مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مفهوم سازی
حوزه های تخصصی:
اخلاق در آموزش مجازی پیشگیری از بروز مصادیق گوناگون غیراخلاقی در محیط آموزش مجازی است. تدوین مسوولیت های اخلاقی سازمان های آموزش مجازی در قبال حقوق خود و دیگران، به سبب جریان آزاد و فراخ دامنی گستره ارتباطات الکترونیکی، ضروریست.روش کار: این نوشتار با مطالعه تحلیلی ضمن ترسیم دقیق معنای اخلاق از حوزه معرفتی روانشناختی و آموزش مجازی و جامع نگری نسبت به تعیین مرز محیط داخلی و خارجی سازمان با رویکرد به آرمان ها، ارزش ها و تعهدات سازمان، به مفهوم سازی اخلاق آموزش مجازی می پردازد. برای تدوین کدهای اخلاقی جامع در اخلاق آموزش مجازی به منظور بیان مسوولیت پذیری سازمان در قبال رفتارهای غیراخلاقی محتاج این مفهوم سازی هستیم. بدون این مفهوم سازی، کدبندی امور اخلاقی در حوزه آموزش مجازی ناکارآمد خواهد بود. بنابراین اخلاق آموزش مجازی را مسوولیت های اخلاقی سازمان در قبال محیط داخلی (مدیران، مشاوران، استادان، کارکنان و ...) و محیط خارجی (ناشران، تصمیم گیرندگان، اولیا و مربیان، دولت و ...) و الگوهای رفتاری ارتباطی مبتنی بر رعایت حقوق دیگران تعریف می کنند.نتیجه گیری: این مقاله می کوشد که به توضیح مفهوم اخلاق آموزش مجازی بپردازد و ضمن تاکید بر ضرورت و نیاز، به مفهوم سازی در این حیطه می پردازد.
انضباط تعالی بخش کارکنان:رویکردی اسلامی به مفهوم انضباط در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریافت مفهومی دقیق و نزدیک به آموزه های اسلامی از انضباط کارکنان بر اساس مبانی معرفت شناسی و هستی شناسی و کشف ابعاد و اصول حاکم بر نظام انضباطی اسلامی، مسئله ای است که در این پژوهش بدان پرداخته شده است. در این مقاله با رویکردی کیفی و با استفاده از روش گونه شناسی و روش تدبر در آیات قرآن کریم، ضمن احصاء گونه های نظری موجود انضباط کارکنان، گونه ای نو و مبتنی بر دیدگاه اسلامی با عنوان انضباط تعالی بخش کارکنان، از دل 2150 آیه و 4150 مضمون مرتبط با آن ها، مفهوم پردازی شده است. انضباط تعالی بخش کارکنان، در عرض رویکرد سنتی، تدریجی و مثبت به انضباط کارکنان، منبعث از مبانی معرفت شناسی و هستی شناسی اسلامی و ساخت یافته بر اساس 95 اصل در ابعاد رهبری، ایمان و اخلاق، افراد، تربیت، قانون و مقررات، نظام تشویق و تنبیه، فرهنگ و جامعه است. انضباط تعالی بخش کارکنان بر مقولاتی همچون فطری بودن تمایل انسان به نظم و انضباط، وجود نظم و غایت مداری در عالم هستی و همنوایی نظام های قانون گذاری (تشریع) با قانون خلقت و فطرت تاکید داشته و رهبری و مدیریت الهی را ضامن ایجاد انضباط در فضایی مبتنی بر آموزش و تربیت، محبت و برادری در روابط بین افراد، سازمان ها و جامعه می داند. در نگاه اسلامی دنیا فقط محل حسابرسی و تشویق و تنبیه افکار، گفتار و اعمال افراد نیست و همه آن ها به دقت در نظام حسابرسی و معاقبه الهی در جهان آخرت بررسی خواهند شد.
دیدگاه از منظر زبان شناسی شناختی و کاربرد آن در تحلیل متن داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«دیدگاه» در زبان شناسی شناختی نقش مهمی در تعبیر صحنه ها ایفا می کند. این نکته که هر بیننده یا گوینده صحنة مورد بحث را چگونه تعبیر می کند، به دیدگاه او دربارة آن صحنه بستگی دارد. از این روست که برای بیان یک موضوع از زاویة دیدهای مختلف، پاره گفتارهای متنوع و متفاوتی در زبان وجود دارد؛ زیرا گویندگان مختلف به شیوه های متفاوتی هر صحنه ای را مفهوم سازی می کنند. از سوی دیگر، عنصر دیدگاه در روایت نیز نقش تعیینکننده ای دارد. شایان ذکر است دیدگاه دربرگیرندة عواملی است؛ ازجمله زاویة دید- که شامل جهت دید و نقطة دید است- و عوامل دیگری مانند برجسته، زمینه، عینیت و ذهنیت که در پژوهش حاضر به چهار مورد از آنها پرداخته شده است. هدف این پژوهش، بررسیِ مفهوم دیدگاه از منظر زبان شناسی شناختی با به کارگیری الگوی دو زبان شناس شناختی یعنی لنگاکر و تالمی و الگوی شناختی استاکوِل در روایت در سه گونة رواییِ داستان، فیلم نامه و فیلمِ برگرفته از آن است. نتایج این پژوهش حاکی از تأثیرپذیری این سه گونه از یکدیگر است. یافته ها نیز بر غالب بودن نقش نمود زبانی دیدگاه در داستان صحّه می گذارد؛ همچنین نشان می دهد «دیدگاه» پدیده ای پیوسته نیست و ممکن است در روند رخدادهای قصه تغییر کند.
