مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
فمینیسم
منبع:
حقوق اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۰
197 - 229
حوزه های تخصصی:
بررسی دیدگاه های افلاطون تنها جنبه بررسی یک امر تاریخی ندارد بلکه او در شکل دهی اندیشه های معاصر نیز دارای نفوذ زنده ای است، ویل دورانت کتاب جمهور افلاطون را به منزله خوان پهناوری می داند که میزبانی مسرف و دریادل گسترده باشد، زیرا در این کتاب مسائلی مطرح می شود که رنگ و بوی زمان ما را دارد، مسائلی از قبیل کمونیسم، سوسیالیسم، تحدید توالد و تناسل و تزکیه نسل و ... . این مسأله در زمینه جنبش فمینیسم به خوبی آشکار است به گونه ای که برخی فمینیست های رادیکال در هر برنامه ای که جهت آزادی زنان ارائه می کنند برخی نظرات افلاطون را مد نظر خویش قرار می دهند. بسیاری افلاطون را اولین نظریه پرداز فمینیست می دانند و او را در زمره مدافعان آزادی و حقوق زنان و برابری آنان با مردان بر می شمرند، بعضی او را نخستین فیلسوف فمینیست واقعی قلمداد می کنند با این حال برخی نیز در اینکه افلاطون حامی راستین حقوق زنان است یا نه درمانده اند. این مقاله با بررسی آراء افلاطون درباره عدالت، زنان، جایگاه و وظائف آنان در جامعه، نشان می دهد که افلاطون نه تنها مدافع حقوق زنان نبوده است بلکه در صورت عملی شدن نظرات او، وضعیتی بسیار دشوار برای زنان رقم می خورد
واکاوی مفاهیم تربیتی فمینیسم در رمان "سیدات القمر" (دختران ماه) اثر جوخه حارثی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
113 - 143
حوزه های تخصصی:
فمینیسم، واژه ای فرانسوی به معنی طرفداری از حقوق زن است ، قدمتی به اندازه تاریخ دارد. به دنبال آن، نقد زن محور بر روی آثار ادبی، نیز شکل گرفت. جوخه حارثی، نویسنده سرشناس عمانی با رمان "دختران ماه" خود که موضوع محوری آن، سه خواهر در روستای عوافی هستند، با رویکردی واقع گرایانه از تجربه های زنانه و مشکلات آن ها در جامعه کوچک و تازه مدرنیته شده روستای عوافی در عمان می نویسد. نگارندگان در این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، سعی می کنند تا با توجه به مفاهیم فمینیستی به کار رفته در رمان به تحلیل نگاه حارثی به زنان و شیوه توصیف او از وضعیت آنان پرداخته و ما در این تحقیق، به مسائل مهمی همچون: سرکوب احساس عشق، ازدواج، زایمان و مادری، تجاوز، طلاق، مردسالاری و رفتار متفاوت با دختران و پسران از بدو تولد، بررسی کنند. بیشترین مفاهیم فمنیستی در این رمان، مربوط به ازدواج ومادر شدن و عشق در میان دختران و حق انتخاب آن ها در مسائل مهم و غیر مهم زندگی شان و خشونت بر زنان و مردان است. در ضمن از تحلیل شخصیت های زنان این رمان چنین به نظر می آید که می توان آن ها را بر اساس دیدگاهشان به سه دسته؛ سنتی، کمی مدرن و مدرن تر تقسیم بندی کرد.
