مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
زمان
حوزه های تخصصی:
یکی از بهترین ترجمه های رباعی های خیام به عربی، ترجمه احمد صافی نجفی است که در سطح بالایی از شاعرانگی قرار دارد. در این ترجمه، جدا از ویژگی های مثبت، مشاهده می شود که برگردان رباعی ها همراه با تغییراتی در گفتمان و دلالت های شعر خیام انجام شده است. مقاله حاضر در پی آن است که با اساس قرار دادن اصل انسجام (Cohesion) و ابزارهای انسجام بخشی (Cohesive devices) مایکل هالیدی (Michael Halliday) و رقیه حسن (Ruqaiya Hasan ) ، به تحلیل ترجمه صافی نجفی از خیام بپردازد. بر اساس اصل انسجام، رابطه های حاضر در متن، در سطح های مختلف دستوری، اعم از واژگان و ابزارهای ربطی بین جمله ها، نقش زیادی در انسجام بخشی به متن و خلق معنا و شکل دهی گفتمان دارند. در رباعی های خیام نیز برخی عوامل انسجام بخشی ، همچون ابزارهای ربطی، واژگانی و ارجاعی نقش اثرگذاری بر شکل گیری مفهوم زمان و دم غنیمی در شعر خیام دارند. در این مقاله، تلاش شده ابتدا عوامل انسجام بخش مرتبط با معنای زمان در شعر خیام تحلیل شود، سپس تغییرهایی که در حین ترجمه در این عوامل اعمال شده، رصد گردد و عنوان شود که این تغییرها چه نقشی در تغییر معنا و گفتمان داشته اند تا بدین ترتیب، اهمیت نقش فرم در ترجمه به شکلی ملموس بیان شود. طبق تحلیل های انجام شده، بی توجهی به ابزارهای انسجام بخشی ، مانند عوامل ربطی، واژگانی و حذف ها در فرایند ترجمه رباعی ها، باعث برهم خوردن دلالت های چندگانه زمان در این اشعار شده است.
مفهوم مدرن زمان و ماهیت علم اجتماعی ماکس وبر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «زمان» در فضای مدرن، به صورت امرِ غیرفطری و اکتسابی مطرح می شود که موجب وحدت و کثرت امور می شود. زمان از نظر کانت، به معنای زمان فیزیکی – ریاضی، در نظر هگل به معنای زمان روحی – تاریخی مطرح است. وبر نیز معنای جدیدی از زمان را برای ترسیم هویت علم اجتماعی مطرح نمود. در این مقاله، بحث از هویت زمانِ وبری و ماهیت علم اجتماعی در پرتو آن، مدنظر قرار گرفته است. روش این پژوهش، توصیفی – تحلیلی است. یافته های پژوهش حاکی از این است که: متعلق علم هماره واقعیت است؛ و واقعیت کل منفرد و شخصی بوده و امر جهان شمول نیست. واقعیت بر اساس فرایند تحول تاریخی؛ و در شرایط کافی تحقق یافته است. واقعیت، لحظه ای است که به واسطه قرابت گزینشی، بین اموری همچون اَشکال و صورت ها اجتماعی با افکار و ایده ها به همدیگر پیوند یافته، پاره ای از امور به واسطه ربط ارزشی برای انسان مدرن معنادار می شوند که معلول آن، روح سرمایه داری است.
جامعه شناسی زمانمندی زندگی روزمره در گروه های اجتماعی (مورد مطالعه: شهروندان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو درباره زمان و زمانمندی در زندگی روزمره است که به تبیین تفاوت های موجود در زمانمندی گروه های طبقاتی و سنی می پردازد. برای تحلیل این تفاوت ها از روش شناسی دیالکتیکی گورویچ در تحلیل مقیاس های زمانی طبقات اجتماعی و نظریه شکاف نسلی کارل مانهایم استفاده شد. روش پژوهش، از نوع پیمایشی است که طی آن 586 نفر از شهروندان 20 تا 55 ساله اصفهانی بررسی شدند. برای انتخاب جامعه نمونه، از دو شیوه نمونه گیری خوشه ای (تفکیک طبقاتی مناطق و محله های شهر) و نمونه گیری سهمیه ای استفاده شد. گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه ای صورت گرفت که نگارندگان تهیه کردند. گروه های طبقاتی و سنی در 19 بعد زمانی و سپس در 2 گونه عمده زمانی (زمانمندی توسعه مدار و زمانمندی توسعه ستیز) مقایسه شدند. نتایج نشان می دهد میانگین زمانمندی توسعه مدار با ویژگی هایی چون حرکت پیوسته، سرعت متعادل، قطعیت در تعیین هدف ها و مسیر زندگی و جهت گیری معطوف به آینده، در طبقات بالا و متوسط، بیشتر از طبقات پایین و در نسل میانسال، بیشتر از جوانان است. قشرهای پایین جامعه و جوانان به دلیل تجربه ناامنی های اقتصادی، بیش از دیگر گروه ها در معرض گسستگی ها و بی نظمی های زمانی (زمانمندی توسعه ستیز) اند.
