مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
حل مساله
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی باورها و ارزش های خانواده و کتاب های درسی در خصوص موضوع جنیست و نقش آن در چه گونگی بازنمایی و حل مساله تساوی جنسیت از سوی دانش آموزان است، به همین منظور، به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته با 18 دانش آموز پایه سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی و خانواده آن ها و نیز به وسیله تحلیل محتوای کتاب های درسی رشته علوم انسانی (24 کتاب درسی) دوره دبیرستان و پیش دانشگاهی، داده هایی در خصوص موضوع جنسیت جمع آوری شد.
یافته ها نشان می دهد از مجموع 16 مصاحبه انجام شده با والدین دانش آموزان 2) مورد از والدین در مصاحبه شرکت نداشتند)، در 12 مورد بین باورهای والدین (پدر یا مادر) با دانش آموزان هم سویی وجود دارد. تحلیل محتوای کتاب های درسی نیز نشان داد محتوای کتاب های درسی در جهت تقویت مرزبندی های جنسیتی است، اما به رغم پیام مشترک این کتاب ها، دانش آموزان در حل مساله تساوی جنسیت، روی کردهای ارزشی متفاوتی دارند.
تفکر انتقادی چالشی رد برابر استقلال به عنوان هدف آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف این نوشتار بررسی چالش های مقابل «استقلال» به عنوان هدف آموزشی است. پیگیری این مفهوم در دوران مدرن، ما را از بیکن به دکارت و کانت رهنمون می کند. کانت با جستجوی بسیار دقیق در تحلیل خطاهای تفکر البته، در ماهیت طبیعی اندیشه، فصلی ممتاز از معرفت شناسی را گشود. پیرس، مبدع دیدگاه پراگماتیستی ادعا کرد که اندیشه به لحاظ ماهیت دیالوگ گونه خود بسیار به زمینه، زبان و قرار دادهای اجتماعی وابسته است و این امر را در طرح نشانه شناسی خود طرح کرد. دیویی، با بسط معرفت شناسی پیرس، شکل گیری اهداف را در چارچوب حل مسئله و در تعاملات زیستی توضیح داد و تجربه را هسته بنیادین جریان آموزشی دانست. ویتگنشتاین، تاثیر زبان در چارچوب بازیهای زبانی، زمینه ساز شیوه های اندیشیدن و نگرش دانست. برهمین اساس به نظر می رسد که نظامهای آموزشی به لحاظ ارائه چارچوبهای ذهنی خاص، لزوماً رشد عقلانی را میسر نمی سازند. دیدگاههای پساساختارگرایانه بر اساس رویکرد تاریخی، تفکر انتقادی را با تکیه بر زبان، به عنوان هدف آموزشی تلقی کرد و در حوزه های روان شناختی نیز تفکر انتقادی در رویه ای غیر تاریخی هدف تلقی شد. آنچه از تلفیق دو رویکرد عمده تاریخی و غیر تاریخی منتج می شود، طرح تفکر انتقادی به عنوان هدف آموزش در مواجه شدن با تغییرات پیاپی این دوران ضروری است که در این مقاله درباره آن بحث و بررسی می شود
"
طبقات اجتماعی و شیوه های حل مساله در بین زوجین خانواد های ساکن شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف این مقاله یافتن مشکلات و مسایل زوجین در بین خانوارهای ساکن شیراز است. با توجه به این که منابع در دسترس خانواده از عوامل مهم در حل مسایل است. لذا این خانواده ها با توجه به نظریه بوردیو بر حسب دسترسی به منابع مادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادی برگزیده شدند. با مصاحبه عمیق، که از شیوه های رایج پژوهش های میدانی است، با 50 زن متاهل در مناطق مختلف شهر شیراز به این نتایج رسیده شد که مشکلات طبقات و نیز راه حل آن ها با یکدیگر متفاوت است. در حالی که مشکلات طبقات بالای شهر عاطفی است، مشکلات طبقات پایین بیشتر ابزاری و در طبقات متوسط این مشکلات تلفیقی است از عاطفی و ابزاری. در مورد حل مشکلات، طبقات پایین بیشتر از راه حل های فیزیکی و ابزاری استفاده می کنند. طبقات بالا بیشتر سعی در ترمیم مسایل عاطفی از طریق سرمایه مادی دارند و طبقات متوسط بیشتر از سرمایه فرهنگی و اجتماعی برای حل مشکلات سود می برند.
