مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ایران شناسی
حوزه های تخصصی:
"به سفرنامهها به عنوان یکی از منابع مهم شناخت ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی جوامع توجه شده، ولی این توجه همواره با محدودیتهایی در فهم، شناخت و تفسیر نیز قرین بوده است. سفرنامهها در واقع، نوعی روایت است، روایتی که قالبِ زمان، مکان، موقعیت و رخدادها، تنگناهایی را برای آن به وجود میآورد. روایت سفرنامهنویسان غیرایرانی درباره ایرانیان و ویژگی های فرهنگی ـ اجتماعی آنان موضوعی است که در مقاله حاضر به آن پرداخته شده است. در تاریخ غرب، یکی از رسانههای مهم در شناخت ایران و در کل، برای سایر دیگریها، سفرنامهها بوده است که بنیانهای اولیه تصاویر دیگران را در سنت غربی فراهم میکرده است .این روایت وجهی آسیبشناختی دارد، وجهی که در سفرنامههای خارجی شکلی غالب به خود گرفته است و قطعاً، برداشتی یک سویه و مبتنی بر پیش فرض های غربی از سابقه تاریخی ماست، اما درس آموز، تامل برانگیز و رفع شدنی است.
"
نگاهی انتقادی به ایران شناسی آرتور میلسپو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرتور چستر میلسپوی آمریکایی به دلیل ماموریت مستشاری خود در ایران یکی به سال 1301 ه.ش. و دیگری به سال 1321 ه.ش.- و انجام اصلاحات در امور مالیه و دارایی ایران، شهرت و جایگاهی ویژه در تاریخ سیاسی معاصر یافته است. ایرانیان به دلیل پیشینه تجربی سلطه گری روسیه و انگلستان، هر گاه که می توانستند فارغ از تحمیل ها و اجبارهای استعمارگرانه تصمیم بگیرند در هنگامه های بهره گیری و به کارگیری نیروهای متخصص ترجیح می دادند از کشورهایی مستشار استخدام کنند که آن کشور از یک سو، پیشینه استعمارگرانه و از دیگر سو علقه های استثمار گرایانه نسبت به ایران نداشته باشد. بنابراین کشورهایی همچون آمریکا، فرانسه، آلمان، اتریش و ایتالیا همیشه این بخت و اقبال را می یافتند که در کشورهای افسانه ای مشرق زمین مستشارانی داشته باشند. نگارنده بر این است با تکیه کامل بر دو کتاب وی- مامویت آمریکایی ها در ایران و آمریکایی ها در ایران- موضوع را از منظری دیگر پی جویی کند. در پیوند نابرابرانه کشورهای قدرتمند استعمارگر و کشورهای ضعیف استعمار شونده، کشور قوی به دلیل دردآور "نگاه کارکردی" کشور ضعیف را از منظر "نگاه کارپذیری" می نگرد و ساحت تحلیل را مبتنی بر پیوند «سوژه» و «ابژه» می کند. در این پیوند کنشگر به خود اجازه می دهد نحوه شناسایی اش را از "دیگری" یا کنش پذیر بر معیارهای خود مبتنی کند و جایی برای بازنمودن مستقلانه دیگری نمی گذارد. هنگامی که از فاعل و موضوع شناسایی سخن به میان آید به نظر می رسد نخستین گام نقد ایران پژوهی غریبان برداشته شده است.
