مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
استعاره ی مفهومی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی چگونگی مفهوم سازی خشم در زبان فارسی به کمک یکی از قوی ترین ابزارهای مفهوم سازی یعنی استعاره می پردازد. ابتدا استعاره های خشم در زبان فارسی، بر اساس مجموعه ای از جمله های گویشوران فارسی زبان شهر تهران طی سال 1390-1391 گردآوری شده و سپس حوزه های مبدأ به کاررفته در آنها با 13 حوزه مبدأ معرفی شده از سوی کوچش مقایسه می شوند. در نهایت، استعاره ها بر اساس الگویی که کوچش (2000) برای تقسیم بندی استعاره ی احساس ارائه کرده به سه دسته تقسیم می شوند. نتایج تحلیل بر روی 72 عبارت نشان می دهد که خرابی / ویرانی با بیشترین میزان فراوانی و پس از آن آتش / گرما، تغییر فیزیولوژیکی و رفتار / واکنش حیوانی با نسبت فراوانی برابر در جایگاه بعدی رایج ترین حوزه های مبدأ برای مفهوم سازی خشم در زبان فارسی هستند. در تقسیم بندی استعاره ها به سه گروه، غالب استعاره ها در گروه اول جای گرفتند؛ به عبارتی بیشتر استعاره ها واکنش احساسی حاصل از بروز حس خشم را بازنمایی می کنند. علاوه براین، تأثیر باورهای فرهنگی را در انتخاب حوزه های مبدأ مختلف در جوامع گوناگون و حتی درون یک جامعه می توان مشاهده کرد.
استعاره مفهومی و سرنوشت چهار رباعی منسوب به خیّام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره ی مفهومی (Conceptual metaphor) پنجره ای برای شناختِ نظام فکری نویسنده است. بر اساس این نظریّه تمرکز یک نگاشتِ (mapping) استعاری در ذهن، موجب گسترش ذهنیّت فرد، آفرینش استعاره های مشابه و در نهایت اصالت سبک فردی می شود. از سوی دیگر در انتساب بسیاری از رباعیّات به خیّام، هم چنان ابهام وجود دارد. نگارندگان این پژوهش برآنند تا از این نظریّه در شناخت اصالتِ رباعیّاتی که محمّدعلی فروغی و قاسم غنی در کتابِ رباعیّات خیّام، آن ها را سروده ی خیّام دانسته اند، استفاده کنند. نتایج حاصل از پژوهش گویای آن است که در مجموعِ 178 رباعی این کتاب، 15 نگاشتِ استعاری بنیادین دیده می شود. مقایسه ی استعاره های مفهومی در 66 رباعی اصیل و 112 رباعی منسوب به خیّام نشان می دهد که 6 نگاشتِ استعاریِ سفر، راز، محفظه، فرصت، دگرگونی و ساختار، در هر دو گروهِ رباعیّات، بالاترین بسامد را داراست و می توان رباعیّاتی را که دارای استعاره های مفهومی مرتبط با این نگاشت ها هستند، به مرز اصالت نزدیک تر دانست. 4 رباعی نیز از 112 رباعی منسوب، در هیچ یک از زیر شاخه های این 15 نگاشت قرار نمی گیرند و انتساب آن ها به خیّام درست به نظر نمی رسد. مقایسه ی مضمونِ این 4 رباعی با نظام فکری خیّام و نیز جست وجوی آن ها در دیگر منابعِ مربوط به خیام این نظر را تأیید می کند.
بررسی تطبیقی استعاره مفهومی زمان در اشعار ناصرخسرو و اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پیچیده ترین مباحثی که نظریه مفهومی با آن روبروست، ماهیت بازنمود زمانی است. همان طور که زمان اغلب نمونه ای از مفاهیم انتزاعی مطرح است، بررسی اینکه چگونه زمان در نظام مفهومی بشر نمود می یابد، منجر به رخداد برخی مسائل مهم در حوزه علوم شناختی شده است. استعاره مفهومی زمان در آثار شاعران قرون مختلف، به صورت های متفاوتی بروز یافته است. آشنایی با نوع نگرش و دیدگاه آنها مطمئناً در درک و شناخت ویژگی های زبانی و فرهنگی هر دوره کارساز خواهد بود. از این رو پژوهشگر، اخوان ثالث و ناصرخسرو را که به دو دوره زمانی مختلف تعلق دارند، برگزیده و با بررسی آثار آخر شاهنامه و از این اوستای اخوان ثالث و دیوان اشعار ناصرخسرو، 160 استعاره مفهومی در حوزه زمان استخراج کرده که 12 نگاشت نام از اخوان و 14 نگاشت نام از ناصرخسرو به دست آمد. از بررسی نگاشت نام های مزبور این نتیجه حاصل شد که نگرش این دو شاعر به زمان در برخی موارد متفاوت و در مواردی نیز مشابه است که می توان گفت این تفاوت نگرشی ناشی از تفاوت تجارب واقعی این دو شاعر از دنیای اطراف خود باشد.
