مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فلسفه دین
حوزه های تخصصی:
این مسئله که «آیا آموزه های دینی در بحث آفرینش حیات و به ویژه خلقت انسان، با دستآورد های علمی سازگار است یا نه؟» همواره میان الاهیون و دانشمندان مورد مناقشه بوده است. در تبیین این موضوع، بیشتر دانشمندان جدید نظریه تکامل را پذیرفتهاند؛ و در مقابل، غالب الاهیون این نظریه را مردود دانسته و به نظریه خلقت ثابت و مستقل باور دارند. این مقاله، به دیدگاه سومی قائل است و می کوشد نشان دهد که هر چند آموزه های اسلامی، آفرینش انسان کنونی را ثابت و مستقل معرفی کردهاند، ولی پذیرش دیدگاه اسلامی مستلزم انکار نظریه تکامل نیست؛ و میتوان هر دو دیدگاه را پذیرفت.
جایگاه انگاره دین در نظام فلسفی هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هگل دیدگاهی تاریخی درباره دین و سیر تکامل آن دارد. این سیر با حرکت روح از نازل ترین مرتبه آغاز می شود و تا رسیدن به عالی ترین جایگاه -روح مطلق- ادامه می یابد؛ روح آدمی با گذار از هنر، به دین می رسد و سپس، به سوی عقلانیت محض حرکت می کند. در این مقاله، در پی آنیم تا نخست، به شیوه ای توصیفی، معانی متفاوت مورد نظر هگل از انگارة دین را، در دوره های مختلف فکری وی، بیان کنیم؛ سپس، به پدیدارشناسیِ تاریخیِ این انگاره از دید وی خواهیم پرداخت. هگل معتقد است که انگاره دین ماهیت دوگانه ای دارد: ازیک سو، متشکل از امر حسی- هنری و ازسوی دیگر، دارای وجهی مفهومی-فلسفی است؛ براساس همین نگرش، انگاره دین را به عنوان یک حد وسط منحصربه فرد، نسبت به دیگر واسط ها، در سیر تکامل روح تبیین می کنیم. علاوه بر این، از تأثیر صورت سه گانة اقانیم مسیحی بر تلقیِ دیالکتیکیِ هگل از سیر تاریخیِ روح یاد خواهد شد، به مثابه امری که خوانش های متفاوت و گاه متضاد از فلسفه هگل به دست می دهد.
بررسی تطبیقی فلسفه فقه با دیگر فلسفه های مضاف همگن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر سعی دارد، ضمن بیان چیستی و تعریف «فلسفه فقه»، به رابطه آن با دیگر فلسفه های مضافِ مرتبط و همگن نظیر فلسفه دین و فلسفه معرفت دینی بپردازد. فلسفه فقه به عنوان یکی از فلسفه های مضاف به مطالعه عقلانی و فلسفی درباره دانش فقه می پردازد و از این منظر که دانش فقه یکی از ساحت ها و رشته های معرفت دینی است، فلسفه فقه ارتباط وثیقی با فلسفه معرفت دینی دارد و ذیل آن تعریف خواهد شد. توجه شود که، از طرفی، فلسفه معرفت دینی یکی از محورهای کلان در فلسفه دین قلمداد می شود و، از طرفی دیگر، نسبت و مناسبات فلسفه فقه با فلسفه دین نیز مشخص خواهد شد. ازاین رو، با نشان دادن نسبت و مناسبات فلسفه فقه با فلسفه دین و فلسفه معرفت دینی، رابطه فلسفه فقه با فلسفه مضاف به سایر معارف دینی و همچنین منزلت و جایگاه هر یک در این منظومه معلوم خواهد شد. برآیند نسبت سنجی دانش های یادشده تعیینِ رابطه هایی نظیر عام یا خاص بودن، زیربنا یا روبنا بودن، و تولیدی یا مصرفی بودن است. برخی از این دانش ها، ضمن اینکه نسبت به «مضاف الیه»ِ خود نقش اساسی و مبنایی دارند، نسبت به دیگر دانش های همگن روبنا، مصرف کننده و تغذیه کننده اند و برخی فلسفه های مضاف، به دلیل پیشینی و عام بودن، نسبت به دیگر فلسفه های مضاف نقش زیرساختی دارند. با تعیین نقش و جایگاه هر یک، می توان درباره انتظارات خود از این گونه دانش ها داوری نمود. در غیر این صورت، فلسفه های مضاف، به ویژه فلسفه های یادشده، صرفاً یک امر انتزاعی و غیرکارآمد بوده، هیچ گونه تحولی در مضاف الیه خود ایجاد نخواهد کرد.
