معماری اقلیم گرم و خشک

معماری اقلیم گرم و خشک

معماری اقلیم گرم و خشک سال 10 بهار و تابستان 1402 شماره 17 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

پیدایش مساجد در یزد؛ بازشناسی معماری مساجد سده های نخستین منطقه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مساجد نخستین یزد الگوی معماری سده های نخست هجری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۲۶
سیر تاریخی معماری مسجد در یزد را، مانند هر منطقه دیگری باید از سده های نخست هجری پی گرفت. در این بازه زمانی· آثار معماری اندکی در منطقه یزد به جا مانده است و متون تاریخی هم اشارات درخوری در این باره ندارند، از این رو گفتگو درباره این آثار، ازجمله مساجد، گام برداشتن در تاریکی محسوب می شود. در متون جغرافیای تاریخی سده سوم و چهارم هجری از چهار مکان دارای منبر در یزد نام برده شده است. شناخته-شده ترین مساجد سده های نخست هجری· مسجد جامع فهرج در حوالی شهر یزد است، اما درباره دیگر مساجد از این دست کم تر گفتگو شده یا آگاهی و اسنادی چندانی در دسترس نیست. پرسش پژوهش این است که، مساجد نخستین یزد کدامند، چه زمانی بنیاد یافته و از چه الگوی مکانی و معماری برخوردار بوده اند؟ روش پژوهش از گونه «تاریخی تحلیلی» است که با استناد به متون معتبر تاریخی، احضار شواهد موجود و تحلیل آن ها پیش خواهد رفت. مقصود این است که به پیدایش گونه بنای مسجد در منطقه یزد پرداخته و قواعد حاکم بر معماری این بناها بازشناخته شود. نتیجه این پژوهش نشان داد که در شهرها و قرای معتبری که در یزد وجود داشته، با فاصله دست کم دو سده از ورود مسلمانان، مساجدی در قامت یک اندام شهری یا روستایی ساخته شد. شواهد مساجد نخستین در کثه (یزد)، فهرج، خویدک، میبد، نایین و ابرکوه وجود دارد این مساجد از گونه شبستانی و مبتنی بر جرز و دیوار باربر اند، نه بناهای ستون داری که در دیگر مناطق شناخته می شوند. این بناها که ابعاد بزرگی ندارند، ویژگی های مشترک فضایی و فناوری ساخت دارند و همگی با ساخت مایه خشت و گِل بنا شده اند.
۲.

بررسی تغییرات تزئینات کاشی در نمای ایوان جنوبی مسجد جامع عتیق اصفهان پس از اقدامات مرمتی سال های 30- 1317(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اسناد تصویری مرمت مداخلات صفه صاحب مسجد جامع عتیق اصفهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۶۶
مسجد جامع عتیق اصفهان علاوه بر دارا بودن ارزشهای تاریخی و معماری، از نظر انواع مداخلات مرمتی در طی تاریخ، نیز حائز اهمیت است. چند دهه اول قرن حاضر نقطه عطفی در تاریخ مرمت ایران و مسجد جامع به شمار می آید. این سال ها آغاز مرمت نوین در ایران بود و این مداخلات الگوی مداخلات بعدی نیز قرار گرفتند. از این رو بررسی و مرور این مداخلات در بهبود مرمت امروز در جهت رعایت اصول مرمتی همچون حداقل مداخله و رعایت اصالت تاریخی اهمیت دارد. در مورد ایوان جنوبی مسجد جامع عتیق اصفهان، با توجه به اینکه گزارش مرمتی موجود نیست، پرسش های این پژوهش این گونه مطرح شدند که پیش از مرمت های سال های 30-1317 تزئینات نمای ایوان جنوبی (صفه صاحب) چه آسیب هایی داشت؟ در این بازه زمانی چه مداخلات مرمتی صورت گرفت؟ و این مداخلات بر مبنای اصول مرمت نوین چگونه ارزیابی می شوند؟ برای یافتن پاسخ پرسش های پژوهش ابتدا اسناد تاریخی تصویری از نمای ایوان جنوبی مسجد جامع جمع آوری شدند. همچنین از منابع کتابخانه ای مطالب مربوط به کاوش و مداخلات مرمتی در مسجد جامع طی دوره معاصر مطالعه شدند. سپس با روش قیاس تطبیقی- تحلیلی بر اساس میزان آسیب و ریختگی کاشی ها ترتیب زمانی اسناد تصویری مشخص شد. در مرحله بعد اسناد تصویری تاریخی با تصاویر وضع موجود مقایسه شدند و تغییرات آن استخراج شدند. از مهمترین یافته های پژوهش حاضر نام خطاط کتیبه ایوان است که به نام محمد رضا اصفهانی خطاط معروف صفوی بوده و طی مرمت حذف شده است. با بررسی مداخلات مرمتی این دوره می توان چنین استنباط کرد میزان مداخلات، بیش از حد ضرورت و تا حدی سلیقه ای بوده است و به نظر می رسد مداخلات صورت گرفته بدون بررسی تصاویر و اسناد سال های پیشین و وضعیت قبل تر بنا بوده است. همچنین اصول مرمت نوین از جمله حداقل مداخله، مستندنگاری و حفظ شواهد تاریخی رعایت نشده است.
۳.

شناخت مقبره اَبَش خاتون (خاتون قیامت) شیراز و معماری آن بر اساس مستندات تاریخی و شواهد موجود(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: صفویان اتابک اَبَش ام کلثوم خاتون قیامت برج مقبره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۶۶
مقبره «اَبَش خاتون» یا «خاتون قیامت» بخشی از میراث معماریِ کمتر شناخته شده شیراز است که انتساب آن به اتابک اَبَش محل اختلاف است و به سبب تخریب های گسترده سده اخیر بخش اندکی از آن برجای مانده است. هدف پژوهش کنونی دستیابی به روایتی از این بنا و محوطه آن مبتنی بر ارزیابی فرضیه های موجود و سپس بازسازی تصویری این عمارت است و می کوشد به این پرسش ها پاسخ دهد که پیشینه عمارت چیست و نقش والیان و حامیان زن در شکل گیری و شکوفایی آن، چه بوده است؟ شواهد تصویری موجود از این بنا چه ویژگی هایی را آشکار می سازند؟ و معماری، هندسه بنا و تزئینات آن چگونه است؟ روش پژوهش «تفسیری-تاریخی» است. نتایج نشان می دهند که این محوطه در روزگار دیلمیان (سده 4ق)، شکل اولیه خود را به عنوان «مشهد اُمّ کلثوم» یافته و در عصر سلجوقی رونق گرفته است. بیشترین سهم در شکوفایی این محوطه در نیمه نخست سده 7ق است که به «قبرستان آل سُلغُر» بدل گردید. اتابک اَبَش، رباطی به نام خود ساخت و بعدها کردوچین عمارتی تازه بساخت یا جسد اَبَش خاتون را به همان رباط بازگرداند. مطالعه مستندات موجود به ویژه عکس ها و نقشه ها نشان می دهند که از سده 12 تا 14ق، همواره این بنا به «خاتون قیامت» شهره بوده است. هرچند تزئینات آن کاشی معرق است ولی پلان مربع شکل و نمای متقارن آن به گونه ای است که «نسبت ارتفاع به عرض» و «بلندی گنبد خارجی» همگی یاد آور الگوی ساخت مقبره های برجی روزگار ایلخانی هستند که شاید با مرمت های پی در پی در اوایل عصر صفوی شکل نهایی کنونی خود را یافته باشد.
۴.

