مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
جمال
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزه های تخصصی:
شیعه و سنی در احادیث فراوانی، استحباب قرائت قرآن را با آهنگ زیبا بیان کردهاند. همچنین ساختار آوایی قرآن به گونهای است که به خودی خود آهنگین است؛ آیا جدای از ظاهر قرآن و سفارش رهبران دینی، مبنایی معقول برای آهنگ قرائت وجود دارد؟ اگر چنین باشد مخالفت برخی از متشرعه با آهنگ قرائت در دایرة عقل و نقل ناشناخته خواهد بود.
در این مقاله، به دو مبنای عقلی بر صحت و نیز مطلوبیتِ آهنگِ قرائت اشاره میکنیم:
1. شنیدن آهنگ قرائت مطابق فطرت بشر است؛ 2. شنیدن آهنگ قرائت زمینهساز تدبر در قرآن است
درآمدی بر فلسفه هنر از دیدگاه فیلسوفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۳۹ و ۴۰
حوزه های تخصصی:
فلسفة هنر به تبیین مبادی و مبانی غیرهنری هنر یا به تعبیر دیگر به تبیین مبادی فلسفی هنر میپردازد. هر چند فلاسفه اسلامی بخش مستقلی را در آثار خود به فلسفه هنر اختصاص ندادهاند، اما بهطور پراکنده در لابلای مباحث گوناگون به طرح مباحثی پرداختهاند که در قالب فلسفه هنر میگنجد. چنانچه در مورد معرفت شناسی و فلسفه علم هم وضع به همین منوال است.
یکی از مباحث محوری در فلسفه هنر بحث زیبایی است. فیلسوفان اسلامی تعاریف و دیدگاههای ویژه درباره زیبایی دارند به عقیده حکمای اسلامی زیباییهای موجود در این عالم جلوههای ناقص و مقیّدی از زیبایی مطلق یعنی حقتعالی هستند. دومین بحث محوری در فلسفه هنر، نقش خیال در پیدایش آثار هنری است. حکمای اسلامی به وجه مبسوط به بحث خیال و قوّه خیال و عالم خیال و تاثیر آن در پیدایش آثار هنری مثل شعر پرداختهاند.
از طرف دیگر در تلقی متعالی صدرالمتالهین از فلسفه هنر، منشأ هنر برخی اسماء و صفات الاهی از قبیل خالقیت و احسن الخالقیت حقتعالی دانسته شده است به این بیان که همه انسانها به نحو تشکیکی خلیفه خداوند و وارث صفات الاهیاند. هنرمندان هم با خلق آثاری در حدّ خود تجلی بخش این اسماء و صفاتند. همچنین حکمای اسلامی تلقی متعالی از محاکات دارند که با تلقی افلاطون و ارسطو از محاکات تفاوت عمیق دارد و بسیار ژرف تر از آنها است.
نقش های زنانه در اندیشه بودایی و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۳
با وجود انکار نقشهای عرفانی و دینی زنان در بسیاری از ادیان، نقشهای مثل مادری و همزادی در فرهنگ ملل و ادیان همواره مورد توجه بوده است. نقش همزادی??? زنانه در واقع معرّف خلاقیت در عنصر مؤنث است. این کهن الگو از دیرباز تاکنون همواره به صورتی مؤثر میان ادیان حضور داشته است؛ چنانکه شخینا در فرهنگ یهودی، سوفیا در فرهنگ مسیحی، باکره نورانی در مانویت، داکینی در آیین بودایی و شکتی در فرهنگ هندی از نمونههای آن هستند. در فرهنگ اسلامی این وجه الاهی در کاملترین شکل خود به صورت فاطمه فاطر???? ظهور مییابد. در فرهنگ بودایی که مورد بحث ما است، این نقش در شکل داکینیها در بودیزم تنترهیی شکل میگیرد که شباهتهایی با نوع نگاه ابن عربی به زن دارد. در عرفان اسلامی، اوج توجه به زن را میتوان در اندیشههای ابن عربی یافت. در سطور ذیل به بررسی این دو اندیشه و شباهتها و تفاوتهایش میپردازیم.