گفتمان های اشتغال زنان (مقایسه دیدگاه امام خمینی با دیگر گفتمان های رایج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۳
75 - 106
حوزه های تخصصی:
گفتمان های اشتغال زن شیوه های خاصی است که افراد و گروه ها برای سخن گفتن درباره ضرورت یا عدم ضرورت و بایدها و نبایدهای اشتغال زنان در جامعه به کار می گیرند. در پژوهش حاضر سعی شده با برگزیدن نظریه و روش تحلیل گفتمان بر اساس خوانش لاکلا و موفه به بررسی تطبیقی گفتمان امام خمینی و گفتمان های رایج دیگر در مقوله اشتغال زنان و وجوه اشتراک و تمایز آن ها بپردازیم. جامعه آماری پژوهش متون تاریخی مربوط به مکاتب فکری است که به صورت هدفمند انتخاب شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد گفتمان های حامی اشتغال زنان بیشتر بر خودبسندگی زن تأکیددارند؛ درحالی که گفتمان های مخالف با استناد به تفاوت نظام طبیعی، اشتغال زنان را مخل نظام خانواده تلقی می کنند. در میانه این دو گفتمان، گفتمان امام خمینی بر اساس آموزه ای اسلامی قرار دارد که ه ژمونی آن در حوزه اشتغال زنان پیام دهای گسترده ای در ورود سالم و بی دغدغه آن ها به مراکز اشتغال و کار و درعین حال حل تعارض نقش های چندگانه زنان در عرصه خانواده و کار داشته است.
تقابل اکوفمینیسم و فرافمینیسم در ادبیات طبیعت
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
103 - 135
حوزه های تخصصی:
در بررسی رویکردهای ادبی و خلق سیستم های نگرشی و نگارشی، با چهار انگاره سیستم های کاهشی- افزایشی، سیستم های التقاطی، سیستم نماها، سیستم افزایشی- انضمامی رو به رو هستیم. آرش آذرپیک ضمن ارائه این تقسیم بندی، عامل آن را کشف و ارائه افقی، پراگماتیک و همچنین پروبلماتیک توسط این انگاره می داند؛ لذا در این مقاله با بیان و بررسی این چهار سیستم بیان خواهیم کرد که رویکرد اکوفمینیسم رویکردی التقاطیست که همواره در تلاش است زن و زمین را پدیدارهایی ستمدیده در سیستم های مردسالارانه قلمداد کند. رویکرد انتقادی فرافمینیسم با عنایت به سیستم افزایشی- انضمامی فراتر از تمام چهارچوبه های بسته زن محورانه و مردمحورانه در پی ارائه تقسیم بندی انواع سوژه از دیدگاه آذرپیک بوده و معتقد است اکوفمینیسم تنها با تغییر سوژه مرد به سوژه زن، در تلاش است در ساحتی دیگر و با دیدی زنانه محورانه تمام هستی مندان –از جمله زمین- را در رویکردی سلسله مراتبی فصل بندی کند. در ادبیات طبیعت گرا با توجه به دو رکن بنیادین «عدم هرگونه ثنویت گرایی» و «عدم هرگونه صفت دهی»، اصل و بنیان زمین سوژگی در عریانیسم مطرح میشود. زمین سوژگی رویکردیست انتقادی به تمام انگاره هایی که در آن انسان به عنوان سوژه فاعل شناسا –که همواره در پی ارزش گذاری است- شناخته می شود. در این مقاله که به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاد از منابع کتاب خانه ای انجام گرفته؛ ادبیات طبیعت گرا با عنایت به رویکرد جنس سوم و بیان نگره های زنانه نگرِ انسان محورانه و مردانه نگرِ انسان محورانه بررسی می شود.
واکاوی نگرش و زمینه شکل گیری واژه فمینیسم در دانشجویان دختر
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۳
27 - 39
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر واکاوی نگرش و زمینه شکل گیری واژه فمینسیم در دانشجویان دختر بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان دختر کشور می با شد. نمونه پژوهش 15 نفر بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش، تحقیق کیفی و انجام مطالعات پدیدارشناسانه بود. داده ها از طریق مصاحبه نیمه عمیق و نیمه ساختاریافته جمع آوری شد و سه مقوله اصلی و 10مقوله فرعی استخراج شد. یافته ها نشان داد: واژه فمینیسم دارای مفاهیم متعدد و رویکردهای متفاوت است. با توجه به زمینه های خانوادگی و اجتماعی هر فرد و کلیشه های جنسیتی هر جامعه می توان زمینه ها و بسترهای نگرشی و بازتعریف فرد از فمینیسم را توصیف کرد. وجود تصورات و ذهنیت متنوع نسبت به فمینیسم باعث توصیف متفاوت افراد شده است. فهم نگرش های گروه های مختلف در جامعه در خصوص تفکرات فمینیستی به مطالعه، کشف، توصیف و درک نگرش دانشجویان دختر به عنوان بخشی از جامعه، حائز اهمیت است. فهم نگرش دانشجویان می تواند محققین و دانشگاهیان را نسبت به تفکرات و معنای فمینیسم، از منظر دختران و میزان رواج آن در میان افراد جامعه آگاه سازد. هم چنین بازخوردهای متفاوتی نسبت به این واژه به دلیل بومی نبودن رویکرد فمینیستی وجود دارد. از نظر دانشجویان آموزه های غربی مبنای فمینیسم بوده و انتشار آن ها بدون بومی شدن موجب تسلط بر فرهنگ جامعه می شود. بنابراین با توجه به مفاهیم ومقولات به دست آمده لازم است رویکرد فمینیست بر مبنای آموزه های اسلامی و فرهنگ غنی ایرانی بازنگری شود و به عنوان رویکردی در جهت تحقق برابری میان زن ومرد بر اساس شان و جایگاه یگانه خودشان بازتعریف شود.