هندسه نظری بسط و گسترش کاربندی (نمونه مورد مطالعه: کاربندی 16)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاربندی کاربندی گسترش یافته کاربندی 16 سازه های سنتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۹۷
گسترش کاربندی یکی از شیوه های ایجاد پوشش های متنوع در معماری سنتی بوده و کاربندی گسترش یافته بخش مهمی از آثار تاریخی معماری ایران را تشکیل می دهد. با این حال این نوع کاربندی در گونه شناسی های انجام شده جایگاه قابل توجهی نداشته و تا کنون پژوهشی هدفمند در زمینه چگونگی این بسط و گسترش صورت نگرفته و هر آنچه با این مضمون مشاهده شده، مطالعات پراکنده ای است که در خلال سایر پژوهش ها آمده است. پژوهش حاضر با هدف فهم بیشتر سازه های سنتی به بررسی هندسه نظری بسط و گسترش کاربندی، توسعه زمینه برای رسیدن به تنوع بیشتر و الزامات پیاده سازی کاربندی در زمینه های جدید پرداخته است. روش پژوهش به شیوه تحلیل توصیفی و استدلال منطقی با بررسی گزاره های هندسی است. جمع آوری اطلاعات از طریق بررسی های کتابخانه ای و مدل سازی رایانه ای انجام شده و جهت تدقیق بررسی ها، کاربندی 16 به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد کاربندی گسترش یافته گونه مفصلی از کاربندی ها است که از تقاطع دو یا چند زمینه مادر همسان یا غیر همسان شکل گرفته است و با توجه به دو مؤلفه زمینه و فاصله اتصال، فرم های متنوعی را ایجاد می نماید. زمینه کاربندی گسترش به سه روش هندسه محیطی، هندسه غیرحذفی و هندسه حذفی قابل شکل گیری است. لذا این نوع کاربندی در انواع زمینه های چندضلعی منتظم، غیرمنتظم با تقارن محوری و غیرمنتظم بدون تقارن محوری با شرایط خاص خود قابل پیاده سازی است. در هندسه های محیطی شرایط فاصله اتصال همانند کاربندی در زمینه مادر است، اما در هندسه های حذفی و غیرحذفی تعداد تقسیمات میان دو پایه مجاوری که بیشترین فاصله را از هم دارند، تعیین کننده حداقل فاصله اتصال در آن ها است.
۵.

بررسی مفهوم ارزش فضایی در خانه های سنتی ایران بر اساس دو عامل شیوه زندگی و تفاوت فضا (نمونه موردی: خانه افشاریان شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزش فضایی شیوه زندگی تفاوت فضا خانه های سنتی ایران شیراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۱۱
ارزش فضایی، بیان ارتباط میان الگوهای فضایی و عملکرد آنها است که منجر به انعکاس ابعاد فرهنگی- اجتماعی جامعه در کالبد معماری می گردد. با این توصیف می توان چنین برداشت نمود که ارزش فضایی، ارتباط مستقیمی با ویژگی های فضایی از یک سو و نحوه استفاده ساکنین از آن از سوی دیگر دارد که این امر منجر به هدایت نظام های فعالیتی و الگوهای رفتاری ساکنان مختلف در آن می-گردد. از این رو، بررسی الگوهای رفتاری افراد استفاده کننده از فضاهای ساخته شده می تواند زمینه ساز خلق فضاهای مطلوبی شود که بیشترین بازدهی را برای استفاده کنندگان از آن فضا به همراه دارد. بر این اساس، این پژوهش درصدد آن است تا به بررسی مفهوم ارزش فضایی در خانه های سنتی ایران که به واسطه تنوع فعالیتی در فضاهای متعدد آن، حائز ارزش های متنوع و متفاوتی هستند، بپردازد؛ از این رو، راهبرد پژوهش، ترکیبی از نوع پیمایشی است؛ نخست در شهر شیراز به عنوان نمونه موردی به بررسی عامل شیوه زندگی با استفاده از منابع و اسناد تاریخی و کتابخانه ای، مشاهده و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با اساتید و متخصصین پرداخته شد؛ سپس عامل تفاوت فضا با استفاده از روش نحو فضا توسط نرم افزارهای ای گراف و دپث مپ مورد بررسی قرار گرفت؛ آنگاه می توان بر اساس منطق فازی در رویکرد ترکیبی محتوایی- نحوی و با استفاده از نرم افزار متلب به تحلیل مفهوم ارزش فضایی برای تمامی فضاها پرداخته و فضاهای هم ارزش را مشخص نمود. نتایج نشان می دهند که منطق فرهنگی- اجتماعی حاکم بر فضاها و تاثیرات عمیق منتج از آن بر ساختار فضا و روابط بین فضاهای موجود در هر پیکره بندی فضایی منجر به شکل گیری نظام های فعالیتی و الگوهای رفتاری ساکنان مختلف بنا می گردند و به واسطه تنوع فعالیتی در فضاهای متعدد خانه، حائز ارزش های فضایی متنوع و متفاوتی می گردند.