بررسی نوآوری در اشعار سلمان هراتی در پرتو استعاره ی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
89 - 112
حوزه های تخصصی:
استعاره ی مفهومی مبحثی در زبان شناسی شناختی است که با کمک آن می توان نظام فکری و ساختار ذهنی اهل زبان را به خوبی شناخت و محتوای بینش کلی ملت ها را در بستر تجربه مشخص کرد. کاربرد این نظریه در ادبیات سبک شخصی شاعران و منابع الهام و میزان نوآوری ها و در نهایت جایگاه شعری آنان را نشان می دهد. این مقاله با استفاده از این رهیافت اشعار سلمان هراتی را بررسی کرده و با استخراج انواع استعاره های مفهومی و ترسیم نگاشت های مربوط به آنها به این نتیجه دست یافته است که در اشعار ایشان نوآوری در استفاده از استعاره های قراردادی و خلق استعاره های غیرقراردادی برجستگی خاصی دارد و پیوند بین سه مقوله ی (عناصر طبیعت و ایدئولوژی و حوادث اجتماعی و فرهنگی و سیاسی) موجب خلق استعاره های به هم پیوسته و منسجم شده است. پیوند این سه مقوله، مثل یک نخ نامرئی این استعاره ها را به هم متصل کرده است که حاصل آن، نگاشت های اصلی و بنیادین «هستی طبیعت است»، «زندگی حرکت است» و «زندگی مبارزه است» شده است. این نگاشت های استعاری مثل یک رشته ی مفهومی، تمام اجزای اشعار هراتی را به هم پیوند زده و موجب انسجام درونی اشعار او شده است.
بررسی استعاره های ایدئولوژیکی در رمان «مدن الملح» عبدالرحمن منیف، بر اساس نظریه ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره آن گاه که در پیوند با ایدئولوژی، به عنوان یکی از مفاهیم اصلی تحلیل گفتمان انتقادی قرار گیرد، دیگر عنصری تزیینی و خارج از پوسته گفتمان نیست؛ بلکه منافع افراد در گروه خودی را تأمین می کند و در پی ضربه زدن به گروه غیر خودی است. این مسئله در آثار ادبی ای که رنگ ضداستعماری دارند به خوبی آشکار است. رمان «مدن الملح»، نوشته عبدالرحمن منیف، یکی از این آثاری است که ایدئولوژی ضد استعمار امریکایی در آن آشکار است. نگارندگان در این جستار با بهره گیری از روش تحلیل انتقادی گفتمان و بر اساس مطالعات کیفی برآنند کارکرد های استعاره را از منظر مربع ایدئولوژیکی ون دایک بررسی و تحلیل کنند. دستاورد تحقیق بیانگر آن است که عبدالرحمن منیف در رمان «مدن الملح» در توصیف گروه خودی (عرب ها) با کاربست استعاره، صفاتی همچون وطن خواهی، داشتن روحیه انقلابی، اتحاد و آزادمنشی را در متن القا می کند و در توصیف گروه غیر خودی (امریکایی ها و حکومت) ویژگی هایی همچون فریبکاری، خوف آفرینی، دخالت گری، تهاجم فرهنگی و دروغ کاری را به مخاطب القا می کند و به خوبی توانسته است تعارض میان عرب ها با حکومت و امریکایی ها را به تصویر بکشد. مهم ترین کارکرد استعاره در این رمان، مشروعیت وجود امریکا در کشور ها ی حوزه خلیج فارس است که به دلیل حمایت سردمداران از آنان و دادن وعده ها ی دروغین مادی، به آسانی محقق شده است. البته، نویسنده با دو ابزار طنز و عاطفه، کارکرد استعاره در رمان یادشده را به حداکثر رسانده است.
