مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
زمان
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۴۵
۴۴-۲۹
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم زیستگاه های جوامع انسانی که از اهمیت خاصی نیز برخوردار می باشد، نگرش به مسائل ب ومی و بوم آورد آن سرزمین است. بدون در نظر گرفتن کم و کیف مسایل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اقلیمی هر بوم و سرزمینی، برنامه ریزی برای آن مکان را با چالشهای غیر قابل حل، روبه رو خواهد کرد. لذا برای هر نوع برنامه ریزی کوتاه مدت یا بلند مدت استراتژیک برای بوم های متنوع، باید از جایی آغاز نمود. مختصات زیستی و توانایی های بالقوه و بالفعل اجتماعی و طبیعی هر منطقه از اولویت های مطالعه و بررسی هر بوم است. شناخت سنت، بوم و تمایزات، اشتراکات معنایی و کارکردی این دو می تواند پیش زمینه ای قوی در ای ن باره ایجاد نماید. به کارگیری فنون علمی با توجه به قابلیت سنجی از مورد زمینه می تواند نمونه ای خاص از هنجارها را متناسب با کارکرد مبنایی به وجود آورد. در خصوص معماری با در نظرگیری سرزمین (بوم)، در زمانی که خواستگاه های استفاده کنندگان اعم از فرهنگ و خُلق و خوها را هم تراز نماید و همین طور بر عکس با نگاه به این که در هر زمان نگاه به گذشته سنتی را القا می نماید و این که امروز نیز گذشته ای از فردا خواهد بود و در سرزمین الگو خواهد شد تلفیقی به وجود می آید که معماری با هویت گویند. در نتیجه بوم از سنت زاییده می شود و سنت از بوم، هر زمان در کنار هم عمل می کنند تنها ظهور یکی سریع تر از دیگری است در این صورت است که معماری بومی و سنتی خوانده می شوند. این پژوهش که با مطالعات کتابخانه ای و تحلیل مبنایی انجام شده است، سعی دارد سیر تکاملی معماری از سنت به بوم و همچنین از بوم به سنت را بررسی نماید و در آخر نشان می دهد که بوم زاده سنت است و سنت زاییده بوم، این دو در کنار هم و با توجه به زمان، معماری بومی و معماری سنتی را به وجود می آورند. امید است که این پژوهش بتواند در راستای شناسایی عوامل شناختی معماری بومی و معماری سنتی گامی پیش نهاده و تشابهات و تناقضات احتمالی را رفع نماید و با حل این مسائل به ایجاد معماری با هویت و هماهنگ با جامعه ای کمک به سزائی بنماید.
زمانه و خویشکاری آن در شعر ناصر خسرو قبادیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمانه، یکی از واژه های پر بسامدی است که در آثار شاعران و نویسندگان ایرانی دوره اسلامی رواج یافته است. زمانه، در واقع، زمان کرانه مند زروانی است که از زروان (زمان بی کرانه) به وجود آمده و برخی از ویژگی ها و کارکردهای زروان را در خود دارد. کارکردها و خویشکاری زمانه همراه این واژه و مترادف های آن در آثار فارسی دوره اسلامی بازتاب یافته است. ناصرخسرو قبادیانی (394-481ه .ق) از کسانی است که زمانه و مترادف های آن در آثارش، بویژه دیوان شعر او، دیده می شود. آبستنی و زایندگی زمانه، فرسایش، تعیین سرنوشت، مرگ و نابودی موجودات و پدیده های جهان هستی مهمترین خویشکاری زمانه در شعر ناصرخسرو است. از آنجا که مسأله اصلی این نوشتار بحث در باره زمان و خویشکاری زمانه در شعر ناصرخسرو قبادیانی است، نخست به بحث درباره زمان پرداخته شده و پس از تقسیم آن به زمان بی کرانه و زمان کرانه مند ( زمانه)، به خویشکاری زمانه در شعر ناصر خسرو پرداخته خواهد شد.
