مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
فمینیسم
حوزه های تخصصی:
در رویکرد اسلامی، مادری نقش برجستهایست. در این نگاه، مادر هم به عنوان همسر و هم به عنوان عضوی از خانواده، از یک سو در انسجام خانواده و برآوردن نیازهای آنها نقش دارد و از سوی دیگر در کانون احترام و محبت اعضای خانواده است. در مقابل اندیشه اسلام، که زن در آن جایگاه رفیعی دارد، اندیشه فمینیسم، در تضاد با آن شکل گرفته است. درباره مادری در رویکرد فمنیستی، وحدت نظر وجود ندارد. برخی با رویکرد مثبت، اما مشروط به آن نگریستهاند. مادر گاهی در دادگاه فمنیستی محکوم است و برخی خواستار حذف و محو نقش مادری هستند. این جنبش، ابتدا از میان جنبشهای انسان دوستانهای که بر پایه مبانی اخلاقی استوار بود، برخاست. همین امر موجب جذب بیشتر زنان نسبت به مردان شده، اما با گذشت زمان، این جنبش علاقهای در جهت فعالیتهای انساندوستانه از خود نشان نداد.نقش مادری، غریزهای طبیعیست که هر مادری در وجود خود حس کرده و غیر قابل انکار است. این نقش دربردارنده مسئولیتها و حقوقهای مادریست.
نابرابری جنسی در خانواده از دیدگاه فمینسیم و نقد آن
حوزه های تخصصی:
ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی ﺟﻨﺴﯽ در ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ، ﺑه ﻣﻌﻨﺎی ﺗﺒﻌﯿﺾ و ﻣﺤﺮوﻣﯿﺖ از ﺣﻘﻮق اﻧﺴﺎﻧﯽ بوده و اﻣﺮی اﮐﺘﺴﺎﺑﯽست. ﺧﺎﻧﻮاده، مهمترین ﻋﺎﻣﻞ در اﯾﺠﺎد ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی ﺟﻨﺴﯽ و اﻧﻘﯿﺎد زﻧﺎن در ﺟﺎﻣﻌه است. ﻣﻘﺎﻟه ﺣﺎﺿﺮ، ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی ﺟﻨﺴﯽ از ﻣﻨﻈﺮ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ را بررسی میکند. ﺑﺎﺗﻮﺟه ﺑه اﯾﻨﮑه ﺧﺎﻧﻮاده در دﯾﻦ اﺳﻼم، ﺟﺎﯾﮕﺎه ارزﺷﯽ واﻻﯾﯽ دارد. ﻧﻮﺷﺘﺎر ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻌﺪ از ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﺳﻼﻣﯽ، ﺟﺎﻣﻌهﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﺎ روش ﻓﺮدی، ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧهای-ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ و ﮐﺎرﺑﺮدی، ﭘﺲ از اﺷﺎره ﺑه ﺟﺎﯾﮕﺎه ﺧﺎﻧﻮاده در اﺳﻼم و ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی ﺟﻨﺴﯽ در ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ، آن را از دﯾﺪﮔﺎه اﺳﻼم نقد میکند.
اندیشه پست مدرنیسم وجایگاه زن
منبع:
زن و فرهنگ سال چهارم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۱۳
43-56
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم به عنوان یک جنبش فکری عظیم امروزه هنر، سیاست، اقتصاد، علم، فرهنگ، هویت، درمانگری و.... را تحت تاثیر قرار داده است. مقاله حاضر به کمک روش اسنادی وتحلیلی ضمن بررسی ابعادمعرفت شناختی وجامعه شناختی پست مدرنیسم، اصول بنیادی آن را معرفی می نمایدوبه بررسی تاثیرات گوناگون این اندیشه بر دانش روان شناسی به عنوان یک علم میان رشته ای می پردازد. پست مدرنیسم اساسا منطق نفی است وبا رد هربنیان فکری وهر ارزش جاوید وجهانی، برنسبی گرایی در همه امورتاکید می ورزد. دراین راستا هویت به عنوان مهمترین جنبه شخصیت انسانی متاثر ازنسبیت گرایی پست مدرنیسم معنایی دگرگون یافته وسایر حوزه های تفکر واندیشه بشری همچون جایگاه زنان ومردان در اجتماع، هویت شخصی و اجتماعی ورویکرد درمانی و... را دچار تغییراتی نموده است.
