مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
زمان
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
177 - 199
حوزه های تخصصی:
زمان در نقد مضمونی یکی از موضوعات اساسی است و از میان منتقدان این حوزه، ژرژ پوله بیش از همه به مؤلفه های زمان و مکان توجه دارد. محور اساسی نقد پوله کاوش و بررسی چگونگی ارتباط با دنیای بیرونی است که با تأکید بر مؤلفه های زمان و مکان صورت می گیرد. تأکید بیدل دهلوی به «زمان» و «صیرورت» و ابعاد معرفت شناسی آن چه در مثنوی ها و چه در غزلیات از مؤلفه های اصلی اندیشه ی اوست. بیدل در غزلیاتِ خود از طریق نمادها، تصاویر و استعارات، فضایی سوررئالیستی خلق می کند و برداشت متفاوت خود از زمان را که مطابق با جهان بینیِ عرفانی اوست ارائه می دهد. این پژوهش در پی آن است که ضمن ترسیم همبسته های مفهومی زمان و شبکه تصویری آن، مبانی فلسفی و عرفانی تلقی بیدل از زمان یعنی اندیشه وحدت وجود و حکمت هندی را نشان دهد. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مفاهیم و تصاویر مرتبط با مقوله زمان در غزلیات بیدل دهلوی می پردازد و با رویکرد نقد مضمونی بر محوریت آرای پوله، ادراک بیدل از زمان حال، گذشته و آینده را در آیینه ی تصاویر تکرارشونده بررسی می کند. دست آورد این تحقیق، این است که بیدل بنا به آموزه های حِکمی ِهندی و عرفان اسلامی به مراقبه و مکاشفه و تأمل و شهود بسیار بها می دهد و بسامد بالایِ واژگانی همچون «لحظه، لمحه، دَم و آن»، و دیگر ترکیباتِ مشابه مانند «چشم بر هم زدن»، «طَرفه العین» و «کاغذِ آتش رسیده»، «برق و شرر»، «برگ کاه در مقابلِ آتش، گردش چشم، آهوی رمیده.....» نشان از توجه بیدل به مقوله زمان است.
شهود زمان لاهوتی در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۶
223 - 236
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه عرفانی زمان امری قدسی و لاهوتی و نوعی ازلیت محسوب می شود که فارغ از درازی و کوتاهی و گذر زمان است. ادراک حقایق و وصول به احوال خوش معنوی در لحظه های کشف و شهود برای عرفا در ساحت بی زمانی مطلق رخ می دهد. ساحتی که در آن زمانهای گذشته و آینده در زمان حال فانی و مستهلک می شود. برای عارف لحظه های جذبه و شهود و اتصال به عالم معنا، در ورای زمان عادی و محسوس، لحظات انکشاف افق هایی از حقائق غیبی در قلمرو ابدیت است. عارف در زمان غوطه ورشدن خود در وقت خوش مستی، دریچه ای از حقائق غیبی به رویش گشوده می شود و وی را دچار چنان التذاذی می کند که مابقی عمرش را در فقدان چنان اوقاتی، بی حاصلی و بی ثمری می داند. عارف در لحظه شهود و مکاشفه بیرون از مرز زمان ایستاده و از چنبره زمان رهیده و از قید چند و چون فارغ گشته است. عرفا مسئله عهد الست و پیمان آغازین آفرینش را در آیه الست در قرآن مورد تفسیر و تاویل قرار می دهند و همواره با یادآوری این پیمان ازلی، گویی اصواتی از موسیقی لاهوتی از آسمان ازل در گوش جانشان طنین انداز می شود؛ طوری که دچار شوریدگی و شیدایی وصفناپذیری می گردند و با تمام وجود به وجد و سرور می آیند. شنیدن خطاب الست در زمان ازل برای عارفان به مثابه نوشیدن شراب از جام محبت الهی است که جانشان را پُرشور و بی قرار می کند. شور و مستی عارفان ناشی از آن است که در این خطاب خداوند آنان را مستقیما مورد خطاب خود قرار داده است.
زمان در رباعیات خیام: مطالعه ای از دیدگاه نظریه استعاره مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است مفهوم زمان در رباعیات خیام را از دیدگاه نظریه استعاره مفهومی بررسی کند. برای کاویدن نگرش خیام به این مفهوم بنیادی، رباعیات مربوط به زمان با شیوه یافت استعاره های زبانی و شناختی گروه پراگلجاز و استین استخراج شدند. سپس استعاره های مفهومی زمان از نظرگاه نظریه استعاره مفهومی بررسی شدند تا پاسخ هایی به پرسش های ذیل بیابیم: با توجه به مفهوم سازی زمان در رباعیات، نگرش(های) عمده خیام به مفهوم زمان چه هستند؟ و آیا بین استعارات مفهومی متعدد زمان در این اشعار ارتباطی مفهومی برقرار است؟ نتایج این تحقیق نشان می دهد که مفهوم زمان در شعر خیام در استعاره های مفهومی متعددی مفهوم پردازی شده اند و با دسته بندی این استعاره های مفهومی تحت گروه های کلّی تر، می-توان نتیجه گرفت که بین مفهوم پردازی زمان در استعاره های متعدد مفهومی نوعی هم گرایی وجود دارد. همچنین می توان گفت که این هم گرایی می تواند ما را به سمت تفکّر، دیدگاه، و فلسفه نسبتاً واحد در شعر خیام هدایت کند.
