مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
افسون زدایی
منبع:
علامه ۱۳۸۵ شماره ۱۲
معضلات دنیای مدرن از نظر ماکس وبر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بررسی وضعیت فرهنگ مدرن و معضلات آن از نظر ماکس وبر، از متفکران قرن بیستم، موضوع این پژوهش است. از نظر ماکس وبر، فهم معضلات فرهنگ مدرن با فهم عقلانیت پیوند وثیقی دارد؛ زیرا اساس فرهنگ مدرن بر عقلانیت استوار است. از همین رو، نخست عقلانیت از نظر وبر بررسی و سپس خصوصیات عقلانیت مدرن از نظر او تحلیل شده است. از دیدگاه وبر پس از نفوذ عقلانیت ابزاری در عرصه های دانش و معرفت، نظام معنایی، و تعهدات و انگیزش، معضلاتی در فرهنگ مدرن پدید آمده است. افسون زدایی، نسبیت گرایی، فقدان معنا از زندگی و گرفتار شدن در قفس آهنین، مهم ترین آنها است. هدف این مقاله تبیین معضلات و تنگناهای دنیای جدید از نظر ماکس وبر است؛ چون او به خوبی مشکلات دنیای جدید را فهمیده است. دیدگاه بسیاری از منتقدان بعدی، در آرا و اندیشه های ماکس وبر ریشه دارد. ازاین رو، فهم دیدگاه وی دربارة دنیای جدید و پیشرفته بسیار مهم است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی تفسیر متن و نیز روش اسنادی به فرجام رسیده است.
سلامت و باورهای عامیانه در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیماری و مرگ و میر بر اثر بیماری های واگیردار و ناشناخته یکی از واقعیت های اجتماعی دوره قاجار محسوب می شود. ادراک ابتدایی انسان پیشامدرن از بدن و زمینه های زیستی ابتلا به بیماری ها ریشه در باورهای عامیانه مردمان و منعکس کننده بخشی ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه آن روز بود. مقاله حاضر به بررسی باورهای عامیانه و کنش های متعاقب آن در مواجهه با بیماری ها بعنوان واقعیت اجتماعی پرداخته و درصدد پاسخ گویی به این دو پرسش است: باورهای عامیانه دربارة علل وقوع بیماری ها در این دوره چه بودند؟ چه راهکارهایی جهت بهبود و درمان بر حسب باورهای عامیانه تجویز می شد ؟ مطالعه اسنادی منابع تاریخی و تحلیل نظری یافته های مستخرج از منابع نشان می دهد باورهای عامیانه نقش مهمی در حفظ سلامت چه از باب بروز بیماری و چه درمان داشته است. در نزد عموم طرق تامین درمان و سلامت در اشکالی چون رجوع به طب سنتی و بهره گیری از شیوه های درمانی معمول بود. انتساب بیماری به امور ماور الطبیعه راه های حمل اوراد و طلسم ها را بعنوان روش های درمان دیده می شد و همچنین برخورداری از انرژی های افراد و اشیا مقدس به نیت شفابخشی این امور گویای نبود امکانات، عدم شناخت ساختار بدن در مواجهه با بیماری های عفونی پیچیدگی های بیماری در اعضای درگیر از یکسو و تلاش برای جلوگیری از وخامت احوال و حفظ بقا بود.
نگاهی انتقادی به ارتباط دانش و دین در جامعه شناسی دین ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار می کوشیم تا ضمن استخراج دیدگاه وبر درباره ارتباط دانش و دین به عنوان یکی از مهمترین نظریات او، توضیح دهیم که چگونه این دیدگاه که خود مبتنی بر جامعه شناسی دین وبر است، به تعارض میان دانش به معنای اعم آن (شامل علوم طبیعی و انسانی) و دین خواهد انجامید. این مقالله شامل پنج بخش اصلی است: در بخش اول (مقدمه) نقشه روابط ممکن بین دانش (علم) و دین را طرح می کنیم و سپس در بخش دوم جایگاه وبر به عنوان یکی از قایلین به تعارض بین دانش و دین در آن نقشه را مشخص خواهیم کرد. در بخش سوم مقالله، انتقادات وارد بر دیدگاه وبر با نگاهی به نظریات ولترستورف طرح خواهند شد و نهایتاً در بخش چهارم با نگاه انتقادی به موضع وبر، راه حلی برای آنچه او تعارض بین دانش و دین می خواند ارایه خواهیم کرد. این راه حل، مسیری است که به علمای دین و دانشمندان امکان می دهد از هر دو ساحت اندیشه بشر یعنی دانش و دین، به نحوی روش مند و فلسفی در ساختار شناخته شده جامعه شناختی بهره برند و در عین حال با یکدیگر گفت وگو کنند. بخش آخر این نوشتار نیز به نتیجه گیری بحث و بیان رابطه دانش جامعه شناسی و دین با توجه به مقدمات ذکرشده در مقالله اختصاص خواهد داشت.