"
تاثیر آمایه ذهنی بر عملکرد حل مساله: تله خبرگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سرعت عمل خبرگان در حل مساله، در برخی شرایط می تواند آنها را به شکلی انعطاف ناپذیر بر راه حل اولیه تثبیت کند و بر عملکرد آنها در حل مسایل بعدی تاثیر منفی بگذارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسه ای تاثیر ایجاد آمایه ذهنی بر عملکرد حل مساله دانشجویان خبره و مبتدی است. روش: در این پژوهش، با استفاده از طرح عاملی 3×2 (2 سطح خبرگی × 3 نوع آمایه)، عملکرد 48 دانشجوی خبره و مبتدی دانشگاه زنجان، در زمینه حل مسایل آب و ظرف لاچینز مطالعه شد. یافته ها: بر اساس تحلیل واریانس عاملی داده ها، نتایج این پژوهش نشان داد که اولاً، آزمودنی های خبره بیش از آزمودنی های مبتدی دچار آمایه ذهنی شده، بر راه حل اولیه مسایل تثبیت شدند. دوم، عملکرد آزمودنی های خبره در مسایل غیرآمایه ای بهتر از عملکرد آزمودنی های مبتدی بود. و سوم این که، عملکرد آزمودنی هایی که دچار آمایه ذهنی شده بودند، در مقایسه با آزمودنی هایی که دچار این آمایه نشده بودند، ضعیف تر بود. نتیجه گیری: در برخی شرایط، مثلا ًهنگامی که فرد مساله گشا می بایست راه حلی غیرمعمول بیابد، خبرگی در حل مساله می تواند آسیب پذیری وی را در مقابل آمایه ذهنی افزایش دهد و باعث بدتر شدن عملکرد او (در مقایسه با افراد مبتدی) شود.
تصمیم گیری : رویکردها و تکنیکها
حوزههای تخصصی:
تاثیر آموزش تنش زدایی تدریجی و مهارتهای مقابله ای بر میزان تنیدگی و شیوه های مواجهه دختران فراری
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تاثیر آموزش تنش زدایی تدریجی و مهارتهای مقابله ای (حل مساله) بر کاهش میزان تنیدگی و شیوه های مواجهه دختران فراری مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از میان دختران فراری 12 تا 21 ساله مستقر در مراکز نگهداری سازمان بهزیستی در شهر تهران 15 نفر به عنوان گروه آزمایش و از میان دختران فراری 12 تا 21 ساله مستقر در مراکز نگهداری سازمان بهزیستی شهر مشهد 15 نفر همتا شده با گروه آزمایش به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. دو کاربندی آموزش تنش زدایی تدریجی و آموزش مهارت مقابله ای (حل مساله) هر کدام به مدت 12 جلسه، هر جلسه یک ساعت برای گروه آزمایش مورد استفاده قرار گرفت. برای ارزیابی و سنجش میزان تنیدگی آزمودنی ها از مقیاس رویدادهای زندگی ویژه نوجوانان و برای ارزیابی و سنجش شیوه مقابله ای از پرسشنامه شیوه مقابله ای به روش پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه استفاده شد. نتایج بررسی نشان می دهد که نمرات پس آزمون گروه آزمایش در هر دو آزمون بطور معنی داری با نمرات پس آزمون گروه گواه متفاوت است و به عبارت دیگر آموزش تنش زدایی تدریجی موجب کاهش میزان تنیدگی گروه آزمایش گردیده و افرادی که با شیوه مقابله ای مساله محور با موقعیتهای تنیدگی زا مواجه می شوند، علایم آشفتگی کمتری از خود نشان دادند. در نتیجه فرضیه های تحقیق تایید شد
اثربخشی راهبرد یاددهی - یادگیری نقشه مفهومی بر بازده های شناختی - عاطفی در یادگیری درس زیست شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین میزان اثر بخشی شیوه های ارایه نقشه مفهومی، ساخت نقشه مفهومی و عدم استفاده از نقشه مفهومی بر بازده های شناختی (یادداری، درک و حل مساله) و عاطفی (نگرش نسبت به مدرسه، نگرش نسبت به معلم و کلاس، انگیزش / خود - نظم دهی، ادراک خود - تحصیلی و ارزش گذاری هدف ها) در یادگیری درس زیست شناسی اجرا شد. اثرات کاربندی ها بر بازده های شناختی فراگیران از طریق آزمون پیشرفت تحصیلی و بر بازده های عاطفی از طریق پرسشنامه سنجش نگرش نسبت به مدرسه که هر دو دارای شاخص های قابل قبول روایی و پایایی بودند، مورد اندازه گیری قرار گرفت. این پژوهش مبتنی بر یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود. کلاس های درسی از قبل