مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۳.
۳۴.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
فمینیسم
حوزه های تخصصی:
فمینیسم به عنوان یک جنبش اجتماعی و سیاسی، تأثیرات مختلفی را در حوزههای معرفتی، از جمله معرفتشناختی، به جای نهاده است. نظریهپردازان فمینیست، با ادعای عدم واقعنمایی معرفتشناسی معاصر، درصدد اثبات وجود جهتگیری مردانه در معرفتشناسی رایج برآمدند و در پی آن با تأکید بر تأثیر عوامل اجتماعی و جنسیت و نیز تأثیر ارتباط و همدلی بر معرفت و برتری دیدگاه زنانه، پایههای معرفتشناختی خویش را بنا کردند. نوشتار حاضر، پس از تبیین معرفتشناسی و ترسیم ویژگیهای معرفتشناسی معاصر، به تبیین مراتب فوق پرداخته و سپس در دو بخش، معرفتشناسی فمینیسم را مورد نقد قرار میدهد؛ در بخش اول، با روشن کردن مغالطهای تکوینی و اثبات عدم وجود استناد برهانی و علمی در مباحث مذکور، وجود جهتگیری مردانه در معرفتشناسی معاصر را رد میکند و در پایان، با نفی تأثیر عوامل اجتماعی و ارتباط و همدلی بر معرفت به جهت ایجاد نسبیگرایی و آنارشیسم معرفتی، معرفتشناسی فمینیستی را به چالش میکشاند.
نقش کتاب مقدس و ارباب کلیسا در ظهور فمینیسم (قسمت اول)
حوزه های تخصصی:
در میان عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که در ظهور فمینیسم نقش داشتهاند، عامل دین مهمترین نقش را ایفا کرده است. تأثیر و نفوذ دین در اروپا از یک سو و رویکرد تبعیضآمیز جنسیتی کتاب مقدس و ارباب کلیسا از سوی دیگر، موجب شد که جنبش زنان در ابتدا با تفسیر و توجیه دلخواهانه از آموزههای مسیحیت و سرانجام با نفی و طرد کامل آن، به تدریج به موضع رویارویی با آموزههای کتاب مقدس سوق پیدا کند. این نوشتار به اختصار به سیر تحول جنبش زنان و مواضع ضد دینی هستههای اولیه تشکیلاتی فمینیستها از جمله زنان سالندار، انجمن جوراب آبیها، لژهای زنانه، فراماسونری و کوئیکرها اشاره میکند و سرانجام در جهت ردیابی بازتاب تشکیلات مذکور بر فمینیسم، به معرفی و تبیین اجمالی نظریات سه تن از بزرگان این نهضت، جان استوارت میل، برتراند راسل و سیمون دوبوار، میپردازد.
نظریه انتقادی و فرانوگرایی : چالش ها
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نقاط ضعف گفتمان غالب رشته روابط بین الملل یعنی رئالیسم و نئورئالیسم پرداخته و نشان می دهد که مسائل مربوط به امنیت در عصر جدید توسط آن مفروضات به خوبی قابل تحلیل نیست . نویسنده با اشاره به توسعه نیافتگی رشته روابط بین الملل تلاش می کند با طرح نظریه های انتقادی ، فرانوگرایی ، و فمینیسم در روابط بین الملل بر این نکته تاکید کند که این رهیافت ها ، مجال بیشتری برای ورود به حاشیه رانده شدگان از جریان اصلی رشته روابط بین الملل به دست میدهند . ...
زنان ایرانی : ارزیابی دستاوردها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان حقوق زنان به طور چشمگیری تغییر یافته است که بخشی از آن به علت تلاشهای رییس جمهور پیشین یعنی محمد خاتمی صورت پذیرفت که عدالت جنسی را در دستور کار خود قرار داد . اما بخش دیگر به این دلیل ایجاد شد که تصویر زنان بیشتر به خاطر تلاشها و مجاهدتهای خود آنها تغییر یافته است. با نگاهی به دوره خاتمی میتوان به این نتیجه گیری رسید که زنان ایرانی به موفقیتهای قابل توجهی دست یافتهاند . با این حال امروزه کسی منکر این مساله نیست که زنان ایرانی در راستای تلاش خود جهت دست یابی به عدالت جنسیتی با دشواریهای بسیاری روبه رو هستند ...