دیوانگی و دیوانه نمایی در ادبیات عرفانی
حوزه های تخصصی:
عشق و محبت و زیبایی؛ یکی از دغدغه های همیشگی بشر بوده و درگیری های دنیایی و فکری با آن داشته است. این موضوعات اساسی، در عرفان نیز تبلور خاصی یافته اند تا آنجا که به عنوان یکی از بحث های عرفان در شاخه های گوناگون آن مطرح گردیده اند. عشق به معشوق، مستغرق شدن در جمال بی پایان نگار ازلی و سر کشیدن جرعه ای شراب نام محبت یار، حالتی به عاشق می دهد که او را از وادی عقل وهوشیاری به صحرای بی کران جنون و سرگشتگی می کشاند و به اصطلاح متصوفه، او را از «صحو» به «سکر» رهنمون می گردد و در بیخودی و مستی و دیوانگی از اثر می ناب وحدت، خود را بیگانه می یابد و رفتار و کرداری از او سر می زند که از عقل بشری و هوشیاری دنیوی به دور است و به حالات مجانین نزدیک تر است و همین امر، باعث به وجود آمدن حالات و کرداری می شود که بیشتر کاویده خواهد شد. این مجانین و مستان الهی در پناه این بیخودی و جنونشان، به زیباترین و ناب ترین ارتباط معنوی و درونی با معشوق یکتای ازلی شان می رسند و چنان به پختگی می رسند که از خودیِ خودشان اثری نمی ماند و آنچه برجا می ماند فقط «او»ست و لاغیر... .
رابطه ی ارزشمندی و جنسیت در دو تحلیل عرفانی و قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان بینی عـرفانی، همه ی هستی، تعینات، تجلیات و مظاهر اسماء جلال و جمال اند و بررسی رابطه ی ارزشمندی و جنسیت از این چشم اندازهای عرفانی افق هایی نوین را می گشاید. از دیدگاه برخی عرفا هر چند حقیقت مرد و زن یکی است و لکن زن در مظهریت تابناک تر از مرد است و حقیقت نفس کلیه و مظهریت جمال ( که با وجود زن مرتبط است ) در تناکح عوالم هستی سیر حبی موجودات و ظهور عوالم نقش اصیل تری دارد، هر چند که در مراتب صدوری عوالم این حقیقت در مرتبه ی دوم قرار دارد. در دیدگاه قرآن نیز ارزشمندی جنسی و جنسیتی در ساحتی توحیدی مطرح می شود. از نصوص و ظواهر فراوانی در آیات اشتراک حقیقت زن و مرد در ارزشمندی را می توان فهمید و برتری هر یک از این دو در ساحت ارزشمندی های اکتسابی است.
انسان در آینه صفات جمال و جلال الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر عناصر اصلی جهان بینی را نوع نگاه خود به آغاز و پایان هستی و رسالت و جایگاه انسان بدانیم، اهمیت انسان شناسی و تعریفی که از وی ارایه می شود و چشم اندازی که برای آینده او در نظر گرفته می شود آشکار می گردد. این مقاله درصدد بیان ارتباط بحث صفات جمال و جلال الهی و انسان شناسی است. از آنجا که متکلمان، حکما و عرفای اسلامی با توجه به آیات و روایات انسان را خلیفه خداوند می دانند و خلافت را به معنای تخلق انسان به صفات الهی یا محل تجلی اسما و صفات بودن انسان گرفته اند، بررسی صفات جلال و جمال الهی در تبیین انسان شناسی توصیفی و نیز هنجاری و تربیتی نقش مهمی ایفا می کند. در این نوشته، پس از بررسی صفات جمال و جلال الهی از نگاه برخی متکلمان، حکما و عرفا، نگارنده به ارایه برداشت خاصی که از نگاه عرفا دارد می پردازد که در انسان شناسی توصیفی و نیز هنجاری و تربیتی کاربرد روشنی دارد.
