مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
فمینیسم
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
9 - 27
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تطبیقی زبان زنانه در «سگ و زمستان بلند» اثر شهرنوش پارسی پور و «علف ها آواز می خوانند» اثر دوریس لسینگ می پردازد. پارسی پور و لسینگ در این آثار با انتخاب زنان به عنوان قهرمان اصلی اثر به بررسی موقعیت و جایگاه زن در اجتماع، مشکلات و محدودیت هایی که وی در جامعه مردسالار با آن مواجه گردیده است می پردازند. با توجه به این نکته که این دو اثر اولین آثار منتشرشده دو نویسنده زن مذکور می باشد، برای کندوکاو درباره این پرسش که آیا این دو اثر از زبانی مختص زنان بهره مند شده اند، قصد داریم در این مقاله به شرح رابطه فمینیسم و زبان زنانه پرداخته، تلاش های این نهضت در جهت دستیابی زنان به زبانی خاص که از دستاویزهای اصلی نویسندگان زن در جهت بیان مسائل و دغدغه های زنان گردد، را مورد بررسی قرار دهیم. در ادامه با تعمق در آثار مذکور به بررسی زبان زنانه در این آثار توجه نماییم.
تحلیل گفتمان انتقادی شخصیت زنان در داستان «مالیخولیای محبوب من»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
205 - 224
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی یکی از روش های تحلیل گفتمان و شیوه ای نو در بررسی مسائل اجتماعی است که از طریق مطالعات تحلیل متون ادبی و نقد ادبی با ادبیات مرتبط است. تحلیل گران گفتمان انتقادی بر این باورند که متون ادبی، داستان ها و رمان ها نیز مانند سایر متون در راستای برقراری ارتباط هستند. از این رو می توان با نگرش و روش انتقادی آن ها را تحلیل نمود. پژوهش حاضر با استفاده از راهکارهای ارائه شده در زمینه تحلیل گفتمان انتقادی و با توجه به الگوی ون لیوون (2008) که الگویی جامعه شناختی- معنایی است، به بررسی بازنمایی شخصیت زنان در داستان «مالیخولیای محبوب من» می پردازد. در این پژوهش، از روش کیفی استفاده شده است و همچنین جهت بررسی دقیق تر داده ها، از روش کمی نیز استفاده شده است. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل و تبیین چگونگی نگرش نویسنده داستان نسبت به بازنمایی شخصیت زنان جامعه امروزی به عنوان کنش گران اجتماعی است. نویسنده کتاب در پی این است که دختران امروزی در نسل بعدی، زنان قدرتمندتری به لحاظ عاطفی و اجتماعی باشند تا بتوانند پا به پای مردان از چالش های عاطفی عبور کنند.
بررسی خسرو و شیرین نظامی و دیوان جمیل بن معمر از منظر مکتب فمینیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
9 - 36
حوزه های تخصصی:
زن در فرهنگ های مختلف و در تمامی دوران، جایگاه و موقعیت خاصی داشته که با توجه به فرهنگ و سنت هر دوره جایگاه و موقعیت های متفاوتی می یافت. در تاریخ ایران پس از اسلام که با تمدن و فرهنگ اموی هم زمان بود زن حضور چشمگیری دارد و به صورت نسبی، این دو فرهنگ در زمینه جایگاه و موقعیت اجتماعی و فرهنگی زن، دارای تفاوت ها و شباهت های آشکار بوده اند. «خسرو و شیرین» نظامی و دیوان جمیل بن معمر در زمره آثار غنایی ادب پارسی و عربی این دوره هستند که نمود بارزی از محدودیت های این نوع بشری را به تصویر می کشند. نظامی در منظومه «خسرو و شیرین» نظامی علی رغم قدمت در بسیاری از موضوعات مربوط به زن سنت شکنی کرده و در برخی موارد دیدگاه هایی متفاوت با جامعه سنتی عصر خویش ارائه کرده است که در مقایسه با آثار آن دوره در جای خود بسی قابل تأمل دارد. از سوی دیگر در ادبیات عربی نیز شاعری چون جمیل بن معمر در دوره ای می زیسته است که در جامعه عربی چندان ارزشی برای زن و ارزش های زنانه قائل نبوده اند ولی با این وجود در اشعار این شاعر نیز به ارزش های زنانه و نقش زن توجه زیادی شده است که این امر به نوبه خود مطالعه تطبیقی این موضوع را در «خسرو و شیرین» نظامی و دیوان جمیل بن معمر اقتضا می کند.