بررسی زمان و نمود در گویش بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی تحلیلی است که به بررسی انواع زمان افعال و همچنین انواع نمود در گویش بختیاری می پردازد. داده های این پژوهش از طریق مطالعه میدانی و ضبط 10 ساعت مصاحبه با گویشوران بختیاری بر اساس اصول واژه شناسی کاتامبا و استنهام (2007) مورد تجزیه و تحلیل توصیفی قرار گرفته اند. در گویش بختیاری برخلاف زبان فارسی شناسه ها به فعل اصلی می چسبند و فعل معین (بودن) بدون تغییر می ماند. ساختار اصیل ماضی بعید همچون دیگر ارکان گویش بختیاری از نفوذ زبان فارسی مصون نمانده و می رود که فرو ریزد و فراموش شود. ماضی بعید نیز در گویش بختیاری مثل فارسی است، فقط به جای «بود» از «بید» یا «بی» یا «وی» استفاده می شود. برای بیان زمان آینده در این گویش معمولاً همان مضارع اخباری به کار می رود. در گویش بختیاری قرار دادن تکواژ تصریفی /e/ در آغاز فعل، قبل از ستاک فعلی بیانگر نمود ناقص است. برای نشان دادن رخداد فعلی که کاملاً به پایان رسیده است می توان از گذشته ساده یا ماضی بعید استفاده کرد. در این گویش ساخت هایی به صورت گذشته کامل و دارای نمود کامل هستند. نتایج این پژوهش می تواند در دستیابی به ساخت دستوری این گویش کمک کند.
کنش و واکنش متقابل سیستم فرمال و سبکی به منظور تبیین اهمیت زمان به مثابه مرگ و زندگی در فیلم بدو لولا بدو (1998)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی پایداری مدیریت پروژه طرح های خدمات شهری با رویکرد دانش مدیریت پروژه (PMBOK) (مطالعه موردی: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار محیط جغرافیایی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
123 - 138
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف: در میان مباحث مدیریتی، مدیریت عمران شهری و مدیریت پروژه نقش مهمی در موفقیت روند تهیه و اجرای پروژه های عمرانی شهری دارد. اما مشکلات مربوط به مدیریت پروژه ها و طرح های توسعه شهری، کمبود منابع، امکانات و حجیم بودن بدنه اداری سازمان های دولتی متولی اجرای پروژه های شهری، همه این موارد باعث نوسان و یا نقصان در اقتصاد طرح های شهری و منجر به تأخیر در اتمام به موقع پروژه ها و در نهایت بالا رفتن هزینه ها می گردد. لذا حرکت به سوی مدیریت پروژه با رویکرد پایداری راه گریزناپذیر همه سازمان هایی است که به نوعی با برنامه ریزی یا اجرای پروژه سروکار دارند. در این راستا، هدف تحقیق حاضر ارزیابی مدیریت پروژه های خدمات شهری شهر ساری در فاصله زمانی 99-98 است. در تحقیق حاضر به این پرسش، پاسخ داده خواهد شد که چگونه می توان مدیریت پروژه را با استفاده از یک تکنیک ارزیابی کرد، و وضعیت مدیریت پروژه در اجرای طرح های خدمات شهری چگونه بوده است؟ تا در نهایت با ارائه راهکارهای مناسب مدیریتی و ... بتواند نقش بسزایی در تحقق مناسب و مطلوب طرح های توسعه پایدار شهری و متعاقب آن پروژه های شهری این شهر داشته باشد.مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش شناسی، توصیفی و تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای، میدانی و از ابزار پرسشنامه بر اساس استاندارد مدیریت دانش پروژه و طراحی با طیف لیکرت استفاده شده است. پرسشنامه ها در بخش های مشخصات فردی و عمومی، مشخصات پروژه و ارزیابی و کنترل مدیریت پروژه تنظیم شده است که شامل 9 حوزه مدیریتی است. برای هر حوزه مؤلفه هایی تعریف شده که سنجش درست و شفافی از سطح دانش حوزه ها را مشخص می کند. پرسشنامه ها توسط کارشناسان و کارفرمایان طراح خدمات شهرداری ساری تکمیل گردیده است. پس از تکمیل پرسشنامه، میزان اهمیت شاخص ها با استفاده از محاسبه میانگین در هر یک از 9 حوزه مشخص شده است. هرچه میانگین هر حوزه بالاتر باشد، نشانگر اهمیت بالاتری نسبت به بقیه حوزه هاست. سپس برای رتبه بندی حوزه ها، انحراف نسبی آن ها محاسبه و تحلیل می شود.