بررسی وضعیت اوقات فراغت زنان در جامعه روستایی (مطالعه موردی: روستای حسن آباد سنجابی در شهرستان دلفان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۵ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
101 - 122
حوزه های تخصصی:
موضوع اوقات فراغت، نحوه گذران آن توسط گروه های مختلف مردم و پیامدهای احتمالی آن، مبین رسوخ شیوه های جدید در زندگی کنونی بشر است. اوقات فراغت، با همه ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، اوقات مؤثری است که در زمان ها و فضاهای مختلف توسط همه گروه ها و اقشار اجتماعی به شیوه های مختلف مصرف می شود. فهم چگونگی گذران اوقات فراغت بین اقشار مختلف می تواند مبنای مناسبی برای تحلیل روندها و تغییرات اجتماعی باشد. از آنجا که تحلیل وضعیت اوقات فراغت زنان روستایی کمتر در پژوهش ها مورد توجه بوده است، در مطالعه حاضر تلاش شده وضعیت اوقات فراغت زنان روستایی حسن آباد سنجابی، واقع در شهرستان دلفان، بررسی شود. در این مطالعه، وضعیت اوقات فراغت زنان بین نسل های مختلف و با توجه به میزان برخورداری از آب و اراضی کشاورزی با روش کیفی بررسی شد. از فنون مشاهده مشارکتی، مصاحبه و بحث گروهی متمرکز با 22 نفر از زنان روستایی برای جمع آوری داده ها و از روش تحلیل موضوعی نیز برای تحلیل داده ها استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش، نوع فصل، میزان برخورداری از اراضی کشاورزی، آب، دام و طیور تعیین کننده میزان اوقات فراغت زنان روستایی است. همچنین، نوع فعالیت های فراغتی و میزان زمان اختصاص یافته به آن ها در نسل های مختلف زنان روستایی در مقایسه با گذشته تغییراتی کرده است. زنان روستایی نسل جوان به دلیل دگرگونی ارزش ها علاقه چندانی به انجام دادن فعالیت کشاورزی ندارند و در مقایسه با نسل میان سال و کهن سال، اوقات فراغت بیشتری برای آن ها به وجود آمده است. همچنین، نوع فعالیت های فراغتی آن ها بر اثر تحولات نوین تغییراتی کرده است. زنان میان سال در فعالیت های مولد بازاری و مولد غیربازاری بیشترین مشارکت را دارند و به تبع آن، فعالیت های فراغتی آن ها عمدتاً برای رفع خستگی است. زنان مسن نیز در فعالیت های مولد بازاری و غیربازاری مشارکت دارند و فعالیت های فراغتی آن ها در راستای تسهیل زندگی در روستا است و در اوقات فراغتشان به تولید (خیک، تشک پوستی، نخ) می پردازند.
بررسی تطبیقی مفهوم فلسفی زمان در ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
41 - 57
حوزه های تخصصی:
مفهوم "زمان" بدون درنظرگرفتن معنای فلسفی آن به شکلی که هایدگر ، سارتر ، شوپنهاور ، ویتگنشتاین و عده ای دیگر به آن نگریسته اند، شاید زیاد پرمایه و معنی دار نباشد اما معنای زمان بدون قراردادن در چارچوب فلسفی، می تواند به تنهایی نیز معنای عمیق و دل انگیزی داشته باشد. آیا امکان وجود زندگی بدون آنچه که ما را محدوده زمانی می نامیم وجود دارد؟ آیا اگر چارچوب های زمانی حال آینده و گذشته را کنار بگذاریم و یا اگر این ها را در ادبیات به هم بیامیزیم، به مرزها و مفاهیم جدیدی در نقد ادبیات و پی بردن به مشکل انسانی در تلاش برای فرار از مفهوم زمان خواهیم رسید؟ این مقاله در تلاش است که نظرات چند تن از نمایشنامه نویسان، شاعران و رمان نویسان مختلف غربی و ایرانی را در مورد اهمیت زمان بدون در نظر گرفتن مفهوم فلسفی (تسلسل در بحث) بررسی کند.
اغتنام فرصت در گلستان و بوستان سعدی و مطابقت آن با نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
71 - 86
حوزه های تخصصی:
این جستار ادبی موضوع اغتنام فرصت را مورد کنکاش قرار داده است، موضوعی که امروزه با نام مدیریت زمان در نزد نظریه پردازان روان شناسی موفقیت و صاحبنظران علم مدیریت اهمیت ویژه ای دارد. سعدی که در زمینه پیام های اخلاقی، برجسته ترین شاعر ادبیات فارسی شناخته شده. با توجّه به آنچه در این پژوهش آمده در کتاب های «گلستان» و «بوستان» عنایت خاصی به اغتنام فرصت داشته است و آن را لازمه بهره مندی بیش تر از زندگی دنیوی و اخروی می دانست. در این تحقیق کوشش شده است تا دیدگاه شیخ شیراز با عقیده امام نخستین شیعیان مقایسه گردد و با منطق روان شناسان موفقیت امروزی شرح داده شود.
اصول مدیریت زمان و آسیب شناسی آن در دیوان بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
259 - 285
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از زندگی و رسیدن به موفقیت از جمله اهداف اساسی انسان ها است. یکی از مهم ترین گام ها در این راستا تسلّط بر زمان و مدیریت صحیح آن می باشد و انسان ها به سوی کمال تا رسیدن به اصل، با گذر از آفت های روزگار( تلف کردن وقت) طی طریق می کنند. نتیجه اینکه اگر کسی ارزش وقت را بداند ارزش عمر را دانسته است. آنچه در این مقاله بازیابی و بررسی می شود روش بهینه استفاده از زمان و عوامل آسیب رسان به آن در اشعار بهار است. اشعاری که بر گذرا بودن عمر و غنیمت شمردن لحظه و زیستن در حال تأکید دارد و همین امر، میزان اهمیت این موضوع و ضرورت بررسی آن را نشان می دهد. تحقیق با کنکاش در منابع مکتوب با شیوه پژوهشی- توصیفی انجام شده است.
