مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
خالق
حوزه های تخصصی:
این مقاله به اجمال به بیان ثنویگریِ آیین گنوسی میپردازد. گنوسیس نوعی معرفت و شناخت باطنی است که به ادعای ایشان، از طریق آن میتوان از جهان مادی و شرّ نجات یافت و به عالم معنوی و خیر نایل آمد. آیین گنوسی به ثنویت اعتقاد دارد و خدای واقعی و متعالی را از خدای خالق این جهان متفاوت میداند. به اعتقاد گنوسیها، جهان مادی، جهانی شرّ و فاسد و مخلوق خدای خودخواه ونادان است. گنوسیهای مسیحی، خدای یهود «یهوه» را خالق این دنیای مادی میدانند و شریعت تورات را نیز مطابق خواست این خدا میدانند. از آنجا که ماده شرّ است، جسم و بدن انسان نیز شرّ میباشد. باید با ریاضت و عزلت گزینی آن را ضعیف و به تقویت روح که از عالم بالا و معنوی است، پرداخت. روح از خدای خیر است و باید به منشأ اصلی خود، معرفت شهودی پیدا کند تا بتواند از عالم مادی نجات یابد؛ اما از آنجا که در این جهان گرفتار آمده، منشا خود را فراموش کرده است. خدای خیر و متعالی برای نجات روح انسان، فرزند خود عیسی مسیح را به یاریاش فرستاد تا او را به یاد خدای خیر و جایگاه اصلیاش بیندازد.
اعتقاد گنوسیهای مسیحی، درباره حقیقت عیسی مسیح و جهان مادی و خالق آن و نیز درباره شریعت یهود به بیراهه رفته است. از این رو، کلیسای راست کیش مسیحی، اعتقادات گنوسیسی را خطرناک و بدعت آمیز دانست و در قرن دوم میلادی، رأی به تکفیر آنها صادر کرد.
نگاه مشترک ابن عربی و مولوی (درباره ی منزلت حقیقی زن در خلقت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نگاه عارفان همه ی موجودات در عالم هستی مظاهر اسماء الهی اند؛ بنابراین زن نیز ظرف وجودی اسمی از اسماء و صفات خداوند می باشد؛ عرفا نیز زن را مظهر اسم جمال، خالق و اسم ربّ می دانند؛ به ویژه ابن عربی درباره ی زنان، از آن جهت که آینه ی جمال حق هستند نظری خاص دارد؛ وی پس از بیان حدیث نبوی: «حُبَبَّ الیَّ من دُنیاکم ثَلاث: النِساء وَ الطَیّب و جُعلت قُرَّه عینی فی الصلاه»، استدلال می کند که تأویل این سخن به نوعی بیانگر منزلت حقیقی زن بوده وحُبّ زنان را کمال عارفان وحُبّ الهی می شناسد. دراین مقاله سعی بر آن است که منزلت حقیقی زن از دیدگاه عرفان اسلامی و ادبیات عرفانی را تبیین و روشن نماید؛ ابن عربی بیش تر از هرکس به شأن معنوی زن پرداخته است؛ این مقاله مطالبی از ابن عربی و شواهدی از «مثنوی» در باب منزلت زن را تحلیل می کند؛ سعی نگارنده این است که یکی از پیوندهای فکری مولانا با ابن عربی را در این خصوص به صورت توصیفی- تطبیقی روشن نماید.
نسبت و رابطه خالق و مخلوق در اندیشه علامه محمدتقی جعفری و آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۸۷
5 - 21
حوزه های تخصصی:
شاید بتوان مهم ترین بحث از مباحث کلام، فلسفه و عرفان نظری را بحث درباره توحید و حقیقت آن دانست. در این زمینه دیدگاه ها و اختلاف نظرهای بسیاری میان اهل کلام، فیلسوفان و عرفا وجود دارد که در قالب نسبت و رابطه خالق و مخلوق به شرح هر یک می پردازیم. محمدتقی جعفری و عبدالله جوادی آملی دو تن از اندیشوران بزرگ معاصر هستند که در آثار خود به طور پراکنده به این موضوع پرداخته اند. علامه جعفری در این زمینه - یعنی رابطه خالق و مخلوق - نقدها و اشکالات فراوانی به دیدگاه وحدت وجود وارد کرده است. وی با نقد دیدگاه وحدت وجود به تباین خالق و مخلوق می رسد و نسبت و رابطه حق تعالی با عالم را مانند رابطه فاعل با مصنوع می داند، نه علت با معلول خود به معنای اصطلاحی آن. در مقابل، جوادی آملی با نگاه صدرایی به عالم و با باور به وحدت شخصی وجود، حقیقت وجود را همان ذات مقدس حق تعالی می داند و قایل است که او واحد است به وحدت شخصی و کثراتی که به نظر می رسند، درواقع سایه های آن وجود واحدند که خود حظی از وجود ندارند؛ یعنی اتصاف ممکنات به وجود، اتصافی ذاتی و حقیقی نیست، بلکه بالعرض و مجازی است. در پایان ضمن طرح اشکال های دیدگاه های گفته شده، به این نکته می پردازیم که پذیرش دیدگاه وحدت وجود، مجالی برای پاسخ گویی به مهم ترین مسایل کلامی، از جمله جبر و اختیار، عقاب و ثواب و... نمی گذارد.