بحث و یافته ها: نتایج نشان می دهد که در 18 پروژه اجرایی طرح های خدمات شهری طی سال های 99-98 مدیریت ریسک پروژه با بالاترین میانگین (91/2) در بهترین وضعیت و مدیریت زمان با میانگین (12/2) در بدترین وضعیت خود قرار داشتند. درنتیجه مدیریت زمان با انحراف نسبی 47 به عنوان اولویت اول برای تغییر، شناسایی می شود. همچنین نتایج حاصل از دیمتل فازی نشان داد که مدیریت یکپارچه؛ مدیریت منابع انسانی؛ مدیریت ارتباطات و مدیریت ریسک به ترتیب با امتیاز (084/0)، (050/0)، (024/0) و (017/0) جز عوامل علّی و سایر شاخص ها مانند مدیریت محدوده؛ مدیریت زمان؛ مدیریت هزینه؛ مدیریت کیفیت و مدیریت تدارکات با مقدار امتیاز به ترتیب (021/0-)، (044/0-)، (043/0-)، (008/0-) و (032/0-) جز عوامل معلول محسوب می شوند و تحت تأثیر سیستم و عوامل علّی هستند.. در نتیجه مدیریت یکپارچه و مدیریت زمان به ترتیب جز اثرگذارترین و اثرپذیرترین شاخص ها در مدیریت پروژه طرح های خدمات شهری در شهر ساری می باشند.نتیجه گیری: در پژوهش حاضر، با استفاده از تکنیک دانش مدیریت پروژه PMBOK وضعیت پروژه طرح های خدمات شهری شهر ساری در بازه زمانی 1399-1398 در 9 حوزه (یکپارچگی، زمان، هزینه، محدوده، ریسک، کیفیت، منابع انسانی، تدارکات و ارتباطات ) مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها بیانگر این است که مدیریت ریسک پروژه با بالاترین میانگین، بااهمیت ترین و مدیریت زمان پروژه با کمترین میانگین، کم اهمیت ترین حوزه می باشد. همچنین در هرکدام از حوزه ها که انحراف از وضعیت مطلوب، مقدار کمتری دارند، بهترین وضعیت حاکم است و هر حوزه که اختلاف بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب از انحراف بالاتری برخوردار بود، به عنوان اولویت اول برای تغییر شناسایی می شود؛ بنابراین مدیریت ریسک پروژه در طرح های خدمات شهر ساری با بالاترین میانگین (91/2) در بهترین وضعیت و مدیریت زمان و مدیریت هزینه پروژه به ترتیب با میانگین (12/2 و 20/2) در بدترین وضعیت خود قرار داشتند. درنتیجه مدیریت زمان و مدیریت هزینه به ترتیب با انحراف نسبی 47 و 45 به عنوان اولویت اول و دوم برای تغییر، شناسایی می شوند. از سوی دیگر در بحث میزان اثرگذاری و اثرپذیری مدیریت یکپارچگی پروژه با امتیاز (084/0)، جز اثرگذاری بالا و مدیریت زمان پروژه با امتیاز (044/0-)جز اثرپذیری پایین شناسایی شدند.
بازخوانی انتقادی دیدگاه قیصری درباره ماهیت زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اختلافی در باب زمان، حقیقت و ماهیت آن است. مشهور فلاسفه مسلمان به تبع ارسطو، زمان را از مقوله کمّ می دانند و عدمِ قرار را به عنوان ذاتی زمان برمی شمارند. قیصری در رساله ای با عنوان نهایه البیان فی درایه الزمان با این رأی مخالفت می کند و بعد از نقل اقوال مختلف در این باب و نقد آنها، به تبیین دیدگاه خود می پردازد. قیصری زمان را به «بقای وجود» یا «مقدار بقای وجود» تفسیر می کند و آن را حقیقتی عرضی که لازمه ذات حق تعالی و متأخر از وجود اوست، معرفی می نماید که در عینِ معیتِ وجودی با حقایق عالم، بر همه آنها، تقدم ذاتی دارد. در این نوشتار که به شیوه کتابخانه ای در جمع آوری مطالب و با روش توصیف و تحلیل عقلانی داده ها به نگارش درآمده، ضمن تبیین دیدگاه قیصری و تأیید آن، نظر مشهور ارسطوییان مبنی بر اینکه زمان کم متصل غیرقارّ است، پذیرفته می شود و براساس مبانی قویم فلسفی و عرفانی، عدم تنافی این دو نظریه با یکدیگر تبیین می گردد و در تأیید این ادعا، به کلماتی از بیانات صدرالمتألهین استناد می شود.