بررسی استعاره جهتی واژه حیوه در قرآن، بر اساس نظریه استعاره مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر به اینکه بسیاری از پیامهای قرآنی به صورت تلویحی بیان شده اند، در این پژوهش، تلاش شده تا بر اساس نظریه ی استعاره ی مفهومی، استعاره ی جهتی واژه ی «حیوه» در قرآن بررسی شود. برای این کار، ترجمه ی مکارم و تفاسیر المیزان و نمونه برای جمع آوری داده ها استفاده شد و سپس این داده ها موردتحلیل قرارگرفتند. باتوجّه به واژه ی حیوه، نگارندگان به استعاره های جهتی بالا، پایین و نزدیک دست یافتند، اما استعاره ی جهتی دور درخصوص واژه ی حیوه به کارنرفته است. مفاهیمی ازقبیل خیر، برکت و نعمت و یا مفاهیمی که منسوب به خداوند هستند، استعاره ی جهتی بالا، و مفاهیمی مانند ضعف، خواری، عذاب و رسوایی ، استعاره ی جهتی پایین را نشان می دهند. استعاره ی جهتی نزدیک، با همنشینی اسم اشاره ی «هذه» با واژه ی حیوه نشان داده شده-است و در چند آیه دیده می شود که پستی و حقارت زندگی دنیا، تأکید بر آن، و یا تأثیر و نتیجه ی اعمال ما در این دنیا را نشان-می دهد. پژوهش حاضر، کارآمدی نظریه ی نوین استعاره در تحلیل زبان قرآن را نشان می دهد که این خود، به درک، ترجمه و تفسیر بهتر مفاهیم قرآنی منجرمی شود.
بررسی استعاره ی جهتی واژه ی حیوه در قرآن، بر اساس نظریه ی استعاره ی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر به اینکه بسیاری از پیامهای قرآنی به صورت تلویحی بیان شده اند، در این پژوهش، تلاش شده تا بر اساس نظریه ی استعاره ی مفهومی، استعاره ی جهتی واژه ی «حیوه» در قرآن بررسی شود. برای این کار، ترجمه ی مکارم و تفاسیر المیزان و نمونه برای جمع آوری داده ها استفاده شد و سپس این داده ها موردتحلیل قرارگرفتند. باتوجّه به واژه ی حیوه، نگارندگان به استعاره های جهتی بالا، پایین و نزدیک دست یافتند، اما استعاره ی جهتی دور درخصوص واژه ی حیوه به کارنرفته است. مفاهیمی ازقبیل خیر، برکت و نعمت و یا مفاهیمی که منسوب به خداوند هستند، استعاره ی جهتی بالا، و مفاهیمی مانند ضعف، خواری، عذاب و رسوایی ، استعاره ی جهتی پایین را نشان می دهند. استعاره ی جهتی نزدیک، با همنشینی اسم اشاره ی «هذه» با واژه ی حیوه نشان داده شده-است و در چند آیه دیده می شود که پستی و حقارت زندگی دنیا، تأکید بر آن، و یا تأثیر و نتیجه ی اعمال ما در این دنیا را نشان-می دهد. پژوهش حاضر، کارآمدی نظریه ی نوین استعاره در تحلیل زبان قرآن را نشان می دهد که این خود، به درک، ترجمه و تفسیر بهتر مفاهیم قرآنی منجرمی شود. کلیدواژه ها: قرآن، استعاره ی مفهومی، استعاره ی جهتی، استعاره بالا/ پایین، استعاره نزدیک، واژه ی «حیوه».
