مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
ساختار
حوزه های تخصصی:
بروز تعارض درون گروهی در گروه های آموزشی دانشگاه ها همانند دیگر نهادهای اجتماعی دور از انتظار نیست. یکی از مسائل مهم و اساسی در جامعه امروزی، به ویژه در جامعه دانشگاهی و در درون گروه های آموزشی دانشگاه ها، مسأله تعارض درون گروهی است.برای تبیین این مسأله و طرح فرضیات، از نظریات عدم تجانس اعضا، پاردایم جاذبه/ شباهت بیرنه، اعتماد، پردازش اطلاعات پوندی، توجه به هدف دوگانه بلیک و موتون، هویت اجتماعی، تئوری ائتلاف ماریگان و براس بهره گرفته شده است. این بررسی با هدف مطالعه تاثیر ساختار گروه (تقابل ها، اعتماد، خرده گروه ها، اندازه و ترکیب گروه و غیره) بر تعارضات درون گروهی طراحی شده است. روش مطالعه، پیمایشی بوده واطلاعات لازم با استفاده از پرسش نامه کتبی از ۳۵۷ نفر به دست آمده است. شواهد نشان می دهند که گویه های پرسش نامه از روایی و اعتبار خوبی برخوردار هستند. همچنین، غیر از تفاوت های زمینه ای مرتبط با ترکیب گروه و نیز تعدّد باندها و وجود دوره های تکمیلی، بقیه متغیّرها ارتباطات معنادار و مثبتی با تعارض درون گروهی در گروه های آموزشی دارند. بر این اساس، متغیرهای تعدّد گرایش های علمی درون رشته ای، ضعف اعتماد، تقابل نسل ها، اندازه گروه با تعارض درون گروهی ارتباط دارند.
معرفت، فنآوری و جامعه جدید: خوانش جامعه شناسی معرفت از جامعه پسا صنعتی و اطلاعاتی دنیل بل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات در جامعه شناسی معرفت جدید، توجه به چگونگی روابط دو قلمرو معرفت و جامعه در ابعادی مانند علم، فناوری، سازمان ها و گروه های حرفه ای و مسائل اجتماعی آن ها در جامعة اطلاعاتی است. دنیل بل، به عنوان پیشگام نظریه پردازی، با اندیشه هایش درمورد جامعة پساصنعتی و اطلاعاتی، چشم اندازها و مواضع معرفتی جدیدی را پیش روی بازسازی جامعه شناسی معرفت قرار داده است. این مقاله، با استفاده از روش اسنادی و با ارائة مدل تحلیلی پیشنهادی، به واکاوی و ارزیابی آن بخش از دیدگاه های بل که متضمن اشارت هایی برای جامعه شناسی معرفت جدید است، می پردازد. در این راستا، ضمن استخراج مدل تحلیلی بل در تعریف جامعه و چگونگی کاربست مقولة زمان و پویایی در آن، عمق، درجه، سطح، هدف و عامل مسلط تعین، تحلیل می شود. درنتیجه، به نظر می رسد با درنظرگرفتن اقتضائات روند جهانی شدن جامعة اطلاعاتی و درهم تنیدگی مناسبات سیاسی و اقتصادی با مسئلة قدرت، تحلیل مسئلة کانونی «تعین اجتماعی معرفت» در اندیشة بل و سایر جامعه شناسان جامعة اطلاعاتی ایجاب می کند تا روابط متقابل میان جامعه و معرفت (علوم و فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی) با توجه به تأثیر متقابل علم و جامعه و همچنین ماهیت ساختاری یا عاملیتی فناوری لحاظ شود.