پاره ای از نوآوری های حکیم رفیعی قزوینی
حوزه های تخصصی:
از حکیم رفیعی قزوینی آثار اندکی باقی مانده است، اما همین اندک مشتمل بر نوآوریهایی است. در این مقاله به پنج نوآوری از این فیلسوف و عارف الهی پرداخته شده است، راجع به این مباحث:
1. در باره معنای کمال الهی در جنب جمال و جلال الهی، که وی برخلاف مشهور آن را نه مجموع جمال و جلال بلکه امری ورای آن دو گرفته و عبارت دانسته است از تمامیت ذات الهی به عینیت ذات و صفات و عینیت خود صفات با هم.
در ذیل همین بحث، حکیم رفیعی تعریفی از جمال و جلال ارائه می دهد که جامع تعریف فیلسوف و عارف است و خود این تعریف نیز خالی از ابتکار نیست.
2. در شرح عبارت «اللهم انی اسئلک بما تجیبنی به حین اسئلک»، که او علاوه بر معنایی که در مرحله اول به ذهن می آید، معنایی ذکر می کند که حکایت از ذهن جوال و نوجوی او دارد.
3. در خصوص نفی ترکیب از ذات الهی و بیان اینکه ترکیب به هر نحوی که باشد، مستلزم امکان است، که او در این مسئله برهانی اقامه می کند و در انتها می گوید که آنچه گفتیم در هیچ کتابی مکتوب نیست.
4. در توضیح این سخن حکما که تأثیر جسمی در جسمی دیگر نیازمند وضع و محاذات است، مراد از وضع و محاذات را نوعی اتحاد و اتصال می داند.
5. در نقد این سخن مشهور که اراده غیر از شهوت است و از همین رو، انسان گاهی چیزی را اراده می کند که متعلق شهوت او نیست و گاهی چیزی را مورد شهوت قرار می دهد که اراده اش بدان تعلق نگرفته است.
جمالِ جلال و جلالِ جمال؛ پژوهشی قرآنی، عرفانی، ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عارفان با الهام از قرآن جهان را از یک سو وجه خدا شمرده اند و از دیگر سو، تجلی اسما و صفات او. اسما و صفات را نیز از یک دیدگاه به دو گونه جمالی و جلالی بخش کرده اند: اسم هایی را که با لطف، رحمت، کرم و... پیوند دارند، اسم های جمال نامید ه اند و اسم هایی را که با قهر، غضب، کیفر و... سر و کار دارند، اسم های جلال خوانده اند. از سوی دیگر، چون صفات خدا هستی یگانه ای دارند، هر جلال را دارای جمالی و هر جمال را دارای جلالی شمرده اند و از اینجا به جمع پارادوکسیکال جلال و جمال رسیده اند. در این گفتار پس از بازنمایی نکات یادشده از دیدگاه قرآنی و عرفانی، از جایگاه جلال و جمال در هستی شناسی، معرفت شناسی و روان شناسی عرفانی سخن گفته ایم و سپس به گستردگی، جایگاه جلال و جمال را در نمادشناسی عرفانی بازنموده ایم و نشان داده ایم که پارادوکس جمال و جلال در عرفان عاشقانه «ناز» خوانده می شود که آمیزه ای از راندن و خواندن و خواستن و نخواستن است. نکته ای که در شعر عاشقانه عارفانه با بهره گیری از نمادهای روی و موی، و بیشتر با نمادهای چشم و لب و وابسته های آن ها نشان داده می شود. بازتاب این کاربرد نمادین در شعر فارسی، پایان بخش این پژوهش است