تحلیل نقش زمان و مکان در جواز و عدم جواز تعدد زوجات از منظر آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
549 - 568
حوزه های تخصصی:
پیشرفت مادی بشر و تحولات بنیادی که در نظام اجتماعی بشر روی داده، این ضرورت را ایجاب می کند که تحولات و توسعه به مقتضای زمان و مکان در ترازوی فرهنگ صحیح قرار گیرد. به عبارت دیگر؛ هم در روابط انسان با طبیعت و هم در مناسبات اجتماعی انسان ها با یکدیگر تحولاتی بنیادی ایجاد شده است. از جمله مواردی که در حیطه حقوق خانواده، توجه و عنایت ویژه ای به شرایط و اوضاع و احوال پیرامون آن در احکام اسلامی شده، بحث تعدد زوجات است. به موجب این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی و با هدف بررسی نقش زمان و مکان در جواز و عدم جواز تعدد زوجات از منظر آیات و روایات صورت گرفته، این نتیجه قابل بیان است که؛ در وضع احکام شرعی، لازم است مقتضیات زمان و مکان، مصالح، مفاسد و منافع افراد جامعه مد نظر قرار گیرد. تأثیر زمان و مکان در اجتهاد در راستای تغییر موضوعات احکام اجتماعی اسلام است و اگر در اثر شرایط و مصلحت، تغییراتی در موضوعات احکام از جمله تعدد زوجات ایجاد شد، احکام آن قهراً عوض می شود.
تحلیل نظام مندی استعاره مفهومی زمان، در اشعار محمد جواد محبت و پرتو کرمانشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام مفهومی ای که با آن می اندیشیم، ساختاری استعاری دارند که با عنوان استعاره های مفهومی در فرهنگ، هنر و آداب و رسوم انسانها ظاهر می شوند و این امر در بحث زبان شناسی شناختی قابل بحث و بررسی است. استعاره های مفهومی به عینی سازی امور ذهنی می پردازد و نگرش شاعران و نویسندگان را در حوزه های مختلف این مقوله، مورد ارزیابی قرار می-دهد. یکی از این مفاهیم انتزاعی، زمان است. پژوهش حاضر، در راستای این موضوع و با تکیه بر نظریه مذکور صورت گرفته که در آن به تحلیل مفهوم مورد بحث در آثار محمد جواد محبت و پرتو کرمانشاهی پرداخته شده است. در آثار شاعران مذکور، زمان به صورت های مختلفی عینی می گردد، پرتو کرمانشاهی زمان را به صورت انسانی خون ریز و محمد جواد محبت، زمان را به صورت انسانی سخاوتمند می بیند، نگاه دو شاعر به مقوله زمان در بحث حیوان انگاری نیز بسیار به هم نزدیک است و با دیدی منفی به زمان می نگرند. گاهی زمان در اشعارشان به صورت پرده و حایل جلوه می کند و گاهی به صورت اشیاء قابل شمارش؛ آنان از زمان به عنوان مکانی محصور یاد می کنند که نگرش هر یک در این امر متفاوت است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی به انجام رسیده که در آن ضمن عینی سازی مفهوم زمان، اشتراکات و افتراق-های حوزه های مختلف آن را برای مخاطبان شرح و تفسیر نموده ایم. یافته های تحقیق نشان می دهد که نگاه محمد جواد محبت و پرتو کرمانشاهی در عینی سازی مفهوم زمان با امور طبیعت نیز نمود بارزی دارد
تدوین الگوی مشاوره رشدی با تأکید بر سِیر زمانی رشد و ابعاد مسئولیت فرد براساس آرای اندیشمندان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ایجاد الگویی متناسب با فرهنگ ایرانی- اسلامی بوده و در آن، با تأکید بر بٌعد زمان و ابعاد مسئولیت فرد درراستای دستیابی به رشد، بررسی و استخراج مبانی، اصول و اهداف رشد و نیز ابعاد مسئولیت فرد صورت گرفته است. برای انجام دادن این پژوهش از هرمنوتیک کلاسیک شلایرماخر استفاده کرده و با استفاده از ویژگی های دستوری و فنی متن و با دُور هرمنوتیکی از تفسیر جزء به کل و کل به جزء در سه سطح افق مؤلف، افق و برداشت محقق، و ادغام افق مؤلف و محقق به تجزیه وتحلیل و استخراج الگوی نهایی دست یافته ایم. مرجع تفسیر، گزینشی هدفمند از آثار اندیشمندان مسلمان همچون ابن عربی، سهروردی، حسن زاده آملی و جوادی آملی بوده که به بیشترین میزان با هدف این پژوهش قرابت داشته است. الگوی حاصل شده با استفاده از شیوه منطق استقرایی و قیاسی درنهایت، در نگرشی کاربردی درقالب اهداف، مبانی، اصول و ابعاد مسئولیت فرد درراستای رشد بررسی شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهند هدف از رشد، حرکت کردن برمدارِ حق است که مبانی و اصولی بدین شرح دارد: مبنای کمال با اصول تضاد، میل به کمال، عاملیت، سلسله مراتب وجود، خدمت رسانی، قاعده مندی و آفرینش مداوم، جهتمندی و هدفمندی؛ مبنای وحدت با اصول مکملیت، اتصال اجزا، پذیرش و یکپارچگی، حقیقت ثابت، تغییرناپذیری قواعد و علیت هستی، تعادل و سازگاری؛ مبنای جاودانگی با اصول میل بازگشت به مبدأ، مکانمندی، زمانمندی وجود، یکپارچگی زمانی، مرگ و چرخش وجودی؛ مبنای هدفمندی با اصول رهبری، قدرت خلق، اداره و تداوم هستی، و جامعیت. هدف از این پژوهش، رشد عمل کردن برمدارِ الهی است که با توجه به مبانی و اصول مختص به آن، شخص در ابعاد فردی و ارتباطی، مسئول شناخته می شود و با توجه به حیطه و ابعاد مسئولیتی خویش، با معنایابی مجدد به شیوه ای متفاوت در سطوح شناختی، عاطفی و رفتاری، مسائل فردی و ارتباطی خود را حل می کند.
