مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
جلال
حوزه های تخصصی:
در جهان بینی عـرفانی، همه ی هستی، تعینات، تجلیات و مظاهر اسماء جلال و جمال اند و بررسی رابطه ی ارزشمندی و جنسیت از این چشم اندازهای عرفانی افق هایی نوین را می گشاید. از دیدگاه برخی عرفا هر چند حقیقت مرد و زن یکی است و لکن زن در مظهریت تابناک تر از مرد است و حقیقت نفس کلیه و مظهریت جمال ( که با وجود زن مرتبط است ) در تناکح عوالم هستی سیر حبی موجودات و ظهور عوالم نقش اصیل تری دارد، هر چند که در مراتب صدوری عوالم این حقیقت در مرتبه ی دوم قرار دارد. در دیدگاه قرآن نیز ارزشمندی جنسی و جنسیتی در ساحتی توحیدی مطرح می شود. از نصوص و ظواهر فراوانی در آیات اشتراک حقیقت زن و مرد در ارزشمندی را می توان فهمید و برتری هر یک از این دو در ساحت ارزشمندی های اکتسابی است.
انسان در آینه صفات جمال و جلال الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر عناصر اصلی جهان بینی را نوع نگاه خود به آغاز و پایان هستی و رسالت و جایگاه انسان بدانیم، اهمیت انسان شناسی و تعریفی که از وی ارایه می شود و چشم اندازی که برای آینده او در نظر گرفته می شود آشکار می گردد. این مقاله درصدد بیان ارتباط بحث صفات جمال و جلال الهی و انسان شناسی است. از آنجا که متکلمان، حکما و عرفای اسلامی با توجه به آیات و روایات انسان را خلیفه خداوند می دانند و خلافت را به معنای تخلق انسان به صفات الهی یا محل تجلی اسما و صفات بودن انسان گرفته اند، بررسی صفات جلال و جمال الهی در تبیین انسان شناسی توصیفی و نیز هنجاری و تربیتی نقش مهمی ایفا می کند. در این نوشته، پس از بررسی صفات جمال و جلال الهی از نگاه برخی متکلمان، حکما و عرفا، نگارنده به ارایه برداشت خاصی که از نگاه عرفا دارد می پردازد که در انسان شناسی توصیفی و نیز هنجاری و تربیتی کاربرد روشنی دارد.
پاره ای از نوآوری های حکیم رفیعی قزوینی
حوزه های تخصصی:
از حکیم رفیعی قزوینی آثار اندکی باقی مانده است، اما همین اندک مشتمل بر نوآوریهایی است. در این مقاله به پنج نوآوری از این فیلسوف و عارف الهی پرداخته شده است، راجع به این مباحث:
1. در باره معنای کمال الهی در جنب جمال و جلال الهی، که وی برخلاف مشهور آن را نه مجموع جمال و جلال بلکه امری ورای آن دو گرفته و عبارت دانسته است از تمامیت ذات الهی به عینیت ذات و صفات و عینیت خود صفات با هم.
در ذیل همین بحث، حکیم رفیعی تعریفی از جمال و جلال ارائه می دهد که جامع تعریف فیلسوف و عارف است و خود این تعریف نیز خالی از ابتکار نیست.
2. در شرح عبارت «اللهم انی اسئلک بما تجیبنی به حین اسئلک»، که او علاوه بر معنایی که در مرحله اول به ذهن می آید، معنایی ذکر می کند که حکایت از ذهن جوال و نوجوی او دارد.
3. در خصوص نفی ترکیب از ذات الهی و بیان اینکه ترکیب به هر نحوی که باشد، مستلزم امکان است، که او در این مسئله برهانی اقامه می کند و در انتها می گوید که آنچه گفتیم در هیچ کتابی مکتوب نیست.
4. در توضیح این سخن حکما که تأثیر جسمی در جسمی دیگر نیازمند وضع و محاذات است، مراد از وضع و محاذات را نوعی اتحاد و اتصال می داند.