بررسی تطبیقی رمان جان شیفته و طوبی و معنای شب با رویکرد فمینیسم
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال دوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶
89-107
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبشهای اجتماعی که در دهه های اخیر برای مطرح کردن مسائل زنان، گسترشی فراوان یافته، فمینیسم است که برای اثبات یا به دست آوردن حقوق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زنان در جوامع مردسالار تلاش میکند، و مدّتهاست که وارد ادبیات اجتماعی و فرهنگی ما هم شده است. در طول دو سده اخیر بهویژه پس از انقلاب مشروطه، تعاملات ادبی فراوانی میان ایران و کشورهای اروپایی از جمله فرانسه صورت گرفته است. یکی از این تعاملات، رواج ادبیات تطبیقی است. نگارنده این پژوهش سعی دارد با بهره گرفتن از همین نوع ادبیات به نقد فمینیستی دو رمان « جان شیفته » و رمان « طوبی و معنای شب » بپردازد. نویسندگان این دو اثر برای بیان مشکلات زنان، قالب رمان را انتخاب کردهاند. پیچیدگیها و ظرافتهای ضمیر آدمی در هر دو رمان در خلال عمل شخصیتها و حوادث داستان هر دو نویسنده بیان شده است. پژوهش مزبور درصدد است نگرش فمینیستی را از دیدگاه شهرنوش پارسیپور از دیار شرق، و رومن رولان فرانسوی از دیار غرب مورد بررسی قرار دهد؛ نیز تفاوتها و شباهتهایی را که در اندیشه این دو نویسنده درباره مسائل زنان وجود دارد، تحلیل کند. نتایج حاصل نشان داد که دو رماننویس مزبور در دو جامعه متفاوت با شرایط و آداب و رسوم فرهنگی و اعتقادی و اجتماعی متفاوت، پیامهایی مشترک چون ظلم در حقّ زنان، خیانت به زنان، سختگیری با زنان در محیط کار، افسردگی زنان، سنّتهای غلط حاکم بر دنیای زنان و ... را به گوش خوانندگان میرسانند؛ همچنین در دو رمان مزبور، از فمینیسم افراطی غربی که موجب سستی بنیان خانواده میشود، نشانههایی دیده نمیشود؛ نیز الگوهایی مانند ارتقای آگاهی زنان، تعظیم و بزرگداشت زنان، پاکدامنی زنان و ... را نیز در دنیای زنانه ارائه میدهند.
نقش های اجتماعی و معنوی زنان بر اساس آموزه های اسلامی؛ ارایه یک مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
103 - 116
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی تحلیلی است که به روش کیفی بر اساس مدل نظریه داده بنیاد و کمی با هدف ارایه مدل برای نقش های اجتماعی و معنوی زنان بر اساس آموزه های اسلامی انجام شد. در این پژوهش، در بخش کیفی از صاحب نظران، و خبرگان دانشگاهی برای جمع آوری داده ها کمک گرفته شد. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و با استفاده از تکنیک گلوله برفی بوده است. در بخش کمی جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان ساکن در منطقه 11 تهران تشکیل داده اند که 356 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. در بخش کمی برای سنجش متغیرهای الگوی داده بنیاد از یک پرسشنامه چندماده ای پژوهشگر ساخته مبتنی بر یافته های بخش کیفی استفاده شد. این پرسشنامه به کمک فن دلفی و طوفان مغزی مورد تایید خبرگان قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشانگر آن است که از ارزیابی برای بعد فردی مولفه معنوی و بعد جامعه شامل مولفه اجتماعی تعیین شده است. این نتایج از حیث مقایسه ای و تفاوت در نتایج بدست آمده از چند حیث دارای اهمیت است.