اقتصاد و روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پیوند میان اقتصاد وروابط بینالملل را در چارچوب اقتصاد سیاسی بینالملل ـ به عنوان بازتاب تعامـل میان دولت و بازار در صحنه بینالمللـی ـ مورد بررسـی قرار میدهد. با توجه به نظم نوین جهانی و متعاقب آن جهانی شدن اقتصاد که بیانگر حاکم شدن اقتصاد بازار در سطح بینالمللی است. به نظر میرسد اقتصاد سیاسی بینالملل از اهمیت شایان توجهی برخوردار گردیده است؛ به گونهای که با توجه به وابستگی متقابل اقتصادی و تأثیرات آن بر حوزه بینالمللی، روابط بینالملل دیگر نمیتواند تنها به مثابه رقابت ژئواستراتژیک بین دولتها درک شود؛ موضوعات اقتصادی، کانالهای جدید ارتباطی و الگوهای جدید همکاری، سیاست جهانی نوینی را به وجود آورده است که در آن اقتصاد سیاسی بینالملل و نهادهای بینالمللی نقش مهمی را ایفا مینمایند.
بررسی یک آگهی تلویزیونی از منظر مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، پیدایش «مطالعات فرهنگی» تاثیری همه جانبه در پژوهش های مربوط به علوم انسانی باقی گذاشته است، چندان که می توان مدعی شد این روش شناسی نو حتی ادراک ما از موضوع تحقیقات علوم انسانی را نیز دگرگون کرده است. پژوهشگران مطالعات فرهنگی با از میان برداشتن مرزهای معهود میان هنر نخبه گرا و هنر عامه پسند، عرصه های جدیدی را که تا پیش از این جزو حیطه کار محققان علوم انسانی محسوب نمی گردید در کار خود ملحوظ کرده اند. یکی از مهم ترین این حوزه ها، آگهی های تجاری است. در پس ظاهر «خنثی» و «معصوم» آگهی های تجاری تلویزیون، رفتارهایی گفتمانی به نمایش در می آیند که حکم تعریفی تلویحی از واقعیت اجتماعی را دارند و در نهایت نحوه فاعلیت ذهن (سوبژکتیویته) ما را تعیین می کنند. در مقاله حاضر، یک آگهی نمونه از مجموعه آگهی هایی که از تلویزیون ایران پخش می شوند (مربوط به ماشین لباسشویی حایر) با اتخاذ رهیافت میان رشته ای مطالعات فرهنگی و با هدف پرتوافشانی بر سازوکارهایی برساخته شدن هویت جنسیتی زنانه در فرهنگ معاصر ایرانی، تحلیل می شود. به این منظور، ایماژهای زن در این آگهی از منظری فمینیستی و نیز با استناد به برخی مفاهیم روانکاوانه و جامعه شناسانه و نشانه شناسانه بررسی می شوند. بخش پایانی این نوشتار، به جمع بندی بحث در خصوص مطالعات فرهنگی اختصاص دارد.
شیوه های بازنمایی جنسیت در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه سینما به عنوان یک عنصر فرهنگی و اجتماعی، می تواند ما را به عمق لایه های حیات اجتماعی مان برساند. چنین هدفی در مطالعه این مقاله، از طریق کاوش وضعیت بازنمایی مناسبات جنسیتی در فیلمهای سینمایی پس از انقلاب اسلامی دنبال می شود. پرسش آغازین تحقیق این است که نابرابریهای جنسیتی چگونه در فیلمهای سینمایی پس از انقلاب بازنمایی و برساخت می شوند؟ آیا تصویر دو جنس در این فیلمها، در مقایسه با یکدیگر از جهت مواجهه با مقوله های اجتماعی مختلف تفاوت معناداری دارد؟ چارچوب نظری در این تحقیق، نظریه فمینیستی است که به کمک آن مناسبات جنسیتی در سینمای ایران بررسی می گردد.