5. در نقد این سخن مشهور که اراده غیر از شهوت است و از همین رو، انسان گاهی چیزی را اراده می کند که متعلق شهوت او نیست و گاهی چیزی را مورد شهوت قرار می دهد که اراده اش بدان تعلق نگرفته است.
جمالِ جلال و جلالِ جمال؛ پژوهشی قرآنی، عرفانی، ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عارفان با الهام از قرآن جهان را از یک سو وجه خدا شمرده اند و از دیگر سو، تجلی اسما و صفات او. اسما و صفات را نیز از یک دیدگاه به دو گونه جمالی و جلالی بخش کرده اند: اسم هایی را که با لطف، رحمت، کرم و... پیوند دارند، اسم های جمال نامید ه اند و اسم هایی را که با قهر، غضب، کیفر و... سر و کار دارند، اسم های جلال خوانده اند. از سوی دیگر، چون صفات خدا هستی یگانه ای دارند، هر جلال را دارای جمالی و هر جمال را دارای جلالی شمرده اند و از اینجا به جمع پارادوکسیکال جلال و جمال رسیده اند. در این گفتار پس از بازنمایی نکات یادشده از دیدگاه قرآنی و عرفانی، از جایگاه جلال و جمال در هستی شناسی، معرفت شناسی و روان شناسی عرفانی سخن گفته ایم و سپس به گستردگی، جایگاه جلال و جمال را در نمادشناسی عرفانی بازنموده ایم و نشان داده ایم که پارادوکس جمال و جلال در عرفان عاشقانه «ناز» خوانده می شود که آمیزه ای از راندن و خواندن و خواستن و نخواستن است. نکته ای که در شعر عاشقانه عارفانه با بهره گیری از نمادهای روی و موی، و بیشتر با نمادهای چشم و لب و وابسته های آن ها نشان داده می شود. بازتاب این کاربرد نمادین در شعر فارسی، پایان بخش این پژوهش است
گونه شناسی مزارهای اسلامی در ایران، بر اساس مفاهیم قدسی تشبیه، تنزیه، جمال و جلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، بناهای مذهبی به ویژه مزار امامان و بزرگان علم و عرفان، شکل های مختلفی به خود گرفته و به نظر می رسد تفاوت در نحوه تجلی صفات و مفاهیم، باعث ایجاد تفاوت های کالبدی در آن ها گشته است. حال باید دید که آیا این تفاوت ها دارای مبانی معنادار خاصی است و آیا بررسی چگونگی تفاوت ها می تواند در گونه شناسی مزارها مؤثر واقع شود؟ نگارندگان این تحقیق درصدد گونه شناسی مزارها، بر اساس تفاوت های معنایی و مفاهیم معرفتی مطرح شده در عرفان برآمده اند و این گونه ها را با استفاده از مفاهیم تشبیه، تنزیه و صفات جمال، جلال، در سه دسته مزارهای تشبیهی ـ جمالی، مزارهای تنزیهی ـ جلالی، و مزارهای تشبیهی ـ جمالی و تنزیهی ـ جلالی، مورد بررسی قرار داده و به بررسی ویژگی کالبدی مزارها، مرتبط با هر یک از این گونه ها پرداخته اند. در خلال پژوهش از طریق روش مقایسه تطبیقی، معیارهایی برای سه گونه در نظر گرفته شده است، به این ترتیب که گونه تشبیهی ـ جمالی دارای ویژگی های حداکثر رابطه با طبیعت تشبیهی، دلالتگری نشانه و نماد، اصالت مقبره در سامان دهی فضاهای مزار، قرارگیری مقبره در فضای درون، به کارگیری مصالح فاخر و پرتزئین و وجود سلسله مراتب فضایی در رسیدن به مزار است و بهترین نمونه در این گونه، مزار امامان شیعه می باشد که در دوره صفوی و قاجار به اوج خود رسیده است. گونه تنزیهی ـ جلالی دارای ویژگی های حداقل رابطه با طبیعت تشبیهی، دلالتگری آیه ، عدم اصالت مقبره در سامان دهی فضاهای مزار، عدم قرارگیری مقبره در فضای درون، به کارگیری مصالح کم بها و کم تزئین و عدم وجود سلسله مراتب فضایی در رسیدن به مزار است. بیشترین نمونه های این گونه، در میان اهل سنت رایج است که دارای کمترین میزان به کارگیری عناصر کالبدی و مجلل اند. گونه تشبیهی ـ جمالی و تنزیهی ـ جلالی، دارای ویژگی های مشترک هر دو مزار است و در دوره های آل بویه و سبک خراسانی و رازی، رواج بیشتری داشته است.