کارکرد عناصر داستانی در ماجرای فرود شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار، ساختار داستان فرود در شاهنامه و عناصر ساختاری تأثیرگذار در آن بررسی و تحلیل می شود. ساختار داستانی ماهیتی دارد که متأثر از عناصر خود، شکلی کنشی و روایی می پذیرد. نویسنده در پرتو این خصوصیات و عناصر ساختاری، چون طرح و نقشه، زاویه دید، کشمکش، بحران، نقطه اوج و گره گشایی، ساختار داستانی را پی می ریزد. به این منظور، ابتدا تعریفی از داستان و ساختار ارائه می گردد و سپس، ضمن بررسی عناصر این ساختار و تعیین مناسبات بین این عناصر به جست وجوی این ویژگی ها در متن داستان فرود پرداخته می شود. بر اساس شواهد ارائه شده، این نتیجه به دست آمد که متن مورد نظر روایی-نمایشی است و در آن عناصر داستانی به خوبی در خدمت پیشبرد داستان به کار گرفته شده است و طرحی مبتنی بر روابط علی آن را از آغاز تا پایان، استحکام و انسجام می بخشد. همچنین، با بررسی داستان دریافته شد که شواهد فراوانی مبتنی بر وجود ساختاری داستانی در این متن وجود دارد و متن از کلیتی پیوسته مبتنی بر شروع از وضعیتی پایدار و تغییر به سوی موقعیت پایداری متفاوت با وضعیت اول پیروی می کند.
بررسی ساختاری داستان رفتن کیکاووس به مازندران
حوزه های تخصصی:
داستان رفتن کیکاووس به مازندران ساختاری سه قسمتی شامل: شروع، میانه و پایان دارد. داستان با حادثه شروع می شود و شخصیت اصلی داستان (رستم) را به خواننده معرفی می کند. انتخاب راه کوتاه، که نقطه عطف داستان است، مقدمه را به میانه ربط می دهد و بعد از وقوع این حادثه، حوادث یکی پس از دیگری به صورت زنجیروار به وجود می آیند و براساس زمان خطی داستان گسترش می یابند. در میانه داستان شخصیت (رستم) آزمایش می شود (امتحان پس می دهد). داستان توالی زنجیره ای دارد و حوادث به نقطه اوج، که نقطه عطف دوم داستان است، ختم می شود. این نقطه داستان را وارد پایان می کند و سرنوشت شخصیت (رستم) را نیز مشخص می کند. رستم (قهرمان داستان) برای رسیدن به هدف خود (آزادکردن کیکاووس از بند دیو سپید) باید از سیستان به سمت مازندران سفر کند. نیروی اعزام کننده وی زال است. او با یاری نیروهای یاری دهنده (خدا، اسب، اولاد و میش فربه) سرانجام از مراحل دشوار سفر عبور می کند و میثاقش را به انجام می رساند. داستان پیرنگی بسته و نتیجه قطعی دارد و از روابط علت و معلول تبعیت می کند.
واکاوی سیر تحولی ترجمه قرآن کریم به زبان فرانسه براساس سطوح ساختاری، محتوایی و گفتمانی، با تکیه بر سوره مبارکه حجرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه قرآن کریم به سایر زبان ها در تسریع سیر تحول انسانی در جوامع غیرعربی زبان، ضروری می نماید؛ زیرا ترجمه آیات قرآن بر فرهنگ و جامعه، تأثیر بسزایی دارد؛ هم چنان که بافت فرهنگی و اجتماعی مترجم متقابلا ًدر ترجمه وی نقش مهمی را ایفا می کند. مقابله چهار ترجمه از آیات فرهنگ محور سوره حجرات به زبان فرانسه از قرن 17 تا 20، نگارندگان را در تصریح روند تحولی ترجمه قرآن کریم و هم چنین در تبیین این تأثیر دوجانبه یاری می رساند. لذا ترجمه مناسب این آیات، آموزنده زبان ادب بر مخاطبانش خواهد بود و این ترجمه صحیح، مستلزم رمزگشایی صحیح متن مبدأ و سپس رمزگذاری صحیح در متن مقصد است. از دیگرسو، تعریف سطوح سه گانه ساختاری، محتوایی و بافتی به عنوان مبنای بررسی ترجمه، برگردان برتر را معرفی نموده، روشن می سازد که پایبندی حداکثری به متن مبدأ، ضمن پیشگیری از ورود آسیب به مفهوم آن، با در نظر گرفتن این سه سطح و با تکیه بر راهبردهای مختلف ترجمه به اقتضای شرایط موجود در آیه، فرآیند انتقال را به نحو احسن به انجام می رساند. بدین سان، این مقاله، روش اسنادی وکتابخانه ای با پردازش توصیفی –تحلیلی را برمی گزیند و هدف اصلی آن، بررسی سیر تحولی ترجمه قرآن کریم به زبان فرانسه و معرفی ترجمه برتر، و هم چنین برجسته سازی جایگاه استفاده از برخی رویکردهای ترجمه ای ارائه شده توسط ترجمه شناسان است، تا بدین طریق امکان ارائه الگویی ترکیبی از آن رویکردها را در ترجمه قرآن کریم بیابد. در این میان دلیل ارائه بازترجمه ها در طول زمان، خود را آشکار خواهد ساخت.
