فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
99 - 120
حوزههای تخصصی:
مسئله علم خدا به جزئیات یکی از موضوعات مهم مباحث خداشناسی فلسفی است. این موضوع از ناحیه فیلسوفان متعددی از جمله حکیم سهروردی و ملاصدرا مورد بحث قرار گرفته است. شیخ اشراق با اثبات علم حضوری خداوند به جزئیات توانست مهمترین اشکال علم الهی به جزئیات را یعنی تغییر و تجدد را در مادیات مرتفع نماید. از نظر وی در مقام حضور ممکن نزد واجب، تغییر و سکون تفاوتی نخواهد داشت. همچنین ملاصدرا از بساطت وجودی واجب که حاوی همه کمالات اشیاء در مرتبه ذات است علم به مخلوقات را اثبات نمود، پس واجب تعالی در مقام ذات خویش، به مخلوقات به همه روابط ، نسبت ها و نظام های حاکم میان آنها علم دارد چون حقیقت علم، چیزی جز حضور مجرد نزد مجرد نیست. دیدگاه هر یک از این دو حکیم در این موضوع دارای چالش هایی است که در این مقاله به آنها اشاره و تطبیق می شود. نیز در این نوشتار به طرح رهیافتی نو در زمینه علم الهی که همان «علم بلا معلوم» است از میرزا مهدی اصفهانی(ره) اشاره خواهیم کرد. علم بلامعلوم در واقع همان علم الهی است که برخلاف علم بشری متعلق به هیچ معلومی نبوده و فراتر از تمام معلومات موجود شده یا نشده است. در این صورت خداوند به بی نهایت معلوم حاصل شده و نشده علم دارد. اینگونه پندار، علم الهی را محدودمند به سپهر معلوم ها نکرده و از کران مندی معلوم ها بر تارک علم الهی گزندی نخواهد رسید.
Kant, Niels Bohr and Quantum Spontaneity(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
63 - 88
حوزههای تخصصی:
This paper focuses on absolute spontaneity, first postulated by Immanuel Kant. In the early twentieth century spontaneity entered the domain of quantum physics when Niels Bohr included it as part of his quantum postulate. Later on, David Bohm developed the concept of a quantum potential in his description and interpretation of quantum physics, a concept that can also be understood in terms of spontaneity. A discussion of Kant’s influence on the interpretation of quantum physics is followed by a consideration of the inclusion of spontaneity in Niels Bohr’s epistemological approach to quantum mechanics and David Bohm’s quantum potential as part of his ontological approach to quantum physics. Kant’s influence on both Bohr and Bohm is examined as well as the applicability of his critical metaphysics to quantum theory. Critical metaphysics read together with Bohr and Bohm’s interpretations of quantum physics is then utilized to make some proposals with regard to the problems plaguing our best theories of physics.
آگامبن و تحلیل ساختار قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
150 - 170
حوزههای تخصصی:
در سنت فلسفه سیاسی غرب، دو دیدگاه عام درباره ماهیت قدرت وجود دارد، که می توان آن ها را رویکردهای استعلایی و درون ماندگار نامید. حاکمیت یا قدرت استعلایی، از بالا اعمال می شود و نوعی هستی و واقعیت جوهری برای قدرت قائل است که منشأ مشروعیت می باشد. حکومت مندی یا قدرت درون ماندگار، از پایین و در سطح خرد ساختار های اجتماعی و سیاسی اعمال می شود و هر نوع خاستگاه استعلایی برای قدرت را رد می کند. از لحاظ تاریخی، هابز نماینده اصلی رویکرد اول و فوکو نماینده رویکرد دوم به قدرت هستند. به نظر آگامبن، هردوی این رویکردها ناقص و تک بعدی می باشند و توان ارائه یک نظریه منسجم درباره قدرت را ندارند. نقد های جدی فوکو به مدل حاکمیت، راه را برای تحلیل زیست_سیاسی قدرت که در سطح خرد اعمال می شود باز کرد، ولی فوکو در نشان دادن نحوه پیوند میان مدل های متفاوت قدرت و ارائه نظریه ای منسجم و واحد از قدرت شکست می خورد. آگامبن سعی در پیوند دادن دوباره این سطوح در یک نظریه عام دارد. در این مقاله، می خواهیم نشان دهیم که به باور آگامبن، اول اینکه ابعاد استعلایی و درون ماندگار، یا همان سطوح خرد و کلان قدرت، دو قطب مکمل یک ساختار واحد هستند و هر نظریه ای عام درباره قدرت باید درهم تنیدگی و نسبت این دو بعد را بررسی کند. دوم اینکه، نشان دهیم چگونه آگامبن ریشه این ساختار دوبعدی قدرت را در الهیات مسیحی می جوید و پارادایم های الهیات سیاسی و الهیات اقتصادی را به ترتیب، ریشه نظریه های حاکمیت استعلایی و حکومت مندی درون ماندگار می داند.
