مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
فلسفه تربیت
حوزه های تخصصی:
" هدف از این مقاله اشاره به دشواری هایی است که در پیوند با روش های پژوهش در آموزش و پرورش مطرح شده اند. این دشواری ها توسط برو، پرینگ، بارنت و همرسلی مفهوم سازی شده، اما مولف این مقاله کانون توجه خود را بر ثنویت کاذب مورد نظر پرینگ معطوف کرده است. برای مواجهه با مساله ثنویت کاذب دو رویکرد پراگماتیک و پارادایمیک مورد بررسی قرار گرفته اند و مولف این نوشتار ضمن اتخاذ موضع پارادایمیک، نظریه رئالیسم استعلایی را بعنوان بدیلی مناسب برای حمایت از پژوهش علمی در قلمرو آموزش و پرورش معرفی نموده است. چنین اقدامی با این استدلال همراه شده است که روش علمی پژوهش در علوم تربیتی باید بر یک نظریه فلسفی مبتنی باشد. این نظریه فلسفی (رئالیسم استعلایی) به امکان دستیابی به شناخت مطلق پدیدارهای تربیتی متعهد نیست و می تواند به عنوان شالوده نظری روش علمی در علوم تربیتی مورد مداقه قرار گیرد. بدین ترتیب با استناد به مباحث مطروحه، مفاهیم ساختار و فاعلیت و نیز با نظر به موضع رئالیسم استعلایی، رویکرد پاراکمیت گرایی، به منزله راهی برای حل مساله ثنویت کاذب پیشنهاد شده است.
"
نظریه های تربیتی و چالش های نظریه پردازی در آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" آموزش و پرورش رسمی دارای دو وجه عملی و نظری است. هدف از نگارش این مقاله بررسی کیفیت شکل گیری نظریه های تعلیم و تربیت، ویژگی های ساختاری و نمونه های مهم و تطور آنها هم درتاریخ آموزش و پرورش غربی و هم در ایران است.
در این مقاله، پیدایش و تطور نظریه تربیتی در تمدن غربی، مفهوم نظریه تربیتی، خاستگاهها، ساختار و انواعی از آن، تطور این نظریه ها بر اثر تحولات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و فکری، و وضعیت نظریه تربیتی در ایران بررسی شده است. از آنجا که در عصر دیدگاه های پست مدرینستی، تعلیم و تربیت غربی از لحاظ نظریه پردازی دوره مبهم و بلکه آشفته ای را می گذراند، ضروری است که ما دچار این سردرگمی و نابسامانی تئوریک نشویم. به نظر می رسد که تعلیم و تربیت ما از هدایت یک نظریه تربیتی منسجم و منظم بهره مند نیست و ما محروم از نظریه ای هستیم که در آن علاوه بر مسائل مربوط به هستی و دانش و ارزش، یعنی جهان بینی و ایدئولوژی، موقعیت علم و تکنولوژی و سمت سوی حرکت آن ها و نیز نیازهای فرد و جامعه در چارچوبه مشخصی تنظیم شده باشند. در این خصوص، مقاله چند پیشنهاد به منظور یافتن راه حل های احتمالی را ارائه کرده است.
"
عمل زمینه ساز تربیتی: تحت هدایت تفکّر متعارف یا تأملی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بهبود فهم خود از عمل زمینه ساز تربیتی در پرتو دیدگاه های موسوم به عملی بود. بدین منظور، سه عمل زمینه ساز فلسفه ورزی، برنامه ریزی درسی و تدریس از این منظر بررسی شد. فرض بر آن بود که دیدگاه های عملی برخی محدودیت های فهم ما از اعمال زمینه ساز ما را آشکار می کنند، و در تلاش برای این آشکارسازی طریقی برای فائق آمدن بر این محدودیت ها ارائه می شود. با نگاه به تربیت به عنوان عمل (پرکسیس) و نقش تفکّر عملی در بهبود و ارتقاء این عمل، فیلسوف تربیتی، برنامه ریز درسی و معلم درصدد رفع محدودیت های تفکّر متعارف و دستیابی به فضیلت عملشان از طریق تأمل بر عمل خود برمی آیند. انتظار این است که طریق ر هایی از این محدودیت ها را در امکانات ذاتی رویکرد عملی بتوان یافت.