جایگاه اقتصاد و جامعه در اندیشه ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این نوشتار بررسی جایگاه آن چه مهم ترین اثر ماکس وبر نامیده شده، یعنی اقتصاد و جامعه، در اندیشه اوست. در نقد خوانش پارسونزی (talcott parsons) و یک پارچه سازِ وبر، گفته شده که گسستی میان وبرِ متقدم وبرِ تأملاتِ روش شناختی درباره مفهوم پردازی «فرد تاریخی» (historical individual) و اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری (The Protestant Ethic and The Spirit of Capitalism) و وبر متأخر وبرِ اقتصاد و جامعه (Economy and Society) و جامعه شناسی تفهمی (Interpretive Sociology) دیده می شود؛ گسستی مبتنی بر گذار از فردیت تاریخی به جامعه شناسی به مثابه علمی انتزاعی، گونه شناختی (typological)، و جهان شمول. این نوشتار نشان می دهد که خصلت این گذار نه گسست، بلکه یک تداوم پرتنش است و این که اندیشه وبر، چه متقدم و چه متأخر، متمرکز است بر صورت بندی های متفاوتِ فردِ تاریخیِ «سرمایه داری مدرن» و «قفس آهنین» (iron cage). به این منظور، درابتدا، نگاهی خواهیم انداخت به تاریخچه و ساختارِ «اقتصاد و جامعه». سپس، گذارِ پیش گفته بررسی خواهد شد. درپایان، به تأمل در تنشِ گریز ناپذیر در اندیشه وبر پرداخته می شود تا از این طریق حدود و ثغور یک گفت وگوی انتقادی و مولّد با او ترسیم شود.
دین ایدئولوژیک و افسون زدایی از سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
75 - 97
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران، جنبشی مبتنی بر ایدئولوژی دینی بود و یکی از مهم ترین اهداف آن، مقابله با فرایند سکولاریزاسیون حاکم بر جامعه و برقراری حکومتی دینی بود. با وجود این بعد از انقلاب، فرایند افسون زدایی هم در ابعاد نظری و هم در وجوه عملی جامعه و سیاست تشدید شده است. هرچند اصطلاح افسون زدایی در آثار ماکس وبر، برای توصیف روند مدرن شدن و عقلانی شدن جوامع غربی به کار رفته، با این حال در این مقاله نشان خواهیم داد که در ایران پس از انقلاب، این فرایند الزاماً و همواره با عقلانی تر و علمی تر شدن فرایندها همراه نبوده است. مقاله حاضر، این ایده را پی می گیرد که کاربست سیاسی و اجتماعی دین چگونه و براساس چه فرایندی به افسون زدایی از سیاست و اجتماع می انجامد. برای توضیح این فرایند بر این نکته تأکید خواهیم کرد که ایدئولوژیک شدن دین مستلزم تبدیل آموزه های دینی و شرعی به ساختار دنیوی و تبعیت از منطق مناسبات عرفی است و از همین روی در شرایط خاصی دین ایدئولوژیک می تواند فرایند افسون زدایی را تسریع کند.
