جستارهایی در فلسفه و کلام (فلسفه و کلام)

جستارهایی در فلسفه و کلام (فلسفه و کلام)

جستارهایی در فلسفه و کلام سال 55 پاییز و زمستان 1402 شماره 111 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

پیشینه بُعد چهارم پیش از فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: چهاربعدگروی سرمدگروی بعد چهار کاهشی زمان محقق طوسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۴۵
گرچه بعد چهارم از مسائلی است که مرزهای فلسفه را درنوردیده و امروزه یکی از دغدغه های اصلی فیزیک دان ها است، بااین همه پیشینه و تاریخچه دقیق آن هنوز در هاله ای از ابهام است. بنابراین، باید بررسی شود بعد چهارم در بستر کدامین دشواره های فلسفی در جهان اسلام شکل گرفت و سپس، چه تطوری یافت. خواهیم دید در جامعه فلسفی کشور ما آن را تا ملاصدرا ریشه یابی کرده اند؛ ولی نشان خواهیم داد در جهان اسلام پیش از صدرا عبارت های کاملاً صریحی در آثار خواجه نصیر طوسی و کسانی چون ابن کمّونه، قطب الدین شیرازی، میرک بخاری، قوشچی، میرداماد و... وجود دارد.در فلسفه غرب نیز بعد چهارم را با تکلف در آرای برخی از اندیشمندان غربی در سده های میانه، مانند آنسلم، ریشه یابی کرده اند؛ ولی برخی از اندیشمندان غربی به درستی نشان داده اند که هیچ عبارت صریحی در این باره در آثار آن ها وجود ندارد.کوتاه اینکه، در این مقاله به روش تاریخی دیدگاه های اندیشمندان یادشده را گردآوری کرده و به تحلیل عقلی آن ها خواهیم پرداخت. در پایان به مناسبت، به پیشینه بعد چهار کاهشی نزد ابن عرفه نیز اشاره خواهیم کرد.
۲.

رهیافت تطبیقی بر قاعده ی الواحد از منظر آخوند خراسانی و علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آخوند خراسانی علامه طباطبایی قاعده ی الواحد عکس قاعده ی الواحد صدور سنخیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۵۴
 در این نوشتار کوشش شده تا با باز خوانی آرای دو اندیشمند بزرگ (آخوند خراسانی و علامه طباطبایی) درباره ی قاعده ی الواحد، علاوه بر تبیین تفاوت دیدگاه های ایشان پیرامون این قاعده ، اشکالات این دو نظر نیز مشخص گردد.نگارنده بر این باور است که دیدگاه های هر دو اندیشمند با وجود نقاط قوت قابل توجه، قابل نقض است؛ نظیر مبنای آخوند که این قاعده را در تمام علل جاری می داند و در علوم حقیقی و اعتباری مورد استفاده قرار می دهد، بخلاف علامه که شمول قاعده را در علل فاعلی اعم از هستی بخش و طبیعی می داند. در این پژوهش به این نتیجه دست یافته شده که باتوجه به مبانی فکری این دو نفر در اصول فقه و فلسفه و با نظر به این امر که تبیین دقیق این قاعده در فلسفه است باید گفت قاعده الواحد مخصوص علت های هستی بخش است که تنها یک سنخ از کمال را دارا می باشند (سوای موجودی که در عین بساطت کامل و وحدت، واجد همه کمالات باشد). شایان ذکر است که قاعده مزبور اختصاصی به واحد شخصی ندارد؛ بنابراین استفاده از این قاعده در مواردی نظیر بحث صحیح و اعم و یا بحث از واجب تخییری در اصول فقه و همچنین فلسفه که در آن ها مباحث فوق جاری نیست جایگاهی ندارد. 
۳.

تفسیرِ «بازار بهشت» در عرفانِ ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازار بهشت ابن عربی صورت سوق الصور جهان های موازی خرید و فروش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷ تعداد دانلود : ۵۱
   مفهومِ «صورت» کلیدِ اساسیِ فهمِ بازار بهشت نزدِ ابن عربی ست و نگاهِ عارفان متقدّم نسبت به این موضوع فقط وصفِ مختصری ست که آن هم ناشی از شهرتِ روایتِ «سوق الجنه» در سنّتِ اسلامی می باشد. از منظرِ ابن عربی که بیش از همه و به نحوِ خاصّی به بازار بهشت پرداخته است، کارکردها و اندیشه های عرفانیِ مختلفی تحلیل و استنباط شده که از این قرار است: 1- بازار بهشت به عنوان پلی ارتباطی با جهان های دیگر 2- بازار بهشت مکانی برای طلب هر چیز 3- تفاوتِ خرید و فروش در بازار بهشت 4- فرق میان عالم جسم و عالم مجرّد تفاوتی اعتباری ست نه حقیقی 5- بازار بهشت در برزخ یا پس از قیامت 6- بازار بهشت و تکامل نفس 7- بازار بهشت و اتساع علم الهی. آنچه این مفهوم را به ابن عربی و اندیشه او گره می زند تفصیلِ معرفتیِ اوست که در مواردی منحصر به فرد به نظر می رسد.
۴.

