آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹۷

چکیده

متن

در ادامه سلسله مباحث اخلاقى استاد مصباح یزدى، در این شماره نیز شرح بخش دیگرى از وصایاى امام جعفر صادق(علیه السلام) خطاب به عبداللّه بن جندب را به محضر اهل معرفت تقدیم مىداریم: «والواجب على من وهب اللّه له الهدى و اکرمه بالایمان والهمه رشده و رکّب فیه عقلاً یتعرف به نعمه و آتاه علماً و حکماً یدبّر به امر دینه و دنیاه ان یوجب على نفسه ان یشکر الله و لا یکفره و ان یذکراللّه و لا ینساه و انیطیع الله و لا یعصیه.»1
تفکر پیرامون نعمت‌هاى الهى
انسان بیشتر اوقات به ارزش و اهمیت بسیارى از فضایل اخلاقى واقف است، اما براى رسیدن به آنها انگیزه و همت لازم را ندارد. به بیان دیگر، انسان مىخواهد به مواعظ اخلاقى انبیا و اولیاى الهى(علیهم السلام)عمل کند، اما چون از انگیزه و همت قوى در این زمینه برخوردار نیست، امور مربوط به زندگى دنیا را بر آنها مقدم مىدارد. اینجاست که این سؤال مطرح مىشود که چگونه مىتوان به مقامات عالیه نایل شد و نسبت به این مهم تصمیمى جدّى اتخاذ نمود؟ براى پاسخ به این سؤال ابتدا باید بدانیم که هر تصمیمى نیاز به زمینهها و مقدماتى دارد; یعنى یک سلسله شناختهایى که انسان باید آنها را مدنظر قرار دهد تا زمینهساز ایجاد اراده و تصمیم قوى در او باشد. یکى از مسائلى که انسان باید نسبت به آن شناخت داشته باشد، تفکر درباره نعمتهاى خداست; یعنى اینکه بداند خداوند چه نعمتهاى فراوانى به او عطا کرده است. برخوردارى از ایمان و مذهب صحیح، از جمله نعمتهایى است که خدا به ما ارزانى داشته است. نعمتهاى خداوند محدود به دوران حیات ما نیست بلکه دوران پیش از تولد ما را نیز شامل مىشود. مثلاً، اگر زندگى پدر و مادر ما براساس مسائل معقول و مشروع نبود، قطعاً ما اینگونه نمىشدیم و چه بسا از نظر عقلى و جسمى نیز در سلامت کامل نبودیم.
علاوه بر دو نوع نعمت پیش و پس از آفرینش انسان، خداوند وعده نعمتهاى دیگرى را هم داده است که در آخرت به ما عطا خواهد فرمود. این نعمتها قابل وصف و احصا نیستند و ما نمىتوانیم به درستى عظمت و ارزش آنها را درک کنیم. شرط رسیدن به آن نعمتها، عمل به تکالیفى است که خداوند براى ما در دنیا مقرر فرموده است. البته، خداوند انجام تکالیف سخت و طاقتفرسا را شرط رسیدن به نعمتهاى ابدى قرار نداده است: «یُریداللّه بِکمُ الیُسر وَ لا یرید بِکمُ العُسر» (بقره: 185); خداوند براى شما حکم را آسان خواسته و تکلیف را مشکل نگرفته است. سهل و آسان قراردادن تکالیف نیز خود نعمتى بزرگ براى ماست; زیرا اگر بنا بود براى رسیدن به نعمتهاى اخروى تکالیف شاقّ و طاقتفرسایى انجام دهیم، چه بسا از عهده آنها برنمىآمدیم و از آن نعمتها محروم مىشدیم. حتى در مورد انجام همین تکالیف آسان هم خداوند فرموده اگر از من کمک بخواهید شما را یارى خواهم کرد.
وظیفه انسان در قبال نعمت‌هاى الهى
وظیفه ما در قبال نعمتهاى خدادادى چیست؟ انسانهایى که از فطرت پاک برخوردارند، حتى خدمت بسیار کوچک دیگران را هرگز فراموش نمىکنند و همیشه خود را شرمنده آنان مىدانند. حالْ فطرت انسان چگونه قبول مىکند که در برابر نعمتهاى بىشمار خداوندى در مقام شکر و حقشناسى برنیاید؟ اگر انسان همواره به نعمتهایى که خداوند به او عطا کرده است توجه داشته باشد، هیچگاه از یاد خدا غافل نمىشود. انسان اگر بداند که حتى انجام همین تکالیف آسان نیز براى به کمال رسیدن و سعادت ابدى اوست، همواره شکرگزار و مطیع اوامر و دستورات الهى خواهد بود. هر قدر انسان نسبت به این مسائل بیشتر بیندیشد، انگیزه بیشترى براى عمل به دستورات اخلاقى پیدا مىکند.