بررسی مبانی و روش های مشترک قاضی عبدالجبار معتزلی و ریچارد سویین برن در مبحث معجزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بیش از آنکه در صدد مقایسه دیدگاه های مشترک قاضی عبدالجبار و سویین برن درباره حیطه ها و مباحث مختلف معجزه باشیم، سعی داشته ایم مشابهت مبانی و روش های آنها را در این مبحث نشان دهیم. اعتقاد نگارندگان بر این است که مبانی و روش های مشترک در بسیاری موارد به دیدگاه های مشابه ختم می شود. تلاش ما در نشان دادن این شباهت ها در سه بخش سامان یافته است: مبانی، رویکردها و روش های مشترک. در مبانی نشان داده ایم که این دو متفکر از لحاظ معرفتی، معناشناختی و دینی شباهت های عمیقی دارند. در قسمت رویکرد ها هم بیان کرده ایم که هر دو عقل گرایانی معتدل بوده اند. در نهایت در روش ها متذکر شده ایم که این دو متفکر از شیوه هایی مانند تمثیل، تقسیم و تکثیر دلیل استفاده کرده اند.
بررسی سه رویکرد در فلسفه دین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۳
31 - 56
حوزه های تخصصی:
مطالعات فیلسوفانه درباره دین پیشینه بسیار طولانی و قدمتی به اندازه خود فلسفه دارد، ولی اصطلاح «فلسفه دین»[1] و نگارش کتاب ها و مقالات با این عنوان پدیده ای نسبتاً نو و متعلق به دوران مدرن است. فلسفه دین یکی از پرتحرک ترین حوزه های پژوهش فلسفی در دوره معاصر است. با اینکه این دانش مقیّد به فلسفه یا دینی خاص نیست، اولاً، فلسفه دینِ رایج در دامان مسیحیت پدید آمده و بالیده است، و عمدتاً تحت تأثیر این دین قرار دارد و، ثانیاً، این دانش مبتنی بر فلسفه های موجود در مغرب زمین، به ویژه فلسفه تحلیلی، است. با این حال، امکان پژوهش فلسفی در حوزه سایر ادیان، از جمله اسلام، و مبتنی بر دیگر نظام های فلسفی نیز وجود دارد. به همین رو، شایسته بلکه لازم است که فلسفه دین اسلامی نیز ناظر به محتوای این دین سترگ و متکی بر فلسفه قویم اسلامی پدید آید تا استحکام و اتقان اسلام و برتری آن بر سایر ادیان بیش از پیش نمایان شود و زمینه پاسخگویی به شبهات پیرامون آموزه های آن فراهم گردد. سؤال اصلی تحقیق پیش رو این است که اهمّ رویکردهای موجود یا قابل تأسیس در فلسفه دین کدام اند؟ این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی به سامان رسیده است
فلسفه دین و الهیات جهانی با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۹۱
7 - 30
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که آیا فلسفه دین و الهیات موسوم به جهانی، می تواند با رویکرد اسلامی دنبال شود یا نه؟ فلسفه دین اجمالاً عبارت است از تأمل عقلی بیرون نگرانه در باب دین. این قسم معرفت، از سنخ فلسفه های مضاف و معرفت درجه دوم است و آشکارا از کلام (الهیات)، دین پژوهی و فلسفه متمایز است و با بهره گیری از توانایی عقل نظری، به ارزیابی معتقدات ادیان و پدیدار عمومی دین می پردازد. در این نوشتار نشان داده خواهد شد فلسفه دین با رویکرد اسلامی امکان پذیر است و می تواند در مسیر تحقق قرار گیرد. اما از محوری ترین مسائل فلسفه دین در روزگار ما، مسئله الهیات جهانی است، تا آنجا که به نظر می رسد آن گاه می توان از فلسفه دین با رویکرد اسلامی دفاع کرد که تکلیف این مسئله مهم نیز با رویکرد اسلامی روشن شود. الهیات جهانی می کوشد بدون اتکای انحصاری بر یک دین خاص، بلکه بر مبنای مشترکات ادیان مختلف جهان، تبیینی روزآمد و قابل پذیرش از پدیدار عمومی دین ارائه دهد. اصلی ترین مبنای الهیات جهانی در غرب، تکثرگرایی دینی است؛ اما نوع نگاه قرآن به مسئله دیگرادیان، با این مبنا سازگاری ندارد، بلکه بیشتر با شمول گرایی تناسب دارد و مبنای گفت وگوی بین پیروان ادیان را تکثرگرایی اجتماعی از طریق تساهل و مدارای پیروان ادیان می داند. اما این بدان معنا نیست که قرآن با اصل پی ریزی یک «الهیات جهانی» مخالف است، بلکه بر عکس با نظر به برخی آموزه های قرآنی می توان الهیاتی جهانی بر مبنای آموزه های مشترک ادیان، معنویت و تقدس، عقلانیت و کرامت انسانی تأسیس کرد.