وجود حرکت و نحوه تحقق آن از نظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
11 - 29
حوزههای تخصصی:
مسئله نحوه تحقق و وجود خارجیِ حرکت با توصیف دو معنا از حرکت ازسویِ ابن سینا به یکی از مسائل مهم در فلسفه اسلامی تبدیل شد. دسته ای از فیلسوفان به پیروی از ابن سینا مدافع وجود خارجی حرکت توسطیه شدند. تحقیقات میرداماد باعث شد که گروه زیادی از فلاسفه وجود خارجی حرکت قطعیه را بپذیرند. ملاصدرا با بهره گیری از مبانی حکمت متعالیه بر وجود حرکت قطعیه تأکید ورزید اما استدلالی بر وجود خارجی حرکت ارائه نداد. علامه طباطبایی از فیلسوفانی است که قائل به وجود هر دو معنای حرکت است. آنچه مهم است این است که علامه طباطبایی با استفاده از مبانی حکمت متعالیه همچون اصالت وجود و تشکیک در حقیقت عینیه وجود، ازطریقِ بررسیِ نسبت واقعی و پیوستگیِ تکوینی میان قوه و فعل، ابتدا تحقق عینی امری که مصداق خروج تدریجی از قوه به فعل باشد را به اثبات رسانده است و در مرحله بعد، با تبیین دقیق مفهوم حرکت، نشان داده است که حرکت، برپایه دو وجه ثابت و سیلانی، به هر دو اعتبار خود در متن واقعیت موجود است و هر دو معنا مندرج و منطبق بر تعریف حرکت است.
سنجش تلفیق انگاری روش فلسفی ملاصدرا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 15
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا اولین اندیشمندی است که در راستای وصول به واقع جامع، آشکارا از جمع منابع سه گانه - وحی، شهود و برهان - سخن گفته و آن را به گونه ای روشمند در فلسفه خود بکار گرفته است. یکی از تفسیرهای این نظریه، رهیافت میان رشته ای یا همان تلفیق است. تلفیق در اینجا به معنای بهره گیریِ هوشمندانه، منطقی و منسجم از سه منبع مذکور است. ما در این پژوهش، تفسیر مذکور را به بوته نقد برده ایم تا عیار آن روشن شود و مشخّص گردد که آیا چنین تفسیری پاسخگوی مسائلی که صدرا در پی آن بوده، هست یا نه؟ نتیجه اینکه در پنج محور این تفسیر را قابل اصلاح و تکمیل یافتیم. اول، بیان نکردن چگونگی عملکرد این رهیافت، دوم بکار نبستن تلفیق در تمام فلسفه متعالیه، سوم عدم بیان جایگاه این منابع، چهارم انحصار تلفیق در روش فلسفی و آخرین آنها پاسخ گو نبودن این تفسیر از حل مسائلی که ملاصدرا به دنبال حل آنها بوده است.
تاثیر آموزش مهارت های ارتباطی به شیوه اجتماع پژوهشی بر کاهش کمرویی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با طراحی داستانهای مرتبط با مهارت های ارتباطی و آموزش آنها با برنامه آموزش فلسفه برای کودکان، با هدف بررسی تاثیر آن بر کاهش کم رویی دانش آموزان انجام گرفت. پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. یکی از مدارس ابتدایی ناحیه یک آموزش و پرورش شهرستان یزد با تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 دانش آموز بعنوان نمونه انتخاب گردید. از مقیاس ابراز وجود کمبریل و ریجی برای سنجش ابراز وجود استفاده شد. برای سنجش کم رویی از مقیاس کم رویی استنفورد استفاده شد. یافته ها در دو سطح توصیفی و استنباطی به شیوه تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS2018 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش مهارت های ارتباطی به شیوه ی فلسفه برای کودکان باعث افزایش مهارت قاطعیت (p<0.04) و کاهش کم رویی در دانش آموزان کم رو (p<0.03) می گردد. با کنترل پیش آزمون بین افراد کم رو گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ کم رویی (0.03>p و 5.23=F) تفاوت معناداری وجود دارد. اجرای این برنامه آموزشی بدلیل ایجاد تعاملات سازنده بین دانش آموزان می تواند بطور مؤثر موجب بالا رفتن قاطعیت و در نتیجه کاهش کم رویی فرد گردد.
