اینستاگرام یک نرم افزار رسانه اجتماعی است و این روزها بطور فزاینده ای در حال تبدیل شدن به یک ابزار ارتباطی پرطرفدار می باشد. این شبکه اجتماعی این امکان را به کاربران خود می دهد که عکس ها و ویدئوهای خود را در دیگر شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک، توییتر، تامبلر و فلیکر همرسانی کنند. کاربران همچنین می توانند از فیلترهای دیجیتال برای تصاویرشان استفاده کنند. این امکانات باعث محبوبیت زیاد این شبکه و انتخاب آن از سوی کاربران بعنوان ابزار تجاری سودمند شده است. در این مطالعه موردی با بررسی 12 پست از اکانت اینستاگرام دونات های دانکین تلاش شده تا به درک برندسازی این شرکت از طریق تئوری چارچوب سازی پرداخته شود. براساس این تحقیق مشخص شد که آنها از نام برند، لوگو، رنگ ها و تصاویر محصولات شان بهره می برند تا یک ارائه قوی از برند خود داشته باشند. اما این شرکت در ایجاد این تصور که برندشان مشتری محور (فردمحور) است ناتوان بوده است؛ زیرا به ندرت از متن، تصاویر یا ویدیوهایی که نمایانگر طرفداران شان باشد یا آنها را نیز شامل شود استفاده کرده اند.