مطالب مرتبط با کلیدواژه

وضع الفاظ


۱.

تحلیل کارآمدی نظریه وضع الفاظ برای ارواح معانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روح معنا وضع الفاظ توسعه پذیری معنا معناشناسی زبان شناسی حقیقت و مجاز قرآن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵۵ تعداد دانلود : ۳۴۴
یکی از دیدگاههای کارگشا در توسعه پذیری معنا در قرآن، نظریه «وضع الفاظ برای ارواح معانی» است. این دیدگاه برگرفته از اصلی عرفانی است که بر اساس آن، مراتب طولی معنای الفاظ، روح واحدی دارند که برای تمام مصداقها بنحو حقیقی صادق است. طرفداران قاعده روح معنا، با توسعه دادن مفاهیم محسوس و مادی به معانی فرا عرفی، معتقدند که ویژگیهای نشئت گرفته از مصادیقِ واژگان، در اصل معنا تأثیری ندارند زیرا موضوع له الفاظ عام است. بر این اساس، حقیقت لفظ بر همه مراتب اعم از حقایق غیبی و مرتبه نازلِ در حد فهم عرف، قابل انطباق است. طرفداران این نظریه، مفهوم توسعه یافته را مرتبه یی از معنای کلام میدانند، بی آنکه مخالف با فهم عرفی و معنای لغوی واژگان باشد. در این پژوهش، ضمن تحلیل دقیق نظریه روح معنا و استخراج مبانی آن در تقریرهای گوناگون طرفدارانش، آسیبهای وارد بر آن نیز بررسی شده است. مخالفت با حمل صفات خبری بر مجاز، تمرکز بر امور عینی در معناشناسی الفاظ و بیتوجهی به دیدگاههای جدید زبان شناسی از مهمترین آسیبهای این نظریه است.
۲.

رابطه تأویل با ظاهر قرآن

کلیدواژه‌ها: تأویل بطن ظواهر قرآن وضع الفاظ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۸ تعداد دانلود : ۲۶۵
با توجه به ظرفیت لغوی تأویل، تأویل می تواند هم ارجاع به مفهوم باشد و هم ارجاع به مصداق. در یک مفهوم گسترده تر تأویل حکمت های نزول آیات هستند. تأویل و بطن در دیدگاه لغت شناسانه دو مقوله جدا، اما لازمه یکدیگر هستند. از این رو تأویل ارتباط معنایی با ظاهر دارد. مقاله حاضر به روش توصیفی-تحلیلی به بیان رابطه تأویل و بطن می پردازد و به این نتیجه می رسد که تأویل و بطن و حروف مقطعه و ... همگی از بخش های مختلف زبان رمزی خداوند هستند و این امر منافاتی با قابل فهم بودن قرآن ندارد؛ زیرا هرگونه تأویل از قرآن باید به نوعی رابطه زبان شناختی با الفاظ قرآن داشته باشد که با کلمات گهربار معصومان (ع) از نظر معنا و مصداق قابل تطبیق است.
۳.

بررسی و تحلیل معنا در تلقی عرفانی ابن ترکه اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۵۰
بیان مسئله: صائن الدین علی معروف به ابن ترکه اصفهانی (770‑835 ق.) یکی از فلاسفه و عارفان متأثر از مکتب ابن عربی است؛ ازاین رو معنا، زبان و لفظ را نیز در چارچوب وحدت وجود تبیین کرده است. در این پژوهش درباره مفاهیم مرکزی نظریه وی بحث می شود. روش: نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند از رهگذر آثار و رسایل چاپی و مخطوط ابن ترکه، به روشی توصیفی تحلیلی، تبیین های معناشناختی و مؤلفه های مترتب بر آن را استخراج کنند و مفاهیم مرکزی نظریه وی را به بحث بگذارند. یافته ها و نتایج: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد وحدت وجود برای ابن ترکه امکانی فراهم آورده است تا بتواند ابعاد ناسوتی و تجریدی زبان را در کنار هم و در یک وحدت دیالکتیکی، تبیین و برپایه آن، نظریه إشعار را طرح ریزی کند. إشعار در دیدگاه ابن ترکه غایت خلقت آدمی است. انسان در عالم هستی در جایگاه إشعار قرار دارد. إشعار در آثار ابن ترکه به معنی آگاهانیدن است. إشعارکننده درواقع حقایق عالم ظهور را کشف می کند و رموز آن را درمی یابد؛ زیرا همه هستی کلمهالله است و انسان در مقام إشعار، قرائت کننده و بیانگر این کلمات است. ابن ترکه درپی آمیختن ابعاد تنزیهی و تشبیهی هستی، زبان ملفوظ را نیز، که امتداد نفس الرحمن در عالم اصغر است، دارای دو وجه جمالی و جلالی می داند و در همین راستا وضع الفاظ را نیز با تبیینی دوساحتی بررسی می کند.