در این تحقیق، تعداد 62 حلقه فیلم از سینمای پس از انقلاب به روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفته است که نتایج آن حکایت از تایید همه فرضیات در نظر گرفته شده در این تحقیق دارد. فرضیاتی که موید وجود نابرابری جنسیتی در سینمای ایران به سود مردان و ضرر زنان هستند. سینمای پس از انقلاب بنا بر رویکرد نظری فمینیستی، پدرسالاری را در روابط دو جنس بازنمایی و بر ساخت کرده است.
خانواده از منظر فمینیسم و قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خانواده از دیرباز به عنوان اولین و مهمترین نهاد اجتماعى تأثیرگذار در زندگى انسان مورد توجه صاحبنظران در رشتههاى مختلف علوم بشر بوده است و نظریات مختلفى پیرامون نقش، کارکرد و فلسفه تشکیل خانواده مطرح شده است. نویسنده در این نوشتار پس از تعیین جایگاه نهاد خانواده در گذشته و امروز به برخى زمینههاى فروپاشى نهاد خانواده مىپردازد. در ادامه نیز به فمینیسم و خاستگاه فرهنگى - اتماعى آن و نیز مهمترین اهداف، مطالبات و کارکردهاى فمینیسم و تأثیر آن در نهاد خانواده اشاره مىنماید. بخش دیگر مقاله به جایگاه خانواده در قرآن مىپردازد و از دیدگاه نویسنده نیاز انسان به تشکیل خانواده نیاز فوق غریزى و فراتر از ارضاى غریزه جنسى است. در پایان »آرامش« و دستیابى به »سکینت« را فلسفه زوجیت و تشکیل خانواده از دیدگاه قرآن دانسته و آن را مایه تمایز میان زوجیت در حیوانات و انسان مىداند.
مبانی فلسفی فمینیسم رادیکال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخشی از جنبش دفاع از حقوق زنان، از نیمة قرن بیستم به بعد، تمایلات رادیکال از خود نشان داد و به نقد بنیادین گفتار مسلطی پرداخت که آن را علت اصلی فرودستی زنان میدانست. این علت از نگاه آنان، نظام مردسالاری بود که ریشه در روابط سلطة مرد/ زن در درون خانه داشت، و از اینجا به روابط سلطه در دنیای اقتصاد و سیاست میرسید. فمینیسیت های رادیکال در این موضع خود از گفتار فلسفی- سیاسی مطرح در نیمة قرن، یعنی نئومارکسیسم و نئوفرویدیسم، متأثر بودند. این مکاتب که با تأکید بر عنصر فرهنگ به جای اقتصاد، بیطرفی و واقعنمائی علم و اعتبار آداب و رسوم رایج را مورد تردید قرار دادند، و اغفال را صفت مهم نظام سرمایهداری دانستند، سرمشقی برای فمینیسم رادیکال شدند. مقالة حاضر در پی تقویت این فرضیه است که همانطور که دیدگاه های شالودهشکن کسانی مثل بنیامین و مارکوزه بهویژه در باب سیاست، به سبب ماهیت زیر و زبرکنندة خود، شانس اندکی برای تحقق داشت و به زودی جای خود را به اصلاحطلبی دهة هفتاد سپرد، فمینیسم رادیکال، بهویژه ربطی که میان تعریف از امر سیاسی و وضع زنان مطرح میکند، هم سرنوشتی متفاوت نمیتواند داشته باشد.
جایگاه حقوق بشر در نظریه های روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی و جایگاه حقوق بشر در نظریه های روابط بین الملل می باشد. با جهانی شدن مفهوم و موضوع حقوق بشر و تأثیر ان بر روابط بین کشورها و همچنین تحت الشعاع قرار گرفتن سیاست خارجی دولت ها، مطالعه و بررسی حقوق بشر در نظریه های روابط بین الملل مهم و ضروری گردیده است. در واقع حقوق بشر، مفاهیم اساسی در روابط بین الملل، مانند حاکمیت، دیپلماسی، امنیت، و غیره راه دچار تحول بنیادینی کرده است، در این راستا درک و تحلیل این روند به عنوان یک امر واقع، در راستای مطالعه صلح و امنیت بین المللی می باشد که در حوزه نظری روابط بین الملل جایگاه ویژه ای دارد. سوال اصلی پبرامون پژوهش فوق این می باشد که امروزه در عصر جهانی شدن مفهوم حقوق بشر چه جایگاهی در نظریه های روابط بین الملل دارد؟ مقاله حاضر نخست مفهوم حقوق بشر را مورد کند و کاو قرار داده، سپس به بررسی مفهوم فوق در چهار نظریه روابط بین الملل از قبیل واقع گرایی، لیبرالیسم، سازه انگاری و فمینیسم می پردازد و در پایان از مباحث به طور کلی نتیجه گیری می نماید.
