اگرچه مفهوم حسن نیت یکی از میراث های حقوق رم باستان می باشد ارتباط نزدیک آن با اخلاق موجب گردیده است جوانب و آثار این مفهوم در نظام حقوقی اغلب کشورها جایگاه مهمی داشته باشد. تئوری حسن نیت و رفتار منصفانه در قراردادها، نه تنها در قوانین کشورهای حقوق نوشته که در تدوین و گسترش این اصل پیشگام بوده اند، بلکه در کشورهای گروه حقوق کامن لا نیز نفوذ قابل توجهی داشته است. مفهوم حسن نیت، قلمرو شمول و به تبع آن نحوه پذیرش و اعمال آن در این کشورها با دیدگاه کشورهای حقوق نوشته از بسیاری جهات متفاوت است. توسعه و مفهوم این نظریه، تعیین مصادیق، موارد اعمال و نیز آثار آن در قراردادها، طرفداران و مخالفانی دارد که هرکدام با نگاهی متفاوت و دلایل مستقل خود به آن پرداخته اند. ما در این مقاله سعی در شناسایی جایگاه حسن نیت در نظام حقوقی کشورهای حقوق نوشته شده و حقوق عرفی در حقوق بین الملل داریم و با تجزیه و تحلیل نظام حقوقی کشورهای مذکور در پی آن هستیم که جایگاه حسن نیت در نظام حقوقی کشورهای حقوق نوشته شده و حقوق عرفی را بررسی نمائیم.