تحلیلِ نگاشت مفهومیِ «بهار» و خوشه های استعاری آن در غزلیّات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
26 - 52
حوزه های تخصصی:
«استعاره ی مفهومی» در چارچوب معناشناسی شناختی، بر نقش تجربیّات در ساختاربخشیدن به مقوله های ذهن و ادراک مفاهیم، تأکید می ورزد. فصول سال، یکی از تجربی ترین حوزه ها، برای تبیین جهان بینی عرفانی هستند. در این میان، توجّه مولانا بیش از همه ی فصل ها، به «بهار» است. پژوهش نشان می دهد، «بهار» در غزلیّات مولانا، به عنوان یک نگاشت مفهومی کلان، با همه ی نمودهای دیدنی، شنیدنی، بوییدنی، چشیدنی و بسودنی خود، در خدمت تبیین جهان بینی ای شهودی و تبیین مفاهیمی چون «حق»، «غیب»، «عشق»، «عاشق»، «روح»، «تجلّی» و «وصال» است. این نگاشت مرکزی توانسته است، با بهره گیری از جنبه های استعاره ساز بهار و خوشه های تصویری مرتبط و متضادّ و نیز قدرت تناظرپذیری استعاره ها، شبکه ای از استعاره ها را گرد خود بیافریند؛ استعاره هایی که به دلیلِ وابستگی با نگاشت مرکزی، در اصالت هنری سبک مولانا و انسجام درون متنی غزل ها نقش بسزایی دارند. همچنین کاربرد این نگاشت مفهومی در بافت غزل مولانا، از نظر فکری، مولانا را عارفی اهل بسط معرفّی می کند و نشان می دهد همه ی استعاره های مربوط به «بهار» خرده استعاره هایی هستند که در حمایت از کلان استعاره ی «معرفت تجربه ای خوشایند و انبساط انگیز است» به وجودآمده اند؛ ازاین رو انبساط روحی مولانا در غزلیّات، پابه پای خوشه های استعاری پیش می رود و اصالتِ بینش را با اصالتِ سبک درمی آمیزد. واژه های کلیدی:
بررسی زبان استعاری در اشعار حوزه ی نوجوان افسانه شعبان نژاد از منظر زبان شناسی شناختی در دفترهای شیشه آواز، پرنده گفت شاعرم و یک شعر بی طاقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره از منظر زبان شناسان شناخت گرا، به عنوان اساس اندیشگی انسان در تمامی حوزه های مفهومی ذهن، بیانگر این سخن بوده که زبان استعاری، تجلی روساختی استعاره ی مفهومی است و رابطه ی میان زبان انسان، ذهن و تجارب اجتماعی و فیزیکی او را شرح می دهد؛ افسانه شعبان نژاد از جمله شاعران حوزه ی نوجوان بوده که در سروده هایش برای عینیت و تجسم بخشی، تصویرپردازی و بیان مفاهیم انتزاعی برای مخاطب نوجوان از زبان استعاری بهره برده است. بدین سبب بررسی استعاره ی زبانی این شاعر با دیدگاهی شناختی، پرسش اصلی پژوهش حاضر است و تحلیل انواع استعاره ی مفهومی در اشعار نوجوان وی هدف کلی این پژوهش است. این پژوهش با رویکردی تحلیلی توصیفی صورت گرفته و گردآوری منابع از طریق مطالعات کتابخانه ای است. نتیجه ی بررسی دفترهای شیشه آواز ، پرنده گفت شاعرم و یک شعر بی طاقت چنین بوده که کلان استعاره در بافت شعری شعبان نژاد، استعاره ی هستی شناختی با نگاشت های شی، انسان، مکان، ظرف، گیاه، غذا، حجم و صدا، برای ملموس ترکردن مفاهیم ذهنی مخاطب نوجوان به کار رفته است. طرح واره ی اصلی استعاره ی ساختاری، «زندگی، سفر است» است که دو طرح واره ی «رفتن، ماندن است» و «ماندن ، غربت است» مقدمه ی آن محسوب می شوند، همچنین استعاره های جهتی نیز مکمل طرح واره های استعاره ی ساختاری هستند.
بررسی مقابله ای استعاره های مفهومی شادی و ترس در ادبیات نوجوان در دو زبان فارسی و اسپانیایی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی از مباحث مهم در زبان شناسی شناختی است. در این رویکرد، اعتقاد بر این است که استعاره پدیده ای شناختی است و آنچه در زبان ظاهر می شود تنها نمود این پدیده شناختی است. در پژوهش حاضر، سعی بر آن است که از میان مفاهیم بنیادین احساس (غم، شادی، ترس، خشم، عشق و شرم)، احساسات شادی و ترس با استفاده از روش کتابخآن های و مطالعه موردی هشت رمان نوجوان از دو نویسنده ایرانی (یک زن و یک مرد) و دو نویسنده اسپانیایی (یک زن و یک مرد) دو اثر از هر نویسنده موردتحلیل قرار گیرند و همچنین به مقایسه استعاره های مفهومی حوزه ها ی مقصد شادی و ترس در ادبیات نوجوان در زبآن های فارسی و اسپانیایی پرداخته شود. برای این منظور، استعاره های مفهومی شادی و ترس از هشت رمان منتخب استخراج شد و نام نگاشت و همچنین حوزه مبدأ آن ها مشخص شد. در مرحله بعد این نام نگاشت ها با هم مقایسه شدند و نقاط اشتراک و اختلاف آن ها مشخص شدند. در این رابطه بعضی از مفاهیم حوزه های مبدأ مانند رنگ، تأثیرات فیزیولوژیکی و رفتاری، نور و تاریکی با جزئیات شرح داده شد و با تحلیل داده های به دست آمده، تأثیر جنسیت نویسنده و همچنین فرهنگ جامعه ای که در آن رشد یافته است در کمیت و کیفیت استفاده از استعاره های شادی و ترس بررسی شد.