۶.

نقش طب سنتی و فیزیولوژی انسانی در معماری حمام ایرانی (نمونه موردی: حمام کهیار دهدشت، حمام علی قلی آقا اصفهان، حمام وکیل شیراز و حمام بکان بهبهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طب سنتی معماری حمام های تاریخی امور طبیعیه مزاج درمان و سلامتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۸۹
بیان مسئله: معماری دامنه وسیعی داشته و با علوم بسیاری در ارتباط است، که این موضوع اهمیت آن را افزایش می دهد. لذا به نظر میرسد یکی از علومی که معماران گذشته آن را فرا می گرفتند، طب بوده است؛ و مؤید آن بنا های به جای مانده از گذشته، آثار مکتوب مرتبط با توصیه های طبی و کاربرد آن در معماری است. حمام یکی از کاربردی ترین و تخصصی ترین عناصر طبی معماری شهرها و روستاهای ایران است که متأسفانه اطلاعات موجود پیرامون آن، بیشتر جنبه فرهنگی و اجتماعی دارد و معماری آن از بعد فضایی درمانی و رابطه کالبد بنا با انسان کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اهداف تحقیق: تحقیق حاضر با رجوع به منابع معتبر طب سنتی، به رابطه عناصر حمام های ایرانی با مسئله پیشگیری و درمان و نیز چگونگی شکل گیری حمام با توجه به طب سنتی می پردازد. باتوجه به اینکه تبیین نظام سلسله مراتب حمام بر مبنای کارکردهای بهداشتی و درمانی بوده است، هدف این تحقیق، مطالعه این فرضیه است که معماری حمام های ایرانی از ادوار پیش از اسلام و سپس در دوران اسلامی، در راستای حفظ سلامتی و یا درمان شکل گرفته است. روش تحقیق: رهیافت مقاله حاضر مبتنی بر تفسیر تاریخی شواهد مستند است که در قالب متون طبی به موضوعات مرتبط در معماری حمام پرداخته اند. چارچوب نظری که این پژوهش بر آن استوار است، بررسی رابطه عناصر و اجزا معماری حمام و سلامت انسان از منظر طب سنتی است. بنابراین این پژوهش به لحاظ معرفت شناسی در پارادایم تفسیری یا برساختی (ساختارگرایی)، به لحاظ جهت گیری نظری، به لحاظ رویکرد (شیوه استدلال) تطبیقی، به لحاظ نوع داده ها کیفی، به لحاظ نوع نتایج توصیفی-تحلیلی و به لحاظ رهیافت تاریخی-تفسیری است که به شیوه تحلیل گونه شناسی و با شیوه گردآوری داده کتابخانه ای (اسنادی) و با ابزار نقشه خوانی، سند خوانی و فیش برداری انجام شده است.
۷.