بررسی غریزه مادری بر پایه نظریه های سیمون دو بوار
منبع:
زن و فرهنگ سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۴
95-110
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی «مهر مادری» در نظریات «سیمون دوبوار» (1949) است. در این تحقیق تلاش شده است با توجه به نقش مهم و اساسی زنان در جامعه و با توجه به نقطه عطف مهم در چرخه زندگی آنان که همان مادر شدن و فرزند آوری است، به بررسی نظرات گوناگون درباره «غریزه مادری» پرداخته شود. «سیمون دوبوار» (1949)، مادر شدن را نوعی بردگی برای زنان به حساب می آورد و از آنها می خواهد برای پایان دادن به نظام پدر سالاری، از ازدواج کردن و خصوصاً مادر شدن بپرهیزند. این در حالی است که بسیاری از صاحب نظران، مادر شدن را امتیازی برای زنان در نظر گرفتند که مردان هرگز قادر به دسترسی به آن نیستند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی– تحلیلی است و با ابزار کتابخانه ای تهیه و تدوین شده است. نتایج تحقیق بر اساس بررسی اسناد و مدارک موجود نشان می دهد که گرچه به نظر می رسد امروزه زنان غربی تمایل چندانی برای حفظ زندگی مشترک و فرزندآوری ندارند اما در بین آنها بسیاری تلاش می نمایند مادری را با پیشرفت و آزادی آشتی دهند. آنها عقیده دارند با هماهنگ سازی شرایط شغلی در اجتماع با شرایط مادران باردار یا صاحب فرزند، می توان آنها را برای دستیابی به پیشرفت های علمی، تحصیلی، اقتصادی و سیاسی یاری داد.
حقوق بشر گفتمان مسلّط جهانی سازی و فمینیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فشار فزاینده ای از جانب ایالات متحده از طریق سازمان ملل برای اتخاذ تحریم های اقتصادی و سیاسی بر علیه ایران وجود دارد. کانون این تلاشها، مسائلی همچون پیشینهء حقوق بشر و حقوق زنان در ایران است . هر چند که بی تردید نقص حقوق بشر در ایران رخ می دهد، آنچه محور این مقاله قرار گرفته است، شرایطی است که در آن بحث های حقوق بشر در سطح بین المللی زمینه سازی می شود. این مقاله حاکی از این است که این بحث ها در درون یک گفتمان مسلط رخ می دهد که توسط انگلیس و آمریکا القا می گردد و بنابر این منافع آنها را دنبال می کند. این مقاله به بحث دراین مورد می پردازد که چگونه حقوق خاصی در مقابل حقوق دیگر و به طریقی برجسته می شود که استیلا و قدرت مسلط در حوزهء سیاست و اقتصاد را تقویت نماید. مثال هایی ذکر خواهد شد از اینکه چگونه ابر قدرت اقتصادی وسوء استفادهء آن از حقوق بشر، فعالیتهای شرکتهای چند ملیتی را تضیعف کرده است و از سیاستهای اقتصادی واشنگتن که مورد بازخواست قرار نمی گیرد. مثال دیگری ذکر خواهد شد از اینکه چگونه [بحث] حقوق زنان که فمینیسم لیبرال غربی پیشاهنگ آن بود ، از نو ، برای پیشبرد برنامهء استیلا مورد توجه و بزرگداشت قرار می گیرد.