نقد و بررسی رویکردهای زن محور در پژوهش های ادبیات عامۀ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱۸
1 - 27
حوزه های تخصصی:
ادبیات عامه از یک قرن پیش با جمع آوری متون آغاز شد و در دهه های بعد با استفاده از رویکردهای مختلف مورد تحلیل قرار گرفت. پژوهش های مرتبط با زنان از حوزه های مهم در ادبیات عامه است که بخاطر بازتاب صداهای خاموش جامعه، ظرفیت زیادی برای مطالعه دارد. همزمان با دانشگاهی شدن ادبیات عامه، عوامل مختلفی باعث شد که به مسأله زنان بخصوص در این حوزه توجه ویژه ای شود. در این مقاله با رویکرد تحلیلی- انتقادی، ابتدا با مطالعه و طبقه بندی آثار مرتبط با زنان در ادبیات عامه که از سال 1300 تا 1400 نوشته شده اند، سیر صعودی این تحقیقات و موضوعات آن ها را نشان دادیم، سپس تأثیر رویکردهای دوگانه سنت و مدرنتیه را در ایجاد نگرش های مختلف به زنان در متون ادبیات عامیانه واکاوی کردیم، و در نهایت نظریه های تحلیلی چند پایان نامه مرتبط با زنان در حوزه ادبیات عامیانه را با نگاه انتقادی بررسی نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد: نگاه غالب به زنان در متون ادبیات عامه، منفی است. معمولاً کوشیده اند تا رویکرد سنتی مردسالار را در ذهن و زبان مردم نهادینه کنند. زن را به عنوان موجودی حیله گر و جنس دوم تلقی کنند. در معدود آثاری نیز زن از جهت مثبت به عنوان نقش مادری مورد ستایش قرار گرفته است. از رویکردهای نظری مختلف در پایان نامه های زن محور به خوبی استفاده نشده و به نتایج جدید و متفاوتی نرسیده است.
بررسی تفاوتهای جنسیتی زنان و مردان در دو دیدگاه قرآن مجید و فمینیسم
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق تلاش گردیده نسبت به بررسی تفاوتهای جنسیتی از دو دیدگاه قرآن مجید و فمینیسم اقدام شود. در بیان دیدگاه قرآن مجید از تفسیر نمونه نوشته آیت الله مکارم شیرازی استفاده گردیده است. هدف از این تحقیق، ابتدا شفاف نمودن دیدگاههای مذکور در خصوص تفاوتهای جنسیتی و سپس ارائه پیشنهادهایی جهت طراحی ساختاری منطقی و کارآمد برای جامعه امروز است. این تحقیق امیدوار است ضمن اصلاح و بهبود باورهای نسبت به موضوع جنسیت و تفاوتهای جنسیتی، موجبات رشد و تعالی جامعه به ویژه زنان را فراهم آورد. روش این تحقیق ، کیفی و با استفاده از متون مکتوب و منابع کتابخانه ای است
فمینیسم و چالش های تاریخی در جریان های فکری انسان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه نظریه فمینیستی محدودیت های ساختاری سبب حذف زنان از فرایند تولید دانش شده است. در طول تاریخ، تولید دانش، موضوع دانش و شناخت دانشمند حوزه هایی مردانه انگاشته شده اند. در این نوشتار با استفاده از مرور اسنادی و فراتحلیل تاریخچه علم انسان شناسی نشان می دهیم که این رشته از پیش داوری ها و دیدگاه های جنسیت زده مصون نبوده و در دوران شکل گیری و تحول، بسته به پارادایم های مسلط تاریخی جهت گیری کرده است. جریان فمینیسم در عرصه دانشگاهی، رشته انسان شناسی را با چالش های هستی شناختی، معرفت شناختی و روش ش ناختی ای مواجه ساخت که سبب تغییر بنیادین پارادایم های پیشین شده است. سه چالش عمده در این حوزه نفی ذات انگاری زیستی شناختی، نفی تفاوت های جنسیتی مغزی- هوشی و رد نظریه حرم و سلطه جنسی نرینه در نخستی ها بوده است. در نتیجه، رشته انسان شناسی در دوران معاصر، تحت تأثیر سه چالش تاریخی فمینیستی، با کنار گذاشتن دیدگاه های طبیعت گرایانه و برساخت گرایانه ، به تأیید ارتباط میان پیوند میان طبیعت و تربیت گرویده است.