فمینیسم و انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
همه آموزه ها و تحولات در غرب به نوعی ریشه در دوران نوزایی دارند. در واقع پس از رنسانس اندیشه و تفکر و به طور کلی جهان بینی اروپایی بر پایه عقلانی و مادی و این جهانی بنا شد. از جمله آموزه هایی که از این دوران بی تاثیر نماند فمینیسم بود. فمینیست نظریه ای است مبتنی بر برابری حقوق زنان با مردان در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... . به باور فمینیست ها فرودستی زنان و جنس دوم دانستن آنان از آغاز تاریخ به دلیل تلقی هستی شناسانه مردان و باژگونگی نگاه به زنان باعث ستم های بسیار در حق آنان شده است.هواداران جنبش زنان درصدد دگرگونی چنین نگرشی در همه کشورها از جمله ایران برآمدند. قبل از انقلاب اسلامی، فمینیست ها موفق به اجرای برخی از برنامه های خود شده بودند. با وقوع انقلاب اسلامی قانون اساسی براساس اصول دینی و اسلامی تدوین شد و طبیعی بود که به فمینیسم به عنوان آموزه ای غربی و ضد دینی نگریسته شود. این مقاله ضمن بیان تاریخچه و جهان بینی فمینیستی در صدد پاسخ به این سؤال است که فمینیسم در ایران چه تحولاتی را پشت سر گذاشته و دستاوردهای آن به چه شکل بوده است.با توجه به فرهنگ حاکم بر ایران پس از انقلاب اسلامی و رویکرد آن نسبت به نقش زنان به فعالیتهای اجتماعی، شرایط نسبتاً مناسبی برای ورود زنان در جامعه فراهم شد. در نتیجه این امر، تلاش و حضور زنان در عرصه عمومی و به دست گرفتن برخی مناصب مهم مدیریتی و حضور در مجلس شورای اسلامی صورت پذیرفته است.
زیبایی و پول: آرایش و جراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفاهیم زیبایی و آرایش در جامعه ی معاصر پیوند تنگاتنگی با جنسیت پیدا کرده است. بر این اساس اغلب نظریه پردازان فمینیست بخشی از تلاش های نظری خود را معطوف به همین بحث کرده اند. در این مقاله با توجه به اهمیت این بحث، مفهوم زیبایی به صورتی مختصر کنکاش شده و سپس با استدلالی در خصوص اینکه به باور عموم مردم زیبایی را می توان با پول و تلاش فردی به دست آورد به بحث آرایش و جراحی زیبایی و تاریخچه ی این دو مقوله در جهان و ایران پرداخته شده است. در بحث ایران به نقش رسانه ها و مطبوعات در خصوص ورود فرهنگ زیبایی غربی به ایران صحبت شده و سپس به آمار مصرف لوازم آرایشی و نیز اقدام به اعمال جراحی در جهان و ایران و روند رو به رشد آن اشاره شده است.
در بخش نظریات، سه رویکرد در ارتباط با فرهنگ مصرف لوازم آرایشی مطرح شده اند سپس در ارتباط با جراحی زیبایی نظریات فمینیستی موافق و مخالف آورده شده اند. در نهایت نتیجه گیری از بحث ها ارائه شده است.
زن و هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر در عام ترین تعریف خود، ظهور و تجلی استعدادهای فطری و زیبایی طلب انسان در قالب آثار هنری است؛ مفاهیمی که به تمامی، ذاتیِ انسان محسوب می شوند.