گونه شناسی مزارهای اسلامی در ایران، بر اساس مفاهیم قدسی تشبیه، تنزیه، جمال و جلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، بناهای مذهبی به ویژه مزار امامان و بزرگان علم و عرفان، شکل های مختلفی به خود گرفته و به نظر می رسد تفاوت در نحوه تجلی صفات و مفاهیم، باعث ایجاد تفاوت های کالبدی در آن ها گشته است. حال باید دید که آیا این تفاوت ها دارای مبانی معنادار خاصی است و آیا بررسی چگونگی تفاوت ها می تواند در گونه شناسی مزارها مؤثر واقع شود؟ نگارندگان این تحقیق درصدد گونه شناسی مزارها، بر اساس تفاوت های معنایی و مفاهیم معرفتی مطرح شده در عرفان برآمده اند و این گونه ها را با استفاده از مفاهیم تشبیه، تنزیه و صفات جمال، جلال، در سه دسته مزارهای تشبیهی ـ جمالی، مزارهای تنزیهی ـ جلالی، و مزارهای تشبیهی ـ جمالی و تنزیهی ـ جلالی، مورد بررسی قرار داده و به بررسی ویژگی کالبدی مزارها، مرتبط با هر یک از این گونه ها پرداخته اند. در خلال پژوهش از طریق روش مقایسه تطبیقی، معیارهایی برای سه گونه در نظر گرفته شده است، به این ترتیب که گونه تشبیهی ـ جمالی دارای ویژگی های حداکثر رابطه با طبیعت تشبیهی، دلالتگری نشانه و نماد، اصالت مقبره در سامان دهی فضاهای مزار، قرارگیری مقبره در فضای درون، به کارگیری مصالح فاخر و پرتزئین و وجود سلسله مراتب فضایی در رسیدن به مزار است و بهترین نمونه در این گونه، مزار امامان شیعه می باشد که در دوره صفوی و قاجار به اوج خود رسیده است. گونه تنزیهی ـ جلالی دارای ویژگی های حداقل رابطه با طبیعت تشبیهی، دلالتگری آیه ، عدم اصالت مقبره در سامان دهی فضاهای مزار، عدم قرارگیری مقبره در فضای درون، به کارگیری مصالح کم بها و کم تزئین و عدم وجود سلسله مراتب فضایی در رسیدن به مزار است. بیشترین نمونه های این گونه، در میان اهل سنت رایج است که دارای کمترین میزان به کارگیری عناصر کالبدی و مجلل اند. گونه تشبیهی ـ جمالی و تنزیهی ـ جلالی، دارای ویژگی های مشترک هر دو مزار است و در دوره های آل بویه و سبک خراسانی و رازی، رواج بیشتری داشته است.
نگاه مشترک ابن عربی و مولوی (درباره ی منزلت حقیقی زن در خلقت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نگاه عارفان همه ی موجودات در عالم هستی مظاهر اسماء الهی اند؛ بنابراین زن نیز ظرف وجودی اسمی از اسماء و صفات خداوند می باشد؛ عرفا نیز زن را مظهر اسم جمال، خالق و اسم ربّ می دانند؛ به ویژه ابن عربی درباره ی زنان، از آن جهت که آینه ی جمال حق هستند نظری خاص دارد؛ وی پس از بیان حدیث نبوی: «حُبَبَّ الیَّ من دُنیاکم ثَلاث: النِساء وَ الطَیّب و جُعلت قُرَّه عینی فی الصلاه»، استدلال می کند که تأویل این سخن به نوعی بیانگر منزلت حقیقی زن بوده وحُبّ زنان را کمال عارفان وحُبّ الهی می شناسد. دراین مقاله سعی بر آن است که منزلت حقیقی زن از دیدگاه عرفان اسلامی و ادبیات عرفانی را تبیین و روشن نماید؛ ابن عربی بیش تر از هرکس به شأن معنوی زن پرداخته است؛ این مقاله مطالبی از ابن عربی و شواهدی از «مثنوی» در باب منزلت زن را تحلیل می کند؛ سعی نگارنده این است که یکی از پیوندهای فکری مولانا با ابن عربی را در این خصوص به صورت توصیفی- تطبیقی روشن نماید.
