آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹۷

چکیده

در دهه های اخیر، شاهد رجوع مجدد نظریه پردازان اخلاقی به «اخلاق فضیلت» هستیم. اخلاق فضیلت با آراء اخلاقی ارسطو پیوند نزدیکی دارد. از دهة 1980میلادی به تدریج، شاهد احیای ارسطوگرایی هستیم. اخلاق ارسطویی در مقایسه با نظریه های نفع گرا و نظریه های وظیفه گرای کانتی، بر اهمیت فضایل و فضیلت مند شدن شخصیت برای شناخت اخلاقی تأکید دارند. در این دیدگاه، داشتن شخصیت متعالی لازمة تشخیص وظایف اخلاقی قلمداد می شود و تأکید صرف بر عقلانیت عملی برای تمییز اصول اخلاقی کافی دانسته نمی شود. این مقاله به روش استنادی، ضمن توضیح نارسایی های موجود در نظریه های اخلاق سازمانی حاکم، نقاط مثبت دیدگاه اخلاق فضیلت، را به ویژه از منظر ارسطویی تبیین می کند و سرانجام، چالش های موجود در برابر این دیدگاه اخلاقی را مطرح می کند. اخلاق فضیلت با تأکید بر اهمیت تکوین شخصیت اخلاقی در ارتقای حساسیت اخلاقی سازمان و قدرت تمییز اخلاقی کارکنان، بهتر از نظریه های رقیب (اخلاق نفع گرا و حقوق محور) عمل می کند. به نظر می رسد، اخلاق فضیلت باید در نهایت، نه به عنوان بدیلی متمایز، بلکه به عنوان الگویی مکمل برای اخلاق نفع گرا و وظیفه گرا عمل کند تا از نسبی گرایی و بی قاعدگی اخلاقی در امان باشد.

تبلیغات