سه «علیت» بر مبنای سه سیر فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علیت اصالت ماهیت اصالت وجود وحدت تشکیکی اصالت وجود وحدت شخصی سه سیر فلسفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۵۵
به نظر می آید مهم ترین مبحثی که متناسب با سه سیر فلسفه ی صدرایی دچار تحول شده است مبحث علیت است که ابعاد و فروعِ بسیاری دارد و در زمینه های مختلف با تحول های یاد شده همراهی می کند؛ ما در این مقاله پنج موضوعِ مقدماتی مبحث علیت را بر مبنای سه سیر فلسفی مورد بررسی قرار می دهیم؛ به عنوان مثال در موضوعِ مفاد علیت، متناسب با نگاهِ غیرِ وجودی و ماهیت محور، سه نحو بیانِ «هر موجودی، هر حادثی و هر ممکنی (به امکان ماهوی)» نیاز به علت دارد» قابلِ طرح است؛ حال آن که بر مبنای سیر دوم مفاد اصل علیت به نحو «هر ممکنی (به امکان فقری) محتاج به علت است» مطرح است و متناسب با سیر سوم «هر شأنی وابسته به ذی شأن است» قابل بیان می باشد؛ در باقی موضوعات نیز چنین تناسب هایی وجود دارد که در مقاله ی حاضر به آن پرداخته ایم. 
۵.

مقایسه «نامیرایی» از نظر یاسپرس و «فنا ناپذیری» از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یاسپرس موقعیت مرزی ابدیت ملاصدرا مرگ فناناپذیری نفس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۵۳
مفهوم مرگ الهام بخش تأملات فلسفی متعددی درباره وجود انسان است که در نوع نگرش و نحوه ی زندگی انسان تأثیرگذار است. ملاصدرا و یاسپرس به عنوان دو فیلسوف اصالت وجودی، به مساله مرگ و ابعاد آن توجه داشته اند. از مقایسه آرای این دو فیلسوف که با رویکرد تطبیقی و تحلیلی صورت گرفته است، این نتایج حاصل می شود که یاسپرس فارغ از نگاه دینی و عرفانی، مواجهه انسان با مساله مرگ را به عنوان یک موقعیت مرزی، از موثرین عوامل شکل گیری هویت و یافتن خود اصیل انسانی می داند. وی با تمایز قائل شدن بین مراحل سه گانه وجود تجربی انسان با مرتبه اگزیستنز بر این باور است که انسان در مرتبه متعالی اگزیستنز قابلیت درک جاودانگی یا به تعبیری «نامیرایی» و «تجربه ابدیت» دارد و بدون داشتن بعد مجرد می تواند آن را در طول حیات خود تجربه نماید. از سوی دیگر مرگ و فناناپذیری از نظر ملاصدرا مفهومی گسترده و نظام مند دارد که برگرفته از مبانی فلسفی و دینی وی است ؛ در فلسفه صدرایی میان تجرد نفس و جاودانگی آن ملازمتی برقرار است و نفس دارای مراتب وجودی مختلف است که با حرکت جوهری خود و طی مراتب تکاملی وجودی به مراتب تجرد دست می یابد و نه تنها با نابودی بدن از بین نمی رود بلکه همواره به دلیل مجرد بودن، همواره جاودان و فناناپذیر خواهد بود. وی جاودانگی را امری تشکیکی دانسته که هم در این دنیا با مرگ ارادی و هم بعد از زندگی دنیوی مطرح است.
۶.

