مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
جمال
حوزه های تخصصی:
جاودانگی عشق الهی با تکیه بر آیات قرآن درسروده های ابن فارض و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۵
85-106
حوزه های تخصصی:
عشق از او صاف الهی و سرآغاز خلقت است، این عشق در واقع بر «هستی مطلق» دلالت دارد، و زندگی بدون آن چون پوست های بی روح است. مولوی، عشق را شیوه سلوکی خود قرار داده ،آن گونه که ابن فارض درگام به گام مقامات عرفانی، آن را اساس کار خویش قرار داده است. بنابراین نگاه ابن فارض و مولوی، نگاه یک عاشق به معشوق حقیقی است و این نشانه معرفت و آگاهی این دو شاعر عارف است. در این مقاله ضمن بررسی واژه «عشق» با تکیه برآیات قرآن و احادیث و نظرعرفا، به موضوع «جاودانگی عشق الهی» در سروده های تائیه کبرای ابن فارض و غزلیات عربی مولوی در دیوان شمس، با اسلوب تطبیقی پرداخته شده است.
شرح نسبت میان کمال و زیبایی د ر مشارق الد َراری سعید الد ین فَرغانی (تأملی د ر زیبایی شناسی عرفانی حکما و عرفای مسلمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اند یشمند ان مسلمان بد ون ترد ید د ر حوزه زیباشناسی و زیبایی شناسی تأملات جد ی و مهمی د اشته اند ؛ هم د ر حوزه مباحثات فلسفی، هم کلامی، هم عرفانی و هم حتی قرآنی و روایی. د ر این میان، حوزه عرفان به د لیل برجسته بود ن مفاهیمی چون عشق و کمال، د امنه فراخ تری برای ظهور مباحث علم الجمال یا زیبایی شناسی د اشته است. رساله تائیه معروف به نظم السلوک یا نظم الد ُرّ اثر ابن فارض یکی از شورانگیزترین و د ر عین حال عالی ترین منظومه های عرفانی د ر تمد ّن اسلامی است. ابن فارض د ر این قصید ه هفت صد وپنجاه بیتی، زیباترین و عمیق ترین مباحث عرفانی را د ر پرتو عشق شرح د اد ه است. ازجمله کسانی که به شرح مشارق پرد اخته صد رالد ین قونوی است که شاگرد نامد اری چون سعید الد ین فرغانی د ارد . شاگرد بلند مرتبه ای که صد رالد ین د ر مقد مه خود برمشارق الد راری، او را افتخارالمشایخ خواند . این کتاب شرح فارسی قصید ه تائیه ابن فارض است. فرغانی د ر شرح ابیات قصید ه، آنگاه که ابن فارض به بیان حُسن و جمال می پرد ازد نکات نغز و ارزشمند ی د ر باب زیبایی ارائه می د هد . این مقاله شرح جامع نقطه نظرات سه بزرگ حکمت اسلامی است از یک سو ابن فارض و از سوی د یگر صد رالد ین قونوی و نهایت سعید الد ین فرغانی. زیرا ترد ید ی نیست فرغانی صرفاً یک ناقل نیست و د ر موارد ی کاملاً رأی خود را شفاف ارائه کرد ه است.