مقایسه اثربخشی کاربرد رسانه های مختلف آموزشی در مفهوم سازی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش میزان اثربخشی رسانه های شنیداری- دیداری متحرک مختلف بر مفهوم سازی مفاهیم درس فیزیک- مبحث نیرو در یادگیرندگان سال اول راهنمایی را مورد بررسی قرار داده است. هدف کلی مقایسه اثربخشی سه رسانه تلفیقی (ترکیب آموزش برنامه ای اسکینر، مراحل یادگیری گانیه، و طرح درس روزانه)، رسانه آموزشی دانش یار (موجود در مراکز فروش)، و رسانه انسانی (معلم) با یکدیگر بود.
طرح این پژوهش آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون چندگروهی است. جامعه آماری شامل تمامی یادگیرندگان پسر و دختر سال اول راهنمایی شهر کرمان در سال تحصیلی87- 1386 بود. روش نمونه گیری شش کلاس در شش مدرسه راهنمایی مختلف به صورت تصادفی خوشه ای و ابزار گردآوری داده ها آزمون پیشرفت تحصیلی فیزیک چهارگزینه ای پژوهشگر ساخته بود که به صورت پیش آزمون و پس آزمون در گروه های آزمایشی (دانش یار و تلفیقی) و گروه های گواه (انسانی) اجرا شد. برای تعیین میزان اثربخشی هر رسانه بر مفهوم سازی این مراحل به ترتیب اجرا شد: اجرای پیش آزمون، اعمال متغیر مستقل (اجرای آموزش توسط رسانه)، و اجرای پس آزمون. برای تحلیل داده های بدست آمده از آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده شد.
نتایج داده های توصیفی نشان داد یادگیرندگان پسر و دختر در درس فیزیک ضعیف هستند و رسانه تلفیقی بر مفهوم سازی مفهوم های فیزیک اثربخش بوده است. نتایج کلی داده های تحلیلی نشان دادند مفهوم سازی گروه های یادگیرنده ای که از طریق رسانه تلفیقی آموزش دیده بودند بر مفهوم سازی یادگیرندگانی که از طریق دو رسانه انسانی و دانش یار آموزش دیده بودند برتری داشت و مفهوم سازی یادگیرندگانی که از طریق رسانه انسانی آموزش دیده بودند بر مفهوم سازی گروه های یادگیرنده ای که از طریق رسانه دانش یار آموزش دیده اند برتری دارد.
زبان شناسی فعل مجهول، دانشی برای تصویرگری صحنه های غیبی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل مجهول ساختاری است که در زبان عربی از اهمیت خاصی برخوردار است. این امر به دلیل اهتمام خاصی است که در این زبان به بیان وشیوه تعبیر داده شده است و نمود این ظرافت را در متن إعجاز گونه ی قرآن کریم به روشنی می توان مشاهده کرد. وجود صحنه های غیبی در قرآن به کمک فعل مجهول، این گونه صحنه های نامحسوس را در حدّ توان فهم وقوای دنیوی قابل درک می کند. از ویژگی های قرآن کریم می توان به تصویر سازی و مفهوم سازی های بی بدیل به نسبت هر صحنه و هر موقعیت اشاره کرد، حال آنچه مهم است توانایی های ذهن بشر است که با استفاده از قوای تخیل خویش هر صحنه را به نحوی مطابق با صحنه های محسوس مفهوم سازی می کند. آنچه در این جستار مطمع نظر نگارندگان است، اشاره به توانایی های ذهن انسان در درک صحنه های نامحسوس و غیبی قرآن کریم می باشد و کوشیده ایم تا اینگونه صحنه ها را با توجه به چند مفهوم اساسی زبانشناسی شناختی یعنی مفهوم انطباق ذهنی، چشم انداز، مفهوم طرح صحنه و ضبط صحنه بررسی کنیم تا از این رهگذر بر اهمیت تصویر سازی بیرونی و مفهوم سازی درونی ذهن اشاره کنیم.