تاریخ ایران در تاریخ نگاری سرپرسی سایکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرپرستی سایکس یکی از چهره های برجسته شرق شناسی و ایران شناسی انگلستان است که در دوران حیات خود تحقیقات و مطالعات گسترده ای در حوزه شرق شناسی و ایران شناسی داشته است. او نزدیک به نیم قرن از عمر خود را در کشورهای آسیایی و آفریقایی سپری کرد که حداقل 25 سال از آن در ایران بوده است. ضرورت مسوولیت های سیاسی و نظامی سایکس در ایران از یک سو، و علاقه و همت او در تحقیقات و مطالعات از سوی دیگر، وی را ناگزیر به سفرهای طولانی کرد که حداقل شش بار آن به ایران بوده و در طی این مسافرت ها، اقدام به تحقیقات گسترده و همه جانبه کرد و اطلاعات ارزشمند و مفیدی جمع آوری نمود. کثرت و تنوع آثار او در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، دینی و به ویژه تاریخ و جغرافیا، نشانی از وسعت و عمق اطلاعات و همت و پشتکار وی دارد.سایکس در زمینه تاریخ ایران، کتابی تحت عنوان «تاریخ ایران» از آغاز تا عصر خویش را به رشته تحریر در آورد. او در این کتاب و نیز سایر آثار خود از منابع فراوانی از یونانی، رومی، سریانی، ارمنی و عربی گرفته تا اکتشافات باستان شناسان فرانسوی، و نیز از آثار ایران شناسان و مورخان انگلیسی گرفته تا مشاهدات و مطالعات شخصی خود بهره برد. او مدعی است که با این کار خود خلا به وجود آمده در طول صد سال قبل یعنی از زمان تالیف تاریخ ایران سرجان مالکم به این طرف را، پر کرده است. ویژگی های تاریخ نگاری او یکی از مسایل بسیار مهمی است که در این مقاله به تفصیل از آن سخن رفته است. مسایلی از قبیل انگیزه ها، اهداف، دیدگاه ها و تاثیرات محیط پیرامونی و اندیشه های اجتماعی در نوع نگاه او به تاریخ ایران از آن جمله است.
نقد و تحلیل دیدگاه مستشرقان غربی درباره حماسه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوشش مستشرقان برای شناخت بیشتر ایران،توجه آنان را به شاهنامه برانگیخته و پژوهش های ارزنده آنان نتایج سودمندی را عاید ایرانیان کرده است. با دقت در نظریات آنان، حقایقی از نیات پیدا و پنهانشان آشکار می شود که اساساً کمتر بدان توجه شده است. پی گیری پاسخی مناسب برای مسئله هایی چون«تلقی ها و دریافت های عرضه شده در تحقیقات مستشرقان، بازتاب واقعی از ایران و حماسه ملی آن است یا تصویری مغشوش و مغرضانه؟» «محققان غربی در پی اثبات یا تلقین کدام جنبه از جنبه های شاهنامه اند، معرفت یا هویت؟ یا هیچ کدام از آن دو؟»،«تحقیقات مستشرقان همسو با نیات سیاستمداران غربی یا احیاناً اثبات پیش زمینه های سیاسی آنان بوده یا صرفاً به عشق علم اندوزی و جستجوگری های مطالعاتی و علم برای علم؟ یا تلفیقی از این دو؟»، نگارندگان را برآن داشته تا با روشی توصیفی- تحلیلی با استناد به آثار و اظهارنظرهای مستشرقان انگلیسی،آلمانی و فرانسوی درباره فردوسی و شاهنامه او، به نقد و تحلیل اندیشه ها و مقایسه آنها بپردازند و با توجه به تفاوت ماهوی نگرش شاهنامه پژوهان روسی و حوزه شوروی سابق و هراس از گستردگی پژوهش و افزودگی بر حجم مطالب، نظریات آنان را از گستره تحقیقی این مقاله خارج کنند.
نقدی از دیگر - ایران شناسی انگلیسی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن نوزدهم میلادی، ایران« موضوع شناسایی» قرار گرفت:
1. ایران معبری استراتژیک برای نگاهبانی از هندوستان محسوب می شد؛
2. ایران نمی بایست برای دشمنان انگلستان تبدیل به راهرویی می شد که از طریق آن بتوانند به منافع بریتانیا در هندوستان ضربه بزنند.
بنابراین، رفتار سیاسی و دیپلماتیک ایران می بایست کنترل می شد. برای کنترل رفتار سیاسی و دیپلماتیک ایرانیان، آنچه ضروری به حساب می آمد آن بود که تاریخ، تمدن و فرهنگ کشور ایران می بایست« مورد و موضوع شناسایی» قرار می گرفت. نگارنده با خوانش کتاب هایی از جرج کرزن، جیمزفریزر، پرسی سایکس، آرتور هاردینگ، ریدربولارد و دنیس رایت که همگی در انگلیسی بودن مشترک هستند، می خواهد با تکیه بر برداشت ادوارد سعید، شرق شناسی انگلیسی ها را مورد کند و کاو قرار دهد. به نظر می رسد جوهر شرق شناسی غربیان، عبارت از« تثبیت آقایی و برتری غرب بر شرق» است؛ و این نکته پذیرفتنی است که شرق شناسی به مثابه یک علم، تنها وقتی پدید آمد که غرب خود را چیره و مالک عالم دانست و با تکیه بر برتری موقعیت خویش و موضع فرادستانه، نمی خواست این هژمونی را از دست بدهد. شرق به مثابه یک «دگر» یا other دنیای غرب، از یک تفکیک صرف جغرافیایی نابرابر میان فقر و ثروت به زنجیره ای از توجهات حساب شده و معطوف تبدیل می گردد. معادله حقارت شرق در برابر برتری غرب، از آن جا شکل می گیرد که دلیل چیرگی، عبارت از دانش و معرفت کشوری نسبت به کشور دیگر است. سیاحان و سفرنامه نویسان، نقش میانجی فهم «دیگری فرهنگی» را ایفا کرده اند. این سفرنامه نویسی ها و خاطره نگاری ها به ویژه برای تمدن غرب، مهم ترین واسطه درک دیگری و ابزار ساختن دنیایی از دیگر بودگی ها بر مبنای غرابت و اعجاب بوده اند؛ دنیایی که غرب آن را ساخت تا در آینه آن، خودش را بشناسد، بسازد و بر صدر نشاند.
