلاق در حوزه های وجودشناختی، معرفت شناختی و هنجارشناختی باز می گردد. در موضوع مورد بحث، آراء معتزلی را حاوی ملاحظات مقیّد به مناسبات انسانی- عقلانی می یابیم؛ که به سبب همین تعهد پایدار به مبناگرایی اخلاقی، جریانی مستقل را در جهان اسلام و در عالم اندیشه دینی رقم زده اند. در مقابل این رویکردِ مبتنی بر استقلال اخلاق، دیدگاه شبه اشعری فیلپ کویین در عالم مسیحی معاصر قابل طرح است. کویین با طرح وابستگی تام اخلاق به دین، باور مسیحی و خدامحور را به عنوان بستر تکوینِ حیات اخلاقی مفروض می انگارد. اما این باورْ از حیث عملی نارس بوده و قبل از آنْدر تطبیق با شهودات اخلاقی- معرفتی رایج قابل پذیرش نیست.
خدا، زمان و معرفت یقینی در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۱
95 - 114
حوزههای تخصصی:
خدا در نظام معرفت شناسی دکارت اساس و بنیانِ دوامِ معرفت و، درنتیجه، یقینی بودنِ آن است. او نه صرفاً موجودی متعالی و منفعل، بلکه موجودی فعال است که به صورتِ مداوم در ساختار جهان دخالت دارد و استمرار وجود پدیده ها و، به تبعِ آن، دوام معرفت را تضمین می کند. وابستگی یقین به خداوند معرفت شناسی دکارت را با یکی از بنیادی ترین چالش های آن مواجه می کند که از آن با عنوان «دور دکارتی» یاد می شود. اثبات وجود خدا برای اعتباربخشی به ادراکات واضح و متمایز ضروری است، درحالی که خودِ این ادراکاتِ مبنایی برای اثبات وجود خدا هستند. در ای ن مقاله، با پیوند میان نظریه زمان و خلق مدام در اندیشه دکارت، راهی برای رفع این دور ارائه می شود. دکارت به پیوستگی ذاتی میان لحظات مختلف زمان قائل نیست. پیوستگیِ زمان و بقای هر لحظه از جهان محصول عمل دائمی خداوند است. مطابقِ این خوانش، نظام معرفت شناسی دکارت از الهیات جدا نیست و اعتبار و بنیان معرفت به وجود خدا و اراده او پیوند خورده است.
بررسی تطبیقی شهود عرفانی شیخ شهاب الدین سهروردی با تجربه دینی ویلیام جیمز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۴
89 - 109
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل دین پژوهی در سده های کنونی، تجربه دینی (Religious experience) است. پرسش اساسی در تجربه دینی به ویژه نوع عرفانی آن (Mystical experience) ، میزان واقعیت متعلّق تجربه است. شهود که از گونه های تجربه های عرفانی به شمار می آید، از موضوع های برجسته در فلسفه و عرفان اسلامی است. این موضوع به ویژه در نظام فکری شهاب الدین سهروردی جایگاه ویژه و اساسی دارد. مسأله پژوهش پیش رو که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با مراجعه به آثار فیلسوف غربی و کتاب های گوناگون شیخ اشراق صورت گرفته، مقایسه تجربه دینی از دیدگاه ویلیام جیمز با شهود عرفانی از دیدگاه سهروردی است. یافته های تحقیق نشانگر آن است که این دو، اشتراک ها و افتراق های مهمی با هم دارند. بیان ناپذیری و شخصی بودن، از اشتراک های این دو است. تفاوت در روش شناخت حقیقت، اختلاف در خاستگاه حصول و محل وقوع آن، از جمله اختلاف های این دو رویکرد است.