درآمدی بر مفاهیم ""بالاشهر"" و ""پایین شهر"" با تأکید بر حوزه های معنایی و تحلیل محتوای نگرش های مردمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به شهر، می توان نمود اختلافات طبقاتی، شکاف های اقشار مختلف جامعه، نابرابری ها و تفاوت های اجتماعی-اقتصادی، فاصله بین دهک های اقتصادی و مسایلی از این دست را در تمام اجزای آن از مردم و فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها گرفته تا کالبد آن مشاهده کرد. مفاهیمی همچون بالا و پایین، شمال و جنوب شهر، این طرف و آن طرف رودخانه و ... هم مولود و هم مولد مسایل یاد شده اند که خود به مشکلاتی بزرگ در شهر و زندگی شهری بدل شده اند. این مفاهیم واژگانی آشنا در ادبیات روزمره مردم و مسئولین است؛ از نشانه ای برای بیان پایگاه اقتصادی-اجتماعی افراد تا موضوعی برای وعده و وعید. با این وجود، تاکنون در ادبیات علمی شهرسازی ایران به مفهوم شناسی این پدیده پرداخته نشده است. این پژوهش تلاشی است برای تحلیل محتوای مفاهیم بالاشهر و پایین شهر از جنبه های مختلف و سازمان دهی چارچوبی نظری و مبنایی برای تحقیقات آینده. بر این مبنا، پرسش های اصلی این پژوهش عبارتند از این که ""مفهوم بالاشهر و پایین شهر در حوزه معنایی زبان فارسی چیست؟"" و ""چه چیزی بالاشهر و پایین شهر را در ذهن مردم می سازد؟"".
برای نیل به اهداف تحقیق، سعی شد تا با دیدی همه جانبه نگر، به واکاوی این مفاهیم پرداخته شده و از پوسته های رویین و سطحی تا لایه های زیرین و عمقی آن شکافته شود. بنابراین با تکیه بر نظریات زبان شناسی پدیدارشناسانه، دو مقوله برای این بررسی در نظر گرفته شد؛ یکی «عناصر مفهومی» سازنده معنا و دیگری «معیارها»ی سازنده آن از دیدگاه مردم. در بررسی مفاهیم، چهار جنبه واژه شناسی، اصطلاح شناسی، استعاره شناسی و اسطوره شناسی، مورد توجه قرار گرفت. به منظور شناسایی عوامل و زمینه های مؤثر بر شکل گیری مفاهیم بالاشهر و پایین شهر از منظر مردم، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شد. اطلاعات این قسمت، از طریق مصاحبه شفاهی در شهر اصفهان، جمع آوری و از طریق تداعی معنا، تحلیل شدند.
نتایج بررسی بخش «عناصر مفهومی»، نشان داد که مفهوم محوری و درونی واژگان بالا و پایین در زبان فارسی، نوعی ارزش گذاری برای بیان انواع مقام ها و منزلت هاست. همچنین در بخش «معیارها»ی سازنده، با تحلیل محتوای نگرش های مردم، دو دیدگاه کلی تفکیک شد؛ یکی آن که وجه تمایز بالاشهر و پایین شهر را ناشی از عوامل محیطی می داند و دیگری، این تفاوت را از طریق معیارهای غیرمحیطی و مربوط به مردم محیط می داند. نتایج نشان داد که مردم برای تشخیص بالاشهر و پایین شهر، اغلب به معیارهایی اشاره می کنند که آنها را کمتر می توان به محیط نسبت داد.
بنابراین مفهوم بالاشهر و پایین شهر در تناظر با ارزش ها، مفهومی کاملاً نسبی است و یک تعریف ثابت از متغیرها و معیارها، نمی تواند همواره بر آن دلالت کند. این پژوهش، تلاش می کند تا از رهگذر بیان سیستمی و شامل «عناصر مفهومی» و «معیارها»، که در روابط متقابل با هم هستند، پدیده بالاشهر و پایین شهر را تشریح کند.
درآمدی انتقادی بر مفهوم و شاخص های بی ثباتی سیاسی: به سوی مدلی جامع و روزآمد برای سنجش بی ثباتی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر بی ثباتی های سیاسی به دلیل فراوانی ، آثار و پیامدهایشان به کانون توجه دولت ها و پژوهشگران تبدیل شده اند. در ایران نیز طی سال های اخیر مطالعات و پژوهش های قابل ملاحظه ای در این باره آغاز شده است. با این وجود، مطالعات ایرانی هنوز چندان از حد کلیات و یا اقتباس مفهوم سازی ها و مدل های قدیمی فراتر نرفته است. این مقاله بر این مفروض استوار است که هرگونه مطالعه و پژوهش روشمند، دقیق و راهگشا در مورد این موضوع، نیازمند مواجهه ی انتقادی با ادبیات موجود و بازاندیشی در مفاهیم، شاخص ها و ابزارهای سنجش و تحلیل بی ثباتی سیاسی است. این مقاله همین هدف را در مورد ابعادِ توصیفیِ بی ثباتی سیاسی دنبال کرده است؛ در این مقاله مفهوم سازی ها، شاخص ها و مدل های موجود، مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته و سعی گردیده بر اساسِ تحولات اخیر جهانی و هم چنین تجربیات بومی، مفهوم سازی و شاخص سازی روشن تر و کارآمدتری برای سنجش بی ثباتی سیاسی ارائه شود. در انتها نیز بیان می گردد که در سنجش بی ثباتی سیاسی لازم است متغیرهای ذهنی (نظام ادراکات سیاسی و فرهنگ سیاسی جوامع موردِ مطالعه) و ابعاد تاریخی (پیشینه ها و تجربیات سیاسی مردم و دولت ها) هم چنین گونه های جدید رویدادهای بی ثبات کننده (که به ویژه نتیجه فرآیندهایی چون جهانی شدن، رسانه ای شدن و مجازی شدن سیاست هستند) مورد توجه قرار گیرند. مدل پیشنهادی این مقاله برای سنجش بی ثباتی با توجه به چنین یافته ها و ملاحظاتی تنظیم شده است.
