مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تنزیه
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مسأله معناشناختى صفات، از دیدگاه ملاصدرا بررسى مىشود. فیلسوف بزرگ مسلمان با استفاده از بحث وجود شناسى و اصول مربوط به آن به سراغ صفات حق تعالى رفته و در مسأله وجود شناسى با پرداختن به اصول اشتراک معنوى و تشکیک وجود نشان مىدهد که قول به تشبیه و تنزیه مطلق باطل است و مستدل بیان مىکند که وجود در خالق و مخلوق بطور تشکیکى بکار مىرود. صفات جمالیه را نیز با ارجاع به حقیقت وجود و اثبات عینیت عوارض وجود با حقیقت وجود نشان مىدهد که، مانند وجود، امرى مشترک و مشککند و با عقل انسانى قابل فهم است.
بررسى تطبیقى و نقد دیدگاههاى ابنمیمون و قاضى سعید قمى در تباین تام خالق و مخلوق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۹ شماره ۱۴۹
حوزههای تخصصی:
یکى از مسائل کلیدى در حوزه مباحث خداشناسى این است که آیا میان واجب تعالى و مخلوقات او سنخیت وجود دارد یااینکه خداوند به عنوان خالق هستى با آفریدههاى خود تباین تام دارد و هیچگونه سنخیتى با آنها ندارد؟ این مسئله مهم همواره مورد توجه متألّهان و یکى از دغدغههاى اساسى آنها بوده و هست. در این نوشتار با رویکردى تحلیلى، آراء و اندیشههاى ابنمیمون و قاضى سعید قمى در مورد این مسئله بررسى مىگردد و نشان داده مىشود که نظریه «تباین تام خالق و مخلوق» این دو اندیشمند متألّه با اشکالات عدیدهاى روبهروست و نمىتواند مورد پذیرش قرار گیرد. هدف اصلى این پژوهش بررسى ونقد نظریه تباین تام خالق و مخلوق در پرتو اندیشههاى دو تن از نمایندگان برجسته این دیدگاه است. شیوه بحث نیز بهصورت تطبیقى است؛ بدین صورت که پس از تبیین دیدگاههاى دو طرف و نقد و ارزیابى آنها مقایسه و تطبیقى میان اندیشههاى آنها صورت گرفته و نقاط اشتراک و افتراقشان بیان شده است.
الهیات فازی ،روایت دیدگاه عرفانی امام خمینی (س) در مساله تنزیه و تشبیه
حوزههای تخصصی:
پیش از این در شماره 11 و 12 نخستین بخش از معرفی وشرح نقدهای عرفانی امام خمینی بر متن و شرح کتاب فصوص الحکم ابن عربی،ضمن معرفی و توصیف کمی و کیفی این نقدها که در قالب مجموعه ای از تعلیقات ایشان بر شرح فصوص قیصری به جا مانده است ، به طرح فهرست وار گوشه ای از این تعلیقات و سپس شرح یکی از آنها پرداختیم [س 3 1380].
اکنون در این مقاله در نظر داریم که به شرح و تحلیل یک تعلیقه انتقادی دیگر از امام بپردازیم. این تعلیقه در فص نوحی و به مناسبت بحث تنزیه و تشبیه در دعوت نوح(ع) به نگارش درآمده است. شکی نیست که یکی از مهمترین و بنیادی ترین مباحث در حوزه کلام و الهیات، مبحث الهیات تنزیهی و تشبیهی و طبقه بندی ادیان براساس این دو نوع الهیات است . بحث از الهیات تنزیهی و تشبیهی در واقع بحث بر سر مسأله منطق دعوت انبیا یعنی تعیین نوع این دعوت در انبیا و ادیان الهی از میان دو نوع تنزیهی یا تشبیهی آن است. حضرت امام در این تعلیقه، ضمن بیان دیدگاه انتقادی خود در این خصوص، به نقد دیدگاه استادش، عارف شاه آبادی، نیز می پردازد.
