مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
رابطه ناب
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مفهوم «رابطه ناب» گیدنز در مدرنیته متاخر مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. از نگاه او رابطه ناب، رابطه ای برابر است که برای نفس رابطه برقرار می شود و از قید هر گونه معیار و ضابطه ای خارج از نفس ارتباط آزاد است. از نظر او هر چه جامعه پساسنتی توسعه بیشتری می یابد روابط شخصی افراد به سمت این نوع رابطه حرکت می کند. همگام با گسترش و ریشه دواندن مدرنیته و گسترش نظام های ادارای-تخصصی و فراگیری روند بازاندیشی (یا وجه تأمل گرایانه کنشگران) در زندگی مردم، و با تغییرات مداوم ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و سبک های زندگی، روابط شخصی نیز تغییر می کند و صمیمیت و رضایت عاطفی به جای عوامل بیرونی می نشیند و محور روابط می شود، اعتماد انتزاعی وابسته به نظام های تخصصی و اعتماد متقابل بین شخصی با محوریت صمیمیت جایگزین قواعد از پیش تعیین شده و جاافتاده می گردد. در این بررسی مفهوم رابطه ناب در موقعیت ازدواج و با شاخص های نگرش های جنسیتی، شیوه همسرگزینی، کارهای خانه، صمیمیت و عوامل بیرونی (اقتصادی - اجتماعی) سنجیده شده است. متغیرهای مستقل این بررسی عبارتند از: اعتماد بنیادین، اعتماد انتزاعی، اعتماد متقابل بین شخصی، مصرف رسانه ای و احساس امنیت. متغیرهای جنس، سن، تحصیلات و پایگاه اقتصادی- اجتماعی، متغیرهای زمینه ای این تحقیق هستند. در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده است و جوانان مابین 18 تا 35 سالِ شاغل و متاهل جامعه آماری این تحقیق را تشکیل می دهند. با توجه به این که حدود 4/2 درصد از پاسخگویان در طبقه «خیلی زیاد» و 5/41 درصد نیز در طبقه «زیاد» متغیر اصلی این پژوهش قرار گرفته اند، می توان گفت که در ایران شاهد تغییر محسوس روابط شخصی و افزایش اهمیت رابطة ناب هستیم.
بررسی میزان انطباق واقعیتِ روابط زناشویی در ایران با مفهوم رابطه ناب گیدنز؛ مورد مطالعه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گیدنز، تحولات اخیر در حوزه روابط صمیمی را در قالب فرایند تغییر شکل صمیمیت به سوی رابطه ناب توضیح می دهد و آن را فرایندی جهانی می داند. تعبیری که در بسیاری از تحلیل هایی که از تحولات خانواده و روابط زناشویی در ایران صورت می گیرد نیز مورد توجه قرار گرفته و برخی از پژوهشگران این حوزه از تغییر شکل روابط زناشویی در ایران به سمت رابطه ناب گیدنزی سخن به میان آورده اند. بر همین اساس در مقاله حاضر، که با تکیه بر یافته های یک مطالعه پیمایشی با حجم نمونه 482 نقر در شهر تهران به مرحله نگارش درآمده است، به دنبال پاسخ به این سئوال هستیم که با توجه به واقعیت روابط زناشویی در جامعه امروز ایران، آیا می توان از ایده شکل گیری رابطه ناب گیدنزی در این جامعه دفاع نمود؟ برای این منظور در مطالعه حاضر مدلی مفهومی از ابعاد مختلف رابطه ناب مورد نظر گیدنز مرکب از 5 شاخص اصلیِ «نقش های زناشویی»، «منطق زناشویی»، «اعتماد زناشویی»، «دوام زناشویی» و «اهمیت زناشویی» ساخته و این مدل را در مطالعه پیمایشی یاد شده در معرض آراء پاسخگویان قرار دادیم. نتایج حاکی از آن است که رابطه ناب مورد نظر گیدنز با میانگین درصدیِ نزدیک به 32% (در مقابل رابطه سنتی با میانگین درصدیِ بیش از 68%) تعبیر مناسبی برای توصیف وضعیت روابط زناشویی در جامعه ما فراهم نمی آورد و با توجه به عدم توازن نمرات به دست آمده برای ابعاد مختلف روابط زناشویی می توان اذعان نمود که شاخصه اصلی این جامعه را باید در ترکیب های نگرشی نامتوازن در خصوص زناشویی خلاصه نمود.