نگاهی بر واژه های مرکب و مشتق مکان ساز در فارسی: رویکرد صرفِ شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی ساخت اسم مکان در فارسی از رهگذر وندها و شبه وندهای اشتقاقی دال بر مکان می باشد که با وجود شباهت در کارکرد، به لحاظ معنایی کاملاً یکسان عمل نمی نمایند. برای نمونه پسوند «- زار» در فارسی علاوه بر اشاره به مفهوم مکان، به مفهوم کثرت چیزی نیز اشاره می نماید، مانند «گل زار، لاله زار»؛ در حالی که دیگر پسوندهای مکان ساز همانند «- ستان، - ک ده، - گاه و نمونه های دیگر» از این ویژگی معنایی برخوردار نیستند. گفتنی است به موازات فرآیند ذکرشده، دو فرآیند «ترکیب» و «اشتقاق- ترکیب» نیز در این زمینه مورد بررسی قرار می گیرند. به همین سبب نگارندگان در پژوهش پیش رو بر آن بوده اند تا با بهره گیری از سازوکارهای صرفِ شناختی و دستاوردهای آن، همچون نظریة مقوله بندی، مفهوم سازی و حوزه سازی به بررسی این گونه محدودیت های معنایی ناظر بر عملکرد چنین پسوندهایی پرداخته و در نهایت به معرفی شاخص های شناختی دخیل در شکل گیری آن ها بپردازند.
بررسی استعارة مفهومی در سورة بقره(رویکرد زبان شناسیِ شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره به خاطر انتزاعی بودن حوزة مذهب، از فراوانی بالایی در قرآن کریم برخوردار است. تا چندی پیش و قبل از پیدایش زبان شناسی شناختی، استعاره بیشتر به عنوان رویکردی برای زیبایی آفرینی و روشی برای ابداعات هنری قلمداد می شد، امّا با طرح نظریة استعاره مفهومی، استعاره، ابزاری برای تفکّر و اندیشه به شمار رفت که در سراسر زندگی بشر جریان دارد و به کمک آن بسیاری از مفاهیم انتزاعی مفهوم سازی می شوند.
این پژوهش در صدد است تا نشان دهد قرآن کریم، مفاهیم انتزاعی و مجرّد را با چه ساز و کاری، مفهوم سازی می کند و قلمرو مبدأ استعاره های مفهومی تا چه اندازه با تجارب انسان سروکار دارد. این بررسی نشان می دهد که استعاره در سراسر گفتمان قرآن در سورة بقره حضور دارد و ابزاری است که به کمک آن مفاهیم انتزاعی چون زندگی، زمان، فهمیدن، انفاق و ... مفهوم سازی می شوند و معمولاً قلمرو های مبدأ از حوزه های ملموس و مرتبط با زندگی بشر انتخاب شده اند.
تبیین مفهوم معنویت در گردشگری با استفاده از تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرایش بیش از پیش گردشگران مدرن به کنجکاوی و درک مفاهیم جدید باعث شده تا موضوع معنویت در گردشگری توسط محققان و کنفرانس های بین المللی مورد توجه و بازبینی قرار گیرد تا فضایی برای تغییر نگاه صرفا مادی به این مقوله حاصل شود. این پژوهش کیفی گراندد تئوری با هدف ارائه ی مفهومی بین رشته ای معنویت در گردشگری با استفاده از مصاحبه، مطالعه ی متون و استفاده از نظرات خبرگان صورت گرفته است. بنابراین رسیدن به تعالی، رسیدن به معنا و رسیدن به درک متقابل به عنوان ابعاد اصلی این مفهوم شناسایی گردید که از جنبه های اجتماعی، فردی، طبیعی، فراطبیعی قابل بررسی است. معنویت در گردشگری می تواند در تمامی انواع گردشگری بروز یابد و صرفا معطوف به گردشگری دینی و مذهبی نیست. در مطالعات فارسی زبان موضوع معنویت بیشتر به مذهب و دین، و در دیگر مطالعات به مباحث سلامتی، آرامش جسم، روش های ایجاد تمرکز و ادیان حاضر در مقاصد گردشگری تقلیل یافته است. از آنجا که معنویت می تواند در کلیه ی سطوح زندگی انسان تاثیرات فیزیکی و روانی بلند مدتی داشته باشد، به نظر می رسد تعریف آن به عنوان یک هدف از گردشگری، اقدامی پذیرفته شده خواهد بود.
