پرونده هسته ای یکی از مهم ترین بحران های جمهوری اسلامی ایران در عرصه نظام بین الملل تا به امروز بوده است و بواسطه فشارهای نظام بین الملل برای کنترل و محدود کردن سیاست ها و اهداف هسته ای ایران موجب پیامدهای متعدد سیاسی، امنیتی و اقتصادی گردیده است. درنهایت در دولت یازدهم در قالب برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) حل و فصل گردید اما در مدتی کوتاه ایالات متحده آمریکا در اقدامی غیرسازنده و یکجانبه از برنامه جامع اقدام مشترک خارج و سیاست فشار حداکثری را اتخاذ نمود در این راستا مقاله حاضر تلاش می کند با روشی توصیفی – تحلیلی و منابع کتابخانه ای به این سوال پاسخ دهد که جمهوری اسلامی ایران پس از خروج آمریکا از برجام و آغاز تحریم های مجدد چه راهبردی اتخاذ نموده است؟ فرضیه حاضر بر این قرار است که الگوی رفتاری جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر مدل تصمیم گیری فزاینده و چندجانبه گرایی قابل تبیین است. بر این مبنا، یافته ها نشان می دهد که ایران با صرف نظر از اتخاذ سیاست تقابل گرایانه در جهت خروج از برجام تلاش نمود به منظور تأمین منافع حاصل و خنثی سازی اقدامات تحریمی آمریکا و انزوای مجدد در نظام بین الملل همکاری با اعضای باقی مانده را ادامه داده و روابط منطقه ای و چندجانبه خود را با قدرت های نوظهور گسترش دهد. در راستای این کنش گری فعال، در رویکردی بازدارنده و مقاومت فعال، اقدام به کاهش تعهدات برجامی خود به منظور بازگشت آمریکا به توافق و جلوگیری از نقض تعهدات و پایبندی سایر اعضای باقی مانده در پیش گرفت.