دین در کانون اندیشه فلسفی مکتب کیوتو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی داریم نشان دهیم که فلسفه مکتب کیوتو ماهیتاً نوعی «فلسفه دین» است. هرچند فیلسوفان این مکتب از جمله نیشیدا کیتارو و دیگران سعی کرده اند تفکر فلسفی مغرب زمین را با تفکر ذن بودیستی ژاپنی ترکیب کنند و طرحی نو دراندازند، حاصل کار آنها جدا از ایجاد فضایی برای ظهور فلسفه های تطبیقی و مطالعات بین فرهنگی چیزی جز بیان فلسفه دینی این مکتب نیست. بدون شک همه فیلسوفان مکتب کیوتو از دین و خدا در نوشته های خود بحث کرده اند. در این مقاله سعی کرده ایم ماهیت دینی فلسفه مکتب کیوتو را با استناد به نظریه ها و مفاهیم فیلسوفان این مکتب از جمله نیشیدا کیتارو، بنیان گذار این مکتب، تانابه هاجیمه، نیشتانی و دیگران نشان دهیم. لذا در این مقاله، پس از طرح مسئله دین در این مکتب در بخش مقدمه، به ترتیب به فلسفه دین و نقش دین در اندیشه نیشیدا کیتارو، تانابه هاجیمه و نیشیتانی کِیجی می پردازیم. برای فهم دین و خدا در مکتب کیوتو باید مفهوم نیستی مطلق در اندیشه ذن بودیستی فیلسوفان این مکتب فهمیده شود. در نهایت در این نوشته به این نتیجه رسیده ایم که مکتب کیوتو، به عنوان فلسفه ای جهانی، در عین حال که در تفکر ذن بودیستی شرقی و تفکر عقلانی غربی ریشه دارد، ماهیت اندیشه متفکران آن دینی است، اگرچه دین مورد نظر با دین مسیحیت و اسلام یا یهودیت تفاوت دارد. برای اثبات این امر تلاش کرده ایم تا جایی که ممکن است از کتاب ها و مقالات این فیلسوفان و تفسیرهای مفسران فلسفه مکتب کیوتو بهره ببریم.
دین و الهیات جهانی در منظومه فکری اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۹۵
5 - 30
حوزه های تخصصی:
الهیات جهانی از کلان مسائل فلسفه دین به دنبال اصول و ارزش های مشترک الهیاتی است تا بر اساس آن در راستای تحقق گفت وگوی میان پیروان ادیان به نیازهای مشترک الهیاتی آنان پاسخ بگوید. طرح این مسئله در جهان غرب، نظریه های مختلفی را به همراه داشته است که از جمله آن می توان نظریه «کثرت گرایی دینی»، نظریه «وحدت متعالی ادیان»، نظریه «شمول گرایی افراطی» و.... نام برد؛ اما بر اساس آموزه های اسلام می توان تبیینی از دین جهان شمول و به تبع آن الهیات جهانی ارائه داد که ضمن پذیرش جهان شمولی، عقلانیت آن، آسیب های نسبیت گرایی و کثرت گرایی دینی را به دنبال نداشته باشد؛ بنابراین الهیات جهانی در منظومه فکری اسلام، دارای منطق خاصی است که ضمن ابتنا بر مبانی و زیرساخت های نظری، دارای معیارها و ملاک های خاصی است که تضمین کننده وجه الهیاتی و جهان شمولی آن خواهد بود. معیارهای الهیات جهانی عبارت اند از الهی بودن، جهان شمولی، جامعیت و جاودانگی و مبانی الهیات جهانی نیز در محورهای هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی، دین شناختی و... قابل طبقه بندی هستند. با توجه به معیارهای یادشده و مبانی و زیرساخت های آن می توان درباره سازوکار و مکانیسم تعامل و گفت وگو با پیروان دیگر ادیان نیز داوری نمود؛ ازاین رو مقاله حاضر می کوشد با روش عقلی و نقلی، ضمن طرح معیارها و مبانی الهیات جهانی به راهکارهای عملی تعامل با پیروان دیگر ادیان، به مثابه برایند این الهیات بپردازد.
