مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
استمرار
حوزههای تخصصی:
از زمانی که موضوع نمود بطور خاص و به عنوان یک مقوله متمایز از زمان دستوری به وسیله برخی از دستورنویسان و زبانشناسان مطرح شده است، تحلیل ها و نظرات متفاوتی در خصوص آن ارائه گردیده است. در این مقاله بحث ما محدود به یک نوع نمود؛ یعنی نمود استمراری است. استمرار بیانگر تداوم و یا در حال انجام بودن یک عمل است. در این جستار ضمن اشاره به پیشینه نمود استمراری در کتاب های دستور و آثار زبانشناسان نشان خواهیم داد که پیشوند فعلی می- بویژه در زمان حال- بتنهایی نمی تواند نشانه استمرار باشد؛ بلکه این پیشوند در فارسی معاصر علاوه براستمرار بیانگر مفاهیم دیگر نظیر نمود ناقص و تکراری نیز هست. در این جستار ما در وهله نخست به دنبال بررسی نمود استمراری در زبان فارسی به عنوان مقوله ای تصریفی مرتبط با فعل خواهیم بود . با این حال اشاره ای نیز به راهکارهای معنایی برای بیان استمرار خواهیم نمود. از دیگر یافته های این تحقیق این است که نمود استمراری به دو شیوه صوری؛ یعنی استفاده از پیشوند فعلی می و فعل کمکی داشتن تظاهر می یابد. در این نوشتار در کنار نمود استمراری به عنوان مقوله ای دستوری به برخی راهکارهای معنایی نیز اشاره می شود. همچنین نشان داده خواهد شد که برخی از افعال زبان فارسی نمی توانند در صورت استمراری به کار روند. به عنوان نمونه افعال ایستا نظیر افعال حسی و عاطفی و افعال لحظه ای فاقد نمود استمراری هستند. در این نوشتار نشان خواهیم داد که مفهوم استمرار همچون دیگر مفاهیم زبان به شیوه های مختلفی تظاهر می یابد که برخی از آنها دستوری و برخی واژگانی و معنایی است. البته فقط راهکارهای صوری را می توان به عنوان نمود دستوری در نظر گرفت.
بازپژوهی مجازات رجم در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رجم یکی از مجازات های اسلامی است که برای زنای محصنه تعیین شده است. برخی با انگیزه های گوناگون کوشیده اند این مجازات را مجازاتی غیراسلامی قلمداد کنند؛ مهم تر آنکه در فرایند پژوهش، گاه دانش فقه و گاه فقیهان را به اتهاماتی متهم کرده اند! از آنجا که مهم ترین منبع این بازپژوهی ها قرآن کریم بوده است، این نوشتار درصدد است ابتدا با تمرکز بر آیات خجسته قرآن، حکم سنگسار را در قرآن کریم بیابد و سپس به با تکیه بر دستاورد این واکاوی، به نقد دیدگاه های رقیب بپردازد و نشان دهد که اصل حکم سنگسار به عنوان حکمی اولیه و بدون توجه به مصالح اجتماعی سیاسی عصر حاضر و احکام ثانویه، پایگاه قرآنی دارد. از این رو، نه بر دانش فقه اتهامی رواست، نه بر فقیهان
بررسی تفصیلی مفهوم آب های تاریخی در حقوق بین الملل دریاها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۴۹ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
533 - 551
حوزههای تخصصی:
گفتمان توسعه صلاحیت دولت در دریا در اوایل قرن بیستم به طرح دکترین آب های تاریخی در حقوق بین الملل دریاها منجر شد. بر این اساس دکترین مزبور برای نخستین بار در قضیه داوری ماهیگیری آتلانتیک شمالی (1910) مورد توجه دولت ایالات متحده آمریکا قرار گرفت. در حوزه قراردادی بند 6 ماده 7 کنوانسیون 1958 دریای سرزمینی و منطقه نظارت و بند 6 ماده 10 کنوانسیون 1982 حقوق دریاها ضمن مستثنا کردن مقررات ناظر بر آب های تاریخی (از جمله خلیج های تاریخی) از مقررات ناظر بر خلیج های کوچک، از ارائه هر گونه مفهومی برای آب های تاریخی خودداری کرده اند. فقدان مفهومی واحد از آب های تاریخی به بروز اختلافاتی در سطح بین المللی منجر شده است، در این زمینه سؤال اساسی در نوشتار حاضر آن است که مفهوم آب های تاریخی در حقوق بین الملل دریاها چگونه است؟ با توجه به شروط آب های تاریخی به نظر می رسد که آب های تاریخی آن دسته از آب هایی هستند که دولت ساحلی حقوق حاکمه اش را نسبت به آنها به طور مؤثر و مداوم اعمال کرده و چنین حقوقی به طور مداوم با شناسایی صریح یا ضمنی دولت ها همراه بوده است. در پایان با توجه به اهمیت آب های تاریخی در حوزه حقوق بین الملل دریاها شایسته است کنفرانسی بین المللی با هدف تدوین و توسعه مقررات ناظر بر آب های تاریخی تشکیل شود.