سبک شناسی دیدگاه فمینیستی در کتاب «چراغ ها را من خاموش می کنم» بر اساس دیدگاه لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
309 - 329
حوزه های تخصصی:
با ظهور رنسانس، رمان به علت برخورداری از قابلیت نشان دادن واقعیت های زندگی، جای حماسه را می گیرد و در نیمه اول قرن بیستم، جورج لوکاچ ، رمان های رئالیستی را به عنوان اصلی ترین شکل اثر ادبی هم خوان با جامعه بورژوایی مطرح می کند. با پیوستن به مکتب مارکسیسم، دیدگاه های فمینیستی در آثارش نمود پیدا می کند. در ایران نیز رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم»، اثر زویا پیرزاد یکی از رمان های زن محوری است که در سال های اخیر با دغدغه بررسی دنیای زنان جای خود را در میان رمان های معاصر فارسی باز کرده است. با توجه به اهمیت این رمان در جریان نوشتار زنانه در ادبیات داستانی، این جستار به شیوه تطبیقی مبتنی بر مؤلفه های فمینیستی بر اساس دیدگاه لوکاچ تلاش کرده است به واکاوی عناصر سبکی نوشتار زنانه بپردازد و به این نتیجه دست یافته است که پیرزاد آگاهانه اغلب ویژگی های نوشتار زنانه را برگزیده و به کار گرفته است و نشان دهنده دیدگاه فمینیستی نویسنده به جامعه و مخصوصاً زنان است. یافته های پژوهش نشان می دهد در این رمان در سطوح مختلف متن، واژگان، جملات، گفتمان و دیدگاه زنانه نمود یافته است.
روایتگری سمبولیسم و جریان سیال ذهن در سمفونی مردگان و به سوی فانوس دریایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
137 - 160
حوزه های تخصصی:
حوزه بررسی ادبیات تطبیقی یکی از بزرگ ترین و گسترده ترین زمینه های مطالعاتی در ادبیات جهان می باشد که می تواند روزنه های بسیاری را برای شناخت ملل، ادبیات، فرهنگ ها، سنت ها و تفکرات به روی مشتاقان ادبیات بگشاید. در بین نویسنده های بزرگ ایران و انگلیس کم تر کسی است که اسم عباس معروفی و خانم ویرجینیا وولف را نشنیده باشد و با آثار ارزشمند آن ها که بی تردید بر ادیبات کشورشان و جهان تأثیر گذاشته اند آشنا نباشند. رمان های «سمفونی مردگان» عباس معروفی (1336) و «به سوی فانوس دریایی» ویرجینیا وولف (1941-1882) آثار ارزشمند و بزرگ ادبیات فارسی و انگلیسی می باشند که دارای مشخصات و ویژگی های منحصر به فرد خود می باشند که بررسی تطبیقی نحوه روایت آن ها که بر اساس روایتگری مدرن، قالب و ساختار جریان سیال ذهن ارائه شده می تواند ضمن تسهیل درک ادبی آن ها، ارائه کننده روزنه ای جدید در بررسی و مطالعه عملی ادبیات تطبیقی مدرن و پست مدرن باشد.
نظریه های فرهنگی فمینیسم و دلالت های آن بر جامعه ی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ بهار ۱۳۸۹ شماره ۳
109-132
حوزه های تخصصی:
فمینیست ها بر این باورند که تاکنون جهان را «مردان» تعریف کرده اند و «زنان»، در این تعریف مردانه نادیده انگاشته شده اند، از این رو، هسته های اصلی تمامی نظریه های فمینیستی، برابری زن و مرد در همه ی زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. سال ها طول کشید تا نظریه های فمینیستی وارد عرصه ی جامعه شناسی شود و امروزه این نظریه ها در حوزه های علوم اجتماعی، مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی حضوری برجسته و پررنگ دارد، چنان که اکنون در دانشگاه های مختلف جهان، رشته های مختلف «مطالعات زنان» شکل گرفته و فعالان این جنبش سعی دارند زندگی و روابط اجتماعی مربوط به زنان را از منظر جامعه ی زنان ترسیم کنند. شکل هدایت جامعه از دوران گذار از سنت به مدرنیته و نوع مواجهه با امواج تجددخواهانه، نحوه ی تعامل هویت ایرانی با شریعت اسلامی و چالش های مرتبط با جامعه ی زنان ایران در تناظر با نظریه های فمینیستی که ریشه در تاریخ و فرهنگ این سرزمین داشته مورد دقت این نوشتار است. فرضیه ی تحقیق بر این پایه استوار است که میان جایگاه حقیقی زنان در فرهنگ ملی و دینی و مطالبات واقعی این جامعه تعارضی وجود نداشته و بروز زمینه های احساس تبعیض، متأثر از درک نادرست از مبانی و اصول دینی و تبیین جانب دارانه آن از نگاه مردسالارانه بوده است. روش تحقیق مقاله نیز مبتنی بر روش کتابخانه ای، تحلیل یافته ها و کشف دلالت های نظریه های فمینیستی درجامعه می باشد.