پیاده سازی مدل بازیابی خبرگان با استفاده از روش تحلیل معنای نهان و گراف زمان دار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خبره یابی شناسایی افراد با دانش و مهارت کافی در زمینه ای خاص و معرفی آنها به عنوان خبره در آن زمینه است. بازیابی افراد خبره زیرمجموعه ای از بازیابی اطلاعات است که هدف آن ارائه رتبه بندی از افرادی است که دارای دانش درزمینه خاصی هستند. کار خبره یابی خودکار به دلیل فراوان بودن اطلاعات خبرگی و منابع داده چالش برانگیز است. هدف این پژوهش مقایسه عملکرد خبره یابی مدل بازیابی اطلاعات تحلیل معنای نهان و نیز گراف زمان دار با مدل پایه بود.روش شناسی: روش پژوهش تجربی است و در کنار آن از روش کتابخانه ای نیز استفاده شده است. روشی که در پژوهش حاضر برای بازیابی مقالات استفاده می شود ال اس ای یا بازیابی معنای نهان است که بر روی مقالات مجموعه آزمون تهیه شده از وب آو ساینس پیاده شد. این اسناد شامل مقالات انگلیسی علم اطلاعات و دانش شناسی است که از 1989 تا 2018 در پایگاه وب آوساینس در ذیل مقوله علم اطلاعات و دانش شناسی نمایه شده است. تعداد کل این مقالات 126924، پرس وجوهای ساخته شده توسط کاربران به همه این مقالات عرضه شد. اسناد بازیابی شده مورد قضاوت ربط قرار گرفتند و پس از انجام قضاوت ربط اسناد توسط شرکت کنندگان در پژوهش، عملکرد مدل بازیابی اطلاعات توسط سنجه های ارزیابی نظام های بازیابی اطلاعات اندازه گیری شد. سنجه های ارزیابی که در پژوهش حاضر مورداستفاده قرار گرفتند عبارت اند از میانگین متوسط دقت، میانگین معکوس رتبه، و دقت در سطح پنج نتیجه اول بازیابی شده. حاصل سنجه های محاسبه شده با مقدار هر یک از این سنجه ها در مدل پایه مقایسه شد. برای دخالت دادن عامل زمان از گراف زمان دار استفاده گردید. پس از دخالت دادن عامل زمان نویسندگانی که بیشترین کار مرتبط و نیز شاخص خرد شبکه اجتماعی آنها بیشتر بود به عنوان خبره معرفی گردید. سپس ده پرس وجو از مدل پژوهش حاضر و مدل پایه به طور تصادفی ساده انتخاب گردید و برای قضاوت در اختیار هشت نفر از افرادی که توسط جامعه دوم معرفی گردید قرار گرفت و نتایج حاصل باهم مقایسه گردید.یافته ها: میزان به دست آمده از هر یک از سنجه های بازیابی اطلاعات یعنی میزان دقت در سطح پنج نتیجه اول، میانگین متوسط دقت (MAP) و میانگین معکوس رتبه (MRR) به ترتیب با مقدار 895/0، 839/0 و 909/0، مدل بازیابی تحلیل معنای نهان عملکرد بهتری نسبت به مدل پایه داشت؛ و این امر به دلیل بهتربودن عملکرد بازیابی به روش کاهش ابعاد نسبت به تطابق کلیدواژه ای است. چون در این روش از نمایه سازی معنای نهان استفاده می شود که نوعی نمایه سازی مفهومی است و از روش آماری حداقل مربعات بهره می برد و نمایه سازی ذکرشده با به کارگیری این روش آماری استخراج می شود طبق تعریف پژوهشگران، خبره کسی است که بیشترین کار مرتبط با مجموع پرس وجوها در ده سال اخیر را داشته و دارای بالاترین مقدار در مرکزیت درجه ای، نزدیکی، بینابینی و بردار ویژه باشد. تعداد 10 پرس وجو از هر پژوهش به طور مجموع 20 پرس وجو به صورت اتفاقی انتخاب گردید و به خبرگان مشخص شده هر پژوهش توسط جامعه آماری سوم نمره صفر یا یک داده شد. مجموع نمرات برای هرکدام نشان می دهد دخالت دادن عامل زمان و استفاده از گراف زمان دار ازنظر نفر اول به میزان 3 نمره و ازنظر نفر دوم نیز به اندازه 3 نمره و ... از مدل پایه پیشی گرفته است.نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که مدل ال اس ای در مقایسه با مدل پایه جهت بازیابی اسناد مرتبط عملکرد بهتری داشته است و نیز استفاده از گراف زمان دار نسبت به مدل پایه عملکرد بهتری را نشان داده است.