واژه شناسی مفهوم زیبایی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
76 - 89
حوزه های تخصصی:
تعریف زیبایی و تبیین ابعاد مفهومی آن از مسائل فلسفی پیچیده، به ویژه در فلسفه هنر است. معنای زیبایی در ادوار و فرهنگ های مختلف، بسیار متنوع بوده است. برای شناخت این مفهوم و انواع آن در اندیشه، فرهنگ و هنر اسلامی، اصلی ترین مرجع، نص قرآن کریم است. با شناخت دایره لغات مرتبط با زیبایی در قرآن و نیز روایات اسلامی این شناخت حاصل می شود. پژوهش حاضر با جست وجو در آیات قرآنی و روایات معتبر که به مفهوم زیبایی و مراتب آن می پردازند، به دنبال پاسخ به این پرسش هاست: مصادیق زیبایی از منظر قرآن چیست؟ انواع زیبایی و مصادیق آن در قرآن کدام است؟ دایره لغات قرآنی مرتبط با مفهوم زیبایی، بیشتر معطوف به کدام وجوه زیبایی است؟ مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر واژه شناسی قرآنی، امر زیبا، مفهوم زیبایی، کارکردها و جنبه های آن را بررسی می کند؛ زیرا قرآن کریم ، بزرگترین معجزه مکتوب و احسن الحدیث است و خود از لحاظ ساختار، آهنگ کلام و معنا از زیباترین و شیواترین کلام ها به شمار می آید. بر مبنای آیات قرآن ، انسان جسم و روحی دارد که هر یک به ترتیب وابسته جهان محسوس و عالم نامحسوس است. بر آن اساس زیبایی هم با توجه به دو ساحتِ جسم و روح، سنجیده می شود، پس، مفهوم زیبایی نیز مراتبی می یابد. پژوهش نشان می دهد حدود هجده واژه اصلی مانند جمال، حُسن، زخرف، حُبُک و... در بیش از سیصد آیه با مفاهیم متعدد و متکثر آمده است که به دو ساحت وجودی انسان بازمی گردند.
رویکردی تطبیقی به زیبایی شناسی رنگ ها در اندیشه اسلامی و غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیبایی یکی از موضوعات مهم انسان و حوزه فلسفه است که در قرآن با واژه های جمال از آن یاد شده است. برخی اندیشمندان اسلامی نظیر ابن سینا ویژگیهای نظم، اعتدال را برای زیبایی ارائه داده و برخی دیگر نظیر ابن هیثم و ابوحیان توحیدی تناسب و هماهنگی ملموس را از معیارهای زیبایی می دانند. فلاسفه غربی نیز با تعاریف و معیارهای محسوس ریاضی گونه و هندسه مدار در این دسته قرار دارند. در آیات مربوط به قرآن کریم واژه قدر به معنای اندازه، اندازه گیری، تقدیر بارها تاکید شده است. اما وجه افتراق این سه دسته نظریه را می توان در وایره وسیع تر آیات قرآن کریم در شمول زیبایی های آسمانی و زمینی در مقابل زیبایی شناسی محسوس نظریه پردازان غربی مانند سقراط، ارسطو، آکویناس، نوافلاطونیان، امبرتواکو دانست. در کنار آن اندیشه های فلاسفه و عرفای اسلامی را می توان در هر دو دسته زیبایی شناسی محسوس و زیبایی شناسی زمینی_ آسمانی بررسی نمود. رنگها در زیبایی شناسی از دیدگاه قرآن کریم و نیز از نظر عرفای اسلامی اهمیتی بسیار دارد. در آیات متعدد قرآن کریم، گوناگونی و تنوع رنگها، نشانه ای برای اهل خرد می باشد. این بیان با جامعیتی خاص تمامی پدیده ها و رنگها را شامل شده و اختلاف رنگها را مناظر قدرت الهی معرفی می نماید. همچنین رنگهای سپید و سبز و زرد در توصیف بهشتیان و اهل ایمان، دارای امتیازهای زیبایی شناسانه می باشد. شماره ی مقاله: ۹
مصادیق زیبایی شناسی در عرفان عطار و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
143 - 163
حوزه های تخصصی:
سابقه زیبایی شناسی را باید در میان اقوام کهن و باستانی جست وجو کرد نخستین گام ها را در این مسیر تمدن های ایران، هند و یونانی برداشته اند و دستاوردهای خوبی را به یادگار گذاشته اند. مکتب زیبایی پرستی در عرفان ایرانی اسلامی با استفاده از دستاوردهای حکمت یونانی و اشراق شرقی و به ویژه با بهره گیری از حکمت ایران باستان در قرون نخستین اسلامی شکل گرفته و با استفاده از تعالیم قرآنی به مکتب بزرگی در عرفان اسلامی تبدیل شده است. البته بزرگان این مکتب همگی ایرانی بوده اند. عرفای بزرگی همچون مولانا جلال الدین رومی و عطار نیشابوری که همواره عشق به جمال پرستی و زیبایی شناسی در آثار عرفانی آن ها موج می زند. عطار نیشابوری نیز معتقد بر انعکاس جمال حق در سایر مخلوقات است؛ به خصوص معشوق زمینی که در داستان شیخ و دختر ترسا در «منطق الطیر» آمده است. در این مقاله کوشش شده است تا با نگاهی بر آثار و اندیشه های عرفانی عطار و مولانا درباره مفهوم زیبایی و زیبایی شناسی در عرفان اسلامی مطالبی ارائه گردد.