نقش زبان شناسی دینی در «فلسفه دین» جان هیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه دین از علوم جدید در حوزه معرفت شناسی است. مبحث زبان دین به عنوان یکی از شاخه های مهم این علم از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. یکی از فیلسوفان دین در قرن اخیر جان هیک است. وی با مبنا قرار دادن نظریه «بازی زبانی» ویگتنشتاین و وضع تعبیر کلی «تجربه آنگونه» و تسری آن به تمامی حوزه های رفتاری و تجارب دینی به پلورالیسم دینی قائل شده است. در واقع، هیک حد و مرز زبان و اندیشه را که متخذ از ویگتنشتاین و کانت بود، اساس فلسفه دین خود قرار داد. نتائج مهم بدست آمده از روش و مبانی جان هیک و تسری آن به تمامی حوزه ها، تحقیق و پژوهش پیرامون آن را ضروری می سازد. از اینرو، نگاشته حاضر برای نخستین بار با روش کتابخانه ای به بررسی و نقدِ مبانی روش فلسفه دین جان هیک و نقش زبان شناسی در معرفت های حاصل شده پرداخته است. دستاورد این تتبع، وجود سطحی نگری در زبان شناسی و عدم باور داشتن به تعین معنا در علوم غیر تجربی است.
فلسفه توماس آکوئیناس قدیس و تاثیر آن بر طراحی صحنه نمایش های اواخر عصر میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آکوئیناس قدیس، از جمله فلاسفه برجسته اواخر قرون وسطی است که بیش از هر فیلسوف الهی دیگر در سده بیستم مورد توجه قرار گرفته است؛ اما در هیچ یک از این پژوهش ها تلاش نشده، تا طراحی صحنه نمایش های قرون وسطایی را با آراء او تطبیق دهند؛ تا از این رهگذر دریابند؛ آیا اندیشه آکوئینی تاثیری بر عناصر زیباشناسانه و بصری نمایش های قرون وسطایی داشته است یا خیر. آکوئیناس، زیبایی را در عناصر مجزا جستجو می کرد و هر جزء را بخشی از یک کمال لایتناهی می دانست. طراحی صحنه نمایش های عبادی نیز از قطعاتی برخوردار بودند که در عین کمال، از نقص "جداماندگی" رنج می بردند. این نوشتار، تلاش دارد ضمن کاوش در اندیشه و فلسفه زیباشناسانه قرون وسطی و آراء آکوئیناس، به تطبیق این آراء با طراحی صحنه نمایش های عبادی انتهای قرون وسطی بپردازد. پژوهش بنیادین حاضر بر اساس آثار آکوئیناس و منابع مکتوبی که درباره نوشته ها و اندیشه های او نوشته شده شکل گرفته است.
نقش فلسفه دین در هویت بخشی به علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
125 - 148
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در حوزه علم شناسی، جهت داری و هویت مندی علوم است. دینی یا غیردینی بودن علوم، ناظر به همین ویژگی است. این مسئله درباره تمامی علوم، از فلسفه به مثابه انتزاعی ترین آن تا علوم انضمامی و کاربردی صادق است. علوم انسانی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و می تواند وصف و هویت دینی یا سکولار داشته باشد. عوامل مختلفی (معرفتی و غیر معرفتی) در هویت بخشی این علوم نقش دارند که مبادی و زیرساخت های نظری از جمله آن می باشند. یکی از مهم ترین زیرساخت های نظری، مبانی دین شناختی اند. نوع نگاه به ماهیت دین، گستره و غایت دین، منشأ دین و نظایر آن، در دینی یا سکولاربودن علوم انسانی تأثیر جدی دارد. مبانی دین شناختی، محصول دین شناسی فلسفی یا فلسفه دین می باشد. فلسفه دین به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در دینی یا سکولاربودن علوم انسانی نقش دارد. این مسئله درباره علوم انسانی مدرن و فلسفه دین موجود کاملاً مشهود است. از یافته های مهم مقاله حاضر، اصل جهت مندی فلسفه دین و نقش آن در هویت بخشی علوم انسانی است؛ از این رو این مقاله می کوشد با روش فلسفی تحلیلی، ضمن طرح جهت داری علوم به ویژه فلسفه دین، سهم و نقش جهت بخشی آن را در هویت دینی یا سکولاری علوم انسانی نشان دهد.
