مطالب مرتبط با کلیدواژه

لب


۱.

جمالِ جلال و جلالِ جمال؛ پژوهشی قرآنی، عرفانی، ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجه جمال چشم جلال ناز لب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸۷ تعداد دانلود : ۱۷۶۷
عارفان با الهام از قرآن جهان را از یک سو وجه خدا شمرده اند و از دیگر سو، تجلی اسما و صفات او. اسما و صفات را نیز از یک دیدگاه به دو گونه جمالی و جلالی بخش کرده اند: اسم هایی را که با لطف، رحمت، کرم و... پیوند دارند، اسم های جمال نامید ه اند و اسم هایی را که با قهر، غضب، کیفر و... سر و کار دارند، اسم های جلال خوانده اند. از سوی دیگر، چون صفات خدا هستی یگانه ای دارند، هر جلال را دارای جمالی و هر جمال را دارای جلالی شمرده اند و از اینجا به جمع پارادوکسیکال جلال و جمال رسیده اند. در این گفتار پس از بازنمایی نکات یادشده از دیدگاه قرآنی و عرفانی، از جایگاه جلال و جمال در هستی شناسی، معرفت شناسی و روان شناسی عرفانی سخن گفته ایم و سپس به گستردگی، جایگاه جلال و جمال را در نمادشناسی عرفانی بازنموده ایم و نشان داده ایم که پارادوکس جمال و جلال در عرفان عاشقانه «ناز» خوانده می شود که آمیزه ای از راندن و خواندن و خواستن و نخواستن است. نکته ای که در شعر عاشقانه عارفانه با بهره گیری از نمادهای روی و موی، و بیشتر با نمادهای چشم و لب و وابسته های آن ها نشان داده می شود. بازتاب این کاربرد نمادین در شعر فارسی، پایان بخش این پژوهش است
۲.

بررسی ژرف ساخت اساطیری تشبیه زلف به مار و لب به شفاخانه در بیتی از دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره یونگ زلف لب مار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه حافظ پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد روانشناختی نقد کهن الگویی
تعداد بازدید : ۱۶۵۷ تعداد دانلود : ۹۱۹
مقاله پیش رو به بررسی ریشه های اسطوره ای تشبیه زلف به مار و لب به شفاخانه در بیت «دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست / از لب خود به شفاخانه تریاک انداز» از حافظ می پردازد. این جستار بر مبنای دیدگاه یونگ نوشته شده است؛ دیدگاهی که به وجود تصویرهای اصلی و آغازین (کهن الگو) در ضمیر ناخودآگاه جمعی افراد بشر اشاره دارد. یونگ معتقد به انتقال موروثی افسانه ها و اسطوره ها بود و آن را علت مشابهت افسانه ها و رؤیا و حتی وجود نمادهایی مانند نمادهای باستانی در بیماران روانی عصر ما می دانست. این کهن الگوها معمولاً در آثار شعرا و نویسندگان و هنرمندان نابغه تجلی پیدا می کنند؛ بنابراین وجود فواصل تاریخی و جغرافیایی، مانعی برای تجلی اسطوره های ملل مختلف در رؤیا، هذیان و هنرهای تصویری ایجاد نمی کند.