تشکیل شده به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان 4 گروه آزمایشی و 2 گروه کنترل انتخاب شدند. در دو گروه آزمایشی، نقشه های از قبل آماده شده در فرآیند آموزش کلاسی به آزمودنی ها ارایه شد و اعضای دو گروه آزمایشی دیگر به تهیه نقشه های مفهومی از متن های آموزش داده شده پرداختند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که هر دو شیوه ارایه و ساخت نقشه مفهومی در مقایسه با شیوه مرسوم آموزش بر متغیرهای یادداری و درک تاثیر مثبت بیشتری دارند، اما این دو روش اثر معنی داری بر عملکرد حل مساله ندارند، در این مقایسه ها هیچ کدام از دو روش تهیه و ارایه برتری مشخصی نسبت به هم نداشتند. یافته ها در ارتباط با متغیرهای عاطفی نشان می دهند که ارایه نقشه های از قبل آماده شده، موجب بهبود نگرش نسبت به معلم و کلاس می شود اما ساخت نقشه های مفهومی بر انگیزش و خود - نظم دهی فراگیران تاثیر مثبتی دارد.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مساله به شیوه دزوریلاو و گلدفرید بر تعارضات والد- فرزند در بین دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان شهرستان بهبهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی «اثر بخشی آموزش مهارت حل مساله به شیوه دزوریلا و گلد فرید بر تعارضات والد- فرزند دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان شهرستان بهبهان» پرداخته است. طرح تحقیق از روش نیمه تجربی طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه سنجش تعارض والدین- فرزند (CP) است. شرکت کنندگان در این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان شهر بهبهان در سال تحصیلی 88-87 ، و نمونه آن 40 نفر از این دانش آموزان که بیشترین تعارض را با والدینشان داشتند، و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شده اند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه که هر جلسه آن 75 دقیقه بود در جلسات مشاوره گروهی شرکت کردند. برای تحلیل داده ها علاوه بر روش آمار توصیفی، از آزمون t گروه های مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا)، تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا)، استفاده شده است. معنی داری در این تحقیق در سطح است. و یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد، که آموزش مهارت حل مساله به شیوه دزوریلا و گلدفرید موجب کاهش تعارضات والد – فرزند، کاهش پرخاشگری کلامی، کاهش پرخاشگری فیزیکی و افزایش استدلال دانش آموزان دختر گروه آزمایشی می شود.
مقایسه تاثیر آموزش صبر و حل مساله بر کاهش پرخاشگری و انتخاب راهبردهای مقابله ای دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی و مقایسه تاثیر آموزش صبر و آموزش حل مساله در پرخاشگری و انتخاب راهبردهای مقابله ای در دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی است. برای این منظور، تعداد 60 نفر از دانشجویان با استفاده از روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و بعد از مرحله پیش آزمون، به 3 گروه آموزش صبر، آموزش حل مساله، و گروه کنترل تقسیم شدند. در این مرحله با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری AAI و آزمون انتخاب راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر (CISS) میزان پرخاشگری و نوع راهبردهای مقابله ای دانشجویان اندازه گیری شد. بعد از 10 جلسه آموزش صبر و 9 جلسه آموزش حل مساله، مجددا این آزمون ها در 3 گروه اجرا شد. داده های به دست آمده بعد از اجرای آزمون نرمالیته، به وسیله آماره های تی استیودنت و آنالیز واریانس برای متغیر پرخاشگری و آزمون یومان و ینتی و کروسکال-والیس برای متغیر راهبردهای مقابله ای، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان دهنده آن است که روش صبر در کاهش پرخاشگری و روش مداخله ای حل مساله در انتخاب راهبرد مساله مدارانه موثرتر بوده اند.