قیدِ معماری؛ وجوه و حدود آن: جستاری در تحول نظام مفهومی معماری متاثر از رجوع به قابلیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قابلیت قید معماری شبکه تعاملی کنج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۷
قابلیت مفهومی نوپا در گفتمان معماری است که ضمن پاسخگویی به چالش های مرتبط با مسئله معنا این امکان را فراهم آورده از منظری نو به اثر معماری بنگریم و مبتنی بر اندیشه ای نو درباره آن بیندیشیم. ماحصل این تحول، استحاله نظام مفهومی معماری و زایش و برجسته شدن سلسله ای از مفاهیم دیگر است. تبیین این مفاهیم گام نخست در تضمین کارایی و هوده مفهوم قابلیت در مقام نظر و عمل خواهد بود. این پژوهش با دغدغه بی هوده و ابتر ماندن این مفهوم، متوجه اقتضائات مفهومی حضور قابلیت در گفتمان معماری شده است. بر همین مبنا، ضمن طرح مفهوم قید به عنوان زوج مفهومی قابلیت در تلاش است بستری نظری برای تبیین این مفهوم بگشاید و به ارائه مدلی نظری برای تدقیق فهم آن بپردازد. رویکرد این پژوهش کیفی است که مبتنی بر استدلال منطقی و روش توصیفی_ تحلیلی محقق شده است. در همین راستا نخست برخی اقتضائات نظری مفهوم قابلیت از طریق بسط آن و با تکیه بر مفاهیم کنج و شبکه تعاملی اثر معماری تبیین می شود و مبتنی بر آن وجاهت و اعتبار مفهوم قید معماری عیان می گردد. در ادامه وجوه و حدود قید معماری از طریق ترسیم ساختار مفهومی آن تبیین می شود. این ساختار ماهیتی سه وجهی دارد که با تکیه بر سه مؤلفه مولد، کارکرد و قلمرو قید چارچوب بندی شده است. ساختار ترسیمی مبتنی بر ویژگی هایی طیف گونه همچون همسازی، ماهیت سلسله مراتبی، سختی و حقیقی بودن قیود امکان تمییز گونه های مختلف قید معماری را از یکدیگر ممکن می سازد و بدین طریق فهمی عمیق تر از قید معماری به دست می دهد.
۸.

قوانین و مقررات تأثیرگذار بر ماندگاری معماری و شهرسازی دوران صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قوانین و مقررات ماندگاری دوره صفوی آثار معماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۱۷
پژوهش هایی که تاکنون در زمینه مطالعات معماری ایران صورت گرفته، بیشتر کالبد آثار را بررسی کرده و کمتر به بررسی عوامل جانبی، و مسائل اجتماعی و فرهنگی مؤثر در اجرا و اداره و استفاده از یک بنا پرداخته شده است. از جمله این عوامل می توان به نحوه نگرش شاهان در حوزه ساخت وسازهای معماری در ادوار تاریخی مختلف، و کنترل و مدیریت شهرها اشاره نمود. به نظر می رسد معماری ایران در ارتباط با ماندگاری و طویل بودن عمر مفید بنا اصولی داشته که معماران براساس آن عمل می کرده اند. خلق آثار معماری مطلوب و باکیفیت که ظرفیت ماندگاری و سازگاری با زندگی و گذر زمان را داشته باشند، از دیرباز در پهنه ایران اتفاق افتاده است. این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا مقررات مرتبط با معماری و دستورات شاه صفوی توانسته بر مانایی و افزایش طول عمر آثار مؤثر واقع شود؟ در این پژوهش از نظریه ای زمینه ای برگرفته از داده هایی که در طی فرآیند پژوهش به صورت نظام مند گردآوری و تحلیل شده ، سود جسته شد. براساس این روش، ابتدا کدگذاری باز تا مرحله اشباع نظری صورت پذیرفت و پس از آن دسته بندی و تجزیه وتحلیل کدها تا مرحله کدهای گزینشی انجام شد. هدف از تدوین این نوشتار ابتدا خوانش متون و اسناد و استخراج مقررات موجود در دوره صفوی و سپس سنجش تأثیر آن در افزایش عمر مفید آثار معماری دوره مذکور است. ابتدا مقررات دوران صفوی مرتبط با ساخت های معماری یا فضاهای شهری جمع بندی شده و سپس رابطه این عوامل و عمر مفید ابنیه بررسی شده قرار گرفته است. پس از این مرحله، عوامل مؤثر و مرتبط در چهار دسته کلی 1.عوامل اقتصادی، 2. عوامل فرهنگی و اجتماعی، 3. عوامل امنیتی و نظامی، و 4. عوامل معماری و شهرسازی رده بندی شده و به عنوان عوامل تأثیرگذار معرفی شده اند.
