مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
منطق مکالمه
حوزههای تخصصی:
بی شک تحقیقات و پژوهش های عظیمی در زمینه حافظ و اشعارش (حافظ پژوهی) توسط شارحان و حافظ پژوهان زیادی صورت گرفته که هر یک به نوبه خود تأثیر به سزایی در تکریم مقام حافظ داشته که به زعم خود توانسته اند خوانشی نو و برداشتی تازه از اشعارش ارائه دهند. به این اعتبار می توان گفت که اشعار وی به لحاظ ابعاد پیچیده ذهنی او، به دلیل درون مایه های پر رمزوراز و خوانش های گوناگون بیشتر به منشوری هزارپهلو همانندند و دارای کیفیات و ویژگی هایی اند که قابلیت خوانش های متعدد و امکان کاویدن از جوانب مختلف را میسر می سازند. در همین زمینه، این نوشتار پژوهشی است در گستره نقد ادبی معاصر، در پرتو رویکرد منطق مکالمه میخاییل باختین تا برداشتی دیگر و خوانشی نو از فلسفه وجودی اشعار حافظ ارائه کند. با عنایت به این نکته نفس عمل از نحله ای مکالمه ای برخوردار است که از یک سو مکالمه و گفت وشنودی است با خواجه حافظ از دریچه اشعار وی و بررسی آن در سطوح و جنبه های مختلف و ازسوی دیگر مکالمه ای مابین جنبه تئوری منطق مکالمه و جنبه عملی آن میان شاعری پارسی گو و نظریه نقد ادبی معاصر.
حضور دو دنیای تک صدا و چندصدا در اشعار حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مروری انتقادی بر زندگی، حیات فکری و آثار و اندیشه های میخاییل باختین نشان می دهد که شرایط اجتماعی ـ سیاسی و جامعه فکری آن روز شبکه ای پیچیده از عوامل و مؤلفه ها را به وجود آوردند که بستری مناسب برای ظهور شخصیتی چون باختین با آن مفاهیم، رهیافت ها، و آثار مهیا شد. به این معنی که شرایط موجود و فضای حاکم در زمان حکومت تک صدا و استبدادی استالین به همراه تجربه شخصی باختین تاثیرات به سزایی بر شکل گیری و تبلور اندیشه ها، افکار و آثار وی داشتند. چنین دیدگاهی در مورد حافظ نیز صدق می کند. چرا که «احوال روزگار و اوضاع زمانه» نقش بسیار مهمی در اشعار وی داشتند. به سخنی دیگر، حافظ در زمان حیاتش دنیای تک صدا و چندصدای آن روز را تجربه کرد و در اشعارش به بازتاب و ترسیم آن دو پرداخت تا از این طریق تک صدایی را مورد اعتراض، انتقاد و درنگ قرار دهد. به این اعتبار، مقاله حاضر کوششی است تا تاثیرات شرایط اجتماعی ـ سیاسی و تجربه شخصی حافظ در اشعارش و هم چنین آن دو دنیا را به همراه کیفیات، ویژگی ها، ارزش ها و مردمانش نشان دهد.
رویکردی انتقادی به رای باختین در باب حماسه با محوریت شاهنامه فردوسی
حوزههای تخصصی:
نظریه پردازان ادبی معاصر، از چشم اندازهایی مختلف ژانرهای ادبی را مورد نقد و بررسی قرار داده اند. دراین میان، میخائیل باختین نظریه پرداز بزرگ روس، جایگاه ویژه ای دارد. وی با تاکید بر اصطلاح کلیدی «منطق مکالمه» درمیان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان و آن هم رمان های داستایفسکی را واجد ماهیت گفتگویی و چند آوایی می شمرد. بر همین اساس، باختین آثار حماسی و تراژدیک را فاقد خصلت مکالمه ای می داند. در نظر وی، تک آوایی و تک صدایی برچنین آثاری حاکم است و صدای راوی بر فراز صداهای شخصیت های داستان شنیده می شود. ما در این مقاله برآنیم تا با استناد به آراء و اندیشه های باختین، و با محوریت شاهنامه فردوسی این مدعا را مورد نقد و بررسی قرار دهیم و با ذکر پاره ای از داستان ها و مولفه های بنیادین شاهنامه، بر منطق گفت و شنودیِ آن، تصریح و تاکید نماییم.