اتصاف ماهیت به وجود در آرای جلال الدین دوانی و انتقادات صدرالدین و غیاث الدین دشتکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
۱۰۸-۹۷
حوزههای تخصصی:
اتصاف ماهیت به وجود، وجود پیشینی ماهیت را به حکم قاعده فرعیه لازم داشته و با اشکال دور یا تسلسل مواجه خواهیم شد. دوانی بر مدار نظریه حمل، انواع مطابق حمل، اتصاف توسعه یافته و قاعده فرعیه خویش سعی دارد از این اشکال پاسخ گوید. دوانی دو تحلیل از هلیات بسیطه ای مانند «زید موجود است» ارایه می دهد؛ در تحلیل نخست، زید را متصف به وجود می داند و در تحلیل دوم، زید را منسوب به وجود می شمرد. از دیدگاه دوانی، در تفسیر دوم از «زید موجود است» اشکال مساله اتصاف به کلی منحل خواهد شد؛ چون زید، متصف به وجود نیست بلکه منسوب به وجود است. در تحلیل اول از «زید موجود است» اتصاف زید به وجود در سه فضای اتصاف نفس الامری، اتصاف ذهنی و اتصاف خارجی مورد بررسی است. دوانی با تفکیک ظرف اتصاف و ظرف تحقق اتصاف و قاعده فرعیه از اشکال مزبور در هر سه فضا پاسخ می گوید.
آگامبن و تحلیل ساختار قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
150 - 170
حوزههای تخصصی:
در سنت فلسفه سیاسی غرب، دو دیدگاه عام درباره ماهیت قدرت وجود دارد، که می توان آن ها را رویکردهای استعلایی و درون ماندگار نامید. حاکمیت یا قدرت استعلایی، از بالا اعمال می شود و نوعی هستی و واقعیت جوهری برای قدرت قائل است که منشأ مشروعیت می باشد. حکومت مندی یا قدرت درون ماندگار، از پایین و در سطح خرد ساختار های اجتماعی و سیاسی اعمال می شود و هر نوع خاستگاه استعلایی برای قدرت را رد می کند. از لحاظ تاریخی، هابز نماینده اصلی رویکرد اول و فوکو نماینده رویکرد دوم به قدرت هستند. به نظر آگامبن، هردوی این رویکردها ناقص و تک بعدی می باشند و توان ارائه یک نظریه منسجم درباره قدرت را ندارند. نقد های جدی فوکو به مدل حاکمیت، راه را برای تحلیل زیست_سیاسی قدرت که در سطح خرد اعمال می شود باز کرد، ولی فوکو در نشان دادن نحوه پیوند میان مدل های متفاوت قدرت و ارائه نظریه ای منسجم و واحد از قدرت شکست می خورد. آگامبن سعی در پیوند دادن دوباره این سطوح در یک نظریه عام دارد. در این مقاله، می خواهیم نشان دهیم که به باور آگامبن، اول اینکه ابعاد استعلایی و درون ماندگار، یا همان سطوح خرد و کلان قدرت، دو قطب مکمل یک ساختار واحد هستند و هر نظریه ای عام درباره قدرت باید درهم تنیدگی و نسبت این دو بعد را بررسی کند. دوم اینکه، نشان دهیم چگونه آگامبن ریشه این ساختار دوبعدی قدرت را در الهیات مسیحی می جوید و پارادایم های الهیات سیاسی و الهیات اقتصادی را به ترتیب، ریشه نظریه های حاکمیت استعلایی و حکومت مندی درون ماندگار می داند.
سنجش تلفیق انگاری روش فلسفی ملاصدرا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 15
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا اولین اندیشمندی است که در راستای وصول به واقع جامع، آشکارا از جمع منابع سه گانه - وحی، شهود و برهان - سخن گفته و آن را به گونه ای روشمند در فلسفه خود بکار گرفته است. یکی از تفسیرهای این نظریه، رهیافت میان رشته ای یا همان تلفیق است. تلفیق در اینجا به معنای بهره گیریِ هوشمندانه، منطقی و منسجم از سه منبع مذکور است. ما در این پژوهش، تفسیر مذکور را به بوته نقد برده ایم تا عیار آن روشن شود و مشخّص گردد که آیا چنین تفسیری پاسخگوی مسائلی که صدرا در پی آن بوده، هست یا نه؟ نتیجه اینکه در پنج محور این تفسیر را قابل اصلاح و تکمیل یافتیم. اول، بیان نکردن چگونگی عملکرد این رهیافت، دوم بکار نبستن تلفیق در تمام فلسفه متعالیه، سوم عدم بیان جایگاه این منابع، چهارم انحصار تلفیق در روش فلسفی و آخرین آنها پاسخ گو نبودن این تفسیر از حل مسائلی که ملاصدرا به دنبال حل آنها بوده است.