شهرگرایی و ایستار فرهنگی: مورد تجربی ساکنین شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هشتم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۲۸
171 - 198
حوزه های تخصصی:
شهرگرایی به کیفیت متمایز اجتماع انسانی یا شیوه ی زندگی که ویژگی شهر است اشاره می کند. شهرگرایی برخلاف شهرنشینی فرایند رشد شهری نیست بلکه مرحله ی نهایی و نتیجه ی شهرنشینی محسوب می شود. در این بررسی شهرگرایی و تأثیر آن بر ایستار و رفتار شهروندان شهر تهران با تأکید بر نظریه لوئیس ورث و نظریه های مکتب شیکاگو مورد مطالعه قرار گرفته است. ایستارهای فرهنگی اجتماعی با شاخص هایی چون خودبیگانگی، عقلانی شدن کنش فردی، کاهش انسجام اجتماعی، کاهش پیوند عاطفی وافزایش فردگرایی مورد سنجش قرار گرفته اند. روش تحقیق پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه است. حجم نمونه 390 نفر از افراد (اعم از مرد و زن) 60-20 ساله ی ساکن در پنج منطقه ی تهران تعیین شده است که نمونه ها بصورت تصادفی با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. یافته های پژوهش بر حسب محاسبه ی ضریب همبستگی پیرسون مبین وجود رابطه ی معنادار بین شهرگرایی و عقلانی شدن کنش فردی، کاهش انسجام اجتماعی و افزایش فردگرایی است. ولی بین شهرگرایی و از خودبیگانگی فردی و کاهش پیوند عاطفی رابطه معنی دار نبود.
چندصدایی در متن و ایجاد گفتمان های جدید: بررسی رمان طبل حلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۸
297 - 310
حوزه های تخصصی:
این پژوهش از مفهوم چندصدایی باختین و ابهام روایی در رمان طبل حلبی اثر گونترگراس استفاده و امکان ایجاد گفتمان فراداستانی را ارزیابی نموده است. اگرچه نمی توانیم منکر حضور مؤلّف در اثر خویش باشیم، اما آنچه که در اینجا بیشتر مورد توجه است تعامل میان اظهارات چندصدایی است که در سخنان راوی غیر قابل باور داستان نمود یافته و به کمک مفاهیم باختینی کارنواله و چندآوایی قابل شناسایی هستند. در این مطالعه، به چگونگی و میزان جذب/نفوذ گفتمان «غیرخودی» در گفتمان «خودی» پرداخته شده و بدین ترتیب دنیایی را پیشنهاد نموده ایم که در آن اظهارات حاشیه ای قادر به تعامل با نیروهای مردسالارانه مرتبط با فرهنگ سلطه باشند. ما در اینجا ضمن بررسی رمان فوق نتیجه گرفتیم که پتانسیل نظم گریز و هنجارشکن هر متن روایی نه تنها از درهم تنیدگی کارنواله ی آن با فرهنگ مسلّط بلکه از توانایی آن در عبور از قیود فرهنگ سلطه و بازیابی پیوندهای هم زمانی و درزمانی خود با سایر فرهنگ ها، خاصّه مبانی فرهنگی خویش، حاصل شده است. در این الگو، هویت های غیرخودی با قدرت پدرسالارانه گفتمان دارند و در عین حال، اقلیم مستقلّ خویش را بر مبنای الزامات درونی و بیرونی خود خلق و تثبیت می نمایند. هر روایت گرچه به نویسنده آن تعلق دارد و حاوی جهان بینی اوست، امّا خواه ناخواه نشانه ها و تعابیری از گفتمان غیرخودی را نیز در خود دارد که در لایه های مختلف داستان قابل بحث و بررسی هستند. این ویژگی ها که از متن اقتباس می شوند، زمینه ساز ایجاد گفتمان های فراداستانی (فراتر از ظاهر آن روایت) هستند.