تاریخ بیهقی در گستره منطق مکالمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطق مکالمه محصول اندیشه میخاییل باختین، نظریه پرداز حوزه علوم انسانی در قرن بیستم است. این دیدگاه بر برقراری تعامل دائمی میان نظرگاه های متن، مؤلّف و مخاطب تأکید می کند و این که شناخت واقعی تنها از لابه لای شراکت ها، تفاوت ها و نقیضه های معانی این سه عنصر حاصل می شود. از نظر او، سخن سرشت مکالمه ای دارد و این مکالمه گرایی نیز به شکل تام در گونه ادبی رمان بازتاب مییابد؛ زیرا رمان، عرصه بازتاب زبان ها، صداها و سبک های گوناگون است. بنابر این رمان ماهیتاً چندمفهومی است. از این رو زمینه اصلی مطالعات باختین است. در این جستار تلاش شده که تاریخ بیهقی اثر ابوالفضل بیهقی، بنا بر سرشت رمان گونه آن در گستره منطق مکالمه مورد پژوهش قرارگیرد. روش پرداختن به این پژوهش، اثباتی-تحلیلی است و به مؤلّفه های شاخص مکالمه ای همچون دوصدایگی، دگرمفهومی، کرونوتوپ و ذکر مصادیق آن؛ ازجمله پوشیده گویی، محاکات و دیالکتیک پرداخته می شود.
گفتگو در شعر فروغ فرّخ زاد با تکیه بر منطق مکالمه ی میخاییل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میخاییل باختین، صاحبِ نظریه ی منطق مکالمه بر ویژگی گفتگویی متون مختلف تأکید دارد و آن را حاصل تعامل متقابل گوینده و شنونده می داند. از دیدگاه او گفتگو در بستر اجتماعی شکل می گیرد و با گفتارهای گذشته و آینده در تعامل است. اگرچه از دیدگاه او از میان انواع ادبی تنها رمان واجد ویژگی های منطق گفتگویی و چند صدایی بوده و شعر به دلیل گزینش های محدود و خالی بودن از حضورِ « دیگری» در خور توجه از دیدگاه مذکور نمی باشد، اما شعر فروغ فرّخ زاد به سبب گزینش های گسترده،آفرینش فضاها و موقعیّت های حضور دیگران و کاربرد واژگان، مضامین و مفاهیم غیر مرسومی که شاعر آزادانه و به دور از هنجارهای رایج شعری، وارد زبان شعر می کند، دارای ویژگی های گفتگویی است و عمده ترین شگردهایی که فروغ برای فضاسازی گفتگو به کار می گیرد، عبارتند از: 1)کاربرد ضمایر من، تو و او 2)گزاره های خطابی 3)چند صدایی 4)کارناوال. شعر فروغ هرچه از سه مجموعه ی آغازین به سوی دو مجموعه ی پایانی به پیش می رود، از تعلقات فردی فاصله گرفته، صبغه ی اجتماعی می پذیرد و از تک صدایی به چند صدایی می گراید. گزاره های پرسشی، امری و ندایی، مهم ترین گزاره هایی هستند که بر منطق گفتگویی فروغ دلالت دارند و بیان روایی برجسته ترین شگرد او برای آفرینش فضای چند صدایی است و انتقادهای صریح و تلخ او شعرهایش را به سخن کارناوالی نزدیک ساخته و بر خاصیت گفتگویی و تعاملی شعرش افزوده است.
دگردیسی منطق گفتگویی در اشعار قیصر امین پور: از آرمانگرایی تا درون گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریّة منطق گفتگویی باختین به بررسی زمینه های ایجاد گفتگو و چندصدایی در متون می پردازد. مطابق دیدگاه باختین، از آنجا که گفتگومندی در ذات یک اثر هنری نهفته است، در این مقاله، فضای گفتگویی حاکم بر مجموعة اشعار قیصر امین پور به عنوان یک شاعر برجستة معاصر مورد توجّه قرار گرفته است. حیات شعری قیصر امین پور به سال های 1386 1357 برمی گردد و اندیشة حاکم بر اشعار او، سه دورة مختلف آرمانگرایی، سرخوردگی و درونگرایی را در بر می گیرد که در هر دوره، بنا بر مفاهیم و مضامین به کار رفته در اشعار وی، زبان و بیان ویژه ای به کار گرفته شده است. در این مقاله، اشعار دوره های مختلف حیات شعری قیصر امین پور با روشی توصیفی تحلیلی و با رویکردی ویژه به نظریّة منطق گفتگویی میخائیل باختین مورد تحلیل قرار گرفته است تا دگردیسی های ایجاد شده در حوزة زبان و گفتار بررسی شود. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که قیصر امین پور شاعری گفتگوگراست و برای ایجاد فضایی گفتگویی در اشعار خود از تمهیدات و شگردهای مربوط به منطق گفتگویی، از جمله دیگرصدایی، گفتار دوسویه، بینامتنیّت، گزاره های خطابی و کرونوتوپ بهره برده است. روش به کارگیری تمهیدات گفتگویی در شعر امین پور نیز تابع دگرگونی هایی است که در دوره های مختلف حیات شعری او، بر زبان و اندیشة وی حاکم بوده است.