«زیست جهان یا نظام؟»، «زیست جهان و نظام؟» (بررسی تلفیق در اندیشه یورگن هابرماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، تلفیق در آرای هابرماس مورد بررسی قرار گرفته است. در اندیشه های فلسفی و اجتماعی هابرماس تلفیق نظری در سه موضع اتفاق می افتد: تلفیق میان ذهن و عین، تلفیق میان عاملیت و ساختار و سرانجام تلفیق میان دو نوع دموکراسی مشورتی و قانونی. تلفیق عاملیت و ساختار در اندیشه هابرماس خود در دو سطح رخ می دهد: نخست تولید و بازتولید زیست جهان، حوزه عمومی و جامعه مدنی از طریق کنش ارتباطی و دوم تلفیق میان زیست جهان و نظام. تلفیق در سطوح میان ذهن، عین و عامل و ساختار از نوع تلفیق میان «زیست جهان، حوزه عمومی و جامعه مدنی» دارای ویژگی تولید و بازتولید است، در حالی که تلفیق در سطح «زیست جهان» و «نظام» و «دموکراسی مشورتی» و «دموکراسی قانونی» دارای خصلت کارکرد متقابل دو سوی تلفیق برای یکدیگر است. اندیشه تلفیقی هابرماس نقش پررنگ تری به عاملیت می دهد تا ساختار و همچنین خواهان افزایش نیروی بخش های غیررسمی جامعه در مقابل بخش های رسمی است. هابرماس در تمایز میان زیست جهان و نظام، آنها را بیش ازحد جدا و متمایز می داند. با اینکه تمایز این دو بخش به لحاظ نظری برای فهم و تبیین ضروری به نظر می رسد، در جهان اجتماعی واقعی قرابت و مشابهت زیادی میان آنها دیده می شود.
ساختار معرفتی فلسفه های تعلیم و تربیت اسلامی: مبناگروی یا انسجام گروی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسشی که این مقاله حول آن تکوین یافته، آن است که چه نسبتی میان حوزه معرفتی فلسفه تعلیم و تربیت در اسلام با دو رویکرد معرفت شناسی برقرار است؟ دو نوع رویکرد موجود در ساختار معرفتی، هر یک با چالش هایی مواجه اند. مهم ترین چالش رویکرد انسجام گروی، چالش توجیه بیرونی است و چالش هایی چون دشواری حفظ روابط مبناگروانه از نظر تا عمل تربیتی، چند رگه بودن نظریه های تربیتی و جایگاه گزاره های مبتنی بر نص (آیات و روایات)، دشواریهای پیش روی رویکرد مبناگروانه اند. نگارندگان، ساختاری جدید را برای به کارگیری در این فلسفه ها پیشنهاد می دهند که از آن می توان به \""مبناگروی تعدیل یافته\"" یاد کرد. در این رویکرد، ساختار کلان فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بر اساس ساختار مبناگرا و به صورت قیاسی تکوین می یابد، اما در مواضعی با شرایط خاص و به صورت موقت، انسجام گروی به طور خُرد به کار می رود. این شرایط خاص عبارت اند از: 1) قرار گرفتن در بخش سرشاخه های مرتبط با گزاره های علمی، 2) جایگاه هایی که امکان توجیه برون دینی وجود ندارد و 3) سرشاخه های معطوف به مسائل روز. در این حالت، با بهره گیری از ساختار انسجام گرا و به روشی کارکردی، گزاره ها توجیه می شوند. با این فرض، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، ساختاری مبناگروانه خواهد یافت که در برخی مواضع محدود، حلقه هایی انسجام گرایانه در آن تکوین خواهد یافت. این حلقه های انسجام گرایانه به صورت انسجام گرایانه و نه استنتاجی، به کل ساختار مبناگروانه اتصال خواهند یافت و ساختار را بسط می دهند. سه نوع از این حلقه های انسجامی در سطح مبانی مامور تقویت توجیه، بسط مبانی و آزمون انسجام ساختارند و یک حلقه دیگر، مامور بسط دلالتهاست.