حال آیا می توان هنر را، که با مفاهیمی چنین هویت می یابد، با جنسیت، که یک عَرض محسوب می شود، مرتبط دانست؟ آیا می توان جنسیت را عاملی در ایجاد تمایز میان مفهوم و مصادیق هنر برشمرد؟ و یا می توان با استناد به جنسیت، به تمایز میان هنرها قائل شد و هنر را به هنر مردان و هنر زنان تقسیم کرد؟ آیا شرایط فرهنگی، مواضع ایدئولوژیک و جایگاه اجتماعی در مفهوم هنر و نسبت آن با جنسیت (به ویژه زن) تاثیرگذار است؟ آیا قوانین و حدود فقهی در قلمرو هنر ، جنسیت را عاملی تعیین کننده در صدور احکام متفاوت نسبت به زن و مرد می داند؟
این مقاله با تبیین مفهوم هنر و ماهیت آن در ساحت فلسفه ی هنر و نیز تعالیم اسلامی سعی دارد، مفاهیم مرتبط با نسبت زن و هنر را مورد بحث و تامل قرار دهد و جوابی برای سؤالات فوق بیابد.
جنبش زنان و مفاهیم بنیادین سیاست
حوزه های تخصصی:
رسانه ها و بازتاب هویت زن در عرصه عمومی
حوزه های تخصصی:
رسانه ها به عنوان جزیی از فرهنگ غیرمادی جوامع انسانی که نقش تعیین کننده ای در ساختن و پرداختن افکار عمومی بر عهده دارند، تنها آن گاه که زمینه پذیرش ذهنی در مخاطبان داشته باشند، قادر به تاثیرگذاری هستند و گرنه اثر آن ها موقتی و گذراست. با شکل گیری نهاد جدید دولت و لزوم بهره گیری از نظرات و افکار عمومی در روند تصمیم سازی، ضرورت واقعی شدن ارتباط بین دولت و مردم و درنتیجه شکل گیری عرصه عمومی، نقش رسانه ها دراین رابطه درمقایسه با گذشته تقویت شد؛ چه آن که دامنه توازن از قدرت حاکم به سپهر عمومی نیز کشیده شده و ضرورت حضور فعال آحاد جامعه در این روند آشکار شده است. درنتیجه چنین تغییر و تحولی، دیگرحاشیه نشینی و انفعال حاکم بر اجزایی از جامعه که به دلایل سیاسی و اجتماعی بیشتر ازسایر اقشار زنان را دربرمی گیرد، معنایی نخواهد داشت و رسانه ها می توانند زمینه این انتقال ازحاشیه به متن را فراهم سازند.این انتقال درگرو احساس هویت مستقل و افزایش ضریب تاثیرگذاری به ویژه در لایه های ضعیف جامعه است. فرایند جهانی شدن نیز با ایجاد نوعی تغییرگسترده در برداشت از هویت، ضرورت گذر ازتفاوت های جنسیتی و توجه به جنبه های اجتماعی را در حوزه مسایل زنان آشکارساخت.این مقاله با تمرکز بر نقش رسانه ها در تبیین شأن واقعی زن در عرصه عمومی، در پی اثبات این فرضیه است که تاکید بر هویت جنسی در عرصه عمومی باعث آن می شود که مقوله حضور برابر زنان در این عرصه بیشتر از آنکه جنبه واقعی پیدا کند، در چارچوب حقوقی محدود و منحصر شود. در برابر، این قلم با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای بر پایه شیوه توصیفی، تحلیلی برآن است که حضور زن آن گاه ظهور پیدا می کند که خودجوش، رقابت آمیز، گروهی، سازمان یافته و مبتنی بر آگاهی باشد. چنان چه پافشاری رسانه ها برحضور و فعالیت زنان در عرصه عمومی تنها بر پایه هویت جنسی و در رقابت با مردان به عنوان پایمال کنندگان حقوق زنان صورت پذیرد، پویایی لازم را نخواهد داشت؛ چرا که این روند با تقویت حسی غیریت جز تضعیف همبستگی مدنی، نتیجه و پیامد دیگری در پی نخواهد داشت.