۹.

بررسی وتطبیق نیارشی دو آرامگاه باباتوکل و میرمطهر در روستای بابالنگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منظر فرهنگی شناخت کالبدی فنون ساخت آرامگاه باباتوکل آرامگاه میرمطهر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۹۳
موضوع پژوهش این مقاله بر مطالعه دو آرامگاه باباتوکل و میرمطهر واقع در روستای بابالنگر از توابع استان خراسان رضوی متمرکز است که نسبت به دیگر آثار موجودِ روستا، در وضعیت مناسب تری قرار دارند. این دو بنا از لحاظ فرهنگی و طبیعی در بستری غنی از ابنیه تاریخی در جوار خود بهره مند بوده اما تاکنون مورد بررسی و شناخت دقیق قرار نگرفته اند. چگونگی نیارش بناهای مورد بحث و دوره ها، ساختارهای تاریخی و بانیان احتمالی، پرسش های این پژوهش بود. شناخت هر چه بیشتر این دو آرامگاه موجب تصمیم گیری های موثرتری در آینده برای رفع آسیب ها و همچنین ماندگاری آن ها خواهد بود. هدف پژوهش مستندنگاری دو آرامگاه و بررسی پیشینه ی تاریخی آن ها و بررسی دوره بندی و الحاقات ابنیه و فنون ساخت و طراحی دو آرامگاه و مقایسه بایکدیگر برای حصول نتایج مورد انتظار است. با استفاده از روش های گردآوری و مطالعات اسنادی، میدانی، ویژگی های دو آرامگاه بررسی شد. مطالعات اسنادی شامل مطالعه کتاب ها، سفرنامه ها، وقف نامه ها، عکس ها، مقالات، مجله ها و نشریات، پایان نامه های مرتبط و سایر موارد تحقیقاتی است. مطالعات میدانی نیز از طریق حضور و بازدید از سایت، رولوه و اصلاح نقشه ها و تهیه عکس انجام گرفته و همچنین مصاحبه و گفتگو با صاحب نظران، کارشناسان و اهالی منطقه بود. روند پژوهش مشخص کرد که دوره ساخت بنا، مربوط به عصر تیموری است و شخصی با لقب «بلقیس زمان» بانی آن بوده است. هسته اولیه آرامگاه ها، مقبره ای چهارتاقی گنبددار با چهار بازشو بوده که در دوره های بعد سه بازشو بسته و دو ایوان در قسمت شرقی بنا اضافه شده است. نتایج بررسی ها، شباهت ها و تفاوت های دو آرامگاه در نوع قوس ها و پلان و پوشش ها و فنون اجرا و مصالح را نشان داد. یافته های پژوهش، نشان داد که آرامگاه میرمطهر با فاصله زمانی خاصی از آرامگاه باباتوکل ساخته شده و ایرادات سازه ای قبلی، در آن رفع گردیده است.
۱۰.