تأثیر دیدگاههای کلامی در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسنده کوشیده تا تأثیر آراء کلامی مربوط به توحید را در تفسیر آیاتی که در انها از دست ، عرش و نظایر آنها سخن به میان آمده نشان دهد. نخست مفسران را به تشبیه گرایان و تنزیه گرایان تقسیم می کند ؛ گروهی از دسته اول را معتقدان به تشبیه محض و جسمیت خداوند به شمار می آورد و گروهی را که قائلان به استناد صفات محدثات به حق تعالی می شمرد ظاهرگرایان می خواند. دسته دوم یا تنزیه گرایان را نیز دو گروه می داند: یکی آنان که تا حد مقدور به تأویل متوسل می شوند و اگر به نتیجه ای نرسند علم آن را به خداوند وا می نهند و دیگر ، کسانی که یکسره به تأویل این قبیل آیات و نیز آیات مربوط به آخرت توسل می جویند . راه حل اختلاف، به نظر مؤلف تنها رجوع به قرآن و احادیث معصومان (ع) است.
تشبیه یا تنزیه از دیدگاه امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایش به خدا در فطرت انسان ها قرار داده شده و آدمی در طول تاریخ در پی شناختن خدای خود بوده و بسا که در این مسیرْ مصادیق ناشایست را به عنوان خدا پرستیده است. برخی برای شناخت خدا او را به انسان یا موجودات دیگری تشبیه می کنند و حتی قائل به تجسم خدا می شوند، و برخی دیگر برای در امان ماندن از تشبیه دچار تنزیه مطلق می گردند و می گویند که ما را راهی برای شناخت خدا نیست. امام علی (ع) تشبیه را رد کرده و برای رد آن، ادله ای به میان آورده است. از آن جمله: همتا نداشتن خدا، این که شباهت مخلوقات به یکدیگر دلیل بی همتایی خداست، احاطه ناپذیری خدا و.... او برای رد تجسیم نیز، ادله و شواهدی آورده است، همچون این که عظمت نفوذناپذیر خدا مانع رؤیت اش است، و نیز تقدم زمانی خداوند، همانند نداشتن او، مکان مند نبودن او، خستگی ناپذیری و عدم عجز و عدم تحمل رنج و...؛ و در این راستا آیات موهم تجسیم را تاویل کرده است. علی(ع) تنزیه مطلق را قبول ندارد و قائل به این است که خدا را در حدی که خود خدا و پیامبران اش معرفی کرده اند و بر اساس آیات و افعال اش می توان شناخت؛ ولی برای شناخت ذات و کُنه صفات اش راهی نیست. او برای تنزیه نیز ادله ای آورده است، مثل: حد نداشتن خدا، محاط نبودن خدا، و توصیف ناپذیری خدا.
الهیات سلبی از نظر افلوطین و عبدالاعلی سبزواری مفسر مواهب الرحمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تفکرات افلوطین خداوند چیزی «به کلی دیگر» است؛ به گونه ای که نه نامی می توان بر او نهاد و نه با هیچ زبانی می توان او را توصیف کرد. عبدالاعلی سبزواری نیز به عنوان اندیشمندی ازعالم اسلام، به ویژه در میان عالمان شیعی مذهب معاصر، با تبحر چندوجهی در علوم دینی از قبیل فقه، اصول، فلسفه، عرفان و تفسیر قرآن، در باب «احد» به تاسی از پیشوایان دینی خویش اندیشه هایی دارد. در این مقاله، به بررسی تطبیقی پیرامون الهیات سلبی از نظر افلوطین و عبدالاعلی می پردازیم. در واقع نظرات این دو عالم را در تشخیص مرز میان الهیات سلبی و ایجابی جستجو می کنیم که بدانیم تا کجا عقل آدمی اجازه دارد حکمی ایجابی در مورد ذات و صفات حق صادر کند و مرز سکوت در این زمینه کجاست.