رویکرد دینی نگارگری اصیل ایران به تصویرگری زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
167 - 187
حوزه های تخصصی:
این مقاله، پژوهشی درباره منظر نگارگران مسلمان ایران تا پیش از دوران صفوی با موضوع «تصویر زن» با رویکرد دینی و بر مبنای آیات و روایات اسلامی است. مقاله پیش رو در صدد است دریابد که بازتاب تصویری ممیزات مطلوب زنان از منظر اسلام در مآثر اصیل نگارگری چگونه بوده است. با فرض آنکه این بازتاب بر مبنای آیات قرآن کریم و روایاتی است که خود نیز منبع الهام نگارگران برجسته آن دوران بوده است، ادبیات نظری این مقاله برگرفته از متون دینی مذکور است و نگاره های منتخب نیز بر مبنای همین رویکرد تحلیل شده است. تحلیل این آثار نشان می دهد که سیمای زن در شاهکارهای اصیل نگارگری و آثار استادان شهیر، پیش از آنکه به عوارض حاصل از نفوذ تأثیرات هنر مغرب زمین گرفتار آید، مبین مقام و منزلتی از وجود زن است که در تطابق با آموزه های قرآنی و دینی بوده است. بر این مبنا بود که نگارگران مسلمان در آثار خود توانستند در عین حال که زیبایی و لطف الهی را در سیمای زنان رقم می زنند، آنان را در پوشیدگی و مستوری به نمایش درآورند و از حرمت آنان در تصویرگری، حتی خصوصی ترین مراودات نیز، پاسداری کنند. تدقیق در چگونگی بازتولید تصویرگری خلاقانه از زنان با استناد به آثار اصیل هنر نگارگری را، که می تواند به برخی از پیچیدگی های این موضوع در زمینه تولیدات تصویری و رسانه ای جامعه امروز ایران کمک کند، می توان جنبه نوآورانه این مقاله دانست.
زیبایی معقول از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
185 - 208
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم فلسفه و علوم انسانی مبحث زیبایی می باشد که قدمتی دوهزار ساله دارد. از نظر دانشمندان اسلامی و برخی فلاسفه زیبایی منحصر به زیبایی محسوس و فکری نیست بلکه نوعی دیگر از زیبای هست که از آن به «زیبایی معقول یا حسن عقلی» تعبیر می شود که یکی از انواع چهارگانه زیبایی، و از همه آن ها بالاتر می باشد. زیبایی معقول(حسن عقلی) به این معنا است که بعضی از کارها فی حد ذاته زیبا و جمیل است و جاذبه و کشش دارد و ستایش آفرین است و فقط عقل انسان آن را درک می کند و نیروی حس و قوه تخیّل در درک آن زیبایی نقشی ندارند. قرآن کریم به همه انواع زیبایی اشاره کرده است. در این پژوهش به تبیین زیبایی معقول، نسبی یا مطلق بودن زیبائی معقول و مصداق های آن از منظر قرآن خواهیم پرداخت. مهم ترین مصادیق زیبایی معقول در قرآن کریم عبارت اند از زیبایی عفو و اغماض، زیبایی صبر، زیبایی هجرت، و زیبایی ایمان.