معنا و شناخت در قرآن با نگاهی به تفسیر تسنیم
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات موارد دیگر کتاب شناسی تفسیر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مباحث کلی تفسیر وتأویل
یکی از رویکردهای مهم زبان شناختی در قرن بیستم، زبان شناسی شناختی است. این رویکرد ادعاهای خاصی درباره رابطه زبان و واقعیت و نحوه مفهوم سازی ها در زبان و ارتباط آن ها با ذهن دارد. در این مقاله، نخست درباره ادعای اصلی این رویکرد توضیح کلی می دهیم و اصول مهم آن را برمی شمریم. این اصول عبارت اند از: اصل چشم انداز؛ اصل پویایی؛ اصل دایرة المعارف؛ اصل کاربرد و تجربه. اصالت تعابیر، مهم ترین دستاورد نگاه شناختی به قرآن است که بنابر آن، مفسر باید خود مفهوم سازی های قرآن را اصل قرار دهد، آن ها را تحلیل کند و از تحویل و تقلیل آن ها به مفهوم سازی های دیگر اجتناب کند. مفسران رویکردهای متفاوتی به مفهوم سازی های قرآن داشته اند: گاهی به خود آن ها پرداخته و گاهی آن ها را به مفهوم سازی های دیگری برگردانده اند. در ادامه، نمونه هایی از تأثیر این اصول را در فهم و تفسیر قرآن و سرنوشت اصالت تعابیر در آیات آورده و مواردی از تفسیر تسنیم را بررسی کرده ایم.
تحلیل شناختی مفهوم «آیه» در تفسیر تسنیم (با بررسی موردی پدیده های طبیعی)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختیْ رویکردی در مطالعه زبان است که به بررسی رابطه زبان انسان و ذهن او می پردازد و بر این اصل استوار است که زبان، نوع اندیشه و ویژگی های ذهن گوینده را بازتاب می دهد. این دانش مطالعه زبان را به معنای مطالعه الگوهای مفهوم سازی درنظر می گیرد تا ساختار افکار ذهن گوینده مشخص شود. بررسی آیات قرآن با نظریات شناختی و درک مفهوم سازی های آن در موقعیت های مختلف، ابزار تحلیلی مناسبی را در اختیار مفسر برای فهم بهتر مقصود خداوند قرار می دهد. این پژوهش، اشاره ها و تحلیل های آیت الله جوادی آملی را در تفسیر تسنیم درباره مفهوم آیه در بخش های مرتبط با پدیده های طبیعی، ازنظر شناختی بررسی و برای یافتن مفهوم سازی های این پدیده ها، از زاویه ای نو در تفسیر تسنیم کنکاش می کند. مفسر تسنیم در لابه لای مباحث تفسیری، به نظریات شناختی همانند استعاره مفهومی و پنجره های علّی اشاره می کند و نتایج تفسیر خویش را با مفهوم سازی های آیه عرضه می کند.
ساز و کار شناختی آمیختگی و نقش آن در مفهوم سازی های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رویکرد نوین معناشناسی شناختی، به عنوان یکی از شاخه های علوم شناختی، امروزه زمینه ی گسترده ای از مطالعات میان رشته ای را فراهم ساخته است. در ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ تلاش شده تا به کمک یکی از نظریه های مطرح در این رویکرد، تحت عنوان آﻣﯿﺨﺘﮕﯽ ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ فوکونیه و ترنر ، مؤلفه های شناختی فرایند مفهوم سازی در آیات قرآن ﺗﺒﯿﯿﻦ شود. محدوده ی بررسی تحقیق، 15 جزء دوم قرآن است. ﭘﺮﺳﺶ اﺻﻠﯽ ﻣﻘﺎﻟﻪ ایﻦ است ﮐﻪ آیﺎ ﺑا اﺳﺘﻨﺎد به ﻣﺒﺎﻧﯽ ﻧﻈﺮیه ی آﻣﯿﺨﺘﮕﯽ، فرایند ساخت مفاهیم قرآنی تبیین پذیر است؟ بر اساس ﻓﺮض ﻣﺎ می توان فرایند ساخت مفاهیم (شیوه های مفهوم سازی) قرآن را ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده ازﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮیه ی آﻣﯿﺨﺘﮕﯽ ﺗﺒﯿﯿﻦ کرد. روش: داده ها به کمک فیش برداری و بر پایه ی مطالعات کتابخانه ای و نیز با استفاده از منابع تفسیری معتبر و نرم افزار پژوهشی جامع تفاسیر نور جمع آوری و به شیوه ی علمی توصیفی تحلیلی بررسی شدند. یافته ها: ﻧﺘﺎیﺞ ایﻦ ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ از ﻣﻨﻈﺮ ﻣﻌﻨﺎﺷﻨﺎﺳﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و بر پایه ی مفاهیم عینی در ساختار معنایی قرآن ، ﮐﺎرﺑﺴﺖ ﻧﻈﺮیه ی آﻣﯿﺨﺘﮕﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ در تبیین ساخت مفاهیم انتزاعی راه گشا ﺑﺎﺷﺪ، ضمن اینکه این شیوه ی مفهوم سازی ریشه در رابطه ی زبان و ذهن دارد. نتیجه گیری: در نهایت معلوم شد که ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﻧﮕﺎره ی ﭼﻬﺎرﻓﻀﺎیﯽ آمیختگی و مطابق دسته بندی های فوکونیه و ترنر از آمیزه های مفهومی در ایﻦ چارچوب ﻧﻈﺮی، ﻣﯽﺗﻮان ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ مفهومﺳﺎزی های قرآنی را در ورای ساختار چندوجهی این کتاب آسمانی ﻧﺸﺎن داد.