دیالکتیک جمال و جلال در اندیشة عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عین القضات همدانی با استفاده از جمال، جلال و دیالکتیک آن دو، یک نظام منسجم فکری را پی ریزی کرده که بدون درک صحیح آن نظام، دسترسی به اندیشه های وی ناممکن است. این حکیم مغانی به قدری به این دوگانه و دوگانی های دیگر توجه دارد که شتابزدگی در بررسی اندیشه های او، چه بسا منجر به این برداشت ناصواب شود که وی ثنوی است. یکی از این دوگانه که جلال است و تجلیات آن، در اندیشة وی و عارفان خراسان به برداشت های نادرستی از اعتقادات این طایفه منجر شده و چه بسا موجبات مرگ آنان را فراهم آورده است. این طایفه که سخنان خود را در پردة رمز بیان می کنند از ادامه دهندگان حکمت مغانی اند. حکمت مغانی شاه کلید رمزگشایی از دستگاه رمزی عین القضات محسوب می شود. در این زمینه استفاده از عرفان نظری به منظور تبیین رمزهای وی بسیار راهگشاست. هدف اصلی این پژوهش معرفی این نظام فکری و رمزگشایی از آن با استفاده از عرفان نظری خواهد بود.
صفات جلال و جمال از دید کلامی و عرفانی اسلامی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
بحث در حوزه صفات الهی، آثار و لوازم آن به ویژه در بعد خداشناسی، از مباحث محوری و مهم در حوزه الهیات است. صفات جلال و جمال الهی از همان آغاز نضج و تولد علوم اسلامی از مباحث بحث انگیز میان اکابر صوفیه، مفسران و دانشمندان علم کلام بوده است. این مقاله بر آن است ابتدا به ریشه یابی جلال و جمال، معانی لغوی و اصطلاحی آن ها و آنگاه نظرات مشایخ صوفیه درباره این دو واژه بپردازد و نیز جمال و جلال را در تفاسیر مهم، احادیث و روایت، جست و جو و از منظر فرق کلامی و عرفانی بررسی کند.
در این مقاله نتیجه می گیریم که در میان عرفا و صوفیان درباره جلال و جمال دو تلقی وجود داشته است. در اغلب موارد، به ویژه نزد متقدمان، جلال و جمال از حیث تأثیرات سلوکیشان بر احوال و حیات معنوی سالک مورد توجه بوده و در تلقی دیگری (بیشتر نزد متأخران و در مکتب ابن عربی)، جلال و جمال از وجوه نظری مابعدالطبیعی مورد تأمل قرار گرفته است.
بر اساس آنچه منقول است برخی از متقدمان، همچون سَری سَقطی، به استقلال به تعریف جلال و جمال نپرداخته اند، اما در بیان اصطلاحاتی همچون حیا و انس به لوازم جلال و جمال الهی توجه کرده اند. به گفته سری سقطی، حیا، لب فروبستن از سَرِ اجلال برای تعظیم جلال حق است و انس، التذاذ روح به کمال جمال است، همچنین بنا به گزارش قُشَی خرّاز فنای هویت و بقای باللّه را اثر مشاهده جلال ربوبی می داند.