تحلیلی انتقادی بر مناسبات«مِتا- فلسفه» و «روش شناسی» نقدی بر کتاب The End of the Philosophy of Religion ( پایان فلسفه دین)(مقاله علمی وزارت علوم)
نیک تراکاکیس، فیلسوف معاصر دین در کتاب پایان فلسفه دین به طرح ایده خود پیرامون مناسبات متا-فلسفه و روش شناسی فلسفه دین معاصر در دو سنت تحلیلی و قاره ای پرداخته است. وی با بررسی نمونه آرای متفکرانی از این دو سنت نتیجه می گیرد که فلسفه دینی که در سنت تحلیلی دنبال می شود به دنبال مفروض گرفتن دیدگاهی خاص در متافلسفه و روش شناسی و در محدوده تنگ عقلانیتِ علم زده و استدلال های منطقی- فارغ از مباحث انضمامی و وجودی انسان - فلسفه پردازی می کند و بیش از آن که به جنبه وجودی انسان و رفع نیازهایش برای یک زندگی خوب اهتمام ورزد، به دنبال حل مسائل مفهومی و معرفتی فلسفه دین است . در این نوشتار ضمن معرفی تحلیلی مضامین کلیدی مطرح شده در کتاب، به نقادی دیدگاههای تراکاکیس از منظر روش شناختی و مناسبات آن با متافلسفه خواهیم پرداخت .
تأملاتی درباره دین در فلسفه قاره ای، به بهانه انتشار کتاب فلسفه قاره ای و فلسفه دین
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۸۹)
287 - 300
حوزه های تخصصی:
کتاب فلسفه قاره ای و فلسفه دین به سرویراستاری مورنی جوی و ترجمه محمدابراهیم باسط توسط نشر طه در سال 1397 به زیور طبع آراسته شده است. نویسنده در نوشتار پیش رو، پس از معرفی اجمالی فلسفه قاره ای، مروری بر جایگاه دین در فلسفه قاره ای داشته و به دو مفهوم مهم دینی در فلسفه قاره ای یعنی الاهیات سلبی و بازگشت به پولس قدیس می پردازد. سپس، با شرحی کوتاه بر خود کتاب، نکاتی درباره ترجمه این اثر و جایگاه آن در فضای فکری ایران بیان می دارد.
درآمدی بر معنا و امکان سنجی فلسفه دین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰۳
25 - 52
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی چیستی فلسفه دین اسلامی و امکان سنجی تحقّق آن نگاشته شده است. بدین منظور با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تلاش شده است از طریق مشخص کردن تفاوت ها و تمایزهای فلسفه دین اسلامی با فلسفه دین فعلی، از منظر موضوع، روش، غایت، و منبع الهام، چهار معنای قابل تصور و تحقّق برای فلسفه دین اسلامی تعریف شود. مطابق با تعریف اول فلسفه دین اسلامی که بر اساس تمایز موضوع است، فلسفه دین اسلامی، فلسفه دینی است که موضوع تفکر فلسفی در آن، دین اسلام است. تعریف دوم بر اساس تمایز روش است و مطابق آن، فلسفه دین اسلامی، فلسفه دینی است که مبتنی بر روش فلسفه اسلامی و متکی بر مبانی آن، به تفکر فلسفی در زمینه دین می پردازد؛ همان طور که مثلاً فلسفه دین تحلیلی و فلسفه دین قاره ای این چنین اند. معنای سوم ذکرشده، مبتنی بر فراورده و محصول فعالیت فلسفی است که مطابق آن، فلسفه دین اسلامی، فلسفه دینی است که نتایج تفکر فلسفی درباره دین، موافق و سازگار با آموزه های اسلامی باشد؛ حتی اگر آن فعالیت فلسفی، مبتنی بر مبانی و روش فلسفه اسلامی موجود نباشد. فلسفه دین اسلامی در معنای چهارم، فلسفه دینی است که با الهام از قرآن و روایات، آموزه های اسلامی درباره دین را هماهنگ با روش فلسفی بازسازی می کند و مبتنی بر آن به تفکر فلسفی در زمینه دین می پردازد؛ همچنین در این مقاله کوشش شده است دلایل مخالفان اضافه شدن قید اسلامی به فلسفه دین، نقد و بررسی شود.