بیاناتى که حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) خطاب به عبداللّه بن جندب مىفرمایند، ناظر به همین مسائل است. آن حضرت در این فراز از سخنان خود به این مطلب اشاره مىفرمایند که کسى که خداوند دین حق را به او شناسانده و او را هدایت کرده و به رشد رسانیده و عقلى به او داده که بتواند به وسیله آن نعمتهاى خدا را بشناسد و او را از علم و حکمت بهرهمند ساخته تا بتواند کارهایش را با تدبیر انجام دهد، باید شکرگزار خدا باشد و درباره نعمتهاى خدا بیندیشد و کفران نعمت ننماید و همواره روح اطاعت از خدا و ترک گناه و معصیت در او وجود داشته باشد: «والواجب على من وهب اللّه له الهدى و اکرمه بالایمان و الهمه رشده و رکّب فیه عقلاً یتعرف به نعمه و آتاه علماً و حکماً یدبّر به امر دینه و دنیاه ان یوجب على نفسه ان یشکراللّه و لا یکفره و ان یذکراللّه و لا ینساه و ان یطیع اللّه و لا یعصیه.»
امام صادق(علیه السلام) در این بیان، به مجموعهاى از فضایل اخلاقى اشاره مىکنند که براى نیل به کمالات انسانى جنبه کلیدى دارند; یعنى با انجام دادن آنها، انسان به فضایل اخلاقى دیگر نیز دست مىیابد. گام اول در این مسیر، تقویت روحیه شکرگزارى و حقشناسى است; کسى که نسبت به خدمت کوچک انسانهاى عادى حقشناسى مىکند، چگونه حاضر است از کنار نعمتهاى بىنهایت الهى بىتفاوت بگذرد!؟ گام بعدى این است که انسان همیشه و در همه حال یاد خدا باشد. خُلق سوم از اخلاق کلیدى این است که انسان نسبت به ولى نعمت خود فرمانبردار و مطیع بوده، مرتکب عصیان و گناه نشود.
حضرت در ادامه به بیان چگونگى متخلّق شدن انسان به این سه خُلق کلیدى مىپردازند و مىفرمایند: «للقدیم الذى تفرّد له بحسن النظر و للحدیث الذى انعم علیه بعد اذ انشأه مخلوقاً و للجزیل الذى وعده والفضل الذى لم یکلفه من طاعته فوق طاعته و ما یعجز عن القیام به و ضمن له العون على تیسیر ما حمله من ذلک و ندبه الى الاستعانه على قلیل ما کلفه و هو معرض عما امره و عاجز [زجر] عنه قد لبس ثواب الاستهانه فیما بینه و بین ربه متقلداً لهواه ماضیاً فى شهواته مؤثراً لدنیاه على آخرته و هو فى ذلک یتمنى جنان الفرودس.»2 مضمون سخنان حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) در این حدیث شریف این است که انسان باید درباره نعمتهایى که خداوند به او عطا کرده است بیندیشد. نعمتهاى خداوند سه دستهاند: یک دسته، نعمتهایى است که مربوط به پیش از تولد انسان مىشود. دسته دوم، نعمتهایى است که خداوند در این دنیا به بندگان خود مرحمت مىکند و دسته سوم، نعمتهایى است که خداوند وعده آنها را در روز قیامت داده است. شرط رسیدن به نعمتهاى اخروى، اطاعت از دستورات الهى است. البته این تکالیف، فوق طاقت و توان انسان نیست; تکالیفى که دین اسلام بر عهده مسلمانان گذاشته، دستورات و اعمال سادهاى است که همه مىتوانند آنها را انجام دهند، علاوه بر اینکه در صورت پیش آمدن عسر و حرج، همان تکلیف آسان نیز از گردن انسان ساقط مىشود: «و ما جعل علیکم فى الدین من حرج» (حج: 78)
خداوند حتى در انجام دادن همین تکالیف آسان نیز انسان را تنها نگذاشته و ضمانت فرموده که در صورت کمک خواستن انسان، او را یارى رساند. اما انسان با اینکه غرق در نعمتهاى الهى است ناسپاسى مىکند: «ان الانسان لظلوم کفار.» (ابراهیم: 34) انسان از امر و نهىهاى الهى غافل است و آنچه را که مربوط به ارتباط او با خداست سبک مىشمارد و آنقدر تابع هوا و هوس و نفس خود است که از نعمتهاى خداوند و تکالیفى که بر عهده او گذاشته شده غافل است; او مىخواهد که به کمالات عالیه و مقام قرب الهى برسد، اما حاضر نیست به شرایط آن تن دهد; مىخواهد نعمتهاى اخروى را آسان و رایگان به دست بیاورد.
--------------------------------------------------------------------------------
پىنوشت‌ها
1 و2. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 78، ص 284 و 285، روایت 1، باب 24

تبلیغات