زمان یا مکان؟ کدام یک در بهره برداری از صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی اثرگذارترند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات اولیه در زمینه ایجاد بنگاه های اقتصادی بیشترین اثر را به مشخصات متقاضیان و محیط اطراف آن نسبت می دهند. در طی دهه گذشته به نقش برتری های مکانی و زمان بر شکل گیری واحدهای اقتصادی جدید توجه می شود. هدف از این مطالعه مقایسه سهم مکان استقرار و زمان احداث بر بهره برداری از صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی استان مازندران می باشد. اطلاعات مربوط به 2572 واحد طی دوره 1345 تا 1394 از سازمان جهاد کشاورزی استان مازندران گردآوری و از الگوی لوجیت دوسطحی برای رسیدن به اهداف مطالعه استفاده شده است. نتایج برآورد الگوی لوجیت دوسطحی براساس زمان شروع احداث حاکی از اثرگذار بودن این عوامل در بهره برداری از صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی است. میزان ضریب تفکیک واریانس نشان داد تقسیم بندی صنایع تبدیلی و تکمیلی استان مازندران براساس زمان شروع احداث به طور متوسط 37/28 درصد از پراکندگی موجود در مشاهدات را که توسط متغیرهای مستقل مدل توضیح داده نشده است، را تعیین می کنند. در حالی که سهم مکان استقرار در استان مازندران به طور متوسط 2/1 درصد در مطالعات ذکر شده است. میزان اثرگذاری زمان شروع احداث بین 19 تا 40 درصد بر بهره برداری از صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی استان مازندران متغیر است. لذا برای بهره برداری از واحدهای نیمه کاره موجود و احداث واحدهای جدید در استان مازندران لازم است تا موارد مربوط به عامل زمان (نرخ تورم، نرخ ارز، میزان تسهیلات ارائه شده، نرخ تسهیلات و قوانین و مقررات وضع شده) بهبود یابند و عدالت اقتصادی در تمام سال ها اجرا گردد.
زمان به عنوان افق ظهور موجودات، فراهم کننده ابژکتیویته در کانت، به تفسیر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقولات کانتی باید بالضروره در ارتباط با مُتعلَق دریافتی باشند. اما به دلیل خودانگیخته بودن قوه فهم از یک سو و پذیرنده بودن قوه حس از سوی دیگر، باید یک امر مشترکی ارتباط بین این دو قوه آگاهی را ممکن گرداند. هایدگر بیان می دارد که «زمان» همان امر مشترکی است که موجب اتحاد و «تالیف» این دو قوه می شود. بنابراین، به وسیله عمل شماتیزم ما به این نتیجه می رسیم که تفکر یا آگاهی از شهود گرفته تا عقل/فهم سراسر زمانی است. بدین ترتیب، با توجه به چنین تفسیری، زمان نه تنها صورت حساسیت بلکه صورت «خودِ» اندریافت نیز می باشد. بنابراین، هایدگر، وی مرز میان شاکله و مقوله را بر می دارد و «منِ» کانتی به همراه مقولاتش را صورت قاعده مند زمان می داند. در نتیجه، از رهگذر شماتیزم، این زمان است که به دلیل فراهم کردن وحدت آگاهی، ابژکتیویته ابژه را فراهم و احکام تالیفی پیشینی را ممکن می گرداند. زمان همان مرزاندیشیدنی، شناخت و خارجِ شناخت است، یعنی مرز توهم و ابژکتیویتی است. این چنین است که زمان به عنوان تعین استعلایی، افق مواجهه ما با موجودات را تعیین می کند.