مفهوم شناسی واژة «حکمت» و «جمال» و رابطة آن دو از نظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتة حاضر پیرامون دو محور «حکمت» و «جمال» و نسبت آن دو با یکدیگر در قرآن فراهم آمده است. حضور مکرّر در قرآن دو واژة مذکور، جایگاه آنها را تصدیق می کند و همین تکرار و تأکید از وجوه مختلف و طیّ آیات عدیده، بررسی هر یک از این دو واژه را ضروری می کند. امّا علی رغم اهتمام قرآن پژوهان، آنچه مغفول مانده، نسبت بین این دو واژه است که در این مقام با تأمّل و تدبّر عمیق تر در قرآن به این معجزة عمیق قرآنی دست یابیم. در منظومة فکری قرآن، حکمت و جمال نه تنها دو سیّارة دور افتاده از هم نیستند، بلکه به طور وثیقی به یکدیگر مربوط و وابسته اند. هنر قرآن در این است که در ساختار خلل ناپذیر خود معنایی شگرف و معجزه آسایی عرضه می دارد که در بسیاری اوقات، از نگاه سطحی دور می ماند و هنرمند کسی است که به کشف چنان روابط پنهان و ناملموسی نائل آید. از این رو، برای دستیابی به چنین هدفی با مراجعه به قاموس ها، معنای لغوی هر یک را به دست آوردیم و آنگاه بر بنیاد تفاسیر معتبر، بهترین معنا را مشخّص کردیم و در نهایت، از نسبت شگرف بین آن دو که در کلام وحی به خوبی یادآوری شده، پرده برداشتیم.
تحلیل شناختی استعاره مفهومی «جمال» در مثنوی و دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۰)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از نظریه شناختی استعاره معاصر، کارکردهای استعاره مفهومی «جمال» و خوشه های تصویری مرتبط با آن یعنی جهان، انسان، صورت (رخ)، آفتاب، آیینه و جز آن در غزل های مولوی تحلیل و تبیین می شود. پژوهش حاضر به این می پردازد که پیوندِ میان استعاره و بنیانِ فکری شاعر به چه شکل است و مولوی چگونه توانسته است ازطریق استعاره جمال، ایدئولوژی خود را مطرح کند. بن مایه استعاره مفهومی جمال در گفتمانِ کلامی، براساس نظریه «رؤیت» است. رؤیت با ورود به گفتمان عرفان در بافتِ استعاری جمال قرار می گیرد و انتقال از ایده به استعاره و زبان هنری صورت می گیرد. از رهگذر بررسی استعاره جمال و خوشه های تصویری آن در مثنوی و دیوان شمس درمی یابیم که «خداوند دیدنی است». این انگاره استعاری در ژرف ساختِ کلّ اثر نمایان است. مولوی با توجه به این انگاره، جمال حق را در خرده استعاره های حسن یوسف، جهان، انسانِ کامل، آفتاب و خوراک به تصویر می کشد و با کمک همین خرده استعاره ها دیدنی بودن خداوند را اثبات می کند. براساسِ مدلِ ارائه شده در این مقاله، می توان از رهگذر مطالعه روابطِ میان استعاره و ایدئولوژی، بازخوانی تازه ای از ادبیات فارسی به ویژه گفتمان های عرفانی به دست داد.
نقادی کتاب جامعه سلیمان بر مبنای رابطه حکمت و جمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب جامعه سلیمان، منسوب به حضرت سلیمان علیه السلام است. بنا بر شهادت کتاب مقدس، خداوند به وی حکمت افاضه می کرد. با وجود این، دیدگاه های غیرحکیمانه ای نظیر جبرگرایی، پوچ گرایی، لذت گرایی و چهرة بدبینانه و مأیوسانه ای در این کتاب به سلیمان نبی نسبت داده شده است. با بررسی و تحلیل معنایی اصطلاح «حکمت» و نیز الهام از فرهنگ ناب اسلامی، می توان با اضافه نمودن عنصر جمال، معنای دقیق تری از «حکمت» به دست آورد و بر اساس این تحول معنایی، کتاب جامعه سلیمان را غربالگری نمود، معنای حکمتی که سلیمان نبی از خداوند درخواست داشت را بازخوانی کرد. بدین ترتیب، حکمت که نوعی از آن، افاضه ای و نوع دیگرش تعلیمی است، مبدأ جمال و جمال مظهرِ آن است. در حقیقت، حکیم واقعی به همه جهان هستی با دیده احترام نگریسته و سراسر نظام آفرینش را زیبا و احسن می بیند. بنابراین، نگرش های غیرحکیمانه ای که در این کتاب به حضرت سلیمان علیه السلام منسوب است، با فرض اینکه ایشان مشمول عنایت الهی در افاضه حکمت است، پذیرفتنی نیست.