بررسی نقش و جایگاه زنان در افسانه های عامیانه کرمان(براساس رویکرد فمینیسم اگزستنسیالیسم و کمونیسم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرداختن به زنان و مسائل مربوط به آنها، همواره یکی از مهم ترین موضوعاتِ بررسی شده در جوامع بشری به شمار می رود. فرهنگ عامّه هر ملّت، به ویژه قصّه ها و افسانه ها، یکی از بهترین بسترهایی است که می توان در آن ردّ پایی از باورها، آداب و رسوم و بنیان فکری مردم جوامع کنونی را مشاهده کرد و به واسطه آن می توان تفکّرات سنّتی مردسالارانه را در جوامع قدیم نسبت به زنان ریشه یابی نمود؛ از این رو، در تحقیق حاضر، نقش و جایگاه زنان در افسانه های عامه کرمان، در چهار کتاب (افسانه های مردم کرمان، افسانه های مردم سیرجان، قصّه ها و افسانه های زرند و فرهنگ مردم کرمان) مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش بر اساس رویکرد فمینیسم اگزیستانسیالیستی و فمینیسم مارکسیستی به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است.
تحلیل گفتمان انتقادی در آثار محمود استادمحمد با رویکرد فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمود استادمحمد یکی از نویسندگان مطرح ایران و از جمله نویسندگان کارگاه نمایش، گروهی از هنرمندان آوانگارد تئاتر قبل از انقلاب در ایران است. در آثار او سایر نمایشنامه نویسان ایرانی، نقش زنان، نقشی چالش برانگیز است. از سویی در میان نویسندگان نسل استادمحمد کمتر با نمایشنامه نویسان زنان روبرو هستیم و به جز مواردی معدود، گفتمان های رایج در تئاتر ایران قبل از انقلاب، توسط نویسندگان مرد رقم خورده است. اما با گذشت زمان و با تغییراتی که در جامعه رخ داد، علاوه بر حضور بیشتر زنان در تئاتر، نوع نگاه به زن نیز در آثار نمایشی دچار تغییراتی شده است. این پژوهش در نظر دارد با استفاده از مفاهیم اساسی در تحلیل گفتمان انتقادی و به ویژه تحلیل گفتمان انتقادی فمینیستی، به نقش زنان در آثار استادمحمد بپردازد. در آثار او به تدریج شاهد حضور بیشتر زنان و سخن گفتن از مسائل و مشکلات آنها هستیم. اما سوال اینجاست که این تغییر رویکرد تا چه اندازه تغییر ایدئولوژی حاکم و دگرگونی در روابط قدرت را نشان می دهد و تا چه حد تحت تاثیر ایدئولوژی های پیشین قرار دارد.
روایی و کارایی تبعیض مثبت در احقاق حقوق زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۳
133 - 161
حوزه های تخصصی:
یکی از ادعاهایی که اغلب فمینیست ها بر آن پافشاری کرده اند مسأله تساوی زنان با مردان است. آنان با این ادعا خواهان آن شده اند که زنان حقوقی برابر با مردان داشته باشند. این امر مستلزم آن است که تمامی تبعیض های موجود میان زن و مرد از میان برداشته شود. در این مورد تبعیض را نباید تنها تبعیض منفی دانست بلکه «رفع کلیه تبعیض ها» شامل تبعیض های مثبت نیز می شود. با این حال ما شاهد آن هستیم که کشورهای غربی از اعمال تبعیض مثبت حمایت می کنند. بر این اساس در تخصیص امکانات، منابع و مشاغل جانب زنان را ترجیح داده و این نوع تبعیض را ناعادلانه تلقی نکرده است. حال آن که بر اساس اصل مورد پذیرش مکاتب فلسفی غرب، اصل اولیّه از نظر عدالت، برابری همه افراد در تخصیص امکانات و برخورداری از آن ها است. بنابراین نظریه پردازان عدالت ناگزیر خواهند بود تا دلایل قابل قبولی در توجیه طرح شان ارائه نمایند .از این رو در این پژوهش به دنبال آن هستیم که دو موضوع روایی و کارایی تبعیض مثبت را بر اساس فلسفه لیبرالیسم و لیبرتارینیسم مورد پژوهش قرار دهیم و ملاحظه کنیم که آیا دلایل موجهی برای اعمال تبعیض مثبت وجود دارد یا نه و آیا تبعیض مثبت می تواند اهدافی را که برای آن در نظر گرفته می شود محقق کند؟