تقارن زمان با معنای زندگی در وجه عمر اخلاقی در فلسفه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
215 - 240
حوزه های تخصصی:
مسئله محوری مقاله بررسی رابطه سه مفهوم زمان، زندگی و عمر اخلاقی است و هدف پاسخ به این سوال است که بین این سه مفهوم چه رابطه ای فلسفی وجود دارد؟ در این جستار سعی شده تا با شیوه توصیفی، تحلیلی، اثبات شود که رابطه بین زمان و معنای زندگی تنها در زوایه سوم یعنی عمر اخلاقی قابل تحلیل و تبیین است. زیرا حقیقت انسان چیزی جز وجود نیست و تمام صفات کمالی، نحوه ای از وجود، بلکه عین وجود است، هرچه وجود اقوی و اشرف تر باشد، صفات کمالی نیز بالاتر خواهد بود، همچنین زندگی اخلاقی دارای رویکرد وجود شناسی است و انسان موجودی سیال و متغیری است که با حرکت جوهری اش یک مرتبه وجودی به مرتبه کامل تر برای نیل به غایت الغایت یعنی رسیدن به سعادت یا فناء فی الله شدن، در حرکت است. کسب فضایل اخلاقی و در طی زمان و متناسب با حرکت جوهری نفس انسان در طول زمان، نمود بخش عمر اخلاقی است و عمر اخلاقی همان مدت زمانی است که در طول زندگی؛ گاه کوتاه و گاه طولانی؛ برای کسب غایت و کسب فضایل اخلاقی برای آراسته شدن به آن و رسیدن به هدف صرف می شود؛ در نتیجه، زمان لازمه کسب هدف زندگی یا معنای زندگی است.
تبیین مسئولیت انسان در برابر «زمان» بر اساس مبانی فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
193 - 216
حوزه های تخصصی:
بر اساس آیات و روایات، زمان و وقت از ارزشمندترین چیزهایی است که انسان از آن بهره مند است و با هیچ مقیاسی قابل ارزشگذاری نیست. در زبان آیات و روایات، انسان نسبت به عُمر، فرصت و زمان مسئول دانسته شده است. با توجه به اینکه زمان در نگاه برخی از اندیشمندان، امری موهوم و غیر واقعی است، و از سوی دیگر، زمان با فرض وجود داشتن، امری غیر اختیاری است، چگونه مسئولیت انسان در برابر زمان توجیه پذیر است؟ این نوشتار به روش توصیفی، تحلیلی به بررسی حقیقت زمان و تبیین فلسفی مسئولیت و مؤاخذه انسان در برابر آن بر اساس مبانی فلسفی ملاصدار پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که زمان نه تنها امری موهوم و غیر اختیاری نیست، بلکه امری واقعی و اختیاری است و متعلق تکلیف قرار می گیرد، از این رو، زمان، مسئولیت آور است، چرا که رسیدن به سعادت که هدف آفرینش انسان است در گرو توجه به زمان، عُمر و عدم غفلت از آن بوده و تنها راه سعادت انسان، استفاده از این نعمت عظمایی است که خداوند به انسان ارزانی داشته است. توجه به این جهت، ضرورت این بحث را نیز تضمین می نماید.
تطبیق نهاد نقض قابل پیش بینی قرارداد با مفهوم واجب موسع در اصول فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
242 - 261
حوزه های تخصصی:
تئوری نقض قابل پیش بینی قرارداد از شرایطی حکایت دارد که در آن یکی از طرفین با وجود مشاهدات و محاسبات خود نمی تواند به طور منطقی منتظر طرف دوم قرارداد جهت اجرای آن باشد. این تئوری در قراردادهایی موضوعیت می یابد که انجام آن منوط به مدت مشخصی باشد. در نظام حقوقی ایران تئوری نقض قابل پیش بینی قرارداد به طور صریح پذیرفته نشده است حتی در مواد خاصی نیز عملا امکان طرح چنین تئوری میسر نمی باشد. اما از آنجایی که سرعت و امنیت در قراردادهای تجاری یکی از عناصر اصلی می باشند، طرح این تئوری در نظام حقوقی ایران این اجازه را به متعهدله می دهد که در صورت تاخیر بیش از اندازه متعهد برای انجام تعهدات قراردادی منتظر او نماند و با طرح این نوع نقض بتواند زمان مناسبی جهت جبران زمان از دست رفته داشته باشد. هرچند برای طرح این تئوری نیز در هر نظام حقوقی موانعی وجود دارد اما پذیرش آن می تواند بسیار کاربردی تر جلوه گر شود. در اصول فقه نیز در مبحثی با عنوان واجب موسع به انجام تکلیف در مدت زمان مشخص اشاره شده است که می توان از مبانی این واجب در طرح تئوری نقض قابل پیش بینی استفاده کرد. مهمترین سوالی که در این مقاله در پی پاسخ دادن به آن هستیم این است که با چه ابزاری می توان تئوری نقض قابل پیش بینی را در نظام حقوقی ایران توجیه کرد. با تامین این هدف از خاستگاه این تئوری تا تحلیل های حقوقی آن پیش رفته ایم.