به کارگیری تدابیر سیاسی بر مبنای سبک های حل مساله (مورد مطالعه: کارمندان دانشگاه شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان تدابیر سیاسی و سبک های حل مساله افراد انجام شده است. به این منظور 220 نفر از کارمندان دانشگاه شهید بهشتی به صورت تصادفی از میان 1000کارمند دانشگاه انتخاب گردید. برای سنجش متغیرها از پرسشنامه استاندارد سنجش سبک حل مساله هلریگل، اسلوکوم و وودمن و پرسشنامه رفتارسیاسی ای.جی.دوبرین استفاده شد. طی نتایج به دست آمده، ارتباط مثبتی میان قضاوت عاطفی با چاپلوسی، استفاده سیاسی از اطلاعات، ایجاد الزام اخلاقی، معاشرت با افراد ذی نفوذ و ایجاد پایگاه حمایتی وجود دارد. همچنین ارتباط معکوسی میان قضاوت منطقی با چاپلوسی، استفاده سیاسی از اطلاعات، ایجاد الزام اخلاقی، معاشرت با افراد ذی نفوذ و ایجاد پایگاه حمایتی وجود دارد. میان ادراک شهودی با استفاده سیاسی از اطلاعات، و ایجاد الزام اخلاقی، ارتباط و همسویی وجود دارد. ادراک حسی نیز با چاپلوسی، استفاده سیاسی از اطلاعات و ایجاد الزام اخلاقی رابطه معکوس داشت
مولفه های الگوی مدارا با همسر از دیدگاه اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر با توجه به نیاز علمی جامعه امروزی به الگوی رفتار ارتباطی با همسر، درصدد استنباط و ارائه معیارهای سازگاری و اخلاق مدارا در زندگی زناشویی برآمده است. این مقاله به سبک مساله محور و با روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع معتبر به تبیین مولفه های الگوی مدارا با همسر در پرتو آموزه های مترقی اسلام می پردازد. بدین منظور ابتدا به طرح دقیق مساله پرداخته، تصویری از هویت و چیستی «رفق و مدارا» در فرهنگ دینی ارائه می دهد. در ادامه با رهیافتی درون دینی به بیان ضرورت مدارا با همسر و سپس به تبیین خصوصیات همسران سازگار و اهل مدارا از موضع علم و دین می پردازد.
تاثیر تدریس مبتنی بر شواهد با رویکرد حل مساله بر جست وجوی منابع علمی، شناخت اصول سلامت و رضایت از تدریس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: دانشجویان علوم پزشکی به مهارت های رویکرد مبتنی بر شواهد برای ارتقای تفکر خلاق و توانمندی شغلی نیاز دارند. روش تدریس مناسب در "" آموزش مبتنی بر شواهد"" نامشخص است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی تاثیر تدریس مبتنی بر شواهد با رویکرد حل مساله بر یادگیری جست وجوی منابع علمی، شناخت اصول سلامت و رضایت از تدریس بود.
روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی دانشجویان ترم سوم رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال 1388 به روش سرشماری انتخاب شدند. برای تدریس درس بهداشت، نمونه ها به صورت تصادفی به 2 گروه مساوی 38نفری تجربی و کنترل تقسیم شدند. از دو ابزار گردآوری اطلاعات در آغاز و پایان مطالعه استفاده و نمرات جست وجوی منابع علمی، شناخت اصول سلامت و رضایت دانشجویان از تدریس سنجش شد. داده ها با نرم افزار SPSS 16 و آزمون های آماری مجذور کای، T مستقل و T زوجی تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین نمره کل شناخت دانشجویان و جست وجوی منابع علمی در گروه تجربی پس از مداخله به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل بود. میانگین نمره کل رضایت گروه تجربی از تدریس مبتنی بر شواهد با رویکرد حل مساله به طور معنی داری بالاتر از تدریس به روش سخنرانی و بحث گروهی در گروه کنترل بود.
نتیجه گیری: به کارگیری رویکرد حل مساله در تدریس مبتنی بر شواهد با توجه به فعالیت گروهی دانشجویان، همچنین نظارت و حمایت مداوم مدرس از فعالیت های آموزشی دانشجویان می تواند دسترسی دانشجویان به منابع علمی، رضایت از تدریس و یادگیری آنان از اصول سلامت را ارتقا دهد.
