مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
الست
حوزه های تخصصی:
در این مقاله برآنیم تا به بررسی جایگاه سخنان عارفانه ومفاهیم اخلاقی در اشعار هوشنگ ابتهاج (1306) بپردازیم.
انسان کامل ازنظر ابتهاج آن عاشقی است که به تعبیر او ایمان خلیلی دارد. از مرگ نمی هراسد و در بلای عشق وپیمانی که روز الست با او بسته اند، ثابت قدم وصبور باشد.
تجلی خداوند متعال در همه پدیده ها ودریافت اسم اعظم در هر موجودی، نکته ای است که در سخنان ابتهاج یافت می شود. این گفته نشان دهنده آن است که جهان را از دیدگاه عارفان و حکیمان مظهر اسماءالله بدانیم.
اهمیت دادن به دل وتهذیب آن از رذایل،قطع تعلقات نفسانی ودنیوی،دوری از خلق وخلوت گزینی برای دریافت تجلی خداوند متعال دردل، نکته درخور توجه دیگری است که ابتهاج بدان نظر داشته است.وی دل را بهترین مرید وراهنمای سالک در مسیر سلوک معرفی می کند و بر آن است که از طریق راز ونیاز واشک و آه، می توان دل را مصفا ساخت وبه دیدار دلدار راه یافت.
این بررسی با توجه به مجموعه آثارابتهاج تاپایان دفتر سیاه مشق (4 )انجام پذیرفته است.
«الست» در غزلیات شمس و شبکه روابط معنایی آن با آفرینش، ذکر و سماع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیه الست از جمله آیاتی است که بازتاب وسیعی در اشعار مولانا دارد، و از نظر معنایی با مضامین مختلفی که اهمّ آن موضوع آفرینش، ذکر و سماع است، ارتباط ساختاری پیدا می کند. غزلیات شمس، جلوه گاه تأثیراتی است که از شنیدن خطاب ازلی در مولانا به وجود آمده و سماع و سرودن شعر از مهم ترینِ این تأثیرات است. راهی که مرید با تلقین ذکر شیخ آغاز می کند و مداومت او بر اذکار، ارتباطی مستقیم با خطاب الست دارد؛ بنابراین، در ژرف ساخت غزلیات مولانا رابطه ای معنوی میان آیات آفرینش با آیه الست و مقوله های ذکر و سماع مشاهده می شود، و این موضوعی است که در این مقاله به توضیح آن پرداخته شده است.
خاستگاه سخن از نگاه مولوی به همراه برخی ملاحظات تطبیقی در حوزه ی ادبیات خداشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این گفتار با عنوان «خاستگاه سخن از نگاه مولوی» با مقدمه ای در موضوع غیبی و وحیانی بودن خاستگاه سخن و اصالت کلام نفسی یا کلام الله ـ بر پایه ی اصول و مبانی کلام اشعری ـ و با تأکید بر ارزش و اعتبار ویژه ی سخن و جایگاه موجودات به عنوان کلمات خداوند در قلمرو هستی شناسی مولوی آغاز می شود و جایگاه ساحت ازلی و ابدی الهی را به عنوان سرچشمه ی اصیل و راستین و خالق و مالک سخن، همچنین گوینده و شنونده ی حقیقی سخن که سرانجام سخن بدان بازمی گردد، می نمایاند. ماهیت نسبت کلمه ی خلّاقه ی (کن) با سایر مراتب هستی و پیوند ناگسستنی و ذاتی آفرینش با کلمه و رابطه ی زبان و هستی از مسائل مطرح در این بخش است. در ادامه با تفصیل بیشتر به این پرسش بنیادین که چگونه در قلمرو الوهیت، کلام نفسی که به عالم غیب، جهان حقیقت و معنی و به عبارتی به بالاترین تراز وجودی تعلق دارد، در جهان آفرینش و عالم شهادت عیان و آشکار می گردد، می پردازد.
بدین ترتیب در دو فصل جداگانه موقعیت هستی شناسانه ی سخن و پیوند، ارتباط و نسبت کلام الله یا کلام نفسی و ازلی خداوند با: 1. اَلست و میثاق ازلی 2. انسان کامل مورد بررسی قرار می گیرد.