سیستم توصیه گر زمان و اعتماد مبنا با استفاده از تشخیص جوامع مبتنی بر گراف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه اینترنت نقش بااهمیتی در زندگی انسان ها دارد و محتوای وب باید متناسب با نیازهای کاربران باشد تا اطلاعات به روز و مناسب با سلیقه کاربر را فراهم نماید. در این راستا، سیستم های توصیه گر به کاربران کمک کرده و اقلامی که به سیلقه کاربران نزدیک تر است، را به آن ها در کم ترین زمان ممکن توصیه می کند . امروزه، با افزایش داده، استفاده از سیستم های توصیه گر رو به افزایش است. از طرفی دیگر این سیستم ها با چالش هایی از جمله تغییر سلیقه کاربران در طی زمان، شروع سرد، خلوت بودن ماتریس کاربر-قلم، حملات افراد جعلی در سیستم و تاثیر منفی آن ها در لیست توصیه سیستم روبرو هستند. هدف این مقاله ارائه یک سیستم توصیه گر زمان و اعتماد مبنا جهت بهبود کارایی و افزایش دقت توصیه های سیستم است. سیستم پیشنهادی در ابتدا با افزودن برخی امتیاز های ضمنی قابل اعتماد به ماتریس امتیاز دهی کاربر- قلم، مشکل پراکندگی داده را حل نموده و سپس یک شبکه وزن دار کاربر-کاربر براساس زمان ارائه نظر کاربر نسبت به قلم و روابط اعتماد میان کاربران تولید می نماید که بدین ترتیب مشکل شروع سرد و تغییر سلیقه کاربر در طی زمان را رفع می کند. سیستم توصیه گر پیشنهادی بر اساس الگوریتم تشخیص جامعه جدیدی که در این مقاله ارائه شده است، نزدیک ترین کاربران همسایه و هم سلیقه با کاربر فعال را پیدا نموده و بر اساس روش پالایش همکارانه، کا-بالاترین قلم را به کاربر پیشنهاد می دهد. نتایج ارزیابی سیستم پیشنهادی برای سیستم توصیه گر مبتنی بر فیلم بر روی مجموعه داده Epinions نشان می دهد سیستم پیشنهادی نسبت به سیستم های پایه از کارایی بالاتری برخوردار است.
بررسی فضا-زمان مبنای حفاظت میراث معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
179 - 191
حوزه های تخصصی:
میراث معماری پیوستار فضا-زمانی است که در تعامل انسان و فضا در زمان شکل گرفته و تمایز و تداوم خود را تعریف کرده است. ارزش های وابسته به ابعاد فضا و زمان این پیوستار، منجر به شکل گیری مفهوم و امرِ حفاظت آن در تعامل با مفهوم توسعه و امرِ تغییر شده است. فرایند حفاظت و توسعه بایستی منجر به تداوم این پیوستار فضا-زمانی و ارزش های آن شود. بر این اساس، مقاله پیش رو با هدف اصلی بیان ذهنیت و فعلیت حفاظت و توسعه معماری تاریخی نسبت به عناصر تعریف کننده معماری: فضا و زمان، به سؤال اصلی «آیا فرایند حفاظت و توسعه معماری تاریخی، توانسته است پیوستار فضا-زمانی آن را در زمان تداوم بخشد؟»، با رویکرد کیفی و روش استدلال منطقی و شیوه کتابخانه ای پاسخ می دهد. یافته ها نشان می دهد که در سیر تاریخی حفاظت و توسعه، معماری فضایی سه بعدی که بر آن زمان خطی عارض می شود پنداشته شده است و بر این اساس، دو دیدگاه کلی نسبت به این پیوستار فضا و زمان شکل گرفته است: یکی، جدایی زمان از فضا در طی زمان و محصول زمان گذشته بودن فضا، و دیگری، جدایی زمان گذشته از فضا در طی زمان و محصول زمان حال و آینده بودن پیوستار فضا و زمان. در دیدگاه دوم، پیوستارهای فضا و زمانی به تعداد فرایند های حفاظت و توسعه بازتولید می شود. نتیجه حاکی از آن است که حاکمیت دیدگاه خطی و عینی بر «زمان»، تقدم فضا بر زمان و عدم ورود زمان به جوهره پدیده ها و جدایی زمان از فضا، باعث عدم تداوم پیوستار فضا-زمانی در زمان شده است.
