مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
گفته پردازی
منبع:
قلم ۱۳۸۸ شماره ۱۰
حوزه های تخصصی:
"زمانی که به دنبال هویت روایی در اثار پل والری بودیم، دریافتیم که یکی از مسایل مهمی که در آثارش مطرح می باشد دریافت بازتابی یا به طور دقیق تر مدل «بازگشتی» در بینش او می باشد. این خصوصیت بازتابی در ارتباط با من نویسنده می باشد که هر لحظه تحت نگاه دیگری بوده و نقش آینه را ایفا می کند در کنار آینه وجدان که بسیار مهم می باشد. در این مقاله سعی ما بر این است که مساله بازگشت را در آثار پل والری به دو شیوه که مکمل یکدیگرند بررسی کنیم: از یک طرف نشان دهیم که خصوصیت بازگشتی نتیجه دریافت بصری اوست، از طرف دیگر تحلیل کنیم که چگونه جملات نویسنده این پدیده را بیان می کند. ما این مساله را با رویکرد نشانه شناسی پدیداری بررسی می کنیم ولی در این مورد جنبه ریاضی و فلسفی مفهوم بازگشت را نیز نادیده نمی گیریم.
بررسی جایگاه کنایه در داستان مرداب نوشته آندره ژید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله کنایه – از بدو شکل گیری و استفاده اش توسط سقراط – تحت اشکال مختلفی خود را نشان می دهد که همگی این قالب ها در خدمت نوعی نوشتار و یا گفتار غیرمستقیم قرار می گیرند. در آثار ژید، این نوع آرایه ی ادبی اهمیت و کاربرد قابل توجهی پیدا می کند و ژید خود معتقد است که چیزی جز کنایه ننوشته است. نوع ادبی که داستان در قالب آن شکل میگیرد و پیش میرود زمینه ی مناسبی برای ارائه ی نکات دور از ذهن و عجیب است و این امر با ساختار کنایه که مبتنی بر وجود دو معنای متضاد در کلام است همخوانی دارد. در واقع، تولید یک کنایه همچون مکالمه است که فهم و درک نکات کنایه آمیز را مهم می نماید علاوه بر اینکه در این فضای گفتگویی گاه پاسخی شایسته به کنایه پرداز داده می شود که درواقع بازخورد عمل و یا گفتار خود اوست. بنا به این دلایل و نیز به علت پیچیدگی فرآیند تولید یک کنایه، این آرایه ی ادبی توجه بیشتری را می طلبد. رفتار و موضع گیری های کنایه آمیز راوی داستان هم مطالعه ی ساختار روایی و نیز چند و چون آن را مهم می نمایاند.
کارکرد روائی فراراوی در داستان «حضرت آدم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی کنش گفته پردازی در روایت «حضرت آدم» از کتاب «قصه های قرآن» است. تلاش این است تا نشان دهیم نقش فراراوی در بازگویی این داستان به چه شکل است و معنا در این گفتمان ها چگونه تولید می شود. برای تحلیل این قصه، از طرفی با مدد گرفتن از روش روایت شناسی «لینت ولت» سطوح مختلف داستان را که هم وجوه انتزاعی و هم وجوه ملموس آن را دربر می گیرد، تجزیه کرده، فراراوی، راوی، کنشگران و مخاطب را نشان می دهیم و از سوی دیگر، با سود جستن از روش نشانه ـ معناشناسی «گرمس» به بررسی تولید معنا از طریق کشف پیرنگ، موقعیت های روایی و طرح واره کنشگران یا نحو روایت می پردازیم.
این الگوها علاوه بر مشخص کردن سطوح مختلف روایت، فراتر از یک تحلیل ساده عمل کرده و جایگاه کنشگران و نقش آن ها را به صورت ویژه نمایان می سازند. در ضمن استفاده از لایه لایه کردن متن یکی از فنون روایی است که باعث می شود نویسنده بتواند نوعی سیالیت و پویایی در متن پدید آورد. در یکی از این لایه ها، فراراوی قرار گرفته است که نقش قابل توجهی در القاء ایدئولوژی و نزدیک یا دور کردن فرامخاطب به باوری اجتماعی، فرهنگی و مذهبی ایفا می کند. این الگوها علاوه بر در نظر گرفتن تمام وجوه یک متنِ روائیِ ادبی، می توانند فراتر از یک تحلیل روائی ساده رفته و ایدئولوژی اثر، بافت اجتماعی ـ فرهنگی آن و همچنین میزان دریافت این متن بوسیلة خواننده را دربر گیرند.
تحلیل زمان و شاخص های زمانی در ضرب المثل ها با رویکرد نشانه-معناشناسی، مورد مطالعه: زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها گونة خاصی از گفتمان هستند که مانند اصطلاحات عمل می کنند و با وجود فراوانی لغات، در آن ها یک واحد ثابت معنایی به وجود آمده که حتی مفهوم آن از نظر معناشناسی غیر قابل تغییر و از پیش تعیین شده است.