جنسیت در باستان شناسی و باستان شناسی جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
بیشتر باستان شناسان تا میانه ی قرن بیستم، نیمی از گروه های انسانی یعنی؛ «زنان» و نقش های گوناگونی که در مسیر دگرگشت جوامع انسانی داشتند را نادیده گرفته بودند. زنان همچون مادرانِ محدود به حوزه ی خانگی درنظر گرفته می شدند. تقسیم کار جنسیتی و خانواده ی هسته ای همچون رویدادی طبیعی درنظر گرفته می شد و شکار مردان، شتاب دهنده ی نخستین، در دگرگشت انسان پنداشته می شد. جنبش های زنان در دهه ها ی 1960 و 1970، دیدگاه های دگرگونی از تحول جوامع انسانی را پدید آورد که بر نقش های زنان متمرکز شد. اگر در آغاز، فمینیست ها دغدغه ی جست وجوی زنان در منابع را داشتند، امروزه بسیار فراتر رفته و پنداشت ها از مفاهیم جهانیِ جنس، جنسیت و فردیت را به چالش می کشند. ولی بسیاری از باستان شناسان از برچسب فمینیست فاصله می گیرند و بر این باورند که پژوهش های جنسیتی دامنه ی گسترده تری از مقوله های جنسیتی را دربر می گیرد. در خاور نزدیک، پژوهش های جنسیتی از دهه ی 1990 به گونه ای جدی پی گرفته شد و همچنان نیاز به پژوهش ها با کاربست نگره ها و روش های نظام مند به روشنی احساس می شود. شوربختانه در باستان شناسی ایران، موضوع جنسیت و زنان تا اندازه ی زیادی نادیده گرفته شده است و پژوهش های انگشت شماری انجام شده است. در این نوشتار به بازگویی شکل گیری پژوهش های زنان و جنسیت در باستان شناسی می پردازیم. با وجود دامنه ی گسترده ای از رویکردها، هیچ نگره یا مکتب فکری واحدی به جایگاه برتری نرسیده است، و هنوز هم در بسیاری از پژوهش ها نگاه مرد محور جریان اصلی پژوهش را پیش می برند.
بررسی رهاورد جنسیت پذیری اخلاق از منظر فمنیسم با سنجه مبانی حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
نگره «جنسیت پذیری اخلاق» از مسائل چالش برانگیزی است که از اواخر قرن هجدهم و با اوج گیری فعالیت های فمینیست ها، در حلقه های فکری باورمندان به این جریان مطرح شد. فمینیست ها در موضع گیری برابر این انگاره، به دو دسته تقسیم شدند؛ گروهی با ادعای برابری کامل زن و مرد، هرگونه تفاوت میان ایشان را انکار کرده و دسته ای با سراب پنداشتن آرمان جنسیت واحد، انگشت تأکید بر برتری جنس زن نهادند. گرچه پرسش از جنسیت پذیریِ اخلاق، در سنت اسلامی، سابقه ای ندارد، اما با توجه به مطالعات دقیق و موشکافانه ای که اندیشمندان مسلمان (به طور خاص فیسلوفان) پیرامون مسأله نفس داشته اند، می توان از دل مبانی و مباحثی که طرح کرده اند، پاسخی سلبی یا ایجابی به این پرسش داد. به همین منظور در این نوشتار، با تکیه بر مبانی حکمت صدرایی، به استنطاق این مکتب در پاسخ به «جنسیت پذیری اخلاق» مبادرت ورزیده ایم و ضمن نمایاندن نقص فمینیست ها در بی التفاتی به مبانی انسان شناختی و نفس شناختی مسأله، به مقایسه تطبیقی میان پاسخ برآمده از مبانی صدرایی با انگاشته های فمینیست های اخلاق گرا پرداخته ایم و به این نتیجه رهنمون گشته ایم که دیدگاه جنسیت پذیری نفس به صواب نزدیک تر است. البته این به معنای نادیده انگاری تفاوت هنجارهای اخلاقی میان مرد و زن نیست. روش ما در این پژوهش، توصیفی_تحلیلی است.