زمان هایدگری در نمایشنامۀ در انتظار گودو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
550 - 577
حوزه های تخصصی:
مسئلۀ زمان همواره در طول تاریخ یکی از بزرگ ترین سؤالات فیلسوفان و دانشمندان حوزۀ فیزیک بوده است. بدون شک هر تفکر فلسفی به اشکال مختلف در آثار ادبی و هنری نمود پیدا می کند و در این میان نویسندگان و هنرمندانی هستند که فلسفه را بن مایۀ آثار خود قرار می دهند. ساموئل بکت یکی از نویسندگان مؤثر در شکل گیری جریان فکری تئاتر ابزورد است که ریشه در فلسفه دارد. این مقاله سعی در بررسی و بیان مسئلۀ زمان در نمایشنامه در انتظار گودو با استفاده از نظریات مارتین هایدگر دارد. بر همین اساس در ابتدای سخن، تعریف و توصیف «زمان» از گذشته تا کنون بررسی شده و سپس دیدگاه هایدگر در باب زمان و تفاوت نگرش وی با فیلسوفان دیگر مورد مداقه قرار گرفته است. در ادامه با بررسی اجمالی مفهوم انتظار به رابطۀ آن با مسئلۀ زمان در نمایشنامۀ در انتظار گودو پرداخت شده و همخوانی های آن با نظر هایدگر بیان شده است. در نتیجه گیری مقاله، مسئلۀ اصلی مقاله که مسئلۀ مهم زمان در نمایش در انتظار گودو که به انتظاری ممتد انجامیده است به کمک زمان هایدگری تأویل و تفسیر شده است.
بررسی و نقد تکنیک های روایی میرزا حیدر دوغلات در تاریخ رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۶
83 - 109
حوزه های تخصصی:
تاریخ رشیدی ، اثر میرزاحیدر دوغلات، یکی از مهم ترین تاریخ های دوره مغولان آسیای شرقی، در دوره بابریان است. شیوه روایت در این اثر، سبب شده است که تاریخ، شکل داستان به خود بگیرد. قلم میرزاحیدر، در توصیف صحنه ها و لحظات تاریخی، مهارت در به کارگیری تکنیک های روایی، استفاده از شعر و حکایات، ظرفیت نمایشی ای که در شیوه روایت وقایع وجود دارد نشان می دهد که این اثر در کنار رویه تاریخی بودن، به حوزه ادبیات، بسیار نزدیک شده و با به کارگیری فنون روایت، وضع تاریخ خویش را از سطح گزارش صرف خطی به سطح تاریخی فلسفی، پویا و زنده، ارتقا داده است. با اینکه تاریخچه نظریات روایت شناسی، به قرن بیستم بازمی گردد، تجزیه وتحلیل اطلاعات، حاکی از این است که میرزاحیدر، به طور ناخودآگاه، از این شگردها بهره برده و اثری پدید آورده است که جنبه های داستانی آن، از جنبه های تاریخی اش، کمتر نیست. این پژوهش که به روش توصیفی تبیینی، و با استفاده از منابع کتاب خانه ای صورت گرفته است، می کوشد توانمندی های میرزاحیدر را در به کارگیری مؤلفه های روایی نشان دهد. از میان شگردهای خاص و متعدد روایت پردازی، مسئله زمان و طراحی ساختار روایت، در تاریخ رشیدی میرزاحیدر، کاربرد حرفه ای تری دارد؛ لذا در این پژوهش، تکنیک های روایی، با مرکزیت زمان و طرح روایی، بررسی شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در این کتاب، سیر خطی زمان و طرح سلسله وار داستان، گاه به بهانه های مختلف، شکسته شده و در روال منطقی زمان و طرح، شکاف رخ می دهد. نویسنده با اهمیت دادن به عنصر زمان، از انواع زمان پریشی و نابهنگامی، در جذب مخاطب و پویایی تاریخ بهره می برد. زمان پریشی از نوع گذشته نگری درونی، در این کتاب، بیشتر مشاهده می شود و کارکرد آن، به سبب بیان تاریخ و مرور خاطرات شخصیت هاست.
دلوز و قاعده ای شاعرانه از زمان در فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انگاره زمان در فلسفه کانت در نسبت با کلیات ایدئالیسم استعلایی او را می توان مؤلفه ای خُرد(Minor) در نظر آورد، اما دلوز همین عنصر خُرد را از فلسفه کانت بیرون کشیده و عنصر کلان (Major)، یعنی سوژه استعلایی را در نقد عقل محض، حول آن بازپیکربندی می کند. این خوانشی یکسره متفاوت از نقد عقل محض است که در آن، مرکز ثقل از «امر استعلایی» به مفهوم «زمان» منتقل شده است. در اندیشه دلوز، مفهوم «زمان» را می توان دروازه ورود به هستی شناسی تفاوت محور او قلمداد کرد. به همین دلیل، خوانش منحصربه فرد دلوز از مفهوم زمان در فلسفه کانت حائز اهمیت بوده و در این مقاله موضوع پژوهش ما قرار گرفته است. در این مقاله تلاش می شود تا از مجموع چهار قاعده ادبی و شاعرانه، که دلوز برای شرح فلسفه کانت به کار برده است، دو قاعده اول را با محوریت چرخش مفهومی کانت درباره زمان، مورد بررسی قرار دهیم.