نقد هایدگر بر فلسفه حیات برگسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
221 - 242
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی نقد هایدگر بر فلسفه حیات برگسون و تحلیل او از آن است. علاقه مندی هایدگر به این دلیل است که برگسون به دنبال راهی می گردد برای فهم حیات همان گونه که هست. هایدگر در تحلیل خود برخی آرای برگسون را امیدوارکننده می داند، مانند توجه به مفهوم زمان به عنوانِ کلیدی برای به چنگ آوردن حقیقت، اما برخی دیگر از نظریات برگسون مانند عدم کفایت زبان در فهم حیات را نقد می کند. به طورکلی، نتایج این تحقیق به سه بخش تقسیم می شود. در بخش اول، مفهوم زمان در فلسفه برگسون به عنوانِ کلیدی برای فهم حیات به دست داده می شود که در اینجا هایدگر برگسون را از پیشگامان فلسفه مدرن معرفی می کند. بخش دوم مقاله به موضوع زبان و عدم کفایت مفهوم در فلسفه برگسون اختصاص یافته است. در بخش سوم و پایانی، هایدگر با نقدِ نظریات برگسون دربابِ زبان، سعی می کند برای فهم حقیقت به وسیله مفهوم زمان راهی پیدا کند. توجه به آگاهی و ارتباط آن با دنیای خارج، ازطریقِ مفهوم زمان برگسونی یا دیرند، از دیگر مباحثی است که برای هایدگر از اهمیت بالایی برخوردار است. هایدگر باوجودِ تمام نقدهایی که بر فلسفه حیات دارد همچنان کار برگسون را امیدوارکننده ترین تحقیق و تلاش برای دستیابی به حقیقت می داند.
زمان به مثابه دالّ مرکزی در اندیشه داریوش شایگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
57 - 86
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر بر مبنای روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می کوشد جایگاه زمان را در نظام فکری داریوش شایگان به خصوص ظهور و بروز آن در قلمرو فرهنگ سنتی و مدرن، شعر، نقاشی و رمان مورد ارزیابی قرار دهد. نتایج به دست آمده حاکی از این است که او دالّ مرکزی یا هسته مرکزی فرهنگ را زمان می داند. این هسته مرکزی در فرهنگ های سنتی مشرق زمین، زمان اسطوره ای و در فرهنگ مدرن غرب، زمان خطی است. او با تعلق خاطری عمیق که به زمان اسطوره ای و تجلیات آن دارد می-کوشد با نقب زدن به اندیشه های گوناگون آن را بیابد. از نظر شایگان، هرچند با ظهور مدرنیته در فرهنگ غرب، زمان اسطوره ای به محاق رفت و زمان خطی به جای آن قرار گرفت، اما در پایان قرن بیستم در پی انقلاب الکترونیک، زمان خطی جای خود را به زمانِ حالی جهانی داد که قرابت زیادی با زمان اسطوره ای دارد. البته که نباید از اختلاف هستی شناسانه آنها غافل بود. سرانجام، این سعی و تلاش شایگان او را به سوی رمان سوق می دهد و زمان اسطوره ای آغازین را در رمان « در جستجوی زمان از دست رفته» مارسل پروست می یابد.
در امتداد زمان و مکان؛ بررسی و تحلیل اندیشه «معماری ممتد» در پروژه پردیس مرکزی دانشگاه قوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۳
86 - 97
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین چالش های دانش منظر، کشف راهبردهای عملی برای اعمال نگرش منظرین در مقیاس پروژه های عملیاتی است. در این میان یکی از مناقشه آمیزترین مقیاس های پروژه، مقیاسی میانی ا ست که در مرز مشترک پروژه معماری و منظر تعریف می شود و تاکنون صاحب نظران هرکدام از این دو حوزه کمتر به آن پرداخته اند. «معماری ممتد» به عنوان رویکردی مبتنی بر «نگرش منظرین» به پروژه، در مرز معماری و منظر حرکت می کند و با مطالعه دقیق مؤلفه های منظر پروژه، از طریق دو اصل «امتداد زمانی» و «امتداد مکانیِ» بستر پروژه؛ به دنبال آن است تا اثری خلق نماید که در عین همراه داشتن حافظه تاریخی، مبشر شکوفایی آینده باشد و افزون بر این دو، روح زمانه خود را نیز به نمایش بگذارد. همچنین اثر باید در کنار پاسخگویی به برنامه، در تعامل با منظر طبیعی پیرامون شکل گیرد و بیانگر زیبایی شناسی جغرافیای بستر نیز باشد. این پژوهش در پی آن است تا با استفاده از دستگاه سه عضویِ معنا، کارکرد و زیبایی شناسی به تحلیل پردیس مرکزی دانشگاه قوچ به عنوان یکی از شاخص ترین پروژه هایی که با این نگرش شکل گرفته است بپردازد و با ارزیابی ابعاد متفاوت آن، موفقیت راهبردهای اعمال شده را از نگرگاه مطابقت با منظر پروژه به بحث بگذارد. از سویی نظر بر آنکه رویکرد «معماری ممتد» علی رغم توفیق نسبی در انعکاس رویکرد منظر در مقیاس میانی معماری و محوطه، فاقد پیشینه تئوری جهت کشف راهبردهای عملی دستیابی به اهداف منظرین پروژه است، این جستار به بازشناسی و دسته بندی این رویکردها از طریق بازخوانی پروژه نیز می پردازد. در نهایت تحلیل این اثر بیانگر موفقیت چشمگیر آن در بیان مفاهیم منظر در مقیاس میانی معماری و منظر است و می توان مهم ترین راهبردها در دستیابی به هدف پروژه را «وحدانیت معنایی»، «ادغام کاربری ها»، «انعطاف کاربری ها»، «هم نوایی فرمی»، «استمرار فرمی» و «ارجاع فرمی» برشمرد.