نقد فمینیستی مجموعه داستان «دخترخاله ونگوک»اثر فریده خرمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فمینیسم، واژه ای فرانسوی به معنی «طرفداری از حقوق زن» و «جنبش آزادی زنان» است که اگرچه با معنای کنونی، واژه ای نوین است، قدمتی به اندازه ی تاریخ دارد. نقد فمینیستی نیز بر آن است تا نقش زنان را در دو محور خالق اثر (زن در مقام نویسنده) و شخصیت خلق شده (چهره ی ارایه شده از زن در آثار نویسندگان)، بررسی کند. محور و گرایش اول با عنوان «نقد زنان» و گرایش دوم با نام «جلوه های زن» مطرح شده است. در این مقاله به نقد فمینیستی و بررسی چهره ی زن مجموعه داستان «دخترخاله ونگوک» از فریده خرمی پرداخته می شود. در همین راستا، ابتدا خلاصه ای از داستان ها ذکر، آن گاه به نقد داستان ها از دو دیدگاه مذکور پرداخته شده است. ضمن نقد این مجموعه درمی یابیم که اثر مذکور گواه دغدغه ی زنانه ی نویسنده ی آن است. مضمون داستان ها، مسائل عاطفی اجتماعی زنان در برابر مردان و جامعه است. محور موضوعات بدون هیچ تردیدی زن، مسائل زنان و محدودیت هایشان می باشد و اندیشه ی زن محور نویسنده سبب خلق و ظهور ایده های مردستیز گشته است.
اندیشه و جایگاه زن در عرصه هنر جدید با نظری بر آثار باربارا کروگر و عکاسی تألیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۳ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲
25 - 38
حوزه های تخصصی:
در میان جنبش هایی که در سد? بیستم در غرب از جایگاهی کلیدی و تعیین کننده در عرص? تفکر حاکم برخودار هستند و از پایدارترین نهضت های هنریِ موضوع گرا تلقی می شوند، می توان از جنبش هنری فمینیسم نام برد که هنرمندانِ آن، اصولاً در جهت زیر سؤال بردن ساختار هویت هنری در رابطه با جنسیت حرکت می کنند. در چنین دوره ای، در عالم هنر- که بستری برای بروز تمایلات و اندیشه ها به شمار می رود- هنرمندانی قدم در عرصه می گذارند که با توسل به ابزار و افکار هنری خویش، در پی رفع ابهامات و موانع، و از سویی به چالش کشیدن مواضعِ حاکم بر می آیند که از جمله مطرح ترین آنها، باربارا کروگر1، عکاسِ زنِ امریکایی است. کروگر در واقع در پی نقد شرایط و اوضاع حاکم، با استفاده از رسان? عکاسی و بهره گیری از امکانات آن، در جهت اشاع? اندیشه های زنانه و گرایش های زن مدار در عالم هنر قدم برداشت. عکس ها و تصاویری که او ما را با آنها مواجه می سازد، در واقع حقیقتی است پنهان از این امر، که دیدن، دیگر باور کردن نیست و آن چیزی که رویت می گردد چیزی نیست که الزاماً دریافت می شود.بر این اساس، مقال? پیش رو با در نظر گرفتن دیدگاه های زنان در عصر حاضر و محوریت قرار دادن موضوع زن در نگاه باربارا کروگر و هم چنین ملاک قرار دادن آثار وی؛ سعی در بازنمایی این گونه مسائل دارد.