تأثیر پیچیدگی تصاویر معماری و پیشینه ذهنی مخاطب بر تولید زمان و میانگین ضربان قلب افراد: مطالعه برروی دانشجویان معماری و غیرمعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
123 - 140
حوزه های تخصصی:
هدف : در پژوهش حاضر متغیرهای مستقل، چهار تصویر معماری به صورت دو زوج ساده_یچیده و اسلامی_غیراسلامی در نظر گرفته شد تا تأثیر دو عامل پیچیدگی تصاویر معماری و پیشینه ذهنی مخاطب بر زمان ادراک شده و ضربان قلب بررسی شود. همچنین اثر تعاملی دو عامل بر زمان تولیدشده و میانگین ضربان افراد بررسی شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع آزمایشی بوده و جامعه مورد مطالعه را تمام دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه هنر اسلامی تبریز در نیمسال اول و دوم سال تحصیلی 95-96 تشکیل می دادند که در نهایت، نمونه مورد مطالعه شامل دو گروه یکصد نفره از کل جامعه ذکر شده بود که به روش در دسترس انتخاب شده، در دو آزمون مجزا شرکت داده شدند. یافته ها: یافته ها نشان می دهند که عامل پیچیدگی تصاویر هم بر زمان تولید شده افراد و هم بر میانگین ضربان قلب آنها تأثیر دارد. در حالی که تأثیر پیشینه دهنی مخاطب از تصاویر اسلامی و غیراسلامی فقط بر میانگین ضربان افراد تأثیر معناداری دارد.. نتیجه گیری: یافته ها در بسیاری از زمینه ها، مطابق و قابل مقایسه با یافته های پژوهش های قبلی است و ضرورت وارد شدن موضوعات "اکولوژیک" و نزدیک تر به محیط واقعی را به حوزه ادبیات پژوهشی ادراک زمان نشان می دهد.
مطالعه تطبیقی آرای صدرالمتألهین و آنتونی گیدنز پیرامون زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنتونی گیدنز تلاش می کند جامعه شناسی را بر محور زمان بازآفرینی کند. این بازآفرینی با نقد تکامل گرایی تاریخی کلاسیک های جامعه شناسی به مثابه ساخت شکنی زمان طولی آغاز می گردد و با پیگیری آن در ساحت ها دیگر بروز زمانمندی همچون ازجاکندگی، آینده گرایی، ساخت جامعه و در نهایت تکنولوژی های زمان نظیر ساعت و تقویم، معانی و کارکردهای جدیدی از زمان را ارائه می دهد. هدف از نگارش این مقاله مقایسه این معانی با فلسفه زمان صدرالمتألهین است. با استفاده از روش مقایسه ای ابتدا به بررسی فلسفه زمان ملاصدرا و اندیشه های گیدنز پیرامون زمان پرداخته و سپس شباهت ها و تفاوت های دو اندیشه تبیین گشته اند. زمان در فلسفه ملاصدرا وجود سیال تلقی شده و از آنجا که افاضه وجود دائما ادامه دارد، زمانمندی بخشی از هستی موجودات تلقی می گردد و بدین دلیل که تقدم و تاخر زمانی ناشی از تقدم و تاخر ذاتی موجودات است لذا موقعیت تاریخی نه امری بیرونی، آنچنان که گیدنز تصور می کند بلکه در ذات هستی انسان و دیگر موجودات نهادینه شده است. ناشی شدن تقدم و تاخر زمانی از تقدم و تاخر وجودی، تعلیق زمان حال به گذشته یا آینده را منتفی ساخته و لحظه حال استقراری تام می یابد. شباهت عمده دو اندیشه در یکی دانستن بقا و زمان در این جهان است.
تعارضات کاربری فضای مجازی با سبک زندگی اسلامی (با تأکید بر جایگاه زمان، خانواده و روابط اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
pure life, Volume ۶, Issue ۱۹, Autumn ۲۰۱۹
57 - 78
حوزه های تخصصی:
جامعه انسانی در هر دوره از حیات خود با پدیده ه ایی مواجه بوده که- عمدتاً- در جهت تسهیل زندگی و افزایش قدرتمندی انسان در اختیار آنان قرار داده است. در عصر حاضر، پدیده فضای مجازی و تکنولوژی اینترنت با چنان شتابی به خدمت بشر آمده که زندگی دیگری برای جامعه انسانی رقم زده است؛ این نحوه زندگی از آن جهت مورد توجه اندیشه وران اسلامی و دغدغه مندان فرهنگ دینی قرار گرفته است که آن را در تعارض با سبک زندگی اسلامی و یا ناهمخوان با شاخص های تعیین شده از سوی پیشوایان دینی دیده اند. مقاله حاضر تلاش نموده با تکیه بر روایات معصومین نسبت- تعارض و تقابل- فضای مجازی و تکنولوژی اینترنت را در محورهای زمان (ارزش عمر)، خانواده و روابط اجتماعی با سبک زندگی اسلامی در نحوه کاربری آن- نه در اصل فضا- نشان داده و در نهایت راهکارهایی در جهت رفع این تعارض و کاهش آسیب های فضای مجازی ارائه دهد.