بررسی و تحلیل تشابهات حکمت مزدیسنا و نگرش خودبنیاد فریدریش نیچه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
30 - 58
حوزه های تخصصی:
آیین مزدیسنا یکی از کهن ترین ادیان جهان است که حتی با وجود مهجور ماندن زبان و خط اوستایی و پهلوی، از دیرباز مورد توجه مکاتب و معارف بشری قرار گرفته است. فریدریش نیچه فیلسوف آلمانی نیز حتی با گذشت قرون متمادی و تحولات اجتماعی گسترده در زندگی نوع انسان، از فلسفه و حکمت آیین زرتشتی بی نصیب نمانده و به نظر می رسد بسیاری از سخنان وی متاثر از این آیین است. پژوهش حاضر میزان تشابهات میان این دو نحله آیینی و فلسفی را به روش توصیفی - تطبیقی بررسی می کند. دستاورد این تحقیق، امکان ارتباط و تاثیر آیین مزدیسنا بر آرای نیچه را تقویت می کند، به نحوی که در بازنمایی سوژه خودبنیاد نیچه، اراده در یک بینش ناشناس درونی، معطوف به قدرت است، تفسیری که در مزدیسنا از آن با نام امشاسپندان فروشی نام برده می شود و همچنان که آن ها صور معنوی عالم خلقت هستند، در جهان نیچه ای نیز اشیاء و اجسام، نمودی از حقیقت ذات خود هستند. محوریت اصلی اندیشه نیچه نوآفرینی و ساخت جهانی عاری از پیش فرض های دیرین و خرافه هاست، همان طور که نوآفرینی عالی ترین خواست پیامبر مزدیسنا در ایران اوستایی بوده است. از رهیافت های نیچه، برآمدن اندیشه نوین و فرو شدن اندیشه های ناسازگار است، همچنان که در بینش زرتشتیان، فروهرهای نوین مردم زنده، قوی تر از فروهرهای درگذشتگان هستند. در دو رویکرد، ابرانسان یا سوشیانت، نامیرا و آخرین آفریده است که جهان را عاری از شر دروغ و انسان را فنا ناپذیر خواهد کرد.
هویت مندی و جهت داری فلسفه دین و معیارها و شاخص های اسلامی بودن آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۴
55 - 74
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در حوزه علم شناسی، جهت داری و هویت مندی علوم است. مراد از جهت داری علم، داشتن اوصافی نظیر دینی، اسلامی، یهودی، مسیحی، سکولار و الحادی است. این مسئله درباره تمامی علوم از فلسفه مطلق به مثابه انتزاعی ترین آن تا فلسفه های مضاف، علوم انضمامی و کاربردی صادق است. فلسفه دین به عنوان یکی از فلسفه های مضاف نیز از این قاعده مستثنا نبوده و می تواند جهت دار و هویت مند باشد. عوامل مختلفی به مثابه شاخص در هویت بخشی و جهت داری فلسفه دین نقش دارند. برخی از عوامل از سنخ نظری و معرفتی اند و برخی نیز از سنخ غیر معرفتی. عوامل معرفتی عبارت اند از: نگرش ها، جهان بینی ها، فلسفه، پارادایم ها و مبادی و مبانی، موضوع، مسائل، منابع، روش و غایت. عوامل غیر معرفتی اموری نظیر انگیزه ها، نیازها، گرایش ها، بستر و فضای فرهنگی و اقتضائات اجتماعی را شامل می شود. مقاله حاضر می کوشد با روش فلسفی و عقلی، ضمن طرح جهت داری فلسفه دین، معیارها، عوامل و شاخص های جهت داری آن را نشان دهد. از نتایج و یافته های این مقاله، امکان و ضرورت فلسفه دین اسلامی به رغم وجود برخی ویژگی ها، نظیر داشتن دغدغه و سؤال جهانی و مشترک، عدم تفاوت ملحد و متدین در تفکر فلسفی درباره دین و عدم دغدغه در دفاع از عقاید دینی می باشد.