آندره ژید و گفتمان های قدرت؛ نگاهی نو به فرآیند افسون زدایی از کمونیسم در کتاب بازگشت از شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
644 - 673
حوزه های تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اکتبر روسیه در سال 1917 و استقرار نظام کمونیستی در این کشور، سرزمین شوراها به آرمان شهر بسیاری از روشنفکران آن زمان بدل شد. از آن جمله، آندره ژید بود که طی دعوتی از سوی اتحادیه نویسندگان شوروی در 1936 به همراه تنی چند از دوستان خود، به آنجا سفر کرد تا سرزمین رؤیاهای خود را از نزدیک ببیند. اما آنچه دید و در بازگشت تحت عنوان بازگشت از شوروی نوشت حکایت از تأسف و نومیدی از تحقق آرمان های بزرگ انسان قرن بیستم داشت. این افسون زدایی آشکار در متن ژید ، اما به سادگی حاصل نشده است بلکه هم زمان از تأثیرات و عواملی خبر می دهد که طبق نظر میشل فوکو ، گفتمان قدرت در یک دوره خاص را شکل می دهند و بر انتخاب های فردی و جمعی نویسنده اثر می گذارند. ما در این مقاله تلاش می کنیم تا با استفاده از روش پژوهش تاریخی و با تکیه بر نظریات تاریخ گرایی نوین به درک کنش متقابل گفتمان های مرکزی قدرت و نقش آنها در فرایند افسون زدایی از کمونیسم در نگاه ژید بپردازیم.
آمارزدگی؛ نقدی بر افسون زدگی کمیت باورانه در پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۴۵
۲۸-۱۷
حوزه های تخصصی:
بدون تردید روش های آماری می توانند در مطالعات طراحی شهری و معماری کاربرد موجهی داشته باشند، اما کاربرد سطحی، ناموجه و بعضاً گمراه کننده این روشها در برخی از تحقیقات، به ویژه در پایان نامه های دانشجویی، در سال های اخیر موجب دغدغه خاطر جدی گردیده است. به نظر می رسد که بخشی از اصرار به استفاده از آزمونهای آماری در مطالعات، به " کالایی شدن" امر پژوهش و لزوم تسریع در فرآیند چنین تولیدی ربط دارد. کیفیت نازل این گونه تحقیقات که معمولا با ظاهری "شبه آماری" ارائه می گردند، بازاندیشی و تأمل در این زمینه را ضرورت می بخشد. این مقاله به پدیده افراط و اصرار در کاربرد روشهای کمی وآماری در مطالعات، یا آنچه را که سندرم " آمارزدگی" خواهیم نامید، می پردازد. هدف این مطالعه تعریف عارضه یا سندرم "آمارزدگی" به مثابه یک مفهوم مؤثر در آسیب شناسی امر پژوهش، بازشناسی ابعاد آن و نهایتاً تبیین علل ِ ایجاد آن در قالب تعدادی فرضیه می باشد. برای انجام این کار از روش توصیفی جهت بیان تجربیات مؤلف و از روش تحلیلی برای استدلال در حوزه مباحث نظری استفاده شده است. یافته های مطالعه نشان می دهد " آمارزدگی" نوعی مسمومیت آماری در پژوهش است که دو بعد متمایز لیکن مرتبط، تحت عناوین "افسون زدگی آماری" و " قشری زدگی آماری" دارد. افسون زدگی آماری بر مسحور شدن/بودن پژوهشگر توسط مفاهیم و فنون آماری دلالت دارد که می توان از این عارضه تحت عنوان " فتشیزم عددی" یا " بت- وارگی آماری" نیز نام برد. قشری زدگی آماری، به مفهوم درک سطحی و ناقص از ضرورتهای مطالعات کمّی و استفاده سهل انگارانه از آزمونهای آماری است. قشری زدگی آماری در "علم باوری افراطی" (ساینتیسم) و تلاش در تبدیل " علوم نرم" به " علوم سخت" از طریق پوشاندن لباس کمی و ریاضی بر پیکر مفاهیم کیفی و نرم، پوزیتیویزم خام و جذابیت دانش های برخوردار از طول " دوره نیمه عمر" بیشتر ریشه دارد. در نهایت این مطالعه ضرورت افسون زدایی از افسون زدگی آماری و کمیت باوری افراطی در پژوهش ، به ویژه در حوزه های مرتبط با علوم انسانی نظیر معماری و طراحی شهری را نتیجه می گیرد.