انواع بسامد و کارکرد آن در آفرینش داستان
حوزه های تخصصی:
یکی از عناصر اصلی هر روایتی عنصر زمان است به گونه ای که فهم روایت را در گرو زمانمندی آن می دانند. ژرار ژنت بزرگترین نظریه پرداز زمان روایی است که آن را ذیل سه تعین نظم، بسامد و تداوم بررسی می کند. بسامد که به بررسی تکرار عناصر روایی می پردازد به سه نوع منفرد، مکرر و بازگو تقسیم می شود. ما در این پژوهش که به روش کتابخانه ای و تحلیلی و توصیفی انجام گرفته است انواع بسامد و کارکرد آن را در آثار داستانی علوی و ساعدی بررسی کرده ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد که هر دو نویسنده از انواع مختلف بسامد در داستان های خود بهره گرفته اند. بسامد غالب بر داستان های آن ها بسامد مفرد است. انواع دیگر بسامد هم در این آثار قابل مشاهده است از جمله کارکردهای بسامد مکرر در این داستان ها تاکید، بیان کنایی ، فضاسازی و جلب توجه و ترحم و از جمله کارکردهای بسامد موجز در آن ها شخصیت پردازی و بیان علت امور است. به طور کلی باید گفت کارکرد انواع بسامد در آثار داستانی علوی متنوع تر است.
تصویر به عنوان محمل اندیشه: تفسیری بر پرسپکتیوهای صحیح و نادرست در آثار محمدزمان
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال سوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
149-163
حوزه های تخصصی:
محمدزمان، نقاش عصر صفوی، در برخی از آثار خود به تقلید از آثار فرنگی و کپی برداری از آن ها پرداخته است. او هم چنین در برخی از آثار اصیل خود که مضمونی سنتی دارند، برخی از شیوه های نقاشی عصر جدید غربی را به کار گرفته است. در میان این شیوه ها، پرسپکتیو اهمیتی بسزا دارد. محمدزمان در آثار تقلیدی خود پرسپکتیو را صحیح به کار گرفته، اما در آثار اصیل او گاه پرسپکتیو به صورت صحیح و گاه نادرست انجام شده است. تا پیش از این، برخی از مفسران (هم چون کریم زاده تبریزی) بر این عقیده بوده اند که کاربرد پرسپکتیو توسط محمدزمان ناشی از نوعی نقصان و عدم آموزش های آکادمیک بوده است. در این مقاله درمقابل این نظر، این تفسیر مطرح می شود که محمدزمان در آثار اصیل خود، نه صرفاً پرسپکتیوهای غلط و صحیح، بلکه پرسشی را در باب نسبت میان نگارگری سنتی ایرانی و نقاشی جدید غربی به ودیعه گذاشته است. از این رو در این مقاله با بررسی چند مورد از آثار اصیل محمدزمان، آن پرسش مورد بحث قرار می گیرد و ادعا می شود که در فقدان مباحث نظری مرتبط با نسبت میان عناصر قدیم و جدید در نقاشی، نتیجه محتوم، استیلای پرسپکتیو غربی بر نقاشی ایرانی بوده است.
مفهوم زمان و تکوین موضوع علم اجتماعی در اندیشه هایدگر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علم اجتماعی، همچون هر علمی، از ارکان ثلاثه موضوع، غایت و روش تشکیل شده است. این مقاله سعی دارد با بررسی مفهوم زمان در اندیشه مارتین هایدگر، موضوع علم اجتماعی را بر اساس تفکر هایدگر توضیح دهد. بنابراین، ضمن توضیح مختصری، در خلال مقایسه نظرات هایدگر و ماکس وبر و تبیین جایگاه زمان در اندیشه او، نحوه شکل گیری و تکوین امر اجتماعی که موضوع علم اجتماعی است، شرح داده شد. علم در نگاه هایدگر، امری تاریخی است که با بنیاد و وجود آدمی نسبتی دارد؛ واکاوی این نسبت ما را به ساحت خیال استعلایی و اگزیستانس خواهد کشاند و مواجهه دازاین با وجود را که امری است که در زمان رخ می دهد، منکشف خواهد کرد. دلالت های تفکر فلسفی هایدگر، در توضیح چگونگی تکوین امر اجتماعی، بدین صورت امتداد خواهد یافت که امر اجتماعی، امری تاریخی و خیال بنیاد خواهد بود و با امر اجتماعی مبتنی بر تفکر سوبژکتیو بالذات متفاوت است. ازآنجاکه بررسی آراء هایدگر در این مقاله، از گذر توصیف نظریات وی به تحلیل آنها می رسد، روش مورد استفاده، توصیفی تحلیلی است.
