هدف مقاله حاضر بررسی ژئوپلتیک فرهنگی و تحلیلی بر فرقه اهل می باشد. چرا که حق، بدون شک یکی از جذاب ترین بخش های تاریخ، بررسی آرا و اندیشه های نحله های فکری است و برای مسلمانان بسیار دلپذیر و در عین حال ضروری است که به مطالعه چگونگی تکوین تفاسیر مختلف از دین مبین اسلام، و پیدایی و رشد فرقه های گوناگون در دل این دین وحیانی برآئیم و در تاثیر متقابل فراز و فرود هریک از این فرقه ها با دیگر ساحت های بشری چون پدیده های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... به غور بنشینیم. با این اوصاف، اهمیت پژوهش پیش رو بر این است که علم فرقه شناسی، رونق گذشته خود را از دست داده و در محافل حوزوی و دانشگاهی ما مهجور مانده است. بر همین مبنا در این مقاله سعی گردیده این علم مورد ارزیابی قرار گیرد. یافته های این پژوهش، گویای این مطلب است که علم فرقه شناسی تنها درصدد بیان آراء و عقاید فرقه هاست، نه نقد و بررسى و رد آنها. این اصل در برخى از منابع اولیه این علم هم رعایت شده است.