نگاهی گذرا به گنجینه کویر: کتابخانه عمومی امیر توکل کامبوزیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتابخانه عمومی کامبوزیا در 6 کیلومتری شهر زاهدان واقع شده است. این کتابخانه با داشتن حدود 20 هزار جلد از کتب نفیس و کمیاب به زبان های لاتین، عربی و فارسی از مجموعه های گرانبها و کم نظیر و متأسفانه ناشناخته کشور به حساب می آید. پژوهش حاضر به معرفی این مجموعه می پردازد، منابع نفیس، کمیاب و ارزشمند آن را برای پژوهشگران معرفی می نماید، شاید از این طریق مسئولان امر و متولیان فرهنگی جامعه به ارزش و اهمیت این مجموعه بیشتر پی ببرند و امکانات و تسهیلات بیشتری برای استفاده بیشتر کاربران از این مجموعه را فراهم کنند. کتابخانه کامبوزیا از نظرِ داشتنِ منابع ایران شناسی تاریخ و تمدن ایران و اسلام به زبان های لاتین بسیار غنی، از نظر منابع اسلام شناسی و منابع مرجع غربی و فارسی نسبتاً غنی بوده و مجموعه اقبال شناسی آن به زبان های اردو و فارسی نیز قابل ملاحظه است.
ایران شناسی انگلیسی؛ زمینه ها و رویکردها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«شرق شناسی» را مجموعه ای از مطالعات و تحقیقات دانشمندان و مؤسسات کشورهای غربی در موضوعات و مسائل مختلف شرقی دانسته اند. ایران شناسی، به عنوان شاخه ای از شرق شناسی را می توان مجموعه منظمی از مطالعات و پژوهش ها دانست که از سوی دانشمندان غربی برای شناخت: زبان، ادبیات، تاریخ، متون دینی، اندیشه ها، فرهنگ ایران زمین و حوزه تمدنی ایرانی صورت گرفته است. انگیزه و اهداف این مطالعات، دهه های چندی است که در کانون مباحثه ها و مجادله ها واقع شده است. این پژوهش، با بررسی و تحلیل محتوای آثار ایران شناسی انگلیسی قرن نوزدهم و نیمه اوّل قرن بیستم و بازنمایی نسبت آن با اقتضائات سیاسی، نظامی و اقتصادی انگلیس در ایران و آسیا، این سؤال را مطرح می سازد که ارتباط بین سیاست های انگلیس در ایران و آسیا و پژوهش های ایران شناسی آن ها چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که دولت انگلیس، از ایران شناسی به عنوان سازه ای استعماری بهره جسته است و نیز ایران شناسان انگلیسی با پژوهش های خود در ایران، به برسازی هویت خودی نیز توجه داشته اند. اسلام ستیزی، باستان گرایی و نژاد گرایی، از دیگر ویژگی های ایران شناسی انگلیسی است.