نظامِ «فعل» در گویشِ «انارکی»: مقوله های «واژمعنایی» و، نظامِ مطابقه «انشقاقی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان فارسی و گویش های ایرانی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (شماره ۷)
10.22124/plid.2019.11418.1313
حوزه های تخصصی:
انارک، از بخش های شهرستان نائین، در شرق استان اصفهان است. داده های انارکی حاکی اند که در این گویش، نشانه هر سه وجه امری، اخباری و التزامی، یکسان و پیشوندe- است. نشانه های زمان گذشته و نفی در این گویش به ترتیب پسوند-tو پیشوندna- هستند، با این توضیح که زمان گذشته در بسیاری از افعال انارکی، با «نظام مطابقه انشقاقی» این گویش نیز رمزگذاری می شود. با این نظام دو شقی و نادر، جایگاه و مقوله ساختواژی نشانه های مطابقه نسبت به زمان تغییر می کند، به طوری که در زمان حال، صورت پسوند و در زمان گذشته، صورت پیش بست دارند. واکاوی وضعیت حاضر در این گویش از آن رو اهمیت دارد که نشانه های مطابقه، در غالب زبان های دنیا، وندهای تصریفی هستند و به دلیل اصل «وابستگی» گرایش به کسب آخرین جایگاه در فعل دارند. با وجود این، مشاهده می شود که داده های انارکی، اصل جهانی «وابستگی» را نقض و مطابقه فاعلی را در زمان گذشته با واژه بست و نیز در نزدیک ترین نشانه به پایه برقرار می کند.
بازیابی نشانه های «جریان سیّال ذهن» در چکامه های ادونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتشار رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» توسط مارسل پروست، رمان «زیارت» از بانو دوروتی ریچاردسون، داستان «چهره مرد هنرمند در جوانی» و به ویژه رمان «اولیس» توسط جیمز جویس در سال های 1922-1913 به مثابه پیدایش نخستین نمونه های جدّی «جریان سیّال ذهن» به شمار می رود. برخی شاخص های بنیادین جریان سیّال ذهن در ادبیات عربی، دارای دیرینه ای دور است که به زعم نگارنده از متون کلاسیک مانند «حی بن یقظان» ابن سینا، «حی بن یقظان» ابن طفیل، «رساله الغفران» ابوالعلاء معری-که به بیان طه ندا متأثر از ارداویرافنامه فارسی پدید آمده است و هم چنین در «توابع و زوابع» ابن شُهید اندلسی آغاز شده و تا امروز در متن های داستانی جبران خلیل جبران، چکامه های سرایندگان مکتب تمّوز و در شعرهای داستانی ادونیس و به ویژه در قصاید کلیّه او ادامه یافته است. این جستار بر بنیاد توصیف و تحلیلِ مبتنی بر نقد روان شناختی و در پی شناسایی و کشف نشانه های روشن جریان سیّال ذهن در پیشرفته ترین و پیچیده ترین گونه شعری معاصر عربی یعنی «قصیده کلیه» ادونیس می باشد. یافته های حاصل از این پژوهش حکایت از آن دارد که ویژگی های بنیادین جریان سیّال ذهن مانند تک گویی درونی، حدیث نفس، فوران داده های ذهن، پیچیدگی و نمادپردازی تا سرحدّ ابهام، نوسازه های زبانی، باهم آیی زمان ها، و.... در «قصاید کلیّه» ادونیس در جایگاه نمونه ناب متون عرفانیِ سمبولیکِ سوررئال به روشنی قابل بازیابی است؛ همچنین ردّپای باورهای جیمز جویس، مارسل پروست و ویرجینیا وولف درباره زمان و خاطرات در گفتارهای ادونیس، نظریه پرداز قصیده کلیه به وضوح دیده می شود.