بازشناسی استعاره تاجر از مؤمن در پرتو انسان شناسی تاریخی - فرهنگی با محوریت سوره «والعصر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمان و زمان شناسی از مفاهیم کلیدی فرهنگ وحیانی است. سوره عصر یکی از سوره های مکی است که برنامه سعادتمندی و به زیستی انسان را در کوتاه ترین تعبیر بیان کرده و با سوگند به زمان، آغاز شده است. این سوره در جواب سوگند، به طور صریح و قطعی از خسران همه انسان ها به جز استثنا ها سخن گفته است. بحث از «خسر» و «خسران»، از دانایی حوزه معنایی تجارت است؛ به همین سبب، بازشناسی رابطه تجارت و زمان و از دست دادن اصل سرمایه با محوریت فرهنگ نزول اهمیت دارد. بر این اساس، پژوهش حاضر با ابزار گردآوری اسنادی - کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی و سطح تحلیلِ تحلیل محتوا و رویکرد انسان شناسی تاریخی و فرهنگی، به دنبال پاسخ به این سؤالات است: پیش زمینه و دانایی سازمان دهنده وجه شبه استعاره تاجر از مؤمن متناظر با انسان شناسی تاریخی - فرهنگی مکه چیست؟ رابطه مؤمن با تاجر در پرتو انسان شناسی تاریخی -فرهنگی چگونه به ساخت استعاره کمک کرده است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که با انسان شناسی تاریخی و فرهنگی، فهم عمیق تری از مفاهیم سوره عصر به دست می آید. خداوند متناسب با فرهنگ آن زمانی، مؤمن را به تاجر تشبیه می کند و عمر مؤمن را کالای او می داند. وجه شبه این تشبیه کل، دانایی و گفتمان فرهنگ تجارت آن زمانی است؛ به طوری که حتی ماده فعلی «شری» به معنای خریدوفروش نابرابر و کاربست آن برای مفهوم شهادت در قرآن، بیان کننده گفتمان فرهنگی است. توصیه به «صبر» متناسب با زمان شناسی سفرهای تجاری تابستانه و زمستانه و توصیه به «حق» متناسب با مکان شناسی یمن و شام یک طرف تشبیه برای استعاره تاجر از مؤمن است.
بررسی زمان و شخصیت پردازی در مجموعه داستان جایی دیگر گلی ترقی براساس الگوی نظری روایت ریمون کینان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
43 - 62
حوزه های تخصصی:
ریمون کینان در بوطیقای روایت، برای تجزیه و تحلیل گونه های مختلف روایت، چارچوب و الگویی نظری - کاربردی از دیدگاه روایت شناسان ساختارگرا فراهم آورده است. جستار حاضر، این چارچوب را با تکیه بر دو عنصر زمان و شخصیت پردازی در مجموعه داستان جایی دیگر گلی ترقی واکاوی کرده است. هدف آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، قابلیت های الگوی ساختاری - کاربردی روایت شناسی در شناسه های زمان (عناصر زمانی نظم، تداوم و بسامد)، شناسه های مکان (مکان داستان، مکان متن) و شخصیت پردازی (کنش،گفتار، وضعیت ظاهری، اسامی قیاس پذیر، قیاس میان اشخاص) از کتاب بوطیقای روایت ریمون کینان در بازخوانی دو داستان بازی ناتمام و جایی دیگر واکاوی و شناسایی شود. یافته های پژوهش نشان داد در دو شناسه زمان (تحلیلی براساس نظر ژنت) و شخصیت پردازی، رخداد سفر با زمان پریشی گذشته نگر در سطح داستان در داستان بازی ناتمام، باعث گشایش عقده های روحی شخصیت اصلی داستان می شود که سال ها کنش های او را تحت تأثیر قرار داده بوده است. در شخصیت پردازی داستان جایی دیگر نیز، شخصیت اصلی داستان به تحول روحی در حوزه خودشناسی و پیوند با علایق روحی خویش رسیده است؛ درنتیجه مخاطب، اقناع شده، او و داستان هم بوم می شوند؛ آنچه روایت شناسی شناختی هم اکنون در حوزه روایت شناسی پساکلاسیک در پی آن است.