درآمدی بر زبان و ادبیات فارسی در شبه قاره هند و پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به شهادت تاریخ و اسناد فراوان موجود، بی شک کهن ترین ارتباط فرهنگی و ادبی جهان بین دو سرزمین ایران و هند است که قدمت آن به چندین هزار سال می رسد. پس از نفوذ و گسترش اسلام به علل گوناگون و دلایل مختلف، ارتباط سیاسی، فرهنگی، علمی، ادبی و هنری و نقل و انتقال های قابل توجه، زمینه نفوذ و گسترش زبان و ادبیات فارسی در شبه قاره افزایش یافت و سبب گردید حیات فرهنگی، زبانی و ادبی کشور پهناور هند و پاکستان دستخوش تغییر و تحول عمیق شود؛ چنان که گاه قدرت فرهنگ و زبان و ادب فارسی در دورانی از تاریخ پرفراز و نشیب این کشور به اوج و اعتلای خود برسد و زبان فارسی، زبان اهل سیاست، دین، ادب و هنر و به طور کلی مظاهر مختلف فرهنگی گردد و زمانی به دلایل سیاسی و مسایل دیگر، کمتر جلوه کرده و آثار پدید آمده، محدود و به گونه ای کم رنگ تر شود. نویسنده این مقاله سعی دارد تا حد لزوم به سیر اجمالی تاریخ زبان و ادبیات فارسی در بر صغیر (هند و پاکستان) بپردازد و فهرستوار به جلوه های فرهنگی، زبانی و ادبی آن اشاره کند.
نقد تصور فردگرایانه از زمان مندی نزد برگسون و هایدگر از منظر زمان مندی اخلاقی در اندیشه لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۲
217-231
حوزههای تخصصی:
نقش زمان در آراء برگسون و هایدگر از اهمیت زیادی برخوردار است. از دیدگاه برگسون، واقعیت زمان نه کمّیتی بیرونی بلکه کیفیتی درونی ست؛ زمان همان "استمرار"ی ست که حالات آگاهی فرد را در بر می گیرد و بر گوناگونی آنها صحّه می گذارد. هایدگر نیز منشأ زمان واقعی را در درون جستجو می کند و اصالت دازاین را وابسته به اصالت این "زمانمندی" می بیند. به زعم هایدگر، نگاه دازاین به آینده و مرگ خود مهم ترین الِمان های "زمانمندی" او هستند. اما مسئله اینجاست که تأکید این دو فیلسوف بر فردی بودن سرچشمه ی زمان رابطه ی بین زمان اصیل و حضور "دیگری" را با مشکل مواجه می کند. به عبارت دیگر، بنا بر ادعای برگسون و هایدگر، اصالت زمان تنها در انزوای "خود" میسّر است و آنچه در مجاورت "دیگری" به دست می آید همان زمان بیرونی، عینی، و همگانی ست. بدین ترتیب، آیا باید پذیرفت که درک واقعیت زمان و اخلاق دو مفهوم گردنیامدنی هستند؟ پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش را در آراء لویناس جستجو می کند. لویناس نیز درک فلسفه ی اخلاق خود را مشروط به درک واقعیت زمان می داند. از سوی دیگر، به رغم شباهت های موجود، آنچه به زعم لویناس زمان واقعی ست تنها در مخالفت بنیادین با برگسون و هایدگر معنا می یابد. از دیدگاه او، زمانمندی در انزوا میسّر نیست و زمان در ارتباط با دیگری زاده می شود. مطالعه ی حاضر بر آن است تا با پرداختن به اساسی ترین تفاوت های موجود بین درک لویناس از زمان و تعاریف برگسون و هایدگر، و با روشن ترکردن پیچیدگی های ارتباط بین زمان و "دیگری" در تفکر لویناس، نشان دهد که چگونه نوآوری لویناس و مخالفت او با دو فیلسوف پیش از خود، به رابطه ی بین زمانمندی و اخلاق معنایی جدید بخشیده است.