جایگاه زمان در هستی شناسی هنر عمومی
با ورود به دوره مدرن و مطرح شدن زمان به مثابه بعد چهارم، مقوله زمان در هنرهای گوناگون مورد توجه گرفت. در هنر عمومی نیز، مقوله زمان مورد توجه فعالان این هنر بوده است. مسئله زمان در هنر عمومی عموماً در رابطه با دوام و عمر آثار، تأثیر دائمی یا موقت بودن آنها و بازنمایی زمان در آثار هنر عمومی کنکاش شده است. حال آنکه در رابطه با هنر عمومی، بررسی جایگاه زمان باید علاوه بر هویت هنری و تجسمی آثار، در ارتباط با هویت عمومی آن ها نیز مورد بررسی قرار گیرد. چرا که هستی هنر عمومی نه تنها بر شیء هنری، بلکه به عمومی بودن آن نیز مبتنی است. در همین راستا مقاله حاضر به بررسی عنصر زمان در هنر عمومی با در نظر گرفتن عمومی بودن آن می پردازد. مسئله این تحقیق این است که ویژگی عمومی بودن به عنوان عامل تمایز هنر عمومی از سایر انواع هنری، چه تأثیری بر جایگاه عنصر زمان در این هنر دارد. به این منظور پس از بررسی زمان در رابطه با هویت هنری هنر عمومی، منشأ ماهیت عمومی این هنر و ارتباط زمان با آن مورد تحلیل داده بنیاد قرار گرفته است. نتایج این پژوهش حاکی از زمان-محور بودن هستی شناسی هنر عمومی است.
نگرشی نقشی-رده شناختی به کارکرد ساخت های کامل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت های کامل ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳی، از مقوله های دستوری بحث برانگیز و دارای پیچیدگی از جنبه صوری و معنایی است. علت این پیچیدگی را باید در این ویژگی جستجو نماییم که از یک سو با گذشته و از سوی دیگر با زمان حال پیوند دارد. هم گذشته و هم کامل در پیوند با رویدادی به کار می روند که پیش از هنگام گفتار رخ داده اند، هر چند در مورد ساخت کامل، بر خلاف گذشته، نقطه زمانی ویژه ای مد نظر نیست. ساخت کامل می تواند به همه بازه زمانی رخدادی که ما از آن گفتگو می کنیم یا به هر بخشی از آن پیوند داشته باشد. افزون بر این، پیوند رویداد با نقطه ارجاع وابستگی ساخت کامل را با زمان حال نمایش می دهد که در مورد گذشته نقلی، همان زمان گفتار یا «پیوند با اکنون» است. از سوی دیگر پیوند ساخت های کامل با نمود و زمان دستوری نیز به پیچیدگی آنها می افزاید. در این تحقیق به دو نوع ساخت کامل گذشته نقلی و گذشته نقلی استمراری می پردازیم. بر این پایه، انگیزه نگارش این نوشتار فراهم آوردن تبیینی از کارکردهای گوناگون این دو ساخت در زبان فارسی امروز است به ویژه این که فراوانی کاربرد آنها نسبت به سایر ساخت ها گسترده تر است. در این نوشتار، که داده های آن بیشتر از زبان گفتاری معاصر و از محتوای سریال های تلویزیونی، فیلم های سینمایی، گفتگوهای خبری، روزنامه ها، گاهنامه ها، پیکره زبانی بیجن خان و نیز در برخی زمینه ها برای پشتیبانی از پیشنهادها، از نثر گذشته فارسی نیز فراهم آمده است، با تحلیلی نقش گرایانه از ساخت های یادشده در چهارچوب رویکرد نقشی-رده شناختی دریافتیم که بارزترین کارکردهای گذشته نقلی آگاهی های غیر مستقیم، فراکنش زمانی، کارکرد تجربی، خبر داغ، کارکرد جهانی و شگفت نمایی هستند و گواه نمایی و استمرار رویداد از مهمترین کارکردهای گذشته نقلی استمراری به شمار می رود. افزون بر این دو ساخت یاد شده هم زمان در بر دارنده مفهوم زمان و نمود هستند.