نشانه شناختی تصویر زن در سینمای ابراهیم حاتمی کیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱
85 - 105
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نشانه شناختی تصویر زن در سینمای ابراهیم حاتمی کیا انجام شده است. فیلم های مورد بررسی چهار فیلم دیده بان، بوی پیراهن یوسف، روبان قرمز و دعوت، از شانزده فیلمی است که این فیلم ساز از 1365 تاکنون در چهار دور? جنگ، سازندگی، اصلاحات و اصولگرایی ساخته است. داده ها با استفاده از روش نشانه شناسی به صورت کیفی به دست آمده اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که زنان در فیلم های اولیه حاتمی کیا که به واسط? ارتباط با فضای جنگ، آثاری مردانه هستند، جایگاهی ندارند. مردها در محور رخدادها قرار داشتند و زن ها بدون حضور مردها تعریف نمی شدند، سوژه ها و موضوعاتی که اصلاً زن در آن ها جایگاهی نداشت. دور? اول فیلم سازی حاتمی کیا اصلاً به حضور زنان نیاز نداشت، اما از دوره های بعدی و با ورود حاتمی کیا به فضای شهر و تمرکز او روی مسائل اجتماعی جنگ، پای زنان طبیعتاً به سینمای حاتمی کیا باز می شود. اما همه این زن ها همواره یک نفر بوده و هستند و تنها با گذشت زمان ابراهیم حاتمی کیا، نقش زنان را پررنگ تر می کند.
زن ستیزی های خیرخواهانه در سینما مطالعه بازنمایی مفهوم «زنان علیه زنان» در سینمای دهه 1390 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
183 - 209
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، به منظور مطالعه بازنمایی مفهوم «زنان علیه زنان» در آثار سینمایی صورت گرفته است. کاری کیفی در حوزه مطالعات فرهنگی که تلاش می کند مجموعه خاصی از کنش های تعارض آمیز به نمایش درآمده میان زنان در سینمای ایران را ذیل مفهوم «زن ستیزی خیرخواهانه» توضیح دهد و تحلیل کند. با توجه به آرای مک کوایل و کراکائر در باب کارکرد شناختی سینما، حتی اگر تصاویر سینمایی خالی از سوگیری نباشد، می تواند برشی از واقعیت اجتماعی باشد. به این منظور، چهار فیلم از مجموع فیلم های به نمایش درآمده در دهه 1390 به صورت موردی مطالعه شده و با روش ترکیبی تحلیل گفتمان و نشانه شناسی تحلیل شده است. با توجه به زمینه های اجتماعی، خوانشی نقادانه از فیلم های منتخب انجام شد تا بر اساس آن بتوانیم از خلال امور و تصاویر روزمره و پیش پاافتاده، برخی از لایه های پنهان در ساختارهای تبعیض آمیز علیه زنان را آشکار و ریشه یابی کنیم. یافته های این مطالعه نشان می دهد که در بستری تاریخی و اجتماعی، سینمای ایران تصویری از زن ستیزی میان زنان نمایش می دهد که ماهیت سرکوب گرانه آن را به حاشیه رانده و بر نیت خیرخواهانه آن تأکید می کند؛ به همین سبب شخصیت های فیلم ها در این موقعیت عمدتاً به بازتولید تبعیضی که از سوی همجنسان خود بر آنان روا می رود وقوف ندارند و به آن تن می دهند. این بازنمایی عموماً به صورت امر روزمره و طبیعی انگاشته می شود و در حاشیه تم اصلی فیلم به تصویر کشیده می شود.
تصویر زن در سینما (تحلیلی بر ده فیلم دهه 1380 سینمای ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
231 - 250
حوزه های تخصصی:
با نزدیک تر شدن رویکردها و ایده های علمی و هنری به همدیگر و مطرح شدن نسبت بین جامعه و هنر، تصویر ارائه شده از گروه های مختلف، به ویژه گروه های فرودست جامعه، از جمله زنان، در رسانه ها به موضوعی جدی برای پژوهش بدل شد. مقاله حاضر می کوشد با اتکای به ایده های نظریه فمینیسم و رویکرد گفتمان کاوی، نحوه بازنمایی این تصویر را در آثار سینمایی (ده فیلم) دهه 1380 در ایران توصیف و نسبت تصاویر برساخته آن ها را با گفتمان های سیاسی غالب در این دوره تحلیل کند. بر اساس یافته ها، در بیشتر فیلم ها، بازنمایی زندگی زنان به سمت مدرن تر شدن و متمایل به ایده های غیرمردسالارانه می رود، اما این زنان مدرن هم هرگز در حالتی قطبی قرار نمی گیرند. آنان هم زمان ویژگی های اصلی هر دو گفتمان را با خود دارند. با توجه به کلیت تصاویر، به رغم تأثیرپذیری این آثار از نگرش کارگردانان و تعلقات گفتمانی آن ها، جلوه هایی بازتابی از شرایط اجتماعی مسئله «زنانگی و مردانگی» در این فیلم ها دیده می شود. گویی بازتابی از شرایط گذار واقعی جامعه از مرحله سنتی تر به مدرن تر در فیلم ها نیز وجود دارد.