خدا، زمان و معرفت یقینی در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۱
95 - 114
حوزههای تخصصی:
خدا در نظام معرفت شناسی دکارت اساس و بنیانِ دوامِ معرفت و، درنتیجه، یقینی بودنِ آن است. او نه صرفاً موجودی متعالی و منفعل، بلکه موجودی فعال است که به صورتِ مداوم در ساختار جهان دخالت دارد و استمرار وجود پدیده ها و، به تبعِ آن، دوام معرفت را تضمین می کند. وابستگی یقین به خداوند معرفت شناسی دکارت را با یکی از بنیادی ترین چالش های آن مواجه می کند که از آن با عنوان «دور دکارتی» یاد می شود. اثبات وجود خدا برای اعتباربخشی به ادراکات واضح و متمایز ضروری است، درحالی که خودِ این ادراکاتِ مبنایی برای اثبات وجود خدا هستند. در ای ن مقاله، با پیوند میان نظریه زمان و خلق مدام در اندیشه دکارت، راهی برای رفع این دور ارائه می شود. دکارت به پیوستگی ذاتی میان لحظات مختلف زمان قائل نیست. پیوستگیِ زمان و بقای هر لحظه از جهان محصول عمل دائمی خداوند است. مطابقِ این خوانش، نظام معرفت شناسی دکارت از الهیات جدا نیست و اعتبار و بنیان معرفت به وجود خدا و اراده او پیوند خورده است.
چگونه سینمای نئورئالیستی ایتالیا نمونه کامل سینمای مدرن از منظر فلسفه سینمای ژیل دلوز است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۱
237 - 257
حوزههای تخصصی:
ژیل دلوز، در تحلیل سینما، دو مفهوم اساسی را بررسی می کند: حرکت و زمان. هر دوی این مفاهیم در فلسفه درون ماندگار و تک نوایی او نقش محوری ایفا می کنند. بر همین اساس، دلوز سینما را به دو نوع اصلی تقسیم می کند: سینمای حرکت و سینمای زمان. او به ویژه بر اهمیت سینمای زمان تأکید دارد و معتقد است که این نوع سینما نقشی کلیدی در مقابله با نیهیلیسم و ناباوری به جهان در دوران مدرنیته، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، ایفا می کند. از نظر دلوز، سینمای زمان توانایی منحصربه فردی دارد در بازنمایی تجربه های پیچیده و چندلایه ای از واقعیت که فراتر از سادگی حرکت و کنش های مستقیم اند.
به زعمِ نگارندگان، سینمای نئورئالیستی ایتالیا بهترین نمونه از سینمای زمان دلوزی محسوب می شود. این سبک سینمایی، با تمرکز بر زندگی روزمره و واقعیّات اجتماعی پس از جنگ، توانسته است، به شکلی عمیق و اثرگذار، مسائلی همچون رنج، امید و اخلاق را به تصویر بکشد. مقاله حاضر درصدد است تا، با بررسی مبانی نظری دلوز و تحلیل ویژگی های کلان فیلم های نئورئالیستی، به چرایی و چگونگی تطابق این دو بپردازد و نشان دهد که چگونه سینمای نئورئالیستی ایتالیا می تواند نمونه ای کامل و بارز از سینمای زمان باشد. دراین راستا، می توان به ویژگی های عمده سینمای نئورئالیستی ازقبیلِ تبعیت مونتاژ از نما، ظهور تصاویر صرفاً دیداری و شنیداری و درهم تنیدگی سوژه و ابژه اشاره کرد.