جستاری در مسئله تشبیه و تنزیه در کلمات ابن عربی و شارحان وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم صفاتی به خداوند نسبت داده شده است که عینا در مورد مخلوقات نیز کاربرد دارد. بحث در مورد معانی این صفات و حقیقت آنها زمانی که در مورد خداوند به کار میرود، از دیرباز در بین دانشمندان اسلامی رواج داشته است. أخذ معنای ظاهری آیات، ذهن را به سوی تصویری انسان گونه و جسمانی از خداوند و تشبیه مطلق سوق میدهد و عطف نظر به جنبه های نقص و امکانی این صفات، زمانی که در مورد موجودات انسانی به کار میرود، انسان را به تنزیه مطلق ذات واجب تعالی از این صفات متمایل میسازد. در کنار این شیوه تنزیهی و تشبیهی صرف، طریق دیگری نیز در عرفان نظری مطرح است که با ابتناء بر نظریه وحدت شخصیه وجود و تمایز احاطی حقّ از مخلوقات، هم تمایز و غیریت حقّ تعالی و مخلوقات در این صفات را میپذیرد و هم عینیت آن دو در برخی مراتب تجلیات ذات حقّ را اثبات میکند.
این نوشتار با نگاهی به برخی مبانی معرفت شناختی و هستیشناختی این دیدگاه، به بررسی طریق جمع بین تشبیه و تنزیه که از سوی ابن عربی و شارحان وی عرضه شده، میپردازد.
بررسی و نقد دیدگاه های ابن عربی، ملاصدرا، و علامه طباطبایی در معناشناسی صفات الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معناشناسی اسما و صفات الهی از مباحث مهم اعتقادی در حوزة فلسفة دین، فلسفه، کلام، عرفان، و دین پژوهی معاصر است. این بحث در حوزة علوم اسلامی بیش تر با عنوان تشبیه و تنزیه مطرح میشود. ابن عربی تشبیه را در عین تنزیه و تنزیه را در عین تشبیه میداند. از دید وی، شباهت صفاتِ خداوند و ممکنات در این است که صفات خداوند تجلیات او و صفات ممکنات نمودهای صفات اویند. به اعتقاد او تشبیه در اصل وجود و تنزیه در حدودِ تجلیات است، اما ملاصدرا، بر اساس نظریة صدور و سنخیتِ علّی و معلولی، کمالات مخلوق را، به کامل ترین نحو، در خداوند موجود میداند. از این رو، او با درپیش گرفتن رویکرد اثباتی (بر اساس سه اصل بنیادین در این مکتب، یعنی اصالت وجود، اشتراک معنوی در مفهوم وجود، و تشکیک در حقیقت وجود) قائل به اشتراک معنوی و تشکیک در باب وجود و صفات الهی شده است و بدین طریق، میکوشد تا خود را از دو محذور تعطیل و تشبیهِ مطلق رها کند.
علامه طباطبایی در برخی مواضع همان نظریة ملاصدرا را بیان میکند، اما در برخی مواضع دیگر، معانی صفات را قابل انطباق بر خدا نمیداند، زیرا بر این باور است که محدودیت ها، از جمله عدم عینیت صفات با هم و نیز با ذات، را نمیتوان از آن سلب کرد.
با بررسی و نقد این دیدگاه ها خواهیم دید که همة این دیدگاه ها مبتنیبر مبانی وجودشناختیایاند که هرچند تشبیه مطلق را نفی میکنند، اجازة کنارگذاشتن مطلقِ تشبیه را نمیدهند، البته دیدگاه دوم علامه تشبیه معناشناختی را رد میکند.
بررسی دلایل معرفت شناختی و زبان شناختی الاهیات سلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الاهیات سلبی، در بعد معرفتی بر شناختناپذیری؛ و در بعد زبانی، بر بیانناپذیری خدای متعال تأکید دارد. در بعد معرفتی، به دلایلی چون عدم توانایی احاطه بر خدای متعال، تعالی و فوق عقل بودن او، نقص معرفت معلول نسبت به علت و محدودیّت قوای ادراکی انسان؛ و در بعد زبانی، به مفهوم ناپذیر بودن و صورت نداشتن امر متعالی و ... استناد می شود. منتقدان اشکالاتی چون تعطیل، ناکافی بودن معرفت سلبی، تعارض در گفتار و ... را بر این دیدگاه وارد کردهاند. در واقع، بیشتر طرفداران الاهیات سلبی، در عین تأکید بر نقص معرفت بشری، قائل به تعطیل نیستند و معرفت به خدای متعال را دارای مراتب میدانند. در الاهیات سلبی، سخن گفتن از او، به دلایلی چون سخن گفتن به واسطة اضطرار درونی، یا به قصد تعلیم دیگران است؛ و یا سخنها و عبارات ایجابی ناظر است به تجلیات خدای متعال و آنچه پس از او هستند؛ هر کس به اندازة فهم خود و به همان میزان که آثار و ظهورات خدای متعال را یافته است، از او سخن میگوید.