نسبت دهر و زمان در نظرگاه افضل الدّین کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افضل الدّین کاشانی، فیلسوف و حکیم متألّه قرن ششم و هفتم، از جمله حکمایی است که آثار متعدّدی به ویژه در مبحث معرفت نفس از خود به جای گذاشته است. یکی از مفاهیم فلسفی مهمّی که تقریباً اغلب فلاسفه و حکما به آن پرداخته اند و افضل الدّین نیز درباره آن رأی مستقلی ارائه کرده، مفهوم «زمان» و نسبت آن با دهر و سرمد است. وی همچون سایر حکمای متأله اصل برینی برای زمان در نظر دارد که متعلّق به عالم مبدعات یا معقولات است. او زمان را تصویر متحرّک سرمدیّت می داند، ولیکن به جای واژه سرمد از واژه «دهر» استفاده می کند. دهر از نظر افضل، مقدار وجود است. نکته مهمّ آن است که فلسفه افضل مبتنی بر آگاهی (یا به تعبیر افضل آگهی)، شهود و ادراک ذات به ذات است. از این جهت، او به مسلک اشراقیون تعلّق می یابد. همچنین تأکید او بر دهر، به عنوان حقیقیت لم یزل و لایزال، ما را به ریشه های باستانی دیدگاه افضل، به ویژه پیوند آن با طریقت زروانی (از طرائق معنوی مزدیسنایی) سوق می دهد. در این مقاله، پس از ذکر پیشینه ای درباره مفهوم فلسفی و عرفانی زمان، به بررسی نظرگاه باباافضل در این باره خواهیم پرداخت و رویکرد حکمی/ عرفانی او را تبیین خواهیم نمود.
مقایسه اجرای بناهای مسکونی پس از جنگ به روش صنعتی سازی با روش های درجاسازی ازنقطه نظر زمان
حوزه های تخصصی:
از پایان قرن گذشته، جهان شاهد پیشرفت بسیاری درروش های صنعتی ساختمان بوده است که در انواع ساخت وساز می تواند مورداستفاده قرار گیرد، با توجه به مزیت های بسیار این روش که در مقایسه با روش های سنتی برخوردار است باعث می شود که سرمایه گذاران، کارفرمایان، مدیرهای پروژه، مهندسین و ذی نفعان به دنبال این پیشرفت باشند و از آن بهره ببرند تا بتوانند بیشترین مزایا را به دست بیاورند. می توان گفت که روش های جدید صنعتی سازی ساختمان در سوریه، یکی از نیازهایی است که در کارهای ساخت وساز امروز باید مورداستفاده قرار بگیرد. به ویژه ازآنجایی که در حال حاضر سوریه در شرایط بحرانی است و نیازمند ساخت سریع مسکن است. پس ازاین رو، می توان به بهره برداری از این روش های جدید در این حوزه پرداخت. هدف این تحقیق تلاش برای شناسایی امکان استفاده از روش های جدید به جای روش در جاسازی برای ساخت وساز مسکن جدید پس از جنگ است. برای دستیابی به این هدف در این تحقیق، در مرحله اول مفاهیم اصلی روش صنعتی ساختمان را بیان کرده ایم سپس در واقعیت و اجرا با امکان استفاده از این روش در ساخت وساز در سوریه مواجه می شویم. روش این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی است و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای، اسناد و مدارک و مشاهدات میدانی به نتایجی رسیده است که استفاده از روش صنعتی ساختمان به جای روش های سنتی برای ساخت مسکن پس از جنگ شهر حمص در کشور سوریه، می تواند روش بسیار مناسب باشد که روشی سریع، اقتصادی و دقیق برای ساخت وساز بناهاست.
سینمای آرام
«سینمای آرام » مفهومی نسبتا جدید با عمری کمتر از ده سال است. این اصطلاح فیلم هایی را توصیف می کند که با زمان واقعی در زندگی عادی مطابقت بیشتری دارد. در این مقاله ابتدا ویژگی ها و نمونه های این سینما را ذکر می کنیم و سپس به دو نظریه عمده درباره چرایی شکل گیری این سینما اشاره می کنیم. نظریه اول معتقد است سینمای آرام برای مقابله با سینما سریع و فانتزی هالیوود یا بالیوود ظهور کرده است. در حالی که نظریه دوم استقلالی نسبی برای آن قائل است و معتقد است سینمای آرام رویکردی واقع گرایانه به سینما و مفهوم زمان در فیلم دارد. به نظر می رسد این دو نظریه قابلیت جمع شدن با یکدیگر را دارند.