ملاحظات تمدنی در گفتمان پساانقلاب درباره زن: تأملی آسیب شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی در موضوع زن، به مثابه رویکردی تمدنی ظاهر شد و توانست با پاسخ به چالش های برآمده از سنّت و مدرنیته در این زمینه، الگویی خاص خود را پیشنهاد دهد. این الگو از سویی در مطالعات نظری حوزه زنان و از سویی در تجربه زیسته زنان بسیاری در ایران و سایر نقاط جهان، کلیشه ها و پیش فرض های غالب را به چالش کشید. بااین حال به نظر می رسد امروزه اوصاف وحدت آفرین، معناگرا و توحیدی آن به حد کافی موردتوجه نیست و این غفلت گاه در گفتمان های منتسب به انقلاب اسلامی نیز مشاهده می شود. نوشتار حاضر به آسیب شناسی این گفتمان ها در رابطه با سه ویژگی گسست حیات، دیگرآیینی و ظاهرگرایی و اثرات منفی آن ها بر وجه تمدنی انقلاب اسلامی می پردازد.
روش شناسی بنیادین اندیشه فمینیستی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۶ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۰۴
17 - 28
روش شناسی بنیادین به جای بحث از کیفیت کاربست نظریه های علمی به چگونگی تکوین آنها پرداخته و زمینه های وجودی معرفتی و غیرمعرفتی آن را دنبال می کند. تکوین نظریه فمینیستی در غرب مبتنی بر تحولات معرفتی در فرهنگ غرب و برخی زمینه های غیرمعرفتی بود که در تعاملات فرهنگی ایران و غرب به صورت تقلیدی وارد جامعه ایرانی شد.این پژوهش برآن است تا به روش شناسی بنیادین اندیشه فمینیستی در فرهنگ مولد آن و زمینه های ورود این نظریه به ایران بپردازد. تحولات معرفت شناختی در حوزه علم که به تغییر رویکرد پوزیتویستی به معرفت علمی منجر شد و ظهور فلسفه های وجودگرا که رویکردهای ذات گرایانه به انسان و هستی را به چالش کشید از جمله مهم ترین زمینه های وجودی معرفتی اندیشه فمینیستی در غرب بوده و نقد موقعیت نابرابر اجتماعی زنان در مقایسه با مردان و به چالش کشیدن علوم اجتماعی و انسانی مردانه از جمله زمینه های وجودی غیرمعرفتی فمینیسم در غرب است. همچنین ورود اندیشه های فمینیستی به ایران به بهانه های غیرمعرفتی و غیربومی صورت گرفته و نتیجه آن ناسازگاری این نظریه با فرهنگ جامعه ایرانی بوده است.
بررسی مواجهه فمینیسم و اگزیستانسیالیسم؛ اسطوره زدایی از تصویر زنان در کتاب مقدس و برسازی چهره نوین از زنان در جوامع مدرن غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
439 - 421
حوزه های تخصصی:
در این مقاله در نظر است تا با تکیه به برخورد نظری دو چهارچوب نظری فمنیسم و اگزیستانسیالیسم در عرصه فلسفه سیاسی، وجوهی را که در گذار جامعه سنتی به جامعه مدرن در اروپای غربی در باب خوانشی جدید از جایگاه زن در کتاب مقدس مسیحیت، با تأکید بر تورات ( عهد عتیق ) و اناجیل چهارگانه ( عهد جدید ) مطرح شده است، بررسی شود و فرآیند اسطوره زدایی و افسون زدایی که از ویژگی های عصر روشنگری است، از امر زنانه در غرب نوین واکاوی شود. در این حوزه، ابتدا دیدگاه فمنیستی کسانی چون سیمون دوبوار بررسی شده است و سپس به دیدگاه پدیدارشناختی شلایر ماخر و همچنین دیدگاه اگزیستانسیال و لیبرال بولتمان پرداخته شده است. در یک دیدگاه نهایی، می توان فهمید که جریان فمنیستی همسو با جریان روشنگری به افسون زدایی از مفهوم سنتی زن پرداخته است؛ و این افسون زداییِ مفهومی در رابطه ی معناداری با تجدیدنظرهای فیلسوفان و الاهیات دانان لیبرال و اگزیستانسیال در الهیات مسیحی قرار دارد.