فمینیسم؛ مبانی ایجابی یا سلبی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
9 - 34
حوزه های تخصصی:
فمینیسم جنبشی علیه سلطه حداکثری مردان در جامعه است. فعالین حقوق زنان (فمنیست ها) باور دارند که جنسیت در زندگی انسان ها نباید عاملی تعیین کننده برای جایگاه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن ها باشد، زیرا باور دارند زن و مرد باید از حقوق برابری در زمینه های مختلف برخوردار باشند و به برابری جنسیتی معتقدند. اکنون این پژوهش بر آن است تا به این مهم برسد که قرآن کریم و عقاید اسلامی باورهای فمینیسم را تا چه اندازه باور دارد. در آموزه های اسلامی شاهد این موضوع هستیم که دین اسلام بی نهایت به جایگاه زنان بها داده، اما این موضوع به معنای پذیرش مطلق برابری و اندیشه های فمینیسم نیست. نگارنده در این مقاله بعد از آوردن مبانی اسلامی در رابطه با حقوق زنان و نقد و بررسی آن؛ به این نتیجه می رسد که دین اسلام به جای «مساوات» که شالوده اندیشه فمینیستی را تشکیل می دهد به دنبال «عدالت استحقاقی» است تا وظایف بنیادین زن را به او آموزش و بر این باوراست که؛ رسیدن به عدالت مذکور موجب سعادت خانواده و در نهایت جامعه می شود.
جایگاه آموزش چندفرهنگی در کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه اوّل و اسناد بالادستی ایران با تاکید بر رویکرد فمینیستی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۱۳۹-۱۲۶
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فراهم کردن شرایط مساوی برای دستیابی به فرصت های آموزشی از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حائزاهمیت فراوانی است. در این میان برنامه درسی به عنوان مهم ترین رکن نظام آموزشی، باید مورد توجه ویژه قرار گیرد؛ لذا هدف پژوهش حاضر بررسی کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره اوّل متوسطه و اسناد بالا دستی ایران بر اساس مولفه های آموزش چندفرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینیستی است. روش پژوهش: رویکرد حاکم بر این پژوهش کیفی و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. میدان مطالعه شامل اسناد بالا دستی و کتاب های درسی دوره متوسطه اوّل بوده است. روش نمونه گیری هدفمند و نمونه مورد نظر برای اسناد بالا دستی شامل: سند تحوّل بنیادین و سند برنامه درسی ملّی و برای کتاب های درسی: کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه اوّل که شامل سه کتاب پایه هفتم، هشتم و نهم می باشد بوده است. ابزار گردآوری داده ها کاربرگ های تحلیل محتوا می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، ازکدگذاری باز و محوری استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل مربوط به اسناد بالا دستی و کتاب های درسی نشان داد که مولفه های آموزش چندفرهنگی تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است؛ اما مولفه های رویکرد فمینیستی هنوز مورد توجه نبوده است. نتایج تحلیل کتاب های درسی نیز نشان داد که به مولفه های آموزش چندفرهنگی بصورت پراکنده اشاره شده است و نشان چندانی از رویکرد فمینیستی دیده نمی شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش به طور مشخص پیشنهاد می شود واقعیّت ها و ویژگی های تکثّر فرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینیستی (توجه به زنان چندفرهنگی ایران) در تدوین و باز نگری اسناد بالادستی مورد توجه قرار گیرد به طوری که واقعیت های اجتماعی و فرهنگی جامعه در اسناد مربوطه منعکس شود. هم چنین پیشنهاد می شود در طراحی کتاب های درسی و محتوای آن ها به مولفه های آموزش چندفرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینستی توجه ویژه ای مبذول گردد.