ریشه یابی معرفت در خاطره ازلی الست و همانندی آن با نظریه یادکرد افلاطون با تأکید بر مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عارفان مسلمان سرچشمه های معرفت را در میثاق الست می جویند. مولانا بی تردید یکی از سرآمدان این ریشه یابی است. در این نوشته با طرح موضوع ریشه یابی معرفت در ماجرای الست و همانندی آن با نظریّه یادکرد(anamnesis) افلاطون، به شیوه تحلیلی، دیدگاه مولانا در مثنوی را بازکاویده ایم. بر بنیاد این دیدگاه کسانی که در ماجرای الست و پیش از تعیّن وجودی از معرفت اجمالی شهودی بهره ور شدند، هرچند در زندگی دنیایی، مدّتی حکمت و دانایی نخستین را ازیادمی برند و گرفتار نسیان و گاه غفلت می شوند، این استعداد در آن ها هست که پرورده شریعت و طریقت شوند و با تجدید خاطره ازلی الست، آرزومندانه به جست و جو پردازند و به حضرت حق راه یابند. میثاق الست ماجرایی همگانی بوده است و اگر برخی روح ها گویی بویی از آن شراب ازلی نبرده اند و انگار گم شده ای ندارند، دلیل آن را باید در فراموشی و نسیان جست. بنابراین مولانا بر این باور است که هیچ آفریده ای از معرفت بی نصیب نیست بلکه مرتبه ای از معرفت شهودی اجمالی، از الست با همه هست و محبوب ازلی گم کرده ای همگانی است.
پیمان الست و نقد آراء مفسران فریقین درباره آیه میثاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آیه میثاق (اعراف/172) بیان کننده عهد خداوند با بندگان خویش است که موجب ابراز نظرات مختلف مفسران، از جمله وجود عالم ذر برگرفته از روایات، فطرت، تمثیل، دو نشئه ملکوتی و ملکی انسان، عالم عقل و وحی و ... شده است. در این پژوهش پس از ذکر همه این نظرات و بیان نقاط ضعف و قوت هر نظریه، بررسی روایات ذیل آیه بیان خواهد شد که به ظاهر تواتر معنوی دارند، اما پس از حذف مشترکات در طرق و روایات مکرر از یک فرد خاص و بیان اضطراب در متن روایات و ضعف سندی آنها، نه تنها تواتر معنوی، بلکه اعتبار این احادیث زیر سؤال می رود. سپس به تبین نظریه مختار بر این مبنا که شهود حضوری برای انسان در طول عمر وی است، می پردازد؛ بر این اساس که اگر انسان با دست خویش برای خود حجاب ایجاد نکند، قطعاً این عهد و شهود را درک خواهد نمود.
پیش فرض های محبت در تفسیر میبدی بر آیه الست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیه 172 از سوره اعراف به آیه الست شهرت دارد. موضوع این آیه، پیمان ازلی خداوند با بندگانش در عالم ذر است. از آن جا که این میثاق، دلالت ضمنی بر عشق و محبت خداوند به بنی آدم دارد برخی اختلاف نظرهای مهم در بین مفسران قرآن درباره اینکه این محبت چیست یا به چه معنی است و چگونه ممکن است وجود داشته است. در خصوص محبت از یک طرف متکلمین بودند که آن را به اراده خداوند تأویل می کردند و از سوی دیگر، صوفیه و اهل حدیث بودند که معنی صریح آن را بدون هر گونه تأویلی قبول داشتند و میبدی هم یکی از آن ها بود. بر اساس رهیافت تفسیری اهل باطن و اندیشه های کلیدی عارفان طبق نظر صوفیه که میبدی هم از آن پیروی کرده است خطاب الهی در میثاق الست حکم شراب محبت را دارد که وجود عارف را مستی می بخشد و ماهیت پیمان الست تجربه ای ساده و صرفاً درباره ربوبیت پروردگار نبود، بلکه تجربه ای بود عرفانی و عمیق که ارواح در آن علاوه بر ربوبیت پروردگار درباره معشوقی او نیز پیمان بسته بودند. در این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی پیش فرض های میبدی در تفسیر و توجیه او درباره الست و محبت خداوند بررسی و رهیافت کلامی او در کتاب کشف الاسرار و عدهالابرار تبیین شده است.