تاثیر آموزش مدیریت خشم و روش حل مسئله بر شیوه های تربیتی، کنترل خشم و اضطراب مربیان پیش-دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش مدیریت خشم و حل مساله بر شیوه های تربیتی، کنترل خشم و سلامت روان مربیان پیش دبستانی می باشد. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی است. نمونه گیری به صورت در دسترس و گروه نمونه شامل 42 نفر از مربیان زن پیش دبستانی شهر تهران بوده است. پس از اعلام آمادگی مربیان، یک جلسه توجیهی برگزار شد و سپس برنامه آموزشی در طی 21 جلسه 2 ساعتی به صورت هفتگی ارایه گردید. در طی هر کارگاه مجریان مجرب و آموزش دیده به آموزش معلمان و حل مشکلات احتمالی ایشان در انجام تمرین ها و در ارتباط با کودکان پرداختند. قبل از شروع و بعد از اتمام جلسات، معلمان پرسش نامه های مربوطه شامل مقیاس روش های تربیتی معلمان، مقیاس ارزیابی خشم معلم، سیاهه اضطراب حالت- صفت اسپیلبرگر را تکمیل کردند. نتایج مطالعه فوق نشان داد که میانگین خرده مقیاس های موقعیت های خشم انگیز و بیان خشم را کاهش و میانگین راهبردهای کنترل خشم مقیاس خشم معلمان را در مرحله پس آزمون افزایش داده است. به عبارت دیگر، بررسی نتایج آزمون نیز نشان داد بین مراحل پیش آزمون و پس آزمون کلیه میانگین خرده مقیاس های خشم معلم، تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین تحلیل داده ها حاکی از آن بود که معلمان با شرکت در کارگاه های آموزشی فوق، علاوه بر ارتقای سطح مدیریت خشم، وضعیت روان شناختی بهتری را کسب کرده و سلامت روان شناختی بالاتری را نشان دادند.
بررسی رابطه بین ویژگی های معلم، تدریس معلم و عملکرد ریاضی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش ریاضی از اهداف اساسی در آموزش و پرورش مقطع ابتدایی است. از گذشته تاکنون نظریه پردازان و پژوهشگران متعددی در زمینه یادگیری ریاضی و عوامل اثرگذار بر آن، به نظریه پردازی و مطالعه پرداخته اند. در طول تاریخ، نتایج مطالعات آموزش ریاضی به عنوان یک اثرگذار بنیادین در تدریس و یادگیری شناخته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه کیفیت تدریس معلم، زمان و فرصت یادگیری با توانایی انجام محاسبات و حل مساله ریاضی ضمن در نظر گرفتن تحصیلات و تجربه کاری معلم، در دانش آموزان کلاس چهارم و پنجم ابتدایی، انجام گرفت. به این منظور 650 دانش آموز (320 دختر، 330 پسر) کلاس چهارم و پنجم مقطع ابتدایی شهر شیراز انتخاب شدند. از مقیاس کیفیت تدریس (QTS)، آزمون محقق ساخته ریاضی و فرم ارزیابی زمان و فرصت یادگیری (TOLF) برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش استفاده گردید. نتایج تحلیل مسیر با استفاده از آزمون رگرسیون چندمتغیری سلسله مراتبی نشان داد که عملکرد دانش آموزان هم در انجام محاسبات و هم در حل مسایل ریاضی از طریق فرصت و زمان یادگیری توسط تجربه و تحصیلات معلم پیش بینی شده اند. به عبارت دیگر فرصت و زمان یادگیری نقش واسطه ای در ارتباط بین ویژگی های معلم با عملکرد ریاضی دانش آموزان دارد
اثربخشی گروه درمانی شناختی- انسانگرایانه بر بهبود مهارتهای ارتباطی و حل مساله زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- انسانگرایانه بر بهبود مهارتهای ارتباطی و حل مساله زنان متاهل روش: روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی زنان متاهل مراجعه کننده به یکی از مراکز مشاوره شهر مشهد بودند که به روش نمونه گیری دردسترس تعداد ۲۲ نفر از آنها انتخاب شد و سپس بر اساس تخصیص تصادفی افراد به دو گروه آزمایش و کنترل،(هر گروه ۱۱ نفر) گمارده شدند. آزمودنیها به پرسشنامه حل مساله خانواده و کارکردهای روان شناختی خانواده ایرانی، مقیاس ارتباط پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کواریانس تک متغیره(ANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس تک متغیره نشان دادکه آموزش گروه درمانی شناختی- انسانگرایانه بر افزایش مهارتهای ارتباطی افراد گروه آزمایش تاثیر معناداری داشت(۰۰۱/۰>P). همچنین آموزش گروه درمانی شناختی- انسانگرایانه بر افزایش حل مساله افراد گروه آزمایش نیز تاثیر معناداری داشت(۰۰۱/۰>P).