مقدار توجه به تربیت شهروندی در مؤلفه های جو، ساختار و ارتباط متقابل دانش آموز و معلم (مطالعه موردی: معلمان دوره متوسطه شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی مقدار توجه به تربیت شهروندی در مؤلفه های جو، ساختار و ارتباط متقابل دانش آموز و معلم دوره متوسطه استان همدان بود. جامعه شامل تمامی دبیران مدارس متوسطه شهر همدان بوده است و حجم نمونه محاسبه شده 143 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با جامعه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته با گویه مرتبط با سه مؤلفه جو اجتماعی، ساختار سازمانی و تعامل معلم و دانش آموز که براساس طیف پنج درجه ای لیکرت از کاملاً نامطلوب تا کاملاً مطلوب بوده است. پایایی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ 877/0 به دست آمد و روایی محتوایی و صوری آن به تأیید 5 نفر از متخصصان دانشگاهی رسید. برای تجزیه و تحلیل آماری از تکنیک های توصیفی و استنباطی آمار با بهره گیری از نرم افزار Spss18 استفاده گردید. نتایج نشان داد که مؤلفه های جو اجتماعی و ساختار سازمانی در سطح مطلوب و مؤلفه کنش متقابل معلم و دانش آموز در سطح متوسطاز نظر مقدار توجه به تربیت شهروندی قرار دارند. بدین ترتیب توصیه عمده این پژوهش، لزوم تقویت روابط متقابل معلم و دانش آموز بمنظور تحقق بهتر اهداف رفتار شهروندی است.
عوامل تاثیرگذار بر بیگانگی از کار، روابط و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تبیین عوامل موثر بر بیگانگی از کار در بین مدرسین دانشکده و آموزشکده های فنی حرفه ای است که، به کاهش شکاف مطالعاتی ایجاد شده کمک کند. در این پژوهش نوع روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی از نوع علی است. به دلیل فقدان یک ساختار جامع برای درک بیگانگی از کار، عوامل متعددی همچون ویژگی های ساختاری تمرکز و رسمیت، ویژگی های کاری استقلال، تنوع شغلی، جو چالش و خلاقیت، معنادار بودن کار، خود بیانگری یا اظهار وجود، کیفیت روابط کاری و درک عدالت با ابعاد رویه ای و توزیعی به عنوان عوامل تبیین کننده ی بیگانگی از کار با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری مورد پژوهش قرار گرفته اند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. جامعه آماری این پژوهش، مدرسین دانشکده و آموزشکده های فنی حرفه ای استان گیلان با مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا 492 نفر است که 436 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها جهت آزمون فرضیات، از پرسشنامه ای استفاده شده که توسط نیر و وهرا (2010)، برای سنجش این متغیرها تدوین شده است. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بیگانگی از کار در بین این نمونه وجود دارد، اما میانگین میزان بیگانگی از کار، کمتر از میانگین مورد انتظار است و مهم ترین و مؤثرترین عوامل پیش بینی کننده ی بیگانگی از کار در این نمونه به ترتیب عدم درک معنای کار و پس از آن عدم قابلیت کار برای خود بیانگری یا اظهار وجود، مناسب نبودن جو چالش و خلاقیت در محیط کار، کیفیت پایین روابط کاری و ویژگی ساختاری تمرکز در سازمان است.
ساختار روایت در قصه های قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیواترین و رساترین ابزار بیان و انتقال مفاهیم و انگاره های مورد نظر الهی، در کتاب های آسمانی، بویژه قرآن مجید، روایت و به تصویر کشیدن وقایع و اتفاقات مورد نظر، در قالب «قصه» بوده است.