بررسی جامعه شناختی نظریه های فمینیستی معاصر با رویکرد انتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نظریه های فمینیستی معاصر با رویکرد انتقادی می پردازد. در این تحقیق از روش تحقیق نقدعلمی و برای جمع آوری داده ها از روش آرشیوی استفاده شده است. نظریه های فمینیستی طیف وسیعی از نظریات از جمله: نظریه زن محور، نظریه های تفاوت (فمینیسم فرهنگی، نظریه سیمون دوبووار)، نظریات جامعه شناسی تفاوت جنسی (نظریه نهادی و نظریه تعامل گرایی)، نظریه های نابرابری جنسیت (فمینیسم لیبرال)، نظریه های ستم (فمینیسم روانکاوی، فمینیسم رادیکال)، نظریه های ستم ساختاری (فمینیسم سوسیالیست، نظریه تداخل) و نظریه های پست مدرن فمینیسم را شامل می شود. نقد و بررسی یافته های تحقیق نشان می دهد که نظریه های فمینیستی به دلیل غیرتاریخی بودن، در نظر نگرفتن فرهنگ های مختلف، بدبینی نسبت به مردان، نگرش یکسان به همه مردان، نگرشی صرفاً ماتریالیستی به عشق، عدم پاسخگویی به مکانیسم ایجاد پدرسالاری، ستمگر دانستن مردان، مخالفت با آموزه های ادیان جهان و نگرش یکسان به همه ادیان، حمله متعصبانه به ناهمجنس خواهی، تحمیل همجنس خواهی به زنان به عنوان معرفت شناسی برتر، ترویج هویتی جدید در مقابل هویت واژگون شده، ضدیت با فردگرایی با ادعای فردگرایی، تعدد و آزادی جنسی و تعریف سکسوالیته برای زنان، نقد بر نظریه فمینیست نهادی، عدم توجه به «نامحقق کردن»، عدم توجه به تفاوت در جسم و درنهایت ضعف فمینیسم روانکاو در بررسی ترتیبات اجتماعی عواطف مورد نقد می باشند. می توان بیان کرد که نظریه های فمینیستی علی رغم تأثیرات خود به صورت عملی و نظری به عنوان نقاط قوت دارای ضعف های نظری عدیده ای می باشند که در این تحقیق به آن پرداخته شده است.
بررسی تطبیقی مادر و مادری در اندیشه های سیمون دوبووار و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲
240 - 263
حوزه های تخصصی:
«فمینیسم» یکی از جنجال برانگیزترین جنبش های اجتماعی و فکری قرن بیستم قلمداد می شود. هر چند جنبش فمینیسم در غرب از اوج اقبالِ اجتماعی خود باز ایستاده اما در کشور های در حال توسعه و از جمله کشورهای اسلامی همچنان به عنوان یک دغدغه ی اجتماعی در حال پیگیری است. فمینیست ها برآنند که بین زن و مرد به ویژه در نظام تشریع فرقی نیست؛ اما دین اسلام به تفاوت های زن و مرد در نظام تکوین اذعان دارد و با تأکید بر جایگاه خانواده و تکریم ِنقش مادری و همسری، بر رعایت حریم ها و هنجارها در رفتار جنسی تأکید مضاعف دارد. از سوی دیگر عرفان اسلامی از پرورش انسان ها در محیط خانواده و نقش آفرینی «مادر» در این تربیت سخن گفته و به آن اهمیت ویژه ای داده است. نقش زن به عنوان مادر و همچنین همسر دراعتلای انسان و رسیدن به مراحل بالای عرفانی چه برای خود او و چه برای همسر و فرزندان، در عرفان اسلامی و شیعی، انکار ناپذیر است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده و براساس مطالعات کتابخانه ای تهیه و به انجام رسیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، که گروهی از فمینیست های رادیکال «سرکوب زنان» را به موضوع مادری ربط داده و ادعا نموده اند که رایج ترین موانع بر سر راه زنان به واسطه بیولوژی تولید مثل ایجاد شده است.