دیالکتیک جمال و جلال در اندیشة عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عین القضات همدانی با استفاده از جمال، جلال و دیالکتیک آن دو، یک نظام منسجم فکری را پی ریزی کرده که بدون درک صحیح آن نظام، دسترسی به اندیشه های وی ناممکن است. این حکیم مغانی به قدری به این دوگانه و دوگانی های دیگر توجه دارد که شتابزدگی در بررسی اندیشه های او، چه بسا منجر به این برداشت ناصواب شود که وی ثنوی است. یکی از این دوگانه که جلال است و تجلیات آن، در اندیشة وی و عارفان خراسان به برداشت های نادرستی از اعتقادات این طایفه منجر شده و چه بسا موجبات مرگ آنان را فراهم آورده است. این طایفه که سخنان خود را در پردة رمز بیان می کنند از ادامه دهندگان حکمت مغانی اند. حکمت مغانی شاه کلید رمزگشایی از دستگاه رمزی عین القضات محسوب می شود. در این زمینه استفاده از عرفان نظری به منظور تبیین رمزهای وی بسیار راهگشاست. هدف اصلی این پژوهش معرفی این نظام فکری و رمزگشایی از آن با استفاده از عرفان نظری خواهد بود.
صفات جلال و جمال از دید کلامی و عرفانی اسلامی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
بحث در حوزه صفات الهی، آثار و لوازم آن به ویژه در بعد خداشناسی، از مباحث محوری و مهم در حوزه الهیات است. صفات جلال و جمال الهی از همان آغاز نضج و تولد علوم اسلامی از مباحث بحث انگیز میان اکابر صوفیه، مفسران و دانشمندان علم کلام بوده است. این مقاله بر آن است ابتدا به ریشه یابی جلال و جمال، معانی لغوی و اصطلاحی آن ها و آنگاه نظرات مشایخ صوفیه درباره این دو واژه بپردازد و نیز جمال و جلال را در تفاسیر مهم، احادیث و روایت، جست و جو و از منظر فرق کلامی و عرفانی بررسی کند.
در این مقاله نتیجه می گیریم که در میان عرفا و صوفیان درباره جلال و جمال دو تلقی وجود داشته است. در اغلب موارد، به ویژه نزد متقدمان، جلال و جمال از حیث تأثیرات سلوکیشان بر احوال و حیات معنوی سالک مورد توجه بوده و در تلقی دیگری (بیشتر نزد متأخران و در مکتب ابن عربی)، جلال و جمال از وجوه نظری مابعدالطبیعی مورد تأمل قرار گرفته است.
بر اساس آنچه منقول است برخی از متقدمان، همچون سَری سَقطی، به استقلال به تعریف جلال و جمال نپرداخته اند، اما در بیان اصطلاحاتی همچون حیا و انس به لوازم جلال و جمال الهی توجه کرده اند. به گفته سری سقطی، حیا، لب فروبستن از سَرِ اجلال برای تعظیم جلال حق است و انس، التذاذ روح به کمال جمال است، همچنین بنا به گزارش قُشَی خرّاز فنای هویت و بقای باللّه را اثر مشاهده جلال ربوبی می داند.