گونه شناسی مزارهای اسلامی در ایران، بر اساس مفاهیم قدسی تشبیه، تنزیه، جمال و جلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، بناهای مذهبی به ویژه مزار امامان و بزرگان علم و عرفان، شکل های مختلفی به خود گرفته و به نظر می رسد تفاوت در نحوه تجلی صفات و مفاهیم، باعث ایجاد تفاوت های کالبدی در آن ها گشته است. حال باید دید که آیا این تفاوت ها دارای مبانی معنادار خاصی است و آیا بررسی چگونگی تفاوت ها می تواند در گونه شناسی مزارها مؤثر واقع شود؟ نگارندگان این تحقیق درصدد گونه شناسی مزارها، بر اساس تفاوت های معنایی و مفاهیم معرفتی مطرح شده در عرفان برآمده اند و این گونه ها را با استفاده از مفاهیم تشبیه، تنزیه و صفات جمال، جلال، در سه دسته مزارهای تشبیهی ـ جمالی، مزارهای تنزیهی ـ جلالی، و مزارهای تشبیهی ـ جمالی و تنزیهی ـ جلالی، مورد بررسی قرار داده و به بررسی ویژگی کالبدی مزارها، مرتبط با هر یک از این گونه ها پرداخته اند. در خلال پژوهش از طریق روش مقایسه تطبیقی، معیارهایی برای سه گونه در نظر گرفته شده است، به این ترتیب که گونه تشبیهی ـ جمالی دارای ویژگی های حداکثر رابطه با طبیعت تشبیهی، دلالتگری نشانه و نماد، اصالت مقبره در سامان دهی فضاهای مزار، قرارگیری مقبره در فضای درون، به کارگیری مصالح فاخر و پرتزئین و وجود سلسله مراتب فضایی در رسیدن به مزار است و بهترین نمونه در این گونه، مزار امامان شیعه می باشد که در دوره صفوی و قاجار به اوج خود رسیده است. گونه تنزیهی ـ جلالی دارای ویژگی های حداقل رابطه با طبیعت تشبیهی، دلالتگری آیه ، عدم اصالت مقبره در سامان دهی فضاهای مزار، عدم قرارگیری مقبره در فضای درون، به کارگیری مصالح کم بها و کم تزئین و عدم وجود سلسله مراتب فضایی در رسیدن به مزار است. بیشترین نمونه های این گونه، در میان اهل سنت رایج است که دارای کمترین میزان به کارگیری عناصر کالبدی و مجلل اند. گونه تشبیهی ـ جمالی و تنزیهی ـ جلالی، دارای ویژگی های مشترک هر دو مزار است و در دوره های آل بویه و سبک خراسانی و رازی، رواج بیشتری داشته است.