پیوندهای معنایی آیه الست و اعیان ثابته در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیه 172 سوره اعراف را برخی عارفان مسلمان با اعیان ثابته، که از اصطلاحات نظام فکری ابن عربی است، درپیوندیافته اند. این پژوهش بر آن است تا پاسخی برای این پرسش بجوید که مولانا آن گاه که در مثنوی به آیه الست استناد می کند، چه پیوندهای معنایی میان این آیه و اعیان ثابته ردیابی و رصد کرده است؟ بنابراین ضمن تعریف اعیان ثابته و برخی موضوعات فرعی وابسته بدان، بیت هایی از مثنوی مولانا که پیوندهای معنایی آیة الست با اعیان ثابته را دربردارد، به شیوة تحلیلی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که بخشی از کاربردهای آیة الست در مثنوی مولانا، مفاهیم محوری مشترک میان میثاق الست و اعیان ثابته را دربردارد. در این کاربردها به علم ازلی خداوند و ثبوت علمی موجودات اشاره شده و شهود اعیان ثابته به انبیا و اولیا نسبت داده شده است. نمونه هایی از طرح «هم زمانی» الست و اعیان ثابته و همانندی موضوعات «سرّالقدر» و «سابقة ازلی» را هم در این کاربردها می توان یافت.
شهود زمان لاهوتی در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۶
223 - 236
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه عرفانی زمان امری قدسی و لاهوتی و نوعی ازلیت محسوب می شود که فارغ از درازی و کوتاهی و گذر زمان است. ادراک حقایق و وصول به احوال خوش معنوی در لحظه های کشف و شهود برای عرفا در ساحت بی زمانی مطلق رخ می دهد. ساحتی که در آن زمانهای گذشته و آینده در زمان حال فانی و مستهلک می شود. برای عارف لحظه های جذبه و شهود و اتصال به عالم معنا، در ورای زمان عادی و محسوس، لحظات انکشاف افق هایی از حقائق غیبی در قلمرو ابدیت است. عارف در زمان غوطه ورشدن خود در وقت خوش مستی، دریچه ای از حقائق غیبی به رویش گشوده می شود و وی را دچار چنان التذاذی می کند که مابقی عمرش را در فقدان چنان اوقاتی، بی حاصلی و بی ثمری می داند. عارف در لحظه شهود و مکاشفه بیرون از مرز زمان ایستاده و از چنبره زمان رهیده و از قید چند و چون فارغ گشته است. عرفا مسئله عهد الست و پیمان آغازین آفرینش را در آیه الست در قرآن مورد تفسیر و تاویل قرار می دهند و همواره با یادآوری این پیمان ازلی، گویی اصواتی از موسیقی لاهوتی از آسمان ازل در گوش جانشان طنین انداز می شود؛ طوری که دچار شوریدگی و شیدایی وصفناپذیری می گردند و با تمام وجود به وجد و سرور می آیند. شنیدن خطاب الست در زمان ازل برای عارفان به مثابه نوشیدن شراب از جام محبت الهی است که جانشان را پُرشور و بی قرار می کند. شور و مستی عارفان ناشی از آن است که در این خطاب خداوند آنان را مستقیما مورد خطاب خود قرار داده است.