اختلال شخصیت خودشیفته در بخش دوم و سوم ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری: بررسی مدل جایگزین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم خرداد ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
147-156
حوزه های تخصصی:
اختلال شخصیت خودشیفته ( NPD )، الگوی فراگیر بزرگ منشی، نیاز به تحسین و فقدان همدلی است که افراد مبتلا به دلیل اعتقاد به خاص بودن خود و نیاز افراطی به تایید، با مشکلات بین فردی و همدلی بسیاری روبه رو هستند. مقاله حاضر به بررسی مفهوم سازی و تشخیص NPD در بخش اصلی(بخش دوم) DSM-5 و مدل جایگزین (بخش سوم) پرداخته است و بر اساس پنج مولفه شامل توصیف ماهیت (طبیعی، آسیب شناختی)، فنوتیپ (بزرگ منش، آسیب پذیری)، تظاهر (آشکار، پنهان)، ساختار (طبقه ای، ابعادی) و عامل همبودی، اعتبار و سودمندی بالینی، NPD را در دو بخش DSM-5 مورد مقایسه قرار داده است. با توجه به تحلیل صورت گرفته در این مقاله، مفهوم سازی و تشخیص NPD در بخش دوم DSM-5 ، همواره ضعف ها و محدودیت هایی از قبیل؛ کم توجهی به ماهیت طبیعی و آسیب شناختی خودشیفتگی، تاکید بر نوع بزرگ منشی این سازه و نادیده گرفتن جنبه آسیب پذیری آن، غفلت از تظاهرات آشکار و پنهان علائم بالینی، رویکرد طبقه ای به تشخیص، نقص درتمییز این اختلال از سایراختلالات شخصیتی و برآورد درصد شیوع پایین دارد. در مقابل، مدل جایگزین در بخش دوم، مفهوم سازی نظری، ابعادی و تشخیصی جامع تری نسبت به بخش اصلی دارد. این مدل جدید، ملاک های مناسبی با توجه به کارکرد و آسیب شناسی شخصیت در ملاک های A و B فراهم می کند و مزایای تشخیصی بهتری دارد. به نظر می رسد مدل جدید جایگزین در بخش سوم پس از کسب اعتبار و پشتوانه تجربی و تلفیق با تجارب متخصصان بالینی، بتواند در نسخه های بعدی DSM ، جایگزین مناسبی برای تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته باشد و با دقت درانواع و ابعاد گسترده خودشیفتگی، درحل چالش های تشخیصی درمانگران موثر باشد.
مرور انتقادیِ کتب نقد ادبی در زمینه آبشخورهای نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقریباً همه مولفان کتُب نقدِ ادبی درایران ازاستاد زرینکوب تا متاخّران(شمیسا، امامی، غلامحسین زاده، درگاهی، بشردوست، شایگان فر و...) همه یا بخشی ازکتاب خود را به بررسی آثار، منابع و آبشخورهای «نقد ادبی درگذشته» اختصاص داده اند. به رغم منظرها و رویکردهای مختلف مولفان، با مقایسه و جمع بندی مطالب این کتب درباب گذشته نقد ادبی در ایران می توان به یک آرشیو ِمحدود و مشخص برپایه « ذخیره ذهنی مشترک » دست یافت. این آرشیو معین و در حقیقت گفتمانی با تفاوت های نه چندان چشمگیر، محدود است به کتبی چون «قابوس نامه، چهارمقاله، ترجمان البلاغه، المعجم، حدائق السحر، معیار الاشعار، بهارستان، یا تذکره ها (تذکره الشعرا، لباب الالباب، آتشکده آذر، تذکره نصرآبادی و...) یا «نقد شاعران بر یکدیگر که عمدتا بر پایه تفاخر، رقابت، حسادت و یا تعارفات» رقم خورده است مانند ستایش شهید و رودکی از شعر یکدیگر یا جدال لفظی و مقابله عنصری با غضائری یا طعن فلان شاعر بر دیگری . مولفان درباب دسته بندی و گونه شناسی انواع نقد درگذشته نیز غالبا به رویّه مشابهی عمل کرده اند و به نقدهای «لفظی و لغوی، بلاغی، شکلی/ صوری، سرقات ادبی و توارد، نقد ذوقی و فنی» اشاره کرده اند. درباب تعلیل بی رمق بودن و فقر نقدِ ادبی درگذشته نیز با استدلال ها و دلایل مشابهی مانند طرح نظریه های «معطوف به استبداد ایرانی( قاضی مرادی و سیف و ...)، انسداد و انحطاط، فروکش کردن خردگرایی، طرد گفت وگومندی، رواج بینش اشعری گری، رونق تصوف و تفکر شاعرانه و بینش شهودی» مواجه می شویم. دراین مقاله می کوشیم تا از رهگذر نقد مبانی و مفروضات و قراردادهای نانوشته این کتب و پیش کشیدن تاملات انتقادی کتب نقد و نظریه ادبی غربی و نوع مواجهه غربی ها با میراث خود و مقایسه اش با مواجهه منتقدان ما با نقدِ ادبی به مثابه امری تک افتاده، به نقد این آرشیو بپردازیم. تاریخ نظریه و نقد ادبی غربی از یونان تا اکنون، گواه حرکت کوچگرانه و انتقالِ استعاری نظریه ها و مفاهیم از حوزه ای به حوزه ای دیگراست. توجه به متون کلامی- فلسفی، اصولی، تفسیری، عرفانی به مثابه دستگاه های فکری ای که به مقولاتی چون « معنا، لفظ، زبان، زمان، فهم، تاویل، نص، تمثیل، تجربه، وجود، جمال، معرفت، اخلاق و سیاست » پرداخته اند می تواند فضاهای جدیدی را بگشاید و شبکه گسترده نقد را به مثابه کنشی فرهنگی و تاریخی بازنماید.