چگونگی تقرر صفات خداوند در ذات او،از دیدگاه قیصری و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قیصری ملاصدرا توحید صفاتی صفات ذاتی صفات اضافی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷ تعداد دانلود : ۵۶
در این نوشتار سعی شده با روش تحلیلی توصیفی، ابتدا منظور از عینیت صفات با ذات حق همراه با دلایل، بعد عینیت صفات با ذات حق از نظر قیصریبررسی شود و تفاوت قیصری در این مورد با دیگر عرفا بیان گردد و بعد از آن عینیت صفات با ذات از نظر ملاصدرا و تفاوت و اشتراک  آن با عرفا از جمله قیصری بررسی شود.قیصری به عینیت صفات و ذات هم در مقام ذات و هم در صقع ربوبی قائل است. تعین اول عرفای دیگر در نزد قیصری همان مقام واحدیت دیگر عرفا است و مقام احدیت همان مقام ذات حق است. صفات در مقام ذات به صورت اطلاقی وحدت دارند که این وحدت به صورت حیثیت اندماجی در نظر گرفته می شود در مقابل در صقع ربوبی که تجلی مقام ذات است وحدت به نحو حیثیت شأنی که به صورت اضافه اشراقی است، می باشد نه اضافه مقولی از جنس ماهیت تا تکثر در ذات به وجود آید.فهم این مسأله را می توان به کمک دستگاه فلسفی ملاصدرا در مورد معقولات ثانی فلسفی کمک گرفت که تکثر معقولات به تکثر متن نمی انجاند. در این دستگاه فلسفی رابطه ذات با صفاتش مانند رابطه وجود با ماهیت است که وجود تقدم بالحقیقه نسبت به ماهیت، و ماهیت تأخر بالمجاز نسبت به وجود دارد. به عبارت دیگر صفات و شئون حق در مقام فهم تأخر رتبی نسبت به حق تعالی دارند.
۷.

هستی شناسی وجود در سنّت پیشاصدرائی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود موجود ماهیت وجود مطلق وجود خاص

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۵۴
فیلسوفان و متکلمان پیش از صدرالمتألهین در باره جایگاه هستی شناختی وجود دیدگاه های متنوعی داشتند. توجه به آرای آنان برای فهم اصالت وجود صدرائی بسیار مهم است. از سوی دیگر فیلسوفان و متکلمان در مواضع مختلفی به این مسئله پرداخته اند و در برخی موارد نوعی ناسازگاری ظاهری نیز به نظر می رسد. در آثار معاصر در باره این دیدگاه های متنوع بررسی مستوفایی یافت نمی شود. این مقاله در پی آن است که بر این مسئله پرتوی بیافکند. فیلسوفان مشائی وجود را موجود می دانستند و به احتمال زیاد آن را عرض قلمداد می کردند. شیخ اشراق و طرفدارانش بر این عقیده انتقاد کردند و وجود را معقول ثانی و غیر موجود دانستند. بسیاری فیلسوفان و متکلمان بعدی نیز در این مسئله دیدگاه سهروردی را ترجیح دادند. برخی متکلمان، در عین انکار عرض بودن وجود، آن را موجود در خارج اما هم مصداق با ماهیت دانستند. به عقیده آنها دیدگاهشان در برابر انتقادات سهروردی مصون است. بنا به این دیدگاه برای اینکه وجود، موجود باشد لازم نیست عرض در ماهیت باشد. مشکل دیگر مرتبط با این مسئله این بود که فیلسوفان معتقد بودند مفهوم عامّ وجود دارای افراد خارجی است و آنها را وجود های خاص می نامیدند. این دیدگاه با معقول ثانی بودن وجود ناسازگاری دارد و محقق لاهیجی در صدد رفع تعارض برآمده است. بنا به راه حلّ لاهیجی وجود، خارجی است اما موجود در خارج نیست. این راه حل خالی از اشکال نیست. 
۸.

نقد لوازم هستی – خدا شناختی نظریه «صدور»با رویکرد تفسیری به «صمدیت الهی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هستی-خداشناسی صدور و فیض الهی (ولادت) صمدیت الهی (کُنْ فَیَکُونُ) صنع من شئ صنع لا من شئ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۵۰
نظریه صدور مبتنی بر «صُنع مِن شَئ» در لوازم خود با صمدیت الهی «صُنع لا مِن شَئ» تعارض هایی دارد که دقت و توجه دانشمندان در عرصه اسلامی سازی علوم انسانی را می طلبد. نوشتار حاضر، لوازم هستی خداشناختی نظریه «صدور» را تحلیل و بر اساس رویکرد تفسیری به «صمدیت الهی» آن را نقد کرده است. رویکرد صمدیت، هرگونه «تولد» و «صدور» را از خداوند نفی و او را با عبارات «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» و «لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ» معرفی می کند؛ در حالی که شاکله نظریه صدور، بر ولادت در ذات خداوند بنیان نهاده شده است. در رویکرد تفسیری به صمدیت الهی، اراده خداوند، صفت فعل درنظر گرفته می شود؛ اما در نظریه صدور، اراده، صفت ذاتی خداوند محسوب شده است. در معنای مدنظر از «صمدیت»، خداوند بر اساس اراده و لازمه این معنا یعنی کن فیکون (فاعل بالمشیه) دست به آفرینش می زند؛ در حالی که در نظریه فیض، صدور خلق از ذات حق، ضرورت داشته و هر گونه امکان عدم صدور، منتفی و بدین جهت، اراده و قدرت خداوند با محدودیت مواجه است. در نظریه «صدور» و تعبیر پربسامد دیگر آن یعنی «فیض»، بین علت و معلول، «سنخیت» برقرار است؛ ولی در صمدیت الهی، بین خالق و مخلوق سنخیت ضرورت نداشته و پیدایش موجودات متباین و متکثر توسط خداوند با ایجاد و انشاء و بدون نیاز به واسطه ممکن است.
۹.