رویکرد و روایت ولادیمیر مینورسکی از تحول و تکامل جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ولادیمیر مینورسکی از مهمترین ایران شناسان قرن بیستم است و آثار پژوهشی او از تنوع زیادی در مطالعات جغرافیایی، تاریخی و ادبیات ایران برخوردار است. مسئله این مقاله بررسی رویکرد و روایت ولادیمیر مینورسکی از چگونگی تحول و تکامل جامعه ایرانی است که تلاش شده با بررسی مهمترین آثار و ویژگی های مطالعاتی او به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که از نظر وی چه عواملی باعث ماندگاری جامعه ایرانی و تحول در تاریخ این کشور شده است. در پژوهش حاضر زوایای جدید و ناشناخته ای از فعالیت های ایرانشناسی مینورسکی روشن می شود. مهمترین آنها که وجه تمایز وی با سایر ایرانشناسان خارجی نیز محسوب میشود، ورود او به خلق تئوری و طرح نظریه جدید برای تشریح و درک عمومی تاریخ ایران بعد از اسلام است. این نظریه بر مبنای دو مفهوم «میان پرده ایرانی» و «اسلام ایرانی» شکل گرفته و استوار یافته ا ست که در مقاله حاضر به بررسی آنها پرداخته می شود.
نگاهی انتقادی از منظر جامعه شناسی تاریخی به مقوله شرق شناسی، مطالعه موردی: آثار و فعالیت های سیاسی رابرت چارلز زاینر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث بسیار مهم در حوزه جامعه شناسی تاریخی، نگاه شرق شناسانه به مقوله «غیر» و «ایران» است. نگارندگان در این مقاله به مبحث ایران شناسی به مثابه یک مقوله در حوزه جامعه شناسی تاریخی پرداخته اند. ایران شناسی در جهان تاریخی بس دراز دارد، از روزی که پای جهانگردان به ایران باز شد، ایران شناسی نیز پا گرفت. از روزگار صفوی به این سو که ثباتی سیاسی و رونق اقتصادی در ایران پدید آمد، توجه فرنگیان به ایران افزون تر از گذشته شد و فرنگیانِ رهسپار شده به ایران، گزارش سفرهایشان را در قالب سفرنامه، یادداشت منتشر می کردند. پس از زمانی چند خاورشناسی به ویژه ایران شناسی در قالب باستان شناسی، اسطوره شناسی و رشته هایی از این دست، از رشته های دانشگاه های مختلف جهان شد که از همین رهگذر خاورشناسان و ایران شناسان بسیاری در این دانشگاه ها پرورش یافتند. نگارندگان در این مقاله نخست تعریفی از ایران شناس و ایران شناسی ارائه می کنند و سپس به گونه شناسی ایران شناسان می پردازند که به سه گونه تقسیم می شوند: ایران شناسان سفید، ایران شناسان خاکستری و ایران شناسان سیاه. سپس در ادامه زندگی، آثار و نقش سیاسی رابرت چارلز زاینر یکی از ایران شناسانِ بنام را در کودتای 28 امرداد 1332 در دوره محمدرضا شاه پهلوی و سرنگونی دکتر محمد مصدق بررسی و چگونگی برآمدن چنین ایران شناسانی تحلیل می شود.
نقش جریان های شرق شناسی و ایران شناسی در پیدایش تاریخ نگاری های ملی در ایران؛ از قاجاریه تا پایان پهلوی اوّل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پیدایش تاریخ نگاری ملی گرایانه در تاریخ معاصر ایران، تأثیر گسترده ای بر روند تاریخ نگاری علمی مورخان ایرانی و شکل دادن به نگاه ها و داوری های تاریخی آن ها به گذشته کشورشان داشته است و موجب بروز یا تقویت جریان های فکری چندی همچون: ملی گرایی ادبی، سره نویسی و باستان گرایی شده است. در بین عوامل متعدد مؤثر در پیدایش این مکتب، می توان از جریان شرق شناسی و ایران شناسی، به عنوان یکی از مهم ترین آن ها نام برد. این جریان، سبب شد غالب مورخان و روشنفکران ایرانی، به نوعی غرور شبه ملی و خودبزرگ بینی مفرط دچار شوند و ایران و تمدن ایرانی را به شکلی اغراق آمیز و غیرواقعی، مبنای اصلی تمام تمدن های جهان در ادوار مختلف بینگارند و افزون بر آن، به برخی از همسایگان دیرینِ خود، دیدگاهی تحقیرآمیز و دشمنانه بیابند و آنان را عامل افول و نابودی مدنیت و شکوه منسوب به عهد باستان خویش بپندارند. در مقاله حاضر، با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی و تکیه بر نخستین و مهم ترین آثار تألیفی شرق شناسان و ایران شناسان درباره ایران، و سپس، بررسی روند ظهور اوّلین تاریخ های ملی گرایانه از سوی مورخان ایرانی، این مسئله در بازه زمانی دوره قاجاریه تا پایان حکومت پهلوی اوّل، مورد بررسی قرار گرفته است