روابط زناشویی از منظر زنان متأهل طبقه متوسط شهر تهران در سال 1397-1396(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۳۹۸ شماره ۸۴
97 - 125
حوزههای تخصصی:
فهم رابطه جنسی در این دوره تاریخی جز با تأمل در تاریخ شکل گیری جامعه مدرن و تغییر مفهوم عشق، رابطه و صمیمیت امکان پذیر نیست. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که زنان طبقه متوسط شهر تهران، به مثابه زنانی مدرن چه فهمی از روابط جنسی خود با همسرانشان دارند و آن را چطور معنا می کنند؟ در این مقاله از مفاهیم «رابطه ناب» ِ گیدنز و «عشق سیال» ِ باومن یاری گرفتیم و درنهایت برای تبیین مسأله تحقیق در سطح کلان به تاریخ سکسوالیته از منظر فوکو تکیه کردیم. همچنین برای پاسخ به سؤال تحقیق از روش پدیدارشناسی استفاده کرده و با 28 نفر از زنان طبقه متوسط شهر تهران در سال های 1397-1396 مصاحبه عمیق انجام دادیم. یافته ها نشان داد مشارکت کنندگان روابط جنسی با همسرشان را تحت مقوله های «وظایف زن»، «معامله با همسر»، «کنترل همسر»، «تضمین زندگی زناشویی» و «لذت دوجانبه» معنا کرده اند و موانع تحقق آن را «کم توانی جنسی مردان»، «ناآگاهی همسران از رابطه جنسی مناسب»، «سرخوردگی به دلیل ازدواج زودهنگام»، «عدم برقراری رابطه کلامی» و «روابط فرازناشویی مرد» می دانند. سازو کار های جبرانی زنان شامل «جبران مالی»، «روابط فرازناشویی» و «جایگزینی روابط عاطفی با دوستان» بوده است.
فردگرایی و نیات باروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشگیری از تداوم باروری زیرسطح جایگزین و پیامدهای آن نیازمند شناخت علل نخواستن فرزند است. با الهام از نظریه گذار دوم جمعیتی و مفهوم "رابطه ناب" گیدنز، این پژوهش رابطه میان فردگرایی و نیات باروری را بررسی می کند. بدین منظور، پیمایشی طراحی و در نمونه ای بالغ بر 375 زوج در شرف ازدواج ساکن شهر تهران در سال 1395 اجرا شد. از کل پاسخگویان،87 درصد قصد داشتن فرزند بعد از ازدواج را داشتند، 39 درصد هیچ یا یک فرزند را ایده آل می دانستند، و 54 درصد قصد به تاخیر انداختن فرزندآوری برای سه سال و یا بیشتر را داشتند. تحلیل رگرسیون لاجستیک نشان داد، افرادی که فارغ از انگیزه های خانوادگی و اجتماعی وارد رابطه زناشویی می شوند، تمایل کمتری به داشتن فرزند، و قصد داشتن کمتر از دو فرزند و به تاخیر انداختن فرزندآوری برای سه سال و یا بیشتر دارند. همچنین، افرادی که با آزادی بیشتر مستقلا همسر خود را برگزیدند، بیشتر تمایل به داشتن هیچ یا یک فرزند داشتند. روابط برابرانه تر بین زوجین با تمایل به فاصله گذاری طولانی تر فرزندآوری رابطه داشت. یافته ها حاکی است که فردگرایی مبنای مهم نیت باروری پایین زوجین جوان است، که ضروری است در تدوین و اصلاح سیاست های جمعیتی مقابله با باروری پایین در کشور مورد توجه قرار گیرد.