بررسی فضا-زمان مبنای حفاظت میراث معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حفاظت و توسعه پیوستار فضا-زمان میراث معماری فضا زمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۵۷
میراث معماری پیوستار فضا-زمانی است که در تعامل انسان و فضا در زمان شکل گرفته و تمایز و تداوم خود را تعریف کرده است. ارزش های وابسته به ابعاد فضا و زمان این پیوستار، منجر به شکل گیری مفهوم و امرِ حفاظت آن در تعامل با مفهوم توسعه و امرِ تغییر شده است. فرایند حفاظت و توسعه بایستی منجر به تداوم این پیوستار فضا-زمانی و ارزش های آن شود. بر این اساس، مقاله پیش رو با هدف اصلی بیان ذهنیت و فعلیت حفاظت و توسعه معماری تاریخی نسبت به عناصر تعریف کننده معماری: فضا و زمان، به سؤال اصلی «آیا فرایند حفاظت و توسعه معماری تاریخی، توانسته است پیوستار فضا-زمانی آن را در زمان تداوم بخشد؟»، با رویکرد کیفی و روش استدلال منطقی و شیوه کتابخانه ای پاسخ می دهد. یافته ها نشان می دهد که در سیر تاریخی حفاظت و توسعه، معماری فضایی سه بعدی که بر آن زمان خطی عارض می شود پنداشته شده است و بر این اساس، دو دیدگاه کلی نسبت به این پیوستار فضا و زمان شکل گرفته است: یکی، جدایی زمان از فضا در طی زمان و محصول زمان گذشته بودن فضا، و دیگری، جدایی زمان گذشته از فضا در طی زمان و محصول زمان حال و آینده بودن پیوستار فضا و زمان. در دیدگاه دوم، پیوستارهای فضا و زمانی به تعداد فرایند های حفاظت و توسعه بازتولید می شود. نتیجه حاکی از آن است که حاکمیت دیدگاه خطی و عینی بر «زمان»، تقدم فضا بر زمان و عدم ورود زمان به جوهره پدیده ها و جدایی زمان از فضا، باعث عدم تداوم پیوستار فضا-زمانی در زمان شده است.
۱۱.

تحلیل اثرپذیری مؤلفه های پیکره بندی کالبدی و فضایی خانه های قاجاری از فرهنگ و اقلیم در مناطق "گرم و خشک" و "گرم و مرطوب" ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خانه های قاجاری اقلیم فرهنگ اقلیم گرم و خشک اقلیم گرم و مرطوب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۹۰
معماری همواره از نظر کالبدی و فضایی نمود شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقلیمی و اقتصادی در جامعه بوده است. ساختار معماری خانه های تاریخی دوران قاجار در جهت تطبیق با نیازهای فیزیکی و روانی کاربر بسته به شرایط زمینه ای از عوامل شکل دهنده کالبد به شکل و میزان یکسان پیروی نکرده است. مؤلفه هایی همچون جهت گیری خانه، ترکیب بندی، تزئینات، سلسله مراتب، عملکرد، مقیاس، نور و روشنایی من جمله شاخصه هایی هستند که تحت تأثیر عوامل مختلف قرار گرفته و کالبد معماری را شکل داده اند. این مقاله به دنبال تحلیل اثرپذیری مؤلفه های پیکره بندی کالبدی و فضایی خانه های تاریخی دوران قاجار از عوامل فرهنگ و اقلیم از طریق مقایسه تطبیقی در دو اقلیم با یک وجه مشترک مشتمل بر اقلیم های گرم و خشک و گرم و مرطوب ایران است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده و جمع آوری مطالب به روش کتابخانه ای و مشاهده میدانی انجام شده است. در فرآیند آنالیز موضوع پژوهش و در جهت شاخص سازی عوامل تاثیرگذار بر مؤلفه های کالبدی و فضایی، تعداد چهار خانه قاجاری با دو فرم متفاوت مشتمل بر فرم های حیاط مرکزی و بلوکی در شهرهای شاخص اقلیم های مذکور انتخاب شدند تا از طریق تحلیل قیاسی بین فرم های متضاد در یک اقلیم و فرم های یکسان در اقلیم های متفاوت، نحوه و میزان اثرپذیری مؤلفه های کالبدی و فضایی از عوامل مختلف مشخص شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در اقلیم گرم و خشک، عامل فرهنگ بیشترین تاثیر را بر روی مقیاس خانه و عملکرد فضاها داشته و مصالح، ترکیب بندی، نما و تزئینات بیشترین تأثیر را از اقلیم پذیرفته اند در حالی که در منطقه گرم و مرطوب، مؤلفه های سلسله مراتب، نما و تزئینات، نور و روشنایی بیشتر تحت تأثیر فرهنگ بوده و اقلیم بیشترین تاثیر را بر روی فرم خانه، جهت گیری، مصالح و عملکرد داشته است.