Ein analytischer Ansatz zu den vier persischsprachigen Zeitschriften Kaveh, Iranshahr, Nāme-ye Farangestān und ʻElm wa honar(مقاله علمی وزارت علوم)
Seit alten Zeiten ist Zeitunglesen für die Menschen wichtig gewesen, weil politische und soziale Ereignisse in den Zeitungen und Zeitschriften ihren Ausdruck finden. Die politischen Debatten und sozialen Probleme werden immer von den Bürgerinnen und Bürgern mit großem Interesse verfolgt, und die meisten Menschen haben die Druckmedien immer begrüßt, aus Neugier aber vor allem aus dem Willen zur Kenntnis wichtiger sozialer Ereignisse. Das persische Wort „Rūznāme“ (Die Zeitung) hat alte Wurzeln. In zahlreichen Büchern aus den ersten islamischen Jahrhunderten ist dieses Wort oder seine arabische Übersetzung (Rūznāmğe) zu finden und sehen. Die Entstehung der ersten iranischen Zeitung geht auf das dritte Jahr der Herrschaft von dem iranischen König aus der Kadscharen Dynastie, Nāṣer ed-Dīn Šāh (1848) zurück. Es erfolgte unter dem Befehl und der Organisation von dem iranischen Reichskanzler, Mīrzā Taqī Ḫān Amīr-neẓām (Heeresbefehlshaber). Die erste iranische Zeitung erschien im gleichen Jahr in Teheran, unter dem Namen „Waqāye‘e Ettefāqīyye“. Diese Zeitung erschien wöchentlich. Der genannten Zeitung folgten später manche andere wie zum Beispiel Aḫtar, Qānūn, Ḥabl ol-Matīn und Sorayyā, die in Istanbul beziehungsweise in London, Kalkutta und Kairo erschienen und veröffentlicht wurden. Sie zählen zu den beliebtesten und populärsten im Ausland veröffentlichten persischsprachigen Druckmedien.
تاریخ و فرهنگ ایران در دو نگاه: "نگاه از درون" و"نگاه از بیرون"
حوزه های تخصصی:
ایران زمین و تاریخ و فرهنگ کهن آن همواره از مهم ترین، حساس ترین و اثرگذارترین تمدن های جهان به شمار آمده است. از این رو نگاه به ایران و شناخت مردم و حکومت هایش ("شناخت از بیرون") به مثابه "دیگری" از سویه های گوناگون مورد توجه بزرگ ترین و نیرومندترین تمدن ها بوده است. از سوی دیگر دیرینگی و گستردگی این فرهنگ حجم زیادی از "شناخت از درون" و بازنمایی هویتی را به دنبال داشته است، که دو الگوی ایران شناسی؛ نگاه خودی و نگاه دیگری را سامان داده است. برخی "نگاه خودی" را و گروهی دیگر "نگاه دیگری" را به دلایلی ناقص، گمراه یا مخدوش (بزرگ نما یا کوچک انگار) دانسته و با تکیه بر یک نگاه، بازنمایی یک سویه را کافی می دانند. این مقاله با دیدگاه فلسفی تفسیرگرایی- انتقادی و روش پژوهش بنیادی، کوشیده است با آشکارسازی این دو دسته، ویژگی ها، توانمندی ها، کاستی ها و روش شناسی هر یک را واکاوی کند و نشان دهد این دو دسته نه تنها رویاروی هم نیستند بلکه کامل کننده و سودمند برای دیگری نیز به شمار می روند. ایران شناسی کامل نیازمند سود جستن از هر دو گونه بازنمایی است و برای آن کاوش های دوگانه با دوره های کاوش پیشنهاد شده است.