اما مسئله ای که قابل توجه و تأمل به نظر می رسد این است که با شنیدن ضرب المثل و یا خواندن آن، مخاطب در چه زمانی در گفته پردازی قرار می گیرد؟ چگونه ضرب المثل ها قادرند زمان متفاوتی مانند زمان حالتی را خلق کنند؟ با توجه به اینکه عمل گفته پردازی پویا است و هر پویایی ای باید دارای بعد زمانی باشد، چگونه مخاطب ضرب المثل، در این تعامل گفتمانی می تواند در وضعیت جدیدی قرار بگیرد؟
روشی که ما برای پاسخ به این سؤالات برگزیده ایم، روش نشانه- معنا شناسی است که فونتنی، برتراند، بوردرن و دیگر نشانه شناسان مکتب پاریس، در چند سال اخیر تحت عنوان «نظام زمانیت در گفتمان ها» مطرح کرده اند. با تکیه بر این روش و همچنین با استفاده از فلسفة پدیدار شناسی، نظام زمانی ضرب المثل ها را تحلیل خواهیم کرد.
هدف از پژوهش حاضر این است که نشان دهیم چگونه مخاطب ضرب المثل می تواند از وضعیت انفصال وجودی به وضعیت اتصال حالتی که عامل تجربه آن را ایجاد می کند، انتقال یافته و در سطحی از آگاهی و شناخت قرار بگیرد که بتواند «اکنون» را درک کند و همچنین تبیین این مسئله که چگونه زمان دستوری می تواند در این نوع گفته ها که اغلب «زمان حال» است، دخالت داشته باشد.
پژوهشی بر چگونگی زایش معنا از خلال ساختار روائی در «بیگانه» اثر آلبرکامو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله چگونگی تولید و زایش معنا در بیگانه اثر آلبرکاموست. با بررسی ساختار و نظام روائی این روایت تلاش می شود که از سطح متن عبور کرده تا به لایه های عمیق متن رسید تا بتوان علاوه بر ساختارهای سطحی معنادار، ساختارهایی را که در عمق متن واقع شده اند پیدا .
بر این باوریم که بین اندیشه گفته پرداز و ساختار روائی این روایت رابطه ای مستقیم برقرار است، بدین معنا که اندیشة گفته پرداز ساختار روائی این روایت را تعیین کرده است. از آنجائیکه مرگ در فلسفة پوچی کامو دارای اهمیت بسیار زیادی است، و اساساً، حس پوچی زمانی رخ می دهد که انسان فاصله ای را بین خود و خود ، بین خود و دیگران و بین خود و جهان حس می کند. پس بر این اساس، فاصله و جدائی علت این حس پوچی است و بدترین نوع فاصله مرگ است، لذا می خواهیم بدانیم که چرا ابتدا، میانه و انتهای روایت بیگانه با کنش مرگ آغاز، ادامه و پایان می یابد؟
تحلیل نشانه شناختی شیوه های گفته پردازی در یسن های نهم و دهم اوستا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشیده ایم به بررسی ویژگی های گفته پردازی در یسن های نهم و دهم اوستا بپردازیم. یسن های نهم، دهم و یازدهم اوستا، سه فصل از کتاب یسن های اوستا هستند که بر روی هم «هوم یشت» نام دارد. زبان یسن ها یکی از مهم ترین و کهن ترین بخش های اوستا است. یکی از نمودهای گفته پردازی، ضمایر شخصی و شناسه های افعال به عنوان تک واژهای وابستة دستوری هستند که در یسن ها از جمله در یسن های نهم و دهم به روش های گوناگونی به کار رفته اند: اول شخص مفرد ، اول شخص جمع، سوم شخص جمع، دوم شخص مخاطب و غیره که مدام تغییر کرده و این تغییر ضمایر و شناسه ها در گفته پردازی موجب اتصال و انفصال گفتمانی در یسن های نهم و دهم شده که خود سبب تولید معنا می گردد. از طرفی افعال وجهی خواستن، توانستن، بایستن و دانستن نقش مهمی را در معنای گفتمان ایفا می کنند. روش به کار رفته برای بررسی ضمایر، شناسه ها و افعال مؤثر، نشانه شناسی مکتب پاریس است. هدف از این مقاله نشان دادن چگونگی تولید معنای عرفانی و شیوة گفته پردازی در یسن های نهم و دهم اوستا است.