در این مقاله تلاش شده است تا در حد امکان، عناصر، ویژگی ها و مؤلفه های اساسی قصه های قرآنی، با توجه به مجموعه مفاهیم و اصول اساسی که امروزه در بیان قصه، داستان و درام، (مانند شخصیت و شخصیت پردازی، گره افکنی و گره گشایی، تعلیق و ...) مورد توجه قرار می گیرد، کشف و استخراج شود. نتایج این بررسی بیانگر نقاط اشتراک بسیار بین اصول امروزی داستان نویسی و قصه پردازی با قصه های قرآنی چه در نحوه روایت، چه در اسلوب و ساختار و چه در بهره گیری از ظرایف و فنون هنری و ادبی است. اما در عین حال این قصه ها ضمن برخورداری از ویژگی های ممتاز، بیانگر وجود الگویی مجزا از داستان های بشری و در بر گیرنده مختصات، اسلوب، فنون و ساختار بدیع و منحصر به فردی هستند که ظرفیت های بسیاری را برای بیان و انتقال والاترین مضامین بشری الهی، در قالب های مختلف هنری ادبی؛ بویژه در رسانه های تلویزیون و سینما فراهم می کنند.
کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران؛ مدلی برای سنجش و ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران از جمله موضوعاتی است که علی رغم اهمیت آن، معیارها و شاخص هایی برای ارزیابی و سنجش آن ارائه نشده است. ازاین رو، سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که «کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران چگونه ارزیابی می شود و این نظام بر اساس شاخص های کارآمدی چه وضعیتی دارد»؛ بنابراین، با یک رهیافت نظری جدید، کارآمدی با توجه عناصر و ارکان نظام های سیاسی،یعنی ایده، ساختار، کارگزار و رفتار تعریف شده، سپس شاخص های کارآمدی مرتبط با هر یک از این ارکان ارائه شده است. در گام بعدی، با عنایت به این شاخص ها، مدلی برای ارزیابی کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ارائه شده است. مدل ارائه شده علاوه بر بازنمایی وجوه مشترک نظام جمهوری اسلامی ایران با سایر نظام های سیاسی، ابعاد و ویژگی های خاص این نظام را نیز بازنمایی می کند. علاوه بر این، برخی مصادیق کارآمدی این نظام در هر یک از سطوح مذکور ذکر شده است.
تناسب ساختار با محتوا با توجه به دو نظریة «نظم» و «آشنایی زدایی» (به محوریت سورة مبارکة «لیل»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
حوزه های تخصصی:
پیوند و ارتباط دو سویة ساختار با محتوا در تمامی آثار ارزشمند ادبی، امری انکارناپذیر است. توجه و کنکاش در این مسئله و نیز اثبات چنین ارتباط دوسویه ای، از اهداف مهم مکتب عبدالقاهر جرجانی است که در نقد جدید نیز فرمالیست های روسی آن را مطرح کردند و تأکید بسیار بر آن دارند. قرآن کریم به منزله نقطة اوج و نیز سرآمد آثار ادبی، از این ویژگی بهره تمام و کمال برده است ازاین رو، تأمل و ژرف نگری ویژه ای می طلبد. در این نوشتار با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی کوشش شده است، بخش اندکی از زیبایی های ساختاری قرآن را با محوریت دو نظریة «نظم» و «آشنایی زدایی» بررسی شود و تأثیر سازوکارهای زبانی و جنبه های ساختاری بر مضمون و محتوا نشان داده شود. با نظر به هدف مذکور، ابتدا به بررسی نظریة نظم و همانندی های موجود میان این نظریه با اصل برجسته سازی فرمالیست ها می پردازد، سپس تلاش می کند با توجه به دو نظریة فوق، ساختارهای زبانی سورة مبارکة «لیل» و ارتباط آنها با محتوای این سوره را تحلیل و بررسی کند. سورة مبارکة لیل ساختارهای زبانی و موسیقایی هدفمند، منظم و منسجمی دارد. ساختار منظم نحوی و استفاده گسترده از تکنیک تکرار و نیز برجسته سازی به صورت توازن آوایی، واژگانی و نحوی در این سوره کاملاً مشهود است.