برهان تمانع به تقریر استاد مطهری و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۸۴
53 - 72
حوزه های تخصصی:
برهان تمانع از جمله برهان های اقامه شده بر یگانگی خداست. این برهان در آیه 22 سوره انبیاء آمده است. متکلمان و فیلسوفان اصطلاح تمانع را از مفاد آیه برگرفته و وضع نموده اند. آنان این برهان را ناظر به توحید در خالقیت و وجوب وجود دانسته و با این کار علاوه بر تقریر یک برهان کلامی و فلسفی، درواقع، آیه را نیز تفسیر کرده اند. استاد مطهری از جمله این گروه است اما علامه طباطبایی برهان را ناظر به توحید ربوبی می داند؛ بدان دلیل که مسئله مورد اختلاف بین قرآن و بت پرستان همین موضوع بوده است نه توحید خالق که مورد قبول بت پرستان بوده است. او در المیزان و نهایه الحکمه برهان را به گونه ای تقریر می کند که منتج به توحید رب، یعنی مالک مدبر عالم گردد. البته در نهایه الحکمه اشاره ای به آیه ندارد؛ همچنان که در المیزان نیز اشاره ای به بحث های متکلمان و فیلسوفان ندارد؛ به طوری که حتی از استعمال اصطلاح تمانع نیز اجتناب می کند. در این مقاله بعد از تقریر استاد مطهری و استاد طباطبایی، به مقایسه و ارزیابی آنها از لحاظ فلسفی و تفسیری پرداخته ایم.
کاوشی در مفهوم تصوری «خدا» در منابع روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این نوشتار بررسی مهم ترین عناوین به کاررفته برای اشاره به خداوند در کلمات معصومان در منابع روایی است. این عناوین اگر به مثابه مفاهیمی پایه کانون بررسی و تأمل قرار گیرند، ما را به تحصیل مفاهیم تصدیقی ناب تری از احکام ذات، صفات و افعال خداوند رهنمون می شوند و در ترسیم نظام منسجم تری از خداباوری اسلام به کار می آیند. در این نوشتار ابتدا احادیثی که در منابع روایی، صفتی منحصربه فرد را به خداوند نسبت داده اند، جمع آوری شده اند و آن گاه با تحلیل مفاد این صفات، تلاش شده تا کامل ترین مفهوم استخراج شود. بر اساس مهم ترین یافته این پژوهش، سه عنوان «خالِقُ کل شَی ءٍ»، «نُورُ السماواتِ وَالْأَرْض» و «الصمَد»، از مهم ترین عناوین به کاررفته در روایات برای اشاره به خداوند هستند و از میان آنها عنوان «الصمَد» از قابلیت های مفهومی بیشتری برخوردار است. «صمد» در روایات به نوعی از هستی اشاره دارد که اصل انیت و تحقق است و هیچ حدی را در مرز و متن وجود نمی پذیرد و علی رغم تنزه از تعین ماهوی، می تواند محور و مقصود عبادات و مناجات بندگان قرار گیرد.
جایگاه فلسفه و کلام در مفهوم سازی خدا نزد شیخ مفید و خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خدا در فلسفه و کلام اسلامی با اسامی مختلفی خوانده می شود و مفاهیم به کاررفته برای اسم خاص خدا در فلسفه، متفاوت از کلام است. شیخ مفید، متکلمی است که از معتزله بهره گرفته و نگاه او به خدا عقلانی و با استفاده از مفهوم دینی است؛ او خدا را «الله» می نامد. خواجه نصیر شخصیت شاخص فلسفه مشاء و صاحب نظر در علم کلام و نگاه او به مسئله خدا نیز بهره گیری از فلسفه و کلام است. او از «صانع»، «خالق»، «باری»، «الله» و نیز «واجب الوجود» برای اسم خدا استفاده کرده است که از حیث مفهومی با هم متفاوت اند. مسئله ما این است که مفهوم خدا نزد شیخ مفید و خواجه تا چه حد کلامی و فلسفی است. در این نوشتار، در دو ساختار محتوایی و روش شناسی، مفهوم سازی خدا نزد شیخ مفید و خواجه، بررسی و در ضمن آن، جایگاه کلام و فلسفه در مفهوم سازی خدا نزد آنها روشن می شود. شیخ مفید، کلام را عقلانی و نه فلسفی می داند و از حیث مفهومی از فلسفه بهره کمی می گیرد. خواجه، کلام را فلسفی می کند و از حیث مفهومی که برای خدا بر می گزیند و در اثبات وجود خدا و بیان صفاتش، نگاه غالب فلسفی دارد.