نقد دیدگاه مکتب تفکیک پیرامون تباین حداکثری خدا و مخلوقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه تباین خدا و مخلوقات (غیریت وجودی خدا نسبت به موجودات دیگر) در مقابل نظریه وحدت شخصی وجود قرار می گیرد که مدعی است مخلوقات تعینات ذات الهی هستند و همه به وجود واحد شخصی موجود هستند. نظریه تباین به دو صورت حداقلی و حداکثری قابل تبیین است. براساس تباین حداقلی، گرچه وجود خداوند غیر از مخلوقات است، اما خداوند و مخلوقات با هم وجوه مشترکی دارند. در مقابل، تباین حداکثری مدعی است که هیچ وجه اشتراکی بین خداوند و مخلوقات وجود ندارد و ازاین رو نسبت دادنِ صفاتی نظیر علم، قدرت و... به خداوند به نحو مشترک لفظی است. مدافعین مکتب تفکیک معتقدند نظریه تباین حداکثری از قرآن و روایات اخذ شده است. این مقاله با استفاده از روش تحلیلی انتقادی، ضمن تبیین دیدگاه مکتب تفکیک، نشان خواهد داد که دیدگاه مکتب تفکیک نه تنها برخاسته از آیات و روایات نیست، بلکه مخالف آیات و روایات بوده و نیز با نسبت دادنِ صفات مختلف ایجابی به خداوند تنافی دارد و مستلزم نفی کمالات الهی است. از منظر قرآن و روایات، گرچه خداوند به لحاظ وجوب وجود و کمال محض بودن، هیچ گونه مثل و نظیری ندارد، اما در عین حال این طور نیست که هیچ اشتراکی بین خدا و مخلوقات وجود نداشته و نسبت دادن صفات بشری به خداوند به نحو مشترک لفظی باشد.
بررسی انتقادی دیدگاه سازگارگروانه موریتس شلیک دربابِ اراده آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
123 - 137
حوزههای تخصصی:
مسئله اساسی این پژوهش تحلیل و نقد دیدگاه موریس شلیک دربابِ «نسبت اراده آزاد و تعیّن گروی» و هدف از آن نشان دادن ناکارآمدی راهکار وی دربابِ مسئله مذکور به روش توصیفی تحلیلی است. ازنظر شلیک، پیدایش مسئله نسبت اراده آزاد و تعیّن گروی از سنخ شبه مسئله های فلسفی و ناشی از خلط مفاهیم است. با رجوع به کاربرد واژگان در عُرف مشترک و تفکیک مفاهیم «قانون هنجاری» از «قانون توصیفی»، «علّیت» (تعیّن گروی) از «اجبار» و «عدم علّیت» (ناتعیّن گروی) از «آزادی» این شبه مسئله خودبه خود رفع می شود. ازنظر شلیک، «اجبار» از سنخ مفاهیم هنجاری است؛ درحالی که تعیّن گروی و اصل ضرورت علّی از سنخ مفاهیم توصیفی است؛ ازاین رو، هیچ نسبتی میان «اجبار» و «تعیّن گروی» برقرار نیست. این پژوهش با ارائه سه مثال ابتکاری نشان می دهد: الف) اجبار و آزادی در عرف مشترک دست کم دو معنا دارد و شلیک دچار مغالطه تحویلی نگری شده است؛ ب) اصالت در طرح مسئله اراده آزاد، با معنای دوم این واژگان است؛ ج) تعریف شلیک از آزادی مانع اغیار نیست و شامل حیوانات نیز می شود. با این سه نقد آشکار می شود دیدگاه سازگارگروانه شلیک دفاع پذیر نیست.
تحقق یقین مضاعف در قضایای شخصی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
245 - 256
حوزههای تخصصی:
یقین مضاعف یا یقین به معنای اخص اعتقاد جازم و صادق به قضیه است به گونه ای که احتمال خلاف قضیه محال دانسته شود. گاهی تصور شده این یقین در قضایای شخصی امکان جریان ندارد که در این مقاله به این تصور پاسخ می دهیم. برای یقین مضاعف چهار شرط شده است: 1-اعتقاد و جزم به مفاد قضیه 2-اعتقاد به امتناع نقیض قضیه 3- مطابقت با واقع و صدق 4- زوال ناپذیری این اعتقاد. شرط چهارم در یقین مضاعف این است که این یقین هیچگاه دچار تغییر نشود بر اساس این شرط برخی معتقدند که یقین مضاعف در قضایای شخصی جاری نمی شود زیرا یقین به این قضیه با تغییر حالت شخص تغییر می کند. البته باید توجه داشت موضوع این مقاله جریان یقین مضاعف در قضایای شخصیه است. بنابراین جریان برهان در این قضایا و یا برهان پذیر بودن قضایای عرفانی که شخصی هستند، خارج از موضوع بحث است، البته این امور از آثار جریان یقین مضاعف در قضایای شخصیه است. برای پاسخ به این اشکال ، سه پاسخ می توان ارائه کرد: 1. عدم اعتبار قید زوال ناپذیر در یقین. 2. لحاظ قید زمان دقیق در یقین. 3. خلط بین یقین و متعلق یقین. در واقع می توان گفت که این پاسخها روح واحدی دارند و آن اینکه، آنچه در یقین مضاعف لازم است مطابقت با واقع است. برای تحقق مطابقت با واقع در قضایای شخصی باید قید زمان لحاظ شود و با لحاظ این قید دوام نیز حاصل است. باید توجه داشت که روش تحقیق در این مقاله به صورت کتابخانه ای است.