نقد تطبیقی طبقه بندی استعاره های مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون با طبقه بندی جدید با شواهدی از آثار افغانی و ایشی گورو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به نقد و بررسی دیدگاه معاصر استعاره در برابر طبقه بندی جدید آن می پردازد. نظریه ی معاصر استعاره که توسط لیکاف و جانسون(1980)، به طور نظام مند مطرح شد مطالعه ی استعاره را به استعاره ی مفهومی که هسته ی اصلی زبان شناسی شناختی است، تبدیل کرد که فرایندهای تفکر و تجربه ی انسان را در بر می گیرد. اخیراً به دلیل عدم دسته بندی اسم نگاشت ها در برخی موارد، طبقه بندی جدیدی توسط افراشی و حسامی(1392)، مطرح گردید که بر اساس آن، طبقه های ساختاری و هستی شناختی در سه طبقه ی جدید عینی به ذهنی با زیر طبقات آن، ذهنی به ذهنی و عینی به عینی معرفی گردید. هدف از پژوهش حاضر، نقد و بررسی دو دیدگاه استعاره ی مفهومی و بیان وجوه اشتراک و افتراق آن ها با ذکر شواهدی از افغانی و ایشی گورو است. روش پژوهش تحلیلی-توصیفی است. یافته های تحقیق نشان داد با وجود این که کاربست طبقه بندی لیکاف و جانسون، بنیان بسیاری از پژوهش های امروزی است، در مواردی پاسخگوی کافی در طبقه بندی استعاره ها نیست. از این رو کارایی طبقه بندی جدید در این پژوهش با ذکر شواهدی از افغانی و ایشی گورو مورد تأیید است.
بررسی تطبیقی استعاره ی مفهومی غم و شادی با استناد بر شواهدی از آثار افغانی و ایشی گورو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی، یکی از گرایش های جدید و قدرتمند زبان، فکر و به تبع آن استعاره است که زبان را در تعامل با اندیشه، منطق و ادراک می داند. در این رویکرد، مفاهیم انتزاعی و گنگ توسط مفاهیم ملموس و آشنا ساختاربندی می شوند. نظریه ی استعاره ی مفهومی، از نظریه های مهم زبان شناسی شناختی است و در این میان احساس که مفهومی ذهنی است؛ یکی از حوزه های مورد مطالعه می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه ی استعاره های مفهومی غم و شادی در آثار دو نویسنده ی معاصر ایرانی و انگلیسی به نام های افغانی و ایشی گورو (برنده ی جایزه ی نوبل ادبی 2017) می پردازد. برای انجام مراحل پژوهش، ابتدا 50 مورد از آثار دو نویسنده ی فوق که در آن ها مفهوم استعاری یکی از حوزه های غم و شادی به کار رفته بود، استخراج گردید که از این مجموعه، 31 مورد به استعاره های غم و 19 مورد به استعاره های شادی مرتبط گردید و رایج ترین حوزه های مبدأ برای مفهوم سازی دو احساس بیان و مشخص گردید فراوانی استعاره های غم و تنوع معنایی آن ها بیشتر از حوزه ی شادی می باشد. سپس استعاره های غم و شادی بر اساس مدل کوچش، برای تشخیص این که غالب استعاره ها در کدام گروه قرار می گیرند، تقسیم بندی شد. پس از تحلیل داده ها، تلاش شد پربسامدترین نگاشت های استعاری و حوزه های مبدأ که در ساخت استعاره های غم و شادی به کار می روند، تعیین گردد.