تحلیل انتقادی آرای شرق شناسان در باب امنیت در ایران مورد مطالعه: آثار سر جان مالکم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و یکم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
237 - 282
حوزه های تخصصی:
شرق شناسی بر شبکه ای از بازنمایی ها، دانش ها و باورهای اجتماعی سیاسی خاص استوار شده است و گفتمانی متمایز را پدید آورده است. ایران شناسی به عنوان یکی از شاخه های شرق شناسی در بسیاری از اصول و مبانی با شرق شناسی همانند است. پژوهش های شرق شناسی، منبع عمده تولید آرا و مفاهیم در باب ماهیت جوامع شرقی هستند و برای شناخت و تحلیل این جوامع به کار گرفته می شود. شرق شناسی مناسبات اجتماعی جوامع شرقی را با حاکمیت دولت مبتنی بر استبداد شرقی، نبود جامعه مدنی، نبود مالکیت خصوصی، ایستایی و رکود، تضاد دولت ملت، نبود قانون مدون، تبعیت برده وار رعایا از حاکم و عدم ثبات و امنیت سیاسی و اجتماعی تبیین می کند. آرای سر جان مالکم به عنوان ایران شناسی برجسته در ساخت نظریات مربوط به ماهیت دولت و جامعه و مناسبات مابین آن ها بسیار تأثیرگذار بوده است. این پژوهش با روش تحلیل تاریخی و با واکاوی مبانی اساسی تشکیل دهنده آرای مالکم، مفهوم امنیت و سازوکارهای امنیت سازی در جامعه ایران از دیدگاه مالکم نقد و بررسی می کند. یافته های این پژوهش بیان گر آن است که مالکم، امنیت سازی در ایران را از منظر حکومتی استبدادی تحلیل می کرد که با تکیه بر قدرت نظامی و ترس مردم از حکومت، موفق به برقراری امنیت می شد. از نظر او، دین اسلام و احکام آن از عوامل تولید استبداد، ناامنی و بی ثباتی در جوامع اسلامی ازجمله ایران بود. در حالی که امنیت سازی در ایران، بیش از آن که بر اساس عامل ترس از قدرت حاکمه باشد، بر فرهنگ و سنت های اجتماعی و آموزه های دینی استوار بوده است.
رسالت ایران شناسی: دولت – ملت ایرانی یا جهان ایرانی (شکل گیری دانش ایران شناسی ایرانی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان ایرانی در برگیرنده مجموعه ای از اقوام، آداب و رسوم، ادبیات و تاریخ است که گستره جغرافیایی وسیعی را در بر می گیرد. از قرن هجدهم با حضور استعمارگران غربی در شرق، این پهنه نیز تحت تأثیر تغییرات بنیادی در فرهنگ آن قرار گرفت در نتیجه خودآگاهی فرهنگی میان ملل مختلف جهان ایرانی با هویت ملی پیوند یافت. از این رو اندیشمندان ایرانی اگرچه از بایگانی شرق شناسی وام گرفتند ولی در انتخاب گزاره های خود متأثر از وقایع جامعه خویش بودند. در این پژوهش با کمک روش دیرینه شناسی روند شکل گیری دانش ایران شناسی بررسی می شود. نتایج تحقیق نشان داد: دانش ایران شناسی اگرچه خودآگاهی فرهنگی ایرانیان را با کمک ابزارهایی مانند انتشارات و آموزش تقویت کرد ولی با پرداختن به موضوع شناخت ایران ملی، فرهنگ را در راستای ملیت به کار گرفت و ایرانیان در قرن بیستم تاریخ مشترک و زبان فارسی را در راستای هویت ملی بازتولید کردند.
تحلیلی انتقادی بر مدل های تبیینی کلان از تاریخ سیاسی اقتصادی ایران با تأکید بر تاریخ محلی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
343-381
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن مرور بر برخی از مهم ترین نظریه های شرق شناسانه درمورد جوامع شرقی و نظریه چند تن از نظریه پردازان ایرانی که کوشیده اند تبیینی از تاریخ سیاسی اقتصادی ایران ارائه دهند، نشان می دهیم که این نظریه ها اگر چه قدرت تبیین کنندگی نسبتاً بالایی دارند و شواهد گوناگون و زیادی در جامعه ایران را می توان در جهت تأیید این نظریه ها دنبال کرد، اما آن ها به سبب ماهیت کلان روایتی شان و نیز تحت تأثیر ایده اروپامحوری، بسیاری از ویژگی ها و جزئیات تاریخی را که برای فهم برخی دوره های تاریخ ایران یا تاریخ سیاسی اقتصادی برخی مناطق ایران کلیدی اند، نادیده می گیرند و لذا دعاوی آن ها قابل تعمیم به همه دوره های تاریخی و همه مناطق ایران نیست. برای این هدف، ضمن مرور بر تاریخ سیاسی اقتصادی یزد، به منزله یکی از مناطق فلات مرکزی ایران، برخی از ویژگی های تاریخ سیاسی اقتصادی این شهر را که با این کلان روایت ها سازگار نیست و می تواند به منزله «استثنایی بر قاعده» مطرح شوند، برجسته می سازیم.