زمان روایی و عناصر توصیفی در رمان عالَمٌ بِلا خرائط جبرا ابراهیم جبرا و عبدالرحمن منیف بر اساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
715 - 739
حوزه های تخصصی:
زمان ازجمله عناصری هست که تأثیر شگرفی بر کلیت فضای روایی داستان ها می گذارد. ژرار ژنت نظریه پرداز فرانسوی عنصر زمان را از مؤلفه های اصلی پیشبرد هر روایت می داند و آن را به دو نوعِ زمان دال (مقدار زمان خوانش متن) و زمان مدلول (مقدار زمان رخدادهای داستان) تقسیم می کند و میان آن دو، سه سطح نظم و تداوم و بسامد را مطرح می کند. رمان «عالم بلاخرائط» محصول مشترک دو رمان نویس بزرگ جهان عرب، جبرا ابراهیم جبرا و عبدالرحمن منیف است که با تمی اجتماعی، تصویری از جوامع عربی را در سال 1979م ارائه داده است. یکی از ویژگی های برجسته این رمان کاربرد عنصر زمان با انواع و سطوح مختلف آن است که پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی، با استناد به الگوی ساختاری ژنت در پی بررسی دقیق آن بر آمده است. رهیافت این جستار حاکی از آن است که روایت در سرتاسر رمان با سیر نابهنگام خود، به شیوه خاطره گویی راوی (علاء الدین) نقل شده است، اما در دل همین گذشته نگری ها، آینده نگری هایی نیز به چشم می خورد که با پیچیدگی روایی خاصی در همان قالب گذشته نگری، روایت شده است. بارز ترین آینده نگری ها، پیشگویی های فال گیرانه شخصیت فرعی داستان (عمه نصرت) است که از سرنوشت شخص یّت ه ای رمان پ رده بر م ی دارد. تداوم این رمان 383 صفحه ای که شامل زمان تقویمی شش ماهه است، به سبب کاربرد درنگ های توصیفی فراوان، با شتاب منفی کل متن همراه است. کارکرد انواع بسامدها در این رمان به میزان چشمگیری متداول است، امّا بسامد مفرد از نوع معمول بیشترین کاربرد را دارد.اهداف پژوهش:بررسی ظرفیت های ادبی-روایی عنصر زمان در رمان عالم بلا خرائط.بررسی نقش هر یک در روایت داستان و معرّفی و تحلیل شخصیّت های آن.سؤالات پژوهش:جبرا ابراهیم جبرا و عبدالرحمن منیف تا چه حدّی توانسته اند از ظرفیت های ادبی-روایی عنصر زمان در رمان عالم بلا خرائط بهره مند گردند؟انواع مؤلفه های زمان و نقش هر یک در روایت داستان و معرّفی و تحلیل شخصیّت های آن چیست؟
تعامل تصویر، حرکت و زمان در معماری و سینما با توجه به نظریات ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور مقارن سینما و معماری مدرن در اواخر قرن نوزدهم باعث تغییرات مهمی در تفکر و سبک زندگی انسان شد. امروز، در عصر اطلاعات، زندگی روزمره با تصاویر متحرک و فضاهای مجازی درهم آمیخته است. این تصاویر، فضا و زمان را تصرف کرده و بر فضاهای ذهنی و فیزیکی انسان ها تأثیر می گذارند. در این میان، فیلسوف فرانسوی ژیل دلوز، جهان بینی متفاوتی بر اساس هستی شناسی تصویر ارائه می کند که در آن همه ی اجزاء و اتفاقات جهان، مجموعه ای از تصاویراند که بر یکدیگر اثر می گذارند و واکنش نشان می دهند. هنگامی که هستی به مثابه تصویر تعریف می گردد، تصاویر در ترکیب با حرکت و زمان، احساسات، کنش ها و مفاهیم پیچیده انسانی را به وجود می آورند. بنابراین، در عصری که بیش از پیش به تصاویر وابسته است، جایگاه هنر، بخصوص سینما و معماری، از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد. این پژوهش از نوع کیفی-تحلیلی و با رویکرد فلسفی-نظری است و از نظریات دلوز و رابطه دو سویه سینما و معماری استفاده می کند تا اهمیت بازخوانی مفاهیم تصویر، حرکت و زمان را جهت حضور موثر و مولد در عصر اطلاعات بیان نماید. امید است بتوان با اینچنین رویکردهای فکری و مفاهیم نوین به خلق آثار و فضاهای موثرتری در رابطه با نیازهای انسان در عصر اطلاعات دست یافت.
