سرمقاله: نگاه با دین، نگاه به دین!
آرشیو
چکیده
متن
الف) رویکرد جهان معاصر به دین و مباحث دینپژوهى بسیار چشمگیر و قابل تأمل و توجه است. عطش دینخواهى روز به روز رو به افزایش است و آدمیان شدیداً به مباحث دینى علاقه نشان مىدهند. بدون تردید غرب امروز مىیابد که با همه هیمنه و دبدبهاش و با همه رعد و برقى که با گرایشهاى مدرنیسم و پست مدرنیسم ایجاد نموده، باز هم پاسخگوى نیازهاى فکرى و روحى بشریت معاصر نیست. آتش جنگطلبى و فزون خواهى اروپا و امریکا و رجال نظامى و دولتمردان سیاسى غرب، عاقبت، خشم و نفرت پاپ اعظم را هم برانگیخت و او را وادار نمود که دست به دعا بردارد و جنگ افروزان را نفرین کند.
ب) آنچه اینک وظیفه عالمان دینى و دینمداران است این است که دستاوردهاى علمى و عینى دین و دیندارى را در صحنه زندگى فردى و اجتماعى به جهانیان نشان دهند و برترى و رجحان زندگى دینمدارانه بر زندگى براساس اندیشههاى لائیسم را آفتابى کنند. این مهم، بیشتر با «نگاهِ با دین» تأمین مىشود تا با «نگاه به دین»! بدون شک در سالهاى اخیر هم در عرصههاى دینپژوهى مغرب زمینیان و هم در حوزههاى داخلىِ دینپژوهان ما، کارهاى زیادى در زمینه دینپژوهى سامان گرفته است، اما آنچه بیشتر در این تحقیقات و پژوهشها نمود و جلوه دارد، «نگاه به دین» است و نه «نگاه با دین»! «دین» سالیانى چند است که از منظر معرفتشناسى درجه دوم مورد مطالعه قرار گرفته و مىگیرد. ضرورتِ دین، حقیقت وحى، تجربه دینى، گوهر دین، ایمان و باور دینى، اقلى یا اکثرى بودن دین، واقعنمایى گزارههاى دینى، قبض و بسط تئوریک شریعت، تنازل یا تکامل معرفت دینى و مقولاتى از این دست، بیش از یک دهه است که در کشور ما مورد بحث و گفتوگوى صاحبنظران و اندیشهوران است. و اینها همه از دستاوردهاى رویکرد به دین و نگاه به آن است. اما در باب دستاوردهاى عینى و عملىِ حاصل از نگاه با دین در عرصههاى فردى و اجتماعى و در مقولات سیاست، اخلاق، تربیت، اقتصاد، حقوق و حکومت، آیا هیچ از خود پرسیده و یا مىپرسیم که چه مقدار رشد و پیشرفت داشتهایم؟! ما به «دین» زیاد نگاه مىکنیم، اما سخن در این است که با دین، چه قدر زندگى مىکنیم؟! حکومت دینى موظف است که جامعه را با نگاه دینى و با ابزار دین، روزبه روز به سمت دینىترشدن سوق دهد و تنها به بحث و گفتوگو در باب دین بسنده نکند. حوزهها و دانشگاههاى ما نیز مىبایست با دین به جامعه و مشکلات آن بنگرند و راهکارهاى عملى و فرمولهاى کاربردى براى حل معضلات و مشکلات فردى و اجتماعى ارائه دهند.
ج) آنچه اینک در جامعه ما به وضوح دیده مىشود این است که گویا روند نگاه به دین و نگاه با دین، نسبتِ متعاکس دارند; یعنى هرچه تحقیق و پژوهش درباره دین افزایش پیدا مىکند، تنظیم عمل و رفتارهاى گروهى و فردى در ساحتهاى مختلف سیاسى و اجتماعى رو به کاهش است! دینى بودنِ حکومت ـ حقیقتاً ـ به این نیست که به دین نگاه کند، بلکه به این است که با دین به عالم و آدم بنگرد و سیاست و تدبیر و مدیریت جامعه را در همه عرصههاى حیات اجتماعى، دینى کند! حکومتهاى سکولار هم نگاهِ به دین دارند و در باب دین و مقولات دینى به صورت تئوریک، بحثهاى زیادى را مطرح مىکنند، اما در عمل براساس معیارهاى دینى حرکت نمىکنند! این نکته در نظر ما هرگز نباید مغفول بماند که ملاکِ دینى بودن حکومت، حیاتِ فردى و جمعى، اقتصاد، حقوق، سیاست و... «نگاه با دین» است و نه «نگاه به دین».