تصویر پیامبران(ع) در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، سیمای شش پیامبر الهی در پنج فیلم سینمای ایران بررسی شده است. در بررسی حاضر، از میان آثار سینمای ایران، فیلم هایی انتخاب شده که به طور مشخص یک شخصیت مقدس الهی را دستمایه اصلی خود قرار داده اند؛ به نحوی که در آن ها، امکان تحلیل نحوه پردازش تصویری شخصیت ایشان در ظاهر و نیز در منش و سیره ایشان وجود داشته باشد. این مقاله محتوای کیفی پنج اثر سینمایی از منظر تنزیه گرایی یا تشبیه گرایی در شخصیت پردازی از پیامبران الهی را تحلیل می کند. این آثار عبارت اند از: 1. ]حضرت[ ایوب پیامبر(ع)؛ 2. ]حضرت[ ابراهیم خلیل الله(ع) 3. ]حضرت[ عیسی مسیح(ع) بشیر ]حضرت[ احمد(ص) 4. ملک ]حضرت[ سلیمان نبی(ع) و 5. ]حضرت[ یوسف پیامبر(ع)؛ که در ضمن بررسی این آثار و صحنه های منتخب آن، نحوه تصویرپردازی از شخصیت های مقدس و کیفیت آن تحلیل شده و نتایج حاصل از آن ارائه شده است. بررسی و تحلیل فیلم های منتخب نشان می دهد تصاویر ارائه شده از شخصیت های مقدس، به طور قاطع، تصاویری محترم و با درنظرداشت وجه آسمانی شخصیت آن بزرگان است که متناسب با توانمندی موجود، سعی دارد در تکریم شخصیت های مقدس و پیامبران الهی بکوشد. همچنین در آثاری که فیلمنامه آن بر مبنای منابع متقن و با دقت نظر ساخته شده، تصویرپردازی قریب به واقعی از پیامبران دست داده است.
بررسی و تحلیل تأویلات نوحی از منظر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیی الدین بن عربی، بزرگ چهره برجسته عرفان اسلامی، در طی آثار خود همواره با نگاهی ژرف به آموزه های دینی توجه کرده است. وی بر بنیاد آموزه های عرفان نظری خود، با نگرشی باطنی به تأویل و تحلیل آیات قرآن و احادیث نبوی همت گمارده و در این راستا سعی نموده است که با قرائتی نو از آموزه های دینی بنیان دستگاه فکری خود را مستحکم تر سازد. وی در اثر جاودان خود، فصوص الحکم، با تحلیل احوال بیست و هفت نبی، به تأویل آموزه های دینی موجود درباره هر نبی پرداخته و به کشف اسرار نبوت هر نبی نائل آمده است؛ وی در طی این اثر ماندگار تأویلات بسیار بدیعی درباره آیات وارده درباره حضرت نوح (ع) ارائه کرده ولی پیچیدگی و آشفتگی عبارت او در این بخش، بیشتر شارحان وی را دچار سردرگمی کرده، تا بدان جا که در پی بازسازی آرای قرآنی وی در آثار متأخر، عملاً توجهی به یافته های وی در این بخش نشده است و در پژوهش هایی که ذیل فص نوحی عرضه شده ، فقط به آموزه تشبیه و تنزیه بسنده شده است. گفتار حاضر بر آن است که از سویی به بازسازی بی پرده و صریح تأویلات وی در آیات نوحی همت گمارد و از سوی دیگر به وجوه ضعف کلامی و تأویلی آن اشاره کند.
بررسی سندی و دلالی روایت «إن الله خلق آدم علی صورته»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله پژوهشی پیرامون سند و دلالت حدیث «ان الله خلق آدم علی صورته» می باشد. در این مقاله ابتدا سند و مفهوم حدیث بررسی می شود، سپس براساس مبانی توحیدی اسلام، به رفع ابهام حدیث که ناشی از مرجع ضمیر «صورته» است، پرداخته می شود.
تشبیه و تنزیه نزد ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تشبیه و تنزیه دو واژة متداول در فرهنگ اسلامی است، اما ابن عربی طبق مبانی خاص خود، به ویژه وحدت وجود، تفسیری تازه از آن ارائه می دهد و معرفت صحیح خدای تعالی را در جمع میان تشبیه و تنزیه می یابد و براساس این الگوی معرفتی جدید به جمع میان نصوص به ظاهر ناسازگار دینی در زمینة اسماء و صفات خدای متعال می پردازد. در این مقاله، ضمن تبیین دیدگاه ابن عربی در این باره لوازم الهیاتی نظریه او تبیین می گردد.