بررسی نشانه معناشناختی کارکرد انگیزشی گفته پردازی در هزارویک شب، از میرایی تا نامیرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حین خواندن هزار و یک شب نمی توان به تکرار چشم گیر عناصر متنی که مدام به فرآیند گفته پردازی اشاره می کنند بحین خواندن هزار و یک شب نمی توان به تکرار چشم گیر عناصر متنی که مدام به فرآیند گفته پردازی اشاره می کنند بی-اعتنا بود. تحلیل و بررسی این نشانه های متنی که به خاستگاه گفته ارجاع می دهند، این امکان را فراهم می سازد تا به آنچه در پس و ورای نشانه ها رخ می دهد پی برد. نوشته پیش رو می کوشد تا با استفاده از دیدگاه گفتمانی با رویکرد نشانه -معناشناختی به مطالعه نشانه های یادشده در هزار و یک شب می پردازد. این بررسی ها حاکی از آنند که گفته مدام بر نقش پررنگ سه عنصر گفته پردازی، گفته پرداز و هم گفته پرداز تاکید دارد. جستار حاضر درصدد است تا نشان دهد که گفته در این گفتمان بیش از هر چیزی به فرآیند تولید خود اشاره دارد به نحوی که گفته پردازی به یکی از مضمون های اصلی این متن بدل می شود. چنین کنش آگاهانه ای از سوی گفته پرداز و نمایندگان متنی آن در سطوح گوناگون روایتی از اهمیت فراوانی برخوردار است. نتیجه این که گفته پرداز متنی تمام تلاش خود را بکار می بندد تا پس از جلب توجه شریک گفتمانی خود، نخست شالوده سامانه ارزشی، فکری، عقیدتی و هستی شناختی او را برهم بریزد و سپس، به مدد ترفندهای تکرار و تلقین، به نحو احسن از کارکرد ترغیبی و حکمی کلام استفاده می کند تا نظام ارزشی و عقیدتی نوینی را که بیشتر با منافع او سازگار است جایگزین سامانه پیشین کند.
گونه شناسی ساختار چینش آیات در رکوعات قرآنی (مطالعه موردی سوره بقره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث جدید قرآن شناسی، مطالعه الگوهای گفته پردازی در زبان (بیان) قرآن کریم است. بررسی این موضوع از زوایای مختلف امکان پذیر است؛ یکی از آنها بازخوانی کوشش های مرتبط با این موضوع در میان متقدمان است. همچنین، بازخوانی و تحلیل رکوعات قرآنی که از تقسیم بندی های کهن متن قرآن کریم بوده و با علامت «ع» در برخی مصاحف شناخته شده، با این نگاه از نقطه های شروع در این مباحث است. با مطالعه چینش آیات در رکوعات یک سوره، الگوهای متن سازی (گفته پردازی) و ساختار متن قرآن کریم استخراج می شوند. جستار حاضر درصدد است با بهره گیری از روش های مختلف تحلیل شکلی و محتوایی و نیز روش های نقد متن به این پرسش پاسخ دهد که چینش آیات در رکوعات سوره بقره بر چه الگوهایی استوار است تا بدین وسیله الگوهای گفته پردازی را بازشناسد. بررسی ها نشان می دهند الگوهای گفته پردازی در این سوره به الگوهای عمومی شامل بلاغت سامی (ارتباط متقابل متون به صورت متوازی و دایره ای)، ساختار شمارشی، تقابل یا گفتمان برابر (تقابل دوگان ایمان و کفر و انفاق و ربا) ساختار توالی (ترتیب زمانی اعطای نعمت ها به بنی اسرائیل و ذکر انبیای الهی به ترتیب زمانی)، شیوه تفصیل با بیان مصداق و تمثیل (رفتارشناسی منافقین)، تصریف در بیان (پاسخ به شبهه معاد در قالب ذکر سه داستان)، الگوهای سبک ساز شامل شیوه بیانی یکسان در آیات رکوع (اوامر) و آغازین مشترک آیات رکوع، الگوهای مبتنی بر گونه سخن شامل سخن روایی که دربردارنده (داستان آدم و روایت طالوت و جالوت) و سخن حقوقی و بیان آیات الأحکام تقسیم می شوند.
تحلیل نشانه معناشناختی فرایند گفته پردازی جواهری در اشعار مقتبس از نشانه های قرآنی براساس رویکرد تنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
جواهری به عنوان یکی از شعرای نامدار معاصر عرب با بهره گیری از نشانه های قرآنی تولیدات بدیعی در جهان سخن داشته است. تحلیل اشعار این شاعر براساس نظام تنشی و عناصر اتصال و انفصال گفتمانی می تواند زمینه کشف شیوه گفته پردازی و کنش مجاب سازی مخاطب توسط این شاعر را نمایان سازد. در نظام تنشی لایه های فشاره ای و گستره ای در ارتباط و تعامل با یکدیگر نقش آفرینی می کنند و شاکله گفتمان را شکل می دهند. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی و به کارگیری الگوی تنشی سعی برآن دارد تا به تحلیل فرایند گفته پردازی در اشعار مقتبس از نشانه های قرآنی جواهری بپردازد. بر این اساس چهار موضوع از مفاهیمی قرآنی که در اشعار به کارگرفته شده انتخاب شد و ضمن تبیین ارتباط اشعار با آیات فرایند گفته پردازی براساس الگوهای تنشی، اتصال و انفصال گفتمانی موردبررسی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان می دهد در پاره ای از موضوعات جواهری با بهره گیری از عناصر اتصال گفتمانی از حیطه گفته به مرکز تراکم انرژی حرکت و روند تولید معنا را از گستره به سمت فشاره سوق می دهد تا جریانی عاطفی را برای مخاطب ایجاد کند و در پاره ای از موضوعات این جریان روندی کاملاً عکس به خود می گیرد.