زیست نگاری و روایت فهم معلمان از نقش فلسفه تربیت در تحول عملکرد آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، روایت فهم درونی شده معلمان و مربیان از تجربه تحصیل در رشته «تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت» در راستای نقش فلسفه تربیت در تحول عملکرد آنان می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش زیست نگاری و روایتی بهره گرفته شد و فهم دوازده نفر از معلمان و مربیان با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، مصاحبه روایتی، گزارش های خودزیست نگاری، بازیابی و روایت شد. نتایج حاصل تحلیل روایت ها نشان داد که چنین فهمی، واجد دو روایت غم انگیز و روایت شوق آفرین درباره نقش فلسفه تربیت است. با تأمل در یافته های پژوهش، پیشنهادی هایی برای فیلسوفان و نظریه پردازان تربیت از یک سو و معلمان و مربیان آن، از سوی دیگر ارائه شد. اندکی دور شدن از کرسی نظریه پردازی انتزاعی دانشگاه، حضور در میدان پر ازدحام مدرسه و فهم ورزی زنده و پویای فیلسوفان و نظریه پردازان تربیت با دغدغه ها و مسائل عینی و ملموس فضای کلاس درس، اصل کلام این پژوهش در گفتگو با آنهاست. پرهیز از بی تأملی و روزمرگی و رو آوردن به فلسفه ورزی و نویسندگی، سخن دیگر این پژوهش در گفتگو با مربیان و معلمان می باشد.
ساختار معرفتی فلسفه های تعلیم و تربیت اسلامی: مبناگروی یا انسجام گروی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسشی که این مقاله حول آن تکوین یافته، آن است که چه نسبتی میان حوزه معرفتی فلسفه تعلیم و تربیت در اسلام با دو رویکرد معرفت شناسی برقرار است؟ دو نوع رویکرد موجود در ساختار معرفتی، هر یک با چالش هایی مواجه اند. مهم ترین چالش رویکرد انسجام گروی، چالش توجیه بیرونی است و چالش هایی چون دشواری حفظ روابط مبناگروانه از نظر تا عمل تربیتی، چند رگه بودن نظریه های تربیتی و جایگاه گزاره های مبتنی بر نص (آیات و روایات)، دشواریهای پیش روی رویکرد مبناگروانه اند. نگارندگان، ساختاری جدید را برای به کارگیری در این فلسفه ها پیشنهاد می دهند که از آن می توان به \""مبناگروی تعدیل یافته\"" یاد کرد. در این رویکرد، ساختار کلان فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بر اساس ساختار مبناگرا و به صورت قیاسی تکوین می یابد، اما در مواضعی با شرایط خاص و به صورت موقت، انسجام گروی به طور خُرد به کار می رود. این شرایط خاص عبارت اند از: 1) قرار گرفتن در بخش سرشاخه های مرتبط با گزاره های علمی، 2) جایگاه هایی که امکان توجیه برون دینی وجود ندارد و 3) سرشاخه های معطوف به مسائل روز. در این حالت، با بهره گیری از ساختار انسجام گرا و به روشی کارکردی، گزاره ها توجیه می شوند. با این فرض، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، ساختاری مبناگروانه خواهد یافت که در برخی مواضع محدود، حلقه هایی انسجام گرایانه در آن تکوین خواهد یافت. این حلقه های انسجام گرایانه به صورت انسجام گرایانه و نه استنتاجی، به کل ساختار مبناگروانه اتصال خواهند یافت و ساختار را بسط می دهند. سه نوع از این حلقه های انسجامی در سطح مبانی مامور تقویت توجیه، بسط مبانی و آزمون انسجام ساختارند و یک حلقه دیگر، مامور بسط دلالتهاست.
مقایسه ی مولفه های تربیتی فلسفه ی نو عمل گرایی ریچارد رورتی با فلسفه ی تربیتی اسلام (مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۳ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
197 - 211
حوزه های تخصصی:
هدف:هدف این پژوهش بررسی تفاوت نگرش هایِی که از تأثیرگذارترین روش های فلسفه تعلیم وتربیت یعنی نئو پراگماتیسم رورتی و به تبع آن پراگماتیسم در دنیای غرب به ویژه در آموزش وپرورش ایالات متحده ومقایسه آن باشیوه تربیتی است که ازتعالیم اسلام بدست آمده است. روش شناسی: روش پژوهش به صورت کیفی و از نوع بررسی اسنادی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام شده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که اصلِ فلسفه تربیتی نو عملگرایی طرد موضوع حقیقتی فرای زبان وعینیت داشتن حقایق است و به همین لحاظ برای پرکردن شکاف هایی که باعث نسبی گرایی درحلت نازعات می گردد، دست به دامان اصولی شده است که این خلل هارا پرکند اما به این دلیل که نمی توان اصلیت فرد را درجامعیت یک فلسفه ی تربیتی جامع تبیین نمود بنابراین اصل برساخت زبان نوین را که طرحی آرمانی وایده هآ است مطرح می کند؛ و این موضوع بدین لحاظ که اصلی آینده نگراست نمی تواند مبنایی براین فلسفه تربیتی که اصولی عملی را پیشنهاد می دهد، باشد. نتیجه گیری: باید توجه نمود که بدون تحقیق و بررسی جوانبِ اصلی هیچ نوع فلسفه ی تربیتی غربی و مقایسه آن با فلسفه ی تربیتی اسلام که سالیانی بسیار در موردِ انسان و توجه به ابعاد دنیوی و معنوی آن پرداخته است، نمی توان نسخه ای برای شیوه های تعلیم و تربیت در ایران به دست داد.