هویت، سکسوالیته و گفتمان فمینیسم سیّال در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
145 - 172
یکی از گذرگاه های قابل توجه در مسیر شناختِ مناسبات هویتی زنان در ایران معاصر، بازخوانی و تفسیر نزاع های گفتمانی در تحدید و تعریف امر سکسوال و پیوند آن با هستیِ فکری و عملی زنان است. بُعدی که اگر مغفول بماند، می تواند زنان را از شناختی دقیق نسبت به وضعیت خود، مطالبات و حقوق اجتماعی و سیاسی شان محروم کند. این مقاله با تکیه بر تحلیل تاریخی و تحلیل گفتمانی مستخرج از نتایج مصاحبه عمیق با 8 زن از متولدین دهه شصت در ایران، صورت های گفتمانی حاکم حول دال زن و سکسوالیته را ترسیم نموده و نزاع های هژمونیک بر سر معنابخشی به آن را –با محوریت حذف و ادغام امر سکسوال- در بزنگاه های تاریخی نشان می دهد. نتیجه این مطالعه، شناخت سوژه های گسترده تری در هیأت گفتمان مقاومت در ایران ِ پس از انقلاب -که ما در این جا آن را گفتمان فمینیسم سیّال خوانده ایم-بود که سوژگی شان با منطق نظری این تحقیق، نتیجه تجمیعی از مطالبات سرکوب شده توسط گفتمان مسلّط است. همچنین نشان داده ایم که چگونه افراد در متن زندگی روزمره شان به این گفتمان واکنش نشان می دهند و آن را در نحوه کاربست حک و اصلاح و دستکاری می کنند.
واکاوی نقش اجتماعی زن از منظر آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیر نقش خانوادگی زنان و صرفاً اهمیت دادن به هویت اجتماعی آن ها، یکی از اشتراکات نظری دیدگاه های مختلف فمینیستی است. اندیشمندان اسلامی نیز آرای متفاوتی درباره جایگاه و نقش اجتماعی زن بیان کرده اند. در پژوهش حاضر، اندیشه های آیت الله خامنه ای، رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران درباره این موضوع بررسی شده است. همه سخنرانی ها و بیانات پنج سال اخیر ایشان با روش تحلیل محتوای کیفی مایرینگ بررسی شد. در نهایت مقولات گوناگون در پنج محور تحصیلات، اشتغال، فعالیت های سیاسی، عرصه مجاهدت ها و حوزه ورزش قهرمانی دسته بندی گردید و در هر بخش جمع بندی انجام شد. به عنوان نمونه در زمینه تحصیلات ایشان تأیید همراه با تشویق را برای زنان به کار می برند و زنان تحصیلکرده را مایه افتخار جامعه اسلامی می دانند، اگرچه در زمینه اشتغال، نظری متفاوت دارند و آن را به صورت مشروط تأیید می نمایند. وجوه تشابه و تفاوت دیدگاه ایشان با متفکران اسلامی و نیز نظریه های غربی درباره نقش اجتماعی زنان در نتیجه گیری ذکر شده است.