رده بندی شناختی سؤالات بر اساس الگوی توان- پیچیدگی مطالعه موردی: سوالات آزمون آزمایشی حساب دیفرانسیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختن سوالات دشوار و بدون هیچ حد و مرز مشخص در ترکیب الگوریتم های محاسباتی، منجر به روندهای نابجا مثل راهبردهای آموزش تست زنی و آمادگی برای آزمون در بین آزمون شوندگان شده است. همچنین ناکارآمدی آموزش های دوران تحصیلی در پی گیری نیازهای جامعه در نهایت مانعی برای رسیدن به اهداف آموزشی بادوام در توسعه ملی شده است. داشتن استانداردهای آموزشی دقیق و کاربرد الگوهای رده بندی کمک می کند تا ارزشیابی بهتری از برنامه های آموزشی، محتوای درسی و همین طور پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بدست آید. در این نوشته به بررسی نمونه ای کوچک از مجموعه سوالات چهارگزینه ای حساب دیفرانسیل در چهارچوب هدف های رفتاری پرداخته شده است. 12 سوال از یک آزمون 30 سوالی که روی یک نمونه 3409 نفری از دانش آموزان اجرا شده بر اساس الگوی توان-پیچیدگی رده بندی گردید. نتیجه مربوط به 3 سوال آن در این مقاله آمده است. نتایج نشان داد که سوالات این آزمون همگی دانش روندی را اندازه می گیرند و عمدتا در سطح 3 پیچیدگی قرار داشته اند. همچنین 92% سوالات انتزاعی بوده و برای پاسخ گویی صحیح به هر سوال همزمان باید چندین الگوریتم محاسباتی مختلف فراخوانی شوند. سوالاتی که تنها از یک الگوریتم برای حل آنها استفاده شده و سطوح پیچیدگی کمتری داشته اند از پارامترهای آماری بهتری مثل مقیاس پذیری برخوردار بوده اند و تابع آگاهی آنها اطلاعات بیشتری از توانایی آزمون شوندگان فراهم می کردند.
تاثیر توانبخشی نوروسایکولوژیکی بر بهبود عملکرد حل مساله در افراد مبتلا اختلال یادگیری ریاضی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات یادگیری یکی از مشکلات عمده در اختلالات روانشناختی می باشد. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان توانبخشی نوروسایکولوژیکی بر بهبود عملکرد حل مساله در افراد مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی انجام شد. مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر به صورت نیمه آزمایشی با دو گروه آزمودنی بود. بدین صورت که یک گروه 10 نفره شامل افراد مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی و 10 نفر نیز شامل گروه کنترل بود. یعنی افرادی که مبتلا به ناتوانی یادگیری هستند اما مداخله ای برای آنها صورت نگرفت. ابزار پژوهش شامل برنامه کامپیوتری توانبخشی نوروسایکولوژیکی و آزمون برج لندن بود. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 و با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (P<0/01) ، به نحوی که توانبخشی نوروسایکولوژیکی باعث بهبود عملکرد حل مساله در افراد مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی شده است. نتیجه گیری: با توجه به تاثیرات مثبت این روش بر بهبود عملکرد حل مساله افراد مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی، این مطالعه نشان داد که توانبخشی نوروسایکولوژیکی می تواند به عنوان یک روش برای دستیابی به عملکرد بهینه در افرادی که اختلال یادگیری ریاضی دارند مورد استفاده قرار بگیرد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر حل مساله دانش آموزان دختر پایه پنجم دبستان
حوزههای تخصصی:
هدف :این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر حل مساله دانش آموزان دختر پایه پنجم دبستان اجرا شد. روش : نوع مطالعه پژوهش نیمه آزمایشی (دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون) و جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه پنجم دبستان های منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران بودند که از میان آن ها 24 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و گواه (12 نفر) قرار گرفتند. از همه دانش آموزان دو گروه آزمون برج لندن (نگاشت کامپیوتری) گرفته شد. سپس گروه آزمایش در 12 جلسه آموزش ذهن آگاهی، تلفیقی از آموزش های عمومی ذهن آگاهی برای کودکان آلیدینا (2010)، و برنامه اجرایی آموزش ذهن آگاهی در مدارس ابتدایی آمریکا متعلق به کیسر-گرینلند ( 2010)، که بر اساس پروتکل درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی- نسخه کودکان بایر (2006) مدلسازی شده بود در 8 هفته شرکت کرد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS ویرایش 18 تحلیل گردید. نتایج : نتایج این پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه گواه در حل مساله تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 p<).