مبانی فلسفی اقدام پژوهی فمینیستی
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، چرخش پژوهش های اجتماعی از روش های کمی، به روش های کیفی و رویکردهای تفسیری ، اهمیت رویکرد کیفی در تحقیقات اجتماعی را دوچندان کرده است. اقدام پژوهی، از جمله روش های کیفی است که در جست وجوی دانش، تغییر و بهبود عملکرد است. این روش از جمله روش هایی است که فمینیست برای به چالش کشیدن بحث نابرابری جنسیتی و انتقاد از روش های رایج تولید دانش مردانه، برای انجام تحقیقات خود از آن استفاده می کنند. اما با توجه به اینکه روش شناسی ها هرگز خنثی نیستند و در واقع مبتنی بر مبانی و اصول فلسفی پارادایم های علمی هستند، فهم این نوع اقدام پژوهی، بدون فهم مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی پارادایم فمینیسم امکان پذیر نیست. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی مبانی فلسفی اقدام پژوهی فمینیستی است که با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به پرسش هایی از این قبیل می پردازد که اقدام پژوهی فمینیستی چیست؟ ویژگی های آن کدام است؟ و مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی آن کدامند ؟ یافته های تحقیق حاکی از این است که مبانی فلسفی این روش، در نقد مبانی فلسفی پوزیتویسم شکل گرفته است که آن مبانی نیز به صورت منطقی، روش های خاصی مانند روش های کمی و آزمایشی را اقتضا می کند. اما فمینیست ها این مبانی را به چالش می کشانند و بدیل های فلسفی دیگری را ارائه می کنند که روش اقدام پژوهی فمینیستی نیز منطقاً زائیده همان مبانی فلسفی است.
از مادر که حرف می زنیم، از چه کسی حرف می زنیم؟ (خودمردم نگاری برساخت اجتماعی "مادری" در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش خودمردمنگارانه، به دنبال کشف مسیری بودم که جامعه هویتم را به عنوان مادر شکل داده و به عبارتی مادر بودن را به من "آموخت". من در این مسیر به این باور رسیدم که حقیقتی طبیعی و غریزی از مادر بودن وجود ندارد، بلکه، بسترهای اجتماعی و فرهنگی، و نیز حوزه های دانش و شناخت موجود، حقیقت مادر بودن را شکل می دهد. همچنین این روایت فردی که موقعیت مندیِ من در کنار دیگران را در یک بستر اجتماعی به چالش می طلبید، با ورود به میدانی متفاوت، در تعامل و برخورد با تجربه ی مادری"طیبه"، که یک زنِ غربت و از اهالی محله محروم "لبِ خط" بود قرار دادم. در این راستا کوشیدم تا داستان مان که دو روایت کوچک محلی بود را به واسطه ی پیچیدگی هایش به بدنه اصلی جامعه پیوند دهم. روایت زندگی هر کدام از ما سرشار است از ملاحظاتی در رابطه با تلاقی جنسیت، قومیت، طبقه اجتماعی، زبان و دیگر نظام های سلطه، که مزیت ها، نابرابری ها، و میزان نزدیکی مان به قدرت را مشخص می کند. تجربه زیسته ی من متاثر از این حقیقت است که به عنوان یک زن فارس، متاهل، شیعه، و متعلق به طبقه متوسط، تجربه ها و باورهایم از مادری ملهم از همان مادری جریان اصلی است که سال ها پیرامون خود دیده و آموخته ام، همانطور که "طیبه" در تمام عمرش در معرض جریان حاشیه ای مادری قرار داشته، آنها را در خود درونی کرده و تجربه اش از غربت بودن، فرودست بودن و فقر را در مادری خود بازتولید می نماید.