تحلیل مفهوم «زندگی« از نگاه اجتماعی-شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دو روش پیکره ای و پرسش نامه ای به تحلیل مفهوم «زندگی» در زبان فارسی پرداخته است. بدین منظور، فراوانی نگاشت های تأثیرگزار بر مفهوم سازی «زندگی» در 120 جمله ی شاهد پایگاه داده های زبان فارسی بررسی شد. مشخص شد که در پیکره های زبان فارسی حوزه ی مبدأ «مکان» بیش تر از حوزه های مبدأ دیگر در مفهوم سازی «زندگی» نقش دارد. در تحلیل پرسش نامه-مدار، پرسش نامه ای با 11 جمله ی استعاره-محور و گرایش-محور (گرایش فکری) به 120 نفر نمونه ی تصادفی ارائه شد. افراد نمونه به 6 گروه زنان زیر 20 سال، مردان زیر 20 سال، زنان بین 25 تا 35 سال، مردان بین 25 تا 35 سال، زنان بالای 50 سال و مردان بالای 50 سال تقسیم می شدند. جمله های پرسش نامه، خبری و با ضمیر متکلم وحده طراحی شدند. گزینه های انتخابی پرسش نامه 5 مورد و به صورت طیفی از «بسیار موافقم» تا «بسیار مخالفم» انتخاب شدند. در این مطالعه مشخص گردید که سنین و جنسیت های مختلف جامعه ی فارسی زبان در تعریف مفهوم «زندگی» با یکدیگر اختلاف نظر دارند. در پایان، نگاشت های استعاری مفاهیم «زندگی» به دو روش پیکره بنیاد و پرسش نامه بنیاد با یکدیگر مقایسه گردید و این نتیجه حاصل شد که جامعه ی فارسی زبان تا حد زیادی با پربسامدترین نگاشت های پیکره بنیاد مفهوم «زندگی» موافق است.
«بهشت»، «نور» و «زیبایی» استعاره های بنیادین عبهرالعاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبهرالعاشقین با زبانی پیچیده و استعاره محور، متنی تأمل برانگیز و دیریاب است. با وجود پژوهش هایی که تاکنون انجام شده، هنوز ویژگی های زبانی و فکری این اثر به درستی شناخته نشده است. در پژوهش حاضر، با توجه به ویژگی های زبانی عبهرالعاشقین و ظرفیت نظریه استعاره مفهومی در تحلیل هم زمانِ زبان و اندیشه، استعاره های مفهومی این متن با تکیه بر روابط ساختاری آنها تحلیل می شود. در این پژوهش، ارزش استعاره ها یکسان انگاشته نشده است؛ بلکه با توجه به «بسط نگاشت های یک حوزه مفهومی» در فرایند «استلزام»، به ساختار برآمده از روابط استعاره های مفهومی متن پرداخته می شود. «بهشت، نور، زیبایی» مهم ترین حوزه های مفهومی مبدأ متن هستند که برای شناختِ استعاریِ مفاهیم بنیادین اندیشه عرفانی روزبهان به کار رفته اند. از بسط یا بازشناخت این حوزه های مفهومی اولیه، دیگر حوزه های مفهومی در متن فعال شده اند. سرانجام می توان گفت ساختار برآمده از روابط استعاره های مفهومی عبهرالعاشقین سه لایه دارد: لایه اول: بهشت و نور و زیبایی؛ لایه دوم: بسط حوزه های مفهومی لایه اول؛ لایه سوم: بازشناخت حوزه مفهومی لایه اول با چند حوزه مفهومی دیگر.
تحلیل استعاره های هستی شناختی در «حماسه آرش» مهرداد اوستا، بر اساس الگوی لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
199 - 230
حوزه های تخصصی:
یکی از دستاوردهای زبان شناسی شناختی، کشف این حقیقت است که زبان ها برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی از استعاره های مفهومی بهره می برند. براساس دیدگاه لیکاف و جانسون (2003م) استعاره مفهومی، با استفاده از حوزه مبدأ که حوزه ای ملموس است، به توضیح و تبیین حوزه مقصد، که مفهومی انتزاعی و غیرملموس است، می پردازد.استعاره های مفهومی به سه دسته ی هستی شناختی، جهتی و ساختاری تقسیم شده و استعاره های هستی شناختی در سه زیرشاخه ظرف، شیء/ ماده، شخصیت (تشخیص) جای می گیرند. منظومه بلند حماسه آرش یکی از آثار ارزشمند مهرداد اوستاست که با توجّه به مضمون حماسی خود، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را با یاری گرفتن از استعاره های مفهومی بیان کرده است. هدف این پژوهش بررسی استعاره های هستی شناختی در این اثر حماسی، با شیوه توصیفی- تحلیلی است. نگارندگان در پی پاسخ به این پرسش که استعاره های هستی شناختی در حماسه آرش چگونه به کار رفته و چه مفاهیمی از طریق این استعاره ملموس شده اند، به این نتیجه دست یافته اند که شاعر در پی بیان آه و حسرت خود از روزگار نابسامانی که از جنگ بین ایران و توران، به وجود آمده، حوزه های مقصدی همچون روزگار، زمانه، حسرت، هراس، بلا و... را با حوزه ها ی مبدأ ظرف، اشیاء و اشخاص مفهوم سازی نموده است. از آن جهت که ذات حماسه با پویایی و تحرّک همراه است، بیشترین مفهوم سازی با حوزه مبدأ شخصیت (که به مفاهیم انتزاعی، جان و حرکت می بخشد) صورت گرفته است.
