مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
شیوا ارسطویی
دگرگونی ایزد بانوان در رمان خوف، اثر شیوا ارسطویی
حوزه های تخصصی:
نقد اسطوره ای، به کشف اسطوره ها و کهن الگوها و چگونگی آنها در ادبیات می پردازد. رمان خوف نوشته شیوا ارسطویی، رمانی ست که می توان در لایه های پنهان آن نشانه های کهن الگویی و اسطوره ای را یافت و با تحلیل آنها به خوانش تازه ای از متن رسید. هدف این مقاله ردیابی ویژگیهای اسطوره ای و کهن الگوییِ این رمان بر مبنای نقد اسطوره ای ست. خوانش رمان خوف، با این روش، علاوه بر آشکار کردن جهان نمادین آن و یافتن رمزگان های اساطیری، نشان می دهد که یکی از بن مایه های اصلی در این رمان، مسخِ ایزد-بانوان است. ایزد-بانوان اساطیری، که پیش از این نماد قدرت، باروری، فراوانی و آبادانی بوده اند، در دنیای مدرن، در مقابله با سایه و وجه مردانه خود قرار گرفته، دگرگونی یافته و ویژگیهای الهگی را از دست داده اند. شخصیت اصلی رمان خوف نیز که زنی زیبا و قوی بوده است، بر اثر ترس زیاد و در مواجه با وجه مردانه ذهن خود که به شکل پسر سرهنگ در داستان ظهور می کند و از سویی نماد قدرت نیز هست، تضعیف شده، به تدریج قدرت خود را از دست داده، در نهایت مسخ شده و به شکل موش درمی آید.
نگاهی انتقادی به گفتمان های قدرت و جنسیت در داستان کوتاه «شازده خانم» نوشته شیوا ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دهه های هفتاد و هشتاد را می توان دوران تثبیت ادبیات زنان و شکل گیری گفتمانی زنانه دانست. شیوا ارسطویی ازجمله نویسندگانی است که با محور قراردادن زنان سعی می کند از مفهوم زنانگی در آثارش کلیشه زدای کند. این مقاله به بررسی انتقادی دو گفتمان قدرت و جنسیت و ارتباط آنها با یکدیگر در داستان «شازده خانم» پرداخته است. داستان در دو سطح درونی و بیرونی پیش می رود. در سطح بیرونی، گفتمان سیاسی حاکم به واسطه انقلاب در حال دگرگونی است و به تبع آن جایگاه سوژ گی افراد در جامعه نیز در حال تغییر است. این تغییرات تعریف زن و زنانگی را نیز شامل می شود. در سطح درونی، راوی خود را در مرز بین سنت و مدرنیته می یابد. او به پشتوانه خودآگاهی اجتماعی، از پذیرفتن بی چون و چرای بخشی از سنت سر باز می زند اما همچنان در جامعه مردسالار در جایگاه فرودست باقی می ماند. این تغییرات یک سویه نیستند. همان طور که دگرگونی در گفتمان قدرت، تحول در گفتمان جنسیت را به دنبال دارد، تغییر گفتمان جنسیت و هویت جنسی نیز خودآگاهی زنان نسبت به حقوق و مطالباتشان را در پی دارد که سطوح بالاتر اجتماعی را وادار به پذیرش موجودیت آنها و سازگار کردن خود با تعاریف جدید می کند.
خوانش نشانه های اسطوره ای رمان ولی دیوانه وار اثر شیوا ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
83 - 113
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها همواره پیوند عمیقی با ادبیات داشته اند و می توانند علاوه بر معنا، بر فرم و ساختار صوری اثر، تأثیر بگذارند. بررسی و تحلیل مناسبات اسطوره ای یک متن ادبی نقش مهمی در تبیین و دریافت معانی و مفاهیم آن دارد. هدف از پژوهش حاضر خوانش نشانه های اسطوره ای رمان ولی دیوانه وار نوشته شیوا ارسطویی به روش تحلیلی توصیفی است. نتایج بررسی این رمان بر مبنای خوانش اسطوره ای نشان می دهد که معانی و حتی فرم رمان از اسطوره تأثیر پذیرفته و احضار اسطوره شیوا به متن رمان، علاوه بر کمک به گسترش مفاهیم رمان، در فرم و پیشبرد روایت نقش داشته است؛ یعنی زنی که در دایره ساعت می رقصد، با حرکت خود ریتم رمان را تنظیم می کند و مشخص می سازد که کدام ماجرا در چه زمانی روایت شود. همچنین رمزگان های مختلفی همچون نام ها (شیوا، خدای سه سر هندی...)، مکان ها (آب انبار، جعبه پاندورا، پالمیر...) و مفاهیمی چون مرگ و نوشتن در این رمان به عنوان واحدهای معناداری از یک گفتمان اسطوره ای هستند.