اشتراکات زیباشناسی و مضمو نپردازی زلف معشوق در شعر فارسی و عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشتراکات زیباشناسی و مضمون پردازی زلف معشوق در شعر فارسی و عربی چکیده فرهنگهای ایرانی وعربی با داشتن خواستگاه های مشترک در بسیاری از زمینه های ادبی از جمله توصیف معشوق دارای مشابهت های فراوانی است؛ تا آنجا که در برخورد با عشق و زیبایی های معشوق نیز هم که به نظر می رسد امری شخصی و فردی است؛ مساله تأثیر و تأثر میان دو فرهنگ ایرانی و عربی، به میان کشیده می شود. این تأثیر پذیری با مقایسه میان آثار منظوم فارسی و عربی وبویژه جنگهایی نظیر نزهه المجالس فارسی تالیف جمال الدین خلیل شروانی در قرن هفتم و االمحب و المحبوب المشموم و المشروب عربی اثر سری الرفاء نگاشته در قرن چهارم بیشتر آشکار می شود. مؤلفان این مقال کوشیدهاند همة اعضا و قوایم معشوق را در دو شعر فارسی و عربی با یکدیگر بکاوند و بسنجند؛ پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات تطبیقی به بررسی مضامین مشترک در زیبایی شناسی و صور خیال زلف معشوق در شعر فارسی و عربی پرداخته است. آشکار است درین سنجش، دست آورد نهایی ما تنها مقایسة نفس آثار و دقایق مربوط به هر بیت نیست؛ بلکه دست یابی به کیفیت تجلی و انعکاس جلوة یکی از قوایم معشوق در دو شعر فارسی و عربی مورد انتظار است. درواقع کوشیده ایم تا پژوهش حاضر متضمن آن باشد که نویسنده و شاعر ایرانی چگونه با مضامین و آثار عربی مقابله و مضامین و صور خیال مربوط به زلف را به چه شکلی تلقی، گزینش، تصرف و تصور کرده است. واژگان کلیدی:جمال، زلف، معشوق، مقایسه تطبیقی فارسی و عرب.
زن و زیبایی از نظر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۵ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
1 - 13
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تبیین نگاه ابن عربی به زن به عنوان مظهر جمال الهی اختصاص دارد. نگاه وی از نظر عرفانی، کامل ترین و عمیق ترین آراء در میانِ عرفایِ پیش و حتی پس از خودست. از نظر شیخ اکبر انسان چه زن و چه مرد از عشق الهی و از اسم جمیل الهی سرچشمه گرفته و همه موجودات مظهر جمال خداوند هستند اما زن مهمترین و کامل ترین مظهر این جمال است. زن و مرد در اصل انسانیت با هم برابرند و انسانیت حقیقی میان این دو گروه انسانی، جامع و مشترک است. ذکورت و انوثت امری عارضی بوده و هر کمال ممکن برای مرد، برای زن نیز ممکن است. زنان از هیچ کمال و مرتبه ای مهجور نبوده چنانکه حتی در مرتبه والای ولایت و قطبیت که در نظر ابن عربی در مرتبه ای ورای نبوت است، می باشند. زن آیینه ای است که مرد در آن خود را می بیند و با عشق به او، به حق عشق می ورزد و این عشق او را به مبدئی که از آن خلق شده و همان اصل و هستی اوست می رساند. ابن عربی حضور و وجود زنان را در نظام ارشادی و عرفانی خود لازم دانسته و بدون وجود زنان این نظام عرفانی را ناقص می شمارد. این مقاله نیز در پی آن است که جایگاه زن را در نظام هستی شناختی عرفانی ابن عربی تبیین نماید.