ادریس (ع) از منظر ابن عربی (با تکیه بر فتوحات مکیّه و فصوص الحکم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، با تکیه بر فتوحات مکّیه و فصوص الحکم ابن عربی، مراتب وجودی ادریس(ع) بررسی و تحلیل می شود. روش تأویلی ابن عربی بر پایه نظریه وحدت وجودی او بر مکاشفه، آیات قرآن و نیز روایت و اخبار وارد بر ادریس(ع) بنا نهاده شده است. وی در فصوص الحکم با تحلیل احوال ادریس، قرائتی نو به دست می دهد و معتقد است او به مرتبه تقدیس رسیده و منظور از تقدیس، شدّت تجرّد ادریس(ع) است که وی با ریاضت های سخت، نماینده عقل ناب می گردد. ابن عربی ادریس(ع) را با الیاس(ع) یکی می شمارد و معتقد است که سیر صعودی ادریس نبی(ع)، الیاس(ع) است که الیاس(ع) هم از رسولان است و هم از محمدیّون(امّت محمد(ص))؛ لذا در آخرالزمان باز خواهد گشت. بنابراین، ادریس(ع)- الیاس(ع) جامع میان نبوّت و رسالت است که صورت شخصیّه ادریسی فانی شده و به آسمان عروج کرده و بعد از عروج، به صورت شخصیّه الیاسی باز می گردد. پس، دارای دو حشر خواهد بود: یک بار، در کسوت نبوّت و بار دیگر، در کسوت ولی ای از اولیای محمد(ص). البته، ابن عربی در این نظر چندان یک رأی نیست و گاهی الیاس(ع) و ادریس(ع) را دو تن شمرده است که دو رکن از چهار رکن کعبه را تشکیل می دهند و در آخرالزمان یا از اقطابند، یا امام. از دیگر مقامات ادریس(ع)، جایگاه او به عنوان ابدال-اوتاد است که در مقام ابدالی، ادریس(ع) و در مقام اوتادی، الیاس(ع) است.
بازکاوی مسأله تشبیه و تنزیه در آموزه وحدت تشکیکی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
و اما در این میان ان عربی و شارحان مکتب او به قرائتی جدید یعنی تشبیه در عین تنزیه دست یافته اند که این نظریه مطابق برخی از آموزه های شیعیانه است. صدرالدین محمد شیرازی مشهور به ملا صدرا با بهره از همین نظریه اخیر در صدد عرضه قرائت نوینی از آن بر آمده است. و چنانچه خواهد آمد این تقریر، عقلی ترین بیان در شرح این مسأله است. گفتار حاضر بر آن است که پس از بیان مختصری در توضیح مکاتب مختلف در این موضوع به جایگاه تقریر وحدت تشکیکی وجود در حکمت متعالیه بپردازد و نقطه قوت آن را واکاود.
ساخت تنزیهی تشبیهی شناخت خداوند در دیباچة شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنزیه و تشبیه، یکی از مباحثی است که پیوسته متکلّمان به آن توجّه داشته اند. تنزیه، منزّه دانستن خداوند از هر گونه صفت انسانی و تشبیه، نسبت دادن ویژگی های مردمان به آفریدگار است. فردوسی در مقام تنزیه، به تعبیر نگارنده، یزدان را «خداوندِ نام» می گوید که تنها نامی از آن در میان است و در مرتبة تشبیه، او را «خداوندِ جای» می نامد؛ یعنی همان مقام شکل گیری آفرینش که مظاهر اسماء و صفات خدا در هستی گام می نهد و به این سان آفریدگار، توصیف پذیر می شود. آن چنان که از برخی متون پهلوی زردشتی، متن های مانوی و تفکّر شیعیان اسماعیلی نیز برمی آید، یزدان پیش از آفرینش، تنها نام است؛ اما پس از آفرینش دارنده جای می شود که شناسایی او را ممکن می کند. فردوسی همچنین در مصراع: «ز نام و نشان و گمان ب رت ر است» به راه تنزیه می رود؛ ولی در مصراع پس از آن: «نگارندة بر شده گوهر است» با تشبیه، یزدان را نگارگر یا نقّاش می خواند و به این گونه، تنزیه و تشبیه را همراه می کند که این دیدگاه از اندیشه های شیعی و باورهای باستانی او برخاسته است.