توصیف، تحلیل و تبیین معرفتی ساختار علم برهانی الهیات در کتاب الشفاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب الهیات شفا در قیاس با آثار مابعدالطبیعی پیش از آن، علاوه بر ابداعات محتوایی، دارای نظام و ساختاری متمایز و اصیل است. گذشته از نظر ابن سینا در مقدمه منطق شفا، پژوهش های برخی پژوهندگانِ فلسفه سینوی نیز، بر چنین دستاوردی دلالت دارد. بازشناسی و فهم بنیان ها و اضلاع معرفتی این ساختار، از آن جهت که می تواند پرده از عمق، گستره و نوع نگاه ابن سینا در تأسیس مابعدالطبیعه ای با وجوه متمایز و ممتاز بگشاید، ارزشمند و ضروری است. هدف این جُستار، توصیف، تحلیل و تبیین ساختار علم مابعدالطبیعه در این اثر سترگ ابن سیناست. از این رو، ابتدا با تحلیل مفهوم کلی ساختار و با تکیه بر علم شناسی ابن سینا، ساختار علوم برهانی در چهار سطح قضیه ای، حدی، قسمی و تألیفی دسته بندی و سپس با توجه به آن، ساختار الهیات شفا در همه سطوح، توصیف و تحلیل شده است. مطابق این بررسی، ساختار علم الهیات در سطح قضایا، اصل موضوعی، در سطح حدود، درختی، و در سطح قسمی و تألیفی، خطی است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که دو عامل مبناگرایی و ذات گرایی از دو حیث معرفت شناختی و هستی شناختی به ترتیب بر آفرینش ساختار اصل موضوعی قضایا و ساختار درختی حدود الهیات شفا تأثیرگذار هستند. همچنین، منطق پرسش نیز، به عنوان عامل روش شناختی، در ساختار اصل موضوعی علم الهیات مؤثر است.
کارکردهای روایی گفتگو در حکایت های بوستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی حکایات کهن فارسی، گفتگو معمولاً به عنوان عنصری داستانی در کنار دیگر عناصر مورد توجّه قرار می گیرد، در حالی که نقشی ساختاری و روایی نیز برای آن می توان در نظر گرفت. بوستان سعدی از متونی است که بیش از دیگران کارکردهای روایی گفتگو را به نمایش گذاشته است. هدف مقالة حاضر نیز بررسی این کارکردها و تبیین رابطة آن ها با اهداف تعلیمی بوستان است. مهم ترین نقش های روایی گفتگو در بوستان عبارتند از: پیشبرد، بسط و تکمیل خط داستانی، تقویت روابط سببی، برجسته کردن تقابل ها، وارد کردن حکایات درونه ای، کارکرد تفسیری و کارکرد زیباشناختی. بسامد بالای گفتگوهای داستانی بوستان را می توان نتیجة اهداف تعلیمی آن دانست. این اهداف، سعدی را به استفاده از سخن گفتن مستقیم از سوی خود یا شخصیّت ها واداشته است. اهمیّت گفتگو در این زمینة تعلیمی موجب شده تا بار روایی حکایات بیش از کنش ها، توصیفات و روایتگری مستقیم راوی، بر دوش گفتگوها باشد. بنابراین، در بوستان، بسیاری از تغییرات روایی، نتیجه گیری ها، تصریح بر دلایل انجام کنش ها، گسترش خط داستان، تکمیل پیرفت های روایی و... به جای بهره گیری از روایتگری راوی یا کنشگری شخصیّت ها، تنها با استفاده از یک گفتگو ارائه شده اند.
بررسی انتقادی تئوری نخبگان در علوم اجتماعی و مفهوم پردازی مجدد آن با تأکید بر ساختار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نخبگان، مفهومی محوری در جامعه شناسی و علوم سیاسی است و علی رغم مفهوم پردازی های مختلف انتقادات زیادی بر آن وارد است. در مجموع می توان 3 نوع رویکرد به نخبگان را تمیز داد. رویکرد کلاسیک و معاصر که رویکرد دوم خود به دو بخش کارکردگرا و انتقادی قابل تفکیک است. علی رغم ادبیات موجود در این زمینه هیچ یک از رویکردها نتوانسته مفهوم پردازی جامعی از نخبه ارائه دهد. هرچند برخی از نظریه پردازان کارکردی و غالب اندیشمندان انتقادی تا حدودی نخبه را بر مبنای ساختار توضیح داده اند ولی برداشت آنان از ساختار محدود به بعد خاصی است که قادر به تبیین تمام انواع نخبه نیست. همچنین این رویکردها نخبه را مفهومی ایستا در نظر می گیرند. این مقاله درصدد ارائه صورتبندی جامع تری از مفهوم نخبه با تاکید بر ساختاری است که نخبه را خلق کرده است. این نگاه منجر می شود تا نخبه به صورت مفهومی فرایندی و پویا در نظر گرفته شود و فرایند نخبه شدن را تبیین کند؛ مفهومی که بر اساس ظرفیت به کارگیری منابع تعریف می گردد نه صرفاً تملک منابع که بسیاری از تعاریف بر مبنای آن ارائه شده است؛ ظرفیتی که ناشی از توان ساختار است. الگوی ارائه شده می تواند به خوبی ساختار و نخبه را در یک قالب بگنجاند و روابط بین نخبگان را بر اساس انواع تضاد تبیین کند.