مفهوم شناسی جمال و جلال در معماری اسلامی از دو دیدگاه ادراک و تجلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
211 - 229
حوزه های تخصصی:
بحران هویت و فقدان مبانی نظری مشخص در ساخت بناهای مذهبی که ریشه در معانی عمیق اندیشه اسلامی داشته باشد، یکی از چالش های معماری امروز ایران است. فقدانی که نه تنها در فرآیند آفرینش معماری که در شناخت و مداخله در بناهای گذشته نیز نتایج نامطلوبی به بار آورده است. بنابراین تحقیق بیشتر در مفاهیمی همچون جمال و جلال که هم در ماهیت آثار معماری و هم در ادراک آنها، قابل بازشناسی هستند، لازم می نماید. با توجه به اینکه مفاهیم جمال و جلال همواره ذیل موضوع زیبایی بررسی شده اند، ابتدا تدوین یک چارچوب نظری مشخص که دو دیدگاه متفاوت به زیبایی را بیان نماید، انجام شد. مقولات زیبایی شناسانه، که مفاهیم جمال و جلال مستخرج از آنها تعریف شده اند، در گام بعدی مورد تدقیق قرار گرفته اند. سپس مفهوم شناسی جمال و جلال ذیل دوگانه بدست آمده از چارچوب نظری، انجام پذیرفته است. این بخش از مفاهیم کیفی و مباحث نظری محض آغاز شده و در نهایت به نتایجی کمی-کیفی در معماری رسید. در انتها، پارامترهای مشخصی بیان شد که از سویی مشخص می کنند، دو واژه جمال و جلال تجلی چه صفاتی بوده و چه تاثیری بر مخاطب می گذارند. تحقیق از نظرِ هدف یک تحقیق کاربردی است و از حیثِ راهبرد در دسته ی تحقیقاتِ توصیفی- تحلیلی قرار می گیرد. ضمن اینکه روش های تحقیق تحلیلی-تاریخی نیز، بویژه آنجا که آثار و بناهایی از گذشته مورد استناد قرار گرفته اند، استفاده شده است. گردآوری اطلاعات در حوزه ی تئوری با مطالعات کتابخانه ای و با ابزار فیش برداری، انجام شده است. اهداف پژوهش: 1- تبیین جایگاه مفاهیم جمال و جلال، در رویکردهای متفاوت به زیبایی شناسی اسلامی 2- دستیابی به چگونگی تحقق مفاهیم جمال و جلال در معماری اسلامی سوالات پژوهش: 1- جایگاه جمال و جلال ذیل موضوع زیبایی در عالم اسلام، از چه رویکردهایی قابل تبیین است؟ 2- مفاهیم جمال و جلال چگونه در معماری اسلامی محقق می شوند؟
تأملّی در دیوان جلال طبیب شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که در شعر حافظ اثر سروده های دیگر شاعران قابل ملاحظه است، بدین توضیح که خواجه بزرگوار مضامین و معانی شعر دیگر شاعران را با هنرمندی و تسلّطی بی نظیر آنگونه که سزاوار بوده در شعر خود به کار گرفته و به شایستگی ادا کرده و به منظور بررسی سرچشمه های سخن حافظ و ارائه سلطه بلامعارض او در سخنوری توجه به این منابع و مقایسه آنها با سخن خواجه برخی و بهری از توانایی خواجه را در سخنوری می نماید. نگارنده بر آن شد که شعر جلال را از این زاویه و تأثیری که او از سعدی پذیرفته و تأملات دیگر نیز بررسی کند. در این زمینه نیاز به نسخه ای منقح بود که خوشبختانه پژوهنده ارجمند آقای پورجوادی اخیراً براساس نسخه ای نه چندان خوانا که در حاشیه دیوان دیگری بوده و با اهتمام تمام در مراجعه به مآخذ دیگر به تصحیح و چاپ دیوان او همّت گماردند و این امکان حاصل آمد. آنچه عرضه می شود حاصل تأملی است بر این دیوان که به نظر صاحب نظران می رسد باشد که در صورت مقرون بودن این تأملاّت به صواب، در آینده منظور نظر استاد قرار گیرد.