فضای پسااستعماری در ادبیات مهاجرت افغانستان نمونه موردی: رمان سبز، سرخ، آبی از عارف فرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات مهاجرت از مهم ترین حوزه های مطالعه نظریه پسااستعماری است. ادبیات داستانی مهاجرت افغانستان به ویژه داستان ها و رمان هایی که به موضوع مهاجرت به غرب مربوط می شوند، بیشترین عناصر و مؤلفه های موردبحث نظریه پسااستعماری را در خود دارند، ازاین روی مطالعه و تحقیق ادبیات داستانی مهاجرت از منظر نظریه پسااستعماری به ویژه شرق شناسی ادوارد سعید حائز اهمیت است. این مقاله قصد دارد از منظر نظریه پسااستعماری به شیوه توصیفی و تحلیلی به مطالعه موردی رمان سبز، سرخ، آبی از عارف فرمان یکی از نویسندگان مهاجر افغانستان بپردازد. هدف دیگر این مقاله تحلیل و بررسی رمان از منظر تقابل دوگانی «خود» و »دیگری» با توجه به گفتمان «شرق» در برابر «غرب» است. در این رمان مهاجر به مثابه مستعمره ، «دیگری» و در «حاشیه» قرار دارد و میزبان به مثابه استعمارگر «خود» است و در «مرکز» قرار دارد. در سبز، سرخ، آبی آنچه حائز اهمیت است در هم ریختن معادله شرق و غرب است که منجر به قرارگرفتن «دیگری» در مرکز می شود. همچنین در این مقاله نشان داده شده است که نظام مردسالاری حاکم بر افغانستان باعث شکل گیری تقابل دوتایی مرد/زن شده که به گفته سیمین دوبووار زن «جنس دوم» و «دیگری» است و به باور اسپیواک فرودستی است که نمی تواند از جانب خویش صحبت کند و زنان افغانستان از سوی جامعه، مردان خانواده و همچنین خود زنان به حاشیه رانده می شوند که آنها را در استعماری چندسویه قرار
بررسی تغییر زبان زنانه در ترجمه شعرهای غاده السمّان به فارسی (مطالعه موردی؛ دو ترجمه «غمنامه ای برای یاسمن ها» و «علیه تو اعلان عشق می دهم» از عبدالحسین فرزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله زبان زنانه در نظریه های بسیاری از فمینیست ها مطرح شده است. براساس آن، نگارش زنان -به شکلی جوهری- با نگارش مردانه متفاوت است. به همین منظور، نظریه پردازان فمینیست، تلاش کردند که سبک زنانه را در نوشتار بپرورند و در این مورد، آرای پراکنده و متکثری را بیان کردند. با گسترش نظریه های نقدی فمینیستی، بسیاری از زنان نویسنده و شاعر از آن تأثیر پذیرفتند و آثارشان را با زبانی زنانه نوشتند و سرودند. شاعر و نویسنده سوری، غاده السمّان به سبب تحصیل در غرب و آشنایی با جنبش های زنانه، توانست نگارش زنانه یگانه ای را در نوشته هایش خلق کند. برخی از شعرهای او به فارسی ترجمه شده اند. عبدالحسین فرزاد در «غمنامه ای برای یاسمن ها» و «علیه تو اعلان عشق می دهم» گزیده ای از شعرهای او را به فارسی ترجمه کرده است. در پژوهش حاضر سعی شده تا با استناد به آرای ارائه شده درخصوص نگارش زنانه، ترجمه های فوق نقد شود. برای این منظور، ابتدا آرای متکثری که ناقدان فمینیست در مورد نگارش زنانه مطرح کرده اند، فهم و استخراج و با در نظر گرفتن آن، ترجمه های مدنظر بررسی شده است. نتیجه های تحلیل بیانگر این است که در ترجمه های مورد بحث به مواردی چون واژگان زنانه، سیالیت، انحراف از ساختارهای حاکم بر جمله، شیوه نگارش، ساختارشکنی و وارونه سازی ارزش های مردانه دقت نشده است.