تحلیل «نقاشی به منزله تصویر» براساس شرح دلوز از انواع تصویر و شروط ظهور آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۸۷
61 - 72
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: درباره چیستی انواع تصویر و شروط همبسته ظهورِ سنخ های مختلف آنها نزد دلوز است. هدف پژوهش: مقاله مشتمل بر دو مؤلفه یعنی روشن کردن انواع تصویر، شرایط ظهور آنها با تأکید بر زمان و نیز تعیین نوع تصویر یک اثر نقاشی با توجه به شرایط ظهور آن است. فرض مقاله این است که تعیین شرایط ظهور تصاویر به تشخیص نوع آن کمک می کند. برای روشن شدن سنخ تصویر، شرایط ظهور آن تصویر مطالعه می شود. برای سهولت رسیدن به اهداف تحقیق، یک اثر نقاشی از هنرمند معاصر ایران مورد واکاوی گرفته است. روش پژوهش: تحلیل محتوای کیفی است. نتیجه گیری: از نظر دلوز، دو سنخ تصویر یعنی تصویر-حرکت و تصویر-زمان وجود دارد. تصویر-حرکت مشتمل بر تصویر-ادارک، تصویر-عمل و تصویر-حال است. تصویر-زمان هم متشکل از تصویر-خاطره، تصویر-رؤیا و نیز تصویر-اندیشه و تصویر-بلور است. سنخ اول تصویر با محوریتِ حرکت، با کنترل، منعکس و جذب کردنِ اثرگذاری چیزها، وابسته به کنش خاصی است. در دوره مدرن تصویر-زمان مبتنی بر تکوین زمان ناب است. تصویر-زمان، سنخی از تصویر با ترکیبی از تصاویر برای نمونه مجازی و واقعی است. این تصویر با محوریت زمان بر بنیانِ روابط اصیل نیروها و تأثر آنها، بر مبنای فعلِ خودانگیخته و آزادنمودار از بطن ناامکان شکل گرفته است. همبسته با این فعل، یعنی بیرون کشیدنِ نمودار به منزله امری اثرگذار و تعیّن بخش، تصویری با گسست از انواع بازنمایی ظهور می کند. براساس مسیر پژوهش، بررسی شرایط ظهور یک اثر نقاشی به منزله تصویر، مانند «بدون عنوان» وابستگی به رنگ-نیرو، رنگ-مکان و فضا، رنگ-نور و زمان را نشان می دهد. این شرایط حاکی از پیوندِ تصویر واقعی انسان های اطراف هنرمند و تصویر مجازی معراج برای تأکید بر وضعیت انسان معاصر است. تصویر نهایی به منزله تصویر-زمان امکان اندیشیدن به معنای تازه ای از مفهوم انسان را فراهم می کند.
بررسی مفاهیم حرکت و زمان در معماری ایرانی
حوزه های تخصصی:
در بیشتر پژوهش هایی که در مورد معماری ایرانی صورت گرفته است، محور به عنوان عاملی برای حرکت ذکر شده است. سؤال این پژوهش این است که آیا با توجه پررنگ ترین اصول اولیه معماریِ ما، که می توان بعضی از آنها را "درونگرایی" یا "حجاب" نامید، محور-که خود نیز از عناصر یا کالبد های حاضر در معماری ایران بوده- می تواند عامل حرکت به این "درون" باشد؟ فرضیه این پژوهش، مفهوم حرکت در معماری ایرانی اسلامی را نه عاملی برای حرکت جسمی، بلکه به لحاظ جسمی، مفهومی برای سکون شونده به فضای معماری و شروع به سیر و حرکت معنایی در اندامها فضاهای این معماری می داند. این پژوهش با رویکرد تفسیری-تاریخی، با مطالعه کتابخانه ای و جمع آوی اسناد و مدارک معماری ایران، به بررسی مفهوم حرکت یا سکون در مورد معماری ایرانی پرداخته، و به روش مقایسه ای- تطبیقی، سعی در جمع بندی و تدوین معیارهایی برای حرکت و سکون و تحلیل و بررسی این معیارها در مورد نمونه های موجود در معماری ایرانی دارد. نتایج اولیه مطالعات، نشان می دهد که اندامهایی مانند محور، و یا سلسله مراتب، که در دیگر پژوهش ها به عنوان عاملی برای حرکت نشان داده شده اند، تأکید بر جنبه بازدارندگی و به وجود آوردن فاصله زمانی و مکانی به فضای خصوصی دارد تا وارد شونده به لحاظ روحی و معنوی برای ورود به فضای حریم شخصی افراد آماده شود، لذا یکی از اصلی ترین کلیدواژه هایی که این پژوهش به آن می پردازد، بحث زمان و رابطه آن با بحث حرکت و معماری می باشد.