۱۲.

مقایسه تاثیر مصالح جداره های خارجی بر آسایش حرارتی ساکنین و انتخاب مصالح بهینه در اقلیم گرم و نیمه خشک (نمونه موردی: شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آسایش حرارتی دیوار خارجی عایق حرارتی کاهش مصرف انرژی دزفول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۸۰
ارزیابی دیوار خارجی ساختمان به جهت دستیابی به ساخت و سازی پایدار در صنعت ساختمان سازی مسکونی ودر راستای کاهش مصرف انرژی وایجاد شرایط آسایش ساکنین دراقلیم های مختلف همواره دارای اهمیت است. پژوهش حاضر تلاش داردتا رفتار حرارتی مصالح به کاررفته دردیوارهای خارجی ساختمان های مسکونی واقع درشهر دزفول رامورد بررسی قراردهد. مدل های آزمایشی مورد بررسی جمعا شامل دوازده نوع دیوار با مصالح: آجر سوراخدار، بلوک سفالی، بلوک هبلکس و بلوک لیکا به همراه عایق های حرارتی ETICS و XPS هستند. در انتها به منظور شناسایی شرایط آسایش در درون فضاهای مسکونی با در نظر گرفتن مقیاس هفت گانه اشری بهینه ترین دیوار معرفی می گردد. پژوهش فوق دارای روش شناسی کمی و مقایسه ای است که بر پایه مطالعات کتابخانه ای و میدانی با شبیه سازی 12 نوع دیوار در اقلیم گرم و نیمه خشک دزفول توسط نرم افزار دیزاین بیلدر به تجزیه و تحلیل پرداخته است.نتایج شبیه سازی در حالت ناپایدار مغایر با شرایط پایدار در اقلیم گرم و نیمه خشک است. براساس روش محاسباتی شرایط پایدار، دیوار با ضریب هدایت حرارتی کمتر دارای رفتار حرارتی بهینه تری است. در حالی که در شرایط ناپایدار، دیوار با جرم حرارتی بالاتر نقش موثرتری را به جهت دستیابی به شرایط آسایش حرارتی ساکنین ایفا می کند. از میان 12 دیوار بررسی شده، با توجه به شرایط آسایش نشان داده شده در شاخص PMV و نظر به نیاز غالب سرمایش اقلیم گرم و نیمه خشک دزفول می توان نتیجه گرفت که دیوارهای دارای عایق حرارتی ETICS و XPS دارای عملکرد مناسبی نیستند. در حالی که دیوارها با آجر سوراخدار، بلوک سفالی، بلوک هبلکس و بلوک لیکا بدون عایق حرارتی عملکرد بهتری را دارا هستند؛ از میان این دیوارها، دیوار با بلوک لیکا بدون عایق حرارتی مناسب ترین رفتار حرارتی و دیوارها با بلوک هبلکس و آجر سوراخدار هر دو بدون عایق حرارتی به ترتیب در رتبه دوم و سوم در جهت دستیابی به آسایش حرارتی و کاهش مصرف انرژی قرار می گیرند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۷