مفهوم سازی رهبری اخلاقی مدیران در سازمان های بخش دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر یکی از چالش های مهم و قابل توجه در مدیریت دولتی، موضوع اخلاق بوده است. ایجاد و حفظ سطح بالایی از رفتار اخلاقی به منظور ارتقای اثربخشی کارکنان و تقویت هرچه بهتر روابط بین افراد، یکی از مسائل ضروری پیش روی سازمان هاست که نیاز به پرورش رهبران اخلاقی برای سازمان ها را امری ضروری و اجتناب ناپذیر نموده است. مفهوم سازی رهبری اخلاقی برمبنای ادراک افراد از ویژگی ها و رفتارهای رهبری اخلاقی است که متأثر از ویژگی ها و ارزش های فرهنگی جوامع موردمطالعه است، لذا در این مقاله تلاش شده است به مفهوم سازی مجدد آن در کشور ایران که دارای ارزش های اخلاقی، دینی و فرهنگی متمایزی نسبت به کشورهای دیگر است، پرداخته شود. روش گردآوری اطلاعات ازطریق گروه های کانونی و مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته است که بدین منظور از سه گروه کانونی مختلف شامل مجموعاً 16 نفر از اساتید، مدیران و کارشناسان سازمانی و انجام مصاحبه های عمیق با 14 نفر از مدیران بخش دولتی تا مرحله اشباع نظری استفاده شده است. اطلاعات حاصل شده به روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفته و نهایتاً 28 مضمون فرعی درقالب هشت مضمون اصلی و در سه سطح فردی، گروهی و سازمانی شناسایی شد. مضامین اصلی شناسایی شده در سطح فردی شامل، اصالت و بزرگ منشی، در سطح گروهی شامل راهبری اخلاقی، توانمندسازی پیروان و روابط اخلاقی و در سطح سازمانی شامل رفتار حرفه ای، تصمیم گیری اخلاقی و الهام بخشی و همگانی سازی اخلاقیات است.
بررسی مفهوم سازی نیروهای ذهنی انسان در مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر مفهوم پردازی نیروهای ذهنی انسان در مرزبان نامه را بررسی کرده است. این بررسی به روش توصیفی- تحلیلی و به صورت کتابخانه ای انجام شده است. بر اساس یافته های پژوهش، در مرزبان نامه مفهوم سازی نیروهای ذهنی به طور عمده بر بنیاد حوزه های مبدأ انسان، شیء و ماده، پدیده های طبیعی، ظرف و حیوان انجام پذیرفته است؛ همچنین از (58) استعاره مورد بررسی، بیشترین استعاره در حوزه مبدأ انسان بوده است. چنین می نماید که شناخته شده بودن اعتبار و اهمّیت انسان، سبب شده که از رهگذر انتقال ویژگی ها و خصوصیات انسانی به نیروهای ذهنی، بر نقش این نیروها به مثابه عناصر مهمّی تأکید ویژه شود؛ همچنین در همه موارد، نگاشت از ساختار عینی به ساختار ذهنی صورت پذیرفته است و بدین روش ویژگی ها و خصوصیات حوزه مفهومی عینی به مثابه حوزه مبدأ قرار گرفته و شناخت از حوزه مفهومی ذهنی و انتزاعی حاصل شده است.
مفهوم سازی دفاتر مدیریت دانش در مراکز رشد دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۸
141-173
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مفهوم سازی دفاتر مدیریت دانش در مراکز رشد دانشگاهی انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی می باشد. نمونه گیری استفاده شده در این پژوهش، نمونه گیری گلوله برفی است. مبنای اصلی جمع آوری اطلاعات، انجام مصاحبه های عمیق با خبرگان جامعه علمی و دانشگاهی و همچنین متخصصان و مدیران مرکز رشد دانشگاه جامع امام حسین (ع) تا دستیابی به اشباع نظری بوده است. در مجموع 20 مصاحبه انجام شد. پس از جمع آوری اطلاعات، کدهای مربوط به مصاحبه های مکتوب تجزیه و تحلیل شدند. روایی مصاحبه توسط خبرگان سنجیده شد و اعتمادپذیری آن نیز به وسیله روش توافق درون موضوعی بین دو کدگذار مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از روش کدگذاری استفاده شد. یافته های پژوهش که پس از انجام مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، چارچوب نهایی پژوهش به دست آمده است، نشان می دهد که مفهوم دفتر مدیریت دانش با 200 کد و 15 مفهوم از پنج مقوله تشکیل شده است. مفهوم دفتر مدیریت دانش در پنج مقوله اهداف (راهبردی و عملیاتی)، وظایف (راهبرد ها، فرایندها، فناوری ها، سازوکارها، زیرساخت ها و پروژه ها)، نقش ها (تصمیم گیری، بین فردی و اطلاعاتی)، شایستگی ها (فنی و اجتماعی) و تمهیدات ساختاری (اصول ساختاری و اصول سیستمی) شکل گرفت.