جستارى در زبان دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان دین موضوعات مختلفى مورد بحث و تحقیق قرار مى گیرد. از جمله آنها صحبت از صدق و کذب پذیرى گزاره هاى دینى است. به اعتقاد ما، بسیارى از باورهاى دینى، به شکلى مشاهده پذیر قابل صدق و کذب هستند. درباره اینکه آیا واژگانى که در باب امر الوهى به کار برده مى شوند معنایى مشابه با معنایى در مخلوقات دارند، گفت وگوهاى بسیار زیادى مطرح شده است. این چالش علاوه بر اندیشمندان و الهى دانان غربى، در میان مسلمانان هم جریان داشته و دیدگاه هاى مختلفى در این باب مطرح گردیده است. نظر غالب در نزد امامیه، اشتراک معنوى در اوصاف الهى است؛ یعنى اوصافى که هم براى خالق استفاده شده اند و هم مخلوق، مشترک معنوى اند؛ ولى داراى مراتب اند و صدق آنها تشکیکى است. این نوشتار مى کوشد با روش تحلیلى توصیفى به برخى از مباحث زبان دین با دقتى خاص نظر کند.
تباین علم خداوند با علوم مخلوقی؛ تنها راه حلّ اشکال جبر برخاسته از علم پیشین الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علوم بشری و مخلوقی، در اصل شکل گیری و علم شدنِ خویش، همواره محتاج و وابسته به معلوم اند. این مطلب، لوازم و تبعاتی نظیر تأخّر و تأثّر علم از معلوم و تابعیّت نسبت به آن را به دنبال خواهد داشت. فلاسفه و عرفا با تسرّیِ عنصر اضافه به علم خداوند، آن را نیز به تبعات مذکور مبتلا کرده اند. امّا چنین علمی، هرگز نمی تواند فعل اختیاری دیگران را آشکار نماید و لذا مادام که علم خداوند را هم سنخ با علوم بشری بدانیم، هرگز نمی توان اشکال جبرآوری علم پیشین الهی را پاسخ گفت. تنها راه برون رفت از بن بست اشکال مذکور این است که علم خالق را متباینِ محض با علوم مخلوقی دانسته، آن را از وابستگی به معلوم و نسبت علمی و تمامیِ تبعات مربوطه، منزّه و مبرّا کنیم. امّا چون بشر، هرگز از این سنخ علم، بهره ای ندارد، هیچ راهی نیز به شناخت آن نداشته و فهم او از آن، منحصر به گزاره های تنزیهیِ محض است؛ نه اثباتی. بدین ترتیب، برخی تلاش های فلسفی که در جهت شناخت علم الهی صورت گرفته است، محکوم به بطلان بوده و هرگز توان شناساندن علم خداوند را ندارند؛ چرا که نقطة آغازینِ این تلاش های معرفتی، نگاه به علوم مخلوقی و شبیه سازیِ علم الهی بر اساس آن است.
مقایسه دیدگاه قاضی سعید قمی با علامه مجلسی درباره توحید ذاتی و صفاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توحید ذاتی و صفاتی از مهم ترین اقسام توحید به شمار می آیند. در این نوشتار، آراء و اندیشه های قاضی سعید قمی و علامه مجلسی درباره این مسئله مورد بررسی قرارگرفته است. این دو متفکر بزرگ، علاوه بر اینکه در معنای توحید ذاتی اختلافاتی دارند، مبانی و زیرساخت های وجود شناختی که توحید ذاتی را بر اساس آن اثبات کرده اند، نیز کاملاً متفاوت و بلکه متناقض است و نیز درباره توحید صفاتی اختلافاتی با یکدیگر دارند. یکی از مباحثی که با توحید صفاتی گره خورده، آموزه عینیت ذات و صفات است. علامه مجلسی از طرفداران و قاضی سعید از منکران آن است، البته او عینیت را در مرتبه الوهیت می پذیرد. پذیرش اصالت وجود و لوازم آن، علامه مجلسی را به جمع بین تشبیه و تنزیه سوق می دهد اما مخالفت قاضی سعید با این مبانی و اعتقاد او به تفکیک مراتب در وجود خداوند، باعث جانب داری او از نظریه تنزیه در مقام ذات و تشبیه در مقام صفات شده است.