بررسی و نقد ربط وجود خالق به مخلوق از منظر میرزا مهدی اصفهانی بر پایه مبانی حکمی صدرالمتالّهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
25 - 46
حوزه های تخصصی:
صدرالمتالهین در تحلیل دقیق ربط وجود خالق و مخلوق که محصول تحلیلی جدید از اصل علیت و همچنین سنخیت میان علت و معلول می باشد به این نتیجه می رسد به دلیل تعلقی بودن و عین الربط بودن معلول نسبت به علت، وجود مخلوق حیثیتی جز تجلّی وجود خالق ندارد. و این امر را با بیان مبانی بنیادی ای چون اصالت وجود، تشکیک و تشأن وجود به اثبات می رساند. اما در مقابل، میرزا مهدی اصفهانی در مسئله چگونگی ربط وجود خالق و مخلوق با رد تمامی مبانی صدرالمتألهین موضع متفاوت و پیچیده ای را اتخاذ می کند که صرفا در جهت تخریب مبانی نظری ملاصدرا و حفظ عقاید کلامی خویش است نه دادن نظریه ای جدید. ایشان به دلیل عدم ایجاد تشابه میان خالق و مخلوق نظریه علیت و نظریه سنخیت را زیر سوال برده و در جهت حفظ مبانی کلامی خویش در باب قدرت لایتناهی خداوند قاعده الواحد و همچنین نظریه وجود صدرایی را نیز مورد نقد قرار داده است. اما نکته مهم این است که ایشان مبنای جدیدی برای نظریه وجود وضع نمی کند و صرفاً در جهت تبیین فرضیه های پیش داوری شده مثل نفی وحدت وجود، عدم سنخیت وجود خالق و مخلوق و ابطال اصل علیت، از آن سود می برد. در این مقاله موضع فلسفی صدرا و موضع تخریبی میرزا مهدی اصفهانی را در جهت نقد و بررسی اندیشه های میرزای اصفهانی در مباحث ذکر شده مورد واکاوی و مقایسه قرار می دهیم
واکاوی ارتباط های چهارگانه (خدا، خود،خلق، خلقت) در شعر قیصر امین پور
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
253 - 282
حوزه های تخصصی:
انسان مخلوق برگزیده خداست ولی همانند سایر موجودات دارای نیازمندی های متعددی است که برای رفع آنها باید با خالق و سایر عناصر مخلوقات در ارتباط باشد. هر انسانی برای ادامۀ حیات خود، ناگزیر است ارتباط خود را با خدا، خلقت، خلق و خود ارتقا بخشد. مسلماً هیچ انسانیاز این چهار ارتباط بری نیست. ارتباط با خدا در شکل های عبد و موال و عاشق و معشوق دیده می شود. ارتباط انسان با خود همان معرفت النفس و شناخت ساحت های وجودی و امکانات و اهداف زندگی است، مصداق ارتباط با خلق، را در رابطه مهربانی، خوش خلقی و کمک به همنوع و مصداق ارتباط با طبیعت را در همزیستی مسالمت آمیز با جانوران و رعایت حقوق طبیعت جاندار و بی جان می توان بررسی نمود. مهمترین این ارتباطها رابطۀ خالق و مخلوق هست و سه رابطۀ دیگر با هدف دستیابی به این مورد صورت میگیرد. به طور طبیعی مسائل مهمبشریت در آثار ادبی و هنری اثر میگذارد. واکاویی این موارد از منظر قیصر امین پور به عنوان شاعری که در جهان معاصر زندگی می کند،میتواند برای انسان امروزی نتایج سودمندی را به ارمغان بیاورد؛ پس با بررسی ارتباطهای چهارگانه در اشعار شاعر مذکور میتوانیم، گامی هر چند کوچک، برای آشنایی و فهم بهتر قیصر و اشعارش برداشت. همچنین شناخت انسان و در درجۀ باالتر شناخت خالق هستی و نزدیک تر شدن به او، مورد توجه نگارنده است. با توجه به این که اشعار قیصر امین پور خالی از صبغۀ عرفانی نیست .