بررسی تطبیقی «مسایل کلام سیاسی» از دیدگاه جوادی آملی و مجتهد شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مسائل کلام سیاسی جوادی آملی مجتهد شبستری بررسی تطبیقی اسلام و دموکراسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۳۸
جوادی آملی و مجتهد شبستری از اندیشه ورزان مهم کلام سیاسی از مهم ترین حوزه های تولید اندیشه دینی محسوب می شوند که در پرداختن به مسایل معاصر کلام سیاسی فعالانه مشارکت جسته اند. مقاله در پاسخ به پرسش از نقاط اشتراک و افتراق، بر پایه روش تطبیقی به بررسی آرای این دو در مهم ترین مسایل کلام سیاسی و اکتشاف تشابهات و تفاوت ها پرداخته است. بر این اساس، مشترکات آن ها توجه به مسایل سیاسی نوپدید، انسجام نسبی در مجموعه کلام سیاسی، ارتباط ساحت دین با ساحت سیاست،مرجعیت علمی و دینی امامان، قسیم وحی دانستن عقل و اعتبار ذاتی آن، اهمیت بنیادین چگونه حکومت کردن، امکان سازواری اسلام و دموکراسی ، عدم تحمیل و اجبار، مشارکت مردم در فرایند امور سیاسی، حق نظارت بر عملکرد حاکمان، عدم تحمیلی بودن عقیده؛ آزادی، عدالت، امنیت، و مالکیت ابعاد مختلف حقوق بشر، است. اما تفاوت های این دو بیشتر است و در دو پارادایم/گفتمان متفاوت با پیش فرض های مختلف تنفس می کنند. در حالی که جوادی آملی به حفظ و تقویت میراث کلامی سیاسی سخت معتقد است شبستری این میراث را در دوره جدید یکسره غیر مفید می انگارد. جوادی آملی بر خلاف شبستری مسایل را به صورت سلسله مراتبی به خدا پیوند داده و قصد قربت را لازم می شمرد.
۱۰.

سعادت از فضل است و شقاوت از عدل الهی(سعادت و شقاوت از منظر خواجه یوسف همدانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خواجه یوسف همدانی الکشف عن منازل السائرین رتبهالحیات شقاوت سعادت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۶۰
آیاتی از قرآن کریم و شماری از احادیث به سرنوشت آدمی یعنی سعادت یا شقاوت اشاره دارد. خواجه یوسف همدانی از جمله صوفیان متشرّعی است که دیدگاه ویژه خود را درباره سعادت و شقاوت در کتاب، الکشف عن منازل السائرین الی اللّه با تکیه بر کلام اشعری ارائه داده است. البتّه خواجه در رتبهالحیات هم به این موضوع اشاره کرده ولی در الکشف به تفصیل به آن پرداخته است. الکشف مفصّل ترین اثر خواجه یوسف است که متأسفانه تصحیح و به زیور طبع آراسته نشده است. در این جستار، بر اساس دست نویس نویافته الکشف، دیدگاه های خواجه یوسف درباره سعادت و شقاوت را استخراج و بررسی و تحلیل کرده ایم. دستاورد این پژوهش آن است که خواجه با پشتوانه کلام اشعری و مشرب صوفیانه خود، نشان داده است که سعادت از صفت فضل و شقاوت از صفت عدل خداوند سرچشمه می گیرد و هر دو خلق خداوندند که بنده، از گذرگاه بندگی، سعادت یا شقاوت را کسب می کند یعنی با این که سعادت و شقاوت به ظاهر در مقابل هم قرار گرفته اند ولی هر دو از جانب حق ناشی شده اند.
۱۱.