نقد و تحلیل مجموعه سروده های محمّد زُهری با تأکید بر محتوا و درونمایه
حوزه های تخصصی:
در دورة معاصر، نیما یوشیج با درک عمیق نسبت به اوضاع ادبی، اجتماعی و سیاسیِ جامعه ایران، راهی نو در شعر فارسی می گشاید و پس از او شاعران بسیاری در جهت پویایی این شیوة تازه گام برمی دارند. محمّد زُهَری، شاعر کوتاه ترین طرح فارسی یکی از این شاگردان مکتب نیمایی است. او به جهت حضور مستمر در میدان سه دهه شعر معاصر و چاپ مجموعه های مختلف با مهندسی و سبک ویژه و استقلالِ شاعرانگی چهره ای ممت از دارد؛ به گ ونه ای که در جریان شناسی شعر نو و بررسی همه جانبة سیر تکاملی آن، توجّه به آثار وی اجتناب ناپذیر است. پژوهش حاضر در پی آن است تا ضمن تبیین فعالیت های ادبی زهری و جایگاه او در جریان های شعری معاصر، به شیوه تحلیلی و توصیفی به ریخت شناسی و تحلیل آثار وی به ویژه از دیدگاه محتوا بپردازد و گفتمان فکری غالب در هر یک از آنها را تبیین نماید. رویکرد مینی مالیستی زهری و حرکت تدریجی او در تاکتیک های شاعرانه نظیر فاصله گرفتن از فضای آرکائیک در فرم و مصالح زبان و نیز رهایی یافتن از سیطرة افاعیل عروضی تا رسیدن به زبانی نرم و تغزّلی، از دیگر مسائلی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
کاوشی در تعریف نهاد: ارزیابی رویکردهای متاخرِ بدیل در تعریف نهاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حالی که شاکله و اساس نهادگرایی مبتنی بر مفهوم نهاد است، فهم و تعریف مشترکی از نهاد وجود ندارد؛ در واقع نظریه پردازان مختلف با تعبیرها و رویکردهایی که اختلاف های اساسی با یکدیگر دارند به تعریف نهاد پرداخته اند. از این رو پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی سعی دارد تا با بررسی تعریف هایی که به طور عمده پس از تجدید حیاتِ اقتصادِ نهادی ارائه شده اند به طبقه بندی مفهومی آنها بپردازد. غالب تعریف های دهه های اخیر از نهاد را می توان ذیل مفاهیم رفتاری، تعادلی، ساختاری، هنجاری و قاعده محور طبقه بندی کرد. ارزیابی این برداشت ها نشان می دهد که رویکردهای ساختاری و هنجاری بیان ناقصی از رویکرد قاعده محور بوده و تعریف های رفتاری و تعادلی با مشکلاتی همچون جامع و مانع نبودن، مغالطه منطقی، خلط ماهیت و قابلیت، ضعف در تبیین تغییرات نهادی و تعارض با فروض نهادگرایی جدید روبه رو هستند و از این رو تعریف نهاد به مثابه قاعده با وجود نقدهایی که بر آن وارد است بر سایر رویکردها برتری دارد.