اقتدار نظریه در پژوهش های ادبی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبت منطقی میان نظریه پژوهش و متن، نکته ای است که پژوهشگران ایرانی کمتر بدان توجه کرده اند چراکه در غالب پژوهش های انتشار یافته (البته پژوهش هایی که نظریه محور هستند) این نظریه است که بر متن سلطه داشته، در صورت عدم تطابق و ناسازگاری، متن با جرح و تعدیل هایی با آن سازگار شده است. به تعبیر دیگر در این دسته از پژوهش ها نظریه در جایگاه اقتدار ایستاده، متن به سکوت واداشته می شود. در مقاله حاضر کوشیده شده است تا با بررسی دسته ای از این پژوهش ها (پژوهش هایی که اساس آنها نظریه منطق مکالمه باختین بوده است) با نگاهی آسیب شناسانه از نسبت منطقی (و نه اقتدار گرایانه) میان نظریه و متن سخن گفته شود. به باور نویسنده مقاله حاضر نسبت میان نظریه و متن زمانی نسبتی منطقی (غیر اقتدارگرایانه) خواهد بود که اولاً استقلال متن در مقابل نظریه حفظ گردد و ثانیاً انتخاب متن صرفاًبرای تایید نظریه نبوده، تنها برای تصدیق درستی و اعتبار نظریه نباشد بلکه برعکس انتخاب متن باید به گونه ای باشد که با ابطال نظریه امکان اصلاح و ارائه نظریه ای تازه تر که توان تبیین متون بیشتری را داشته باشد را فراهم سازد.
گفت و گو در مجموعه زمستان اخوان ثالث با تاکید بر منطق مکالمه ی باختین
منبع:
رخسار زبان سال دوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴
۱۲۸ – ۱۰۲
حوزههای تخصصی:
گفتگو مهمترین رکن ارتباطی انسان هاست. میخائیل باختین صاحب نظریه منطق مکالمه، گفتگو را حاصل تعامل متقابل گوینده و شنونده می داند که در بستر اجتماعی شکل می گیرد. مروری انتقادی بر زندگی و حیات فکری و اندیشه های میخائیل باختین نشان می دهد که شرایط و فضای حاکم در زمان حکومت تک صدا و استبدادی « استالین» تاثیرات به سزایی بر شکل گیری و تبلور اندیشه ها و افکار و آثار او داشتند چنین دیدگاهی در مورد اخوان نیز صادق است؛ اخوان چون باختین در فضای غیر دموکراتیک سکوت و سانسور پهلوی، دموکراتیک ترین سخنان را در اشعار خود نمودار می سازد و فریاد آزادی و آزادی خواهی سر می دهد و به مبارزه با تک صدایی پهلوی می پردازد . اشعار زمستان را می توان طلیعه ی چنین افکاری به شمار آورد . شاعر با استفاده از زبان و بیان سمبلیک اوضاع پرترس و تهدید و خفقان آمیز ایران پس از کودتا را نشان می دهد . عمده ترین شگردهایی که اخوان برای فضا سازی گفت و گو به کار می گیرد عبارتند از: چند صدایی، روایت، بینامتنیت، کاربرد ضمایر من و تو، گزاره های خطابی. این مقاله به تشریح موارد فوق در اشعار دفتر زمستان اخوان می پردازد.
مطالعه وجوه منطق گفتار در شعر عبدالوهاب بیاتی با رویکردی به منطق مکالمه باختین (مطالعه موردی: قصیده "عذاب حلاج" و "مقاطع من عذابات فریدالدین عطار" و "قراءه فی دیوان "شمس تبریز" لجلال الدین رومی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
205 - 223
حوزههای تخصصی:
منطق گفتگو ازجمله نظریاتی است که در قرن بیستم توسط میخائیل باختین مطرح شد. وی در این نظریه زبان را دارای خصلت اجتماعی معرفی کرد که گفتگومندی و مکالمه از ویژگی های بارز آن به شمار می رود؛ زیرا توزیع صداها جز با گفتگو در متن حاصل نخواهد شد. علی رغم اینکه باختین معتقد بود شعر از منطق گفتگویی بهره ای ندارد؛ اما عبدالوهاب بیاتی ازجمله شاعران نوپرداز عرب توانست با فراخوانی شخصیت صوفی در اشعارش ضمن ایجاد یگانگی میان خود و ذات خلق شده، گفتگو و چندصدایی را در اشعار خود زنده نماید. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که اولاً چگونه می توان این چندصدایی را در شعر عبدالوهاب بیاتی نشان داد؟ ثانیاً بیاتی در کنار فراخوان شخصیت صوفی با استفاده از چه راهکارهایی توانست وجوه کلام خود را به منطق گفتار صوفی نزدیک سازد؟ لازم به ذکر است ظرفیت تکنیک نقاب در ایجاد گفتگو و چندآوایی در متن و زمینه سازی بینامتنیت، ضرورت بررسی وجوه منطق گفتار از دیدگاه باختین را مطرح می سازد. بر این اساس، مقاله حاضر درصدد است با روشی توصیفی – تحلیلی و بر مبنای نظریه باختین، گفتگومندی را در شعر بیاتی به تصویر بکشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بیاتی با استفاده از تکنیک نقاب و شگردهایی چون گفتار دوسویه، گزاره های خطابی(پرسشی، امری و ندایی)، صداهای مختلف را در متن زنده می کند؛ ثانیاً منطق گفتار در تکنیک نقاب آنجا که جابه جایی نقش ها (میان متکلم و مخاطب) رخ می دهد؛ همچون منطق گفتار صوفی در هم می شکند.