فرا تحلیل کیفی پژوهش های بین المللی در زمینه مفهوم سازی نقش رهبران دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مهم موفقیت در سفر به سوی دیجیتالی شدن، پرورش و توسعه نسل جدیدی از رهبرانی است که «رهبر دیجیتال» نامیده می شوند. با توجه به اهمیت موضوع در عصر حاضر، محققان از جنبه های متعددی به این نقش، به عنوان یکی از ضرورت های تعیین کننده موفقیت سازمان های عصر دیجیتال پرداخته اند. اما سؤال اساسی این است که وضعیت پژوهش های حوزه «نقش رهبر دیجیتال» از حیث ساختاری و محتوایی چگونه بوده است؟ این موضوع از آنجایی اهمیت می یابد که تاکنون در پژوهش های مرتبط، ارائه تصویری سیستماتیک از مجموعه مطالعات انجام گرفته در این حوزه، کمتر مورد توجه محققین قرار گرفته است. بر همین اساس، در این پژوهش و در پاسخ به این سؤال قصد بر این است که تصویری روشن و جامع از سیمای پژوهش های بین المللی در زمینه مفهوم سازی نقش رهبران دیجیتال ارائه شود. به منظور نیل به این هدف، از فراتحلیل کیفی استفاده شد و 46 مطالعه علمی که هرکدام به نوعی به بررسی و واکاوی جنبه های مختلف این نقش پرداخته اند، بر اساس اصول راهنمای Fink (2019) و Okoli & Schabram (2010) انتخاب، ارزیابی و بررسی شدند. درنهایت، به منظور ارزیابی نتایج تحلیل ساختاری و محتوایی، از روش بازبینی به وسیله همکاران پژوهشی استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که پژوهش های انجام شده هم از حیث ساختاری و هم از حیث محتوایی دارای ویژگی های برجسته ای بودند که باید مد نظر قرار داد. در این راستا، در بررسی ساختاری مطالعات، روند اوج گیری پژوهش ها در زمینه رهبری دیجیتال، روش گردآوری داده ها در آن ها، وضعیت توزیع آثار در صنعت و نیز نحوه مشارکت محققان ارزیابی شد. در بررسی محتوایی مطالعات نیز بر اساس روش تحلیل مضمون، پنج زمینه تحقیقاتی اصلی شامل «پیشران های تعریف نقش، اهداف نقش، وظایف، ساختار ایفای نقش و شایستگی های ایفای نقش» شناسایی و درنهایت شبکه مضامین در ارتباط با مفاهیم و موضوعات در حوزه نقش رهبر دیجیتال ترسیم شد. در تحلیل محتوایی، نتایج این پژوهش نشان داد طی سال های اخیر تعداد مطالعات افزایش یافته و همچنین، تمرکز تحقیقاتی در ابعاد متعددی گسترش یافته است؛ به طوری که در سال 2019 همه پنج زمینه این نقش در مطالعات متعدد مورد توجه قرار گرفته است. به طورکلی، یافته های حاصل از مقاله حاضر، مبنایی برای درک زوایای مختلف پژوهشی در حوزه تحقیقات رهبری دیجیتال ایجاد نموده و با لحاظ نمودن ابعاد مورد توجه در این حوزه، چارچوبی برای طراحی و توسعه تحقیقات در این زمینه فراهم می نماید.
بررسی معنایی پسوندهای «دارندگی» در فارسی: رویکرد ساختواژه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد ساختواژه شناختی در تلاش است تا پسوندهای اشتقاقی با مفهوم «دارندگی» در زبان فارسی را با استفاده از ابزار تحلیلی معرفی شده در این رویکرد مشخصاً برگرفته از هماوند (2011) یعنی مقوله بندی، حوزه بندی و مفهوم سازی، طبقه بندی نماید و به واکاوی معناشناختی هر کدام از آنها بپردازد. به این منظور با گردآوری داده ها با مراجعه به پایگاه دادگان زبان فارسی (PLDB)، سایت واژه یاب آنلاین فارسی، فرهنگ پیشوند و پسوند فرشیدورد (1388) و کشانی (1371)، تعداد 157 مورد از ترکیبات اشتقاقی دارای مفهوم «دارندگی» جمع آوری شدند، سپس با مراجعه به فرهنگ زانسو (1372)، معنای هرکدام از این کلمات مورد بازبینی قرار گرفت؛ سپس به روش تحلیلی و توصیفی، داده های مذکور با تمرکز بر وند به کاررفته در آنها بررسی، دسته بندی و توصیف شدند. در حوزه شناختی «دارندگی» و مالکیت، هشت منظر متفاوت وجود دارد که باعث ساخته شدن مفاهیم متفاوتی از این حوزه می شوند. منظرهایی که از پسوندهای حوزه «دارندگی» در زبان فارسی به دست آمدند عبارت بودند از کثرت، تمسخر و تحقیر، شغل و پیشه، حالت روحی و فیزیکی ناخوشایند، صفت اشیاء یا وضعیت و صفت انسان ها.