نقش ولایت محوری در استمرار نظام اسلامی و ولایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مکتب سیاسی اسلام، مدل و شکل کلی حکومت نظام ولایی است که در آن مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی به خوبی تجلی می یابد. هدف این پژوهش شناخت، حفظ و استوارسازی عامل اصلی پایداری و تداوم نظام ولایی است. این تحقیق به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که مهم ترین عامل پایداری و تداوم نظام ولایی کدام است؟ فرضیه بررسی شده این است که از میان عوامل مختلف پایداری و ناپایداری نظام اسلامی، ولایت محوری در بینش، گرایش و رفتار مهم ترین عامل و ضامن تداوم و استمرار آن است و همان طور که این عامل، علت محدثه نظام ولایی را تشکیل می دهد، علت مبقیه آن نیز هست. روش تحقیق این فرضیه توصیفی و تحلیلی و گردآوری داده های آن به روش اسنادی و کتابخانه ای است. بر اساس یافته های این تحقیق، آنچه سبب شد در طول تاریخ حتی در زمان حضور امامان معصوم، نظام ولایی و حکومت دینی شکل نگیرد یا تداوم نیابد، محور نبودن ولایت در اندیشه و عمل است؛ درحالی که در جریان انقلاب اسلامی، ولایت محوری توانست به رغم همه دشمنی ها و توطئه ها، نظام ولایی را بیش از چهار دهه با اقتدار تداوم بخشد.
بررسی و تحلیل کارکردهای مشترک دوگان سازی در چند زبان و گویش رایج در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش فرایند دوگان سازی بر پایه داده های چند زبان و گویش رایج در ایران (و همچنین به اقتضای تحلیل ها و بحث های مقاله، شماری از زبان های خارج از ایران) در چارچوب دیدگاه های اینکلاس و زول (2005) بررسی و تحلیل می شوند. هدف اصلی پژوهش، پاسخ دادن به این دو پرسش است: 1. کارکردهای اصلی دوگان سازی در زبان ها و گویش های رایج در ایران، کدام هستند؟ 2. چه تبیینی می توان برای کارکردهای مشترک دوگان سازی در زبان های مختلف ارائه کرد؟ با هدف پاسخ دادن به این پرسش ها، پس از طرح مسئله و بیان روش شناسی پژوهش، نخست پژوهش های پیشین مرور، سپس داده های پژوهش بررسی و تحلیل و سرانجام مجموعه ای از بحث ها و نتیجه گیری ها در پیوند با تحلیل های مقاله ارائه می شوند. تحلیل ها و بحث های پژوهش نشان می دهند که در زبان ها و گویش های بررسی شده، از دوگان سازی برای افزودن معناهای گوناگونی به پایه بهره گرفته می شود. بررسی های پژوهش همچنین نشان دهنده آن است که اسم سازی یکی از کارکردهای دوگان سازی در زبان ها و گویش های رایج در ایران است. افزون بر این ها، در بخش تحلیل داده ها، استدلال می شود که در چارچوب انگاره اینکلاس و زول، نمی توان تبیین رضایت بخشی برای برخی از داده ها ارائه کرد و بنابراین لازم است که سامان دیگری بر این انگاره حاکم شود تا توان تبیین انواع بیش تری از دوگان سازی را داشته باشد. در تبیین پدیده دوگان سازی نیز استدلال می شود که توجه به رابطه صورت و معنا در دوگان سازی بسیار راه گشا است. همچنین، از رهگذر ارائه برخی داده ها و تحلیل آن ها، گفته می شود که ساخت های دوتایی مبتنی بر نام آواها را نیز می توان گونه ای دوگان سازی دانست.