زمان در رباعیات خیام: مطالعه ای از دیدگاه نظریه استعاره مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است مفهوم زمان در رباعیات خیام را از دیدگاه نظریه استعاره مفهومی بررسی کند. برای کاویدن نگرش خیام به این مفهوم بنیادی، رباعیات مربوط به زمان با شیوه یافت استعاره های زبانی و شناختی گروه پراگلجاز و استین استخراج شدند. سپس استعاره های مفهومی زمان از نظرگاه نظریه استعاره مفهومی بررسی شدند تا پاسخ هایی به پرسش های ذیل بیابیم: با توجه به مفهوم سازی زمان در رباعیات، نگرش(های) عمده خیام به مفهوم زمان چه هستند؟ و آیا بین استعارات مفهومی متعدد زمان در این اشعار ارتباطی مفهومی برقرار است؟ نتایج این تحقیق نشان می دهد که مفهوم زمان در شعر خیام در استعاره های مفهومی متعددی مفهوم پردازی شده اند و با دسته بندی این استعاره های مفهومی تحت گروه های کلّی تر، می-توان نتیجه گرفت که بین مفهوم پردازی زمان در استعاره های متعدد مفهومی نوعی هم گرایی وجود دارد. همچنین می توان گفت که این هم گرایی می تواند ما را به سمت تفکّر، دیدگاه، و فلسفه نسبتاً واحد در شعر خیام هدایت کند.
مطالعه زبانشناختی تعبیر قرآنی "سَرَاحاً جَمِیلًا"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
171 - 192
حوزه های تخصصی:
بررسی واژگان قرآنی برساخته از ریشه ی «س-ر-ح» نشان می دهد که شش مورد با آیات طلاق و یک مورد با فرستادن دام ها به چَراگاه و رها کردن چهارپا مرتبط است. توجه به کاربردهای ریشه مذکور در اشعار جاهلی و دیگر زبان های سامی نیز کاربرد مشابه ای را نشان می دهد. همزاد این ریشه به صورت خاص در متون مقدس یهودی-مسیحی به زبانهای عبری، آرامی و سریانی، مانند متن قرآن، به صورت موازی دال بر دو معنای ملموس و انتزاعی است. از این رو، پژوهش حاضر به طور مشخص درباب این مسأله سخن می گوید که قرآن ذیل ریشه«س-ر-ح» در بیان چگونگی انجام طلاق از چه زبانی بهره برده است. روش این پژوهش نیز توصیفی-تحلیلی است . یافته های پژوهش پیش رو نشان می دهد که شیوه کاربست مذکور استعاری است و سویه مورد تاکید در آن، آزاد ساختن سریع و آسان زن از خانه شوهر است. این مفهوم که از طریق تصویری ملموس در ذهن مخاطبان قرآن می نشیند، دال بر ممانعت از آزار زنان به وقت طلاق است و با شواهد قرآنی مختلف قابل تایید است. نتیجه آنکه، قرآن کریم با تعبیر ﴿سَرَاحًا جَمِیلًا﴾ زاویه دید متفاوتی را نسبت به موضوع طلاق ارایه می کند که گفتمان حاکم بر آن، ممانعت از آزار زنان و تجاوز به حقوق ایشان به هنگام طلاق است. افزون بر این، یافته های ریشه شناختی این مقاله نشان می دهد که ریشه ی عربی «س-ر-ح» در زبان های سامی پیش گفته به دو صورت خود را نشان می دهد؛ نخست، «س-ر-ح» و دوم «ش-ل-ح».
