آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

در مبحث مواجهه با تروریسم، واژه بنیادگرایی به وفور مورد استفاده قرار می گیرد، اما همچنان تعریف درستی برای آن ارائه نشده است. تمرکز دقیق بر بنیادگرایی ایدئولوژیکی احتمال دلالت ضمنی بر این امر، که عقاید بنیادی عامل و یا حداقل پیش درآمد لازم برای تروریسم می باشند، را در پی دارد، درحالیکه می دانیم این مسأله صحت ندارد. مسیرها و ساز و کارهای گوناگونی از درگیری تروریستی برای افراد مختلف در زمان ها و شاید شرایط متفاوت به شیوه های متفاوتی عمل می کنند. این مقاله به بررسی مشکلات در تعریف بنیادگرایی و گرایش به سیاست بنیادی، می پردازد و نشان می دهد که بنیادگرایی، و بطور ویژه درگیری در اقدامات تروریستی، بهتر است بعنوان مجموعه ای از فرآیندهای گوناگون مورد توجه قرار بگیرند. در ادامه تعدادی نظریه به صورت بالقوه نویدبخش، از جمله نظریه جنبش اجتماعی، روانشناسی اجتماعی و نظریه تغییر، که می توانند به مطالعات بعدی آن فرآیندها کمک کنند، مرور می شوند. در آخر، این پژوهش تعدادی چارچوب محتمل را به منظور درک این امر که چگونه این فرآیند ها می توانند کنش مرتبط با تروریسم را تسهیل کنند، شرح می دهد.

تبلیغات