در تقابل با انگاره ی غالب: تأملی بر کتاب های تصویری دو دوست و طوطی و بازرگان از منظر فمینیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تقابل با انگاره ی غالب: تأملی بر کتاب های تصویری دو دوست و طوطی و بازرگان از منظر فمینیسم مریم سرابی داریان* علی بوذری** چکیده اوج گیری جنبش اجتماعی فمینیسم در دهه های شصت و هفتاد میلادی ابعاد گوناگون دنیای هنر را به چالش کشیده است. توجه فمینیست ها به هنر پیامد منطقی تعهد اصلی فمینیسم یعنی پرداختن به نگرش هایی است که زنان و مردان درباره ی موقعیت زنان در جامعه ی عصر خود داشته اند. هنر برآمده از این جنبش، با تفسیر و ابطال تعمدانه ی معنای تمامی ارزش های زیبایی شناختی سنتی و با به چالش کشیدن مفهوم هسته ی مرکزی هنر و تمرکز قدیمی تاریخ هنر بر نقاشی و معماری و مجسمه سازی، به جنبش های مهم هنری پیوسته و خود باعث ایجاد جنبش هایی در درون آن نیز شده است. تصویرگری نیز به عنوان شاخه ای از هنرهای تجسمی که هم در گفتن داستان و هم در به اشتراک گذاری اطلاعات و به همان میزان در درک ما از دنیای مدرن نقش اساسی برعهده داشته است ، از این امر مستثنی نیست. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که نظریه های فمینیستی چگونه در آثار هنری معاصر به ویژه در زمینه ی تصویرسازی بازتاب یافته است. در این راستا در حوزه ی تصویرسازی کتاب های کودکان از میان آثار دو تصویرگر ایرانی کتاب دو دوست از هدی حدادی و کتاب طوطی و بازرگان از مرجان وفائیان که رویکردهای فمینیستی در آن ها به چشم می خورد، به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتیجه ی این مطالعه نشان می دهد که رویکرد فمینیستی را در آثار این دو تصویرگر با فراتررفتن از کلیشه های جنسیتی و مطرح کردن مسائلی همچون قدرت انتخاب و فاعلیت زنان، ارتباط زن-زن و زن-طبیعت، حضور زنان در عرصه ی عمومی و جایگاه شغلی زنان در ارتباط با ساختار قدرت می توان دید. * کارشناس ارشد ارتباط تصویری و تصویرسازی دانشگاه هنر تهران maryamsarabi.d@gmail.com ** استادیار گروه ارتباط تصویری و تصویرسازی دانشگاه هنر تهران ali_boozari@hotmail.com (نویسنده ی مسئول) تاریخ دریافت مقاله: 15/9/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 12/4/1400
مقایسه تطبیقی آثار رمدیوس وارو و گرترود ابر کرومبی در سوررئالیسم بر اساس نگرش هنر فمینیستی و جایگاه آن در تصویرسازی
حوزه های تخصصی:
هنر مقوله ای چند بعدی است و از جنبه های گوناگون می توان به موضوعات آن پرداخت. زن به عنوان یکی از موضوعات هنر، با توجه به موقعیتی که در آن قرار می گیرد، می تواند در جنبه های متفاوت هنری قرار گیرد. به عبارت دیگر، در بررسی نسبت بین زن و هنر، زن هم به عنوان آفرینش گر اثر هنری یا به مثابه ناظر و مخاطب و ارزیاب محصولات هنری و یا به عنوان موضوع و نماد در آثار هنری مورد بررسی قرار می گیرد. این مقاله با روش مشاهده آثار و تحلیل محتوا، در مورد هنر فمینیسم و جایگاه آن در تصویرسازی سوررئال، با نگاهی به جامعه زنان و میزان آزار و اذیت جنسی و روحی از جانب مردان، آن ها را به نقد می کشد. تاکید در این پژوهش بر آثار رمدیوس وارو و گرترود ابر کرومبی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که از جنبه زیبایی شناسی و هنر فمینیستی هیچ گاه، هنر زنان به رسمیت شناخته نشده است و با سرکوب اندیشه های فمینیستی سعی در نادیده گرفتن خلاقیت هنری زنان گردیده است.
بازخوانی انتقادی انگارۀ آزادی خواهی فمینیستی در جوامع اسلامی با تأکید بر دیدگاه برخی از اندیشمندان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۸
81-90
حوزه های تخصصی:
فمینیست ها زنان را در موقعیت های فرودستانه ای نسبت به مردان می بینند و برای رهایی از این تبعیض، ندای آزادی خواهی و برابر طلبی را فریاد می زنند. برخی دگراندیشان مسلمان نیز با تأسی به این مکتب بر این باور شدند که به دلیل وجود قوانین مردسالارانه دین اسلام، آزادی از زن مسلمان سلب شده و برای رفع این تبعیض نیاز به تقلیل حاکمیت دین در عرصه اجتماع است و در این راستا به بازخوانی قوانین اسلامی پرداختند. در پژوهش حاضر، با شیوه توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی، تلاش شده است این انگاره در ترازوی نقد و ارزیابی قرار گیرد. در پایان این نتیجه به دست آمده است که آزادی خواهی به معنایی که فمینیست ها در طلب آن هستند، با قوانین نظام اسلامی که برگرفته از وحی الهی و مطابق با فطرت و طبیعت انسان هاست، ناسازگار است. درواقع، سوءبرداشت برخی از دگراندیشان به دلیل درک نادرست از آموزه های اسلامی است.