فلسفه دین جهانی و رویکرد وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
47 - 65
مطالعه و بررسی «دین» و تبیین چیستی و تأمل در ویژگی های آن، از مهم ترین مباحثِ مطرح در فلسفه دین است. نوع ارتباط ادیان با یکدیگر و آینده فلسفه دین، همواره به مثابه دو موضوع چالش برانگیز در ذیلِ این مبحث لحاظ شده اند. گذشته از «الهیات جهانی» که در مغرب زمین با هدف برقراری گفت وگوی بینادینی شکل گرفت و به موضوع ارتباط ادیان با یکدیگر ناظر است، اخیراً ایده ای با عنوان «فلسفه دین جهانی» به طور جدی مطرح شده است که با موضوع آینده فلسفه دین مرتبط است. نوشتار حاضر درصدد است ضمن طرح ایده فلسفه دین جهانی -در تقابل با ایده «پایان فلسفه دین»- مفهوم و برداشت از وصف «جهانی» را روشن سازد تا از این رهگذر بتوان در باب فلسفه دین جهانی دقیق تر سخن گفت. در این راستا سه مسئله اصلی: 1. چیستی یا ماهیت فلسفه دین جهانی؛ 2. امکان فلسفه دین جهانی؛ 3. تحقق فلسفه دین جهانی و شرایط تحقق آن بررسی خواهند شد و در ادامه، راهکارهایی به منظور ارتقای مباحث فلسفه دین به سطح جهانی پیشنهاد می شوند و «رویکرد وجودی به دین» به مثابه یکی از این راهکارها معرفی می گردد. به نظر می رسد فلسفه دین وجودی -همانند فلسفه دین جهانی- می تواند از پایان فلسفه دین جلوگیری کند.
نقش مبانی فلسفه دین قاره ای در معرفت دینی و چالش ها و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
29 - 54
حوزه های تخصصی:
فلسفه قاره ای امروزه به نهضت های فلسفی پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم، هرمنوتیک، پست مدرنیسم و فمینیسم اشاره دارد. در اندیشه پست مدرن با عنوان نحله محوری فلسفه دین قاره ای، عدم قطعیت، اصل اساسی بوده و نسبیت گرایی، تاریخ مندی معنا و برساختگی معنا، به عنوان بازتاب های فلسفی آن شناخته می شوند. مواجهه معرفت دینی با این بازتاب ها، در قوالبی بروز و پیامدهایی بر معرفت داشته است. بر این اساس بیان جایگاه اندیشه پست مدرن در فلسفه دین قاره ای و گفت وگوی پست مدرنیسم با معرفت دینی، چالش ها و پیامدهای برآمده ی از این گفت وگو و در نهایت، چگونگی نقش آفرینی اسلام شیعی در این دوره، موضوع اصلی مقاله حاضر را تشکیل می دهد. در این خصوص با ترسیم جایگاه اندیشه پست مدرن در فلسفه دین قاره ای، تبیین وجوه مثبت و منفی چالش ها، پیامدها و اثرات این اندیشه بر معرفت، پیشنهادهایی برای نقش آفرینی ارائه می شود.مقاله حاضر با کاربست روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که مزیت ها و معایب اندیشه پست مدرن برای معرفت دینی چیستند و نقش آفرینی اسلام در جهان چسان باید باشد؟نتیجه آنکه:وجوه مثبت اندیشه پست مدرن می تواند به مثابه یک تسهیل گر برای معرفت دینی ایفای نقش کند؛با نوفهمی و نوآوری در دین پژوهی و اعتبار بخشی به دیگری ها می توان امیدوار به ارائه نقشی درخور در دوران سیطره نیهیلیسم شد؛فلسفه دین با مطالعه سنت، شرایط تاریخی ا ی که بر معرفت دینی تأثیر می گذارد، بشناسد؛فلسفه دین به تأثیرگذاری ایده ها بر اعمال زندگی بنگرد؛برای فهم متون دینی باید با تفاهم بین الاذهانی در پی تعالی فهم باشد.