معیارهای نرم نظام های معرفتی؛ از تبیین صدرایی تا کاربست در منطق ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
201 - 218
حوزههای تخصصی:
خصوصیات مجموعه های علمی به دو دسته ویژگی های صحت (سخت) و کمال (نرم) تقسیم می شود. معیارهای نرم بر اموری مانند روانی و خوش خوانی متمرکز هستند. این پژوهش مهم ترین مؤلفه های معیار نرم را هفت ویژگی سادگی و وضوح، تناسب و توازن، تناظر، دوسویگی، تراگذری، تقارن و خودساختگری می داند و ضمن تبیین فلسفی آنها بر مبانی حکمت متعالیه، برای دستیابی به تبیین بیشترِ این مؤلفه ها، این شاخص در جداول نسب مفاهیم و جداول محصورات متقابل و متصادق منطق؛ ابتدا استخراج، با مؤلفه های معیار نرم ارزیابی و ضمن تشخیص برخی ضعف ها در این جداول، پیشنهادهایی جهت رفع آنها ارایه، نتایج مثبت پیاده سازی این شاخص در آنها ارزیابی می شود. نتیجه این امور به طور معناداری مثبت بوده و پیشنهادات بر کارایی و زیبایی جداول اصلی و نیز پیشبرد این پروژه افزود. کلیه مراحل به روش توصیفی-منطقی بوده و نتیجه آن است که با انجام اصلاحات مزبور بر کارآمدی و پرداخت این جدول افزوده می شود.
نقد و بررسی خوانش نیکلاس وایت از سعادت بر اساس مبانی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
159 - 179
حوزههای تخصصی:
مفهوم «خوشبختی» همواره مورد توجه بیشتر نظام های فلسفی و اخلاقی بوده است. نیکلاس وایت در کتاب تاریخچه خوشبختی، ضمن ارائه ملاک های متفاوت فلاسفه در تعریف خوشبختی، سیر تاریخی این مفهوم را با نگاهی نقادانه واکاوی کرده است و در نهایت، آن را به عنوان راهنمایی کارآمد در به کارگیری امیال و اهداف گوناگون نمی یابد. وایت در این اثر، مفهوم خوشبختی در آثار فلاسفه اسلامی، مانند ملاصدرا، را بررسی نکرده است و از آنجا که نگرش ملاصدرا به سعادت و زندگی سعادتمندانه بر اساس مبانی فلسفی وی، نگرشی متفاوت از سایر فلاسفه است، هدف نگارندگان در این مقاله آن است تا نقد وایت بر معیارهای متعارف سعادت را بر اساس مبانی وجودمحور صدرایی بررسی کنند تا بتوانند پاسخی شایسته برای این پرسش فراهم آورند که آیا حقیقت سعادت در فلسفه صدرایی به وضوح تبیین شده است؟ یا آنکه اشکال های وارد بر سایر نظریه های سعادت بر اساس خوانش وایت بر این نظریه نیز وارد هستند؟ در این مقاله، با روش توصیفی – تحلیلی، سعادت از نظر ملاصدرا و کارآمدی آن نسبت به معیارهای سعادت از منظر دیگر فلاسفه تبیین شده است و یافته های پژوهش نشان می دهد با توجه به مراتب مختلف وجودی و ظرفیت های متفاوت آدمی، مرتبه ای از سعادت برای همگان قابل دست یابی است.