گذر فمینیستی از جزیره سرگردانی و به سوی فانوس دریایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
25 - 40
حوزه های تخصصی:
تصویر مترقّی زن ایرانی در شعر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زن و حقوق فردی و اجتماعی او همزمان با نهضت مشروطه وارد مباحث ادبی شد و به یکی از مهم ترین موضوعات در شعر مشروطه تبدیل گشت. از این رو زن در مرکز مباحث قرار گرفت به طوری که در این عصر، کمتر شاعری را می توان دید که بیش و کم به موضوع آزادی و حقوق زنان نپرداخته باشد. برابری، آزادی، تعلیم و تربیت، حضور زن در اجتماع و پرهیز از تبعیض جنسیتی و نگاه جنسی و ابزاری به زن، از جمله مسایل مربوط به زنان است که در شعر شاعران عصر مشروطه بازتاب یافته است. ملک الشعرا بهار و نسیم شمال دیدگاه معتدل تر و سنتی تری به زن دارند و ایرج میرزا، لاهوتی، عشقی و عارف قزوینی تندروترند و حتی گاه با برخی مسایل نظیر حجاب مخالفت می کنند. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و هدف آن بررسی اندیشه و دیدگاه شاعران عصر مشروطه درباره زن است و می خواهد به این پرسش پاسخ دهد که آیا آن اندیشه ای مترقی است یا واپس گرا؟ و با اندیشه های مطرح شده درباره زن در جنبش فمینیسم همسو هست یا خیر؟ نتایج نشان می دهد که شاعران عصر مشروطه اندیشه ای مثبت نگر و مترقی درباره زن دارند و آن با برخی اندیشه های فمینیستی درباره زنان مطابقت دارد.
جنس برتر از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
203-224
حوزه های تخصصی:
آیا زن انسان برتر است یا مرد؟ این پرسش در آراء فمینیستی پاسخ های مختلفی دارد. برخی از فمینیست ها ملاک برتری زن یا مرد را در تمایزات جنسی و طبیعی آن ها جستجو کرده و نفس بهره گیری از اندام تولید مثل خاص یا قوای جسمانی و ... را دلیل برتری یک جسم بر دیگری محسوب می کنند و برخی دیگر این ملاک را در تمایزات جنسیتی، اجتماعی و برساختی آن ها کاویده و حضور در سپهر اجتماعی و به کارگیری ابزار تولید فرهنگ و ... را عامل برتری می شمارند. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی، پاسخ این پرسش را از مبانی حکمت صدرایی استنباط می کند. بر اساس این مبانی هر دو گرایش فمینیستی غیرقابل قبول است. انسان برتر انسانی است که در کمالات وجودی سعه بیشتری دارد و این سعه، با فعلیت مراتب عقل عملی و نظری محقق می شود. تمایز جنسی میان زن و مرد، به خودی خود موجب فعلیت این مراتب یا مانع از تحقق آن ها نمی شود چنانچه تمایزات جنسیتی نیز تنها اگر مورد تائید عقل نظری و عملی باشند موجب برتری فرد انسان می گردد. ملاصدرا در کتب مختلف خود اظهارات فراوانی در خصوص شخصیت زن نیز دارد که به باور این تحقیق هیچ یک منافات با نتیجه مذکور نداشته و صراحتی در فرودست محسوب کردن زن ازآن جهت که زن است ندارند.