بررسی تطبیقی پژوهش های ایران شناسیِ غربی و شرق شناسی؛ با تکیه بر بازنمایی فرهنگ مردم ایران در سفرنامه های اروپاییان در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۱ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
153 - 182
پژوهشگران پسااستعماری کوشیده اند با نقد و تحلیل گفتمان شرق شناسی، نشان دهند که بازنمایی غرب از شرق، یک سویه، خودمحورانه و به سود غرب است و چهره شرق در این شناخت ها منفی، غیرواقعی، مخدوش و برساخته غرب می باشد. در این میان، ایران شناسی نیز به منزله یکی از شاخه های بنیادین شرق شناسی به چالش کشیده شده است. از آنجا که یافته های ایران شناسیِ غربی، پایه و مایه ایران شناسیِ امروز و پژوهش های درون ایران به شمار می آید، بجاست که جایگاه و ارتباط آن با الگوهای شرق شناسی، بررسی و تفسیر گردد. در پژوهش حاضر با بررسی نقادانه سفرنامه های دوران قاجار که از زیربنایی ترین سرچشمه های ایران شناسی اند، کوشیده ایم روش ها و عناصر بازنمایی شده فرهنگ ایران را با الگوهای شرق شناسی، بسنجیم و نسبت و جایگاه ایران شناسی و چگونگی پیروی آن از شرق شناسی را دریابیم. بررسی سفرنامه ها نشان می دهد که بسیاری از روش ها و الگوهای گفتمان شرق شناسی در سفرنامه های اروپاییان دوره قاجار به کار نرفته و در نتیجه ایران شناسی این دوران از الگوهای شرق شناسی پیروی نکرده است.
مطالعه تطبیقی سویه های شرق شناسانه ایران شناسی غربی از موریه تا فولر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۲ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
25 - 52
شرق شناسی با رویکردی انتقادی گفتار مستشرقان در بازنمایی هویت «غیر» و تصویرسازی آن را مطالعه می کند. ایران شناسی به عنوان شاخه ای از آن نیز رویکرد و هدفی مشابه دارد. این مقاله در چارچوب نظریه شرق شناسی ادوارد سعید و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و مقایسه ای چگونگی بازنمایی هویت و فرهنگ ایرانیان را در دو نسل از ایران شناسان کلاسیک که اروپایی بوده و آثارشان در سفرنامه نویسی متجلی است و نسل معاصر ایران شناسان غربی که دارای خاستگاهی اغلب آمریکایی و دانشگاهی هستند مورد مقایسه قرار می دهد.
یافته های مقاله نشان می دهد که اگرچه تلاش ایران شناسان غربی رگه هایی از واقع بینی، انصاف و عدول از سویه های شرق شناسانه را در معرفی فرهنگ و هویت ایرانیان می نمایاند، اما در موارد بسیاری در قالب شرق شناسی می گنجد و از طریق دگرسازی منفی انگار، هویت بخشی به خود از راه انتساب ویژگی های منفی به ایرانیان، غرب محوری و تعمیم ناروا و گاهی حتی با تحریف وقایع تاریخی ایرانیان را بازنمایی می نماید. از این رو بررسی و مطالعه اسناد و منابع ایران شناسان غربی کلاسیک و معاصر را باید جزئی از نظام بازنمود شرق شناسانه فرهنگ و هویت ایرانی ارزیابی کرد.
آموزش زبان فارسی در کشور بلاروس
حوزه های تخصصی:
از کارهای شایسته «وزارت علوم، تحقیقات و فناوری» ایجاد و اداره کرسی های آموزش فارسی و ایران شناسی در بسیاری از کشورها و اعزام مدرّس برای گسترش زبان و ادب فارسی در این کشورهاست. در این راستا ارزیابی پیوسته کرسی ها با هدف رفع کاستی ها و تقویت نقاط قوت، امری کاملاً ضروری است. وزارت علوم در این ارزیابی ها، از مشکلات هر کرسی مطلع و با پیشنهادهای سازنده مدرّس، برای رفع این کاستی ها و مشکلات اقدام خواهد کرد. در این راستا ایجاد هماهنگی میان وزارتخانه های مرتبط با آموزش فارسی نیز لازم است. نگارنده به عنوان مدرّس اعزامی به کشور بلاروس، در این تحقیق، به تحلیل و بررسی زمینه های آموزش زبان فارسی در این کشور پرداخته و با بیان نقاط قوت و ضعف، پیشنهادهایی برای رفع مشکلات و کمبودها ارائه کرده است. بنابر بررسی های انجام گرفته، لازم است که درس زبان فارسی در بلاروس، از یک تک درس غیررسمی، به یک درس (دست کم) اختیاری در یکی از دوره های کارشناسی/کارشناسی ارشد تبدیل شود تا بسیاری از مشکلاتی که در متن تحقیق به آنها اشاره شده، برطرف گردد. از دیگر اقداماتی که باید انجام گیرد، ایجاد هماهنگی لازم میان وزارتخانه هایی است که با کرسی آموزش زبان فارسی مرتبط اند. همچنین لازم است برای ایجاد انگیزه در زبان آموزان خارجی، چشم اندازهایی روشن برای آنها ترسیم کرد.