تحلیل محتوایی گفتمان در رمان های سپیده دم ایرانی و عشق و بانوی ناتمام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۹
253 - 278
حوزههای تخصصی:
باختین از نظریه پردازان بزرگ قرن بیستم در میان انواع نثر، به رمان توجه ویژه ای دارد. منطق مکالمه از مفاهیم اساسی نظریات باختین است. از نظر او رمان عرصه تجلی صداهای گوناگون است که به تنهایی فاقد ارزش و معنا هستند و تنها در ارتباط با یکدیگر می توانند یک نظام معنایی را به وجود آورند. درک همین صداها موجب کشف لایه های پنهانی و جدید متن می شود. منظور باختین از چندصدایی، صداهایی است که نماینده ایدئولوژی و ذهنیت گوینده خود هستند. بنابراین، در این پژوهش به روش تحلیل کیفی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، دو رمان سپیده دم ایرانی و عشق و بانوی ناتمام از امیرحسن چهل تن به دلیل بهره مندی از مؤلفه های گفت وگومندی چون سبک بخشی، رعایت زبان مناسب شخصیت ها، در هم آمیختن صداها، بینامتنیت، گروتسک، پایان باز، عدم قطعیت و... با رویکرد مکالمه ای مورد واکاوی قرار گرفته است. براساس یافته های پژوهش به کار بستن گفتمان های متعدد در دو رمان سپیده دم ایرانی و عشق و بانوی ناتمام از سوی نویسنده به این دو داستان خاصیت چندآوایی بخشیده است. در واقع نویسنده توانسته است با بسامد بالای بهره گیری از این عناصر گفت وگومندی، محتوای داستان های خود را در بستری مکالمه ای به مخاطب ارائه دهد و چندصدایی را در این دو رمان تقویت کند.
تحلیل وبررسی روایت در «داستان جامع مصیبت نامه عطار با تاکید بر طرح وپیرنگ، راوی» با رویکردی به نظریه «چندآوایی یا پولیفونی» باختین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
چندآوایی به معنی تعددآهنگ و صداست و به گفتمانی اطلاق می شود که در آن چندین آوا هم زمان به صدا درمی آید. همانند نوای موسیقی که هرچند از ملودی های گوناگون ساخته شده اند، اما این ملودی ها در یک زمان نواخته می شوند تا آوا و نغمه نهایی خلق شود. منطق مکالمه ومفهوم گفتگو گوهرو اصل اندیشه باختین در زمینه «انسان شناسی فلسفی» است. مسأله و هدف اصلی در این مقاله، بررسی و واکاوی گفتگو و منطق مکالمه با تاکید بر« طرح و پیرنگ»، «راوی، شخصیت »در روایت جامع مصیبت نامه و مراتبی است که سالک فکرت با آن ها روبه رو می شود. سمفونی و منطق گفتگویی عطاردر چهل مقام نمود پیدا می کند. منطق مکالمه در روایت جامع، تلاشی است برای دانایی افراد ، نه فقط از طریق هم سخنی با دیگران، بلکه حضور هم دلانه آنان با خود و دیگران شکل می گیرد. دیدگاه و تفکر شخصیت ها که ممکن است به ایدئولوژی های متضادی تعلق داشته باشد، با دیدگاه نویسنده در یک سطح قرار گرفته و همه از اهمیت یکسانی برخوردار می شوند. در سمفونی آوایی عطار، بازیگران از هر صنف و طبقه و مقامی انتخاب شده ،تابتوانند ساز هم نوایی خود را بنوازند و در نهایت، این آواها منجر به آگاهی و درک بهتری از نغمه هستی و رسیدن به مقام قرب الهی می شود.روایت جامع به وضوح توانسته مفهوم چندآوایی یا پولیفونی را به نمایش بگذارد.