تجربه زیسته کودکان و نوجوانان از قصه گویی آنلاین کانون پرورش فکری استان کردستان در همه گیری بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کشف تجربه زیسته کودکان و نوجوانان از قصه گویی آنلاین کانون پرورش فکری استان کردستان در همه گیری بحران کرونا بود. این مطالعه با روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی و میدان پژوهش شامل کلیه کودکان و نوجوانان عضو کانون پرورش فکری و اعضای انجمن کودک و نوجوان قصه گویی استان کردستان در سال 1400 و مشارکت کنندگان شامل 22 نفر از اعضای کارگاه های برخط قصه گویی در طول پاندمی کووید-19 بودند که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و جهت تجزیه وتحلیل مصاحبه ها از رویکرد اترید استرلینگ استفاده شد. بر اساس نتایج درمجموع 18 مضمون عمده شامل نگرش مثبت؛ آشنایی با ضرب المثل ها و قصه های فولکلور؛ پر کردن اوقات فراغت؛ یادگیری مهارت قصه گویی؛ استفاده بهینه از محدودیت هایی کرونایی؛ قابلیت هرزمانی هر مکانی؛ نقاط قوت قصه گویی آنلاین؛ توسعه امکانات تعاملی؛ اعتمادبه نفس؛ استرس کمتر نسبت به دوره حضوری؛ رضایت از مربیان؛ ضعف در ارتباط تعاملی؛ نقاط ضعف قصه گویی آنلاین؛ استرس قصه گویی زنده؛ علاقه و شوق پایین؛ علاقه مشروط؛ برتری قصه گویی حضوری و برتری قصه گویی آنلاین شناسایی و نام گذاری شدند. با بهره گیری از فنون قصه گویی و با تحریک قوه تخیل مخاطبان و تأثیر متقابل، می توان از هنر قصه گویی آنلاین برای پر کردن اوقات فراغت نوجوانان و جوانان استفاده کرد.
عقل عملی در دستگاه فکری اشاعره و رابرت ادامز با تاکید بر مبانی معرفت شناختی جوسایا رویس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
202 - 224
حوزههای تخصصی:
رابرت آدامز عقل عملی و اخلاق را منوط به عقل اما منتهی به دین می داند، چراکه او از سویی متاثر از نظریه امرالهی و نظریه کسب اشاعره است و در نظریه وابستگی اخلاق به دین اعتقاد به منتهی شده اخلاق به دین دارد و از سویی دیگر مبنای مبانی عقل عملی خویش را حسن و قبح عقلی می داند. جوسایا رویس- بر ایدئالیست اخلاقی اعتقاد دارد و میان هستی شناسی، اخلاق، ایدئالیسم و خداشناسی توحیدی رابطه معناداری ایجاد می کند، ایدئالیسم اخلاقی رویس، نه همچون غزالی اخلاق را منوط به دینی خاص کرده و نه دین و اخلاق را مستقل از هم برمی شمارد، درواقع انسان را به صورت یک موجود استعلائی دارای معرفت پیشینی از اصول اخلاقی خوانده است. بنابراین انطباق دین و اخلاق جنبه پسینی و تاریخی نخواهد داشت، بلکه مبنای متافیزیکی و هستی شناسانه خواهد داشت. آدامز فارغ از اصالت دادن به عقل و اختیار مبنای اعتقادات خویش را طبق اصل «حس تکلیف» نسبت به دستورات واجب تعالی و داشتن عذاب وجدان می داند. اما اشاعره طبق دیدگاه «امرالهی» و «نظریه کسب» هر آنچه را که واجب تعالی جایز دانسته یا نهی می کند به ترتیب درست و نادرست و هر آنچه را که واجب تعالی بدان امر نماید، واجب است؛ بنابراین ملاک اثبات و صدقیت هر عمل را باید براساس موازین شریعت سنجید و انسان فقط کاسب دستورات واجب تعالی و شرع است. اما وجه اشتراک آدامز و اشاعره این است که سعادت و کلیه عملکرهای اخلاقی را منوط به دین دانسته اند.