بررسی بن مایه ها در رُمان «خوف» اثر شیوا ارسطویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در آثار داستانی، بن مایه می تواند از عوامل سبک آفرین باشد و مضمون یا موضوعات مسلط بر سبک را برای خواننده آشکار سازد. زنان داستان نویس از این امکان زبانی زیاد استفاده می برند و علاوه بر ایجاد حساسیت مداوم در خواننده، متن را به سمت نوعی زبان خاص هنری سوق می دهند. رمان «خوف» اثر شیوا ارسطویی، یکی از این نمونه هاست که به «تنهایی» و «ترس» انسان در دوران مدرن می پردازد و روایتی زنانه از این تنهایی و ترس را بیان می دارد. در این مقاله برآنیم مهمترین بن مایه های موجود در رُمان «خوف» را مورد بررسی قرار دهیم و نشان دهیم که نویسنده از این طریق چه مفاهیمی را بیان کرده است. این بن مایه ها از این لحاظ که بیانگر حساسیت های یک نویسنده زن است، از ویژگی های سبک زنانه نیز به شمار می آید. روش کار در این پژوهش، «توصیفی- تحلیلی» است؛ یعنی ابتدا داده هایی از رمان «خوف» توصیف می شود و سپس بر اساس آنها، تجزیه و تحلیل انجام می گیرد و به جمع بندی منتهی می شود.
مطالعه الگوهای گفتار زنانه در بافت متنی رمان های «خوف و نی-نا» اثر شیوا ارسطویی «با تکیه بر رویکرد رابین لیکاف DSL»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۵
289 - 317
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی تلاش می کند تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا الگوهای گفتار زنانه در بافت متنی رمان های «خوف» و «نی نا» اثر شیوا ارسطویی، با الگوی رابین لیکاف (DSL) مطابقت دارد یا الگوهای ارائه شده در این آثار با الگوی مدّنظر وی در تعارض هستند؟ در این پژوهش از میان شاخصه های مدّنظر لیکاف (1975) بر سطح واژگانی تأکید شده و هر 5 مؤلفه این سطح شامل «استفاده مکرر از تردیدنماها یا تعدیل کننده ها»، «کاربرد صورت های مؤدبانه زبان و پرهیز از دشواژه ها»، «استفاده از قیدهای تشدیدکننده»، «کاربرد صفات عاطفی» و «کاربرد واژگان خاص زنانه» در نظر گرفته شده است. با این هدف پس از طبقه بندی داده های پژوهش و تحلیل آن ها، ابتدا سعی شد که سبک نوشتاری شیوا ارسطویی در سطح گفتار شخصیت های زنانه این دو رمان مشخص و سپس با مؤلفه های مدّنظر لیکاف انطباق داده شود. یافته ها نشان می دهد که ارسطویی در زمینه انتخاب زبان شخصیت زنان این دو رمان دقت فراوانی داشته و مؤلفه هایی مانند سن، طبقه اجتماعی، شغل، تحصیلات و ... در سبک گفتار زنان داستان های وی به وضوح قابل مشاهده هستند و می توان ادعا کرد که وی یکی از موفق ترین زنان داستان نویس در این زمینه است. علاوه بر این، بسیاری از مؤلفه های حاکم بر سبک گفتار زنانه در داستان های وی با الگوی رابین لیکاف مطابقت دارد. مؤلفه هایی مانند واژگان خاص زنانه، تردیدنماها، تشدیدکننده ها، سوگندواژه ها و جملات عاطفی شاخص ترین نمودهای این انطباق هستند.
مؤلفه های شاخصِ واژگانی در رویکرد لیکاف در رمان های شیوا ارسطویی و سیمین دانشور با تأکید بر «دشواژه ها، رنگ واژه ها و سوگندواژه ها»
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
91 - 122
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر با رونق مطالعات میان رشته ای «ادبیات و زبان شناسی»، مباحثی مانند «ادبیات مردانه»، «ادبیات زنانه» و «مردانه نویسی» و «زنانه نویسی» مدّنظر پژوهشگران قرار گرفته است. اهمیت اصلی این گونه مطالعات توجه به رابطه میان «زبان» و «جنسیت» است. با توجه به اهمیت رمان به ویژه رمان های زنان، مطالعه شاخص های زبانی مرتبط با مقوله جنسیت می تواند در مسیر مطالعات سبک شناسی ادبی آثار زنان راهگشا و مؤثر باشد. در این پژوهش اختلافات زبانی شخصیت های زنان و مردان به لحاظ شاخص واژگانی در رمان های دانشور و ارسطویی به شیوه توصیفی – تحلیلی بررسی شد. پرسش اصلی پژوهش چنین بود: در بافت متنی داستان های دانشور و ارسطویی، تفاوت میان زبان «زنان» و «مردان» در قالب شاخص واژگانی چگونه نمود یافته است؟ یافته ها حاکی از آن است که در بافت متنی رمان های دانشور و ارسطویی، زبان زنان به لحاظ واژگان و اصطلاحات متفاوت از زبان مردان بازنمایی شده است. در مواردی کاربرد پارامترهای واژگانی بازنمایی شده در داستان های دانشور و ارسطویی با شاخص های مدّنظر لیکاف همخوانی دارد و در مواردی نیز با آن ها مطابقت ندارد. ازآنجاکه در هر 4 رمان زنی درباره زنان می نویسد، بسامد استفاده از واژگان مخصوص زنان زیاد است. از دیگر ویژگی های زبان زنان در این رمان ها استفاده از تصویرگری دقیق و جزئی نگر، و بهره گیری از رنگ واژه های متعدد است. زن های هر دو رمان به دلیل اعتمادبه نفس کمی که حاصل زیستن در جوامع مردسالار است از تردیدنماها، تشدیدکننده ها و تقریب نماهای بیشتری استفاده می کنند و از طریق پرهیز از به کارگیری دُشواژه ها و استفاده از سوگندواژه ها، زبانی مؤدبانه را برای گفت گوهای خویش برمی گزینند که نشانگر ساختارهای زبانی گویندگان محتاط و فرودست است.