زمان دیرشی و گونه شناسی آن در روایت
منبع:
مطالعات نظری هنر سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
47 - 62
حوزه های تخصصی:
زمان روایی با زمان واقعی و خطی تفاوتهای بنیادینی دارد و آزادیهای زیادی برای انسان قائل است. روایت پرداز با دستکاریهای ممکن زمان را در مهار خود دارد در صورتیکه در جهان واقعی انسان محکوم به یک زمان خطی است. شیوه های دستکاری در زمان روایت به سه دسته و گونه بزرگ تقسیم بندی می شوند: نظم، دیرشی و بسامد زمانی. دیرش زمانی که موضوع اصلی این نوشتار است با تمایز و نسبت میان دیرش داستان و دیرش روایت تعریف می گردد. نسبت مدت زمان روایت و داستان در یک اثر می تواند به سه شکل کلی بروز نماید: کاهشی، افزایشی و تفارنی. این سه به چهار گونه اصلی ارجاع می دهند که عبارتند از : حذف، تلخیص، صحنه و درنگ. روایت پرداز به واسطه این چهار گونه دیرشی به دستکاری زمان روایت می پردازد تا بتوان معنا را زیباتر و موثرتر انتقال دهد. مقاله حاضر نقش این چهار گونه را در سرعت، شتاب، ضرب آهنگ روایت و تاثیرگذاری آن در معناپردازی بررسی می کند.
بررسی تطبیقی عنصر زمان در رمان های دایی جان ناپلئون و دن کیشوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
175 - 203
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهایی که می توان بر اساس آن به مطالعه تطبیقی دو اثر پرداخت، رویکرد روایت شناسانه است. در پژوهش حاضر به مقایسه ی تطبیقی یکی از عناصر روایی(زمان دستوری) در دو رمان دن کیشوت و دایی جان ناپلئون پرداخته شده است. زمان یکی از عناصری است که به روایت و داستان هویت می بخشد و با سه مؤلفه ی نظم و ترتیب، تداوم و بسامد تعریف می شود. در هر دو رمان، نویسندگان با آوردن توصیف های دقیق و جزئی سعی دارند از سرعت روایت بکاهند تا خواننده بیش تر درگیر رمان شود و همزادپنداری با شخصیت ها و تجسم داستان برایش ممکن گردد. موضوع جنگ و سفر در هر دو داستان، نقش کلیدی داشته و بیشتر جنبه ی خیالی دارند. توصیف رویدادهایی که در خلال این جنگ ها و سفرها اتفاق می افتد، در رمان دن کیشوت موجب پیش برد داستان می شود، ولی در رمان دایی جان ناپلئون به ایجاد فضایی طنزآمیز و گسترش زمانی کمک می کند. رمان دایی جان ناپلئون بیشتر دیالوگ محور است، از این رو روایت عمدتاً دارای شتاب ثابت و همسانی زمانی ست، اما تداوم زمانی در رمان سروانتس به دلیل اطناب فراوان، شتاب منفی دارد. بسامد در دو رمان بسامد مفرد است که با توجه به سبک روایت هر دو اثر و رئالیستی بودن آن ها دور از انتظار نیست. اگرچه از دیگر انواع بسامد نظیر بسامد مکرر در هر دو اثر استفاده شده است؛ ولی بسامد مفرد همچنان بیش ترین کاربرد را داراست. یافتن وجوه مشترک میان دو رمان، این ذهنیت را پدید می آورد که ایرج پزشکزاد، در نوشتن دایی جان ناپلئون، نگاهی به رمان دن کیشوت داشته است.
بررسی جلوه های عنصر زمان در مقامات حریری بر اساس ساختارهای نظریّه گفتمان روایی ژرار ژنت
حوزه های تخصصی:
زمان تنها عنصر تأثیرگذار در منطق روایت نیست؛ امّا در روایت گری نقشی اساسی دارد. زمان در روایت شناسی بر اساس فرایندهای نظم و ترتیب، تداوم روایت و تکرار یا بسامد بررسی می شود و ژرار ژنت از بزرگترین نظریّه پردازان در زمینه زمان در گفتمان روایی است که به طور کامل به این جنبه ها پرداخته است. رویکرد این پژوهش، بررسی عنصر زمان در مقامات حریری و تأثیر آن بر گفتمان روایی مقامه ها بر اساس روش نقدی ژرار ژنت است. این واکاوی با بررسی رابطه میان طول زمان داستان و طول زمان گفتمان به این نتایج دستیافت که اغلب روایت ها زمان پریشی دارند و زمان پریشی ها بیشتر از نوع پس نمایی هستند و حدود «33/10 %» را به خود اختصاص داده اند و گاهی زمان داستان بر زمان سخن پیشی می گیرد و کاربرد آن حدود «84/0 %» است. سرعت روایت ها بر اساس سه حالت «شتاب مثبت، واشتاب و شتاب ثابت» بررسیشد و نشان داده شد که شتاب ثابت بیشترین میزان کاربرد را در مقامات حریری با «45/43 %» دارد. و پس از آن حدود «44/12 %» از مقامات حریری به خاطر بهره گیری از تلخیص و حذف با شتاب مثبت پیش می رود. و عامل شتاب منفی مقامه ها توصیف های جزئی و پی درپی در سراسر روایت هاست که «14/18 %» را به خود اختصاص داده اند. و تکرار روی دادها در یک سیر حرکت نمی کند و از انواع بسامد برای بیان روی دادها بهره گیری می شود که برخی از آن ها خاصّ سبک حریری است. بسامد بازگو «04/8 %» و مفرد «58/3 %» به ترتیب بیشترین کاربرد را دارند و بسامدهای شباهت «42/0 %»، چندگانه «05/1 %» و تکراری «68/1 %» به ترتیب کمترین کاربرد را به خود اختصاص داده اند.
