سرمقاله: مدیریت عقلانى یا دینى ؟!
آرشیو
چکیده
متن
«مدیریت» مقولهاى است که پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران،عالمان دینى با آن مواجه شده و عملا دستاندرکار آن هستند.
در این باب، دو دیدگاه مشخ وجود دارد: عدهاى مىگویند مدیریت اصولایک فن و مهارت است و همانند سایر فنون، به دینى و غیر دینى تقسیمنمىشود و لذا پسوند «دینى» به دنبال این واژه، نابجاستبرخى دیگر معتقدند که خیر، مدیریت نیز مىتواند به دینى و غیر دینىتقسیم شود.
صاحبان دیدگاه نخست، گاه سخن از مدیریت عقلانى و عقلایى دارند و آنرا در مقابل مدیریت دینى قرار مىدهند! اینان تلقى خاصى از مدیریتدینى دارند و آن را در هالهاى از ابهامات و رازها و اسرار غیبى وماورایى جلوه مىدهند و آنگاه حساب مدیریت عقلانى و یا عقلایى را ازمدیریت دینى جدا مىکنند.
به نظر ما مدیریت دینى - على الاصول - تقابل و تعارضى با مدیریتعقلانى و عقلایى ندارد.
مدیریت دینى هرگز به معناى راز آلود نمودن مدیریت و اسرارآمیزکردن اداره جامعه نیست.
مدیریت دینى به معناى این است که در اداره جامعه انسانى و تدبیرامور آدمیان، انسانشناسى دینى و وحیانى را لحاظ کنیم، ارزشها و ضدارزشهایى را که دین درباب انسان مطرح کرده است مورد توجه قراردهیم، در کنار حیات طبیعى و دنیوى انسان، حیات اخروى او را نیز مدنظر داشته باشیم، در برنامهریزىهاى کلان و در عرصه اداره امور حیاتبشر، کمال نهایى او را که همان قرب الهى است از یاد نبریم.
مدیریت دینى مقتضى آن است که در مفهوم توسعه و رشد اجتماعى عناصرمعنوى و اخلاقى و ارزشى را به عنوان عناصر اصلى و اولیه در ساختارشخصیت انسان لحاظ نماییم.
به هرحال روشن است که مدیر دیندار در مدیرت خود ملاکها و معیارها وارزشهایى را مورد عنایت قرار مىدهد که مدیر بىدین، به آنها توجهندارد پس تفاوت عمده مدیریت دینى با مدیریت غیر دینى، در نحوهنگرش به انسان و جهان و گزینش معیار و ملاک براى رشد و کمال وتوسعه جامعه انسانى است.
به نظر ما تفاوت انداختن بین مدیریت دینى و مدیریت عقلانى از اینطریق که مدیریت دینى را رازآلود و اسرارآمیز و مدیریت عقلانى را،مدیریتى راز زدایى شده قلمداد کنیم، نادرست و غیر واقعى استدر مدیریت دینى، در عین حال که نگاهى به آسمان و عالم بالا و جهانملکوت داریم، به درستى از ابزار تجربه و عقل و عقلانیت نیز کمکمىگیریم و از دانش دانشمندان و معرفت عقلاى قوم بهرهمند مىشویموالسلام
در این باب، دو دیدگاه مشخ وجود دارد: عدهاى مىگویند مدیریت اصولایک فن و مهارت است و همانند سایر فنون، به دینى و غیر دینى تقسیمنمىشود و لذا پسوند «دینى» به دنبال این واژه، نابجاستبرخى دیگر معتقدند که خیر، مدیریت نیز مىتواند به دینى و غیر دینىتقسیم شود.
صاحبان دیدگاه نخست، گاه سخن از مدیریت عقلانى و عقلایى دارند و آنرا در مقابل مدیریت دینى قرار مىدهند! اینان تلقى خاصى از مدیریتدینى دارند و آن را در هالهاى از ابهامات و رازها و اسرار غیبى وماورایى جلوه مىدهند و آنگاه حساب مدیریت عقلانى و یا عقلایى را ازمدیریت دینى جدا مىکنند.
به نظر ما مدیریت دینى - على الاصول - تقابل و تعارضى با مدیریتعقلانى و عقلایى ندارد.
مدیریت دینى هرگز به معناى راز آلود نمودن مدیریت و اسرارآمیزکردن اداره جامعه نیست.
مدیریت دینى به معناى این است که در اداره جامعه انسانى و تدبیرامور آدمیان، انسانشناسى دینى و وحیانى را لحاظ کنیم، ارزشها و ضدارزشهایى را که دین درباب انسان مطرح کرده است مورد توجه قراردهیم، در کنار حیات طبیعى و دنیوى انسان، حیات اخروى او را نیز مدنظر داشته باشیم، در برنامهریزىهاى کلان و در عرصه اداره امور حیاتبشر، کمال نهایى او را که همان قرب الهى است از یاد نبریم.
مدیریت دینى مقتضى آن است که در مفهوم توسعه و رشد اجتماعى عناصرمعنوى و اخلاقى و ارزشى را به عنوان عناصر اصلى و اولیه در ساختارشخصیت انسان لحاظ نماییم.
به هرحال روشن است که مدیر دیندار در مدیرت خود ملاکها و معیارها وارزشهایى را مورد عنایت قرار مىدهد که مدیر بىدین، به آنها توجهندارد پس تفاوت عمده مدیریت دینى با مدیریت غیر دینى، در نحوهنگرش به انسان و جهان و گزینش معیار و ملاک براى رشد و کمال وتوسعه جامعه انسانى است.
به نظر ما تفاوت انداختن بین مدیریت دینى و مدیریت عقلانى از اینطریق که مدیریت دینى را رازآلود و اسرارآمیز و مدیریت عقلانى را،مدیریتى راز زدایى شده قلمداد کنیم، نادرست و غیر واقعى استدر مدیریت دینى، در عین حال که نگاهى به آسمان و عالم بالا و جهانملکوت داریم، به درستى از ابزار تجربه و عقل و عقلانیت نیز کمکمىگیریم و از دانش دانشمندان و معرفت عقلاى قوم بهرهمند مىشویموالسلام