تیپولوژی نظری مسیرها به سمت « فمنیسم های دینی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب فمینیست های ایرانی، به رسم فمینیسم نارسای لیبرال، بر برهنگی مبتذلی اصرار می ورزند، که در این موقعیت فرهنگی، زنان را برای بازیچگی مناسب تر جلوه می دهد، و عملاً آن ها را از حیطه های مولد عمومی باز می دارد. فراتر از فمینیسم لیبرال، طیفی از فمینیست های سوسیالیست تا لیبرال، مساوات طلب تا تمایزخواه، دینی تا سکولار، و رادیکال تا معتدل وجود دارند. نکته این است: «ما با فمینیسم مواجه نیستیم، با فمینیسم ها مواجهیم». امروزه، پرداختن به مسائل زنان، ورود گسترده ایشان به صحنه زندگی اجتماعی که در هر حال روی داده است و امری واقع به شمار می رود، فوریت ویژه ای یافته است. واقع آن است که یکی از موانع اصلی دست یابی جنبش زنان به حداقل خواسته های بدیهی خود در طول سیصد سال مبارزه، بر می گردد به آن که التزام به علم و جدایی از ایمان، منبع اصلی مسؤولیت پذیری اخلاقی را خشکانده است، و متألهان فمینیست، در اقدامی که برای ما می تواند بسیار آموزنده باشد، با تشبث به مسیحیت در پی احیای مسؤولیت پذیری در سایه ایمان هستند. این مقاله، ملهم یک چشم انداز زیملی به روش تحقیق در علوم اجتماعی، در پی ارائه تیپ های الهام بخش برای ساخت و ساز و آینده نظریه فمینیستی است که نهایتاً هشت تیپ را پیش نهاده و در موضوع مسأله اجتماعی اخیر «اسیدپاشی عاشقانه» در ایران، ثمربخشی این تیپ سازی را آزموده است.
بررسی «نظریه تبعیض مثبت» جاناتان وُلف در نقد فمینیسم و رابطه آن با حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم فلسفی و سیاسی در دهه های کنونی، حقوق زنان و آزادی و برابری زنان با مردان است که به پدید آمدن نحله های مختلف فلسفی، سیاسی و اجتماعی تحت عنوان فمینیسم انجامیده است. در این مقاله به بررسی و ارزیابی آراء یکی از فیلسوفان معاصر به نام جاناتان ولف می پردازیم. جاناتان ولف در بحثی تحت عنوان« فرد باوری، عدالت و فمینیسم » به بررسی حقوق زنان و دیدگاه برخی فمینیست ها در باب عدالت و ارتباط آن با حقوق زنان پرداخته است. ولف با انتقاد از فمینیست ها سعی می کند با تبیین نظریه «تبعیض مثبت» راه حل مؤثری برای مشکلات زنان در عرصه های مختلف سیاسی-اجتماعی ارائه دهد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی بر آنست که به یک سوال کلیدی پاسخ دهد که آیا نظریه تبعیض مثبت ولف راهگشای مشکلات زنان خواهد بود؟ به عبارت دیگر این مقاله به بررسی نظریه ولف - که تمایل بسیاری به مبنای فردگرایی و لیبرالیسم راولزی دارد - و انتقادات او به فمینیست ها می پردازد و تلاش نموده تا نظرات او را ارزیابی کند. نتایج پژوهش نشان داد نظریه تبعیض مثبتی که ولف برای دفاع از حقوق زنان برگزیده، غالباً خود معضلات دیگری پدید آورده و علت العلل آن عدم توجه به ویژگی های فطری زنان و مردان و جایگاه طبیعی خانواده بوده است.