بازشناسی مبانی زیبایی شناختی در آثار امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متین سال بیستم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸۱
99 - 113
حوزه های تخصصی:
نظرات امام در باب زیبایی، تابع مبانی حکمت متعالیه و در مواردی موافق مبانی عرفان نظری ایشان است. زیبایی در آثار امام با عباراتی مانند: «جمال» و «بهاء» و «حسن» مطرح شده است که با وجود مساوقت دارد و دارای اصالت و تشکیک است. این تعریف، دایره زیبایی را به گستره موجودات، ذات باری تعالی و حتی افعال انسانی و امور اخلاقی بسط می دهد؛ ازاین رو هنر به مثابه خلق زیبایی، محدود به هنرهای زیبا نبوده و گستره هنر به تمام موجودات و حتی افعال انسانی و فضایل اخلاقی تسری می یابد. اگرچه زیبایی امری عینی است؛ اما ادراک و داوری زیبایی، امری ذهنی و درنتیجه تابع عوامل مختلفی است که می توان این عوامل را از آثار امام استحصا نمود. این جستار، اندیشه های امام را در ارتباط با حقیقت زیبایی و اقسام آن، ملاک و معیارهای داوری های استحسانی و عوامل مؤثر در ادراک زیبایی واکاوی نموده است.
مفهوم شناسی جمال و جلال در معماری اسلامی از دو دیدگاه ادراک و تجلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
211 - 229
حوزه های تخصصی:
بحران هویت و فقدان مبانی نظری مشخص در ساخت بناهای مذهبی که ریشه در معانی عمیق اندیشه اسلامی داشته باشد، یکی از چالش های معماری امروز ایران است. فقدانی که نه تنها در فرآیند آفرینش معماری که در شناخت و مداخله در بناهای گذشته نیز نتایج نامطلوبی به بار آورده است. بنابراین تحقیق بیشتر در مفاهیمی همچون جمال و جلال که هم در ماهیت آثار معماری و هم در ادراک آنها، قابل بازشناسی هستند، لازم می نماید. با توجه به اینکه مفاهیم جمال و جلال همواره ذیل موضوع زیبایی بررسی شده اند، ابتدا تدوین یک چارچوب نظری مشخص که دو دیدگاه متفاوت به زیبایی را بیان نماید، انجام شد. مقولات زیبایی شناسانه، که مفاهیم جمال و جلال مستخرج از آنها تعریف شده اند، در گام بعدی مورد تدقیق قرار گرفته اند. سپس مفهوم شناسی جمال و جلال ذیل دوگانه بدست آمده از چارچوب نظری، انجام پذیرفته است. این بخش از مفاهیم کیفی و مباحث نظری محض آغاز شده و در نهایت به نتایجی کمی-کیفی در معماری رسید. در انتها، پارامترهای مشخصی بیان شد که از سویی مشخص می کنند، دو واژه جمال و جلال تجلی چه صفاتی بوده و چه تاثیری بر مخاطب می گذارند. تحقیق از نظرِ هدف یک تحقیق کاربردی است و از حیثِ راهبرد در دسته ی تحقیقاتِ توصیفی- تحلیلی قرار می گیرد. ضمن اینکه روش های تحقیق تحلیلی-تاریخی نیز، بویژه آنجا که آثار و بناهایی از گذشته مورد استناد قرار گرفته اند، استفاده شده است. گردآوری اطلاعات در حوزه ی تئوری با مطالعات کتابخانه ای و با ابزار فیش برداری، انجام شده است. اهداف پژوهش: 1- تبیین جایگاه مفاهیم جمال و جلال، در رویکردهای متفاوت به زیبایی شناسی اسلامی 2- دستیابی به چگونگی تحقق مفاهیم جمال و جلال در معماری اسلامی سوالات پژوهش: 1- جایگاه جمال و جلال ذیل موضوع زیبایی در عالم اسلام، از چه رویکردهایی قابل تبیین است؟ 2- مفاهیم جمال و جلال چگونه در معماری اسلامی محقق می شوند؟