نقش علامه محمد قزوینی در شکل گیری ایران شناسی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۱
429 - 466
حوزه های تخصصی:
محمّد قزوینی از اولین کسانی است که به دلیل همنشینی با ایران شناسان و شرق شناسان شناختی کافی و اصولی از علم ایران شناسی به دست آورد. در ادامه راه، پی برد که ایران شناسی باید به دست ایرانیان انجام شود. برای دستیابی به چنین هدفی علاوه بر روشن نمودن ماهیت ایران شناسی غربی، پژوهشگران ایرانی را ترغیب نمود که خودشان وارد حیطه ایران شناسی شوند. این پژوهش بر اساس روش جمع آوری اطلاعات از کتابخانه ها و مراکز آرشیوی و با روش توصیفی- تحلیلی، بر آن است که به شرح مهم ترین فعالیت های علمی قزوینی در اروپا و ایران و نقش او در شکل گیری ایران شناسی ملی بپردازد. اِشراف او بر تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایران سبب تألیف و تحقیق و تصحیح آثار ارجمندی شد که می توان از وی به عنوان اولین ایران شناس ملی یاد کرد. چگونگی ارتباط قزوینی با بزرگترین شرق شناسان و ایران شناسان، بررسی متون به روش انتقادی، چگونگی روش تصحیح متون، نسخه شناسی، تلاش جهت تهیه عکس از نسخه های مهم و نادر مربوط به تاریخ و فرهنگ ایران زمین در کتابخانه های شرق و غرب، بررسی مقدمه نویسی و تعلیقه نویسی بر متون، پژوهش در منابع اولیه اسلامی و رجال شناسی از مهم ترین مؤلفه هایی هستند که در این مقاله مورد بررسی می گیرند. در نتیجه فعالیت های قزوینی زمینه های شکل گیری ایران شناسی در ایران به وجود می آید و ایرانیان بسیاری به علم ایران شناسی تمایل پیدا می کنند.
بازتاب فرهنگ کار در ادبیات عامه گیلان؛ با نگاهی بر ضرب المثل های گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۱
717 - 756
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها به مثابه بخش مهمی از فرهنگ عامه، نمایاننده فرهنگ و شخصیت جوامع مختلف هستند. وجود فرهنگ کار در هر جامعه ای یکی از مهمترین مولفه های تأثیرگذار در توسعه می تواند باشد. بخش قابل توجهی از پژوهش ها در ایران ضعف فرهنگ کار در ایران را یکی از مهمترین موانع توسعه معرفی می کنند. هدف این پژوهش بررسی چگونگی بازتاب فرهنگ کار در فرهنگ عامه مردم گیلان با رویکردی توصیفی تحلیلی با استفاده از تحلیل محتوای ضرب المثلهای گیلکی است. بدین منظور تعداد3070 ضرب المثل مورد بررسی و خوانش قرار گفت. در ادامه، مثل های مورد بررسی ، ذیل 10مقوله دسته بندی و مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان می دهد ارزش کار و تلاش، توجه به تخصص، مهارت و تجربه ، مشارکت و کار جمعی، فردگرایی خوداتکایی، تقدیرگرایی، دوراندیشی و آینده نگری، عنصر زمان و نظم و قاعده در کار، ارزش ثروت، رضایتمندی از کار از جمله مهمترین مؤلفه های مربوط به کار هستند که در ضرب المثلهای گیلکی بازتاب پیدا کرده اند. بررسی فراوانی مقوله ها حاکی از وجود نگرش مثبت نسبت به کار در فرهنگ عامه گیلان است.