رابطه منِ استعلایی با زمان در اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۸)
163 - 187
حوزههای تخصصی:
در نظر کانت، ترکیبْ ساختاری زمانمند دارد. اما منِ استعلایی، که بنیادِ زمانمندی ترکیب است، بیرون از زمان است. در قیاسات تجربه، منِ استعلایی در هیچ یک از حالات زمان (استمرار، توالی و هم زمانی) قرار نمی گیرد. منِ استعلایی چگونه می تواند مبنای حکم ترکیبی باشد و در عین حال بیرون از زمان قرار گیرد؟ در این مقاله کوشش شده است تا با بررسی بحث ترکیب و همچنین قیاسات تجربه، نشان دهیم که در زمان نبودنِ منِ استعلایی به معنای قطع پیوند با زمان نیست، زیرا عدم پیوند با زمانْ استعلایی بودنِ من یا سوژه شناسا را در فلسفه کانت بی معنا خواهد کرد. بنابراین، منِ استعلایی، اگرچه «در» زمان نیست، اما همواره «با» زمان است. «با» زمان بودن به معنای این است که سوژه، به مثابه خودانگیختگی محض، برابربودگی را به واسطه زمان وضع می کند. زیرا فقط در این برابربودگی یعنی تعیّن یافتگی در زمان است که وجود پدیدارها و در نتیجه شناخت عینی آنها ممکن می شود. بنابراین، سوژه استعلایی به نحو پیشینی با اعطای زمان (زمان به مثابه قاعده شهود) به خود بر خود تأثیر می گذارد. بدین معنا، سوژه استعلایی، در عینِ خودانگیختگیِ محض، منفعل از زمان و در نتیجه متناهی است. این تناهی، به مثابه معیت دائمی با زمان، تضمین کننده استعلای سوژه است.
نوروز، هویت دینی و ملی ایرانیان
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
123 - 132
حوزههای تخصصی:
در وصف و معرفی آیین های نوروزی سخن بسیار گفته اند و بسیار نوشته اند. منابع غنی و گرانبهای فراوان از روزگاران گذشته در باب نوروز و آیین های نوروزی، درباره اسطوره های جشن نوروز، یزدان شناسی، کیهان شناسی، اخترشناسی، رسوم و سنت های منتسب و مرتبط با آیین های نوروزی و مناسبتشان با ایرانشهر و شهریاری روزگار ساسانیان، در دست است. در دوره جدید نیز مدارک و شواهد مکشوف باستان شناختی و پژوهش های باستان شناسان، درکنار مطالعات تطبیقی مورخان، اسطوره شناسان، متخصصان زبان ها و نظام های نوشتاری باستانی و ایران شناسان غربی و ایرانی اطلاعات علمی موثق و مفیدی را درباره آیین های نوروزی در اختیار ما قرار داده اند. در نوشتار پیشرو بررسی آیین ها و رسوم نوروزی، مسئله و موضوع بحث نیست بلکه رویکرد و نحوه نگاه این نوشتار از صدر تا ذیل صبغه ای نظری و فلسفی دارد و از این منظر به آیین های نوروزی و مناسبتشان با هویت ملی و دینی ایرانیان توجه شده و در بابشان سخن رفته است. گمان می رود جای این نوع و نحوه نگاه نظری و فلسفی به آیین های نوروزی در قیاس با پژوهش های تاریخی،تطبیقی و میدانی انجام شده اندکی خالی ست.