بسترهای همگرایی و واگرایی فمینیسم و عدالت ترمیمی در مواجهه با خشونت خانوادگی علیه زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
359 - 382
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در گفتمان فمینیستی، نظام عدالت کیفری با غلبه رویکرد مردسالارانه و عدم توجّه کافی به دغدغه ها و ملاحظات زنان، الگویی شکست خورده در حمایت از زنان بزه دیده تلقّی می شود. پارادایم عدالت ترمیمی که خود وام دار جنبش های بزه دیده مداری و جرم شناسیِ فمینیستی است، با توانمندسازی زنان بزه دیده و ایجاد محیط تعاملی و انعطاف پذیر میان بزهکار، بزه دیده و جامعه مدنی، در بادیِ امر، همسو با ارزش های فمینیسم به نظر می رسد. روش: این پژوهش با بهره گیری از روش اسنادی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، درصدد بررسی این مسأله است که برنامه های عدالت ترمیمی تا چه میزان با اصول و ارزش های جنبش فمینیسم همخوانی دارد و در مقابل، چه انتقاداتی از سوی فمینیسم به رویه های ترمیمی وارد شده است. یافته ها و نتایج: اگرچه از منظر فمینیسم، عدالت ترمیمی در مقایسه با نظام عدالت کیفری، عملکرد مناسب تری در قبالِ بزه دیدگی زنان در خشونت خانوادگی داشته است، لیکن بررسی ها نشان می دهد که بسیاری از انتقادات فمینیست ها نسبت به عدالت ترمیمی در حوزه خشونت جنسیتی جدّی و قابل تأمّل است. در دیدگاه فمینیستی، عدم توجّه کافی به امنیت زنان، عدم توازن قدرت، اصرار بر بخشش، اجبار زنان برای شرکت در رویه های ترمیمی و یا تحت تأثیر قرار دادن فرایند توسط بزهکار، سهل گیری بر مجرمان و عدم پاسخگویی کافی آنان و در نتیجه عدم بازدارندگی عام و خاص، تقویت هنجارهای فرهنگی مردسالارانه و غیره، از جمله مهم ترین چالش های پیش رویِ عدالت ترمیمی است.
نگاه اجتماعی به زن در عکاسی معاصر ایران از دیدگاه فمینیستی (مطالعه موردی: آثار شادی قدیریان)
فمینیسم جنبشی است که با داعیه دفاع از حقوق زنان در حوزه تمدنی غرب و با بهره گیری از اصول و مبانی آن، پا به عرصه اندیشه های سیاسی و اجتماعی نهاد و کوشید تا در ساحت های گوناگون زندگی اجتماعی، غبار غربت از چهره زنان بشوید و با تحلیل عوامل فرودستی آنان، به مبارزه با این عوامل بپردازد و با همین هدف، به نقد و بررسی تاریخ هنر و زیباشناسی همت گماشت. نکته محوری فمینیست ها، شناخت تحلیل زندگی فرهنگی با توجه به تمایز جنسی مرد و زن است. پرسش عمده آنان این است که چرا زنان در تاریخ هنر جایگاهی ندارند؟ از نظر آن ها، تاریخ هنر و زیباشناسی، هیچ گاه هنر زنان را به رسمیت نشناخته و با ترویج اندیشه ها و اتخاذ سیاست های خاص، بر نادیده گرفتن خلاقیت هنری زنان، تأکید کرده است و به جای آن، با موضوع قرار دادن بدن زنان برای آفرینش های هنری، به فرودستی زنان دامن زده است. فمینیست ها برای مقابله با تاریخ هنر مردمحور، از راهکارهای مختلفی در خلق آثار هنری استفاده کرده و با نقد فلسفه و تاریخ هنر سنتی زمینه حضور بیشتر زنان را در عرصه های گوناگون هنری فراهم ساخته اند. شادی قدیریان عکاس زن ایرانی است که در مجموعه هایش به دغدغه های زنان می پردازد و معتقد است باید فهم آثارش به مخاطب واگذار شود.
اشعار «سیلویا پلات»1 و فروغ در نقد و بررسی دیدگاههای «الاین شوالتر»2
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۵
57 - 80
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر جستاری است بر درک بهتر اشعار پری شادخت شعر معاصر ایران، فروغ فرخ زاد و نامدارترین شاعره معاصر آمریکا، سیلویا پلات. بر طبق نظر شوالتر، نقد و بررسی آثار شاعران و نویسندگان زن براساس چارچوب های برآمده از آثار ادبی نویسندگان مرد از یک سو به معنای تأیید گفتمان مردسالارانه حاکم بر فضای نقد می باشد و از سوی دیگر منجر به سکوت زنان حتی در تجزیه و تحلیل آثار خودشان می شود. این مقاله بر آن است تا با بررسی تطبیقی اشعار فرخ زاد و پلات، پی به وجوه مشترک اندیشه های این دو شاعر ببرد. به راستی فرخ زاد در دو دفتر آخر خود بار دیگر متولد می شود و به فصل جدیدی از ایمان در زندگی خود دست می یابد و پلات نیز در شاه کار ادبی اش آریل تکامل و پختگی یک شاعر بزرگ را تجربه می کند.