بازنمایی بحران معنا و خانواده در فیلم های «گونزالس ایناریتو»(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله، نویسندگان تلاش کرده اند تا بازتاب بحران معنا، اخلاق و خانواده به منزله پیامدهای مدرنیته متأخر و جهان سرمایه داری را در چهار فیلم «عشق سگی»، «21 گرم»، «بابل» و «بی یو تی فول» اثر گونزالس ایناریتو را نشان بدهند. برای این منظور، نظریه «پول در فرهنگ مدرن» زیمل و نظریه «جامعه و هویت شخصی در مدرنیته متأخر» گیدنز را با هم ترکیب کرده ایم تا مدل نظری مقاله را معرفی کنیم. به لحاظ روش شناسی نیز از روش تحلیل محتوا استفاده شده است تا ادعاهای بخش نظری مورد ارزیابی تجربی در متن فیلمها قرار بگیرند. برخی از دستاوردهای تحلیل فیلمها عبارتند از: 1) شخصیت های فیلم ها نشان دهنده استیصال افرادی هستند که در شرایط فقدان یا کم مایگی پیله محافظتی و خانواده، تلاش می کنند تا به زندگی خود ادامه دهند. برآمدن پرسش های هستی شناسانه، جست و جوی نظامی معنوی و اخلاقی و پناه بردن به رابطه ناب از ویژگی های چنین افرادی است. 2) پول یکی از بدیل هایی است که فرد را در ارتباط با شبکه ای از کنش گران قرار می دهد. 3) جنبه هایی از مضامین، ساختار روایی و تکنیکی فیلم نئونوآر قابل شناسایی است. 4) نوعی واسازی ایده های مدرنیته بورژوایی و در عوض، جست و جوی مدرنیته زیبایی شناختی مورد توجه ایناریتو بوده است.
سنخ بندی دوستی های بین دو جنس (مورد مطالعه: دختران جوان شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
559 - 576
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق سنخ شناسی روابط با جنس مخالف در بین دختران جوان است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی، با رویکرد نظریه پردازی داده محور و به کارگیری تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته و تعاملی انجام شد. جامعه مطالعه شده در این پژوهش دختران جوان 19 30 ساله ساکن در شهر کرمانشاه بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نظری، با 48 نفر از دخترانی که در این گونه روابط درگیر بودند، مصاحبه شد. یافته های این تحقیق نشان داد که در جامعه مطالعه شده، شش سنخ ارتباط با جنس مخالف در بین دختران وجود دارد که شامل روابط ناب، روابط مصلحتی، روابط هم بالینی، روابط ازدواج محور، روابط ابزاری، و روابط سیال اند. بر اساس یافته ها، همه سنخ های ارتباطی (به غیر از رابطه ناب)، از گفتمان پسامدرن متأثر بوده و ویژگی هایی چون سیالیت، شکنندگی، مقطعی بودن، عدم تعهد، و تکثرگرایی در دوستی دارند. رابطه ناب نیز متأثر از گفتمان مدرن ویژگی هایی مانند تعهد و تعلق عاطفی، عشق، رابطه جنسی، و نگرش غیر ابزاری به رابطه دارد.
تحلیل جامعه شناختی چگونگی بازنمایی هویت فردی و جنسیتی در آثار سینمایی دهه 1380 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
449 - 466
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل تغییرات در هویت فرد مدرن و تبدیل شکل هویت جنسی زن و مرد معاصر ایران در دهه 1380 میان طبقه متوسط شهری، به خصوص در کلان شهرها، می پردازد. این پژوهش درواقع با تحلیل کیفی و نشانه شناختیِ دو فیلم کنعان (مانی حقیقی) و شهرت (ایرج قادری) نشان می دهد که طی این دهه نوعی دگردیسی و تبدیل شکل صمیمیت میان انسان ها، به خصوص در رابطه با خود، شکل گرفته است که می تواند در تحولات مربوط به توسعه خود، فردی شدن جامعه، و تحول در هویت جنسی و سکسوالیته افراد به خصوص در میان طبقه متوسط شهری ریشه داشته باشد که در جست و جوی هویت سیال فردی و جنسیتی خویش است؛ تحولی که در عین داشتن لایه های دموکراتیک و اعطای نقش مرکزی به زنان و مردان در تصمیم گیری هایشان در قبال بدن، درواقع حامل پریشانی ها و آشفتگی ها در زندگی آن ها هم هست. بررسی این تحولات از دریچه سینما در این دهه می تواند لایه های باریک و ژرفی از حیات فرد مدرن و حیات ذهنی وی را به تصویر بکشد. درنهایت، یافته های این پژوهش می تواند افق روشنی را فراروی مسئولان و برنامه ریزان شهری قرار دهد؛ به خصوص در کلان شهرها به منظور برنامه ریزی بهتر و هوشمندانه و مهندسی معقول امور هنری و درنهایت سیاست های مرتبط با بدن و هویت فردی.