نقش آموزش مهارت حل مساله و بازسازی شناختی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده در زنان نابارور
حوزههای تخصصی:
مقدمه: زنان نابارور به دلیل شرایط بیماری خود و استرس های وارد شده به آنان، در معرض مشکلات بسیاری از جمله اختلال در کارکرد خانواده و تنظیم شناختی هیجان هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مساله و بازسازی شناختی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده در زنان نابارور انجام گرفت. روش ها: روش پژوهش در این تحقیق، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و با گروه گواه بود. جامعه مطالعه شامل تمام زنان نابارور شهر کرمانشاه در سال 1393 بودند. که از بین آن ها 49 نفر به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه مداخله و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. هر گروه مداخله در 10 جلسه گروهی آموزش های لازم را دریافت کردند ولی گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss22 و آزمون t زوجی و آزمون کوواریانس (ANCOVA) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس (ANCOVA) نشان داد که هم در متغیر تنظیم شناختی هیجان (43/19=F، 001/0>p) و هم در متغیر کارکردهای خانواده (51/26=F، 001/0>p) تفاوت معناداری میان سه گروه وجود دارد. نتایج تحلیل تعقیبی بونفرنی نیز نشان داد که گروه بازسازی شناختی هم نسبت به گروه حل مسئله و هم نسبت به گروه کنترل افزایش بیشتری را در تنظیم شناختی هیجان سبب شده است و گروه حل مسئله نیز در مقایسه با گروه بازسازی شناختی و گروه کنترل سبب بهبود بیشتر کارکرد خانواده شده است. بحث و نتیجه گیری: باتوجه به تاثیرگذاری مثبت و معنادار دو رویکرد حل مساله و بازسازی شناختی بر کارکرد خانواده و تنظیم شناختی هیجان، درمانگران خانواده می توانند از این دو رویکرد در رفع مشکلات زنان نابارور استفاده نمایند.
مقایسه خلاقیت دانش آموزان علاقه مند به بازی های رایانه ای بر حسب سبک، سابقه و میزان ساعت انجام بازی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این تحقیق با هدف مقایسه خلاقیت دانش آموزان علاقه مند به بازی رایانه ای بر حسب سبک بازی، محل بازی، سابقه بازی و میزان ساعت انجام بازی رایانه ای انجام گردید. روش کار: روش این تحقیق توصیفی، از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان منطقه بهارستان 2(شهرستان های تهران) بودند که یک نمونه 372 نفری از میان آنها به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. برای اندازه گیری خلاقیت، پرسشنامه تورنس مورد استفاده قرار گرفت. روایی این پرسشنامه توسط محقق بررسی و پایایی پرسشنامه به روش آلفای کرانباخ 74/0 بدست آمد. یافته ها: نتایج آزمون تجزیه و تحلیل واریانس نشان داد که بین خلاقیت دانش آموزان بر حسب سبک های بازی های رایانه ای، سابقه بازی های رایانه ای و میزان ساعت استفاده از بازی های رایانه ای در روز تفاوت معناداری وجود داشت، اما بین خلاقیت دانش آموزان بر حسب محل بازی رایانه ای تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: طبق نتایج تحقیق سبک بازی های رایانه ای، میزان ساعت بازی در روز و سابقه بازی رایانه ای می تواند در خلاقیت دانش آموزان تفاوت ایجاد کند.