بررسی تطبیقی نظرگاه های هجویری و غزالی در باب «رؤیت»(بر اساس دو متنِ کشف المحجوب و سوانح العشاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالحسن علی بن عثمان هجویری (درگذشته حدود 470 ق) و احمد غزالی (درگذشته 520 ق) هر دو از یک دستگاه فکری برآمده و هر دو جزو خانواده اشاعره اند. اما خاستگاه معرفتی آن دو از یکدیگر متمایز شده است. از این رو، قلمرو دلالتِ معنا و کارکرد زبان در آثار ایشان- کشف المحجوب و سوانح العشاق- متفاوت است. «رؤیت» واژه ای کلامی و کلیدی در کشف المحجوب است که با ورود به گفتمان عرفانیِ غزالی در پوشش استعاری «جمال» در می آید و انتقال از واقعیت به استعاره و از تک معنایی به چند معنایی صورت می گیرد. هجویری آشکارا و عریان به بحث رؤیت می پردازد اما غزالی از کارکردهای استعاری رؤیت بهره می گیرد: جمال و خوشه های تصویری مرتبط با آن یعنی انسان، دل، آفتاب، آینه و جز آن. در این مقاله، به دیدگاه های این دو عارف در بابِ «رؤیت» و سبکِ بازتاب آن در دو متنِ کشف المحجوب و سوانح العشاق پرداخته می شود
وصف ناپذیری جمال در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، با هدف تببین توصیف ناپذیری جمال از منظر غزلیات شمس تهیه و تنظیم شده است. بر این مبنا ضمن رجوع به مطالعات استتیک و بهره مندی از نظریات فلاسفه قدیم، متفکران و محققان علم الجمال، درباره جمال و زیبایی، با نگاهی گذرا به منشأ و درک زیبایی، به زیبایی شناسی مولانا پرداخته و در آن از تجاذب زیبایی، زیباشناسی معنوی، بی مانندی زیبایی مطلق، شناخت ناپذیری زیبایی مطلق انسان و زیبایی، زیبایی سخن و بیان، سخن گفته ایم. در نهایت وصف ناپذیری جمال و انعکاس زیبایی مطلق، در زیبایی های محسوسات را در تصویرهای شاعرانه دیوان کبیر پی گرفته ایم. سرانجام به این نکته دست یافته ایم که اولاً مولانا، در کنار فلاسفه و محققان از زیبایی در چارچوب حکمت ذوقی سخن گفته و ثانیاً باور ندارد که انسان بتواند زیبایی را، آن چنان که هست وصف نماید او این ناتوانی را به دلیل مطلق بودن زیبایی از سویی و از دیگر سوی به دلیل در اختیار نداشتن ابزار مناسب برای شناخت زیبایی می داند.
جمال و جمال شناسی مولانا در مثنوی، با تکیه به غیب و شهادت، به مثابه استعاره اصلی اندیشه او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمال از نگاه مولوی تجلّی حق و بروز و ظهور لطف خداوند به هستی است. بنابراین جمال شناسی عارف دانشی است که به یاری آن می توان از نحوه ظهور نور تجلّی بر عالم شهادت، آگاهی یافت. مولانا در جایگاه عارفی بزرگ و کم نظیر، به ویژه پس از آشنایی با شمس که چشم سرش بسته و چشم دلش گشوده شد، در تمام اجزای هستی نور حق را مشاهده کرده و کوشیده است تصویری از این مشاهدات خویش ترسیم نماید. این مقاله سر آن دارد که بخشی از این دریافت را که شامل ذات جمال و جلوه های آن در جهان است، بررسی نماید. اطلاعات مربوط به مقاله با شیوه کتابخانه ای به دست آمده و این اطلاعات پس از مقوله بندی، با شیوه کیفی، توصیف، تحلیل و گزارش شده است. هدف نویسندگان بازشناسی طرز تلقی مولانا از جمال است و نتایج تحقیق نشان می دهد که او به دلیل استغراق در جمال و بهره گیری از شهود و اشراق، در حدی باور نکردنی به رابطه جمال و جمیل پی برده است. امّا نکته اصلی این است که او این زیبایی ها را در چارچوب استعاره مرکزی اندیشه اش؛ یعنی استعاره شهادت و غیب، گنجانیده است.