بررسی رؤیاواره در غزلیات حافظ با رویکرد اسطوره شناختی
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
95 - 111
حوزه های تخصصی:
رؤیاواره ها در مرز میان رؤیا و بیداری اتفاق می افتند که سرانجام منجر به کشف و شهودهای عارفانه می شوند. جریان شکل گیری رؤیاواره در اشعار حافظ پیوندی مستقیم با مبادی دینی و بن مایه های کهن الگویی و اسطورۀ بازگشت دارد. حافظ در رؤیاواره های خود، با استمداد از ناخودآگاه فردی و جمعی و با بازگشت به «عهد ازل» و «عالم الست»، قدم در عرصۀ آفرینش آدم می گذارد. به منظور حصول به این امر، دنیای زمان مند و مکان مند در نوردیده می شود و شاعر بیرون از قید زمان و مکان به نظارۀ آفرینش می نشیند. حافظ برای بیان تأثیرگذارتر این مؤلّفه ها از نماد و رمز و عناصر زیبایی شناسی دیگر استفاده کرده است؛ برای نمونه کلمات «دوش» و «سحر» در شعر حافظ، بیان دیگری از روزگار الست و فضایی است که رؤیاواره در آن اتفاق می افتد و در بیشتر مواردی که حافظ کلمۀ دوش و سَحَر را آورده، پیام یا بشارتی به زبان ادبی از جانب معشوق ازلی به همراه می آورد. در این پژوهش تلاش شده است با روشی تحلیلی - استنادی و با مراجعه به کتب تحلیلی دست اوّل در این حوزه به واکاوی، برجسته کردن و بررسی ابعاد و افق های مختلف موجود در رؤیا و اسطورۀ بازگشت مبادرت نماییم. اگرچه ابعادی از پژوهش انجام شده در آثار دیگر مورد مداقه قرار گرفته؛ امّا بررسی این مقوله با رویکرد اسطوره شناسی و روان شناسی مغفول مانده است که در این تحقیق به آن پرداخته شده است.
بازتاب آیه الست در کتاب فیه مافیه با نگاهی به مثنوی معنوی و دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
19 - 34
حوزه های تخصصی:
در تاریخ تصوف و عرفان یکی از مهم ترین مسائل نظری که تأثیری پایدار و عمیق بر همه جریان های فکری عرفانی و در پیِ آن، ادبی داشته، مسأله میثاق یا عهد الست (سوره اعراف /172) است. این مفهوم در صدر اسلام عمدتاً با واژگان مندرج در آیه و ارائه معنای ظاهری آن انعکاس می یافت؛ اما با ورود آن به آثار اندیشمندان، سیر معنایی و تطور واژگانی آن نیز تغییر یافت و اغلب با عشق ازلی درآمیخت که در اوج خود در آثار مولوی متجلی شد. مولانا در اشعارش، چه در مثنوی و چه دیوان کبیر با ترکیبات اضافی و وصفی به عهد ازلی با تمام مظاهر و مفاهیم متنوّع آن اشاره می کند و در خوشه ای معنایی با کلمات جانشین با واژه الست به تفسیر و تأویل آن ها می پردازد. مولانا در آثار منثور خویش از جمله کتاب فیه مافیه نیز به گونه ای خاص به مفهوم الست پرداخته است. برای دریافت این مفهوم باید از طریق قرینه سازی این اصطلاحات با موارد مشترک در مثنوی و دیوان کبیر به تفسیر آن ها راه یافت به گونه ای که این سه کتاب را باید شرح و بسط و تأویل و تفسیر یکدیگر دانست. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی ضمن ارائه بازتاب آیه الست در کتاب فیه مافیه از طریق نشان دادن برخی از موضوعات کلیدی هم نشین با این موضوع در کتاب یادشده، تفاوت شیوه این اثر با مثنوی معنوی و دیوان شمس را نیز بیان می کند.
نشانه شناسی لایه ای «اَلست» در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
15 - 48
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی در پی کشف قراردادهایی است که به تولید معنا می انجامد و هر واژه را به عنوان یک نشانه در فرایند دال و مدلول و دلالت، تحلیل و موجبات درک عمیق تر واژه را فراهم می کند. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و با تکیه بر علم نشانه شناسی لایه ای، به تحلیل واژه «اَلست» به عنوان یک نشانه انتزاعی که مدلول های متنوعی را می طلبد پرداخته است؛ زیرا مولانا این واژه را مانند دیگر واژگان قرآنی دستخوش تحول معنایی کرده و تصرفات بدیعی در آن ایجاد نموده است و هرگاه به این عبارت استناد می کند، پیوندهای معنایی خاصی را با مفهومی خاص بیان می کند. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که مولانا این واژه را در حوزه های معنایی با کارکرد هنری ویژه ای بکار برده و با این حوزه های معنایی ارتباط برقرار کرده است و با تسلط بر دقایق علوم عرفانی، فلسفی، تاریخی، روانی و از همه مهم تر قرآن و احادیث، توانسته مفاهیم این علوم را در خلال این واژه بگنجاند و صرفا قصد لفاظی و سخن آرایی از این واژه را نداشته است.