واکاوی زمان روایی در رمان «الوصایا» با تأکید برنظریه ژرار ژنت
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
101 - 110
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی رویکردی نوین از مطالعات ساختارگرایی است که به بررسی نظام مند روایت ها می پردازد. زمان یکی از مؤلفه های بنیادی در آفرینش هر روایتی است که به همراه علیّت، خط داستان را به پیش می برد. ژرار ژنت(1930-2018) روایت شناس برجسته فرانسوی است که مطالعات ساختارگرایانه او در زمینه روایت یکی از کاملترین تحلیل های متون روایی به شمار می رود؛ وی زمان را اصلی ترین عنصر پیشبرد هر روایت می داند. این نظریه پرداز ساختارگرا به بررسی سه عامل دستوری زمانی در روایت(نظم و ترتیب، تداوم، بسامد) پرداخته تا از این طریق نقش ساختار زمان و تأثیر آن در گفتمان روایی را بیش از پیش آشکار کند. رمان "الوصایا" از عادل عصمت، نویسنده مصری و برنده جایزه بوکر عربی 2019است. عنصر زمان نقش کلیدی در این روایت ایفا می کند و بازی های زمانی و شگردهای روایی به کارگرفته شده توسط عادل عصمت نه تنها مایه ایجاد گونه روایی نوین می شود، بلکه موجب پویایی اثر و انگیزش بیشتر هرنوع خواننده ای می شود. در این پژوهش سعی بر آن شده است که با روش توصیفی –تحلیلی با تأکید بر نظریه زمان ژرار ژنت به بررسی زمان داستان و زمان متن پرداخته شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه زمان و انواع آن در رمان از کاربرد فراوانی برخوردار بوده و رمان دارای نظم خطی منظمی نیست. حوادث به صورت گذشته نگر و آینده نگر روایت شده اند و همچنین سیر زمانی رمان مبتنی بر شکست زمان و رفت و برگشت های نامنسجم است.
تحلیل زمانمندی روایت در داستان های بازنویسی آذریزدی از مثنوی برای کودکان (بر اساس نظریه ژنت و نیکولایوا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک و شناخت مخاطبان کودک از زمان، متفاوت با بزرگ سالان است؛ بنابراین نویسندگان در نگارش داستان برای این رده ی سنی و تأثیرگذاری بیشتر، باید از الگوی زمانمندی مناسب با فهم آنان استفاده کنند. بر این اساس، هدف در این پژوهش نیز بررسی زمانمندی روایت در داستان های بازنویسی آذریزدی از مثنوی برای مخاطبان کودک است. بدین منظور ابتدا نظریه ی ژنت درباره ی زمانمندی روایت و نگرش نیکولایوا به زمانمندی در داستان کودکان، در چارچوب اصلی پژوهش، بررسی شد و سپس بر مبنای آن ها، عناصر زمانمندی در سه داستان بازنویسی شده از مثنوی به روش اسنادی با این فرض که آذریزدی، مناسب با درک مخاطب کودک از زمان، نوع نگرش به کودکی و اهداف ادبیات کودک، تغییراتی در الگوی زمانمندی داستان ها ایجاد کرده است، تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد آذریزدی براساس نگرش آموزشی که به ادبیات کودک داشته است و همچنین این دیدگاه که مخاطبان کودک نیاز به توضیح بیشتر درباره ی مطالب دارند، از درنگ توصیفی در بخش شخصیت پردازی و بیان رویدادها، گذشته نگری و بسامد مکرر استفاده کرده که این امر موجب شتاب منفی در داستان های بازنویسی شده است. آذریزدی صحنه های حذف شده در مثنوی را به صورت خلاصه روایت کرده و صحنه های خلاصه را با جزئیات بیشتر بازنویسی کرده است تا اطلاعات ضروری در اختیار مخاطب کودک قرار گیرد. مقایسه ی الگوی زمانمندی داستان های بازنویسی شده با نگرش نیکولایوا نیز نشان می دهد آذریزدی بیشتر به ساختار زمانمندی داستان های کلاسیک کودک نظر داشته است تا داستان های معاصر.