اثربخشی رویکرد آموزشی رجیو امیلیا بر تفکر خلاق و کارآفرینی دانش آموزان دختر اول دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تأثیر آموزش با رویکرد رجیو امیلیا بر تفکر خلاق و کارآفرینی دانش آموزان اول دبستان شهر گرگان می باشد. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش از نوع شبه آزمایشی با گروه گواه و آزمایش است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر اول دبستان در سال تحصیلی 1401 تشکیل می دهند. جامعه آماری3۰ نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل قرار داده شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های استاندارد روحیه کارآفرینی بهرام زاده و همکاران(1389) و پرسشنامه استاندارد تورنس(1996) می باشد. ابزار مداخله نیز شامل آموزش با رویکرد رجیو امیلیا در 10 جلسه 60 دقیقه ای بود. تجزیه و تحلیل دادها از طریق آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره(مانکو) با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. یافته ها نشان داد: آموزش رویکرد رجیو امیلیا بر تفکر خلاق و کارآفرینی دانش آموزان پایه اول دبستان شهرگرگان تأثیر مثبت و معناداری دارد.
تبیینی بر مصادیق تاب آوری در سیره ی چهار بانوی شاخص در منابع اسلامی
حوزههای تخصصی:
هدف: تاب آوری به توان مقابله ی درست با بحران ها و شرایط دشوار اطلاق می شود و ارتقای مهارت های آن برای همه ی اشخاص به ویژه زنان حائز اهمیت است. هدف از مقاله ی حاضر ارتقای مهارت های تاب آوری از طریق تبیین و مطالعه ی سیره ی چهار بانوی شاخص در منابع اسلامی (حضرت زینب س، حضرت خدیجه (س)، حضرت زهرا (س) و حضرت آسیه (س) می باشد. روش کار: این پژوهش در زمره ی پژوهش های کتابخانه ای قرار می گیرد و به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. نتایج: پاسخ تاریخی حضرت زینب س به عبیدالله بن زیاد، تلاش های حضرت زهرا س برای محکوم کردن غاصبان خلافت و فدک، تحمل پذیری حضرت خدیجه س در برابر زنان متعصب قریش و محاصره اقتصادی، و مقاومت حضرت آسیه س در برابر تهدیدهای فرعون، نمونه هایی از مصادیق تاب آوری در سیره ی این بانوان بزرگوار است؛ که چهار مورد از مؤلفه های تاب آوری را نیز در بر می گیرد. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با مراجعه به آیات قرآن و روایات و مطابق با سیره ی این بانوان بزرگوار، راهبردهایی برای افزایش مهارت های تاب آوری نیز مطرح شده است.
معرفت شناسی صدرایی در چگونگی مطالعه بر متغیرات کیهانی و تنقید کیهان شناسی پوزیتیویستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۳
71-105
حوزههای تخصصی:
موضوع علم کیهانشناسان بررسی ساختار بزرگ مقیاس کیهانی است، برهمین اساس روش مطالعاتی خود در مواجهه با متغیرات کیهانی را مبتنی براصل تحقیق پذیری پوزیتیویستی و اصل موضوعه ریاضیاتی قرار داده اند بطوریکه موجهیت گزاره های کیهانی را بر انطباق گزاره های پیشینی صادق با نتایج برآمده از گزاره های پسینی مفروض نموده اند. این نوشتار به روش توصیفی تحلیل میزان موجهیت اصل تحقیق پذیری و صدق نتایج برآمده از معادلات ریاضیاتی از منظر ملاصدرا را مورد تحلیل و تنقید قرار داده و در پاسخ به دو سئوال اصلی که آیا گزاره های مستخرج از اصل تحقیق پذیری علمی یا شبه علمی هستند؟ و اینکه آیا بواسطه معادلات ریاضیاتی می توان به متغیرات علم پیدا نمود؟ این نتایج تحصیل شد: ملاصدرا گزاره های برآمده از اصل تحقیق پذیری را گزاره هایی شبه علمی و در ذیل علم حصولی تعریف نموده، چراکه درعلم حصولی، وجود علمی شئ غیر از وجود عینی آن، و اختراع نفس مدرِک است، در صورتیکه ملاصدرا گزاره های برآمده از علم حضوری را گزاره های علمی می داند، زیرا وجود علمی مدرَک همان وجود عینی آن است. طبق مبانی صدرایی نمی توان براساس اصل تحقیق پذیری به یک مدل جامع کیهانی دست یافت، چراکه اصل تحقیق پذیری متکی بر روش استقرائی است و روش استقرائی اولاً مبتنی بر ادراک حسی است که ضعیفترین نوع ادراک نفس است در ثانی با نفی اصل علیت و متافیزیک، کیفیت ایجاد، تکامل و ماهیت حقیقی متغیرات کیهانی مجهول خواهد ماند. ملاصدرا همچون ریاضیدانان واقعگرا، ریاضیات عددی را امری عینی و مستقل توصیف کرده بطوری که می تواند متغیرات محسوس و زوایای پنهان متغیرات محسوس را تحلیل و توصیف کند.