حوزه و حوزویان اگر بخواهند با دین، جامعه را مدیریت کنند نمىتوانند در کنارى بنشینند و صرفاً به تحقیقات و پژوهشهاى نظرى دینپژوهانه بپردازند، بلکه باید اولا: سمت و سوى بحثها و دقتها و تحقیقات خود را به گونهاى تنظیم کنند که سرانجام نتیجهاى کاربردى و فرمولهایى اجرایى به دنبال داشته باشد و ثانیاً: خود در صحنههاى اجرایى حضور مستقیم داشتهباشند و در پستها و مراکز حساس تصمیمگیرى ایفاى نقش نمایند و ایدهها و آرمانهاى دینى را تحقق و عینیت ببخشند.
ب) آنچه اینک وظیفه عالمان دینى و دینمداران است این است که دستاوردهاى علمى و عینى دین و دیندارى را در صحنه زندگى فردى و اجتماعى به جهانیان نشان دهند و برترى و رجحان زندگى دینمدارانه بر زندگى براساس اندیشههاى لائیسم را آفتابى کنند. این مهم، بیشتر با «نگاهِ با دین» تأمین مىشود تا با «نگاه به دین»! بدون شک در سالهاى اخیر هم در عرصههاى دینپژوهى مغرب زمینیان و هم در حوزههاى داخلىِ دینپژوهان ما، کارهاى زیادى در زمینه دینپژوهى سامان گرفته است، اما آنچه بیشتر در این تحقیقات و پژوهشها نمود و جلوه دارد، «نگاه به دین» است و نه «نگاه با دین»! «دین» سالیانى چند است که از منظر معرفتشناسى درجه دوم مورد مطالعه قرار گرفته و مىگیرد. ضرورتِ دین، حقیقت وحى، تجربه دینى، گوهر دین، ایمان و باور دینى، اقلى یا اکثرى بودن دین، واقعنمایى گزارههاى دینى، قبض و بسط تئوریک شریعت، تنازل یا تکامل معرفت دینى و مقولاتى از این دست، بیش از یک دهه است که در کشور ما مورد بحث و گفتوگوى صاحبنظران و اندیشهوران است. و اینها همه از دستاوردهاى رویکرد به دین و نگاه به آن است. اما در باب دستاوردهاى عینى و عملىِ حاصل از نگاه با دین در عرصههاى فردى و اجتماعى و در مقولات سیاست، اخلاق، تربیت، اقتصاد، حقوق و حکومت، آیا هیچ از خود پرسیده و یا مىپرسیم که چه مقدار رشد و پیشرفت داشتهایم؟! ما به «دین» زیاد نگاه مىکنیم، اما سخن در این است که با دین، چه قدر زندگى مىکنیم؟! حکومت دینى موظف است که جامعه را با نگاه دینى و با ابزار دین، روزبه روز به سمت دینىترشدن سوق دهد و تنها به بحث و گفتوگو در باب دین بسنده نکند. حوزهها و دانشگاههاى ما نیز مىبایست با دین به جامعه و مشکلات آن بنگرند و راهکارهاى عملى و فرمولهاى کاربردى براى حل معضلات و مشکلات فردى و اجتماعى ارائه دهند.
ج) آنچه اینک در جامعه ما به وضوح دیده مىشود این است که گویا روند نگاه به دین و نگاه با دین، نسبتِ متعاکس دارند; یعنى هرچه تحقیق و پژوهش درباره دین افزایش پیدا مىکند، تنظیم عمل و رفتارهاى گروهى و فردى در ساحتهاى مختلف سیاسى و اجتماعى رو به کاهش است! دینى بودنِ حکومت ـ حقیقتاً ـ به این نیست که به دین نگاه کند، بلکه به این است که با دین به عالم و آدم بنگرد و سیاست و تدبیر و مدیریت جامعه را در همه عرصههاى حیات اجتماعى، دینى کند! حکومتهاى سکولار هم نگاهِ به دین دارند و در باب دین و مقولات دینى به صورت تئوریک، بحثهاى زیادى را مطرح مىکنند، اما در عمل براساس معیارهاى دینى حرکت نمىکنند! این نکته در نظر ما هرگز نباید مغفول بماند که ملاکِ دینى بودن حکومت، حیاتِ فردى و جمعى، اقتصاد، حقوق، سیاست و... «نگاه با دین» است و نه «نگاه به دین».
حوزه و حوزویان اگر بخواهند با دین، جامعه را مدیریت کنند نمىتوانند در کنارى بنشینند و صرفاً به تحقیقات و پژوهشهاى نظرى دینپژوهانه بپردازند، بلکه باید اولا: سمت و سوى بحثها و دقتها و تحقیقات خود را به گونهاى تنظیم کنند که سرانجام نتیجهاى کاربردى و فرمولهایى اجرایى به دنبال داشته باشد و ثانیاً: خود در صحنههاى اجرایى حضور مستقیم داشتهباشند و در پستها و مراکز حساس تصمیمگیرى ایفاى نقش نمایند و ایدهها و آرمانهاى دینى را تحقق و عینیت ببخشند.