سازمان های زنان در ایران عصر پهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از اواخر دوره قاجار و هم زمان با انقلاب مشروطیت و علی رغم عدم حضور زنان در صحنه سیاست رسمی و محدودیت در ایفای نقش به عنوان صاحبان قدرت سیاسی شاهد فعالیت سیاسی زنان در صحنه های غیر رسمی و تلاش آنان برای تشکیل سازمان ها و احزابی که اهداف خاص زنان را پیگیری کند، هستیم که این مهم با تحولات بسیار تا زمان انقلاب اسلامی و پس از آن نیز ادامه پیدا کرده است. بر این اساس، سوال اصلی که این پژوهش درصدد پاسخگویی به آن می باشد، این است که آیا سازمان ها و احزاب زنان که در ایران در دوره انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی تشکیل شد دارای استقلال از حکومت بودند یا اینکه بیشتر به صورت نهادهایی وابسته به نهاد دولت تشکیل می شدند و عمل می کردند؟ فرضیه ای که به این پرسش پاسخ می دهد، این است که سازمان ها و احزاب سیاسی زنان که در دوره مشروطه تا انقلاب اسلامی تشکیل شدند، هر چند شاید در آغاز مستقل از دولت می بودند، اما با گسترش فعالیت هایشان با مانعی به نام دولت مطلقه روبه رو می شدند. بدین ترتیب، اهداف و عملکردشان تابع کنترل دولت قرار می گرفت و استقلال خویش را تا حد زیادی از دست می دادند. برای انجام این پژوهش، از روش تاریخی استفاده شده و به ویژه اساسنامه دو سازمان مهمی که در دوران پادشاهان اول و دوم پهلوی، یعنی کانون بانوان و سازمان زنان ایران، به فعالیت پرداختند، مورد بررسی قرار می گیرد.
فمینیسم و خانواده
حوزه های تخصصی:
تقریباً در اوایل قرن 19 میلادی نطفه های جنبش فمینیسم در غرب، به ویژه در آمریکا بسته شد و زنان در اعتراض به روحیه و رفتار سلطه جوی مردان غربی که مشروبات الکلی مصرف میکردند و به ضرب و شتم اعضای خانواده میپرداختند، تشکلات خاصی را جهت دفاع از جنس خود ایجاد کردند. این تشکیلات، بعدها انسجام بیشتری یافت و با حمایت مراکز دانشگاهی، آرا و تجربیات آنها به صورت فلسفه ای طرح گردید که با ایدئولوژیهای مختلف و متفاوت، نسبت متفاوتی برقرار کرد. فمینیسم لیبرال، رادیکال، مارکسیست و اخیراً پست مدرن از جمله رویکردهای متفاوت فمینیسم بودند که بیشتر ویژگی ایدئولوژیک داشتند تا اینکه گرایشی صرفاً زنانه داشته باشند. رویکردهای فمینیستی به ازدواج و خانواده نیز بیش از آنکه متأثر از فلسفه وجودی زن و روحیات و خلقیات او باشد، تحت تأثیر ایدئولوژیهای مربوط به تحلیل این مفهوم است.
فمینیسم در اندیشه پست مدرنیسم
حوزه های تخصصی:
فمینیسم پست مدرن از متأخرترین گرایش های فمینیسم است که تحت تأثیر آموزه های پست مدرن شکل گرفته است. جریان مذکور با تأکید بر اصل تفاوت انسان ها و به ویژه تفاوت های میان زنان و زنان و مردان، تردید در روایت های کلان و مفروضات پیشینی مربوط به حقیقت و نفی مبانی معرفت شناختی و متافیزیکی هویت مدرنیستی، بر این باور است که نمیتوان زن را با قالب مشخصی تعریف نمود و یک ساختار فرهنگی- اجتماعی ثابت برای وی در نظر گرفت. رویکرد فوق از سوی جریانات فمینیستی رادیکال و لیبرال مورد نقد قرار گرفته است. نوشتار حاضـر پـس از معرفی فمینیسم پسـت مدرن و تبیین آمـوزه های آن، تعامل بین فمینیسم و پست مدرنیسم، تقابل و توافق میان آن دو را مورد بحث و بررسی قرار میدهد و سرانجام به ذکر دیدگاه برخی فمینیست های پست مدرن از قبیل ایریگاری و والتر میپردازد.