مقایسه هستی شناسی مارتین هایدگر و ژیل دلوز از بعد اجتماعی: فوگ در برابر ریتورنلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
155 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله ایجاد پیوند میان هستی شناسی و فرم های موسیقایی است. برای رسیدن به این هدف، هستی شناسی بنیادین هایدگر در برابر هستی شناسی تفاوت دلوز قرار گرفته تا بتوان از امکانات این تقابل استفاده کرد. در این مقاله با روش توصیفی_ تحلیلی و رویکرد تطبیقی تلاش شده دو نوع هستی شناسی بنیادین هایدگر و هستی شناسی تفاوتِ دلوز را با تطبیق بر دو فرم موسیقیایی توضیح دهیم: یکی فوگ و دیگری ریتورنلو. بدین ترتیب جهان هایدگر فوگی است که با وجود تمام تنوع های اجرای یک سوژه اصلی موسیقیایی (یا یک صدای واحد)، همان را عرضه می کند. هستی در این نگرش همگون و بی تکوین است. تفاوت در این طرز تلقی پدیده درجه دوم نسبت به هستی در نظر گرفته می شود. در این هستی شناسی و مفاهیم وابسته به آن، تجارب دیگری شدن، جنبش سوژه ای، سوژه شدن با توجه به قلمروزدایی، امکان مشارکت فعال افراد در سرنوشت همگانی، امکان تغییر و اصلاح شیوه زندگی افراد با محدودیت روبرو می شود. جهان دلوزی با توسل به ریتم و فرم موسیقایی ریتورنلو متفاوت ترین افراد را در هستی شناسی اش، گِردِ هم می آورد. طوری که در عین حال که آنها با هم هماهنگ می شوند، تفاوت های تنالیته ای شان حفظ می گردد. هستی همان تفاوت است. در هستی شناسی دلوز با امکان قلمروگریزی راه را بر جنبش سوژه ای بازست. جنبش سوژه ای در جامعه مبتنی بر ریتم و ریتورنلو تغییراتی در فرد و مناسبات اجتماعی ایجاد می کند که می توان در آن انتظار مشارکت فعال برای تعیین سرنوشت همگانی افراد را داشت. سوژه شدن ها معطوف به تغییر روابط اجتماعی و اصلاح اختلالات اجتماعی است. مشروط به این جامعه ای ایجاد می شود که افراد در آن، می توانند شیوه زندگی خودشان را اصلاح کنند. نتایج این خوانش و پیوند، کارکرد متفاوت اجتماعی هستی شناسی دو متفکر را نشان می دهد.
جرقه هیوم در رؤیاهای کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
49 - 70
حوزههای تخصصی:
تعبیر رؤیاهای یک روح بین ازطریقِ رؤیاهای متافیزیک یکی از آثار مهم دوره، به اصطلاح، «پیشاانتقادی» ایمانوئل کانت است که در سال 1766، یعنی پانزده سال قبل از انتشار نقد عقل محض، منتشر شد. کانت در این جستار دعاوی امانوئل سوئدنبورگ، عالم و عارف سوئدی، را درباره دسترسی به یک جهان فرامحسوس متعالی بررسی و نقد می کند. مسئله مقاله حاضر این است که آیا کانت در نقد دعاوی سوئدنبورگ تأثیری از هیوم پذیرفته است؟ اگر چنین است، این تأثیر در کدام یک از مفاهیم اساسی رؤیاها به بیان درآمده است؟ در مقاله حاضر، برای بررسی اثرپذیری کانت از هیوم و چگونگی این اثرپذیری، رؤیاها را در پرتو کاوشی درخصوصِ فهم بشری هیوم خوانش می کنیم، اثری که گمان می رود کانت پیش از نگارش رؤیاها مطالعه کرده باشد. ازطریقِ تحلیل این دو اثر، درنهایت، نتیجه می گیریم که برخی از مهم ترین مواضع کانت در رؤیاها، ازجمله نقد متافیزیک، برداشت تجربی از علیت و نیز فهم متافیزیک به منزله «علم حدود عقل انسان»، تحتِ تأثیر مستقیم هیوم شکل گرفته اند.