دو روش در پرداختن به فلسفه دین؛ پرسش و تعبیر، پرسشگری و تعلیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۸
51 - 66
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر قبل از افول ستاره فلسفه دین تحلیلی در قرن بیست ویک میلادی ادبیات فلسفه دین با این چالش مهم مواجه شد که فلسفه ورزی در باب دین منحصر به سنت فلسفی تحلیلی نیست و در نظام های فلسفی دیگر هم وجود دارد. در این صورت تفاوت آن با دیگر نظام ها چیست؟ پاسخی که مقاله به آن رسیده است، این است که در فلسفه تحلیلی اصل با پرسشگری در باب مسیحیت است و این پرسشگری در اغلب موارد منجر به تعلیق جواب یا خدشه در معرفت مندی باورهای دین می شود. در مقاله این موضوع بحث می شود که پرسشگری تمام فعالیت فلسفی نیست و صدق معنای فلسفه ورزی در باب دین آنجاست که ما به یک تعبیر فلسفی از یک عقیده دینی دست یابیم. از سوی دیگر در نظام هایی مثل حکمت اسلامی، در پی پرسش، تعبیری از آموزه و عقاید اسلام عرضه می شود که در آن سازگاری درونی، عقل محوری و حقانیت دینی مفروض است و دنبال می شود. نوع دین و نظام فلسفی در اینجا بسیار تعیین کننده است. البته این دو نوع رویکرد، تفاوت نظام مند داشته، تضاد بنیادی با یکدیگر ندارند؛ اما در مسئله تمامیت با یکدیگر متفاوت اند.
تنوع تجربه های دینی از نگاه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷
۱۵۸-۱۳۱
حوزه های تخصصی:
تجربه دینی رویدادی ذهنی است که صاحب تجربه گهگاه و تا حدی آگاهانه آن را در پی مواجهه با یکی از عناصر روحانی مانند احساس حضور یا دست اندرکار بودن وجود یا قدرتی مقدس و غیرجسمانی، فهم واقعیت غایی فراطبیعی، احساس دستیابی به خیراعلای انسان، احساس ابتهاج برین، احساس رهایی و رستگاری یا احساس خود راستین از سر می گذراند. چنین تجربه ای دارای ارزش معرفت شناختی و بنابراین در دفاع از عقلانیت دین ورزی و دین باوری به ویژه خداباوری نقش دارد. تجربه عرفانی نیز ازآن رو که گونه ای احساس درک شهودی واقعیت غایی و بنیادین فراطبیعی و احساس وحدت و یگانگی و احساس رهایی از محدودیت های زمان و مکان و خود فردی و احساس ابتهاج است، بی گمان تجربه ای ذاتاً دینی است. این تجربه ازآن رو که در سطوح معرفتی و اخلاقی متفاوت صاحبان تجربه و در موقعیت ها و شرایط و مواجهه های مختلف رخ می دهد، از تنوعی چشمگیر برخوردار و موضوع مطالعات مختلف دین پژوهانه شده است. فیلسوفان و معرفت شناسان دین معاصر هم به بحث از انواع تجربه دینی و دسته بندی ها و ویژگی های آن پرداخته اند. جستارحاضر در پی بررسی مشابهت گونا گونی تجربه دینی در فلسفه دین معاصر و عرفان اسلامی با تکیه بر دیدگاه کرولاین فرنکس دیویس، دانش آموخته دکتری فلسفه از دانشگاه آکسفورد انگلستان و نویسنده کتاب ارزش اثبات کنندگی تجربه دینی و مولانا جلال الدین محمد بلخی است. البته پیداست تجربه دینی از دیرباز در سنت ها و در میان مردمان مختلف رخ داده است، اما به منزله یکی از مسائل فلسفه دین پیشینه درازی ندارد. ازاین رو، نباید انتظار داشته باشیم که مولانا این موضوع را به شکل سامان یافته و با عنوان ها و مفاهیم جاافتاده و تخصصی در فلسفه دین امروزین بیان کرده باشد، اما با توجه به معارف عمیق عرفانی و دینی موجود در گنجینه آثارش می توانیم به پاره ای از مشابهت ها در این دو نگاه اشاره کنیم. کلیدواژگان: تجربه دینی، تجربه عرفانی، فلسفه دین، مولوی