استعاره ی مفهومی «کلمات الهیاتی» منسوب به «واقعه ی بدر» در تفاسیر نخستین
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
307 - 344
حوزه های تخصصی:
آیات قرآنی که به بدر منسوب ساخته اند، در حال ساخت تصور عذاب شدید، روز قیامت، روز فرقان، روز انتقام، وعده ی حق خدا، وعده ی باطل شیطان، روز پیروزی حق بر باطل است که باید به سبب ارتباط با چیزی برجسته شوند که آن واقعه بدر است. اینکه چنین مفاهیم انتزاعی و مجردی با چه ساز و کاری با بدر مفهوم سازی می شود و گفتمانی ملموس و قابل درک پدید می آورد، مسئله ای است که این پژوهش میان رشته ای، با تمرکز بر تفاسیر نخستین و با توجه به استعاره ی مفهومی که یکی از نظریه های معناشناختی و مبتنی بر رابطه ی میان زبان و ذهن است، پی می گیرد. بر این اساس زبان شناسان شناخت گرای معاصر، با طرح این نظریه که تفکر انسان ماهیتی استعاری دارد و تمام مفاهیم انتزاعی به واسطه ی فرآیند تجسم سازی از یک امر شناخته شده و عینی مفهومی می شوند، آن را از دید کلاسیکش که تنها جنبه ی زیبایی شناختی دارد جدا می کنند. این پژوهش در چهارچوب مدل لیکاف و جانسون به بررسی استعاره های مفهومی «کلمات الهیاتی» در برخی از تفاسیر نخستین می پردازد تا نشان دهد که این کلمات در نگاه و جهان بینی مفسران نخستین چگونه تعریف می شود. نتیجه ی بررسی نشان می دهد استعاره در سرتاسر گفتمان مفسران نخستین در مورد چنین کلمات انتزاعی وجود دارد و ابزاری است که با کمک ترسیم نگاره های ملموس در بستر واقعه ی بدر و یا به عبارتی ذکر روایاتی از آن، ذهن خواننده را به سوی وضعیت تاریخی بکشانند تا قابل درک و در نتیجه، سبب باورپذیری و انتقال هر چه بهتر چنین آموزه های انتزاعی باشد.
خویش کاری عشق و جنگ در دوبیتی های فایز دشتی بر پایه ی نظریه ی استعاره ی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۰)
61 - 86
خویش کاری عشق و جنگ در دوبیتی های فایز دشتی بر پایه ی نظریه ی استعاره ی مفهومی چکیده یکی از وجوه قابل توجه شعرغنایی عاشقانه، مفهوم جنگ و تعبیرهای وابسته به آن است؛ رویکردی از ناز و جلوه گری معشوق در مقابل خواست عاشق که ازطریق اشکال و عناصر مربوط به حوزه ی جنگ تشریح می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی خویشکاری حوزه های مفهومی عشق و جنگ در دو بیتی های فایز دشتی است. پژوهش به روش تحلیل و توصیف کیفی و کمّی بر اساس بنیان های نظری استعاره ی مفهومی لیکاف و جانسون (1980) دوبیتی های فایز دشتی را موردمطالعه قرار می دهد. یافته ها ی مطالعه که به صورت کتابخانه ای فراهم شده است، نشان می دهد تعداد 131 دوبیتی از مجموع 494 دوبیتی فایز دشتی (1367) کمینه یکی از ملزومات حوزه ی جنگ را در خود دارد. این فراوانی که از بسط 79 مورد روشن از مناسبات جنگ حاصل می شود، در حمایت زیر نگاشت های میان حوزه ای و پی آمدهای استعاری مربوط به حوزه ی جنگ و همچنین تفصیل هایی که گاهی از شرایط اقلیمی- فرهنگی برخاسته است، درون مایه ی بخش قابل توجهی از دو بیتی های فایز دشتی را در ذیل استعاره ی مفهومی «عشق جنگ است» قرار می دهد. نتیجه ای که از این دریافت حاصل می شود روشن می کند که فهم استعاری این ترانه ها در ذیل نام نگاشت «عشق جنگ است» مستلزم نوعی خوانش است که به صورتی پیوسته حوزه های درون دادی و پی آمدهای استعاری مربوط به استعاره ی مرکزی را نیز فرا بخواند.