نقش جامعه در تغییر و اصلاح سبک زندگى افراد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طى چند سال اخیر، در کشور ما، مطالعات بسیارى در موضوع «سبک زندگى» صورت پذیرفته که اغلب با رویکرد فردى بوده است. هدف این پژوهش، بررسى نقش جامعه و ساختارهاى اجتماعى در شکل گیرى سبک زندگى و پاسخ به این سؤال است که آیا ساختارها و نهادهاى اجتماعى نقشى در تعیین و تغییر و اصلاح سبک زندگى دارند؟ این پژوهش با رویکرد روان شناختى، اجتماعى، اسلامى و با استفاده از روش تحلیلى و بهره گیرى از شیوه بررسى استنادى انجام شده است. یافته هاى این پژوهش نشان داد: 1. در مطالعات سبک زندگى ایرانى اسلامى، به نقش جامعه و ساختارهاى اجتماعى، کمتر توجه شده است. 2. این ساختارها و نهادها، در فرایند تربیت و رشد، افراد را به انتخاب سبک زندگى متناسب با خود رهنمون مى کنند. 3. تعیین و تغییر و اصلاح سبک زندگى از طریق ساختارهاى اجتماعى، امرى تدریجى است، نه دفعى؛ بنابراین، براى اصلاح «سبک زندگى» در جامعه، باید به ساختارها و نهادها و نهادینه سازى مفاهیم و رفتارهاى موردنظر توجه ویژه داشته باشیم و آنچه را که نیاز است، اصلاح یا ایجاد کنیم.
تأثیر ساختارهای حکومتی بر ماهیت نظام سیاسی از منظر عاملیت و ساختار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوگانه ی عاملیت و ساختار یکی از مباحث پرچالش و بحث برانگیز در حوزه ی علوم اجتماعی است. از سویی بحث تقابل ساختار و ماهیت حکومت و تأثیرات متقابل این دو نیز موضوعی بسیار مهم و پیچیده در حقوق اساسی است که این نوشتار در پی بررسی یکی از وجوه آن یعنی تأثیر ساختارهای حکومتی بر ماهیت نظام سیاسی است. البته این دعواهای دوگانه در علوم دیگر نیز چندان بی سابقه نیست و شاید بتوان ادعا کرد که اساساً مبنای تمام این مباحث در حوزه های مذکور یکی بوده و این از تبعات و ثمرات آن است که در حوزه های مختلف تجلی می یابد. این نوشتار در پی بررسی تأثیر ساختارهای حکومتی بر ماهیت نظام سیاسی از منظر عاملیت و ساختار است تا نشان دهد که چرا هر ماهیت، محتوا و غایتی، ظرف و ساختار متناسب با خود را طلب می کند و چرا ساختارهای حقوقی در نظام های حکومتی به ظرف هایی بی طرف و بی اثر نمی مانند و باید متناسب با محتوا و ماهیت خود شکل بگیرند و از رهگذر واکاوی این موضوع، برخی از اقتضائات و الزامات ساختاری مطلوب در نظام جمهوری اسلامی ایران را تحلیل و بررسی کند.
شکل گیری اجتماع ملی (ملت) و دیالکتیکِ عاملیت و ساختار؛ به سوی یک نظریه جامعه شناختی در باب تغییرات اجتماعی کلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشکیل اجتماع ملی (ملت) به عنوان یک تغییر اجتماعی کلان، توجهات تجربی و نظری چندانی را در رشته جامعه شناسی ایجاد نکرده است و جامعه شناسان کمتر سعی در تبیین شکل گیری و تغییر این پدیده اجتماعی دارند. در حالی که تحولات جهانی نشان دهنده اهمیت روز افزون این پدیده در ساختار اجتماع جهانی است. به گونه ای که بسیاری از تحولات جاری در سطح جهانی کم و بیش به بحث تشکیل اجتماعات ملی، ماهیت و تغییر آن ها بر می گردد. بنابراین جامعه شناسی باید قادر باشد تا توضیحی نظری و تجربی برای این پدیده اجتماعی ارائه نماید. بر این اساس هدف مقاله حاضر ارائه یک الگوی نظری برای تغییرات اجتماعی کلان مانند شکل گیری اجتماع ملی بر اساس سنت جامعه شناسی است. برای نیل به این هدف با تکیه بر نظریات عاملیت و ساختار، چارچوبی برای بررسی روند تشکیل اجتماع ملی پیشنهاد شده است. بنابراین یک الگوی بازنمایی (نظریه ابزاری) وجودشناختی از عاملیت و ساختار ارائه شده و سعی شده است تا با استفاده از عناصر نظری این الگوی بازنمایی، قضایای نظری شکل گیری اجتماع ملی بر مبنای الگوی جامعه شناختی پیشنهادشده، ارائه گردد.