بررسی تأثیر حکمت متعالیه و اندیشه های ملاصدرا بر تفقه در دین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفقه الهیات ملاصدرا نظام حکمت متعالیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۴۸
حکمت نظری و حکمت عملی نقش  دو بال در تعالی جامعه اسلامی  را دارد .امروزه حکمت عملی بیشتر در علم فقه نمود دارد.وظیفه  فقه در رویکرد کنونی استنباط احکام فرعی از منابع اسلامی است. در این مقاله  به بررسی تأثیر حکمت متعالیه صدرایی بر تفقه در دین و نقش فقه در نظام حکمت متعالیه  پرداخته شده است.مساله اصلی این مقاله چرایی برخی آسیب های موجود فقه رایج است و در این راستا  به این نتیجه رسیده ایم که فقه را نباید گسسته از وجودشناسی دنبال کرد . الهیات باید محور کار فقه باشد و دید حاشیه ای و تشریفاتی به آن آسیب زاست.در این راستا هدف اصلی مقاله نشان دادن تأثیر وجود شناسی( در قالب حکمت متعالیه) بر فقاهت است در این راستا ضمن تبیین چیستی علم فقه به تبیین منبع عقل  و الزامات محوریت عقل به عنوان منبع مشترک فقه و فلسفه و تعریف آن از نظر فقه و فلسفه پرداخته شده  است.،فقه مد نظر حکمت متعالیه غایتی وجودی در عرصه فردی و اجتماعی داشته و بر بصیرت در دین و خشیت تأکید می ورزد. در نظام حکمت متعالیه، فقه زیرمجموعه الهیات بوده و در این راستا تعریف و احکام آن بررسی می گردد. در سیستم صدرایی، فقه و عرفان و حکمت جدای از هم نیست و همه، لایه ها و مراتب دین است که این اصل بر تبیین صحیح قلمرو و حدود و ثغور فقه تأثیرگذار است. فقه تمدن ساز و ظلم ستیز از شاخصه های تفقه صدرایی است. از طرف دیگر فقه به عنوان زیرمجموعه حکمت عملی فردی و اجتماعی نیز محسوب شده و تبیین ملاصدرا از حکمت  عملی در جهت دهی فقهی او بسیار مؤثر است. این رویکرد سیر معرفتی جامعه اسلامی را تسریع کرده و از برخی آسیب ها جلوگیری می کند.چنان که در سیره فقیه صدرایی معاصر – امام خمینی ( ره ) – این تأثیر باعث رشد جامعه مسلمانان شد. در انتهای این مقاله این تأثیرات در قالب رویکرد فقهی شهید مطهری به صورت محسوس تری آمده است.
۱۲.

تبیین نقش مبادی علم در پیدایش علم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اجزای علم مبادی علم مبادی تصوریه مبادی تصدیقیه مبادی بیّن و غیر بیّن مبادی عام و خاص

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱ تعداد دانلود : ۵۳
یکی از مباحث مهم و کلیدی در بررسی ماهیت علم شناختی دانش ها و مسئله روش شناسی علوم، اجزای علم یعنی موضوع، مسائل و مبادی است که تشکیل دهنده علم می باشند. موضوع علم، محور علم است که در علم از عوارض ذاتی آن بحث می شود و مسائل علم قضایایی هستند که موضوعشان همان موضوع علم یا اجزاء و یا جزئیات موضوع علم است و محمولشان عوارض ذاتی موضوع علم می باشد. اثبات عوارض ذاتی موضوع علم در قالب مسائل علم (که مقصود و غرض اصلی علم است)، بر پایه مبادی علم و با وجود آنها صورت می گیرد و این مبادی خود به دو گونه تصوریه و تصدیقیه هستند. بنابراین مبادی علم نقشی سازنده در پدید آمدن علم و اثبات مسائل آن دارند و نگاشته حاضر به دلیل همین نقش و نیز به دلیل اینکه در مباحث امروزی معطوف به هویت دانش و روش شناسی علم، به مبادی علم و روشن شدن ابعاد آن توجه جدّی نمی شود، بر این قسم از اجزای علم تمرکز کرده و به بررسی نقش آن در تحقق و تثبیت علم می پردازد. البته مفاد مبادی علم و ماهیت هر یک از مبادی تصوریه و تصدیقیه و همچنین موقعیت و چگونگی اخذ این مبادی در علم نیز توضیح داده می شود.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