مقایسۀ تطبیقی جایگاه زن از منظر قرآن کریم و نظریات فمینیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۷
63 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی شخصیت زن از دیدگاه قرآن در مقایسه با نظریات فمینیسم می باشد. جامعه پژوهش شامل دیدگاه قرآن و نظریات فمینیسم بود. نمونه پژوهش نص قرآن ومتون فمینیسمی مرتبط با شخصیت زن بود. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است. گردآوری داده ها با استفاده از روش کتابخانه ای انجام گرفت. سپس یافته ها مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که شخصیت یکی از موضوعات اصلی در حوزه روان شناسی است؛ و بسیاری از روان شناسان مانند یونگ، فرانکل و آلپورت داشتن یک نظام ارزشی دینی را بخش مهمی از سلامت روان در نظر می گیرند، روان شناسان غالبا نقش ارزش را از منظر هویت یابی و شکل گری شخصیت افراد مورد توجه قرار داده اند. شخصیت زن در قرآن کریم تصویرجامعی است که دین اسلام در توصیف ها، ارزش ها و حقوق، از شخصیت زن مسلمان ارائه داده است؛ مقام زن در قرآن چنان است که یک سوره ی قرآن « نساء» نامیده شده و در سوره های دیگر از قرآن مسائل مربوط به حقوق و منزلت زنان آمده است. در فرهنگ اسلام، به تصریح قرآن کریم، مقام وجایگاه برای زن و مرد یک سان است.فمینیست ها مدعی برابری کامل و یک نواخت و به دور از هرگونه تفاوت در حقوق همه ی انسان ها، اعم از زن و مرد هستند.اسلام هیچ یک از شاخه ها و دیدگاه های فمینیست را تأیید نمی کند.امروزه زنان بسیاری دریافته اند که ره آورد فمینیسم ایجاد یک باور غلط در زنان بوده است که همواره از هر تفاوتی تبعیض را بفهمند. در متون دینی آموزه برابری، جایگاهی ندارد و ادبیات دینی در دفاع از زنان، ادبیاتی متناسب محور است.
نقش مشارکت سیاسی زنان در توسعه فرهنگی و اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران
توسعه یک فرآیند جامع با ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. توسعه سیاسی بیش از دیگر مفاهیم دارای بار ایدئولوژیکی و قومی است. یکی از ابعاد توسعه سیاسی، مشارکت سیاسی است. زنان ۵۰٪ جمعیت را تشکیل می دهند. در کشور ما محقق نشدن مشارکت سیاسی کامل زنان، موانعی فراتر از قانون و سیاست گذاری ها دارد؛ از آنجا که افزایش مشارکت همه اعضای جامعه، از ابزارهای اصلی دستیابی به توسعه است و همچنین از آنجا که مردان نمی توانند به اندازه کافی از منافع زنان دفاع کنند، مشارکت زنان در همه فعالیت های سیاسی یک ضرورت است بنحوی که می توان گفت اگر زنان در حوزه سیاسی، اقلیتی بشمار آیند، دموکراسی ناتمام است. مشارکت سیاسی زنان به معنای شرکت زنان در انتخابات و راهپیمایی ها و مراسمات مختلف مذهبی و عقیدتی نیست بلکه مشارکت به معنای آن است که زنان در تمام نهادهای دموکراتیک نقش تعیین کننده و تصمیم گیرنده نیز داشته باشند در صورتی که هنوز بعضی از وظایف سیاسی و فرهنگی با جنسیت تعیین می شود. در این مقاله به روش کتابخانه ای تلاش می شود ابعاد تأثیر مشارکت سیاسی زنان در توسعه فرهنگی و اجتماعی را تبیین نموده و راهکارهایی برای افزایش مشارکت سیاسی ارائه شود.