تحلیل زمان انگاره آرزوی جاودانگی در گفتمان روایی «النوم في حقل الکرز» با تکیه بر نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
106 - 90
حوزه های تخصصی:
زمان گفتمان روایی چندبعدی و مبتنی بر هنجارگریزی است که در اثر آن، تصاویری پراکنده باهدف برجسته سازی انگاره داستانی آفریده می شود. انگاره، به باور مسلطی اطلاق می شود که درنتیجه تکرار یک تصویر حاصل می شود. رمان «النوم فی حقل الکرز»، اثر نویسنده عراقی، ازهر جرجیس، نامزد دریافت جایزه بوکر عربی در سال 2020 میلادی، نمونه ای از آثار ادبیات تبعید است که مفهوم مانایی هویت فردی در سایه امنیت وطن، بن مایه آن را می سازد. این مفهوم، ریشه در انگاره «آرزوی جاودانگی» دارد. پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده که از رهگذر مطالعه منابع کتابخانه ای و با تکیه بر شیوه توصیفی – تحلیلی نگاشته شده است. هدف این پژوهش، کشف مبنای شکل گیری انگاره روایت «النوم فی حقل الکرز»، تبیین ارتباط میان زمان و ویژگی های شخصیتی و تعیین عواطف منبعث از انگاره جاودانگی بر اساس نظریه گفتمان روایی ژرار ژنت در سه محور نظم و ترتیب، دیرش و بسامد است. کاربست این نظریه در اثبات انگاره روایت ضروری است؛ زیرا اثبات کننده ظرفیت این چارچوب ساختگرا در برجسته سازی ویژگی شخصیت قهرمان و احساسات مرتبط با انگاره روایت است. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که ساختار روایی توبرتویی و جریان سیال ذهن که نابهنگامی های نظم گفتمان روایی را تشکیل می دهند، به همراه دیرش که مبتنی بر دیالوگ، تلخیص، حذف و مکث توصیفی است و انواع بسامد اعم از نقل های منفرد، مکرر و تکرارشونده در جهت برجسته سازی انگاره «آرزوی جاودانگی» به کاررفته است. از نتایج بحث می توان به تقابل میان زمان حال و گذشته به عنوان مبنای انگاره جاودانگی، انزوای قهرمان داستان در زمان و وجود عواطف ترس، امید، سرگشتگی و سرخوردگی اشاره کرد.
پیشینه بُعد چهارم پیش از فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرچه بعد چهارم از مسائلی است که مرزهای فلسفه را درنوردیده و امروزه یکی از دغدغه های اصلی فیزیک دان ها است، بااین همه پیشینه و تاریخچه دقیق آن هنوز در هاله ای از ابهام است. بنابراین، باید بررسی شود بعد چهارم در بستر کدامین دشواره های فلسفی در جهان اسلام شکل گرفت و سپس، چه تطوری یافت. خواهیم دید در جامعه فلسفی کشور ما آن را تا ملاصدرا ریشه یابی کرده اند؛ ولی نشان خواهیم داد در جهان اسلام پیش از صدرا عبارت های کاملاً صریحی در آثار خواجه نصیر طوسی و کسانی چون ابن کمّونه، قطب الدین شیرازی، میرک بخاری، قوشچی، میرداماد و... وجود دارد.در فلسفه غرب نیز بعد چهارم را با تکلف در آرای برخی از اندیشمندان غربی در سده های میانه، مانند آنسلم، ریشه یابی کرده اند؛ ولی برخی از اندیشمندان غربی به درستی نشان داده اند که هیچ عبارت صریحی در این باره در آثار آن ها وجود ندارد.کوتاه اینکه، در این مقاله به روش تاریخی دیدگاه های اندیشمندان یادشده را گردآوری کرده و به تحلیل عقلی آن ها خواهیم پرداخت. در پایان به مناسبت، به پیشینه بعد چهار کاهشی نزد ابن عرفه نیز اشاره خواهیم کرد.
رابطه منِ استعلایی با زمان در اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۸)
163 - 187
حوزه های تخصصی:
در نظر کانت، ترکیبْ ساختاری زمانمند دارد. اما منِ استعلایی، که بنیادِ زمانمندی ترکیب است، بیرون از زمان است. در قیاسات تجربه، منِ استعلایی در هیچ یک از حالات زمان (استمرار، توالی و هم زمانی) قرار نمی گیرد. منِ استعلایی چگونه می تواند مبنای حکم ترکیبی باشد و در عین حال بیرون از زمان قرار گیرد؟ در این مقاله کوشش شده است تا با بررسی بحث ترکیب و همچنین قیاسات تجربه، نشان دهیم که در زمان نبودنِ منِ استعلایی به معنای قطع پیوند با زمان نیست، زیرا عدم پیوند با زمانْ استعلایی بودنِ من یا سوژه شناسا را در فلسفه کانت بی معنا خواهد کرد. بنابراین، منِ استعلایی، اگرچه «در» زمان نیست، اما همواره «با» زمان است. «با» زمان بودن به معنای این است که سوژه، به مثابه خودانگیختگی محض، برابربودگی را به واسطه زمان وضع می کند. زیرا فقط در این برابربودگی یعنی تعیّن یافتگی در زمان است که وجود پدیدارها و در نتیجه شناخت عینی آنها ممکن می شود. بنابراین، سوژه استعلایی به نحو پیشینی با اعطای زمان (زمان به مثابه قاعده شهود) به خود بر خود تأثیر می گذارد. بدین معنا، سوژه استعلایی، در عینِ خودانگیختگیِ محض، منفعل از زمان و در نتیجه متناهی است. این تناهی، به مثابه معیت دائمی با زمان، تضمین کننده استعلای سوژه است.